مسئله رابطه نفس و بدن، مسئله اى بحث انگیز در حوزه علم النفس فلسفى است. ملّاصدرا نیز همچون حکماى مشاء در این باره نظریه پردازى کرده و به دستاوردهایى کم نظیر دست
... ت یافته است. در این مقاله به دنبال تبیین دیدگاه او درباره این مسئله ایم. ملّاصدرا با برخى از آموزه هاى مشائین درباره نفس موافق است، ولى رابطه بین موجود مادى و مجرد را ناممکن مى داند. وى با بهره گیرى از اصول فلسفى عام خویش، همچون اصالت و تشکیک وجود، حرکت جوهرى، و سرانجام ترکیب اتحادى ماده و صورت، به ترکیب اتحادى و ذاتى نفس و بدن نایل مى شود. وى حقیقت نفس را حقیقت تعلقى مى داند. به نظر ملّاصدرا نفس در آغاز جسمانى و مادى محض است؛ ولى رفته رفته با حرکت جوهرى اشتدادى، ضمن حفظ مرتبه پیشین، به سمت تجرد پیش مى رود؛ یعنى نخست مادى محض است؛ سپس مادى ـ مثالى مى شود و ممکن است به مرتبه مادى مثالى عقلى نیز برسد. بازتاب طبیعى رابطه اتحادى نفس و بدن، و بهره نفس از ساحت مادى و تجردى، نظریه وحدت نفس و قواست که وى بر آن پافشارى مىکند. بر پایه این دیدگاه تأثیر و تأثر دوجانبه نفس و بدن، به تأثیر در میان مراتب تفسیر مى شود.///
بیشتر