جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4
مسیحیت از منظر هگل
نویسنده:
مسعود عسگری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسیحیت از منظر هگل درسه دوره قابل بررسی می‌باشد. برن، فرانکفورت و ینا. برن و فرانکفورت متعلق به دوره جوانی هگل یا نوشته‌های کلامی اویند، اما ینا به دوره کمال هگل تعلق دارد که درآن هگل فلسفه خویش را بنا می‌کند. دربرن مسیحیت را با یونان باستان مقایسه می‌کند و بیان می‌کند که برخلاف یونان که دین آزادی است، مسیحیت به واسطه ایجابیتی که در ذات آن است، به مجموعه‌ای از قوانین الزام‌آور تبدیل می‌شود که نفی آزادی را به همراه می‌آورد. او در این دوره مسیح را با سقراط مقایسه می‌کند و بیان می‌کند که برخلاف مسیح که به رستگاری فرد می‌اندیشد، سقراط عموم و رستگاری جامعه را مدنظر دارد و به این دلیل سقراط را برتر از مسیح می‌داند، اما در فرانکفورت نگاه او تعدیل می‌شود و تلقی مثبتی از مسیحیت پیدا می‌کند. او آنجا بیان می‌دارد که مسیح عشق را جایگزین احکام تنجیزی یهودیت می‌کند و این رستگاری انسان را به همراه دارد و سرانجام در ینا که متعلق به کمال و پختگی اوست هگل بیان می‌دارد که مسیحیت حقیقت مطلق است، همچنان که فلسفه حقیقت مطلق است. تفاوت این دو تنها در نحوه بیان است. مسیحیت حقیقت را به شکل تمثیل و کنایه بیان می‌کند و فلسفه به شکل اندیشه ناب. البته او در انتها نتیجه می‌گیرد که نیاز به فراروی از مذهب و رفتن به سمت فلسفه هست چون دین اندیشه مجسم است نه اندیشه ناب و تنها فلسفه‌ است که حقیقت را به شکل ناب عرضه می‌کند.
نحوه پذیرش و پرورش آرمان‌های عصر روشنگری در آلمان با تکیه بر آرا کانت، هردر و هگل
نویسنده:
گلناز صالح‌کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اين رساله در جستجوی پاسخ به دو پرسش است: اول اينکه فيلسوفان آلمان در قرون هجدهم و نوزدهم تا چه اندازه تحت‌تاثير انديشه‌های روشنگری بودند و دوم اينکه آنها چگونه اين انديشه‌ها را در متن تفکر و فضای آلمانی پرورش دادند. از آنجا که متفکران در عرصه‌های فلسفی و اجتماعی در دوران معاصر به طور مستقيم و غير مستقيم تحت‌تاثير آرمان‌های اين عصر هستند پژوهش در دستاوردهای اين دوره هنوز اهميت خود را از دست نداده است. همچنين فيلسوفان آلمانی به دلايل مختلفی که در اين رساله بررسی خواهند شد، کمتر به عنوان انديشمندان عصر روشنگری مطرح شده‌اند؛ در حاليکه می‌توان برای نظام فلسفی آنها جايگاه جديدی در نسبت با آرمان‌های روشنگری قائل شد. برای حفظ فضای فکری اين دوره و درک بهتر جايگاه اين فيلسوفان در بررسی آثار آنها از همان روش تحقيقی استفاده شده است که فيلسوفان روشنگری به ما می‌آموزند. يعنی روشی درون‌باش که بدون تکيه به امر متعالی هسته‌ی مساله‌ی مورد تحقيق را موشکافی می‌کند و در اين بررسی از شيوه‌ی تجزيه و ترکيب بهره می‌برد. در پايان رساله روشن خواهد شد که فيلسوفان مورد بررسی چگونه در سه شاخه‌ی شناخت، دين و تاريخ موضع خود را نسبت به انديشه‌های عصر روشنگری مشخص کرده‌اند.
عناصر پدیدارشناختی ادموند هوسرل در اندیشه‌ی مارتین هیدگر
نویسنده:
بی بی زهره حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان‌نامه با موضوع پدیدارشناسی، به عناصر پدیدارشناختی هوسرل در اندیشه‎ی هیدگر می‌پردازد. سه مسئله‎ی اصلی مرتبط با این موضوع عبارتست از: 1- آیا هوسرل و هیدگر برای پدیدار به تعریف یکسانی قائلند؟ 2- آیا هیدگر نظریّه‎ی تحویل در فلسفه‎ی هوسرل را بکاربرده‎است؟ 3- آیا نظریّه‎ی هوسرل در باره‎ی آگاهی التفاتی، در فلسفه‎ی هیدگر تأثیری داشته‎است؟ از فصل سوّم که به فلسفه‎ی هوسرل اختصاص‎دارد این نتایج به‌دست‌می‌آید: 1- در فلسفه‎ی هوسرل پدیدار ازنظر لغت یعنی خودآشکارگی و در اصطلاح فلسفه‎ی او پدیدار، التفاتی و دیداری است. 2- نظریّه‎ی تحویل در فلسفه‎ی هوسرل عبارت است از اپوخه و شهود. آن به این معناست که تمام باورها را به حال تعلیق درمی‌آوریم تا بتوانیم ذوات یقینی را شهودکنیم. 3- هوسرل آگاهی التفاتی را به‌عنوان یکی از موضوع‎های مهمّ فلسفه مطرح‎می‎کند. باتوجّه به آگاهی التفاتی می‌توان مسائل مهمّ فلسفه از جمله رابطه‌ی ذهن و عین و شناخت خود و جهان را پاسخ‎گفت. از فصل چهارم که به اندیشه‎ی هیدگر اختصاص‎دارد سه نتیجه به‏‎دست‌می‌آید که بیانگر تأثیر هوسرل بر هیدگر است: 1-در فلسفه‎ی هیدگر پدیدار ازنظر لغت یعنی خودآشکارگی و در اصطلاح فلسفه‎ی او پدیدار، نسبت‎داشتن و دیداری است. 2-هیدگر برای ایضاح دوباره‎ی پرسش از هستی لازم می‌داند که باورهای متافیزیکی درباره‎ی هستی را به حال تعلیق‎درآوریم تا ذات هستی که همان حقیقت و معنای هستی است آشکارشود. 3- در فلسفه‎ی هیدگر دازاین - تعریف انسان- به معنای نسبت‎داشتن است و هیدگر هستی دازاین را آگاهی می‌داند.
تبیین شعر و فلسفه در اندیشه هایدگر
نویسنده:
معصومه حاجتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مارتین هایدگر (1889-1976) فیلسوف و اندیشمند معاصر آلمانی را به همراه دیگر فیلسوف هم زمانش لودویگ ویتگنشتاین ، از برجسته ترین و تاثیر گذارترین فیلسوفان سده بیستم تلقی می شود. مسئله اصلی هایدگر پرسش از هستی است. او در پی پاسخ به این پرسش ، بر آمده از سه سنت فکری نخست تفکر الهیاتی مسیحی ، دوم فلسفه سنتی آلمانی و سوم پدیدار شناسی آلمانی به ویژه هوسرل ، کتاب سترگ «هستی و زمان» (1927) را نگاشت که در آن با پدیدار شناسی هستی خاص انسانی (دازاین) کوشید مجلای تجلی هستی را روشن کند. هایدگر در مسیر اندیشه ورزی ، پس از این کتاب ، از روشی که در آن انتخاب کرده بود ، دوری جست و این بـار توجه خود را صرف خود هستی ، عزل نظـر از انسان یـا هر هستنده دیگری ، کرد و از این رو به نشان دادن تاریخ هستی روی آورد. در این دوره دوم فکری ، هایدگر اهمیتی بیش از پیش برای زبان به مثابه روشنی گاه هستی قائل شد و شعر و شاعرانگی را زایش یا آشکارگی ای وصف کرد که در آن هستی خودش را به نمایش می گذارد. او که در این دوره با تبری جستن از فلسفه به مثابه میراث اندیشه متافیزیک ، کار خود را تفکر خواند، اهمیت ویژه ای برای شاعرانی چون هلدرلین قائل شد و در رساله ها و نوشته های متعددی که نگاشت، گوهر شعر (پوئیسیس) را آشکارگی هستی خواند. از این منظر برای هایدگر شعر بعنوان ناب ترین شکل رخ نمایی زبان، نه امری صرفا زبان شناختی که موضوعی هستی شناسانه تلقی می شد. گو این که نگاه هایدگر به مقوله زبان در این دوره هستی شناسانه است و در آن گفتاورد مشهور او یعنی «زبان خانه هستی است» مشهود می گردد. اما به راستی مراد هایدگر از شعر چیست؟ آیا صرفا جوشش هایی زبانی در ذهن و روح انسان هایی که شاعر خوانده می شوند یا هرگونه نوزایش و جوششی که نشان گر آشکارگی و البته پنهانی وجهی از وجوه خود پنهان گر هستی ست؟ شاعر از دید هایدگر چه کسی ست؟ ملاک او در برجسته ساختن هولدرلین به عنوان شاعر شاعران چیست؟ نسبت شعر با اندیشه خود او در چیست؟
  • تعداد رکورد ها : 4