جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 42
نقد و بررسی دیدگاه تامس نیگل درباره معنای زندگی
نویسنده:
ناظم صفری گنهرانی ، محمد رعایت جهرمی ، محمدحسن حیدری ، علینقی باقرشاهی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از نظر نیگل، زندگی از یک دیدگاه ذهنی(درونی)، به­طوراجتناب­ناپذیری غیرقابل­شک و جدی است و از یک دیدگاه عینی(بیرونی)، قابل­شک­وتردید، غیرقابل­توجیه، دلبخواهانه، تصادفی و غیرجدی است. عبث­بودن زندگی به این معنا نیست که زندگی هیچ ارزش و اهمیتی ندارد، هیچ­ نقش و کارکردی برای آن متصور نیست، یا فاقد هرگونه هدف و غایت است، بلکه به این معنا است که اتفاقا از منظر ذهنی، زندگی ارزش­مندترین و مهم­ترین چیزی است که وجود دارد، اما مسئله اصلی این است که هرگونه معنایی که برای زندگی کشف یا جعل کنیم، آن معنا، از منظری ابدی، دلبخواهانه است. بنابراین زندگی عبث است نه به دلیل اینکه، از منظر آینده­ای دور، بی­اهمیت است یا در مقایسه با کیهان ذره­ای و دمی بیش نیست و با مرگ نیست و نابود می­شود و جاوید نیست. بلکه حتی اگر انسان، کل فضا و زمان را پر کند باز مساله، حل­نشده باقی می­ماند. نوشتار حاضر بر آن است تا مولفه­های کلیدی نظرگاه نیگل یعنی اجتناب­ناپذیری شک­وتردید، غیرقابل­توجیه­بودن زندگی و ابطال­ناپذیربودن استدلال فوق و ترجیح دیدگاه عینی بر دیدگاه ذهنی را مورد نقد و بررسی قرار دهد.
صفحات :
از صفحه 213 تا 231
دلوز و قاعده‌ای شاعرانه از زمان در فلسفه کانت
نویسنده:
حامد موانیه ئی ، علی فتح طاهری ، علی نقی باقرشاهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
انگاره زمان در فلسفه کانت در نسبت با کلیات ایدئالیسم استعلایی او را می‌توان مؤلفه‌ای خُرد(Minor) در نظر آورد، اما دلوز همین عنصر خُرد را از فلسفه کانت بیرون کشیده و عنصر کلان (Major)، یعنی سوژه استعلایی را در نقد عقل محض، حول آن بازپیکربندی می‌کند. این خوانشی یکسره متفاوت از نقد عقل محض‌ است که در آن، مرکز ثقل از «امر استعلایی» به مفهوم «زمان» منتقل شده است. در اندیشه دلوز، مفهوم «زمان» را می‌توان دروازه ورود به هستی‌شناسی تفاوت‌محور او قلمداد کرد. به همین دلیل، خوانش منحصربه ‌فرد دلوز از مفهوم زمان در فلسفه کانت حائز اهمیت بوده و در این مقاله موضوع پژوهش ما قرار گرفته است. در این مقاله تلاش می­شود تا از مجموع چهار قاعده ادبی و شاعرانه، که دلوز برای شرح فلسفه کانت به­کار برده است، دو قاعده اول را با محوریت چرخش مفهومی کانت درباره زمان، مورد بررسی قرار دهیم.
صفحات :
از صفحه 303 تا 339
جایگاه اسپینوزا در حل مشکل دوگانگی و تعالی در متافیزیک ژیل دلوز
نویسنده:
حسین زهدی صحت ، سید مسعود سیف ، علی نقی باقرشاهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از نظر ژیل دلوز، مسأله ی دوگانگی از یک سو، و مسأله ی تعالی از سوی دیگر، دو زخم کاری بر پیکره ی فلسفه ایجاد کرده اند؛ اسپینوزا که به عقیده دلوز، مسیح فیلسوفان است، با دو معجزه ی وحدت جوهر و درونماندگاری، می خواهد مرهم و نوشدارویی بر این زخم کهنه ی فلسفی بنهد. در این دیدگاه، تنها یک جهان، یک جوهر و یک هستی وجود دارد، که هیچکدام تحت سیطره ی وجودی بیرون از آن- به ویژه نیروی متعالی- نبوده و نیست. این هستی نه به معنای بودن، که به معنای شدنی درون ماندگار است که با رویکردی ایجابی و مثبت، به طور ابدی، تا می شود، باز می شود و دوباره تا می شود تا جهان تجربی ما را بسازد؛ جهان تفرد، تعین و تشخص، که به صورت حالات جوهر واحد، بیان می شوند و با خمیره ی تفاوت قوام می یابند.دلوز با فرض جوهر یگانه و تفاوت درونماندگار که تا ابد تکرار می شود، می خواهد صورت مسأله دوگانگی و تعالی را پاک کند اما به طور کامل موفق نمی شود؛ زیرا ناخواسته بستری فراهم می شود تا دوگانگی و تعالیِ دیگری تولد یابد.
صفحات :
از صفحه 183 تا 204
پیوند میل و آپاراتوس و درک نوینی از مفهوم رخداد در فلسفه دلوز و گاتاری
نویسنده:
حامد موانیه ئی ، علی‌نقی باقرشاهی ، فاطمه موسوی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله می‌خواهیم به مفهوم میل در فلسفة دلوز و گاتاری پرداخته و از رهگذر آن به درک هستی‌شناسی دلوز نائل شویم. آن‌ها در صورت‌بندی مفهوم «میل» در پی پاسخ به مسئلة جهان آشوب‌ناک انسان معاصر هستند. جهانی که برای تاب‌آوری‌اش، انسان معاصر در پی پناه بردن به انواع و اقسام راه‌های فرار است. دلوز و گاتاری برای پاسخ به چرایی این وضعیت و ترسیم راه‌های گریز از آن، دست به خلق نظام مفهومی جدیدی با محوریت مفهوم «میل» می‌زنند. در این متن تلاش بر آن داشتیم تا از منظر دلوز گاتاری مفهوم میل را در پیوند با مفهوم «آپاراتوس» فوکو-آگامبن واکاوی کرده و درنهایت به درکی نوین از مفهوم «رخداد» به مثابة راه گریز او از تنگنای پسامدرن نزدیک شویم. مفهومی که دلوز آن را ذیل مفهوم «توان زندگی» در واپسین نوشتارش گنجانده و بدین سیاق نظرگاهی غریب و با این‌حال آشنا از توان زندگی را به ما عرضه می‌دارد.
صفحات :
از صفحه 379 تا 398
رتوریک و نسبت آن با سیاست در اندیشه ارسطو
نویسنده:
فاطمه رایگانی ، علی فتح طاهری ، علی نقی باقرشاهی ، میثم سفیدخوش
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رتوریک که در ادبیات فلسفی ما به خطابه برگردانده شده است، به‌عنوان یکی از صناعات خمس که اقناعی اما غیریقینی است شناخته می‌شود و فلسفه‌ورزان آن را به‌عنوان صناعتی غیرفلسفی و غیرمعتبر کنار نهاده‌اند. در چنین خوانشی این فن ارزش فلسفی ندارد و هدف خطیبان فریفتن مخاطبان و جلب نظر آنان است؛ پس گفتار یقینی باید خطابه‌زدایی شود؛ اما مطالعه فیلسوفان آغازین و به‌ویژه ارسطو نشان می‌دهد که رتوریک نه یکی از شاخه‌های منطق غیریقینی که خدمت‌گذار سیاست و از فنون متمم حکمت عملی است و چون حکمت عملی از شاخه‌های فلسفه است با فلسفه نیز مرتبط می‌شود. افلاطون رتوریک را بر ضد سیاست جامعه می‌دانست. ارسطو نیز ابتدا تحت تأثیر افلاطون، به خطابۀ فراگیر در زمان خود که بر نوع قضایی تکیه دارد و روش آن سوفسطایی است انتقاد می‌کند، و سپس تلاش می‌کند با توجه به ضرورت رتوریک در جوامع سیاسی، رتوریک مطلوب را برای به سعادت رسیدن جامعه آموزش دهد. او با استفاده از قیاس خطابی نسبت رتوریک با مقدمات یقینی را تنظیم کرده و با تاکید بر خطابۀ شورایی بر حیثیت سیاسی آن صحه می‌گذارد. در این پژوهش تلاش شده تا با مطالعۀ آثار ارسطو این ادعا در اندیشه او پیگیری و دلالت‌های سیاسی رتوریک روشن گردد.
صفحات :
از صفحه 222 تا 241
تفسیر محاورۀ قوانین از منظر لئو اشتراوس بر اساس رسالۀ تلخیص-النوامیس فارابی
نویسنده:
حوا جامی ، سیدمحمدحکاک قزوینی ، علی نقی باقرشاهی ، شروین مقیمی زنجانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در خوانش اشتراوس از محاورۀ قوانین، بار دیگر با رویکرد جامع او مواجه میشویم و برخلاف نگرش تاریخی، شاهد تغییر و تحولی اساسی و مغایر با تفسیر او از دیگر محاورات افلاطون، نیستیم. درواقع، اشتراوس معتقد است برای فهم واقعی محاورۀ قوانین باید بشیوۀ او و از رهگذر خوانش فارابی ـ‌ در کتاب تلخیص¬النوامیس ـ از آن، پیش برویم و تنها در اینصورت است که میتوانیم به افقی ورای تفسیر تاریخی دست یابیم. در پژوهش پیش¬رو، هدف آنست که ضمن بحثی اجمالی از تفسیر تاریخی محاورۀ قوانین، تفسیر فارابی از آن، و همچنین نقد و نظر اشتراوس در اینباره، را بررسی کرده، و مهمترین شاخصه‌های تفسیر بدیع او از این اثر را تبیین نماییم.
صفحات :
از صفحه 5 تا 24
تحلیل و نقد سنتز‎های زمانی دلوز
نویسنده:
محمد مهدی مقدس ، علی نقی باقرشاهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این پژوهش می‎کوشد تا سنتزهایِ زمانی دلوز را مورد تحلیل و نقادی قرار دهد. بنابراین هدفِ اصلی این مقاله، بررسیِ انتقادیِ دیدگاه دلوز دربارۀ زمان است که در قالب سنتزهایِ زمانیِ سه‎گانه مطرح می‌شود. اگرچه دلوز هریک از این سنتزهایِ زمانی را با الهام از یک فیلسوف خاص مطرح می‎کند، اما نگاه کلی او در اینجا به کانت و تعریف او از زمان است. سنتز اول، سنتز منفعل عادت است که به مثابهامری ناآگاهانه و پیشاآگاهانه اتفاق می‎افتد. سنتز دوم، سنتز فعال حافظه است که با مفهوم گذشته نهفته (virtual) برگسونی رابطه‎ای تنگاتنگ دارد. دلوز سنتز سوم را با استفاده از تعریف کانتیِ زمان به مثابهصورت محض و تهی، مفهوم برش و وقفه، و همچنین بازگشت جاودانۀ نیچه، مطرح می‎کند. در نقد دلوز، دست‎کم می‎توان سه اشکال را وارد ساخت. (1) جداسازی مفاهیم از کانتکست اصلی آن، ارتباط میان مفهوم در شکل فعلی و قبلی‎اش را ناروشن باقی می‎گذارد و شباهت آن‌ها را مبهم رها می‎کند. (2) نوع ترکیب این مفاهیم مشخص نیست. اینکه آیا از نوع متافیزیکی است یا از نوع واقعی یا جز آن. و (3) استفاده دلوز از این مفاهیم متنوع، کاملاً به تفسیر و خوانش خاصی از آن‎ها متکی است و لزوماً شامل خوانش‎های دیگر نمی‎شود.
The Relativity of the Subject of Truth in Alain Badiou’s Philosophy
نویسنده:
زهرا سارا نمایندگی ، علی فتح طاهری ، علی نقی باقرشاهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسبت اروس، تخنه و فلسفه در دو محاورة¬ مهمانی و فدروس افلاطون (با تأکید بر نقد آراء ولاستوس و نوسباوم)
نویسنده:
جاويدكاظمي ، سیدمحمدحکاک ، علي‌نقي باقرشاهي ، محمد رعايت جهرمي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«اروس» بعنوان خدای عشق یونانی، علاوه بر معاني مختلفی که در تاریخ اساطیری و فلسفی پیش از سقراط داشته، در فلسفة افلاطون نیز با تعابیر گوناگوني آمده است. این تنوع معانی سبب شده كه مفسران وی در تفسیر آن مرتكب خطا شوند؛ از جمله در ترجمة اروس به عشق. ¬¬¬¬در مقالة حاضر به بررسی معناي اروس در دو محاورة مهمانی و فدروس افلاطون، و ارتباط آن با «فلسفه» و «تخنه» پرداخته شده است. اروس در محاورة مهمانی، پس از بیان چند معنای مختلف، سرانجام بمعناي اشتیاق و آرزو به مشاهدة زیبایی مطلق بکار رفته که در حقیقت همان فلسفه است، چراکه در انديشة افلاطون، تفاوت میان ايدة خیر (که فلسفه انگيزه‌يي برای مشاهدة آن است) و ايدة زیبایی، تفاوتی اعتباری است؛ بدین معنا که ايدة خیر و زیبایی مطلق یک حقیقتند که از دو دریچه به آن نگریسته شده است. حال از آنجا‌که دیالکتیک ـ یعنی فعالیتی که در آن جزئیات کثیر از واحد، و واحد از جزئیات کثیر شناخته ميشود ـ در محاورة فدروس بعنوان ابزار تخنه (Technites) معرفی شده، ميتوان چنین نتیجه گرفت که عاشق افلاطونی ـ بمعنایی كه در این مقاله مطرح شده ـ و فیلسوف جز از طریق تخنه به درک ايدة زیبا (یا خیر) نائل نخواهند شد. تحلیل مباحث مقاله، با تکیه بر نقد آراء دو مفسر افلاطون، پروفسور گرگوری ولاستوس و مارتا نوسباوم، انجام خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 67 تا 92
سیر تکوین آگاهی تا آغاز خود-آگاهی در پدیدارشناسی روح هگل
نویسنده:
پدیدآور: محمدمهدی اردبیلی ؛ استاد راهنما: محمدحسن حیدری ؛ استاد مشاور: علی‌نقی باقرشاهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
هگل در کتاب پدیدارشناسی روح می‌کوشد تا صور مختلفی را ترسیم نماید که روح در طی تاریخ اختیار کرده است. به باور وی هر مرحله ضرورتا از دل مرحله‌ی پیش از خود پدید می‌آید. بررسی سیر تکوین روح، از یک سو به دلیل ارتباطش با پیشرفت و تکامل آگاهی سوژه، نوعی معرفت‌شناسی است؛ و از سوی دیگر، به واسطه‌ی ایده‌ی "جهان روحانی" و در نظر گرفتن روح به منزله‌ی پلی میان ذهنیت سوژه و عینیت ابژه، شکلی از هستی‌شناسی به شمار می‌رود. ویژگی برجسته‌ی پدیدارشناسی در این است که این دو حوزه‌ی مختلف از معرفت را به نحوی بی‌سابقه به یکدیگر پیوند می‌زند. به لحاظ ساختاری، این تحقیق می‌بایست به بررسی تفصیلی نخستین بخش از پدیدارشناسی، یعنی "آگاهی" پرداخته و علاوه بر آن، به واسطه‌ی استمرار حضور آگاهی در خود-آگاهی ِ هنوز کاملا فعلیت‌نیافته، تفسیری، هر چند اجمالی، از بخش "خود-آگاهی" نیز به دست دهد. بنابراین آنچه این تحقیق در صدد بررسی‌اش برآمده، چگونگی پیشروی آگاهی در طول سفری پدیدارشناسانه است که از فقیرترین صورت دانش، یعنی یقین-حسی آغاز کرده و پس از تن دادن به جوش و غلیان اجتناب‌ناپذیر و تعارضات درونی خویش، مراحل ادراک و فاهمه را پشت سر نهاده و به مرحله‌ی خود-آگاهی وارد می‌شود. صرف نظر از اینکه کدام بخش از اثر و به چه میزان، موضوع این تحقیق را تشکیل می‌دهد، شایان ذکر است که هدف اصلی این تحقیق، نه صرفا توصیف این فرآیند، بلکه تبیین عنصر اصلی حاضر در کل پدیدارشناسی، یعنی "صیرورت" روح است. به بیان دیگر، بخش آگاهی، صرفا جزئی است که به مثابه‌ی جزئی که کل را بازمی‌نمایاند، می‌توان در پرتو آن تفسیری انضمامی را از چگونگی سیر دیالکتیکی تکوین روح در پدیدارشناسی، یا در سراسر تاریخ به دست داد.
  • تعداد رکورد ها : 42