جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1494
قاعده علیت ولوازم آن درحکمت متعالیه وتطبیق آن باآراء علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:زهرا الیاسی؛ استاد راهنما:عبدالرضا صفری حلاوی؛ استاد مشاور :مهدی خادمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در میان مسائل فلسفی، علیت یکی از مهم‌ترین مباحثی است که فکر بشر را همواره به خود مشغول داشته است و فیلسوفان مختلفی به بیان دیدگاه و اندیشه خود درباره علیت پرداخته‌اند. هدف این نوشتار بیان قاعده علیت و لوازم آن از دیدگاه ملاصدرا و سپس مقایسه آن با دیدگاه علامه طباطبایی است. البته دیدگاه‌ بعضی فیلسوفان باستان و فلاسفه مشاء همچون ارسطو و ابن‌سینا درباره قاعده علیت بیان‌شده تا ذهن خواننده با نظرگاه‌های مختلف آشنا شود و زمینه و مقدمه‌ای برای بیان مقایسه دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی باشد. از نوشته‌های ابن‌سینا فیلسوف مشایی برمی‌آید که وی اصالت را به وجود می‌دهد و نیاز معلول به علت را امکان ذاتی (امکان ماهوی) می‌داند و موجودات را حقایق متباین به تمام ذات می‌داند. ملاصدرا معتقد به اصالت وجوداست. ازنظر او وجود حقیقتی واحد و دارای مراتب است که همه موجودات را در برمی‌گیرد. ملاصدرا ملاک نیازمندی معلول به علت را امکان فقری (فقر وجودی) می‌داند ازنظر او علیت، اضافه اشراقی است که فقط یک‌طرف مستقل در آن برای تحقق ربط کفایت می‌کند. ملاصدرا برای معلول وجود مستقلی قائل نیست و آن را فقط رابط می‌داند. او پیدایش معلول را نوعی ظهور علت دانسته و ازاین‌جهت همه موجودات را نمود حق می‌داند نه بود حق. علیت و معلولیت را به تشان و تجلی و ظهور ارجاع می‌دهد. ملاصدرا تقدم علت بر معلول را تقدم بالحق می‌داند نه تقدم بالعلیه. علامه طباطبایی مناط احتیاج به علت را امکان وجودی یا همان فقر وجودی می‌داند. علامه طباطبایی علیت را از سنخ معقولات ثانیه فلسفی می‌داند که ذهنی محض نبوده و قابل صدق بر امور خارجی است ولی انتزاع این‌گونه مفاهیم به تأمل عقلی و مقایسه پدیده‌های خارجی با یکدیگر نیاز دارد. علیت مصداق خارجی ندارد بلکه منشأ انتزاع دارد. دیدگاه ابتکاری علامه طباطبایی آن است که آدمی از طریق علم حضوری به درک مفهوم علیت نائل می‌شود.
جایگاه عقل و وحی در اندیشهی علامه طباطبایی و استاد مطهری
نویسنده:
نویسنده:فاطمه سلطانی نقاره‌کوب؛ استاد راهنما:رضا رسولی شربیانی؛ استاد مشاور :روح اله آدینه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
رابطه‌ی عقل و وحی ازجمله مسائلی است که ذهن اندیشمندان را در طول تاریخ به خود مشغول کرده است علامه طباطبایی و شهید مطهری از جمله متفکرانی هستند که در این حوزه به اظهار نظر پرداختند. علامه به این نکته اذعان دارد که عقل و وحی، دو ابزار برای درک و شناخت حقیقت هستند؛ هیچ دین و مذهبی و هیچ روش نظری دیگری از هیچ طریقی نمی‌تواند حجیت قطعی و صحت بحث فلسفی را نفی کرده و ملغی نماید؛ زیرا در این صورت حقانیّت خود را، که از راه عقل اثبات شده است ابطال می‌کند. اما بر اساس دیدگاه علامه، عقل و خردورزی انسان را از وحی بی نیاز نکرده است؛ چرا که انسان علاوه بر قوه‌ی تفکر عقلانی، غریزه‌های سرکش در نهادش دارد که او را به سوی مسیر نادرست هدایت می‌کند؛ مسیری که بی‌درنگ به تضیع حقوق دیگران و بروز فضای متشنج در جامعه منتهی می‌شود؛ لذا آدمی احساس می‌کند باید قانونی وجود داشته باشد که حقوق افراد را تأمین کند و این قانون، از طرف کسی باشد که از هرگونه نقص مبرا باشد؛ قرآن، اراده‌ی تشریعی پرودگار است که به بشر عرضه داشته و این عمل در پرتو وحی حاصل می‌شود.شهید مطهری هم، به مانند علامه، عقل را به عنوان یک «منبع مستقلِ شناخت و معرفت»، در کنار وحی، معرفی می‌کند و استفاده‌ی قرآن از استدلال و برهان عقلی در طرح بسیاری از مسائل، از قبیل توحید، معاد، نبوت و اصول دین را شاهدی بر این مطلب می‌آورد؛ در منظومه‌ی فکری وی هم، عقل و وحی دو اصل بنیادین در فهم حقایق و واقعیات جهان به شمار می‌روند،که مکمل یکدیگر هستند و نظام معرفت دینی بدون هر یک از آن دو، ناقص و ناتمام خواهد بود؛ عقل و برآیند‌های عقلی تا جای معیّنی نیاز‌های انسان را پاسخ می‌دهد و وحی، پاسخگوی نیاز‌های فرا‌عقلی بشر است؛ عقل و علوم، زندگی طبیعی را سامان می‌دهند و جهان را با انسان سازگار می‌کنند.؛ اما وحی، در جهت‌دهی و معنابخشی و هدفمندی تلاش‌های عقلی و عملی کارایی دارد.
مطالعه تطبیقی اندیشه سیاسی علامه طباطبایی و سید قطب در تفاسیر« المیزان» و «فی ظلال القرآن الکریم»
نویسنده:
نویسنده:ابوطالب آدینه وند؛ استاد راهنما:خلیل پروینی؛
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
این کوشش ناشی از یک ضرورت دورانی است که مسلمانان با آن موجه شده‌اند. بدین معنی که در دوران اخیر و در مواجهه با دوران مدرن مسلمانان از سر نیاز، تتبع بیشتری در اندیشه سیاسی نموده‌اند. پایان نظام خلافتی در دنیای اهل سنت و بروز انقلاب مشروطه در ایران توجه به این موضوع را برجسته‌تر از پیش نموده است. بازخوانی اندیشه سیاسی مفسرین به ما کمک می‌کند تا نظام معنایی که محل توجه متفکرین معاصر مسلمان در سپهر سیاست واکاووی شود و رویکردهای مختلف آن فهم شود و ره‌آوردها و کاستی‌های مفسرین مورد تحلیل قرار گیرد. در این بازخوانی و تأمل هم نیازهای مسمانان به قرآن عرضه می‌شود و هم ربط و نسبت دقیق‌تری از تمهیدات سیاسی قرآن روشن‌تر می‌گردد. این کنکاش نظری در پی آن است که به برخی از آیاتی که مورد توجه دو تفسیر درباره حوزه‌های اندیشه سیاسی بوده است، بپردازد و به کشف منظرگاه آنان دست یازد و سپس در محدوده‌ی این تحقیق به تدقیق بیشتر مفاهیم اندیشه سیاسی در اسلام بپردازد. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی و با ابزار مطالعه‌ای کتابخانه‌ای به بررسی تطبیقی اندیشه‌ سیاسی مندرج در تفاسیر المیزان و فی ظلال القرآن پرداخته است. تا ضمن گزارش آراء تفسیری به مقایسه اشتراکات و افتراقات این دو تفسیر در مورد مقولاتِ مطرح شده‌ی دامنه پژوهش بپردازد. این تحقیق مبتنی بر توجه به رویکردهایی در اندیشه‌ی سیاسی اسلام معاصر است. برای این پژوهش دو تفسیر معاصر، تفسیر المیزان سید محمد حسین طباطبایی و تفسیر فی ظلال القرآن سید قطب مورد پژوهش قرار گرفته است. موضوعات و مسائل مورد پژوهش بررسی تطبیقی اندیشه سیاسی دو مفسر مذکور در چهار حوزه‌ منشاء انعقاد قدرت، مشروعیت قدرت، حق تشریع و محتوای نظام تدبیر و همچنین نظام تصمیم‌سازی و قلمرو اعمال آن بوده است تا در خلال آن بتوان به تدقیق و ایضاح مفهومی اندیشه سیاسی و این عناصر بنیادین حوزه سیاست پرداخت. در این پژوهش دریافتیم که دو مفسر مذکور ذیل نظریه حق الهی قدرت و اقتدار آسمانی به مسأله حکومت، مشروعیت آن و قانون‌گذاری نظر می‌کنند و نظام تدبیر و نظام تبعیت را در بستر دولتی دینی تجویز می‌کنند. به طوری‌ که می توان گفت که وظیفه‌ی اصلی حکومت از نظر این دو مفسر اجرای شریعت اسلامی است، هر چند بر سر کیستی مجری شریعت و حدود اختیارات او با هم تفاوت‌هایی دارند.
تطبیق دیدگاه تفسیری علامه طباطبایی و فخر رازی در آیات مرتبط با حضرت زهرا سلام الله علیها
نویسنده:
نویسنده:هادی سعیدی‌نژاد؛ استاد راهنما:طاهره‌سادات طباطبایی امین؛
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
حضرت فاطمه زهرا(س) دارای جایگاه بسیار رفیعی در بین مسلمانان است. ایشان در میان شیعیان تنها بانوی معصوم و دختر پیامبر عظیم‌الشان اسلام(ص) و همسر حضرت علی(ع) و تنها کسی است که نسل امامان معصوم و فرزندان پیامبر(ع) از ایشان است. در میان اهل سنت نیز ایشان به‌عنوان دختر پیامبر اسلام(ص) مورد احترام می‌باشند، ولی متاسفانه پس از حوادث دردناک پس از رحلت پیامبر(ص) خط‌سیر جامعه به‌گونه‌ای شد که جایگاه و مرتبت رفیع این بانوی بزرگوار آن‌گونه که شایسته بود مراعات نگردید، لذا از آن زمان تاکنون به‌سبب بعضی جهالت‌ها و بعضا غرض‌ورزی‌ها شخصیت آن بانوی مکرم در تفاسیر و تواریخ اهل سنت مورد توجه شایسته قرار نگرفت. علیرغم این موضوع بحث بررسی تطبیقی آیاتی که با شخصیت این بانوی بزرگوار ارتباط دارد، در تفاسیر شیعه و سنی می‌تواند تشابهات بسیاری را هویدا سازد و از غبار غفلتی که برشخصیت این بانوی مکرم اسلام در این سال‌ها در میان بخشی از مسلمانان نشسته بکاهد. برای محدودکردن بحث و نتیجه‌گیری بهتر و دقیق‌تر تفسیر کبیر نوشته فخر رازی به‌عنوان نمونه از تفاسیر اهل سنت و تفسیر المیزان نوشته علامه طباطبایی به‌عنوان نمونه از تفاسیر شیعه انتخاب گردید. باشد که با تمسک به جایگاه رفیع این بانوی معصوم و بزرگوار تفرقه و جهل از میان امت اسلامی رخت بربندد. سؤال اصلی در این تحقیق این است که دیدگاه‌های تفسیری علامه طباطبایی و فخر رازی در آیات مرتبط با حضرت زهرا(س) چیست؟ و اشتراکات و افتراقات این دو تفسیر در این زمینه چیست؟
مبانی انسان شناسی در بینش به زن با تأکید بر نگاه دو فیلسوف معاصر علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
نویسنده:محمد ساکی مالحی؛ استاد راهنما:سعید علیزاده؛ استاد مشاور :ناصر فروهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
نقطه آغاز معرفت در انسان، اثبات نفس خود است و حتی سوفسطاییانی که به انکار جهان خارج پرداختند در اصل نفس خود شکی نداشتند و از آن‌جایی که اساس انسان در نفس اوست، پس بنیاد اصلی انسان شناسی، روح انسانی است. نفس انسان که دارای تجرد از ماده است و نسبت به بدن حکم صورت نسبت به ماده را دارد که در اصل مقوّم وجود آدمی است که به‌واسطه‌ی آن ارزش‌ها و هم‌چنین ضد ارزش‌ها کسب می‌شوند. در این‌جا معلوم می‌شود که اساس اختلاف مبانی انسان‌شناسی اسلامی با امانیسم در وجود و انکار روح است. چون مادی‌گرایی انسان را در بعد جسمانی او خلاصه می‌کند. پذیرفتن هریک مکاتب سبب می‌شود که انسان در داشتن و حذف کدام یک از ابزار معرفت نقش تعیین کننده‌ای داشته باشد. کسی که انسان را در بعد ماده محصور می‌کند ابزارش حس است و با حس جز بعد مادی انسان درک نمی‌شود. خروجی چنین انسان شناسی نسبت به زن فمنیسم است؛ که کمال خود را در کسب مسائل دنیوی مانند پست، مقام و هم شکل و هم رنگ بودن با مردان می بیند. اما در مکاتب الهی که انسان را متشکل از دو بعد روحانی و جسمانی می‌داند و بُعد جسم و تقسیم آن به مذکر و مونث را به ماده ارجاع می‌دهد و زن و مرد بودن را در بعد روحانی و کسب کمالات کاملاً مشترک می‌بیند مانند مقام ولایت و قرب الهی که زن و مرد در تحصیل آن کاملا برابرند. اما در کسب مقام نبوت و امامت که هر دو شاخه ای از ولایت‌اند برابر نیستند چون اصل این دومقام اموری اجرایی اند.
عقلانیت اخلاقی زیستن از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:محمدعلی مؤذن؛ استاد راهنما:بهروز محمدی منفرد؛ استاد مشاور :سید حسین رکن الدینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
اخلاقی زیستن یعنی رفتار کردن بر اساس اصول اخلاقی در طول زندگی. اگر بپذیریم مهم‌ترین ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ممیزه‌ی انسان عقل اوست و اینکه ﺍﺧﻼﻗـﻲ ﺯﻳﺴـﺘﻦ ممکن است ﺑﺎ ﺭﻧﺞ ﻭ دشواری‌هایی همراه باشد و آنکه احتمال عدم پایبندی به اصول اخلاقی توسط دیگران نیز وجود دارد، آیا عقلانی خواهد بود که ما نیز اخلاقی باشیم. از دیدگاه اخلاق اسلامی، لازمه‌ی شناخت نسبت به معنای زندگی اخلاقی، دانستن مبانی‌ای است که به‌صورت پیش‌فرض‌های اصلی در نظر گرفته می‌شوند؛ آن‌ها مقولاتی هستند که با حقیقت انسان، اعتقادات و ارزش‌های اخلاقی انسان در ارتباط می‌باشند. همین‌طور نقش ساحت‌های انسانی و تأثیر آن در زندگی اخلاقی نیز از دیگر مقولات مهم و تأثیرگذار در اخلاقی زیستن است. با توجه به دیدگاه توحیدی علامه طباطبایی (ره) می‌توان به لحاظ انسان‌شناختی و جامعه‌شناختی، مصالح و منافعی را برای اخلاقی زیستن برشمرد. این آثار موجب می‌گردد تا اخلاقی زندگی کردن از عقلانیت برخوردار باشد. مسئله سلامت روحی و روانی انسان، کرامت و کمال انسانی، نظم و امنیت و عدالت اجتماعی؛ ازجمله آثاری است که می‌توان آن‌ها را به‌عنوان منافع و مصالح اخلاقی زیستن در دو حوزه‌ی انسان‌شناختی و جامعه‌شناختی در نظر گرفت. عقلانیت اخلاقی زیستن، موجب می‌گردد تا انگیزه‌ی لازم نسبت به پایبندی به اصول اخلاقی در انسان‌ها به وجود آید و همچنین کمک می‌نماید تا اخلاق در زندگی فردی و اجتماعی تعالی پیداکرده و به جایگاه اصلی خود دست یابد.
نگاهی انتقادی به ترجمه انگلیسی کتاب شیعه در اسلام علامه طباطبایی
نویسنده:
قدرت الله خیاطیان، علیرضا شاه محمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دکتر سیدحسین نصر کتاب شیعه در اسلام علامه طباطبایی را که به منظور معرفی مبانی فکری و اعتقادی شیعه به جهان غرب نگارش یافته، به انگلیسی ترجمه کرده است. این ترجمه، به گفته مترجم محترم آن، سال‌ها در دانشگاه‌های امریکا به عنوان یک منبع شناخت شیعه تدریس شده است. با توجه به برخی مغایرت‌های اساسی که میان متن اصلی و ترجمه وجود دارد، این تفاوت‌ها نمی‌تواند ناشی از «الزامات و اقتضائات ترجمه» بوده باشد. در بیش‌تر این موارد، اساساً نظر نویسنده دگرگون شده و معانی مورد نظر او به صورت کاملاً متفاوت بازتاب داده شده است. برخی از این مفاهیم، فارغ از این که در کتاب شیعه در اسلام به آن‌ها اشاره نشده، به نظر می‌رسد به طور کلی از منظومه فکری علامه طباطبایی خارج باشد. در این مقاله، به شیوه تطبیقی، موارد اختلافی به صورت جداگانه ذکر شده و در هر مورد، جدای از توضیحات نگارندگان مقاله، اصل متن فارسی و نیز ترجمه‌ انگلیسی در پی آن آمده است.
صفحات :
از صفحه 37 تا 56
معاد جسمانی از دیدگاه علامه طباطبائی(ره)
نویسنده:
علی اله بداشتی، محمد رضا رضایی راد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی (ره),
چکیده :
آنچه نظرهای علاّمه طباطبائی(ره) را از خطّ مشی فلاسفه و حکمای دیگر در باب اتّحاد روح و بدن در قیامت متمایز می‌‌سازد، این است که او معاد جسمانی را برگرفته از تکامل و صعود بدن در اثر حرکت جوهری و رسیدن به مقام و مرتبه نفس می‌‌داند. او نظرهای فلاسفه دیگر مبنی بر عود و نزول نفس و اتّحاد با بدن دنیوی را رد می‌‌کند، چراکه به حُکم عقل محال است موجودی که فعّال و کمال یافته است، مجدّداً به مرتبه قوّه و انفعال نزول یابد. از بحث‌های او این نتیجه حاصل می‌‌شود که بدن جسمانی پس از مفارقت و جدایی از نفس، برخلاف نظر دیگران، فانی نمی‌‌شود و در اثر حرکتی که ناشی از حرکت جوهری است، کمال و فعلیّتی خاص با نفس پیدا می‌‌کند و این اتّحاد نفس و بدن در آخرت را می‌‌توان نتیجه اتّحاد یا حدوث جسمانی نفس با بدن دنیوی دانست که از مهم‌ترین مسائل در حکمت متعالیّه است. از نظر علاّمه طباطبائی(ره)، انسان محشور در قیامت از یک سو عینیّت و وحدت با انسان دنیوی دارد که آن به لحاظ نفس اوست و از سویی، مثلیّتی با انسان دنیوی دارد که آن به واسطه بدن اوست. بنابراین، از نظر او، عینیّت بدن دنیوی و اخروی به نحوی باطل است. نتیجه معاد جسمانی می‌‌شود که در جهان آخرت، انسان با وجودی جسمانی از پاداش و یا عذاب جسمانی برخوردار شود.
صفحات :
از صفحه 61 تا 73
شعور از دیدگاه علامه طباطبائی در المیزان؛ مفهوم، انواع، آثار و گستره
نویسنده:
رسول میراشرفی لنگرودی، شعبان نصرتی، میثم موسوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دررویکردتفسیری علامه طباطبائی،شعوریکی از واژگان کلیدی است. شعور در بحث‌های معرفت‌شناختی عنوانی است که بر مجموعه ابزارهای شناختی فاعلش ناسا اطلاق می‌شود. این مقاله درراستای روشن‌ شدن دیدگاه تفسیری علامه در تبیین این مفهوم سامان یافته است. باکشف دیدگاه علامه در موضوعات معرفتی، می‌توان نظام معرفت‌شناختی ایشان را کشف کرد. برای این منظور،واژه«شعور» را به عنوان یکی از واژگان معرفتی انتخاب و دیدگاه تفسیری ایشان را تحلیل کردیم. دریک تقسیم‌بندی کلی شعور را می‌توان به شعور در انسان و شعور درغیرانسان تقسیم کرد. علامه طباطبائی در تفسیرالمیزان بیشتر به شعور انسانی پرداخته و جوانب گوناگون این نوع شعور مانند تعریف،انواع،ویژگی‌ها،آثارو مبدأ آن را بررسی کرده است.شعور انسانی عبارت است از:ادراک دقیقی که مبدأ آن قلب فرابدنی انسان است. علامه طباطبائی برای شعور انواع «فکری،فطری،باطنی، نفسی،متعقل و شعور به لذت‌های مادی» بر می‌شمارد. ایشان ویژگی‌هایی برای شعور بیان می‌کند؛مانند اینکه«دارای اصول،مبادی،ابزارو مناط، نشانه وجودی تو موجودیت است، ازنعمت‌های ظاهری و از افعال انسان است، شعور دچارانحطاط می‌شود».شعور در دیدگاه ایشان نقش بسیارمهمی دارد؛زیرا بطلان شعور برابر بامرگ و ابطالان سانیت است.درنظرعلامه،افزون بر انسان، موجودات دیگرمانند «فرشتگان، بهشت، جهنم،زمین و حیوانات»نیزاز نوعی شعور برخوردارند.
صفحات :
از صفحه 35 تا 58
  • تعداد رکورد ها : 1494