جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 106
امید به عنوان یک استراتژی: مسیحیت در فلسفه امانوئل لویناس [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Gary Ray Sunshine
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مقاله توضیحی از نقش مسیحیت است که اغلب به عنوان امید در کار امانوئل لویناس بیان می شود. تک پروژه فلسفی لویناس از سال 1933 تا زمان مرگش در سال 1996، تثبیت اخلاق به عنوان اولین فلسفه بود. این تلاش در تقابل با تقدم هستی شناسی در آثار مارتین هایدگر بود. لویناس از روش پدیدارشناختی مشابه روش هایدگر برای تثبیت امید مسیحایی به عنوان انگیزه اساسی بشر استفاده می کند. در سراسر آثار لویناس، او واژگانی مذهبی را از میراث یهودی خود وام گرفته است که آن را به یک حوزه فلسفی بازگردانی می کند. او مفهومی دینی از مسیحیت، به‌ویژه فرمول‌بندی‌های یهودی مسیحیت را می‌پذیرد و آن را با تأثیر انسانی امید مرتبط می‌داند. امید مسیحایی به موضوعی ماندگار در تمام کارهای لویناس تبدیل می شود. این مقاله به بررسی ریشه‌های این اصطلاح، نقش موقتی و چگونگی استفاده او از امید مسیحایی در سراسر کار خود برای پیشبرد اهداف فلسفی خود می‌پردازد.
مسئله تاریخ در اخلاق دنیوی هانری برگسون، امانوئل لویناس و ژیل دلوز [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
David Ventura
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی اخلاق مربوط به زمانمندی می پردازد که در فلسفه های هانری برگسون، امانوئل لویناس و ژیل دلوز ظاهر می شود. این تز با تمرکز بر پیشنهادهای برگسون، لویناس و دلوز در مورد چگونگی تأثیرگذاری یک رابطه اخلاقی با زمان جدید، استدلال می‌کند که هر یک از آن مدل‌های اخلاقی یک رابطه مشکل‌ساز با تاریخ حفظ می‌کنند، و اینکه یک راه‌حل بالقوه برای این مشکل تنها است. در کارهای مشترک دلوز و گاتاری یافت می شود. با کاوش در نوشته‌های متافیزیکی برگسون، این تز استدلال می‌کند که برداشت برگسون از شهود به اندازه کافی با دلالت آن عمل با حوزه تاریخ هماهنگ نیست و این مشکلی را برای فلسفه اخلاقی برگسون ایجاد می‌کند. این تز سپس به دو منبع اخلاق و دین برگسون می‌پردازد تا استدلال کند که این متن، علی‌رغم اینکه ظاهراً شهود را تاریخی می‌کند، در واقع نمی‌تواند راه‌حلی برای مشکل تاریخ ارائه دهد که خود را در نوشته‌های متافیزیکی برگسون اعلام می‌کند. با انگیزه این شکست‌ها در اثر برگسونی، این پایان‌نامه سپس توجه خود را به دو برگسونی خودفروخته به نام‌های لویناس و دلوز معطوف می‌کند تا به میزانی که می‌توان گفت فلسفه‌های اخلاقی مربوطه آنها راه‌حلی برای مشکل برگسونی تاریخ ارائه می‌دهد، توجه کند. با کاوش در اخلاق زمانی لویناس در کلیت و بی نهایت و غیر از وجود یا فراتر از ذات، استدلال می کنم که لویناس از ارائه چنین راه حلی ناتوان است، زیرا فلسفه اخلاقی خودش به طور قطع درگیر رابطه ای مشکل ساز با تاریخ است، و علی رغم لویناس. ادعاهای صریح این است که اخلاق او فراتر از تاریخ است. سپس توجه خود را به دلوز معطوف می‌کنم تا استدلال کنم که علی‌رغم اینکه دلوز (مانند لویناس) قادر به حل این مشکل در تفاوت و تکرار نیست، در واقع در کار مشترک خود با فلیکس گاتاری در هزار فلات، راه بالقوه مثمر ثمری برای مذاکره در مورد آن ارائه می‌کند.
از شی به دیگری: الگوهای اجتماعی پس از ایده آلیسم در گادامر، لویناس، روزنزویگ و بونهوفر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Christopher J. King
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان‌نامه شرحی از روش‌های مختلفی ارائه می‌کند که در آن مدل‌های به‌طور فرضی ایده‌آلیستی و استعلایی اجتماعی، که رابطه سوژه با سایر انسان‌ها را در شناخت خود موضوع پایه‌گذاری می‌کردند، رد و جایگزین شدند. کنار گذاشتن این گزارش منجر به مدل‌های متنوعی از اجتماعی شد که از سوژه به‌عنوان زمینه‌ی اجتماعی بودن فاصله گرفتند و زمینه‌هایی را خارج از موضوع مطرح کردند. هانس گئورگ گادامر، امانوئل لویناس، فرانتس روزنزوایگ و دیتریش بونهوفر مواضع بدیلی را در طول طیفی از مدل‌های اجتماعی نشان می‌دهند که مفهوم ایده‌آلیستی اجتماعی را رد می‌کنند. برهان محوری این رساله مدعی است که پاسخ‌ها به ایده‌آلیسم و مدل‌های استعلایی جامعه‌گرایی در نهایت به یک هستی‌شناسی ناکافی ایراد می‌گیرند که اجتماعی بودن (و همچنین تمام واقعیت) را در شناخت سوژه قرار می‌دهد. هستی شناسی مدل استعلایی موضوع را در ابتدا بی ارتباط با موضوعات دیگر قرار می دهد، به طوری که اولین حرکت در ارتباط آنها با یکدیگر باید معرفت شناختی باشد. رابطه اجتماعی مبتنی بر درک شناختی سوژه است. هر یک از متفکرانی که من بررسی می‌کنم، این مسئله را مشکل اصلی ایده‌آلیسم معرفی می‌کنند. با این حال، راه حل آنها برای این مشکل متفاوت است. راه‌حل‌های متفاوت گادامر، لویناس، روزنزوایگ و بونهوفر را می‌توان به‌عنوان اشغال موقعیت‌های نمایندگی متفاوت در طول یک پیوستار شناسایی کرد که آن را «مقیاس زمینه‌های اجتماعی» نامید. آنچه من در اینجا ارائه می‌دهم توپوگرافی پاسخ‌ها به مدل ایده‌آلیستی اجتماعی است. زمینه هستی‌شناختی جامعه‌شناسی، به‌جای سوژه بودن، به‌عنوان موقعیت گفت‌وگو (گادامر)، چهره دیگری (لویناس)، یا وحی الهی (روزنزوایگ و بونهوفر) مطرح می‌شود. در هر یک از این مدل‌های جایگزین، می‌بینیم که سوژه به جای خودمختاری، مشروط است، جامعه‌پذیری از طریق زمانمندی و زبان وضع می‌شود، و جامعه‌گرایی اصولاً یک رابطه هنجاری است تا یک رابطه معرفت‌شناختی. پس داستانی که از تحلیل من بیرون می‌آید، توپوگرافی غنی‌تری از پاسخ‌ها به ایده‌آلیسم نسبت به آنچه که تاکنون ترسیم شده است، است. پاسخ‌هایی که توسط گادامر، لویناس، روزنزوایگ و بونهوفر ارائه می‌شوند، هر کدام یک هستی‌شناسی جایگزین را ارائه می‌کنند که هر مدل مناسبی از جامعه‌گرایی باید بر آن تکیه کند. در حالی که گزارش من از طیف پاسخ‌های هستی‌شناختی به جامعه‌گرایی ایده‌آلیستی ادعای جامعی ندارد، اما توپوگرافی بهتری از حوزه پاسخ‌ها نسبت به آنچه تاکنون در مطالعات مدل‌های اجتماعی در قرن بیستم ارائه شده بود، ارائه می‌دهد. در نهایت، این پایان نامه مرکزیت ارائه یک هستی شناسی جایگزین برای ایده آلیسم را در این پروژه ها نشان می دهد. به دور از رد کلی هستی‌شناسی یا صرفاً ارائه بازنگری‌های اخلاقی در نظم اجتماعی موجود، هر یک از چهره‌هایی که در این مطالعه بررسی می‌کنم، با بیان دیدگاه هستی‌شناختی تازه‌ای که می‌تواند از زندگی اجتماعی حمایت کند، زمینه‌ی اجتماعی بودن را به‌طور بنیادی بازبینی می‌کند.
جنبه وحشی: بازیابی الگوهای خشونت آمیز خدا
نویسنده:
Beverlee Jill Carroll
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این کار احیای نسخه‌ای از الهیات طبیعی و بازتئوری‌سازی خشونت در چارچوب دینی است به گونه‌ای که با تجربه‌های متعدد و متنوع، اما جهانی بشر از خشونت در جهان طبیعی همخوانی داشته باشد. من با استفاده از نوشتار طبیعت آنی دیلارد و مقولات فلسفی امانوئل لویناس، مدل‌هایی از الوهیت مبتنی بر خشونت در جهان طبیعی را پیشنهاد می‌کنم و از این مدل‌ها برای نقد مدل‌هایی استفاده می‌کنم که توسط یک رشته غالب تفکر دینی فمینیستی آمریکایی ارائه می‌شوند. در نهایت، من استدلال می‌کنم که بینش مذهبی که با مدل‌های خشونت‌آمیز خدایی همراه است، بر خلاف دیدگاه فمینیستی مسلط، به شیوه‌های مهمی بینش‌های نقدهای مهم دین را در بر می‌گیرد.
انگیزه آخرت شناختی در فلسفه معاصر فرانسه: آخرت شناسی لویناس و دریدا از زمان حال [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Alice de Rochechouart
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : مفهوم آخرت شناسی در اصل از الهیات سرچشمه می گیرد: با این حال فیلسوفان معاصر ابتدا توسط هایدگر سپس توسط لویناس و دریدا فراخوانده شده اند. شرایط امکان این ژست فلسفی چیست؟ به طور خاص فلسفی چگونه است؟ و عملکرد و پیامدهای آن چیست؟ مطالعه تبارشناسی آخرت‌شناسی در فلسفه کانت، هگل، نیچه و هایدگر نشان می‌دهد که آخرت‌شناسی تنها زمانی در فلسفه قابل استفاده است که ابتدا از غایت‌شناسی، الهیات و هستی‌شناسی جدا شود. سپس به یک انگیزه اصلی (هم الگو و هم یک نیروی محرکه فلسفی) در فلسفه لویناس و دریدا در گفتگو با مسیحیان و پدیدارشناسی یهودی تبدیل می شود. به عنوان یک اصل اخلاقی و بی محتوا، به شدت ضد هستی شناسانه، عبارت است از قطع حضور (هم زمان و هم ذات): آخرت شناسی زمان حال. بنابراین، مسئله‌سازی سه‌گانه حد را تشکیل می‌دهد: محدودیت‌های بین رشته‌ها (الهیات و فلسفه) را می‌شکند. محدودیت آرم مجموعه های آن (شکست آن)؛ و محدودیت تاریخی (افق) ایجاد و برداشت اخلاقی از واقعه را در هم می شکند.
پیچش و تلاطم در کار امانوئال لویناس: بررسی انتقادی صحنه‌سازی و تنظیم فضای اخلاقی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Edward Brian Patrick Roesch-Marsh
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مطالعه با قرار دادن «تولید» چیزی که لویناس «چهره» (/e visage) را در برابر افق نهادش می‌نامد، به مشکل فضای اخلاقی در کار امانوئل لویناس می‌پردازد. در برابر این افق‌ها است که حفظ می‌شود، افق‌هایی مناسب برای بازسازی پدیدارشناختی، که چهره به‌عنوان صورت آشکار می‌شود. از طریق گستردگی تبیین‌های لوینازی مانند «فرزندپرستی»، «باروری»، «برادری»، «آموزش» و «مادری»، وراثت‌پذیری چهره استنتاج می‌شود و چهره در چارچوب محیط ضروری آن - اخلاقیات قرار می‌گیرد. شرایط دلالت آن این محیط دستوری، صحنه‌پردازی یا میزانسن برای رابطه رو در رو که لویناس می‌گوید، با سرعت لویناس، بر اساس اساسنامه و منشأ آن به نمایش گذاشته می‌شود تا میراث چهره ممکن باشد. پیچیده باشد و وضعیت غیر تاریخی آن به چالش کشیده شود. استدلال می‌شود که لویناس، به‌طور غیرضروری، گستره‌ی آنچه را که اجازه می‌دهد به‌عنوان صورت دلالت کند، محدود می‌کند، و بنابراین، فرض‌های نهفته در ضمن، ترکیب و پیکربندی صورت را در اثر او تنظیم می‌کنند. این پوزیتاها از جایگاه خود رها شده و با هدف ارزیابی تأثیر آنها بر توسعه اندیشه لویناس مورد بررسی انتقادی قرار خواهند گرفت. با توسل به پدیدارشناسی های ادموند هوسرل و مارتین هایدگر، ارائه لویناس از فضای اخلاقی (فضای اخلاق) در پرتو پدیدارشناسی هایی که ظاهراً آنها را قطع می کند، ارزیابی خواهد شد. قاطعیت بینش اخلاقی اولیه لویناس در رابطه با تصویرهای فرهنگی و مذهبی که او به آنها متوسل می شود ارزیابی خواهد شد. تنش یا پیچش بین آثار «اعترافی» و «فلسفی» لویناس آشکار خواهد شد و تلاقی زیربنایی آنها مطرح خواهد شد. تلاش شده است تا خط سیر کلی اندیشه لویناس ترسیم شود و پروژه لویناس به عنوان یک کل مورد بررسی قرار گیرد، به گونه ای که ممکن است مشکل انتخاب شده به اندازه کافی مورد توجه قرار گیرد.
The Turn to the Neighbor: Emmanuel Levinas's Conceptual Affinities with Liberation Theology
نویسنده:
Alain Mayama
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : پایان نامه من برخی قرابت های مفهومی را بین پروژه فلسفی امانوئل لویناس و الهیات رهایی بخش برقرار می کند. من کار لویناس را با مقایسه آن با دو الهی‌دان مهم آزادی‌بخش، گوستاوو گوتیرز و جان سوبرینو، تحلیل می‌کنم، که آثارشان، مانند او، باید به بحث‌های معاصر بیشتری درباره مواجهه سوژه با دیگری وارد شود. من استدلال می‌کنم که بنیادی برای لویناس، گوتیرز و سوبرینو این واقعیت است که همه آنها یک ویژگی اصلی را به نمایش می‌گذارند: بعد امر الهی در چهره انسان آشکار می‌شود. برای لویناس، گوتیرز و سوبرینو، تعهد به همسایه زمینه لازم برای «درک» خداست. آنها دیگری انسانی را امکان سوبژکتیویته سوژه قرار می دهند. انسان بودن یعنی رفتار با محبت نسبت به همسایه. پایان نامه من با استفاده از روشی تحلیلی- تطبیقی ​​و بدون ادعای تطابق کامل بین فلسفه لویناس و الهیات رهایی بخش، نشان می دهد که گفت و گو بین این دو رویکرد به ناکافی چرخش فلسفی مدرن به موضوع برای پرداختن مناسب به مسئله عدم شناخت می پردازد. انسان دیگری در تاریخ; من همچنین اظهار می‌کنم که تعهد تزلزل ناپذیر آنها به همسایه انسانی چیزی از حساسیت پست مدرن را آشکار می‌کند که در این مطالعه بر حسب غیریت و تفاوت، رابطه و وابستگی متقابل تعریف شده است. من ادعا می کنم که اخلاق متعالی لویناس، الهیات رهایی بخش را با چارچوب فلسفی قابل اجرا که با حقیقت مسیحیت سازگار است فراهم می کند: نگرانی برای همسایه. به نوبه خود، تبدیل الهیات رهایی بخش به همسایه گواه مسئولیت اخلاقی لویناس در زمان واقعی تاریخ است. به منظور نشان دادن ارتباط فلسفه لویناس برای الهیات مسیحی به طور کلی، سه محقق مسیحی، انریکه دوسل، ژان لوک ماریون و مایکل پورسل را مورد بحث قرار می‌دهم که در عین به چالش کشیدن برخی از جنبه‌های فلسفه لویناس، همچنان اهمیت آن را برای الهیات مسیحی می‌دانند. مردم شناسی. این پایان نامه با پیشنهاد فلسفه و الهیات رهایی بخش لویناس به همسایه به عنوان مهمی برای پرداختن به درگیری های اجتماعی-سیاسی و قومی آفریقای جنوب صحرای معاصر به پایان می رسد. من همچنین به چند نمونه تاریخی عینی از این چرخش به همسایه اشاره می‌کنم که اگر دنبال شود، می‌تواند از انحطاط انسان در جنوب صحرای آفریقا و به طور کلی در جهان بکاهد.
پدیدارشناسی مرگ: بعد مذهبی در اندیشه اخلاقی امانوئل لویناس [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Changhyun Kim
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی پدیدارشناسی مرگ لویناس می پردازد تا با بررسی لحظه سیاسی شخص ثالث، بعد دینی را در اندیشه اخلاقی او آشکار کند. من استدلال می‌کنم که مرگ نه پدیده‌ای ناب است که به وضوح در ساختار نوئما-نوزیس غرض‌ورزی قابل درک است و نه یک غیرپدیده محض است که کاملاً به بررسی پدیدارشناختی بی‌ربط است. بلکه مرگ پدیده‌ای فراپدیده‌ای است که ویژگی غیرقابل درک آن دو پیشینه مهم فلسفی لویناس را زیر سؤال می‌برد: 1) پدیدارشناسی استعلایی هوسرل، به معنای روش‌شناختی، و 2) تفسیر هستی‌شناختی هایدگر از مرگ، به معنای موضوعی. از یک سو، لویناس در فراپدیداری مرگ با شکست پدیدارشناسی مواجه می شود، به این معنا که پدیدارشناسی نمی تواند ویژگی پارادوکسیکال مرگ را در قالب یک همبستگی نوئتیکو-نوئماتیک به تصویر بکشد. از سوی دیگر، لویناس بی‌وقفه با مضمون‌سازی هستی‌شناختی هایدگر، که فراپدیده‌گرایی مرگ را خنثی می‌کند، به چالش می‌کشد و در نتیجه راز معمایی مرگ را به تسلط قهرمانانه مرگ تقلیل می‌دهد. در مجموع، فرا پدیدار بودن مرگ در ساختار معنایی هستی‌شناسی قرار می‌گیرد. این رساله با توسل به خصلت پارادوکسیکال مرگ، ادعا می‌کند که ساختار معماری هستی‌شناسی هایدگر، دلالت اولیه‌تر و ضروری‌تری از مرگ دیگری را غیر از مینیت هستی‌شناختی [Jemeinigkeit] مرگ، شبیه‌سازی می‌کند یا می‌پوشاند. بنابراین، پدیدارشناسی مرگ لویناس، دلیل وجودی خود را نه در دستاورد ماهرانه اش در مضمون سازی مرگ، بلکه در ناکامی اش در مضمون سازی و معنا بخشیدن به آن توجیه می کند، زیرا معنای اخلاقی مرگ از سقط مضمون سازی معنایی- هستی شناختی مرگ ناشی می شود. . لویناس برای آشکار ساختن معنای اخلاقی مرگ که در معماری هستی‌شناسی «راس بالای سین» پنهان، مبهم و سرکوب شده باقی می‌ماند، تلاش می‌کند تا آنچه را هستی‌شناسی پوشانده است، یعنی برهنگی بی‌رحمانه وجود [être] را آشکار کند. در برخورد اخلاقی با دیگری که دستور می‌دهد: «نباید بکشی» مشخص می‌شود. این منع اولیه، بیش از اضطراب [ترس] برای مرگم، مرا وسواس می‌کند و بر من غالب می‌کند، گویی مرگ دیگری برایم مهم‌تر از مرگ من است. دلالت اخلاقی مرگ از ندای اولیه ناشی می‌شود در مواجهه با دیگری که مرا نسبت به مرگ دیگری هوشیار، بیقرار و بی تفاوت می کند، اما ظهور شخص ثالث مسئولیت انحصاری، بی قید و شرط یا بی چون و چرای من را در قبال دیگری زیر سوال می برد و دستور می دهد که چه دیگری دستور می دهد: "من صدایم." با وجود این، بازجویی سیاسی از شخص ثالث هرگز ساختار اخلاقی را به خطر نمی اندازد، بلکه برعکس، این امکان را برای اخلاق فراهم می کند که بدون بازگشت به شکل ناتوان، خاموش یا فرشته ای از اخلاق، که مستلزم خشونت، غیرسیاسی و ضد اخلاقی است، اخلاقی باقی بماند. این پایان نامه اصرار دارد که ویژگی رادیکال پدیدارشناسی مرگ لویناس در برداشت پارادوکسیکال او از دین، «Raport sans rapport» به اوج می رسد، که در آن رابطه اخلاقی همیشه به عنوان یک پرسش عالی در زمینه سیاسی باقی می ماند. دینی بودن مستلزم پرسش هستی شناسانه «بودن یا نبودن»، بودن یا نبودن نیست؛ بلکه غیر از بودن، فراتر از ماهیت، یا فراتر از conatus essendi است که در آن لویناس معنای اولیه را تشخیص می دهد. مرگ، مانند جانشینی، فداکاری، یا مردن برای دیگران.
مراقبت معنوی به عنوان وقفه خلاق: کاوش یک استعاره مولد برای روحانی خدمات بهداشتی بین فرهنگی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Jamie Beachy
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : موسسات مراقبت های بهداشتی عمومی به طور فزاینده ای از نظر فرهنگی متنوع هستند و چالش های اخلاقی را ایجاد می کنند که از پیچیدگی های ارزش ها و باورهای رقابتی ناشی می شود. مسئولیت اخلاقی روحانیون برای ارائه مراقبت معنوی در زمینه‌های مختلف مراقبت‌های بهداشتی مستلزم بازنگری در باورها و شیوه‌های عمیق است که با هم بودن و درک متقابل را بر تفاوت‌های جذاب اولویت می‌دهد. وقفه خلاق به عنوان یک استعاره الهیاتی برای مراقبت معنوی می تواند به عنوان یک چارچوب مولد برای درگیر کردن دیگران فرهنگی و مذهبی در زمینه روحانیت و آموزش مراقبت های بهداشتی عمل کند، که بر اساس کار اخیر الهیدانان شبانی در ارتباط با مراقبت بین فرهنگی است (دویرینگ، 2010، 2012، 2015؛ لارتی، 2003، 2006). یک روش همبستگی انتقادی مفاهیم کلیدی را از امانوئل لویناس فیلسوف و گوردون کافمن الهی‌دان به گفت‌وگو با داستان‌های بالینی بین فرهنگی و بین مذهبی می‌آورد. بینش‌های لویناس پایه‌ای فلسفی برای درک مراقبت به‌عنوان وقفه‌کننده و لزوماً جابجایی برای روحانی و مربی مراقبت معنوی فراهم می‌کند. درگیر شدن در زمینه نظریه کاربردی لویناس، پدیده های دگرگونی. چهره دیگری؛ و گفته ها و گفته ها در چهارچوب نقاشی های مراقبت معنوی مورد بررسی قرار می گیرد. نقش انسان ساز روحانی شامل توجه به مرئی ساختن نامرئی و برتری دادن حکمت عشق بر عشق به حکمت نظام پزشکی است. الاهیات گوردون کافمن از خدا به عنوان خلاقیت و نه خالق بیشتر به درک مراقبت به عنوان یک ظهور خلاق و منقطع کمک می کند. وقفه خلاقانه به عنوان استعاره ای برای مراقبت معنوی، درک کافمانی از خلاقیت را به عنوان ظهور غالباً ناخوشایند جدید و بدیع از طریق تکامل خلاقانه و منقطع مداوم جهان درگیر می کند. وقفه خلاق به عنوان یک استعاره راهنما، نیازمند توجه به حرکت و رمز و راز وقفه ای خلاقیت به عنوان مولد و ضروری برای مراقبت معنوی و آموزش مراقبت معنوی است. وقفه خلاق به عنوان یک استعاره مولد می تواند مراقبت معنوی را به عنوان یک فرآیند پویا و نوظهور که توسط آن امر الهی از طریق درگیری با دیگری شناخته می شود، نشان دهد.
تریلکتیک عهد قدیم:  تفسیری پدیدارشناسانه از عشای ربانی به مثابه تجلی- اعلامیه- تصدیق
نویسنده:
Donald Lee Wallenfang
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این تز به دنبال ایجاد انقلابی در تفکر مقدس، به ویژه عشای ربانی است. به جای اینکه عشای ربانی را بر حسب ماهیت یا نماد تفسیر کنیم، از نظر پدیدارشناسانه به مظهر- اعلام- تصدیق تعبیر می شود. به این ترتیب، تأکیدات خاص تفکر کاتولیک (تجلی)، یهودی و پروتستان (اعلام، تصدیق) حول مسئله پدیداری پدیده دینی، به‌ویژه پدیده عشای ربانی، جمع می‌شود. به عنوان نماینده هر یک از این سه سنت ایمانی، متفکران برجسته زیر در تقابل دیالکتیکی قرار می‌گیرند: ژان لوک ماریون (کاتولیک، تجلی)، پل ریکور (پروتستان، اعلام/تصدیق) و امانوئل لویناس (یهودی، اعلام/تصدیق). این پایان نامه با تکیه بر اثر اصلی لوئی-ماری شووه، نماد و مقدسات: un relecture sacramentelle de l'existence chrétienne (1987)، به منظور پیشبرد هرمنوتیک انتقادی از آیین مقدس، جنبه پدیدارشناختی متمرکزی را اتخاذ می کند. علاوه بر این، روش الهیات تجدیدنظر طلبانه دیوید تریسی به منظور انجام فرآیندهای توصیف پدیدارشناختی، و به دنبال آن تامل استعلایی، برای ارزیابی وضعیت ادعاهای حقیقتی که توسط پدیده عشای ربانی بیان شده است، به کار می رود.
  • تعداد رکورد ها : 106