جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1636
حکمت جامعه و تاریخ از منظر حکمای نوصدرایی: علامۀ طباطبائی و شهید مطهری (ره)
نویسنده:
محمدرضا قائمی نیک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پس از مواجهۀ مسلمین با دنیای مدرنِ غربی، بعضی از متفکرین معاصر متاثر از حکمت متعالیۀ صدرالمتالهین شیرازی، مشهور به ‌متفکرین نوصدرایی، مواجهه‌ای انتقادی با فلسفه‌های تاریخ و نظریات علوم اجتماعی غربیِ معاصر، از جمله هگل، مارکس، کنت، دورکیم و نظایر آنها بر اساس مبانی حکمت اسلامی داشته‌اند. از خلالِ این مواجهۀ انتقادی، حکمت متعالیه، بسط یافته و مجموعه تأملاتی از این حکمای معاصر، صورت‌بندی شده است که می‌توان آنها را حکمت جامعه و تاریخ نامید. هرچند تحقیقات دیگری در این موضوع انجام شده است، اما اغلب آنها به رابطۀ فرد و جامعه پرداخته‌اند و در موارد اندکی قلمرو حکمت تاریخ را بررسی نموده‌اند. در این مقاله با هدف صورت‌بندی بسط حکمت متعالیه در جامعه و تاریخ و با بهره‌گیری از روش‌شناسی تطبیقی، در بخش اول، با تاکید بر آراء مرحوم علامۀ طباطبائی (ره)، به اصل استخدام، استقلال جامعه از افراد، اعتباریات، تاریخ تکاملی بشر، تاریخ حق و باطل، دوره‌بندی تاریخی پرداخته شده است. در بخش دوم نیز با دیدگاهی مقایسه‌ای، به چیستی جامعه، اختیار فرد و جبر اجتماعی، علیت در تاریخ، اصالت فطرت، عامل محرک تاریخ، تکامل مجموعی تاریخ و سازوکارهای تحقق تاریخ بر اساس دیدگاه شهید مطهری اشاره شده است. در پایان مقاله، پس از نتیجه‌گیری، به دو محور اصلی برای پژوهش‌های بعدی اشاره شده است: 1) تحقیق در رابطۀ جزئی-کلی و کل، رابطۀ فرد، جامعه و تاریخ و اصالت همزمان آنها، واقعیت تکاملی تشکیکی تاریخ، رابطۀ آگاهی و اراده؛ 2) نقد نظریات جامعه‌شناسی معاصر نظیر بر اساس حکمت اسلامی.
تأثیـر مبانی خـداشناسی حکمت متعـالیه بر انسـان شناسـی ملاصـدرا
نویسنده:
محمد سعیدی مهر ، صدرالدین طاهری ، هاجر زارع
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در بررسی نسبت انسان­شناسی و خداشناسی حکمت متعالیه دو رویکرد می­توان اتخاذ نمود؛ بررسی لوازم انسان­شناختی مسائل خداشناسی و یا پیگیری عناصر خداشناسی به کار رفته در انسان­شناسی. این پژوهش بر اساس رویکرد دوم با بیان اصول انسان­شناسی صدرایی، یعنی شناخت انسان در مقام ذات، صفات و افعال، نقش عناصر خداشناسی حاضر در انسان شناسی صدرایی را، هرچه بیشتر و بهتر تبیین می­کند. طبق مبانی ملاصدرا، انسان رقیقه­ای از حقیقت الهی است که در ذات، صفات و افعال، مثال خداوند است، زمانی که از کلمه مثال استفاده می­شود و نه مثل، بدین معنا است که انسان کامل وجوب ذاتی ندارد و در صفات نیز مطلق نیست و ظل باری تعالی بوده و وجوب و اطلاق ظلی ندارد نه اصیل و بدین طریق ملاصدرا هم شباهت انسان کامل و باری تعالی را درنظر می­گیرد و هم تفاوت آن دو را. بنابراین شناخت اصول خداشناسی حکمت متعالیه، به شناخت ابعاد وجودی انسان و ظرفیت­ها و توانمندی­های وجودی او منجر می­شود، که نتیجه این ارتباط تنگاتنگ در نظریه «انسان کامل» بسیار روشن و واضح است؛ چراکه، انسان کامل به­عنوان ظل باری تعالی و خلیفه او می­تواند شبیه خداوند باشد و حاوی تمامی اسماء و صفات الهی گردد.
صفحات :
از صفحه 5 تا 26
تاثیر حکمت نظری و حکمت عملی بر حیات معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:عاطفه سعادتی؛ استاد راهنما:سیدمحمدکاظم علوی؛ استاد مشاور :حسن صیانتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان دارای دو بعد مادّی و معنوی است که بعد معنویِ آن اَصالت دارد. بر همین اساس است که انسان به‌واسطه‌ی دارا بودن اختیار در زندگی خویش، دو حیات را تجربه می کند: بدیهی‌ترین حیات که افراد انسان آن را درک می‌کنند، حیات مادّی است که با عناصر دنیای فانی همراه است؛ و حیات دیگر که در مقابل انسان قرار دارد حیات معنوی اوست که مطابق ارزش‌های الهی و ملکوتی سامان می‌یابد و حیاتی جاویدان است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر حکمت نظری و حکمت عملی بر حیات معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی انجام پذیرفته است. بررسی‌های انجام گرفته نشان می‌دهد که حیات معنوی در مقابل فعالیت حیوانی قرار دارد و با هدایت و راهنمایی عقل و بر اساس فضیلت اخلاقی و برخلاف میل و غریزه حیوانی عمل می‌کند. در این حیات، آگاهی و دانش در فعالیت او تأثیرگذار است، و ارتباط این دو آنقدر وثیق است که علامه عمل انسان را منبعث از علم او دانسته و آن را معنای حیات می‌داند. اخلاق نیز که جزء حکمت عملی است به انسان کمک می کند که در بعد رفتاری، تابع غرایز نباشد و حکمت عملی هم از این طریق بر حیات معنوی تأثیرگذار است. همچنین بررسی‌ها نشان داد مبادی ریاست و سیاست در حکمت عملی هرکدام بر بخش‌هایی از ویژگی‌های حیات معنوی از جمله سعادت، تأثیر دارد.
بررسی تطبیقی حقیقت خدا و شناخت خدا از منظر حکمت متعالیه و ودانته
نویسنده:
نویسنده:سجاد حیدر؛ استاد راهنما:سیداحمد غفاری قره‌باغ؛ استاد مشاور :محمدباقر قیومی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
یکی از پرسش های اصلی در بین صاحب نظران مباحث هستی شناسی و خدا شناسی این پرسش هست که چه رابطه ای میان حکمت متعالیه و ودانته در مؤلفه های بنیادین وجود دارد؟ نوشتار حاضر برای آشنایی صحیح و عمیق درباره ذات خدا با موضوع «بررسی تطبیقی حقیقت خدا و شناخت خدا از منظر حکمت متعالیه و ودانته» نگاشته شده است. ما در این نوشتار به دنبال حل این پرسش هستیم که این دو مکتب فلسفی و الهی چه رویکردی، در شناخت خدا و تبیین حقیقت او دارند.در این نوشتار که با روش توصیفی تحلیلی مقایسه ای نگارش شده است به نتایج ذیل دست یافته ایم: ۱. هر دو مکتب با توجه به مبانی خاص خودشان، هدف واحد را دنبال می کنند. سعی هر دو بر شناخت و معرفت خدا بیشتر از هر چیز دیگر است. ولی مکتب ودانته به جنبه معرفت از هر چیز دیگر اهمیت می دهد. حتی اعمال و مراسم مذهبی را نیز به پایه معرفت نمی شناسد.طوری که نجات از سامسارا را در گرو معرفت می داند، نه در گرو اعمال و عبادات. ۲. مکتب حکمت ودانته در بیان حقیقت خدا، متکی به حجیت متون مقدس ویدها و اوپانیشادها است. و عقل را در مرتبه دوم به حساب می آورد. ولی حکمت متعالیه در باب شناخت خدا بیشتر بر عقل تکیه کرده اگرچه وحی را هم متعارض عقل نمی داند. ۳. هر دو مکتب، خدا را وجود مطلق، تغییر ناپذیر و عالی می دانند.ولی در حکمت متعالیه جنبه علو و قداست خدا از ودانته بیشتر است. ۴. هر دو مکتب برای اثبات وجود خدا، براهین متعددی مطرح کردند. ولی حکمت متعالیه بیشتر از ودانته، به براهین فلسفی بها می دهد. ۵. هر دو مکتب قائل به صفات خدا هستند. و هر دو مکتب صفات خدا را عین ذات او می دانند. ۶. حکمت متعالیه صفات ثبوتیه را به«وجوب وجود» و صفات سلبیه را به«سلب الامکان» بر می گرداند.ولی حکمت ودانته صفات سلبیه را به مرتبه«نیرگونا برهمن»و صفات ثبوتیه را به مرتبه«ساگونا برهمن» برگردانده است.
تحلیل و بررسی وحدت شخصی وجود در آیات و روایات از دیدگاه حکمت متعالیه
نویسنده:
نویسنده:محسن موحدی اصل؛ استاد راهنما:عسکر دیرباز؛ استاد مشاور :محمدمهدی گرجیان عربی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
وحدت شخصی وجود، دیدگاهی هستی شناختی است که از سوی برخی محققین متأله مسلمان مطرح شده است. بر اساس این نظریه یک وجود واحد بسیط لایتناهی بما لایتناهی کل نظام عالم را در برگرفته است. سایر موجودات، مظاهر و آیات آن حقیقت واحد به شمار رفته و در حد سعه وجودی خود، آن را متجلی می-سازند. با این بیان منشأ باورهایی چون حلول و اتحاد، همه خدایی و معدوم‌انگاری غیرخدا، برداشتی نادرست از این حقیقت بوده و انحراف از مسیر توحید محسوب می‌شود. باورمندان به این نظریه، شهود باطنی، برهان عقلی و دلالت برخی آیات قرآنی و روایات معصومین علیهم‌السلام را به‌ عنوان دلایل صحت این دیدگاه برشمرده‌اند. آنان معتقدند قرآن، در برخی آیات با تعابیری مانند الصمد و نظایر آن، آیه و نشانه بودن ماسوی الله، حضور وجودی حق در مظاهر و مجالی، معیت ذاتی حق با موجودات و احاطه علمی و وجودی حق با آنها است. با این توضیح قرآن منبع اصلی توحید صمدی محسوب می‌شود. قرآن در آیات مورد نظر برای تبیین توحید صفات و افعال، اوصافی همچون علم و قدرت مطلق، مالکیت مطلق، اراده مطلق، و فاعلیت مطلق را منحصر در ذات خداوند ساخته و هرگونه وحدت عددی را از ساحت مقدس الهی نفی می‌نماید. این آیات اغلب با دلالت مطابقی و التزامی بر مبنای قویم توحید صمدی دلالت دارند. محققان همچنین معتقدند نصوص روایی فراوانی دراین باب وارد شده است و از آنجا که اهل بیت ع مفسران حقیقی قرآن هستند، کلام آنان نیز مبین آنست که یک وجود الصمد غیرمتناهی، اول و آخر و ظاهر و باطن هستی را فراگرفته و جایی برای غیر باقی نگذارده است. ما در این نوشتار به تبیین دیدگاه حکمت متعالیه و اقوال پیروان آن در این زمینه پرداخته و بر اساس روش-شناسی صحیح تأویل از ظاهر به باطن با حفظ ظاهر آیات و روایات، بدین پرسش پاسخ خواهیم گفت که میزان و چگونگی دلالت آیات و روایات را بر وحدت شخصی وجود چگونه است. به باور نگارنده این نصوص به دو دلالت التزامی و مطابقی بیانگر توحید صمدی است.
بررسی مقایسه‌ای جاودانگی انسان در مکتب اگزیستانسیالیسم الهی و حکمت متعالیه با تأکید بر آرای یاسپرس و کی یرکگارد
نویسنده:
نویسنده:منصور کریمی علویجه؛ استاد راهنما:عباس ایزدپناه,سیداحمدرضا شاهرخی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
پرسش هر انسانی که‌اندکی آشنایی با اطراف خود پیدا می‌کند و از لوازم زندگی کنونی سر در می‌آورد، این است که آیا پس از مرگ بدن باقی هست یا مرگ، پایان وجود اوست؟و اگر باقی هستیم کیفیت زندگی بعدی ما به چه نحوی است؟ اگر چند پرسش حساس در زندگی آدمی وجود داشته باشد، این پرسش یکی از برجسته ترین آن پرسش ها است. شاهد این سخن آن است که پرسش مذکور نه در دوره‌ای خاص از تاریخ محصور شده و نه در مرز خاصی از جغرافیا محدود گشته است. باورمندان به ادیان توحیدی به نغمه‌های جاودانگی انبیای خویش گوش فرا می‌دهند و بدان دل می‌سپارند و ایمان دارند. این ادیان وقتی کسی را مؤمن تلقی می‌کنند که به جاودانگی و رستاخیز باور داشته باشد. دیگر ادیان هم هر یک به نوعی به زندگی پس از مرگ قائل هستند.آنچه در پی می‌آید، تلاشی است که متفکران عرصه کلام و فلسفه در ارزیابی زندگی پس از مرگ و کیفیت آن بر فرض وجود، ارائه کرده‌اند. درست است که مؤمنان، به دلیل وحی، که بالاترین حجت و شاهد است، به زندگی پس از مرگ و جاودانگی انسان ایمان دارند ، اما متفکران مؤمن کوشیده‌اند تا در باب چگونگی و کیفیت آن به تأمل پبردازند. مسلّماً این تلاش در حد بشری است و از این رو در طول تاریخ با تغییرات و دگرگونیها و پیشرفتهایی قرین بوده است. پرسشهای فراوانی در این باره پیش رو قرار دارند که همگام با پیشرفتها در عرصه‌های دیگر به پاسخ نزدیک می شوند و هم زمینه‌ساز پرسشهای عمیقتر می‌گردند. هر پاسخی به پرسش یاد شده، متوقف بر دو مساله دقیق فلسفی است.مساله اول به این مطلی بر میگرددکه بدن ما آیا فقط این جسم مادی است یا اینکه یک بعد غیر مادی هم دارد و اگر بعد غیر مادی هم دارد، چه رابطه ای بین ساحت مادی و ساخت غیر مادی وجود دارد؟ این مساله از مهمترین مسائل در مور هویت انسان به شمار می‌آید، زیرا نه فقط تحقیق در مورد مساله «بقای فرد پس از مرگ جسمانی» بر موضوع یاد شده مبتنی است، بلکه بحثهای دیگر فلسفه ذهن همچون هویت شخصی و نقش ذهن در رفتارانسان نیز بر آن تکیه دارد. ماحصل این مساله در مبحث ما به دو پرسش منجر می شود:اول اینکه «حقیقت انسان چیست؟». که به مساله هویت شخصی معروف است.و سوال دیگر اینکه اگر قرار باشد که هویت انسان از دوساحت مادی و مجرد تشکیل شده باشد بر چه اساسی می‌توان گفت که فرد خاصی که در عالم دیگر وجود خواهد داشت همان فردی است که در این جهان به سر برده است تا بتوان از طریق ملاک این همانی اثبات کرد که انسان در عوالم مختلف همواره یک هویت دارد و لذا در تمام عوالم همواره زنده و جاویدان است.تحقیق پیش رو در صدد بررسی آرا و نظرات فیلسوفان و متفکران دو نحله ی فلسفی با دو خاستگاه و ریشه تاریخی متفاوت درباره موضوع حیات جاودانه انسان می باشد.نحله و مکتب اول ،مکتبی شرقی و برخواسته از متن شریعت وتعقل و عرفان اسلامی است که معروف به حکمت صدرایی و حکمت متعالیه می باشد و نحله و مکتب دوم برخواسته از جهان غرب بعد از جنگ جهانی دوم و بر گرفته از تعقل و اوضاع اجتماعی و روانی جامعه آن دوران یعنی مکتب اگزیستانسیالیسم است.
تبیین و تحلیل مبانی تناقض‌نمای هبوط و عروج از منظر حکمت متعالیه و عرفان نظری
نویسنده:
مهدی(کورش) نجیبی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
جستار پیش رو با روش گردآوری کتابخانه‎ای- نرم‌افزاری و نیز داده‌پردازی تحلیلی- انتقادی و استدلالی با هدف تبیین، تحلیل و نقد دیدگاه‎ها و مبانی آنها درباره هبوط آدم (ع)و تنزل مقام یا ترفیع و عروج وی به منظور پاسخ به شبهه تناقض میان هبوط و عروج به نگارش در آمده و به بررسی دو دیدگاه اصلی و مبانی آن‌ها در این باره پرداخته و به این نتیجه می‎رسد که نه‌تنها –به خلاف دیدگاه برخی مفسران و متکلمان اسلامی- تناقضی میان هبوط و عروج، تکریم و ترفیع مقام وجود ندارد؛ بلکه با تبیین استدلالی مبانی نظریه حکیمان حکمت متعالیه و عارفان مسلمان درباره لزوم هبوط آدم (ع) به جهت عروج و کرامت انسان و با نقد و زیر سؤال ‎بردن مبانی دیدگاه‎های مقابل که هبوط را نوعی تنزل مقام دانسته‌اند‎، همچنین با ارائه دو تحلیل و تبیین حکمی و عرفانی، بیان می‎دارد که تنها راه عروج آدم (ع) به کمال نهایی‌اش هبوط بوده است و هبوط ملازمتی با معصیت تشریعی یا ترک اولی و اخراج از بهشت و در نهایت تنزل مقام ندارد؛ چرا که درحقیقت هبوط گسترش شعاع وجودی حقیقت آدم(ع) و به‌کارگیری ابزارهای موجود در عالم ماده برای عروج است. درباره هبوط آدم(ع) و پاسخ به پرسش‎هایی پیرامون آن، کتب و مقالاتی نوشته شده است؛ اما دغدغه اصلی هیچ یک پرسش اصلی این مقاله نبوده است؛ در حالی که پاسخ به آن، راهگشای پاسخ به آن پرسش‎ها و مبنای حل آنهاست.
صفحات :
از صفحه 123 تا 152
خدا و هستی از دیدگاه آکویناس و رابطه آن با اصالت وجود و برهان صدیقین در حکمت متعالیه
نویسنده:
مهدی مشگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تبیین و اثبات گزاره های دینی و الهیاتی از طریق گزاره های فلسفی یکی از روشهای متفکران دینی است که بسیاری از متفکران و متألهان اسلامی و مسیحی از آن بهره برده اند. در میان متألهین اسلامی ابن سینا، خواجه نصیر، علامه حلی، صدرالمتألهین چنین کردند و از متفکران مسیحی "توماس آکویناس" از این روش استفاده کرده است. وی که در فلسفه از آثار ابن رشد و ابن سینا بسیار استفاد نموده، در کتاب "هستی و ذات"تلاش می کند تا از مسأله فلسفی "وجود و موجود" کمک گرفته و تبیینی دقیق از وجود خداوند متعال و خلقت ارائه کند. .وی "وجود" و"خداوند" را یکی تلقی می کند و خداوند را فعلیت یا فعل وجود می داند و معتقد است مخلوقات، وجود را از خداوند دریافت می کنند.هر چند آکویناس با فلسفه ارسطو و تفسیر ابن رشد و ابن سینا پایه های فلسفی خود را بنا کرده است اما با یک تفسیر می توان لازمه نظریه وی را نزدیک شدن به اصالت وجود و برهان صدیقین تلقی کرد.مقاله حاضر با روش تحلیلی-توصیفی نظریه وی را درباره وجود و خداوند از کتاب "هستی و ذات" بررسی، تحلیل کرده و لوازم آن را بیان می کند.
صفحات :
از صفحه 125 تا 143
تسلی بخشی‌های فلسفه در حکمت صدرایی
نویسنده:
نویسنده:مریم بابایی؛ استاد راهنما:نرگس نظرنژاد؛ استاد مشاور :فروزان راسخی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر در حوزۀ فلسفه کاربردی است و در آن به این پرسش اصلی پرداخته شده است که حکمت صداریی چه کمکی به تسلی بخشی انسان می‌کند. در این خصوص، با بهر‌ه‌گیری از مبانی و اندیشه‌های ملاصدرا، تسلی‌بخشی در چهار محور اساسی، ارتباط انسان با خدا، خود، جهان هستی و دیگران مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس نتایج گرفته شده از این پژوهش، دریافتیم که انسان با آگاهی از وجود و احکام آن مانند اصالت وجود، تشکیک وجود و وحدت وجود در عین کثرت به عنوان عناصر اصلی فلسفه ملاصدر و آگاهی از نحوه ارتباط وجود خود با وجود خدا و وجود ماسو‌ی‌الله می‌تواند از درد و رنج‌هایش در سیر زندگی بکاهد و در برابر ناملایمات آرامش بیشتری به دست آورد. همچنین دانستیم که آگاهی از نحوه سیر تکاملی نفس انسان و آگاهی از مبانی حرکت جوهری و آگاهی از اتحاد خود با جهان هستی و جمیع موجودات، چگونه می تواند به انسان کمک کند تا ضمن شناخت جایگاه رفیع خود در میان موجودات، بداند که در جهان تنها نیست و در سلسله موجودات و همراه با آن ها با خالق هستی، پیوندی ناگسستنی دارد؛ چنین شناختی، می تواند در ناملایمات، بهترین تسلی بخش انسان باشد.
تبیین و بررسی ارتباط مخلوق با خالق در حکمت متعالیه (ملاصدرا،علامه طباطبایی،آیت الله مطهری و امام خمینی)
نویسنده:
نویسنده:سارا نورعلی؛ استاد راهنما:زهره توازیانی؛ استاد مشاور :مهرداد امیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله رابطه خالق و مخلوق و همچنین لزوم اثبات و یا نفی این رابطه از بزرگترین مسائل در میان خاص و عام بوده است.تحلیل از این رابطه با توجه به مبانی پذیرفته شده هر گروهی متفاوت است؛حکمت متعالیه از مکاتب فلسفی است که امروز طرفدران آن در جوامع فلسفی ایران به مراتب بیشتر از گروهای دیگر است؛دلیل این امر را می توان استفاده از تجارب پیشینیان و ارائه مکتب نظام مند،برای آیندگان دانست.ملاصدرا با مبنای حکمت خود که به حکمت متعالیه معروف است به طرح مسئله خالق با مخلوق پرداخته است.در نگاه وی مخلوقات با خداوند فقط رابطه علی-معلولی ندارند بلکه صدرا با تکیه بر امکان فقری،رابطه علیت میان خالق و مخلوق را تا مرتبه تجلی،افاضه خالق و در نهایت عین الربط بودن مخلوق به خالق تعالی می بخشد.او مخلوقات را حادثی دانسته که در اثر افاضه و فیض بخشی خداوند،به جلوه گری می پردازند و بازگشت همه این مخلوقات به وجود اصیل خداوند است.بر اثر نظریه تجلی وی که استخراجی از قاعده فلسفی علت و معلول است،مخلوقات به عنوان شئون وجوی حق مطرح می شوند که در مراتب هستی علاوه بر رابطه علی و معلولی میان آنها،جمیعاً عین الربط به خالق محسوب می شوند.در حکمت متعالیه برای انسان از میان مخلوقات جایگاه ویژه ای قائل هستند که آن جایگاه حاصل توانایی بالفعل انسان در درک این تجلی گری ماسواست.این تفکر عرفانی صدرا در تبیین رابطه خالق و مخلوق مورد عنایت فیلسوفان دیگری چون علامه طباطبایی،شهید مطهری و امام خمینی قرار گرفته است که می توان از آنها به عنوان نو صدرائیانی یاد کرد که ضمن حفظ اصالت تفکر صدرایی،هر کدام با سبک خاص خود به بسط و تبیین ارتباط خالق با مخلوق پرداخته اند.نویسنده در این پایان نامه با طرح دیدگاه صدرا در پی نشان دادن روند عقلانی خداباورانه از خلقت در جریان حکمت متعالیه است.از نتایج این پژوهش می توان به سیطره عرفان بر حکیمان متعالیه در بررسی رابطه خالق با مخلوق اشاره کرد که مهم ترین تشابهات این نوصدرائیان به شمار می رود و همچنین نباید از ابتکارات خاص این افراد در بررسی رابطه خالق با مخلوق در حکمت صدرا غافل شد.
  • تعداد رکورد ها : 1636