جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 101
رابطه دین و سیاست از دیدگاه فارابی
نویسنده:
محمدرضا شهبازیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رابطه دین و سیاست از دیر باز مورد توجه حکما و فیلسوفان و علماء دین بوده است. در تمدن اسلامی حکومت دینی امری مسلم بوده و این امر در فرهنگ ایران پیش از ظهور اسلام نیز سخت مورد توجه قرار گرفته و تا جائیکه اطاعت از حاکم( پادشاه) بدلیل آنکه خداوند به او فرّه ایزدی عطا کرده است امری واجب و ضروری قلمداد می شد،که این بیانگر تعامل دین و سیاست بوده است. این امر در فلسفه اسلامی، که ابونصر فارابی موسس و بنیانگذار آن است، دارای جایگاه خاص و ویژه ای می باشد. فلسفه سیاسی فارابی، به طور عمده افلاطونی بود. فارابی با تفسیر فلسفی از نبوت و وارد کردن مفهوم شاهی آرمانی به فلسفه، میان دین و سیاست پیوندی تنگاتنگ برقرار می کند. فارابی، هدف غایی سیاست را سعادت قصوی می داند و برنامه و راه و روش رسیدن به سعادت را در دین جستجو می کند. پژوهش حاضر این مسئله را در فلسفه نبوی فارابی و در دو حوزه ی دین و سیاست و حکومت دینی با نظر به آثار و آراء فارابی، بررسی می کند.فارابی دین را مجموعه ی آراء و افعالی می داند که توسط رئیس اول تنظیم و انسان را به سوی بهتر زیستن و کامل تر شدن هدایت می کند و سیاست را شناخت اموری می داند که زیباییها را برای اهل مدینه فراهم می سازد و توان تحصیل و همچنین حفظ آن زیباییها را ممکن می گرداند.
خاستگاه دین از دیدگاه اریک فروم
نویسنده:
طاهره فشقایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مطرح در فلسفه دین، مسألۀ خاستگاه دین است‎. این مسأله از منظرهای متفاوتی چون جامعه‌شناختی، پدیدار‌شناختی و روانشناختی مورد بحث قرار گرفته است. روان‌شناسي دين به بررسي پديده دينداري از منظر روان‌شناختي مي‌پردازد. ورای حقیقت داشتن یا نداشتن دین، چه انگیزه‌ها و عواملی روانشناختی در طول تاریخ و در حال حاضر، انسان را به سوی پذیرش یک دین و التزام به تعالیم و دستورات آن سوق داده است؟ اریک فروم یکی از مهم‌ترین روانشناسانی است که در این رساله دیدگاه او در باب خاستگاه روانشناختی دین را مورد مطالعه قرار می‌دهیم. اریک فروم روان‌شناس مکتب فرانکفورت و متأثر از فروید و مارکس است. وی قلمرو دین را به کارگردهای سه‌گانه منحصر می‌سازد و می‌گوید: دین برای همه بشریت به مثابۀ تسکین آلام و رنج‌های زندگی است؛ برای غالب افراد، چونان مشوقی برای پذیرش موقعیت طبقات آنها و برای اقلیت مسلط، پناهگاهی است که آنها را از گزند زیردستان دور می‌دارد. به باور وي، دو عامل سبب گرايش به دين است: يکي دستيابي به نگرش مشترک و ديگري يافتن کانون سرسپردگي است. وي اديان را به دو دسته ادیان خود‌کامه و انسان‌گرا تقسيم مي‌کند و در ضمن آن، علت گرايش به هر دو را امري مشترک ميان آن-ها مي‌داند و تأثير اديان انسان‌گرا را در تأمين نيازهايي که به خاطر برآورده ساختن آنها به دين تحقق يافته است، بيشتر مي‌داند و بنابراين نيازمندي انسان به آن‌ها را عميق‌تر مي‌انگارد، اگرچه کاستي‌هاي متعددي را نيز براي آنها يادآوري مي‌کند.وی پوچی و بیهودگی و از خودبیگانگی انسان و بی‌معنا داشتن جهان در اثر فروپاشی دین و جای‌گزینی روان‌کاوی به جای دین از سوی فروید را مورد نقد قرار می‌دهد. فروم به بیگانگی انسان از خود تأکید می‌ورزد و می‌گوید: آنچه واقعاً اصول دینی را تهدید می‌کند، نه روان‌شناسی است و نه هیچ علم دیگر؛ بلکه بیگانگی و بی‌تفاوتی وی نسبت به خویشتن و اطرافیان است که ریشه‌های آن در تمامی فرهنگ غیر دینی ما قرار دارد. اریک فروم دین را سبب رستگاری و بالاترین هدف زندگی بیان می کند؛ اما نه این که خداوند به صورت «مدیر عامل کاینات» درآید و تنها نمایش زندگی را اداره کند و هرگز او را نبینیم، ولی به رهبری او ایمان آوریم. خلاصه سخن آن که فروم با نگرش کارکرد‌گرایانه، گستره دین را در امید بخشی، معناداری زندگی و مانند آن خلاصه می‌کند. اما دیدگاه وی در باب روانشناسی دین و خاستگاه آن جای نقد دارد. اولاً اریک فروم تنها به بخشی از کارکردهای دین توجه نموده و از کارکردهای دیگر فردی و اجتماعی دین غفلت کرده است. در بیانی که داشته است در حقیقت به بخشی از آثار دین اشاره کرده و مطلب را کامل نکرده و به جواب نهایی نرسیده است. فرضيه‌‌های فروم براي تبيين عوامل پيدايش دين و گرايش به آن نارسايي‌‌هاي بسيار دارند، چرا ‌كه هيچ دليل قابل پذيرشي ندارند و گمانه‌‌هايي غير مدلّلند. مسؤوليت‌گريزي عامل گرايش به دين نيست بلكه عامل دين‌گريزي است؛ زيرا دين خود مسؤوليت‌آور است. انسان، آزادي‌گريز نيست بلكه آزادي‌طلب است. اشکال دیگر این که، دین‌شناسی فروم، همان‌گونه که در کتاب جزم‌اندیشی مسیحی او هویداست منحصر به دین مسیحیت است.
فضیلت حکمت در اخلاق فلسفی اسلامی
نویسنده:
کرمرضا سروری کنشتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فضیلت حکمت یکی از فضائل چهارگانه اصلی در اخلاق فلسفی اسلامی است. حکمت فضیلت قوه عاقله انسان است و بر اساس تقسیم قوه عاقله، به عقل نظری و عملی، به حکمت نظری و حکمت عملی تقسیم می شود.در آثار همه فیلسوفان اسلامی سعادت انسان صراحتاً با کمال قوه نظری و عملی، ارتباط پیدا می کند. ارسطو سعادتمند را کسی می داند که فعالیتش مطابق بهترین فضیلت باشد. فلاسفه، عقل را به عنوان یکی از قوای نفس ناطقه انسانی، و وجه تمایز انسان از دیگر موجودات، و آن را دارای دو جزء عقل نظری و عملی می دانند. اما دربیان چیستی این دو عقل، و نیز تبیین حکمت و انقسام آن به حکمت نظری و عملی، در میان آنان اختلاف نظر وجود دارد. با تأمل در گفتار ایشان طیف وسیعی از رویکردهای متعدد، در باره عقل نظری و عملی و نیز حکمت نظری و عملی، قابل استنباط است. برخی از حکمای اسلامی گرچه در تعریف حکمت نظری اتفاق نظر دارند و آن را علم به حقایق اشیاء آنگونه که هست تعریف نموده اند ولی در اینکه اعتدال در قوه عقل نظری شرط فضیلت است یا نیست، اختلاف نظر دارند. برخی اعتدال را در حکمت نظری فضیلت شمرده اند و برخی افراط در آن را . اما حکمای اسلامی در تعریف عقل عملی و حکمت عملی اختلاف نظر دارند. دست کم دو معنا برای عقل عملی و وظیفه آن بیان شده است. برخی عقل عملی را قوه ادراک حسن و قبح، و حق و باطل در عقاید تعریف نموده اند و بر اساس آن عقل عملی را از جنس علم و دانش عملی تعریف نموده اند و برخی عقل عملی را قوه عملی و تدبیری که دو قوه شهوی و غضبی را تدبیر و اداره می کند، تعریف کرده اند در نتیجه حکمت عملی نه از جنس علم و دانش ، بلکه از جنس خلق و فعل دانسته اند.
معانی عدالت در اخلاق اسلامی
نویسنده:
حسین اترک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مفاهیم کلیدی که در حوزه‌های مختلف علوم انسانی از جمله علم اجتماع، سیاست و اخلاق مطرح می‌شود، «عدالت» است. از این اصطلاح، تعاریف و معانی مختلفی وجود دارد. هدف این پژوهش، بررسی معانی عدالت در اخلاق اسلامی است. برخی از حکمای اسلامی به تبع افلاطون، با ارائه تعریفی نفسانی و روان‌شناختی از عدالت، آن را به سازگاری و تسالم قوای نفس تعریف کرده‌اند. عدالت بر اساس این تعریف، فضیلت جامع نفس است که از حصول فضایل سه‌گانه نفس، یعنی حکمت، شجاعت و عفت پدید می‌آید. برخی دیگر به تبع ارسطو، عدالت را فضیلت حد وسط بین ظلم و انظلام تعریف کرده‌اند که به توزیع عادلانه اموال و امکانات بین دیگران مربوط است. برخی نیز عدالت را به فضیلت عقل عملی که از اعتدال آن اعتدال جمیع قوا حاصل می‌شود تعریف کرده‌اند. در نهایت، به نظر می‌رسد تعریف کامل و جامع عدالت، قرار دادن هر چیز در جای مناسب خودش است و تعاریف دیگر عدالت اعم از تعریف روان‌شناختی، اجتماعی، سیاسی و ... همه در نهایت به این تعریف جامع بازگشت می‌کنند. در این مقاله به مباحث دیگری حول مفهوم عدالت مانند تعیین رذیلت مقابل عدالت، اندراج انواعی خاص از فضایل تحت عدالت و بساطت و ترکب معنای آن در اخلاق اسلامی نیز پرداخته شده است.
صفحات :
از صفحه 102 تا 126
معناشناسی «خوب» از نظر ناول اسمیت
نویسنده:
حسین اترک ، شبنم صفری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از موضوعات مهم فرا اخلاقی معناشناسی واژه «خوب» است. در این زمینه آرای مختلف شناختاری و غیرشناختاری وجود دارد. ناول اسمیت با تقسیم الفاظ بر اساس کارکردشان به سه گروه احساسی (A)، الزامی (G) و توصیفی (D) واژه خوب را نیز به‌عنوان یک واژه احساسی دارای کارکرد تحریک و ایجاد علاقه و هم به‌عنوان واژۀ الزامی به‌معنای شایسته انتخاب یا انجام‌دادن می‌داند. وی معتقد است معنای خوب چیزی جز کاربردهای مختلفی که این واژه دارد نیست و برای فهم معنای آن باید به زمینه‌ها و بستر کاربرد آن توجه کرد. او با تقسیم کاربردهای واژه «خوب» به دو بخش اصلی و فرعی، کاربرد «خوب» در زمینه انتخاب و توصیه را دو کاربرد اصلی و کاربردش برای ستایش و تحسین، ترغیب، ارزیابی، کارامدی، مهارت و توصیف را شش کاربرد فرعی این واژه می‌داند. ناول اسمیت معتقد است واژه «خوب» در کاربرد واحد می‌تواند دو یا چند کارکرد همزمان داشته باشد؛ برای مثال، جمله «عدالت خوب است» بنابر زمینه کاربردش می‌تواند برای بیان انتخاب عمل عدالت توسط فرد یا توصیه آن به دیگری یا بیان ستایش و تحسین این عمل یا ترغیب وتشویق دیگران برای انجام‌دادن آن و ... به‌کار رود. بنابراین، به اعتقاد وی اشکال نظریه‌های اخلاقی پیشین در فروکاستن معنا و کاربرد واژه «خوب» در یک چیز است.
تاثیر گناه بر معرفت از دیدگاه ابن عربی
نویسنده:
مهدی باباقربانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چگونگی تأثیر عوامل غیر معرفتی بر معرفت از مباحث مهم معرفت‌شناسی به شمار می رود. این پرسش از مسایل ریشه‌دار در تفکر بشری است که بسیاری از متفکران با دیدگاه‌های مختلف را به خود مشغول داشته است، چه آنانی که واجد اندیشه دینی بوده و چه آنانی که نبوده‌اند؛ اما کسی که برای نخستین بار و به گونه‌ای نظام‌مند به این موضوع پرداخته ویلیام جیمز فیلسوف و روان‌شناس آمریکایی بوده است، وی در مقاله مشهور "اراده معطوف به باور" این‌چنین نیست که باورهای ما صرفاً پشتوانه استدلالی داشته باشند بلکه عوامل غیر معرفتی و دیگر ساحت‌های وجودی ما در شکل‌گیری باورهای و ساحت عقلانی ما تأثیرات بسیار دارند. عواملی مانند علایق، احساسات، بیم‌ها، امیدها، عشق و نفرت و...از مهم‌ترین عوامل غیر معرفتی تأثیرگذار بر انسانکه آثار وضعی آن فصل مشترک ادیان گوناگون می‌باشد مسأله گناه است. این تأثیرات گاه به شکل وجودی مانند دوری از خداوند، از دست دادن حیات اخروی، زوال اراده و ... و گاه به صورت تأثیرات عاطفی مانند ایجاد حسد و غرور رخ می نمایند. مهم‌ترین تأثیر گناه بر انسان تأثیر معرفتی آن است مانند مخدوش شدن معرفت انسان نسبت به وجود خداوند، از دست دادن باور خاص مانند باور به خیر و شر از این قبیل می‌باشد. در اسلام نیز متفکران بسیاری با دیدگاه‌های مختلف به این مسأله پرداخته‌اند که از آن میان می‌توان به ابن عربی اشاره کرد. وی ضمن پذیرش قوای حسی و عقلانی، قلب انسان را بالاترین ابزار معرفت دانسته و معتقد است محل معرفت حقیقی قلب بوده و معارف الهی که توسط دیگر قوای ادراکی قابل‌شناسایی به واسطه قلب قابل کسب است مشروط بر اینکه شخص با اجتناب از گناه که اصلی‌ترین عامل ایجاد تیرگی و زنگار در قلب است خود را در مسیر کسب معارف ربانی قرار دهد.
نظریه اخلاقی قاضی عبدالجبار معتزلی
نویسنده:
محسن جوادی، حسین اترک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
قاضی عبدالجبار گرچه به عنوان متکلم معتزلی مشهور است، با توجه به نظرات اخلاقی او در کتب کلامی بی‌شک می توان او را یک فیلسوف اخلاق نیز نامید. در این مقاله ما در صدد هستیم تا نظرات اخلاقی او را در باب اخلاق هنجاری و فرا اخلاق بیان کنیم. عبدالجبار یک فیلسوف اخلاق عقل گرا است که منشأ الزامات اخلاقی را عقل دانسته و درستی و نادرستی اعمال را به وسیله عقل قابل کشف می داند. او یک ذات‌گراست یعنی درستی و نادرستی اعمال را ناشی از ذات اعمال می‌داند نه عوامل خارجی. او یک وظیفه‌گرای قاعده نگر است و معتقد به قواعد و وظایف اخلاقی است که انسانها موظف به انجام آنها هستند. او یک شهودگرا و مبناگرای اخلاقی است یعنی معتقد به قضایای پایه اخلاقی است که قابل شهود عقلانی هستند. این قضایا که بیانگر اصول اخلاقی‌اند، بدیهی وضروری بوده و مبنای تعیین وظایف دیگر (نظری و اکتسابی) هستند.
صفحات :
از صفحه 53 تا 96
تحلیل های نادرست از قاعدة اعتدال ارسطو
نویسنده:
حسین اترک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
قاعدة اعتدال هستة مرکزی فضیلت گرایی اخلاقی ارسطو است. بر اساس این قاعده، همة فضایل اخلاقی در حد وسط قرار دارند و رذایل اخلاقی همه ناشی از افراط و تفریط در اعمال و عواطف است. شارحان و ناقدان گاه در فهم این قاعدة مهم دچار اشتباه و اختلاف شده اند؛ یکی از نقاط اختلاف تفسیر معناشناختی یا عمل گرایانه از قاعدة اعتدال است؛ تفسیر اعتدال به حد وسط دقیق و به اعتدال کمّی، عدم انطباق قاعدة اعتدال بر همة فضایل، نسبت دادن افراط و تفریط به فضیلت و ایجاد رابطة خطی بین فضایل و رذایل از جمله تحلیل های نادرست در قاعدة اعتدال است. این مقاله درصدد بیان تحلیل های نادرست از قاعدة اعتدال و اصلاح آنهاست.
دوستی درفلسفه اخلاق ارسطو
نویسنده:
امید شاماری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان نامه در حوزه اخلاق فضیلت است. یکی از مفاهیم محوری در فلسفه اخلاق ارسطو، مفهوم دوستیِ است. دوستی یکی از فضایل انسانی است یا دست کم ارتباط نزدیکی با فضیلت دارد. به نظر ارسطو، دوستی در زندگی از سه منبع لذت، فایده و خیر پدید می‌آید. آنگاه که دوست داشتن به خاطر لذت یا فایده باشد، دوستی کاذب برقرار شده است. اما در دوستی مبتنی بر فضیلت، که اصیل‌ترین نوع دوستی است خیر دوستان به خاطر خود آنها خواسته می‌شود. به علاوه، دوستی در هر جایی در فعالیت‌های لذت بخش و مفید با دوستان و نسبت به دوستان تحقق می‌یابد. بنابراین کسانی که به دنبال فضیلت‌مندی هستند بیشتر در جهت برقراری دوستی تلاش خواهند کرد. ارسطو دوستی را رابطه‌ای طرفینی می‌داند که هر دو طرفِ رابطه با آن موافقند. دوستی در مرتبه‌ای حتی بالاتر از عدالت قرار می‌گیرد؛ زیرا بدون دوستی، عدالتی نخواهیم داشت و وقتی دوستی وجود داشته باشد، به عدالت نیازی نخواهد بود. ما تا زمانی که خود را دوست نداشته باشیم، نمی‌توانیم دیگری را به هیچ وجه دوست داشته داشته باشیم. خودخواهی در نظر ارسطو، همان خود خواهی انسان نیک است که همیشه آن چیزی را که زیباست برای خود می‌خواهد. در واقع، آدم با فضیلت موظف است که خود را دوست بدارد، به این علت که او با عمل خیر هم برای دیگران منفعت دارد و هم برای خود. خیرخواهی، مبتنی بر فضیلت و سرآغاز دوستی و محبت است. اگر بر اساس نفع و آینده باشد این آرزوی خیر برای دیگری نیست؛ بلکه برای نفع خود است. در این تحقیق ضمن تبیین معنای دوستی و شرایط و اوصاف آن، مقایسه‌ای با آراء فیلسوفان اسلامی انجام شده است و به بررسی مواردی همچون:1- عوامل تهدید و زوالِ دوستی، 2- مراتب دوستی، 3- الزام اخلاقی دوستان نسبت به هم و دیگر مباحث مرتبط با این مفهوم از منظر ارسطو پرداخته شده است
منشأ الزام‌های اخلاقی از نظر کریستین کرسگارد
نویسنده:
حسین اترک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از موضوعات فرا اخلاقی، بحث از منشأ الزام‌های اخلاقی است. مسئله این است که الزام‌های اخلاقی، یعنی بایدها و نبایدهای اخلاقی از کجا ناشی می‌شوند؟ به باور خانم کریستین کرسگارد، فیلسوف معاصر آمریکایی، منشأ الزام‌های اخلاقی هویت اخلاقی انسان و انسانیت انسان است. انسان به دلیل خودآگاهی‌اش به صرف میل به چیزی آن را انجام نمی‌دهد، بلکه از خود می‌پرسد که آیا درست است که مطابق میل خویش رفتار کنم؟ کرسگارد که همانند کانت به ارزش ذاتی انسانیّت معتقد است، می‌گوید که دلایل ما برای انجام‌دادن چیزی را هویت و طبیعت ما مشخص می‌کند. هویت ما به‌عنوان انسان، زن یا مرد، عضوی از قوم یا نژاد، دین خاص یا طبقه اجتماعی خاص و ... الزام‌های نامشروطی را بر ما تحمیل می‌کنند. بنابراین، از نظر کرسگارد هویت ما به‌عنوان یک انسان منشأ هنجارها و الزام‌های اخلاقی ماست. نقض این الزام‌ها به‌معنای از دست‌دادن هویت ماست. انسانیت بخش مهم هویت ماست. به نظر می‌رسد افزون بر برخی اشکال‌ها بر نظریه اخلاقی کرسگارد، ایرادهای وارد بر نظریه اخلاقی کانت نیز بر آن وارد است؛ از جمله اینکه اصل انسانیت و هویت عملی انسانی نمی‌تواند همیشه به‌عنوان معیاری موفق در تشخیص فعل اخلاقی عمل کند.
صفحات :
از صفحه 114 تا 147
  • تعداد رکورد ها : 101