جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 68
فرازهای متعالی حکیم مؤسس آقاعلی مدرس در نظریه «معاد بدن پویا به سوی روح ایستا»
نویسنده:
محمدرضا ارشادی نیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تصویر کیفیت معاد جسمانی، نیازمند تأمین سویه‌های مختلف است و تفاضل نظریه‌پردازی فلسفی با کلامی، معطوف به پوشش کامل‌تر این سویه‌ها می‌باشد. حکمای الهی با توجه ژرف به این سویه‌ها، به تبیین و تحکیم مبادی گوناگون آن پرداخته‌اند. در وهله نخست این مبادی خود نیاز به دستگاه توان‌مند و ژرف‌نگر فلسفی دارد. مبادی الهی، روشی، معرفت‌شناختی، انسان‌شناختی و جهان‌شناختی، ضرورت دارد تا موفقیت برون‌رفت از مشکلات چندجانبه مسأله معاد را تضمین کند. به طور کلی در مسئله معاد، اشاعره و همگنان آن‌ها، در یک قطب و حکما در قطب دیگر قرار دارند. اشاعره از پیشگامان و مدافعان «معاد جسمانی عنصری» هستند که با مبادی نفس‌شناسی خاص دیدگاهشان از قبیل مادیت نفوس و انکار تجرد آن و با اتکا بر اراده جزافیه الهی و گسیخته از حکمت و انکار نظام علّی به ابراز نظر پرداخته‌اند، و ظاهرگرایان امامیه نیز همین نظر را چه در مبانی و چه در نتایج گام به گام دنبال کرده، و ظاهر برخی از روایات را با توهم «نص‌گرایی» به کمک گرفته‌اند. در قطب دیگر حکمای متأله با طیف گسترده قرار دارند که با مبانی عقلانی و دینی، معاد عنصری را محال دانسته و آن را تداوم دنیا نه انتقال به آخرت، ارزیابی کرده‌اند. بیش از همه صدرا با سعی علمی خود در گستره نظام حکمت متعالیه، طرحی را به میان آورد که کیفیت معاد جسمانی را توجیه‌پذیر سازد، و حکمای متعالی هرکدام به سهم خود در ادوار مختلف این راه را پیموده‌اند. حکیم مؤسس در این میان قصد دارد با تحفظ بر نظام صدرایی، بدن را با خواص دنیوی نه عنصری در آخرت مبعوث بداند، تا راه جمعی بین این دو قطب ارائه دهد، نه روح را به دنیا قابل رجوع بداند و بدن عنصری را محور معاد، چنان‌که متکلمان مدعی هستند و نه بدن دنیوی را به کلی از درجه اعتبار در رستاخیز ساقط بداند.
صفحات :
از صفحه 9 تا 25
ارزیابی توجیه روایی کیفیت معاد جسمانی در دیدگاه حکیم آقاعلی مدرس
نویسنده:
محمدرضا ارشادی‌نیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آقاعلی مدرس در بین حکمای متعالی از جهت برخورداری از حس نوآوری، جایگاه ویژه دارد. وی در نظریه چالشبرانگیز بیان کیفیت معاد جسمانی، این نوآوری را با الهام از روایتی دنبال می‌کند که کل فضای نظریه‌پردازی او را تحت تأثیر خود دارد. وی قواعد اصلی هستیشناختی و معرفت نفس در حکمت متعالیه را در راستای مفاد استنباطی خود از این روایت به کار میگیرد تا بهره‌های اثباتی نظریه خود درباره کیفیت معاد جسمانی را توجیه کند. به نظر وی کیفیت معاد جسمانی به رجوع بدن دنیوی به آخرت میباشد که پس از مرگ و جدایی نفس از او، با اشراف نفس به حرکت جوهری خود ادامه میدهد و در رستاخیز به نفس میپیوندد. نظریه او از یک سو جدا از نظر اشاعره است که قایل به رجوع نفس به دنیا و تعلق آن به بدن دنیوی میباشند و از سوی دیگر با نظریه حکمت متعالیه متفاوت است که مبنی بر بدن قائم به فاعلیت نفس میباشد. نشان دادن هم‌سازی مفاد روایات و مبانی عقلی در حکمت متعالیه پرکاربرد و یادگار سبک صدرا در تفسیرنگاری بر متون روایی؛ چه در متن آثار مفصل و مختصر فلسفی و چه در آثار تفسیری است. علاوه بر آن نشانگر توانایی و مهارت فنی در این مسیر دشوار است. حکیم آقاعلی مدرس با پشتوانه این میراث به روایت خاصی در بیان کیفیت معاد جسمانی، توجه اکید نشان داده است. تأمل در استناد وی به روایت، نشان میدهد نه مبانی عقلانی حکمت متعالیه که وی به شدت به آنها پایبند است، بر مفاد این روایت سازگار میآید و نه همه ابعاد نظریه حکیم قابل انطباق بر مفاد روایت است. ایرادات اساسی که بر نظریات رقیب وارد میباشد بر این نظریه نیز وارد است و مضاف بر آن، ایرادات جدی دیگری در استناد به عبارات روایت وجود دارد که موردپژوهانه بازگو میگردد،
صفحات :
از صفحه 11 تا 24
شرح و تفسیر حدیث دوازدهم کتاب العقل و الجهل اصول کافی
نویسنده:
زینب پیر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عقل نیرویی در نهاد انسان و از بهترین هدیه‌های الهی به انسان است و نخستین پایگاه اسلام و اساسی‌ترین پایه‌های زندگی اوست .عقل ،اصل انسان، معیار ارزش، درجات کمال ، ملاک ارزیابی اعمال و میزان جزا و حجّت باطنی خداوند است و تعطیل و منزوی کردن عقل، نداشتن برترین نعمت‌هاست،عقل در واقع جداکننده‌ی انسان از سایر حیوانات نیز شمرده شده است که اگر انسان بر دیگر حیوانات برتری دارد به خاطر همین عقل است که به وسیله‌ی آن خوب و بد، حق و باطل، خیر و شّر، و درست از نادرست مشخص می‌شود وحقیقت عقل همان عطیّه‌ای الهی است که سبب فهم و شعور در انسان می‌شود به تعبیر دیگر کار عقل کاشفیّت است. بنابراین، عقل را به لحاظ متعلّقاتش یعنی آنچه به سبب نور عقل بر ما مکشوف می‌شود به دو دسته عقل نظری وعقل عملی تقسیم کرده اند. که بررسی اهمیّت و جایگاه عقل و بیان موارد عقل نظری وعقل عملی از موضوعات این پژوهش می‌باشد. در ابتدا جایگاه و ماهیّت ویژه عقل و اهمیّت و کاربرد آن را به صورت مشروح و مستدل بیان می‌کنیم و به این نتیجه می‌رسیم که در اسلام عقل از جایگاه ویژه و اهمیّت خاصی برخوردار است؛ چرا که قرآن نشان دادن آیات الهی از سوی خداوند را برای تعقّل انسان دانسته‌‌اند. در مرحله‌ی بعد به بررسی مواردی از عقل نظری یعنی آن دسته از معقولاتی که انسان به واسطه‌ی آن امور را ادراک نموده و آن هم اموری که از نوع شناختن و دانستن است یعنی به آیاتی که مربوط به توحید و خداشناسی است پرداخته شده و معنای آن این است که فهم توحید به عقلانیت بشر تکیه دارد، اگر عقل نباشد توحید اثبات شدنی نیست و بدون استمداد از عقل اثبات معاد هم ممکن نیست. در نهایت به بررسی عقل عملی یعنی ادراک اموری که در ارتباط با به کار بستن وعمل نمودن بوده مانند تواضع، صبر، تفکرو تقوا و...، می‌پردازیم. وحدیث دوازدهم کتاب العقل و الجهل اصول کافی به خلقت موجودی به نام عقل دلالت دارد که اولین مخلوق از موجودات مجرد است عقل در واقع جداکننده‌ی او از سایر حیوانات نیز شمرده شده است که اگر انسان بر دیگر حیوانات برتری دارد به خاطر همین عقل است و عقل، انسان را از همه‌ی موجودات فراتر برده و برتر ساخته لذا تعطیل و منزوی کردن عقل، نداشتن برترین نعمت‌هاست.
معناشناسی متون دینی با کاربست آموزه حقیقت و رقیقت در حکمت متعالیه
نویسنده:
محمدرضا ارشادی نیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه پیام نور,
چکیده :
آموزه حقیقت و رقیقت آموزه ای برهانی عرفانی است که صدرا آن را با مطالعات میان رشته ای و تعمق در برخی متون کلیدی دینی به دست آورده و سپس، با کاربردی وسیع در تجزیه و تحلیل های مختلف فلسفی، آن را در تفسیر سایر متون دینی نیز استخدام کرده است تا با آن فهمی درست و به دور از تنزیه صِرف و تشبیه محض در الهیات فلسفی و جهان بینی عقلانی ارائه دهد. بر اساس این آموزه، حداقل دو طبقه کلی برای موجودات قابل تصویر است؛ «حقیقت» به منزله خزاین و ملکوت و «رقیقت» به منزله تنزل وجود از آن مراتب. این آموزه متناظر با تشکیک در مظاهر، «حقیقت» را «متنزّل» در مراتب رقیقه و رقایق می داند و سلسله عریض و طویل هستی را دارای وحدت حقیقت می بیند، و از کثرت تباینی موجودات به شدت فاصله می گیرد و به توحید شخصی وجود می گراید. بر این اساس هستی از حقیقت اصیل خود به عالم اسمای الهی تجلی می کند، و از آن پس سیر نزولی آغاز و با گذر از هر عالمی تنزلی دیگر روی می دهد، و یکی دیگر از رقایق بروز می کند. برخی متون غامض دینی درباره موجودات، فقط با این آموزه قابل تفسیر مطلوب و به دور از تشبیه صِرف یا تنزیه و تعطیل محض است که در آن ها از عینیت اولیت و آخریت حق تعالی، عینیت ظهور و بطون واجب، معیت خداوند با مخلوقات بدون تجافی از مقام شامخ وجوب، تنزل موجودات از گنجینه غیب الهی، و تأثیر اسمای الهی در کیان موجودات و فیض بخشی به هستی سخن به میان آمده است.
صفحات :
از صفحه 7 تا 21
چالش‌های انگارۀ «علم بلامعلوم» در تبیین کیفیت علم قبل‌الایجاد
نویسنده:
محمدرضا ارشادی نیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقالۀ «علم قبل از ایجادِ خداوند به اشیا؛ برتری دیدگاه علم بلامعلوم بر نظریۀ علم اجمالی در عین کشف تفصیلی» (معین‌الدینی و نصیری، 1393: ش23/165ـ 188) در اثبات برتری انگارۀ «علم بلامعلوم» در تبیین کیفیت علم قبل‌الایجاد، از سویه‌های مختلف دچار مشکل می‌باشد. مسیری که مقاله طی می‌کند، بر خلاف ادعای اثبات برتری و بیان مزایا، در جهت ابطال نظر رقیب و اثبات نظر منتخب می‌باشد. این خط سیر بر محور این نکات ترسیم شده است: تبیین تحویلی‌نگر به نظریۀ رقیب و فرو کاستن آن در برخی مبانی و ابعاد، نقدهایی بر نظریۀ رقیب بر اساس تقریر ناقص و نامقبول از آن، نفی حیثیت ذات‌الاضافه از مفهوم علم، رد علم حضوری، و طرح نظریات نامرتبط به موضوع مقاله، و از همه شگفت‌آورتر انتساب نظر خود به روایات در حد برداشت مستقیم عنوان و محتوا از روایات و تخطئۀ نظر مقابل، و معنون نمودن نظر منتخب با عنوان اختراعی «علم بلامعلوم» بدون تبارشناسی پدیدآورندگان آن. به رغم جهت‌گیری عنوان مقاله برای نشان دادن برتری نظر منتخب، ابطال نظر رقیب، در نفی ادعای حیثیت ذات‌الاضافه از مفهوم علم و انتساب متهورانۀ نظر خویش به ساحت پاک اهل بیت مقصور می‌گردد. بررسی ناقدانۀ این مقاله و سنجۀ روش‌مند مدعیات آن با معیارهای دقیق، می‌تواند راهگشای پاسداری از میراث حکیمان متأله و احتراز از ظاهرگرایی در سامان الهیات باشد.
مناسبات عقل و ایمان از دیدگاه امام خمینی
نویسنده:
سمانه مهرنیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهبحث ازرابطه بین عقل و ایمان و اهمیّت و فضیلت هر یک نسبت به دیگری، همواره برای بیشتر متکلمان اسلامی و مسیحی مطرح بوده است. امّا آنچه که بیشترین و مهم‌ترین بحث رابطه عقل و ایمان را تشکیل می‌دهد موضوع نقش آفرینی عقل در شناخت و درک معارف اسلامی است به این صورت که شاید پرسش شود که آیا می‌توان به نقش و جایگاه عقل در رسیدن به معارف دینی اعتماد کرد یا خیر ؟ آیا عقل می‌تواند ایمان آفرین باشد؟ آیا عقل برای حصول و پیدایش ایمان راه منحصر به فردی محسوب می‌شود یا راه‌های دیگری هم هست که او را در این راستا یاری می‌رساند ؟برای پاسخ دادن به این سوال‌ها دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد که هر یک یا از راه افراط یا از راه تفریط سعی بر کرسی نشاندن یکی از دو مقوله (عقل و ایمان) بوده اند. امّا در مقابل این دیدگاه‌ها، دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که سعی می‌کند با نشاندن مقوله عقل و ایمان در جایگاه حقیقی خود، به رابطه بین آنها بپردازد. از این رو امام خمینی را می‌توان از معتقدان به این دیدگاه دانست. ایشان به رابطه انکار ناپذیری میان عقل و ایمان معتقد است ؛چرا که ایشان یافته‌های عقلی(علم) را مقدمه‌ای برای حصول ایمان معرفی می‌کند و معتقد است تا علمی نباشد ایمانی هم نخواهد بود، امّا از جهتی ایشان صِرف علم و معرفت را هم برای تحقق ایمان کافی نمی‌داند، زیرا معتقد است؛ هر چند که علم مقدّمه ایمان است امّا علّت تامّه و کافی برای ایمان آفرینی نیست. از این رو در این تحقیق برآنیم تا در آغاز آراء و تفکرات امام خمینی را در مورد اهمیّت هر یک از مقوله عقل و ایمان را مورد بررسی قرار دهیم و در ادامه ضمن اشاره به دیدگاه‌های مختلف درباره ارتباط عقل و ایمان، نسبت و ارتباط میان آنها و میزان تاثیر گذاری عقل بر پیدایش ایمان را از دیدگاه امام خمینی مورد کنکاش قرار دهیم.
چالش‌های اساسی نظریۀ آقاعلی حکیم دربارۀ «کیفیت معاد جسمانی» از دیدگاه سید جلال‌الدین آشتیانی
نویسنده:
محمدرضا ارشادی نیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق (ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آقاعلی مدرس طهرانی، با اعتقاد عمیق به کارآیی مبانی حکمت متعالیه در بازآفرینی اندیشۀ دینی، به ویژگی برجسته و معمول روش صدرا، یعنی «مماشات با قوم در بدایات و افتراق در نهایات»، عنایت ویژه نشان داده تا در بیان کیفیت معاد جسمانی طرحی نو دراندازد. طرح وی بر اساس اتخاذ مبانی صدرایی بدون کمترین بازسازی آنهاست، اما برنهاده‌های او بر مبانی نهادی صدرا کاربست افتراق در نهایات را در سعی علمی به نمایش می‌گذارد. وی در نظر دارد با مبانی هستی‌شناخت، از قبیل حرکت جوهری و مبانی معرفت نفس، معاد جسمانی را با تصویر رجوع بدن دنیوی به روح در هنگامۀ رستاخیز تبیین کند. بر این اساس، او نه بدن دنیوی را با همان ساختار دنیوی مقصد عود روح می‌داند و نه مانند صدرا بدن اخروی را تنها قائم به نفس مبعوث می‌داند. مهم‌ترین مواضع نقدی آشتیانی به برنهاده‌های حکیم بر مبانی نهادی صدرایی متوجه است، همانند بقای رابطۀ نفس و بدن بعد از موت، ادامۀ حرکت جوهری بدن پس از جدایی نفس، گرایش به نظرات متکلمان اشعری، و همان ایراداتی که بر نظریۀ معاد عنصری متکلمان اشعری مشترک‌الورود است. بازخوانی مبانی صدرایی و استنتاج‌های حکیم مؤسس در آینۀ پژوهش نقادانۀ آشتیانی نمایانگر تعالی و پویایی اندیشه و روش صدرایی در برهه‌های متوالی است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 27
تحلیل نقدی استنادات قرآنی در نظریة معاد جسمانی آقاعلی مدرس
نویسنده:
محمد رضا ارشادی نیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
نظریه‌پردازی فلسفی بر وفاق متون دینی، و تفسیر مبتنی بر موازین عقلی از آن متون، از مقاصد عالیۀ حکمای متعالیه و سنت مستمر آنان در پهنۀ حکمت‌پردازی است. پس از صدرا، در همۀ ادوار این مهم دنبال شده و آقاعلی مدرس نیز از این توانایی بهره‌مند و مقید به این سیره است. او در نظریۀ ویژه‌اش در بارۀ معاد جسمانی، به آیاتی چند استناد جسته‌است. محوریترین متنی که او به آن عنایت ویژه دارد، این آیۀ کریمه است: «قل یحییها الذی انشأها اول مرّة و هو بکل خلق علیم» (یس۷۹). به نظر وی این آیه کافی است تا اثبات کند معاد بدنی با گردآوری اجزای عنصری بدن در دنیا و سوق آنها به آخرت برای پیوستن به روح، صورت میگیرد. وی در عین حال با استناد به آیه 62 سورۀ واقعه، دیدگاه اشاعره را دربارۀ معاد عنصری نمی‌پذیرد، زیرا آنها به برگشت روح به دنیا گرایش دارند. آیات دیگری که بدون هیچ شرح، مورد استناد ایشان است، آیۀ 104 سورۀ انبیا و آیۀ 27 سورۀ روم می‌باشد که از تنظیر مبدأ و معاد، نظریۀ خود را قابل اثبات می‌داند. این حکیم متعالی تا آن‌جا که برای استوارسازی مبانی معاد بدنی، به متون مقدس استناد می‌جوید، همان آموزه‌های صدرایی را دنبال می‌کند، اما در صدد است از مبانی متعالی، رهیافتی جدید و متغایر با رهاوردهای حکمت متعالیه ارائه دهد و همین قصد، او را به «حکیم مؤسس» مشتهر ساخته ‌است. برای اطمینان از توفیق وی در وفاق‌طلبی رهیافتش با آموزه‌های قرآنی، باید با عیار ارزیابی، تلاش تفسیری وی را در کیفیت انطباق نظریه‌اش با آیات واکاوی کرد. در این راستا، کریمۀ محوری (یس79)، با تدبر مجموعی در آیات قبل و بعد آن، که در شبهه‌زدایی از معاد جسمانی و پاسخ به مُنکِر آن وارد گشته، انطباق تام نظر آقاعلی مدرس را بر مفاد آیات، محل تردید قرار می‌دهد.
صفحات :
از صفحه 9 تا 34
نقش انگاره«حقیقت و رقیقت» در تحکیم و تبیین باورهای دینی
نویسنده:
محمدرضا ارشادی نیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
همسویی مقاصد فلسفی با معارف وحیـانی، آرمـان متعـالی صـدرا در پـی ریـزی حکمـت متعالیه است. در این راستا آموزه «حقیقت و رقیقت»، تـأثیر شـگرف و شـاملی دارد. ایـن آموزه پر تأثیر در سراسر پردازش های عـالی صـدرایی و پیـروان حکمـت متعالیـه حضـور نیرومند دارد. پردازش جهان بینی و باورهای دینی بر اساس این انگاره، یکی از عمده ترین ویژگی هـای فلسفه صدرایی است که می تواند ما را به ضمیر متمایز فلسفه صدرایی رهنمون کند. صدرا نقطه عزیمت افتراق فلسفه خود را بر محور چنین انگـاره هـای فـرازین بنـا مـی نهـد تـا بـه ناکامی های فلسفه های پیشین دچار نگردد. ابتکارات روشی و محتوایی صدرا، توجـه وی را به مطالب بلند عرفانی و اسـتمداد از منـابع وحیـانی معطـوف مـی سـازد تـا در پـرداز ش نظریات برهانی گوهرهای بدیعی را به ارمغان آورد و رخنه هـای بـه جـا مانـده از مکاتـب سنتی را ترمیم نماید. کاربرد این انگاره، موضعی و محدود بـه چنـد مسـئله و موضـوع خـاص نیسـت ؛ عرفـای زبردست در عرفان نظری در وهلۀ نخست به کاربرد این انگاره در الاهیات استناد جسـتند و در منطق خود سخن از حمل «حقیقـت و رقیقـت » را بـرای حکمـای محقـق بـه میـراث نهادند. صدرا و پیروان متعالی او بیش و پیش از همه، سویه های استفاده از این انگاره را در الاهیات دنبال کردند و دامنۀ بسیار گسترده آن را در حل مسائل به طور عینی ذکر کردند؛ در منطق متداول در آثار متعـالی از حمـل «حقیقـت و رقیقـت » بـرای نسـبت دادن برخـی موضوع و محمول های به ظاهر کاملا متباین به این انگـاره اسـتناد شـده، چنانکـه در حـل مسائل الاهی بسیار کارساز و در ترسیم جهان بینی و تبیین باورها و ربط وحدت و کثرت و نسبت علت و معلول و ارتباط پدیده های هستی به آفریدگار نقش ویژه دارد. با همۀ اهمیت و نقش گسترده این آموزه به صورت مستقل به ابعاد آن پرداخته نشـده تـا حدود و ثغور و ظرافت و تأثیر آن آشکار شود. واکاوی کاربرد پر تـأثیر آن در الاهیـات، به ویژه در ترسیم و تحکیم باورهای توحیدی و بهره های اعتقادی، بـا اسـتناد بـه فرا زهـای حکمای متعالی ما را با نگرش جدید نسبت به حکمت متعالیه رو به رو خواهد ساخت.
صفحات :
از صفحه 97 تا 128
مرگ اندیشی در نهج البلاغه
نویسنده:
محمدحسن اسفندیاری مهنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث مرگ اندیشی به عنوان یکی از سوالات اصلی بشر همواره مورد توجه ادیان الهی و غیر الهی قرار گرفته و به‌ویژ در دین اسلام مورد توجه قرار گرفته است.برای پرداختن به این نکته که مرگ‌اندیشی چه جایگاهی در ادیان الهی دارد وآموزه‌های دینی تا چه اندازه بر اهمیت آن تاکید کرده‌اند، باید گفت اگر هر دین الهی چند پیام عمده داشته باشد، بدون تردید یکی از آن‌ها توجه کردن به مسله مرگ است، این امر هم به معنای توجه کردن و اهمیت دادن به حیات جاودان و اخروی و هم به معنای توجه به حیات دنیوی است. زیرا چگونگی حیات دنیوی رابطه مستقیم با چگونگی حیات اخروی ما دارد.و به عنوان یکی از مسائل اعتقادی در مباحث معاد مورد توجه خاص قران کریم و روایات ائمه معصوم می‌باشد. لذا این رساله درصدد است که دیدگاه نهج‌البلاغه را در مورد این مساله بررسی کند. نگرش نهج‌البلاغه نسبت به مرگ‌اندیشی نگرش اخلاقی است، که باعث پیش‌گیری از مفاسد اخلاقی، اجتماعی، وفکری می‌شود و به عنوان یک عامل باز دارنده در مقابل ناهنجاری‌های فردی و اجتماعی مطرح می‌شود و منجر به سهولت طی کردن مسیر تکامل برای انسان می‌شود و انسان را به پوچ گرایی و ترک دنیا نمی‌کشاند و باعث جهت دادن به زندگی و زیبایی زندگی می‌شود و عامل رهایی از ابتذال می‌باشدو یاد مرگ در نهج البلاغه مساله مثبت است نه دهشناک.
  • تعداد رکورد ها : 68