جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 30
بررسی دلایل تجربی حیات پس از مرگ
نویسنده:
محبوبه ساعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر، به منظور بررسی دلایل تجربی حیات پس از مرگ، انجام گرفته است.بر اساس دیدگاه برخی از اندیشمندان، پذیرش اصلِ حیات پس از مرگ، منوط به اثباتِ بُعدی غیر مادی، در وجود انسان است. با توجه به اهمیتِ مسئله‏ ی حیات پس از مرگ، پژوهش حاضر، در نظر دارد که به بررسی دلایلِ تجربی(پسینی) حیات پس از مرگ بپردازد. پدیده‏ هایی که عموما، به عنوان دلایلِ تجربی حیات پس از مرگ معرفی می ‏شوند عبارتند از: پدیده‏ های فراروان‏شناختی، تجربه‏ ی نزدیک به مرگ و رویدادهای دینی- تاریخى. پژوهش‏ گران حوزه‏ ی دلایلِ تجربی حیات پس از مرگ ادعا می‏کنند که پدیده‏های مذکور، قادرند به صورت تجربی، وجود روح و حیات پس از مرگ را اثبات نمایند. علاوه بر سه پدیده‏ ی فوق، می‏توان استدلال تجربی«انسان معلق در فضا»ی ابن‏سینا و حکایات عرفا از تجربه ‏ی «خلع از بدن» در سنت دینی- عرفانی را، به عنوان دو نمونه ‏ی دیگر دانست. در پژوهش حاضر، ابتدا، به بحث و بررسی، در مورد پنج شاهدِ تجربی یاد شده پرداخته شده است. سپس اشکالات منتقدان، پاسخ‏ های پژوهش‏ گران و نیز، نظریاتی که حقیقت پدیده ‏های مورد بحث را تأیید می‏کند، مورد بررسی قرار گرفت. در خاتمه‏ ی هر فصل، بحثی پیرامون میزانِ تواناییِ دلیل تجربی مورد بحث، جهت اثبات وجودروح و حیات پس از مرگ ارائه شده است. در نهایت با بررسی و مطالعه‏ ی دلایلِ تجربی حیات پس از مرگ، به این نتیجه می‏ رسیم که، پدیده‏ های فراروان‏شناختی، تجربه‏ ی نزدیک به مرگ، رویدادهای دینی- تاریخى، استدلال تجربی «انسان معلق در فضا» و تجربه‏ ی خلع از بدن، هر یک قادرند به صورت تجربی، وجود روح و خاصیت فرامادی آن، و نیز، مسئله‏ ی حیات از پس مرگ را، به صورت نسبی، اثبات نمایند. لازم به ذکر است، در مطالعه ‏ی دلایلِ تجربی، توجه به چند نکته ضروری است: الف- منظور از لفظ «تجربی» که درباره‏ ی پدیده‏ های مورد مطالعه، به کار می‏ رود، به معنای «پسینی» است نه، معنای تجربه هایی که در علوم طبیعی و آزمایشگاهی مورد استفاده قرار می‏گیرد. ب- مسئله‏ ی روح و حیات پس از مرگ، مسائلِ فرامادی هستند. لذا حقیقت این مسائل، به صورت تجربی، تنها تا حدی که ضوابطِ علوم طبیعی اجازه دهند، تبیین می ‏شوند. لذا برای اثبات کامل روح و حیات پس از مرگ، استفاده از برخی پیش فرض‏ های فلسفی و کلامی، لازم است. ج- پدیده‏ های مورد بحث، در شرایط متفاوت رخ می ‏دهند. لذا آزمون‏ های تجربی، معیارِ مناسبی برای سنجش میزان اعتبارِ شواهدِ تجربی و نتایج حاصل از آن نیستند. شایسته است با توجه به متغیر بودن شرایط وقوع پدیده‏ های مذکور، از روش پدیدارشناختی استفاده شود.د- جهت بررسی مسائل مربوط به حیات پس از مرگ و معاد، نداشتن دیدگاه ماتریالیستی از ضروریات است. کلید واژه: معاد، حیات پس از مرگ، دلایل تجربی حیاتِ پس از مرگ، فراروان‏شناسی، تجربه‏ ی نزدیک به مرگ.
دیدگاه ملاصدرا درباره چیستی مرگ و سرنوشت انسان
نویسنده:
علی صالح حاتمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر به منظور ارائه دیدگاه ملاصدرا درباره مرگ و سرنوشت انسان پس از آن فراهم آمده است.با توجه به این‌که از دیدگاه ملاصدرا، مرگ امری وجودی است که تنها انسان را از عالم فانی دنیوی، برای حیاتی ابدی به عالم جاوید اُخروی منتقل می‌کند، اهمیت مسأله مرگ در زندگی انسان و نیز سرنوشت انسان پس از آن به عنوان دو واقعیت مسلم و انکار ناشدنی آشکار و نمایان می‌شود، لذا این پژوهش در نظر دارد، به بیان دیدگاه این فیلسوف بزرگ اسلامی درباره مرگ و سرنوشت انسان پس از آن بپردازد. برای این منظور ابتدا دیدگاه ابتکاری ملاصدرا درباره چیستی، انواع و ضرورت مرگ بیان می‌شود و سپس به بیان سرنوشت انسان پس از مرگ از دیدگاه وی پرداخته می‌شود.مباحث مطرح شده در این رساله روشن می‌سازد که ملاصدرا براساس یک سری مبانی ابتکاری از جمله اصالت وجود، جسمانیه‌الحدوث و روحانیه‌البقاء بودن نفس، حرکت جوهری اشتدادی آن و... مرگ را به عنوان امری وجودی تعریف می-کند که تنها باعث انتقال نفس انسان از عالم دنیا به عالم آخرت می‌شود، نه باعث نابودی نفس انسان. وی مرگ را به سه نوع طبیعی، اخترامی و ارادی تقسیم می‌کند و در توضیح هر یک از آن‌ها می‌گوید: اگر خروج نفس از بدن در اثر استقلال نفس باشد، مرگ طبیعی، اما اگر خروج نفس از بدن در اثر استقلال نفس نباشد، بلکه در اثر خرابی بدن به خاطر حادثه‌ای باشد، مرگ اخترامی و اگر خروج نفس از بدن به اراده و اختیار انسان باشد، مرگ ارادی خواهد بود. سپس وی با اقامه دلایل عقلی و نقلی، تجرد نفس ناطقه انسانی و تبع آن، حیات پس از مرگ را اثبات می‌کند و حیات پس از مرگ را یا برزخی می‌داند یا اُخروی و معتقد است که انسان بعد از مرگ تا روز قیامت، در بهشت یا جهنم برزخی، به سر می‌برد. اما با برپایی قیامت، حیات اُخروی او آغاز می‌شود که وی از حیات اُخروی به معاد تعبیر می‌کند، معاد را نیز اعم از معاد روحانی و معاد جسمانی می‌داند و هر دو را با دلایل عقلی اثبات می‌کند.کلید واژه‌ها: صدرالمتألهین، چیستی مرگ، ضرورت مرگ، سرنوشت انسان، فرجام شناسی
بررسی و تحلیل برداشتهای صدرالمتالهین از آیات  قرآن در مباحث  فلسفی
نویسنده:
اسدالله آژیر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مطالعه افکار صدرالمتالهین عموما از طریق آثار مشهور فلسفی او همچون اسفار صورتمی‌پذیرد، اما این تحقیق در پی شناختو معرفی روشتفسیر ملاصدرا است . قرآن منبع اصلی محوری حکمتمتعالیه و بنابر ادعا حکمتقرآنی همان حکمتمتعالیه است . اگر ناگزیر از معرفی یککلید فهم برای تفسیر ملاصدرا باشیم، آن کلید "حکمت " می‌باشد. معارفقرآنی در نظر وی به دو قسم اصلی و فرعی تقسیم می‌گردد. هر یکاز این دو نیز خود شامل سه دسته معارفاست . معارفاصلی قرآن عبارتند از: شناختخداوند (مبدا)، شناختقیامت(معاد) و شناختراه (انسان). اما معارففرعی که جنبه‌های حکمتعملی را در خود دارد، تنها زمینه‌ساز و مقدمه برای وصول به معارفاصلی (حکمتقرآنی) استو مطلوبیتذاتی ندارد. قرآن در یکتطابق طولی با عالم کبیر و عالم صغیر به ازاء مراتبآن دو عالم دارای مرتبه و ظهر و بطن است . فهم مراتبقرآن با کسبطهارتو حصول مجانستمتناسببا آن در عالم انفسو درکعوالم وجودی فراهم می‌آید. برای برحذر بودن از افراط کاری در تاویل، حفظ معنای ظاهر لفظ و پرهیز از مجازانگاری الفاظ قرآن ضروری است . لیکن از طریق معنای مشترکذاتی می‌توان از مصادیق محسوسبه مصادیق معنوی گذر کرد. البته پیشفهم این تحلیل مفهومی و معناشناختی، دیدگاهی وجود شناختی به قرآن استکه همان تطابق با وجود و انسان می‌باشد. بنابراین تاویل در نگاه ملاصدرا در طول تفسیر قرار دارد. آنچه که در خداشناسی، انسانشناسی و معادشناسی صدرالمتالهین با آن مواجه می‌شویم حاصل این نوع نگاه و برداشتاز قرآن است . آراء و افکار صدرالمتالهین در بابقرآن بیشتر نه در مرحله تبیین مبادی و مبانی تفسیر بلکه در مرحله فعل تفسیر و تاویل نقد را متوجه خود می‌گرداند. زیرا در مواضعی تاویلهای او هماهنگبا مبانیش(همانند حفظ ظاهر معنای لفظ) نیست . البته باید در نظر داشتکه اولا: او این تاویلها را معمولا پساز ذکر تفسیری ماثور یا مشهور با عباراتی مثل "ممکن استچنین باشد ..." بیان می‌دارد. ثانیا: نقد در این مرحله ممکن استمتوجه هر مفسر دیگری نیز باشد زیرا فهم و برداشتانسان غیرمعصوم بهر حال خطاپذیر است .
بررسی مبانی تأویل آیات الأحکام در تفسیر بیان السعاده ی سلطان علیشاه گنابادی
نویسنده:
حمیده نیکران
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر به منظور بررسی مبانی تأویل آیات‌الأحکام در تفسیر بیان السعاده‌ی سلطان علیشاه گنابادی انجام گرفته است. مبانی و اصول تأویل در اثر مذکور بر چند اصل استوار است که عبارتند از: قرآن‌شناسی، انسان شناسی، خداشناسی و معاد شناسی. پس از بررسی های مختلف مشخص گردید تأثیر مبانی‌ای که ذیل هر کدام از عناوین فوق قرار می‌گیرند در تأویلات مفسّر از آیات‌الأحکام گوناگون بوده است. برخی از آنها تأثیر زیادی را در این تأویلات داشته اند در حالی که تأثیر برخی دیگر، بسیار اندک بوده است. مذهب تشیع که در باور گنابادی با عقاید عرفانی عجین شده است نقش بسزایی را در تأویلات وی از این آیات داشته است. اعتقاد به ائمه(علیهم السلام)، بهره‌مندی از روایات آن بزرگان و تقیّد به اصول و عقاید شیعه را می‌توان در بسیاری از تأویلات وی مشاهده کرد. در میان تمام مبانی یافت شده مبنای "ولایت" را می‌توان به عنوان موثرترین مبنا در تأویلات گنابادی از آیات‌الأحکام به شمار آورد. رنگ عرفانی تفکرات شیعی گنابادی باعث شده است تا گاهی این مبانی تفاوتهایی با تفکرات جریان اصلی شیعه داشته باشند. در این پژوهش تلاش شده است تا ضمن بیان مبانی مورد استفاده‌ی گنابادی در تأویلاتش از آیات‌الأحکام، نظرات دیگر مفسران و عرفای اسلامی نیز در حد امکان بیان گردند تا علاوه بر روشن تر شدن مطالب، شباهت ها و تفاوت‌های میان مبانی تأویل در تفسیر بیان‌السعاده و آثار دیگر نیز نمایان گردد.
تحلیل و بررسی احادیث امام رضا(ع) در موضوع توحید
نویسنده:
الهام جلیلیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله‌ی وجود خداوند از مسائل اصلی انسان و تعیین کننده‌ی نوع زندگی فرد و زیربنای افکار و اعتقادات او می-باشد. شناخت خدا پایه‌ی شناخت‌های دیگر و مقدمه‌ی ایمان و عمل است، که سایر عقاید و اندیشه‌های اسلامی بر شناخت خدا مبتنی و پشتوانه‌ی ارزش‌های اسلامی است. توحید و یگانگی خداوند نیز اوّل ین و مهم‌ترین اصل اعتقادی یکتاپرستان، و اساسی‌ترین رکن رسالت پیامبران است، به گونه‌ای که قرآن، عدم اعتقاد به آن را موجب شرک دانسته است و آن را از طریق پیامبر?و خاندان آن حضرت?متذکّر شده‌اند، و ائمّه‌ی معصومین?در دوران خود و خصوصاً امام رضا?که در عصر شیوع اندیشه‌ها و شبهات کلامی بودند، در رأس تمامی سخنان خود به دفاع از مبانی عقلی صحیح در شناخت و وجود و یگانگی خداوند می‌پرداختند، که مهم‌ترین موضوعی که عظمت علمی حضرتش را می‌رساند مبحث توحید است، که اشرف علوم است.دوران امام رضا?مصادف با ظهور مکاتب مختلفی بود که بر اساس افکار خودشان و با به کارگیری براهین عقلی اقدام به طرح سوال ات و شبهات اعتقادی در باب خداشناسی می‌کردند، با توجّه به ارزش و اهمیّتعقل و براهین عقلی در اسلام، امام? نیز با توجه به اهمیّتمبانی عقلی، در چنین شرایطی با تکیه بر برهان‌های عقلی در برابر این افکار، موضع‌گیری می‌نمودند، و امام?با علم سرشار خود به شبهات مطرح شده در این زمینه پاسخ می-گفتند، و سران ادیان و متکلمین با پی بردن به علم امام?به شکست خود در برابر این استدلالات اعتراف می‌کردند. امام رضا?از راه‌های گوناگون از جمله طبیعت و جهان آفرینش، فطرت پاک انسانی و عقل و برهان عقلی به شناخت خداوند اشاره کرده‌اند. همچنین آن حضرت?در ضمن بحث‌های مفصلی که با علما و گروه‌های مختلف داشتند، به مسائل مختلفی از قبیل هستی‌شناسی و اثبات وجود خدا، توحید و اقسام آن، توحید ذاتی، صفات الهی و انواع آن، توحید افعالی، قضا و قدر، جبر و اختیار، اراده و ... می‌پردازند و هر موضوع و مسأله را با روش عقلانی و استدلال‌های فلسفی به اثبات می‌رسانند.روش این تحقیق، تحلیلی- توصیفی است و مطالب آن با مطالعه‌ی کتابخانه‌ای فراهم شده است.کلیدواژه: امام رضا?، توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید افعالی
بررسی تطبیقی علم الهی از دیدگاه غزالی و ملاصدرا
نویسنده:
سجاد همایونی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در پژوهش حاضر، ضمن بررسی تطبیقی دیدگاه غزالی و ملاصدرا در باب علم الهی، از قبیل علم خداوند به ذات، به غیر ذات و به ویژه به مادیّات و متغیّرات، به انتقادات غزالی به فلاسفه مشاء، و سپس به دیدگاه‌ ها و پاسخ های مبتنی بر حکمت متعالی? ملاصدرا پرداخته می شود. غزالی با دلایل سه گان? حیّ بودن واجب تعالی، افعال متقن خداوند و تجرّد ذات الهی، به اثبات علم الهی به ذات می‌پردازد. اما ملاصدرا علم الهی به ذات را بر سه اساس مبتنی می‌سازد: ارجاع حقیقت علم به حقیقت وجود، ضرورت صفات کمالی‌ای که به امکان عام برای واجب تعالی ثابت است، و این که معطی شیء، خود نیز دارای (کمالات) آن است. در زمینه علم الهی به ذات، اشکال غزالی به نظری? حکما (یعنی این که باور حکما به قدم زمانی عالم، ناقض اراده واجب تعالی است) توسط صدرالمتألهین با نظریه حدوث مستمر زمانی عالم پاسخ داده شده است. در مسأل? علم الهی به غیر، دلایل غزالی عبارتند از: مرید بودن خداوند (که خود از راه حدوث عالم به اثبات می رسد) و برهان اتقان صنع. اما ملاصدرا با تمسک به قاعد? بسیط الحقیقه، مبتکر نظری? علم اجمالی در عین کشف تفصیلی است.
سیره ی صادقین علیهما السلام در مواجهه با اندیشه های عصر خود
نویسنده:
زهرا کریمی یکدانگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عصر امام باقر و امام صادق? مصادف با بروز اندیشه‌هایی چون امامیه، کیسانیه، غلات و زیدیه از مکتب کلامی شیعه و معتزله، جبریه، مرجئه و خوارج ازمکتب کلامی اهل سنت و زندقه، مسیحیت و یهودیت از غیر مسلمانان است. مکاتب فقهی شیعه و اهل سنت و اندیشه‌های سیاسی و اقتصادی بخش دیگری از اندیشه‌های آن عصر را به خود اختصاص داده است. امام باقر و امام صادق? در برابر هر یک از اندیشه‌ها مواجهه‌ی خاصی داشتند. سیره‌ی‌ ایشان? این‌گونه بود که مواجهات خود را بر مبنای دو اصل مهم پایه ریزی کنند: 1- پایبندی به مبانی دین اسلام و مذهب شیعه؛ 2- رعایت موازین اخلاقی.هر مواجهه دارای چهار عنصر و رکن اصلی است: مواجهه کننده، صاحب اندیشه، مخاطب مواجهه و شاهد مواجهه.به طور طبیعی شیوه‌ی اتخاذ شده توسط این دو امام بزرگوار? معلول چند عامل مانند موضوع اندیشه، مخاطب، زمان و شاهد مواجهه است. مواجهات امام باقر و امام صادق? به طور کلی به سه شیوه‌ی تقابل، تبیین و تصحیح صورت گرفته است. هر یک از آن‌ها دارای چند مصداق است. مواجهات تقابلی مانند تکذیب، توبیخ، لعن و نفرین و مواجهات تبیینی مانند تفصیل و اجمال است. موضوعات مورد مواجهه‌ی این دو امام بزرگوار متناسب با ویژگی های آن عصر، اعتقادی، سیاسی، فقهی، اقتصادی و علمی است. مواجهات اعتقادی در دو قالب درون دینی و برون دینی، مواجهات سیاسی به صورت مواجهه با حکومت و مردم و مواجهات اقتصادی در چارچوب مواجهات تشکیلاتی و غیر تشکیلاتی صورت گرفته است.برخی ابزارهای به کار رفته در این مواجهات مثل معجزه و علم غیب، ویژه‌ی مقام امامت امام باقر و امام صادق? و برخی دیگر همانند ابزارهای گفتاری، نوشتاری و رفتاری مشترک بین همه‌ی انسان‌ هاست.
آثار علم و حکمت از منظر قرآن و نهج البلاغه
نویسنده:
فیروزه شفیعی مهر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
علم و حکمت از باارزش‌ترین هدایا و الطاف خداوندی به انسان‌ است. در بسیاری از کتب، علم و حکمت به صورت مترادف ذکر شده‌اند لکن، با اینکه این دو واژه هر دو به یک نوع آگاهی و معرفت اشاره دارند، در عین حال متفاوت‌اند. البته، حکمتی که در فلسفه مطرح است با آن که در قرآن و روایات به آن اشاره شده، یکی نیست و این دو فقط مشترک لفظی‌اند. اما در عین حال شباهتهایی نیز با هم دارند.مطابق آیات قرآن و سخنان امام علی?، حواس پنجگانه، عقل و قلب از مهمترین ابزارهای شناخت‌اند. و اهمّ منابع تحصیل علم و حکمت عبارتند از، خداوند متعال، پیامبران و اولیاء الهی، آیات آفاقی و انفسی، و... . علاوه بر اینها، دستیابی به علم و حکمت نیازمند پیمودن مقدمات و راههایی می‌باشد؛ مانند، تفکر نمودن، تقوا و نیکوکاری، صبر در راه تعلیم، گوش دادن و... که هر کدام از اینها در دستیابی به علم یا حکمت متفاوت‌اند. در قرآن و نهج البلاغه از عواملی همچون عناد و لجاجت، کفر، نفاق و دورویی، آرزوهای دور و دراز و ... به عنوان موانع دستیابی به علم و حکمت یاد شده است. در بین اینها، موانعی همچون کفر و نفاق بیشتر مانع تحصیل حکمت به شمار می‌روند تا علم، زیرا حکمت در قلب کافر و یا منافق ماندگار نمی‌شود. در مقابل عواملی چون، عمل نکردن، هوا و هوس، دنیا پرستی، غرور علمی، گناهان و رذایل اخلاقی، و ... از مهمترین آفات علم و حکمت به شمار می‌روند.سرانجام اینکه، با مطالعه آیات گرانقدر قرآن کریم و سخنان گهر بار امام علی? می‌توان به برخی از ارزشمندترین آثار علم و حکمت پی برد. این آثار مربوط به جنبه‌های مختلف زندگی از جمله، اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی است. علم و حکمت در برخی از این آثار مشترک‌اند. حکمت بیشتر از علم بر اخلاق و مکارم اخلاقی تأکید دارد. با اینکه آثار اعتقادی علم بیشتر از حکمت است، اما این امر نمی‌تواند دلیل بر این باشد که علم بیشتر از حکمت بر اعتقاد آدمی اثر می‌گذارد زیرا حکیم قبل از تحصیل حکمت به ایمان دست می‌یابد سپس حکمت، درجات ایمان وی را عالی‌تر می‌گرداند. به همین دلیل است که برای حکمت نمی‌توان اثر سوئی تصور نمود بر خلاف علم که دارای آثار سوئی نیز می‌باشد.
بررسی نقدهای ملاصدرا بر سهروردی در مباحث فلسفی
نویسنده:
زهره زارعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حکمت اشراق، یکی از مکاتب فلسفی در جهان اسلام است که توسط شهاب‌الدین سهروردی ارائه شده است. آرا و اندیشه‌های فلسفی سهروردی را می‌توان در دو بخش حکمت بحثی و حکمت نوری مورد ملاحظه قرار داد. درحکمت بحثی، برخلاف مشائیان به اعتباری بودن وجود و سایر مفاهیم فلسفی چون وحدت، امکان، جوهریت، عرضیت و ... قائل است. بر این پایه، ماهیت و هویت را اصیل و متعلق جعل می‌داند و تشکیک و تشخص را نیز، به ماهیت بر می‌گرداند. در مسئله جوهر و عرض، متفاوت با تقسیم ده‌گانه مشائیان، تقسیمی پنج‌گانه ارائه داده و هیولی و صورت را به عنوان اجزای جوهری جسم انکار می‌کند، بلکه حقیقت جسم را اتصال جوهری می‌داند. سهروردی در بخش دیگر فلسفه خود، یعنی حکمت نوری ضمن تبیین هستی و نظام آن بر اساس نور و مراتب شدید و ضعیف آن، سیر نزول از نورالأنوار تا انوار پائین‌تر و سپس اجسام و نیز، سیر صعود انسان از عالم برزخ غاسق(جسم) به سمت نورالأنوار را بررسی و ترسیم کرده است.ملاصدرای شیرازی از فیلسوفان جهان اسلام است که حدود پنج قرن پس از سهروردی، حکمت متعالیه را پایه‌گذاری کرد. یکی از منابع مهم ملاصدرا در تأسیس این مکتب، حکمت اشراق سهروردی است. وی در عین استفاده از اندیشه‌های فلسفی سهروردی، با برخی از مبانی و آرای او مخالفت نموده و آن‌ها را به بوته‌ی نقد کشیده است. مهم‌ترین اثرش در این باب تعلیقاتی است که بر شرح حکمه‌الاشراق نگاشته است که در آنجا در عین شرح و تأیید برخی از آرای شیخ‌اشراق، انتقاداتی را بر او وارد ساخته است. در حوزه مطالب بحثی، مهم‌ترین انتقادات ملاصدرا به اعتباری بودنِ وجود و سایر مفاهیم فلسفی مربوط می‌شود که در این‌راستا، به اثبات اصالت وجود و وحدت تشکیکی آن می‌پردازد. در مسئله جوهر و عرض هم به نظر مشائیان بازگشته و به مقولات ده‌گانه قائل می‌شود و با سرایت دادن حرکت از عرضیات به جواهر، حرکت جوهری را اثبات می‌کند. در حوزه نوری نیز، با تصریح به مساوق بودن نور و وجود، سعی در تأویل کلام سهروردی به اصالت وجود دارد. در مورد علم واجب به غیر نیز، مشکل کلام سهروردی در علم قبل از ایجاد و پس از ایجاد را یادآورد می‌شود. در بحث مثل با اشاره به قصور شیخ‌اشراق در نرسیدن به عمق مطلب، ایراداتی بر نحوه اثبات آن به وسیله شیخ اشراق، طرح می‌کند و در بحث عالم مثال نیز، در دو مورد صور متخیله و مرآتیه با وی مخالفت می‌کند. در بحث نفس و معاد هم با استفاده از قاعده جسمانیه‌الحدوث و روحانیه‌البقاء بودنِ نفس، دیدگاهی متفاوت با سهروردی ارائه داده است. این پژوهش با عنوان «بررسی نقدهای ملاصدرا بر سهروردی در مباحث فلسفی» عهده‌دار بحثی تفصیلی درباره انتقادات ملاصدرا بر سهروردی در حوزه‌های نام‌برده است.
بررسی آموزه ظهور منجی در ادیان ابراهیمی
نویسنده:
اسدالله آژیر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
نجات، غایت اساسی ادیان است که بسته به زمینه های فرهنگی مختلف از دینی تا دین دیگر معانی متفاوتی به خود می گیرد. در چارچوب هر یک از سنت های دینی نیز مفهوم نجات دچار تحول وتغییر می گردد. در تاریخ سه دین ابراهیمی و به خصوص در تاریخ سنت اسرائیلی، شاهد مراحل مختلف تحول مفاهیم دینی و از جمله مفهوم نجات می باشیم. یکی از مؤلفه های اصلی این مفهوم در سنت های مذکور، منجی محور بودن آن است، یعنی در قیاس با برخی ادیان شرقی، نه خودانسان بلکه خداوند عهده دار عمل نجات انسان و یا انسان و جهان، هر دو است. در اینجا نجات همچون پرستش توحیدی است. بار به حضور یک عامل انسانی در نجات جمعی این جهانی،باوری است که در مراحل سپس تر تاریخ این ادیان، بروز بیشتری دارد. به موازات آخرالزمانی،فرجامین، کیهانی و معنوی تر شدن مفهوم نجات، چهرة منجی مورد انتظار نیز آسمانی وفرجامین تر می شود. باور به نجات و منجی فرجامین در ادیان کهن تر خاورمیانه از جمله و به خصوص در دین زرتشتی دارای سابقه است. اعتقاد به یک نجات بخش انسانی در دین زرتشتی،بر خلاف ادیان ابراهیمی، با مفهوم خدا و نجات در آن دین، دارای سازگاری بیشتری است، و لذاظهور این باور نیز در سنت مزبور از پیشنة بیشتری برخوردار است. با توجه به تماس تاریخی فرهنگ های زرتشتی و اسرائیلی، تأثیر اولی بر دومی در مقوله فرجامشناسی و منجی باوری بسیارمحتمل است. اسامی، عناوین، ویژگیها کارکردهای چهره های نجات بخش در سنت های ابراهیمی، متناسب با مفاهیم مختلف نجات در این سنت ها، با یکدیگر تفاوت دارند. مسیحا،پادشاهی است که قوم اسرائیل را به سرزمینش باز می گرداند و پادشاهی داوودی را احیا می نماید؛مسیح، پسر خداوند است که بر گناه و مرگ غلبه می یابد، و در عین حال پادشاهی خداوند را برقرارمی سازد؛ مهدی، امامی است که به مثابه جانشین پیامبر اسلام(ص)، رهبری سیاسی جامعه اسلامی را از حاکمان غاصب سلب می نماید و آن را همراه با رهبری دینی توأمان بر عهده می گیرد. درمحافل مختلف دینی - سیاسی مراحل مختلف تاریخی، تصویر و تصور ناظر به این نجات بخشان دچار جرح و تعدیل می شود. انتظار ظهور نجات بخش نیز در طول تاریخ هر یک ازسنت های مزبور همواره یکسان نبوده است. معمولا در دورة نخست شکل گیری انتظارات منجی باورانه، توقع بر آن است که چهره نجات بخش در آیندة نزدیک ظهور خواهد نمود. تأخیردر ظهور، از طرفی موجب یأس در باورمندان می گردد، و از طرف دیگر سنت پیشگویی زمان وعلائم ظهور شکل می گیرد. با فرا رسیدن زمان پیشگویی شده و عدم تحقق آن، موعد ظهور به آیندة دورتر و یا به آخرالزمان به تعویق می افتد. وجود سنت مزبور باعث می شود که به خصوص در دوره های رنج و سختی، برخی چهره ها و گروهها به عملگرایی روی آورند، و خود رانجات بحش یا پیشاهنگ و زمینه ساز او معرفی نمایند. نهادهای رسمی در تاریخ سنت های ابراهیمی، پیروان را از عملگرایی و تعجیل در امری که خداوند برای آن زمان معینی را مقررداشته، برحذر داشته اند که این کار دخالت در امر خداوند محسوب می شود.
  • تعداد رکورد ها : 30