جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 226
مبناپذیری اشکال چهارگانه ی قیاس ارسطویی
نویسنده:
محمد حافی ؛ مهین باقری؛ مهدی میرزاپور؛ غلامرضا ذکیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: منطق پژوهی,
چکیده :
هدف از این پژوهش معرقی مفهومی جدید در قیاس حملی ارسطویی به نام مبناپذیری است؛ به عبارتی ضربی از ضروب 24گانه­ی منتج قیاس ارسطویی مبناپذیر است اگر تنها با مفروض گرفتن یک ضرب به همراه قواعد برهان خلف، تداخل، عکس ساده، نقض محمول و نقض سور بتوان ضروب منتج دیگر قیاس حملی ارسطو را اثبات کرد. بدین منظور در این مقاله نشان داده خواهد شد که تنها 15 ضرب منتج از ضروب 24گانه­ی منتج منطق حملی ارسطو دارای خاصیت مبناپذیری هستند. ارسطو چهار ضرب شکل اول قیاس را مبناپذیر می­داند زیرا وی اشکال دیگر قیاس را به وسیله­ی شکل اول اثبات می­کند. از آنجایی که اثبات مبناپذیری چهار ضرب ارسطو تعمیم داده شده است به پانزده ضرب می­توان نشان داد که منظور ارسطو از بدیهی بودن شکل اول قیاس مبناپذیری صرف چهار ضرب اول شکل اول نیست. این نتیجه­ی مهم منطقی در سیستم ارسطو تنها از رهیافت معرفی مفهوم مبناپذیری ضروب قیاس ممکن گردیده است؛ به عبارت دیگر نشان خواهیم داد که برخلاف دیدگاه رایج در سنت ارسطویی به هیچ وجه مبناپذیری ضروب شکل اول نمی بایست خاستگاهی برای تببین بدیهی بودن ضروب شکل اول قیاس باشد. صرف نظر از اینکه راز بداهت شکل اول قیاس در چه چیزی نهفته است، این مقاله به وجه سلبی، یکی از گزینه های ممکن یعنی مبناپذیری ضروب منتج شکل اول قیاس را به شکلی منطقی در پاسخ به راز بداهت ضروب منتج شکل اول قیاس حذف خواهد کرد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 19
نقدِ انتقاداتِ شباهت خانوادگیِ ویتگنشتاین به تعاریفِ ارسطویی
نویسنده:
پرستو رستمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: منطق پژوهی,
چکیده :
نظریة "شباهت خانوادگیِ" ویتگنشتاین تأثیرگذارترین نظریة معاصر در باب "تعریف"، یا، به عبارت بهتر، در مقابلِ "تعریف" است. مقابلة اصلی این نظریة با "تعاریف ذاتی" است که ارسطو به‌عنوان سردمدار آن شناخته می‌شود. این نظریة را در دوران معاصر چالشی برای ذات‌گرایی در نظر گرفته‌اند. در این جستار، بعد از بیان نگرة شباهت خانوادگی و زمینه‌های بروز آن در تقابل با تعاریف ارسطویی، با استخراج انتقاداتِ این نگره بر تعاریف ذاتیِ ارسطو و یافتن پاسخ این انتقادات با توجه به متن آثار ارسطو، سعی دارم نشان دهم که طرح چنین انتقاداتی به تعاریف ارسطویی ناشی از فهم نادرست و ناآگاهی ویتگنشتاین نسبت به نگرة "تعاریف ذاتیِ" مدنظر ارسطو است. برای دست‌یابی به این مطلوب از دو روش پدیدارشناسی و تحلیلی بهره خواهم برد. بررسی آثار دست‌اولِ فلاسفة مذکور از اولویت‌های این پژوهش به شمار می‌آید.
صفحات :
از صفحه 69 تا 96
صناعات خمس ارسطویی و روش‌های دعوت قرآنی
نویسنده:
محمد حکاک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برهان، خطابه و جدل سه تا از صناعات پنج‎گانة ارسطویی است. ارسطو و منطق‌دانان مسلمان به‎دقت و تفصیل آنها را از لحاظ ماده و صورت و هدف و نتیجه بیان نموده‌اند. روش‎های دعوت قرآنی در سورة نحل به‎ترتیب چنین آمده است: حکمت، موعظة حسنه و جدال احسن. معنای این سه کلمه هم با تحقیق در عرف قرآن آشکار است. برخی منطق‌دانان و بعضی از مفسران مسلمان سه روش یادشده را با سه فن ارسطویی منطبق دانسته‌اند. عده‌ای این روش‎ها و آن سه فن را کاملاً یکی محسوب کرده‌اند و بعضی- خصوصاً با نظر به قید حسنه‏بودن موعظه و احسن‌بودن جدل ـ به انطباق جزئی قایل شده‌اند. در این مقاله دیدگاه منطق‌دانان و مفسران یادشده بعد از گزارش مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفته‌اند و حاصل این سنجش و ارزیابی چنین است که حکمت مبتنی بر برهان است؛ یعنی سخن حق مطابق با واقع است، ولی نه اینکه هر سخن حق مطابق با واقعیت حکمت است و جدل احسن با جدل ارسطویی انطباق جزئی دارد و موعظة حسنه را با خطابه هیچ نسبتی نیست.
صفحات :
از صفحه 35 تا 57
خدا در اندیشه فیلسوفان یونان: سقراط - افلاطون - ارسطو
نویسنده:
علی شیروانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
1- سقراط (470 - 399 ق.م.) به وجود خدایان باور داشت و معتقد بود انسان برای آنکه به سعادت برسد، نیازی به هدایت الاهی ندارد. سقراط جایگاهی برای خداوند و ارتباط با او در زندگی انسان بیان نکرده است./ 2 - افلاطون (428 - 7/348 ق.م.) به دو خدا باور داشت و معتقد بود تنها فلاسفه می توانند این دو خدا را بشناسند آن هم پس از گذراندن مراحل زیاد و در سن پنجاه سالگی. بقیه مردم برای همیشه از شناخت خداوند محروم باشند./ 3 - ارسطو (3/384 - 1/322ق.م.) بر آن بود که عالم قدیم است و کسی آن را پدید نیاورده است. خدای ارسطو خالق جهان نیست، بلکه فقط محرک آن است. به عقیده او خدا را نمی توان پرستید، به او محبت ورزید و از او انتظار یاری داشت، چون او نمی تواند محبت انسان را پاسخ گوید و یا کاری برای او انجام دهد.
تشظّي ميتافيزيقا أرسطو
نویسنده:
نزهـة الحلوانـي
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
انرگیا و انتلخیا: نقدی بر ارسطو از منظر رویکرد منادولوژیک
نویسنده:
محمد علی شامخی، محمدرضا حسینی بهشتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مقاله‌ی حاضر کوششی است برای ارزیابی و نقادی نظریه‌ی حرکت ارسطویی از منظر رویکرد منادولوژیک - رویکردی که می‌کوشد همه چیز را بدون دخالت معجزه‌آسای غیر، و صرفا با اتکا به درون‌زایی جوهر توضیح دهد. این رویکرد میراثی لایب‌نیتسی است و در این نوشته نیز چیستی آن با رجوع به منادولوژی لایب‌نیتس توضیح داده خواهد شد. اتخاذ رویکرد منادولوژیک در فهم نقادانه‌ی ارسطو موجب پدید آمدن تعبیری متفاوت با تعبیر رایج از فلسفه‌ی او خواهد شد که این تعبیر را تعبیر طبیعت‌شناسانه نام نهاده‌ایم. در این پژوهش به مفاهیم انتلخیا، دونامیس/فوسیس و انرگیا پرداخته شده است. بخش اصلی این نوشتار با تکیه بر تعبیر طبیعت‌شناسانه به سراغ تمایز موجودات طبیعی و مصنوعی و جدایی متحرک و محرک می‌رود تا نشان دهد نظرات ارسطو در این حوزه‌ها نه با رویکرد طبیعت‌شناسانه سازگارند و نه خود قدرت مقاومت در برابر انتقادات و پرسش‌ها را دارند. این مقاله تلاشی است بران آشکار کردن این نکته که ارسطویی ماندن مستلزم گذر از ارسطو است. مقاله‌ی حاضر رویکردی تاریخی و تبارشناسانه ندارد و صرفا تحلیلی است فلسفی درباره‌ی مفهوم خودمتحرک بودن، در موجودات غیرمجرد، از طریق خوانش ارسطو به اتکای منادولوژی.
صفحات :
از صفحه 63 تا 85
پژوهشی در: نقش اصل این همانی در ماهیت ذهنی – منطقی مقولات وجود ارسطو
نویسنده:
ناصر مومنی، رضا داوری اردکانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ادراک ارسطو از این همانی در سه شکل این همانی نوعی، جنسی و عددی خلاصه می­شود. شرط اساسی در مورد سخن گفتن درباره‌ هر نوع نسبت و حمل این است که هر شی خودش باشد و در بستر زمان و تغییرات لایتغیر باشد، لذا ما با وضع اصل این‌همانی به صورت شناخته شده و منطقی آن (الف=الف) روبرو هستیم. ارسطو با وضع منطق و برتری نهادن این همانی عددی بر سایر انواع این همانی زمینه­ ساز برداشتی خاص از عالم است. پس از ارسطو عالم ذهن و تفکر منطقی رفته رفته، عالم و تفکری غالب گردید. نقش اصل این همانی در این بین، متعیّن کردن و شکل بخشیدن به وجود منطقی است. با برتری این همانی عددی و در واقع قوام اصل این همانی به عنوان برابری هر چیزی با خودش، ماهیت مقولات دیگر نه به عنوان مقولات وجود، بلکه مقولاتی با ماهیتی ذهنی ـ منطقی محسوب می­شوند. در این پژوهش نشان داده می­شود که با ادراکی عددی از اصل این همانی و تعریف این همانی به برابر بودن هر چیز با خودش و عطف توجه به صرفا صورت منطقی این گزاره، ماهیت مقولات، ماهیتی ذهنی ـمنطقی می­گردد. گرچه در ارسطو مقولات، مقولات وجود هستند، اما تعریف و تسلط اصل این همانی به صورت الف=الف، باعث می­گردد تا توجه صرفا به صورت منطقی این اصل معطوف گردد و از بار و مایه هستی­ شناختی تهی گردد. لذا برداشت خاصی از اصل این همانی در طول تاریخ، منجر به شکل گرفتن ماهیت ذهنی ـ منطقی مقولات می­شود.
صفحات :
از صفحه 381 تا 394
مثال خیر در فلسفه افلاطونی - ارسطویی
نویسنده:
هانس‌گئورگ گادامر؛ مترجم: حسن فتحی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
تهران - تهران: حکمت,
چکیده :
کتاب حاضرحاصل مطالعات مربوط به خطابه‌های درسی "گادامر" در دانشگاه هایدلبرگ طی سال‌های 1974 و 1976 است. گادامر در این مجموعه با به کارگیری روش هرمنوتیکی خویش، درصدد اثبات وحدت بنیادین اندیشه افلاطون و ارسطو، به ویژه در حوزه اخلاق برمی‌آید. در مقدمه مترجم انگلیسی آمده است: "مثال خیر در فلسفه افلاطونی ـ ارسطویی را، اگر چه از حقیقت و روش مختصرتر است و، چنان که گادامر نیز اذعان می‌کند، بررسی کاملا یک دستی نیست، بایستی در عین حال از مهم‌ترین کتاب‌های گادامر به حساب آوریم. اولا این کتاب نمونه مبسوطی از فنون هرمنوتیکی یا تفسیری را، که گادامر از قبل آنها این چنین مشهورگشته است، در اختیار ما قرار می‌دهد؛ ثانیا، بصیرت‌های جدید شایان توجهی در خصوص موضوع فلسفه افلاطونی ـ ارسطویی برای ما به ارمغان می‌آورد. اما، مهم‌تر از همه، از آن جا که عمدتا به رابطه میان نظر و عمل و به"خیر" می‌پردازد، ما را با بعد اخلاقی اندیشه گادامر آشنا می‌سازد....". مباحثی که در این کتاب مطرح می‌شود بدین قرار است: دانایی و نادانی سقراطی، دولتشهر و معرفت خیر، دیالکتیک خیر در فیلبوس، انتقاد ارسطو از مثال خیر، و ایده فلسفه عملی نویسنده تصریح می‌کند: "سعی کرده‌ام نشان دهم که اگر اساسا قرار است که محملی برای فرض مثل داشته باشیم ناچار باید چنین وساطتی را برای هستی و صیرورت مفروض بگیریم. مثال خیر و آموزه عقلانی محض یک و دو بر چنین وساطتی ناظر هستند، اگر چه این معنا در محاورات افلاطون فقط به گونه استعاره‌ای تقریرشده است ـ در بازی‌ای که در پارمنیدس صورت می‌گیرد، در شباهت فیلبوس، یا در موتوس [اسطوره] تمیایوس. در اندیشه ارسطو، آنچه مد نظر افلاطون است به زبان محتاطانه و آزمایشی مفاهیم فلسفی بیان می‌شود". پایان کتاب شامل سه واژه‌نامه "انگلیسی ـ یونانی"، "انگلیسی ـ لاتینی" و "انگلیسی ـ آلمانی" است.
بررسی نسبت نظر و عمل ابن سینا در مقایسه با ارسطو
نویسنده:
حسن عباسی حسین ابادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
فیلسوفانی مانند ارسطو و ابن‌سینا اندیشه‌ورزی را بالاترین فعالیت سعادت برای آدمی می‌دانستند. پرسش این است رابطه اندیشه و تأمل نظری با عمل چگونه است؟ بر اساس دیدگاه ایندو اندیشمند رابطه نظر و عمل در چه زمینه‌هایی مطرح می‌شود؟ آیا ابن سینا صرفا شارح ارسطو است یا آراء او را بسط نیز داده است؟ اگر بسط داده آیا در همه جوانب بسط داده یا در جوانبی آنرا مغفول گذاشته است؟ «نسبت علی» نظر و عمل در ارسطو و ابن سینا چگونه است؟ در این نوشتار رابطه نظر و عمل را ذیل دو مسئله بررسی کردیم: نخست رابطه قوه نظری و عملی را از حیث معرفت‌شناسی؛ دوم رابطه معرفت و عمل که تجلی آن در عرفان، سعادت، سیاست، اخلاق و نبوت است که با عنوان حکمت عملی از آن سخن می‌گوییم. بنابر مبانی ابن سینا می‌توان گفت رابطه نظر و عمل از سنخ رابطه علّی است و نظر علت عمل است. ابن سینا در بعضی جوانب آراء ارسطو را بسط داده و در بعضی جوانب مغفول گذاشته است. براین اساس رابطه عقل نظری و عقل عملی و سپس حکمت عملی نزد ارسطو و ابن سینا را با تکیه بر رویکرد «علّی» بررسی می‌کنیم.
صفحات :
از صفحه 295 تا 321
امکان جمع بین زندگی اخلاقی و زندگی لذت بخش از نظر ارسطو
نویسنده:
مژگان محمدی، مالک حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
نسبت میان زندگی اخلاقی و لذت و درد یکی از پرسش‌های مهم فلسفی است. آیا انسان اخلاقی لزوما لذت بیشتری از زندگی و عمل اخلاقی خود می‌برد؟ یا نه، اخلاق نسبتی با زندگی لذت‌بخش ندارد. و حتی چه بسا فرد غیراخلاقی لذت بیشتری از زندگی خود ببرد. ما در این مقاله این پرسش مهم را از نظر ارسطو به عنوان یکی از مهمترین فیلسوفانی که در این حوزه سخن گفته است بررسی می‌کنیم. نسبت میان حالات اخلاقی و لذت در فلسفه ارسطو پیچیده است. مطابق با فهم ما از او زندگی اخلاقی لزوما لذت بخش نیست ولی این به معنای رد ارتباط وثیق اخلاق و لذت و درد نیست. از نظر ارسطو، حالات اخلاقی در قلمرو لذت‌ و درد هستند و لذت، نتیجه عمل اخلاقی است، یعنی خوبی یک فعل به دلیل لذت‌آور بودنش نیست، به عکس فعل به جهت خوب بودنش لذت‌آور است. این یعنی فرد به خاطر لذت و دوری از درد است که کار بد می‌کند و از امور اخلاقی اجتناب می‌ورزد، ولی انسان فضیلتمند از کار اخلاقی خود لذت می‌برد، بنابراین لذت بردن از عمل اخلاقی نشانه سیرت انسان فضیلتمند است. این نگاه ارسطو تبعات مهمی در هدایت هیجانات ما از آغاز کودکی دارد. به نظر او، هدایت و مهار لذت و درد اهمیت و قوت فراوانی در ایجاد روحیه اخلاقی و زندگی اخلاقی توأم با لذت دارد.
صفحات :
از صفحه 151 تا 182
  • تعداد رکورد ها : 226