جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
پارادوکس تعیین حد
نویسنده:
محمدرضا عبدالله‌نژاد، عبدالله نصری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه قم,
چکیده :
متافیزیک توصیفی استراوسن، همانند رئالیسم تجربی کانت، با توصیف ساختار واقعی اندیشه ما از جهان، به تعیین محدودیت‌های شناخت تجربی ما از جهان می‌پردازد. در این صورت، ایدئالیسم استعلایی کانت همچون آموزه نا منسجمی می‌ماند که گرویدن به آن به معنای باز گشت مجدد به شکاکیتی است که فلسفه انتقادی خواهان حل آن بود. مطابق نظر استراوسن، کافی است فقط درباره حد، فکر کنیم و نه اینکه همانند آموزه ایدئالیسم استعلایی کانت به هر دو طرف حد فکر کنیم، چرا که اندیشیدن دربارۀ هر دوطرف حد منجر به پیدایش پارادوکس تعیین حد می‌گردد. اما آیا متافیزیک توصیفی او می‌تواند محدودیت‌های شناخت ما را توصیف کند بدون اینکه به هر دوطرف حد فکر کند؟ ظاهراً او به هنگام توصیف محدودیت شناخت ما٬ زبان باور را اتخاذ کرده و ما را مقید به نوعی الزام متافیزیکی می‌کند که مخالف با طرح کلی متافیزیک توصیفی‌اش است. به این ترتیب٬ او نیز مرتکب همان پارادوکسی می‌شود که آنرا در کانت کشف کرده بود. به نظر می‌‌رسد تفکر دربارة حد اصولاً پارادوکسیکال است و ما نمی‌توانیم براساس آن شکاکیت را حل کنیم. در نتیجه راه برای مطالعات آتی در متافیزیک همواره باز است.
صفحات :
از صفحه 41 تا 60
مساله امکان شناخت و جزر و مد شک در فلسفه کلاسیک غرب
نویسنده:
مرتضی حاج حسینی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
مساله امکان شناخت از مباحث اساسی معرفت شناسی است که سابقه طرح آن به آغاز فلسفه باز می گردد. در این خصوص برخی از فیلسوفان مغرب زمین با پیش فرض امکان شناخت، برخی با قبول مدعای شکاکان، برخی با توسل به علم کلام و بعضی با تبیینی نو از عینیت، که به تعمیق شکاف ذهن و عین انجامیده است به حل مساله مبادرت ورزیده، یکی از دو جانب آن را تقویت نموده اند. این دیدگاه ها جملگی بر فرض تقابل ذهن و عین استوارند، در عین حال فاقد استدلال فلسفی محض به نفع جانب امکان شناخت بوده و نتیجه ای جز شک به دنبال نداشته اند.
صفحات :
از صفحه 49 تا 60
تحقیق انتقادی «شیء فی نفسه» در نظریه‌ی معرفت کانت
نویسنده:
محمد اصلانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
مفسران کانت با توجه به مکتوبات وی درباره‏ ی «شیء فی نفسه» دو تفسیر کاملاً متفاوت ارائه کرده‏ اند. تفسیر اول «شیء فی نفسه» را مثبت تلقی کرده، آن را «موجود» می ‏داند و «علت» پدیدار به شمار می‏ آورد. تفسیر دوم، «شیء فی نفسه» را منفی تلقی کرده، پدیدارها را تنها موجوداتِ ممکن می‏‌انگارد. این مقاله ضمن بررسی سخنان کانت و مفسران وی در این باره، روشن می‎‏سازد که این دو تفسیر با یکدیگر متناقض‌اند و لاجرم باید یکی از آن‏ها را پذیرفت. سپس نشان می ‏دهد که هر دو تفسیر با مشکلاتی مواجه‌اند که از عهده ‏ی حل آن‏ها برنمی ‏آیند. پس از آن، مبتنی بر اصولِ منطقی، ناکارآمدیِ راه ‏حلی را که جامع بین دو تفسیر است نشان می ‏دهد. نتیجه این‌که: نظریه ‏ی معرفت کانت اساساً حاوی تناقضی است که بیانگرِ عدم صحت ساختاری و محتواییِ آن است.
صفحات :
از صفحه 111 تا 132
درآمدی بر برخی از مهمترین مبانی و نظریه های کثرت گرایی دینی
نویسنده:
ابوالفضل ابراهیمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی,
چکیده :
در فلسفۀ دین و الهیات جدید مسیحی، دربارۀ نسبت ادیان با یکدیگر، و موضوع کثرت و اختلاف ادیان دو موضع کلی وحدت گرایی و کثرت گرایی دینی وجود دارد و هر یک، قرائت ها و مبانی مختلف معرفت شناختی، دین شناختی و زبانشناختی خاصی دارند که موجب تمایز و اختلاف آنها شده است. در این مقاله، با طرح و بررسی برخی از مهمترین مبانی و نظریات کثرت گرایی دینی، می کوشیم تا به این پرسش ها پاسخ دهیم که آیا اختلاف و کثرت ادیان ذاتی و حقیقی است، یا صوری و مجازی؟ و این اختلاف و کثرت بر کدام مبانی استوار است؟ و بالاخره اینکه آیا امکان توافق، یا حداقل تفاهم، میان ادیان وجود دارد یا نه؟ از مجموع مباحث چنین استنباط می شود که مهمترین مبانی اختلاف و کثرت ادیان مبانی معرفت شناختی و زبانشناختی است که موجب می شود متعلق تجربه دینی یا ایمانی یعنی حقیقت مطلق یا امر قدسی که واحد است، به اشکال و صور مختلف فهم و تعبیر شود. در نتیجه، آن حقیقت مطلق دینی به اقتضای تفاوت نفوس و اذهان و زبان انسان ها به صور مختلف ادراک و تجربه می شود و در قالب تعابیر مختلف بیان می گردد و همین نقطه نظر مشترک می تواند مبنای اساسی و بسیار مهمی برای تفاهم ادیان، علیرغم کثرت و اختلاف آنها قرار گیرد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 28
تحلیلی بر «شهود» در ساختار معرفتی کانت
نویسنده:
مجتبی سپاهی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشکده ادبیات و علوم انسانی,
چکیده :
این مقاله در تحلیل یکی از بنیادی ‌‌ترین مفاهیم فلسفه‌ کانت، یعنی «شهود» است. «شهود» زیرساخت اندیشه‌ کانت است. تحلیل کارکرد و روابط و تعامل آن با «فاهمه» و معنای شهود و انواع آن در این مقاله مطرح شده است. آن‌ چه از آثار کانت به دست می ‌آید این است که «شهود» اساس اندیشه‌ کانت و مقدم بر فاهمه است و با تکیه بر آن است که می ‌توان علوم تجربی را در برابر شک ‌گرایی «هیوم» مقاوم، نجات داد.
صفحات :
از صفحه 149 تا 162
مسئله ما بعد الطبیعه در فلسفه کانت و هایدگر
نویسنده:
قدرت الله قربانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئله مابعدالطبیعه به عنوان اساسی‌ترین پرسش در اندیشه کانت و هایدگر، کل نظام فلسفی آنها را تحت تأثیر قرار داد. از این رو، مسئله عمده کانت، چالش‌های اساسی عقل‌گرایی و تجربه‌گرایی با مابعدالطبیعه زمان او بود که باعث بطلان و شکست مابعدالطبیعه گردید. لذا تلاش عمده او نجات مابعدالطبیعه از جزمیاتی بود که گریبان‌گیر آن شده بود. هایدگر نیز مثل کانت، توجه اصلی خود را به مابعدالطبیعه معطوف کرده و مابعدالطبیعه زمان خود را دچار بحران‌های اساسی می‌دانست و درصدد بود تا به احیای دوباره اساس آن بپردازد.کانت امکان یا عدم امکان مابعدالطبیعه را به امکان صدور احکام تألیفی پیشین در آنها احاله کرد و با تبیین نحوه کارکرد مقولات حس و فهم، و نشان‌دادن این‌که اطلاق آنها تنها در عالم تجربه و پدیدار است، مفاهیم ناپدیداری و اشیاء فی نفسه را به علت این‌که مفاهیم عقلی صرف هستند، از قلمرو علم انسان خارج کرد و نشان داد که اگر ما مفاهیم عقلی را با استفاده از مقولات فاهمه برای اثبات مسائل مابعدالطبیعه مانند آزادی، خلود نفس و خدا به کار ببریم، دچار تناقض می‌شویم. پس چون مابعدالطبیعه دارای احکام غیرتجربی و تحلیلی پیشین هست، امکان کاربرد احکام تألیفی پیشین در آن وجود ندارد.بنابراین، مابعدالطبیعه به عنوان یک علم، غیرممکن و باطل است، اما به عنوان یک تمایل و استعداد طبیعی وجود آن مورد تصدیق است.هایدگر نشان داد که نقد عقل محض کانت طرحی بود برای احیای مابعدالطبیعه، از این‌رو، کانت مسئله امکان هستی را در مابعدالطبیعه به پرسش از امکان وجود احکام تألیفی پیشین ارتباط داد. اما در عین حال، نحوه مواجهه هایدگر با مابعدالطبیعه تفاوت زیادی با کانت داشت؛ یعنی از آن‌جاکه وجود برای او مقام اول داشت، بحران مابعدالطبیعه را ناشی از غفلت از وجود و پرداختن به موجودات، و تغییر معنای حقیقت از انکشاف وظهور به مطابقت می‌دانست که در نتیجه آن، انسان به عنوان فاعل شناسا محور موجودات و حقیقت شده است. هایدگر سپس با طرح ویژگی‌های گوناگون وجود، بالاخص اوصاف دازاین، مانند زمان‌مندی، جهان‌مندی، زبان و غیره، درصدد احیای اساس مابعدالطبیعه بود، اما به این نتیجه رسید که احیای مابعدالطبیعه اساسا غیرممکن است و لذا باید از آن گذشت، که او با این گذشت، کل تفکر مابعدالطبیعی غرب را پشت سر می‌گذارد تا این‌که به تفکر، متفکران عهد پیش از سقراط، چون هراکلیتس و پارمنیدس برسد تا تذکر نسبت به وجود امکان‌پذیر گردد.
صفحات :
از صفحه 126 تا 150
بازنگری در تعیین محدوده علم حضوری و علم حصولی ‏
نویسنده:
سید احمد غفاری قره باغ
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برخي فيلسوفان مميز علم حصولي و حضوري را وساطت قواي ادراکي و عدم آن و برخي ديگر فارق اين دو علم را وساطت صورت ذهني و عدم آن بيان نموده اند که هر دوي اين نظريات، مورد نقد نگارنده مقاله است. بهمين دليل، نويسنده طرحي نو در باب تمايز علم حضوري و حصولي ارايه نموده که عبارت از فراگير بودن علم حضوري و محدود شدن علم حصولي بخصوص در يکي از دو حالت علم خيالي است. فرقهاي فرعي و تابع بين ايندو علم عبارتند از: 1- رهايي علم حضوري از عنوان مطابقت و ابتلاي علم حصولي به آن، 2- خطاناپذيري علم حضوري و خطاپذيري علم حصولي، 3- دستيابي به وجود شي در علم حضوري و عدم امکان آن در علم حصولي، 4- امکان اتصاف علم حصولي به احکام ذهني و عدم اتصاف علم حضوري به آنها، و 5- تقسيم ناپذيري علم حضوري به تصور و تصديق و تقسيم علم حصولي به آنها.