جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 65
تأثیر ابن رشد بر حیات فلسفی غرب در آستانه رنسانس
نویسنده:
سعید محمودپور ، حبیب‌الله دانش شهرکی ، سیداحمد فاضلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در آستانه عبور از فلسفه مدرسی، با یک دوره انتقال به نام رنسانس[1] مواجه می‌شویم. اگرچه کمتر به این دوره تاریخی در حیات فلسفی غرب پرداخته شده است، نقش فلاسفه مسلمان به ویژه ابن سینا و ابن رشد در تفکرات فلسفیِ این دوره، نقشی مهم و تأثیرگذار بوده است. تأثیر فلاسفه مسلمان بر حیات فلسفی غرب از بستر ترجمه‌ها و برداشت‌های فلاسفه و مدرسان مدرسی صورت پذیرفته است. در نتیجه گاهی اوقات سوءبرداشت‌هایی صورت گرفته است. نمونه‌ای از این سوءبرداشت‌ها را مشخصاً می‌توان در معانی حقیقت مضاعف[2] یافت. در این نوشتار با تحلیل معانی حقیقت مضاعف (تضاعف در عمل، معرفت، گفتار، نفس‌الامر)، به بررسی سه نفر از ابن رشدیان لاتین که تأثیر بیشتری بر فضای فکری زمان خود داشتند، می‌پردازیم. سپس پیامدهای ابن رشدیان لاتینی را در آستانه رنسانس بررسی خواهیم کرد.
صفحات :
از صفحه 235 تا 254
تحلیل مقایسه‌ای آراء میرداماد، میرزا مهدی آشتیانی، فخررازی و میرزا مهدی اصفهانی درباره قاعده الواحد
نویسنده:
پدیدآور: علی اسدیان شمس ؛ استاد راهنما: حبیب‌اله دانش شهرکی ؛ استاد مشاور: عسکر دیرباز
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
قاعده ی «الواحد» یکی از قواعد مهم فلسفی و دارای فروع فراوانی است. میرداماد و میرزا مهدی آشتیانی در اصل این قاعده، اختلاف نظری با هم ندارند و آن را بدیهی و از امهات اصول عقلی می دانند، با این حال ادله عقلی فراوانی از باب تبیین این قاعده، اقامه می کنند و میرزا مهدی آشتیانی علاوه بر ادله عقلی، ادله نقلی فراوانی نیز بر این قاعده مطرح می کند؛ ولی این دو اندیشمند در صادر اول اختلاف نظر دارند. مرحوم میرداماد با نگرشی مشائی عقل اول را و میرزا مهدی آشتیانی با نگرشی عرفانی، نور محمدی را صادر اول می داند که در این رساله نظر مرحوم میرزا مهدی آشتیانی پذیرفته شد. این دو بزرگوار با اختلاف نظر در صادر اول در نحوه کثرت عرضی نیز اختلاف نظر پیدا می‌کنند و مرحوم میرداماد نحوه کثرت عرضی را ناشی از جهات متعدّد عقل اول و میرزا مهدی آشتیانی کثرت عرضی را تعیّنات فیض مقدس و نور محمدی می داند. این دو بزرگوار مسائل زیادی را متفرع بر قاعده «الواحد» دانسته و از طریق این قاعده، قاعده‌ی «امکان اشرف» را به اثبات می رسانند سپس ترتیب نظام هستی را بر پایه‌ی قاعده‌ی «الواحد» و «امکان اشرف» می چینند. در مقابل فخررازی و مرحوم میرزا مهدی اصفهانی قاعده «الواحد» را مردود دانسته و اشکالات متعددی بر آن قاعده وارد می‌سازند و آن را منافی با قدرت مطلق الهی می دانند که از تمام اشکالات آن دو پاسخ داده می‌شود. مرحوم میرزا مهدی اصفهانی با این که قاعده «الواحد» را مردود می داند ولی با استفاده از روایات، نور محمدی را به عنوان صادر اول معرفی می کند و با تمسک بر ظواهر مختلف روایات، در بیان اوصاف صادر اول و چگونگی کثرت عرضی گرفتار تناقض گویی می شود.
صدق خداباوری در پرتو برهان اجماع عام
نویسنده:
فرح رامین ، حبیب الله دانش شهرکی ، مریم سیفعلی پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در دهه گذشته، طرفداران برهان اجماع عام، تقریرهای سنتی این برهان را عقیم دانسته و صورت­بندی جدیدی از این استدلال ارائه داده­اند که با تکیه بر اجماع همگانی بسیاری از انسان­ها در اکثر دوران­های تاریخی، بهترین تبیین بر صدق خدا باوری را فراهم می‌آورد. در این پژوهش، به دنبال پاسخ­گویی به این سؤال­ها هستیم: آیا خداباوری، اعتقادی همگانی در طول تاریخ در تمام جوامع انسانی می­باشد؟ آیا بر فرض همگانی بودن یک باور، می­توان از نظر منطقی، صدق آن را نتیجه گرفت؟ یافته‌های پژوهش بر آن است که مقدمه اول این برهان، باور بسیاری از انسان­ها بر وجود موجود یا موجودات ماوراء طبیعی و مقدس در دوران گذشته و معاصر را از طریق شواهد مستقل تجربی، اثبات می­نماید. مقدمه دوم این استدلال با تکیه بر عام‌گرایی معرفتی، صدق احتمالی باورهای دینی همگانی را فراهم می­آورد، اگرچه تبیین­های تکاملی، رقیب جدی در برابر توجیه و صدق چنین باورهایی محسوب می‌شوند.
صفحات :
از صفحه 383 تا 400
فهم خدا از منظر ملاصدرا و مکتب تفکیک
نویسنده:
پدیدآور: مهدی آزادپرور ؛ استاد راهنما: حبیب‌الله دانش شهرکی ؛ استاد راهنما: علی اله‌بداشتی ؛ استاد مشاور: احمد عابدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر به بررسی فهم از خداوند متعال، از دیدگاه ملاصدرا و علمای مکتب تفکیک می‌پردازد و تلاش دارد تا با معیار قرار دادن آیات و روایات غیر متشابه، نظرات مطرح ‌شده توسط آنان را بررسی و نقد کند. اهمیت شناخت صحیح از خداوند متعال به این سبب است که این شناخت در تمام ابعاد فردی و اجتماعی زندگی انسان تأثیرگذار است. از نظر ملاصدرا با اینکه ادراک ذات الهی برای انسان‌ها امکان ندارد، اما برهان‌آوری برای خداوند متعال ممکن است. ملاصدرا در معناشناسی صفات الهی قائل به نظریه اشتراک معنوی است، البته از نظر او نحوه‌ی وجود خارجی این صفات به وسیله عقل قابل درک نیست. از نظر علمای مکتب تفکیک خداوند متعال خود را به بندگان معرفی کرده است و اساس شناخت خداوند متعال همین معرفت است. مشکل اساسی برهان‌های فلسفی این است که آنها گرفتار مفاهیم ذهنی هستند و ما را از خدای واقعی دور می‌کنند. از نظر آنان صفات الهی به صورت مشترک لفظی استعمال می‌شوند. نتیجه حاصل‌ شده از این پژوهش این است که در منابع دینی سه نوع شناخت و معرفت نسبت به خداوند متعال بیان ‌شده است: اولین قسم از معرفت به خداوند متعال، معرفت فطری است و این معرفت مورد قبول ملاصدرا و جریان فکری مکتب تفکیک است. معرفت دوم، معرفت شهودی یا دیدن قلبی است و ملاصدرا و علمای تفکیک در مورد آن سخن گفته‌اند. سومین معرفت، معرفت عقلی یا استدلالی است که در مورد گستره و نحوه‌ی آن میان علمای مکتب تفکیک و ملاصدرا اختلاف وجود دارد و اشکالاتی از سوی علمای مکتب تفکیک به روش استدلالی ارائه ‌شده توسط ملاصدرا و فلاسفه وارد شده است. با مراجعه به آثار روائی ملاصدرا و تبیین آراء او مشخص می-شود که روش استدلالی ملاصدرا استحکام عقلی دارد. در مورد اختلاف موجود در زمینه‌ی فهم صفات الهی در بین علمای مکتب تفکیک و ملاصدرا نیز مشخص می‌شود که ملاصدرا و جریان فکری تفکیک این مطلب را قبول دارند که در بحث شناخت خداوند متعال و صفات الهی نباید به تشبیه یا تعطیل برسیم، اما تبیین ارائه ‌شده توسط علمای مکتب تفکیک در واقع منجر به تعطیل شناخت خداوند متعال می‌شود.
تبیین حرکت اشتدادی ارادی نفس در فلسفه ملاصدرا
نویسنده:
محمد جواد نصر آزادانی ، سید محمد علی دیباجی ، حبیب الله دانش شهرکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اعتقاد به حرکت جوهری اشتدادی در عالم ماده یکی از مبانی بنیادی ملاصدرا در تفکر فلسفی است که بر اساس آن تمام موجودات عالم ماده، از جمله نفس انسان، در ذات و جوهر خود متحرک‌اند و حرکت نحوه وجود سیال و لازمه جدانشدنی آنها است. صدرا با توجه به اعتقاد به وجود اراده در نفس انسانی و امکان انجام‌دادن حرکات و افعال وی بر اساس اراده مبتنی بر عقل عملی، چگونگی حرکت اشتدادی نفس انسانی در مرحله انسانیت را تبیین می‌کند و با تبیین غایت‌مندی افعال ارادی انسان، غایت حقیقی اشتداد و تکامل نفس انسانی را، اتحاد با عقل فعال می‌داند. در نظر وی، هرچند بسیاری از انسان‌ها با سوء اراده خویش از نیل به این غایت باز می‌مانند اما به هر حال اشتداد نفس در خصوص آنها نیز منتفی نیست و چنین انسانی با اراده و انتخاب‌های نادرست خویش به تحصل و شدت وجودی یکی از قوایش اقدام می‌ورزد.
صفحات :
از صفحه 147 تا 166
تحلیلی مبانی فلسفی علیت با تاکید بر آرای شهید صدر
نویسنده:
پدیدآور: اصغر آقایی ؛ استاد راهنما: سیداحمدرضا شاهرخی ؛ استاد مشاور: حبیب‌اله دانش شهرکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
چکیده :
در این پایان نامه پس از بیان اجمالی سابقه دیرینه بحث علیت و با تبیین گستره وسیع موضوعات مختلف کلامی، فلسفی و عرفانی که در حیطه چالشی متقابل با این موضوع قرار می گیرند، به جایگاه علمی فیلسوف، فقیه و اصولی بارز شهید سید محمدباقر صدر می پردازد تا در پرتو این بیان، چرایی تاکید بر آرای این دانشمند سترگ روشن شود. این قلم سپس در فصل چهارم آرای وی را در سه کتاب "فلسفتنا"، "بحوث فی علم الاصول" و "الاسس المنطقیه للاستقراء" می پردازد. شهید صدر در کتاب فلسفتنا، با پذیرش بداهت این اصل، آن را اثبات پذیر نمی داند.وی در کتاب بحوث فی علم الاصول رابطه میان اراده و فعل انسان را از باب ضرورت نمی داند زیرا که به جبر منتهی خواهد شد؛ وی این رابطه را با نظریه بدیع خویش یعنی سلطنت، توضیح می دهد. او در کتاب الاسس المنطقیه در تلاش است تا بر خلاف عقلگرایان که آن را اثبات پذیر نمی دانستند و بر خلاف تجربه گرایانی چون هیوم که آن را قابل اثبات تجربی نمی پنداشتند، آن را بر پایه استقرا اثبات کند. استقرا در نظر وی که بر مبنای علم اجمالی استوار است قابلیت آن را دارد که مسائل گوناگون از جمله علیت را اثبات کند.این قلم در نهایت به این نتیجه می رسد که:اولا علیت امری بدیهی، یعنی اثبات ناپذیر است؛ثانیا در علل طبیعی به هیچ عنوان نمی توان به یقین منطقی و ریاضی رسید؛ثانیا تلاش شهید صدر گرچه نمی تواند مدعای ایشان یعنی اثبات علیت از طریق استقرا را ثابت نماید، لکن می تواند چگونگی دستیابی به یقین موضوعی (که همان هدف شهید صدر است) یا همان اطمینان منطقی، از طریق استقرا را روشن تر نماید.
تبیین رابطه مسئله وحدت وجود با توحید صمدی قرآنی از دیدگاه علامه حسن‌زاده آملی (حفظه الله)
نویسنده:
پدیدآور: مقداد عبادتی آبندانسری ؛ استاد راهنما: حبیب‌الله دانش شهرکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وحدت وجود در نظام فکری - معنوی عرفان ، شکل خاصّی از نظریه ی وحدت ، درباره ی عالَم است که در آن ، وجود به طور حقیقی و ذاتی ، جز بر وجودِ حق متعال حمل نمی شود و ذاتِ حق همان وجودِ مطلق ِ واحدی است که تمامی کثرات مشهود ، چیزی جز شئون ، مظاهر و تجلّیاتِ آن وجود غیرِ متناهیِ صمدی تخواهند بود .عرفا بر این باورند که تعبیرات آنان در خصوصِ وحدت وجود ، ریشه در نصوص قرآنی و متون روائی داشته و معارف مطرح شده در کلمات و آثار آنان برگرفته از کتاب و سنّت ، و برخاسته از شریعت محمّدی (ص) است . لذا مطابقت و ارتباط این نظریه ی هستی شناسانه با مضامین توحیدیِ إلقاء شده در قرآن و روایات ، همواره مَطمح نظر علماء و اندیشمندان مسلمان بوده است. در این میان فیلسوف حکیم و عارف فرزانه علامه حسن زاده آملی ، با دقّتی ویژه و تأمّلی زیرکانه بر این مسئله تأکید دارند که وحدت وجود عرفان أصیل ، همان توحید قرآنی - اسلامی و به تعبیر حکیمانه ایشان توحید صمدی قرآنی است که مبانی و نتائج حاصله از این نظریّه تفاسیر أنفسی و رمزگونه ی حقیقت توحید قرآنی و مبیّن أسرار و زوایای پیدا و پنهان آن است .از این رهگذر این پژوهش در پنج فصل در صدد إثبات این مدّعا برآمده است .فصل أوّل با عنوان کلّیات ، شامل مباحث مقدماتی و مفهوم شناسی سه واژه کلیدی ؛« وجود » ، « وحدت » و « صمد » است.در فصل دوّم تاریخچه ی نظریّه وحدت وجود و تقریرات متناسب با آن از دیدگاه فلاسفه مشّاء ، إشراق ، حکمت متعالیه و عرفان تبیین شده است . در فصل سوّم با رویکرد به آثار و کتب علامه حسن زاده آملی ، أنحاء این نظریّه از لسان ایشان مورد بازبینی و بررسی قرار می گیرد و در نهایت تقریر مطلوب و صحیح این نظریّه همراه با مبانی و نتائج حاصله از آن ، از دیدگاه ایشان بیان می گردد. فصل چهارم با عنوان ؛ « مراتب توحید و توحید صمدی » به بررسی مقوله ی توحید و اقسام و مراتب آن در آثار متکلّمان ، فلاسفه و عرفاء می پردازد .وسرانجام در فصل پنجم با تکیه بر آثار علامه حسن زاده ، ارتباط و مطابقت آیات و روایاتِ توحیدی با نظریه وحدت وجود عرفانی و مبانی و نتائج برخاسته از آن بیان می گردد و نهایتاً به این نتیجه رهنمون خواهیم شد که نظریه ی وحدت وجودِ عرفای شامخین، کاملاً ناظر بر توحید اسلامی-قرآنی و به تعبیر شریف علامه بزرگوار حسن زاده آملی ، همان توحید الصمد قرآنی است و با آن همخوانی ، مطابقت و إرتباطی ناگسستنی دارد و از این منظر عرفان ناب و حکمت متعالیه همواره تحت لوای قرآن و عترت بوده و معاضد و مبیّن حقایق آن است.
بررسی مبانی حیات اخروی (معاد در قیامت کبری) از دیدگاه ابن سینا، غزالی و ملاصدرا با توجه به آموزه‌های قرآنی
نویسنده:
پدیدآور: مهین کرامتی‌فرد ؛ استاد راهنما: حبیب‌الله دانش شهرکی ؛ استاد مشاور: نفیسه ساطع ؛ استاد مشاور: علی اله‌بداشتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
درپژوهش پیش رو تمام سعی و همت خود را بر آن داشته ایم تا مبانی هستی شناسی، جهان شناسی،انسان شناسی و معناشناسی حیات اخروی انسان در روز قیامت را به صورت فلسفی در بُعد چگونگی کیفیت حشر انسان در روز رستاخیز از دیدگاه سه متفکرجهان اسلام، شیخ الرئیس ابو علی سینا، صدرالمتالهین و ابوحامد محمد غزالی مورد بررسی قرار دهیم. این مسئله با مسئله انسان شناسی و نفس شناسی ارتباط وثیقی دارد؛ و متناظر با اختلاف در انسان شناسی آراء مختلف در باب معاد وجود دارد، و بدین وسیله راه ورود بر عرصه تحلیل فلسفی چگونگی معاد در روز قیامت از بُعد جسمانی و روحانی با صورتهای گوناگون باز خواهد شد. هدف اساسی در این نگرش فلسفی، نشان دادن چگونگی پیوند عمیق زبان فلسفی با آموزه های دینی در جهت اثبات کیفیت و چگونگی معاد جسمانی وروحانی در قیامت کبری می‌باشد و در ادامه نوشتار با رویکرد قرآنی درجهت موضوع بحث به پیوند وثیق میان فلسفه و قرآن کریم، اشاره می‌نماییم. ابن سینا توانسته است معاد روحانی را با براهین و دلائل متفاوت عقلانی به اثبات رساند و در مورد معاد جسمانی اظهار عجز و ناتوانی کرده است. از دیدگاه ابن سینا ورای معانی ظاهری آیات مربوط به معاد، معنایی باطنی و عقلی وجود دارد که باید با تاویل به آن‌ها دست یافت. غزالی با تمسک به عقل و نقل حیات اخروی انسان را در پرتو معاد جسمانی و روحانی اثبات می‌کند و در تمامی‌‌این مراحل به وضوح تمام دیده می‌شود که ایشان در نظریه بدن جدید و برانگیختگی از نفس شناسی و معاد شناسی ابن سینا متاثر بوده است. اما حکیم بزرگ ملاصدرا که از شاخص ترین چهره‌ ها در میان متآخران از فلاسفه اسلامی‌است، با مبانی و اصول فلسفی خود جواب و اشکالات غزالی را از قبیل اعاده معدوم ،تناسخ و... صریحاً پاسخ می‌دهد و مشکلات ابن سینا را هم حل می‌کند. ایشان با بهره گیری از کلام وحی و مشکات نبوت و ولایت رویکردی متفاوت از کیفیت حیات اخروی انسان و معاد استنباط نموده است. ایشان با علم النفس قویم که اشکال های علم النفس سینوی را ندارد و با تکیه بر اصالت وجود و با اصولی همچون حرکت جوهری یا همان حرکت اشتدادی، برای نفس هویتی تشکیکی قائل می‌شود که دارای مراتب شدت وضعف خواهد بود و رابطه آن را با بدن رابطه صورت و ماده اعلام کند و اینکه بدن شانی از شئون نفس است و نفس موجودی کشش دار از فرش تا عرش می‌باشد. هم چنین با اثبات تجرد خیال و قیام صدوری صور خیالی به نفس، چگونگی انشای بدن مثالی و اخروی را بیان می‌کنند. ایشان با اثبات اصل اینکه حقیقت شیء به صورت اخیر آن و اصل حرکت اشتدادی به اثبات عینیت انسان دنیوی و اخروی همت گماردند؛ همچنین با اثبات تجرد قوه خیال، راه را برای تبیین چگونگی ادراک لذات وآلام باز کرده و حضور انسان اخروی را در عالمی‌غیر مادی ولی جسمانی و مقداری موجه می‌کند.
بررسی تطبیقی روش‌ فلسفه دین در اندیشه اسلامی و غربی معاصر
نویسنده:
پدیدآور: یاسر بخشیان ؛ استاد راهنما: عباس ایزدپناه ؛ استاد راهنما: علی اله‌‌بداشتی ؛ استاد مشاور: حبیب‌الله دانش شهرکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
فلسفه دین در یک اصطلاح، معادل تلاش عقلانی برای تبیین، توجیه، اثبات و دفاع از مفاهیم و آموزه‌های دینی یا بنیان نهادن دعاوی دینی بر عقل نظری است. اصطلاح دوم برای فلسفه دین عبارت است از دانشی که اغلب با ابزارهای معرفت بشری (عقل و تجریه درونی و برونی) به تبیین و بررسی مبادی تصوری و تصدیقی دین و آموزه‌های بنیادین آن می‌پردازد. درفلسفه دین چه از نگاه غربی‌چه با رویکرد اسلامی، روش این علم در میزان سطح معرفت دین‌پژوهان تأثیر بسزایی دارد، ولی متأسفانه درحوزه روش‌شناسی فلسفه دین، پژوهش مستقلی یا انجام نشده یا حقیربا توجه به تحقیقات، کار مسقلی پیدا نکردم. روش بررسی در این رساله، تحلیلی و کتابخانه‌ای است. از ارزیابی ‌روش‌های متفکران اسلامی و غربی‌در فلسفه دین نظر به برخی اشتراکات روشی ایشان وتمایزات برخی روش‌ها، به این نتیجه می‌رسیم که روش متفکران اسلامی در فلسفه دین جامع‌تر و کارآمد‌تر از روش متفکران غربی‌است.
تحلیل و ارزیابی تطبیقی مبانی فلسفی الهیات بالمعنی‌الاخص در اندیشه‌ی کلامی فاضل مقداد و تفتازانی
نویسنده:
پدیدآور: ابوالقاسم اسدی ؛ استاد راهنما: علی اله‌بداشتی ؛ استاد مشاور: حبیب‌الله دانش شهرکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
نویسنده در این رساله درصدد پاسخ به این سوال است که وجوه افتراق و اشتراک مبانی فلسفی دو متکلم بزرگ امامیه و اشاعره در قرن هشتم یعنی فاضل مقداد و سعدالدین تفتازانی تا چه حد است. توضیح اینکه آراء کلامی دانشمندان علم کلام بر یک سری اصول و مبانی فلسفی استوار است. از اینرو، هراندازه این اصول و مبانی به هم نزدیکتر باشد، آراء کلامی متکلمان نیز به هم نزدیکتراست. کما اینکه هرچه این آراء فاصله بیشتری از هم داشته باشند، نشان از تفاوت مبناییِ بیشترآنها دارد. این رساله با ارزیابی تحلیلی- انتقادیِ مبانی این دو متکلم به این نتیجه رسیده که در بعد معرفت شناسی، فاضل مقداد عقل را نسبت به وحی پایه و اساس؛ و شریعت را فرع بر آن می داند و بالطبع حسن و قبح امور از نظر او عقلی است نه شرعی؛ در حالی که تفتازانی عقل را فقط به مثابه ابزاری برای درک وحی تلقی می کند و همین امر باعث شده که حسن و قبح را شرعی بداند و در نتیجه علیرغم قرابت های فراوانی که از منظر هستی شناسی شامل امور عامه، جهانشناسی و انسان شناسی بین این دو متکلم وجود دارد یکی آنها (تفتازانی) اصل موجبیت علی و معلولی را انکار می کند و دیگری(فاضل مقداد) آن را می پذیرد. یکی(تفتازانی) تمایل به جبر پیدا می کند و دیگری(فاضل مقداد) به اختیار. همینطور با این که هر دو متکلم، علم، قدرت، اراده، حیات و ... را مانند هم معنی کرده اند و در مورد صفات خبریِ ذات خداوند، قول به مجاز و کنایه را پذیرفته و به تأویل آنها می پردازند؛ اما در معنیِ کلام و امکان رویت خداوند، اختلاف نظر پیدا می کنند. تفتازانی با قول به کلام نفسی، آن را از صفات ذات و قدیم می داند و فاضل با انکار آن، کلام را صفت فعل و حادث تلقی می نماید. تفتازانی با دلایل عقلی و نقلی متعدد امکان رویت خداوند را اثبات می نماید و فاضل با همان سنخ دلایل، امتناع آن را.
  • تعداد رکورد ها : 65