جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2091
نگاه انتقادی گاتینگ به الگوهای معرفت شناختی مستقل از حقیقت در باور به وجود خدا
نویسنده:
رضا اکبری؛ خالد زندسلیمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
گری‌گاتینگ(Gary Gutting) از فیلسوفانی است که در زمینه‌ فلسفه‌ دین آراء ارزشمندی دارد. وی رویکردهای فیلسوفانی مانند ویتگنشتاین، آکویناس و پلانتینگا را در مواجهه با توجیه باورهای دینی رویکرد مستقل از حقیقت می‌نامد و البته چنین رویکردی را نادرست می‌داند. در خصوص رویکرد ویتگنشتاینی گاتینگ معتقد است غیر دین‌داران نیز با شناخت قوانین حرکت‌های بازی زبانی دین تاحدی هرچند اندک زبان دین را فهم کرده و می‌توانند سازگاری یا ناسازگاری میان باورهای دینی را تشخیص داده و ارزیابی کنند. از آنجا که گاتیتنگ معتقد است نظریات ویتگنشتاینی تصویر دقیقی از زبان دین ارائه نمی‌دهد، وی در ادامه دیدگاه توماس آکویناس در خصوص زبان تمثیلی از دین را با تکیه بر تقریر دیوید بورل مورد بررسی قرار می‌دهد. اما وی معتقد است ارائۀ تصویری از خدا با زبانی که کاملا مخصوص به خدا بوده و در مورد سایر موجودات کاربردی ندارد، همچنان گزارۀ خدا وجود دارد را بی‌نیاز از توجیه نمی‌کند. در نهایت گاتینگ پس از تقریر دیدگاه پلانتینگا دیدگاه وی را نیز مخدوش دانسته و معتقد است کاملا محتمل است که مومنان معتقد به پایه بودن باور به وجود خداوند و مومنان معتقد به پایه نبودن باور به وجود خداوند به لحاظ معرفتی همتا باشند به گونه­ای که نتوان نظر یکی را بر دیگری ترجیح داد. نهایتا گاتینگ دیدگاه‌های مستقل از حقیقت را ناکارآمد دانسته و معتقد است رویکرد حقیقت محور در توجیه باور به خدا با موفقیت بیشتری همراه خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 75 تا 91
فطرت در اندیشه ابن عربی و ارتباط آن با اعتقاد به وجود خداوند
نویسنده:
رضا اکبری، محمد غفوری نژاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: انجمن علمی عرفان اسلامی ايران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله فطرت و به تبع آن خداشناسی و خداگروی فطری مساله ای دیرباز در اندیشه دینی است. در سنت اسلامی می توان به افرادی همچون علامه مجلسی و شهید مطهری و در سنت مسیحی به افرادی همچون کالون و پلانتینگا اشاره کرد. ابن عربی یکی از مهم ترین متفکران و نظریه پردازان در این عرصه است. او در مقام پاسخ به پرسش های حکیم ترمذی بحث مفصلی را درباره فطرت به صورت عام و فطرت انسان به صورت خاص در کتاب فتوحات مکیه مطرح کرده است. از نظر او فطرت انسان را، از حداقل چهار حیثیت وجودشناختی می توان مورد مداقه قرار داد که بر اساس هر یک از این چهار جنبه حکم خاصی در مورد فطرت حاصل می شود. او با استفاده از آیات فطرت و میثاق و نیز روایت مشهور از حضرت رسول (ص) مبنی بر تولد هر کودکی بر اساس فطرت، معتقد است که انسان دارای خداشناسی و خداگروی فطری است. تحلیل او از فطرت یک تحلیل عرفانی و در سازگاری با نظام عرفانی اوست.
صفحات :
از صفحه 23 تا 42
مبانی فلسفی بساطت الهی از دیدگاه علامه طباطبایی (مقالة مستخرج از رساله دکتری)
نویسنده:
مریم باروتی, رضا اکبریان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بساطت حقیقی واجب بالذات یکی از مهمترین مسایل مورد بحثِ الهی دانان اسلامی است که جوانب گوناگون دارد. علامه طباطبایی در آثار مختلف خود بر بساطت حقیقی ذات الهی تاکید می کند و ادله ی بسیاری بر آن اقامه می سازد. اما با تحلیل مبانی ایشان، می توان دریافت که حداقل دو دیدگاه در باب این مساله دارد؛ اصطلاح بساطت حقیقی واجب بالذات و ادله ی اثبات آن بر مبنای نگرش ثبوتی به ماهیت و اصطلاح بساطت حقیقی او و ادله ی اثبات آن بر مبنای نگرش سلبی به ماهیت. از نظر نگارنده، دیدگاه دوم دیدگاه نهایی علامه طباطبایی است، از مشکلات دیدگاه نخست مبراست و مستقیما به اثبات بساطت حقیقی می پردازد. نگارنده به تبیین، تحلیل و اثبات برتر بودنِ دیدگاه دوم نسبت به دیدگاه نخست می پردازد.
صفحات :
از صفحه 21 تا 45
تمایز وجود و ماهیت بر اساس تفسیر آنتونی کِنی و ژیلسون از توماس آکوئینی، در مقایسه با ملاصدرا
نویسنده:
حسن احمدی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث از ارتباط میان وجود و ماهیت در ممکنات، از جمله مباحث جدی و بحث‌برانگیز در تاریخ فلسفه است و کمتر فیلسوفی را در قرون وسطی و عالم اسلام می توان یافت که از آن سخن نگفته باشد. سابقه این بحث را حتی تا پیش از قرون وسطی، در مابعدالطبیعه یونان باستان بویژه ارسطو و افلوطین نیز می توان ملاحظه نمود. البته در ارسطو به طور جدی این بحث مطرح نیست چرا که او موجود را همان جوهر می داند که امری یکپارچه است. اما در قرون وسطی بحث انواع تمایز وجود و ماهیت به طور جدی مطرح می شود. در عالم اسلام نیز این بحث با فارابی و ابن سینا در وجودشناسی به میان می آید بویژه آنجا که تقسیم موجود به واجب و ممکن مطرح می شود. فارابی ممکنات را متشکل از دو مولفه مابعدالطبیعی وجود و ماهیت تلقی می کند و این دوگانگی متافیزیکی در ابن سینا نیز با تفصیل بیشتری مطرح می شود. سهروردی و ابن رشد بارزترین منتقدان ابن سینا در بحث تمایز وجود از ماهیت و عروض وجود بر ماهیت هستند که در این رساله انتقادات آنان بیان گردیده و مورد تحلیل و ارزیابی قرارگرفته است. توماس آکوئینی رساله ای جداگانه درباره وجود و ماهیت دارد و هم در این اثر و هم در دیگر آثارش از ارتباط میان وجود و ماهیت به تفصیل سخن می گوید. در تفسیر وجودشناسی توماس، سعی کرده‌ایم به دیدگاه های دو اندیشمند قرن بیستمی با دو رویکرد متفاوت توجه کنیم. از یک سو تفسیر ژیلسون از توماس و ازریابی آن را مطرح نموده‌ایم و از سوی دیگر تفسیر آنتونی کِنی، برجسته ترین اندیشمند در مکتب تومیسم تحلیلی، را مورد نقد و ارزیابی قرار داده ایم. ژیلسون و کِنی در تحلیل و تفسیر وجودشناسی توماس، در دو جبهه مقابل یکدیگر قرار دارند چرا که ژیلسون وجودشناسی توماس را بیان کننده آموزه هایی عمیق و سودمند برای دنیای مدرن معرفی می کند اما کِنی آن را مشتمل بر تناقضات منطقی و فلسفی مختلفی می داند. وجودشناسی توماس با تأکید بر "فعل وجودی"، بسیار نزدیک می شود به اصالت وجود صدرایی، چرا که هم در توماس و هم در ملاصدرا، بر این امر تأکید می شود که وجود بذاته موجود است و به واسطه فعل وجود، ماهیت از موجودیت برخوردار می گردد. البته ملاصدرا در دیدگاه نهایی خود مبنی بر اتحاد وجود و ماهیت، از توماس و مشائیان فاصله می گیرد.
بررسی جایگاه «نظر و تفکر» نزد قاضی عبدالجبار
نویسنده:
محمد بیدهندی، حسین سلطانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: انجمن کلام اسلامی حوزه علمیه,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ﻗﺎضی ﻋﺒﺪاﻟﺠﺒﺎر از ﭼﻬﺮه ﻫﺎي ﻣﻌﺮوف ﻛﻼم ﻣﻌﺘﺰلی اﺳﺖ ﻛﻪ درﺑﺎره ﻣﻌﺮﻓﺖﺷﻨﺎسی، ﺑﻪوﻳﮋه ﺑﺤﺚ «ﻧﻈﺮ» آرای ﻗﺎﺑﻞ ﻣﻼﺣﻈﻪ ای دارد. در ﻧﻈﺎم ﻣﻌﺮفتی ﻗﺎضی، «ﻧﻈﺮ» ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﺗﻔﻜﺮ و اﺳﺘﺪﻻل اﺳﺖ و ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ دﻳﮕﺮ اﻓﻌﺎل اﻧﺴﺎن، از ﻗﺪرت و اراده او ﺻﺎدر می ﮔﺮدد و ﻓﻌﻞ ﺧﻮد اوﺳﺖ؛ و از ﻧﻈﺮ و ﺗﻔﻜﺮ، فعلی دﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﻧﺎم ﻋﻠﻢ و ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺑﻪ دﺳﺖ می آﻳﺪ. ﻋﻘﻞ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﻗﻮه ی ﺗﻔﻜﺮ در ﻧﺰد ﻗﺎضی ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ ﻣﻨﺒﻊ ﻣﺴﺘﻘﻞ و ﻳﻚ اﺑﺰار ﺑﺴﻴﺎر ﻣﻬﻢ ﺑﺮای ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻣﻄﺮح اﺳﺖ؛ ﺑﺪﻳﻦ روی، ﻗﺎضی ﺗﻨﻬﺎ راه رﺳﻴﺪن ﺑﻪ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺧﺪاوﻧﺪ را ﻧﻈﺮ و ﺗﻔﻜﺮ، یعنی ﻫﻤﺎن راه ﻋﻘﻞ می داﻧﺪ، و ﻧﺰد او ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﺗﻜﻠﻴﻒ آدمی، اﺳﺘﺪﻻل عقلی ﺑﺮاي ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺧﺪاوﻧﺪ اﺳﺖ. ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ در ﺻﺪد اﺳﺖ ﻧﻘﺶ و ﺟﺎﻳﮕﺎه ﻧﻈﺮ و راﺑﻄه آن ﺑﺎ ﻋﻠﻢ و ﻣﻌﺮﻓﺖ و ﻫﻢ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﺎ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﻪ ﻃﻮر ﺧﺎص را، از دﻳﺪﮔﺎه ﻋﺒﺪاﻟﺠﺒﺎر ﻣﻮرد ﺑﺮرسی ﻗﺮار دﻫﺪ.
صفحات :
از صفحه 87 تا 104
خدا در فلسفه کانت و هگل
نویسنده:
بهاره فکور یحیایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کتاب «خدا در فلسفه جدید» که ترجمه دو فصل مهم آن پیش روی شماست، به شرح و نقد نظریه‌پردازی‌های فلسفی در مورد خدا در دوره جدید می‌پردازد که به دلیل محوریت کانت در تاریخ فلسفه و اهمیّت کتاب پدیدار‌شناسی روح هگل در دوره اوج نظریه‌ورزی پیرامون خدا، این دو فصل از کتاب را برای ترجمه انتخاب کردم و انگیزه اینکه کتاب جیمز کولینز را برای مطالعه «خدا در فلسفه کانت و هگل» برگزیدم، شهرت فلسفی وی در زمینه مسئله خدا بود ونیز اینکه کتاب آنقدر ضرورت داشته که فؤاد زکریا استاد فلسفه در قاهره آن را به زبان عربی ترجمه نموده است. و از آنجا که رشته تحصیلی‌ام در دوره کارشناسی ادبیات عرب بود، با تطبیق جملات انگلیسی و عربی به فهم نزدیکتری از متن انگلیسی دست یافتم.ب. مبانی نظری:در این رساله پس از ترجمه فصل ششم و هفتم کتاب خدا در فلسفه جدید نوشته جیمز کولینز، در بخشی جداگانه به شرح و تبیین مسئله خدا در فلسفه کانت و هگل به کمک منابع فارسی می‌پردازم.به منظور شرح نظریات کانت در باب خداوند به موضع وی نسبت به بنیان‌های خداباوری، انحلال الهیات طبیعی، تصوّر خدا، نسبت خدا و اخلاق و نیز افکار کانت پیرامون خدا در دوره اخیر زندگی‌اش توجه شده است.به قصد فهم مسئله «نسبت خدا و مطلق‌ هگلی» به شرح بیگانه‌گشتگی سه‌گانه، نسبت روح مطلق با فلسفه،صورتبندی دوبارهبراهین اثبات خدا، فلسفه تاریخ به مثابه تئودیسه و نیل به فلسفه از جانب دین از منظر هگل پرداخته شده است.پ. روش تحقیق :روش من در ترجمه در مرحله اول رجوع به کتب فارسی‌ای بود که پیرامون کانت و هگل نوشته شده بود تا با واژه‌های کلیدی و معادل آن در فلسفه این دو آشنا شوم .البته برای یافتن معادل های فارسی بسیاری از کلمات نیز از فرهنگ اصطلاحات فلسفه و علوم اجتماعی که توسط ماری بریجانیان گردآوری شده است، بسیار کمک گرفتم. در پایان رساله واژه‌نامه‌ای را تهیه نمودم تا خواننده بداند که از معادل‌های پیشنهادی کدام یک را در این ترجمه انتخاب کرده‌ام. پس از نگارش بخش ترجمه برای توضیح و شرح بیشتر مطالب نویسنده، بخشی را به تبیین مسئله خدا در فلسفه کانت و هگل اختصاص داده‌ام که در آن از دیگر کتب و مقالات فلسفی بهره گرفته‌ام. علاوه بر این در همه صفحات نیز کلماتی را در پاورقی ذکر کرده‌ام تا اگر خواننده در مورد معادل آن تردید داشت بدون ارجاع به کتاب انگلیسی به راحتی بتواند آن را در پاورقی ملاحظه کند. ت. یافته‌های تحقیق :در مورد موضع کانت و هگل نسبت به مسئله خدا می‌توان گفت که کانت با نقد دلیل وجودی، فلسفه عقلی متعارف را مورد نقد قرار می‌دهد زیرا که دکارت، با بیان دلیل وجودی یکی از اصول موضوعه اصلی تمامی فلسفه را از عهد افلاطون تا عمر خود و حتی تا زمان کانت به صداقت بیان داشته است و آن این است که وجود و کمال مساوی یکدیگرند و واقعیات را درجاتی است که از آنچه کمال ناچیزی دارد و به سختی می‌توان گفت موجود است آغاز می‌شود و تا کامل‌ترین که اعلی مراتب وجود است، ادامه می‌یابد در تمامی فلسفه متعارف این سلسله مراتب برای تصور هست بودن افتراض شده است و وجود را درجاتی است و بنابراین، می‌توان گفت که خدا از هر موجودی که فرض شود موجودتر است.اگر کانت اعتبار دلیل وجودی را نفی کرده است، هگل نیز دلایل کانت را در رد آن دلیل نامعتبر شمرده است. به عقیده هگل، کانت به درستی وسعت دامنه شمول دلیل وجودی را ندیده است چه در واقع همین دلیل وجودی است که تمامی فلسفه متعارف و فلسفه هگل نیز به لحاظ اینکه می‌توان گفت بسط و گسترش همان دلیل وجودی در سیر تاریخ است، بر آن اتکاء دارد. خدا به نظر هگل، به وسیله کل جریان تاریخ به اثبات می‌رسد. زیرا همین جریان تاریخ سرانجام مانند نوعی شکفتگی به خدا منتهی می‌شود.ث. نتیجه‌گیری و پیشنهادات :در طول تاریخ فلسفه و کلام غرب پیرامون مسئله خدا برهان و نظریه‌ورزی‌های بسیاری ارائه شده است اما بسیاری از اهل فلسفه و کلام برآنند که آنها اتقان فلسفی و استحکام منطقی مطلوب را ندارند. این ادله غالباً به برهان جهان‌شناختی باز می‌گردد، که آن نیز نهایتاً بر نفی تسلسل مبتنی است و تنها قادر است وجود علت‌العلل را ثابت کند و نه خدای ادیان را که جامع صفات کمالی است. اگر این شبهه را قوی فرض کرده و یکایک ادله وجود خدا را خدشه‌دار بدانیم در این صورت باید گفت که خدشه در ماهیت دلیل است نه وجود مدلول چون وجود خدا حالت منتظره بین وجود و عدم نیست که تابع فلسفه و کلام بشری باشد.جای تأمل است که در ادیان مخصوصاً کتب آسمانی سه دین بزرگ یهودیت و مسیحیت و اسلام دلیلی از نوع براهین فلسفی و منطقی پیرامون خدا اقامه نشده است. در قرآن مجید آمده است: «افی الله شکٌ فاطر السموات و الارض» (ابراهیم، 10)اصولاً پیدا است که نگاه و زبان دینی با نگاه و زبان فلسفی تفاوت دارد. در عالم واقع و تجربه به ندرت می‌توان مؤمن و دینداری را یافت که با برهان فلسفی ایمان آورده باشد پس راه دین با آنکه از راه عقل جدا نیست ولی می‌توان گفت از راه عقل‌ورزی فلسفی جداستتمامی تاریخ، نوعی تکوین تصور خدا و تکوین توجه به مساوی بودن «کامل» و «واقع» است. در فلسفه هگل این کامل، برخلاف فلسفه افلاطون و دکارت در آغاز نمی‌آید بلکه در پایان ظاهر می‌شود. اما بدون شک این ظاهر امر است؛ زیرا از آنجا که این کامل ازلی و ابدی است، چون در پایان است باید در آغاز هم بوده باشد.کانت پس از نقض همه دلایلی که به وسیله عقل نظری اقامه شده، عقل عملی را جایگزین عقل نظری می‌کند و بدین ترتیب با جنبۀ جدیدی از تصور خدا مواجه می‌شویم که در آن خدا به عنوان اصل و مبنای اخلاق و اخلاقی بودن است. بدین وجه که چون ما در درون خود احساس تکلیف می‌کنیم در ما هم اختیار و هم یک نفس و هم یک غریزه به تعبیر کانتی وجود دارد. غریزه‌ای که می‌خواهد بالاخره روزی سعادت و فضیلت منطبق بر هم شوند و صاحب فضیلت سعادتمند گردد و چون آن روز فرا نمی‌رسد یا لااقل ضرورتاً در این دنیا فرا نمی‌رسد باید مقارنه سعادت و فضیلت در ورای دنیای ما یافت شود و این منوط بر تصور خداست. اما تصور خدا به عنوان یک اصل موضوع عقل عملی با واقعیت اعتقادی که در قلب مؤمن جلوه‌گر می‌شود مطابق و سازگار نیست زیرا آنچه که یک مؤمن می‌طلبد آن است که خدا بیش از یک اصل موضوع باشد ولو به معنای کانتی.
دنس اسکوتوس و تفکّر جدید غرب
نویسنده:
مهدی عباس‌زاده ولوجردی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
الف. موضوع و هدف رساله:موضوع رساله، بررسی افکار یوهانس دنس اسکوتوس است. درباره آراء اسکوتوس تا کنون کار مستقلی در کشور انجام نشده است. هدف رساله جبران این نقیصه می‌باشد.ب. مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسش‌ها و فرضیه‌ها:در تنظیم رساله، به چهار دسته منابع و آثار رجوع و ارجاع شده است:1) آثار اصلی اسکوتوس که از زبان لاتینی به انگلیسی ترجمه شده است و از این میان بنابر جست وجوهای انجام شده در پایگاه‌های اینترنتی ناشران غربی عنوان چهارده اثر استقراء و از این تعداد، ده اثر یافت شد و مورد استفاده قرار گرفت. در این رساله، کمبود آثار اسکوتوس از طریق رجوع به متون دست دومی که مستقیماً به آثار اسکوتوس ارجاع داده‌اند، جبران شده است. 2) آثاری به زبان انگلیسی که همه یا بخشی از آن‌ها به تفکر اسکوتوس اختصاص یافته و عمدتاً توسط اسکوتوس‌شناسان متقدم و متأخر و برخی مورخان فلسفه مدرسی نگارش یافته‌است. 3) آثار ابن‌سینا به زبان عربی، به ویژه کتاب «الهیات شفاء» که توسط اسکوتوس مطالعه و بهره‌گیری شده است. و 4) آثار اصلی فلاسفه جدید غرب به زبان‌های انگلیسی و فارسی.چارچوب نظری رساله به این ترتیب است که ابتدا ترسیمی از وضعیت علمی ـ فرهنگی غرب در قرن سیزدهم میلادی به ویژه دانشگاه‌های مطرح اروپایی و جریان‌های فکری و رویدادهای مهم و تبیین زندگی‌نامه و معرفی اجمالی آثار اسکوتوس انجام شده است. سپس به تبیین آراء معرفت‌شناختی، وجودشناختی (مابعدالطبیعی)، کلامی (خداشناختی)، فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست و نیز بیان تأثیرپذیری اسکوتوس از ابن‌سینا از طریق ارجاع به متون اصلی این دو متفکر پرداخته شده است. پس از آن، حضور و نمود فکر اسکوتوس از زمان وی تا طلیعه تفکر جدید غرب، از طریق معرفی مکتب اسکوتوس، مکتب اصالت تسمیه، جریان رنسانس و نقد فلسفه مدرسی و اصلاحات دینی در سنّت پروتستان تبیین شده است. سپس حضور و نمود فکر اسکوتوس در آراء فلاسفه جدید غرب و تلقی ژیلسون از آن و نیز جهات کلی این حضور و نمود فکری مطرح و مشخصاً از جهات معرفت‌شناسی، حیث صوری و تمایز صوری، وجودشناسی، بحث کلیات و فردیت، نامتناهی و اصالت اراده اسکوتوس، در مقایسه با آراء متفکران جدید غرب، مشتمل بر بیکن، دکارت، لایب نیتس، کانت، شوپنهاور، نیچه، پِرس، هوسرل و هایدگر سخن به میان آورده شده است. در انتهای رساله، یک بررسی مقایسه‌ای میان آراء اسکوتوس و ابن‌سینا در عرصه‌های یاد شده مطرح شده است.پرسش‌های اصلی رساله بدین شرح است:آیا تفکر ابن‌سینا بر آراء فلسفی و کلامی اسکوتوس تأثیر داشته است؟نقدهای اصلی اسکوتوس بر فلاسفه و متکلمان قبلی در دو عالَم اسلامی و غربی کدام است؟نوآوری او در عرصه‌های مختلف فکری چیست؟آیا تلقی ژیلسون از تأثیر اسکوتوس بر تفکر جدید غرب صحیح است؟اسکوتوس در کدام جنبه‌های فکری، در تفکر بعدی، به ویژه فلسفه جدید غرب، حضور و نمود دارد؟فرضیه رساله، اثبات تأثیرپذیری فکری اسکوتوس از ابن‌سینا و حضور و نمود کاملاً آشکار افکار اسکوتوس در تفکرات بعدی به ویژه آراء فلاسفه جدید غرب است.پ. روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه مورد تحقیق، نمونه‌گیری و روش‌های نمونه‌گیری، ابزار اندازه‌گیری، نحوه اجرای آن، شیوه گرد‌آوری و تجریه و تحلیل داده‌ها:تعریف مفاهیم اصلی تفکر اسکوتوس:تمایز صوری: تمایزی است که ذهن در یک چیز، میان دو یا چند حیث صوری، تشخیص می‌دهد و حدّ واسط تمایز واقعی و تمایز ذهنی است.متعلّق طبیعی عقل: چیزی است که عقل در فرآیند طبیعی ادراک، به گونه‌ای اولی و بالذات با آن مواجه می‌شود و می‌تواند آن را ادراک کند.معرفت شهودی: شناخت یک متعلّق یا عین یا شیء جزئی است تا آن‌جا که واقعاً وجود دارد و برای عقل، حاضر است.استعلایی: امری استعلایی است که در تحت مقولات عشر قرار نگیرد و اصطلاحاً فوق‌المقوله باشد.تمایز وجهی: تمایزی است که در میان درجات شدت و ضعف یک چیز واحد و مشترک روی می‌دهد و این مسئله به خود طبیعت آن چیز باز می‌گردد، نه به برداشت ذهنی انسان.مفهوم اوّلی و مفهوم ثانی: مفهومی اولی است که می‌تواند مستقیماً بر واقعیت اِعمال شود و مفهوم ثانی در اثر تفکر درباره مفهوم اولی حاصل می‌شود.مشترک معنوی: لفظ کلی آن‌گاه که به یک معنا بر مصادیق و افراد آن حمل شود، مشترک معنوی است.طبیعت مشترک: همان کلی طبیعی است که هم در ذهن و هم در ضمن افراد خارجی یکامر کلی، حاضر است.اصل فردیّت: اصلی است که مبدأ جزئیت اشیاء جزئی واقعی است و با طبیعت مشترک، جمع می‌شود.معرفت طبیعی: معرفتی است که از حسّ آغاز شود و از طریق قوه خیال که صورت معقول را می‌سازد به عقل منتقل شود.معرفت فراطبیعی: معرفتی است که با ابزار طبیعی ادراک (حس، خیال و عقل) پدید نمی‌آید، بلکه دارای مبدأ فوق‌طبیعی است.مکتب اصالت اراده: اعتقاد به آزادی و استقلال اراده الهی از عقل الهی و اراده انسانی از عقل انسانی است.روش تحقیق، توصیفی تحلیلی تطبیقی است.جامعه مورد تحقیق: ــــــــنمونه‌گیری و روش‌های نمونه‌گیری و ابزار اندازه‌گیری: ــــــــــــنحوه اجرای تحقیق: ابتدا مطالعات تفصیلی درباره موضوع رساله و با استفاده از آثار و متون مرجع انجام گرفت. در مرحله بعد، فیش‌برداری در حد مورد نیاز انجام شد. سپس ضمن پردازش اطلاعات، ناظر به مطالعات تفصیلی و فیش‌برداری‌های انجام شده، تدوین و نگارش رساله آغاز و پس از پایان هر بخش، اصلاحات مورد نیاز اِعمال گردید.شیوه گردآوری داده‌ها کتابخانه‌ای است.شیوه تجزیه و تحلیل داده‌ها تفکر و تأمل در آراء و نظریات اسکوتوس و متفکرانی است که بر تفکر او تأثیر داشته‌اند و یا تفکر اسکوتوس در آراء آن‌ها حضور و نمود دارد.ت. یافته‌های تحقیق:تفکر اسکوتوس از آراء فلسفی ابن‌سینا کاملاً تأثیر پذیرفته است.اسکوتوس نقدهایی بر متفکران قبلی در عالَم شرق و غرب، و نوآوری‌هایی در موضوعات مهم فلسفی و کلامی و فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست دارد.تلقّی اتین ژیلسون از تأثیر اسکوتوس بر تفکر جدید غرب صحیح به نظر نمی‌رسد.اسکوتوس در جنبه‌های مهمّی، در تفکر بعدی اعمّ از مکتب اصالت تسمیه، جریان رنسانس و نقد فلسفه مدرسی،‌ جریان اصلاحات دینی در سنّت پروتستان، و تفکر جدید غرب از بیکن تا هایدگر حضور و نمود کاملاً آشکاری دارد.ث. نتیجه‌گیری و پیشنهادها:نتایج رساله در قالب یافته‌های تحقیق (بند قبل) بیان شد.پیشنهادها: مناسب است هر یک از موضوعات فصول رساله، در قالبی مجزّا تبدیل به یک تحقیق مستقل شود و به‌گونه‌ای تخصصی مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. هم‌چنین مناسب است در تحقیقات بعدی در زمینه افکار اسکوتوس، به آثار اصلی او به زبان لاتینی رجوع و ارجاع شود.
بررسی انتقادی جایگاه خدا در جهانشناسی پویشی وایتهد
نویسنده:
رستم شامحمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آلفرد نورث وایتهد 1861-1947) در دوره سوم حیات فکری خویش، نظام جهان‌شناسانه‌ای رابر پایه ارکانی مانند نگرش اندام‌وار (ارگانیستی)، پویشی دیدن جهان، درهم تنیدگی تمام موجودات، دو قطبی بودن موجودات، نظریه دریافت و تعامل همه جانبه موجودات، تأسیس نمود. در این نظام جهان‌شناسانه، حضور خداوند است که می‌تواند از عهده تبیین گسترش خلاقانه جهان برآید.وایتهد به ویژه در پویش و واقعیت، خداوند را به مثابه هستی بالفعلی معرفی می‌نماید که تابع و مشمول مقولات حاکم بر جهان یکسره پویشی است. هستی بالفعل بودن خداوند ایجاب می‌نماید که مانند سایر هستی‌ها، دو قطبداشته باشد، یکی قطب ذهنی یا عقلیکه حکایت از ذات ازلی خداوند داشته و دیگری قطب فیزیکی است که حاکی از ذات تبعی است. با نظر به این دو قطبی بودن خداوند است که او از یک‌سو ثابت و غیر زمانمند بوده و از دیگر سو زمانمند و تابع تحولات جاری در جهان است. هماهنگی مقولات مابعدالطبیعی و درهم تنیدگی هستی‌ها، زمینه تعامل دو جانبه خدا و جهان را فراهم می‌نماید. از مهمترین پیامدهای این تعامل می‌توان به سازگاری میان حلول و تعالی، نفی قدرت مطلقه خداوند، خلّاق بودن همه هستی‌ها، زمانمندی خداوند، نفی کمال مطلق از خداوند و غیره اشاره نمود. این مدل خدای وایتهد از دو منظر قابل نقد است: یکی نقد درون سیستمی و دوم نقد درون سیستمی. محور نقد درون سیستمی این نکته است که برخلاف ادعای وایتهد (خداوند استثنایی بر اصول حاکم برجهان نیست و تابع مقولات است)، خداوند در نظام جهان‌شناسی او از جهاتی اساسی با سایر هستی‌ها تمایز دارد (مانند ازلی بودن، فناناپذیری خداوند، تقدم قطب عقلی بر فیزیکی و...) که موجب می‌گردد خدای وایتهد به معنای دقیق کلمه مشمول مقولات واقع نشده و تمایز‌هایی بنیادی با سایر هستی‌ها داشته باشد. در نقد برون سیستمی، چالش‌هایی که از منظر الهیات مسیحی فراروی خداشناسی وایتهد مطرح شده، قابل اشاره است.به هرحال با نظر به چنین انتقاداتی، شاید تلاش وایتهد در عبور از مادی‌گرایی علمی دوره جدید موفقیت‌آمیز بوده و خدا را در متن و بطن جهان قرار داده اما این تلاش با کاستیها و تعارضاتی روبروست.
امد على الابد
نویسنده:
أبو الحسن محمد بن يوسف العامري النيشابوري؛ تصحیح ومقدمه: اورت ک. روسن
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت - لبنان: دارالکندی,
چکیده :
این کتاب حاوی اندیشه‌های تازه‌ای از عامری دربارهٔ صفات اضافیه و سلبیه خداوند است. ابوالحسن در این‌باره، تبدل اضافات را در خداوند جایز ندانسته و معتقد است اختلاف اضافات در مورد باری‌تعالی موجب اختلاف حیثیات در ذات مقدس او خواهد بود و اختلاف حیثیات سبب تکثر می‌شود. متفکران بعدی هم چون قطب‌الدین شیرازی در شرح حکمه‌الاشراق شیخ شهاب‌الدین سهروردی راجع به صفات اضافیه و سلبیه خداوند به تفصیل سخن گفته و همان مطالبی را که ابوالحسن عامری در آثار خود مطرح کرده آورده‌است، اما شگفت اینکه وی این مطالب را منسوب به سهروردی کرده و مدعی شده‌است که پیش از سهروردی هیچ‌یک از متفکران بدین‌گونه سخن نگفته‌اند. در حالی که صدرالدین شیرازی این سخن قطب‌الدین را نقد کرده و می‌گوید: «این مطالب را در الامد ابوالحسن دیده‌ام که آنها را به انباذقلس نسبت داده‌است.» این کتاب به کوشش ا.ک. روسن (مؤسسه مک‌گیل در تهران) و نیز در بیروت (دارالکندی، ۱۹۷۹م) به چاپ رسیده‌است.
  • تعداد رکورد ها : 2091