جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 106
القوانين لأفلاطون [ترجمه قوانین افلاطون از یونانی به انگلیسی و از انگلیسی به عربی]
نویسنده:
افلاطون؛ مترجمان: تیلور (ترجمه از یونانی به انگلیسی)، محمدحسن ظاظا (ترجمه از انگلیسی به عربی)
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قاهره - مصر: مطابع الهیئة المصریة العامة للکتاب,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
قوانین یا نوامیس یا دادها مفصل‌ترین و به گمان بسیاری از پژوهندگان شاید آخرین رسالهٔ افلاطون است که پس از سال ۳۵۰ پیش از میلاد در سال‌های آخر زندگی افلاطون نگاشته شده‌است. موضوع این کتاب مانند کتاب جمهور گفتگو دربارهٔ مسایل سیاسی و بازنمایی پندار افلاطون دربارهٔ قانون و داد است و شاید آخرین نظرهای حکیم را دربارهٔ شهر خوبان یا مدینه فاضله شامل است. در مقام مقایسه با عقاید افلاطون دربارهٔ سیاست و کشورداری و دیگر رسم‌ها و آیین‌ها که در کتاب جمهوری آمده محتوای کتاب دادها نشان می‌دهد که افکار و پندار افلاطون در سال‌های فرجامین زندگیش تغییر و دگرگونی پذیرفته و گونهٔ متفاوتی به خود گرفته‌است. در این کتاب به جای تأکید فراوان دربارهٔ آموختن حکمت و فلسفه، اهمیت و والایی اخترشناسی و ستاره‌شناسی یادآوری شده‌است که همه مردمان در شهر باید دانش نجوم فراگیرند. در این کتاب هم چنین برخلاف رساله‌های جمهور و مرددیوانی دربارهٔ اهمیت قانون و داد فراوان سخن رفته و بجای فلسفه به دین و آیین اهمیت بیشتر داده شده‌است. در کتاب دادها در چندین مورد اشاراتی آمده است که باوری افلاطون را به بن بد و وجود شر در گیهان و هستی می‌رساند و با توجه به این اشاره‌ها برخی از پژوهندگان دربارهٔ احتمال آشنایی افلاطون با تعلیمات مغان و تأثیر باورهای ثنوی ایرانی بر روی افکار و اندیشه‌های فلسفی او رای داده‌اند که بطورکلی درست می‌نماید ولی باید توجه داشت که افلاطون به هنگام توجیه وجود شر در جهان بدی و پلیدی را ساخته و پرداختهٔ یک بن واحد و دیرین مانند اهریمن در مزدیسنا نمی‌پندارد بلکه پتیارگی و شر را از یک یا چندین مینو و شبح ناشی می‌داند و در مقابل نظم و تناوب گردش ستارگان آهنگینی و موزونی و به آیینی گیهان را به یک مینوی نیک نسبت می‌دهد.
محاورة كراتيليوس
نویسنده:
افلاطون؛ مترجم: عزمی طه سید احمد
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وجود انسان دو بعد جسمانی و روحانی دارد که از هم مستقل هستند و کمال مربوط به روح آدمی است چرا برای این کمال جهان مادی انتخاب شد؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
براي روشن شدن سؤال, سير نظريات در مورد ارتباط روح و بدن به طور خلاصه مطرح مي شود: افلاطون معتقد بود، كه روح، جوهري است قديم که قبل از بدن، موجود بوده و بعد كه بدن آماده شد، روح از مرتبة خود تنزل مي‌كند و به بدن تعلق مي‌گيرد. اين نظريه به وسيله ارسطو، بیشتر ...
زمان الوجودی
نویسنده:
عبدالرحمن بدوى
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت : دار الثقافة,
چکیده :
نفی وجود زمان و قول به زمان موهوم، نظریه ای کلامی است که در فلسفه اسلامی به تفصیل مورد مناقشه و نقد واقع شده است. این کتاب در واقع عنوان پايان نامه دكتري بدوی بود كه طه حسين تعليقه‌ اي بر آن نوشت و در آن آمده است كه: «براي اولين بار يك فيلسوف مصري مي‌ بينم كه در آن مشكل مرگ را در فلسفه وجودي و در زمان وجودي به بحث گذاشته است.» بحث وجود زمان، بیش از آنکه محتاج استدلال و برهان باشد، نیازمند تصوری منقّح از «نحوه وجود زمان» است. درباره «نحوه وجود زمان» در فلسفه اسلامی دو نظریه وجود دارد. در هر دو نظریه زمان امری موجود، تدریجی الحدوث و الفناء، وجودی متشابک با عدم، صاحب حقیقتی ضعیف و بی قرار می باشد. پیش از حکمت متعالیه، زمان از معقولات اولی و مفاهیم ماهوی به شمار می آمد عرضِ لازم اجسام، عرض خارجی و محمول بالضمیمه بود، وجود رابطی داشت و محتاج موضوع بود. کم متصل غیر قار الذات به حساب می آمد و وجودی نقطه مانند داشت. این که زمان به چه وجودی موجود است، متوقف بر آشنایی با انحاء مختلف وجود است. از آنجا که در رایج ترین قول درباره زمان، آن را مقدار حرکت معرفی کرده اند، لذا اگر حرکت موجود نباشد، زمان نیز موجود نخواهد بود. نحوه وجود حرکت، بویژه حرکت قطعیه، تأثیر تعیین کننده بر نحوه وجود مقدار آن یعنی زمان خواهد داشت. از سوی دیگر بسیاری وجود زمان را به وجود «آن سیال» گره زده اند. اینکه «آن» چیست، چه اقسامی دارد؟ امری عدمی است یا وجودی؟ و بالأخره وجودش چه ارتباطی با وجود زمان دارد؟ می باید پاسخ داده شود تا نحوه وجود زمان تبیین شود. ابتدا تحت عنوان «الوجود بالزمان» در دو بخش به مطالب زیر پرداخته است: 1) الواقع و الامکان: در این بخش به وجود مطلق و عین، وجود نزد هگل، زمان نزد هگل، روح مطلق، نقد دیالکتیک هگل، معنای ذات و انواع آن، وجود لا یمکن پرداخته شده است. 2) الزمان الوجودی: در این بخش به اصول مذهب ارسطو از نظر ارخاطوس، زمان نزد افلاطون، نظریات ارسطو، زمان و نفس، وجود در زمان، افلاطون و نظرش درباره زمان، قیاس نظرات ارسطو و افلاطون، نظریه ایامبلیخوس، نظریه ابرقلس، نظریه زمان در یونان، نظریه دمیسقیوس، نظریه محدثین، نظریه اوغسطین و... سپس با عنوان «الوجود الناقص» به بررسی این مطالب پرداخته: 1) التناهی الخالق: شامل مقولات عاطفه (الالم، الحب، القلق، صله و ...)، مقولات اراده (الخطر، الطفره، الوجود منفصل، اللامعقول، اللاعلیه، مقوله التعالی و ..) در پایان نیز در دو باب اقامه منطق جدید علی اساس فکره التوتر و الزمان و الخلق را بررسی کرده است. 2) التاریخیة الکیفیة: که در آن الزمان و المنفصل، الذاکره و الزمان، التفرقه بین آنات الزمان، الامکان اسبق من الواقع، المقولات تعبر عن الآنات الزمانیه، الاشکالات و الاغالیط فی فکره السرمدیه و... را بررسی نموده است.
محاورة فيدون أو في خلود النفس
نویسنده:
افلاطون؛ مترجم: عزت قرني
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قاهره: دار قباء,
چکیده :
كتاب حاضر شرحی مختصر بر محاوره زیبای افلاطون با عنوان فایدون است. افلاطون، در فایدون می کوشد جاودانگی نفس را اثبات کند. او در این دیالوگ جمعا چهار استدلال بر جاودانگی نفس می آورد که - به استثنای استدلال مبتنی بر ادواری بودن طبیعت- جملگی مبتنی و متکی بر نظریه مثل هستند. فایدون تأویلِ افلاطون از زندگی و فلسفه و مرگ سقراط بر اساس آموزه های فرجام شناختی اورفیوسی و فیثاغورثی است. او در خلال این تأویل، بدبینیِ معرفت شناختیِ خویش و راه برون رفت از آن را بازمی گوید. او سقراط را نمونه آرمانیِ فیلسوفی می شناسد که با پی بردن به جهل خویش و موانع کسب معرفت در این جهان، روح خود را از دلبستگی های مادی پاک و وارسته و آماده پر گشودن از زندان جسم ساخته است، تا بتواند در ساحتِ برینِ نامادی به معرفت نائل آید. به اعتقاد افلاطون مرگ‌ اندیشی از دغدغه‌ های اصلی فیلسوف است و افلاطون با تصویر سقراط به عنوان فیلسوفی که در دم مرگ شاداب‌ تر و شادمان‌ تر از همیشه است، علت این شادابی و شادمانی را اعتقاد به حیات پس از مرگ می‌ داند. حیاتی که برای نیکان به مراتب خوشایند‌تر از حیات دنیوی است. و بدین سان مسأله این است که آیا فیلسوفی چون سقراط فقط به یک خیال (یعنی خیال زندگی پس از مرگ) دل خوش داشته است یا نه حقیقتاً چنین حیاتی وجود دارد. اینجاست که مسأله جاودانگی نفس به طور جدی رخ می‌ نماید. به علاوه دو تصور مختلف افلاطون از نفس به عنوان نفس بسیط و نفس سه جزئی مورد بحث قرار گرفته و ضمن یافتن توجیهی برای جمع میان این دو تصور نشان داده شده است که آنچه در فایدون موضوع بحث است، همان تصور نفس بسیط است. دیدگاه افلاطون درباره ساحات وجودی آدمی را می‌ توان نوعی ثنویت‌ گرایی افراطی خواند. به اعتقاد او میان نفس و بدن نهایت فاصله برقرار است، به‌ گونه‌‌ ای که نفس موجودی متعلق به عالم بالا بوده و پیش از بدن موجود است و فقط چند صباحی در این بدن مقام کرده است؛ پس از ترک بدن نیز همچنان به حیات خود، خواه در عالم دیگر و خواه در قالب ابدان دیگر، ادامه می‌ دهد. مبسوط‌ ترین بحث افلاطون درباره مسأله نفس و بدن و به طور خاص ثنویت‌ گرایی، در محاوره زیبای فایدون آمده است. به نظر می‌ رسد که برای فهم براهین افلاطون که عمدتاً‌ با هدف اثبات بقاء یا جاودانگی نفس اقامه شده‌ اند، طرح ملاحظاتی مقدماتی درباره این محاوره ضرورت داشته باشد. فایدون به لحاظ ساختار ادبی و بنابر معرفی نویسنده‌ اش، توصیفی از واپسین لحظات زندگی سقراط در زندان است؛ لحظاتی که سقراط آماده می‌ شود تا برای همیشه جهان ما را بدرود گوید و مأموران زندان مشغول آماده نمودن زهری هستند که سقراط به عنوان آخرین جرعه جام این جهانی باید سر بکشد. بر خلاف اغلب محاورات افلاطون، این محاوره به صورت گزارش غیر مستقیم ارائه می‌ شود. توصیف واپسین لحظات زندگی سقراط را، در این محاوره از زبان فایدون، شاگرد سقراط، می‌ شنویم که مدت‌ ها پس از درگذشت سقراط، آن واقعه را در شهر فیلوس در پلوپونز برای اخکراتس روایت می‌ کند. افلاطون با هنرمندی تمام فضای محاوره را به گونه‌ ای سامان می‌ دهد که با مقام و موقعیت موضوع کاملاً تناسب دارد. طبیعی به نظر می‌ آید که اگر با فیلسوفی که مرگ را به انتظار نشسته است، گفتگویی فلسفی صورت بگیرد، این گفتگو درباره مرگ و وضع و حال آدمی پس از مرگ باشد. افلاطون در محاورات سیاسی و اجتماعی‌ اش، مانند گرگیاس شمشیر انتقام را از نیام برمی‌ کشد و کینه به حق یا ناحق خویش را متوجه بسیاری از اجزاء و عوامل جامعه آتنی و شخصیت‌ های صاحب نام آن، اعم از سخنوران، سوفسطائیان و اصحاب سیاست می‌ کند. ولی در فایدون از آن کینه و انتقام خبری نیست. در اینجا گویی او دیگر به دنیا و اصلاح آن نمی‌ اندیشد و همه فکر و ذکر او زندگی پس از مرگ است. به یک لحاظ می‌ توان گفت مسأله اصلی فایدون مرگ آگاهی یا مرگ‌ اندیشی فیلسوفانه است. شادابی سقراط در دم مرگ، حاضران را به‌ شگفتی وا می‌ دارد و آنها علّت آن شادمانی و سرخوشی را جویا می‌ شوند. سقراط در بیان سبب این شادابی، به تشبیه قو روی می‌ آورد. قوها از آنجا که پرستش‌ گر آپولون، خدای پیشگو هستند، قدرت پیشگویی دارند. و بنابراین این مرغان «چون نیکی‌ های جهان دیگر را پیش‌ بینی می‌ کنند، در واپسین روز عمر شادمان‌ تر از روزهای دیگر می‌ گردند و زیباتر از اوقات دیگر می‌ خوانند» لیکن مردم که از این زیبایی‌ ها بی‌ خبرند، چنین می‌ پندارند که این آواز خوش به دلیل ترس از مرگ است. و طبعاً سقراط هم که از پرستندگان و خادمان همین خداست، از این جهت کمتر از قو نیست.
مارتن هیدجر؛ الوجود و الموجود
نویسنده:
جمال محمد احمد سلیمان؛ ناظر: احمد عبدالحلیم عطیه
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دارالتنویر,
چکیده :
از نظر هایدگر هستی خودش هستنده ای یا چیزی در میان سایر هستندگان و چیزها نیست بلکه چیزی است که به آنها تعین و معنا می بخشد. در این کتاب به ضرورت پرداختن به پرسش دربارۀ بودن یا هستی از نظر هایدگر اشاره می‌ شود. هایدگر این ضرورت را بر دو پایه وجودشناسی و بودنی تشخیص می‌ دهد. بر پایه اول موضوع اصلی خود بودن است و انسان نیز از آن منظر دیده می‌ شود. بر پایه دوم منظر بودنی ها است که محور است. بخش اصلی کتاب خود مشتمل بر دو بحث کلی است یکی تحلیلی بنیادین زیستنده و دیگری زیستنده و زمان. هایدگر پس از ارائه روش تحلیل وجودی به تفاوت آن با انسان‌ شناسی و روان شناسی زیستنده‌ شناسی تاکید می‌ کند. آنگاه بر همین اساس به تشریح مباحثی چون بودن در دنیا، دنیا بودگی دنیا، نگرش هرمنوتیکی با دیگری بودن، خود بودن خود-روزمره فهم حالت بودن ارتباط زبانی و نهایتاً دغدغه می‌ پردازد. او در چارچوب مقوله دغدغه به عنوان مقوله محوری مقولاتی چون حقیقت اضطراب و عیانی (بروز) زیستنده را به بحث می‌ گذارد. در قسمت بعد، هایدگر به وجه دومی که در عنوان آن آمده‌ است یعنی زمان می‌ پردازد. پرسشی که هایدگر در هستی و زمان مطرح می‌ کند «پرسش هستی» است، یعنی همان پرسشی که از سرآغاز فلسفه اندیشه‌ های فیلسوفان را به تلاطم افکنده است. از این‌ رو این کتاب از حیث موضوعش تازگی ندارد. اما وجه «مدرن» آن شیوهٔ بررسی هایدگر از این مسئله و تعیین هستی انسان (دازاین) به‌ مثابه دروازهٔ ورود به شناخت هستی است که پس از سرآغازهای اصیل و خیره‌ کنندهٔ آن در فلسفهٔ یونانی ماقبل سقراطی دیری است که حتی پرسش از آن به فراموشی سپرده شده است. تحلیل اگزیستانس دازاین از طریق ساخت‌ های «ممکنی» که «اگزیستانسیال» نامیده می‌ شوند «اونتولوژی بنیادی» نام می‌ گیرد که شرط امکان ذاتی همهٔ اونتولوژی‌ ها را تشکیل می‌ دهد. زیرا دازاین هستنده‌ ای است که هر پرسش فلسفی از آن سرچشمه می‌ گیرد و به آن باز می‌ گردد. از همین‌ رو بسیاری از مسائل فلسفه همچون پروا، خود بودگی و دیگر بودگی، جهان، مکان‌ مندی و زمان‌ مندی، مرگ و غیره صورت‌ بندی‌ های متفاوتی کسب می‌ کنند. این اثر فضای فلسفی قرن بیستم را تحت‌ تأثیر قرار داده و الهام‌ بخش بسیاری از برجسته‌ ترین متفکران پساساختارگرا همچون میشل فوکو و ژاک دریدا بوده است. اگرچه تاریخی بودن هستی موضوعی است که هایدگر همواره آن را کانون توجه و تفکر خویش قرار داد و در طول حیات فکری‌ اش هرگز آن را رها نکرد، اما در تصویر وسیع تاریخی‌ ای که او در سراسر اندیشه‌ اش ترسیم کرد، تغییرات تاریخی هستی‌ شناختی در کتاب هستی و زمان مولود موقعیت‌ ها، مفهوم‌ سازی‌ ها و عکس‌ العمل‌ های اگزیستانسیال دوره ای بشری است. هر چند همین عکس‌ العمل ها و مفهوم‌ سازی‌ های مجدد به نوعی برآمده از هدایت‌ ها و راهنمایی‌ های جهان و هستی است؛ اما در دوره‌ بعدی این تغییرات، بخشی از تاریخ خود هستی انگاشته می‌ شوند، تاریخی که خود حامل و تعیین‌ کننده هر وضع و موقعیت بشری است. بدین‌ ترتیب در ظاهر گونه‌ ای وارونگی وجود دارد؛ هایدگر پیش از چرخش ظهور و انکشاف حقیقت را که خود به ظهور و انکشاف هستی قائم است، به وجود دازاین منتسب می‌ کند. اما هایدگر پس از چرخش می‌ گوید این خود هستی است که تاریخ دارد و اساسا تاریخ همان ادوار مختلف انکشاف و اختفاء هستی است و کنش‌ های بشری تنها مشتق و برآیندی از همین تاریخ هستی هستند. این کتاب در پنج فصل نگاشته شده است: فصل اول- موقف هیدجر من المیتافیریقا الغربیه که در این فصل منطق را نقد کرده سپس به نقد حقیقت و علوم وجود نزد افلاطون، ارسطو و دکارت می پردازد. در ادامه نظرات کانت، هگل، هوسرل را در این خصوص بیان و نقد می کند. فصل دوم- البحث فی الموجود بما هو موجود تعلیل الخاصیات الانطولوجبه الاساسیه للموجود الانسانی فصل سوم- الزمان بوصفه افقا للوجود است که در این فصل مفهوم زمان را در دین، تاریخ، علوم طبیعی، فلسفه (از نظر ارسطو، کانت، هگل) بررسی می کند. فصل چهارم- البحث فی الوجود بما هو وجود شامل الوجود بوصفه لاشی، الوجود بوصفه حضوراً و عطاء، تحویرات اخری علی الوجود است. فصل پنجم- البحث فی المبادی و العلل الاولی بوصفه بحثا فی الوجود که شامل دو بحث مبدأ الهویه و مبدأ العله است.
جمع بين رایی الحكيمين
نویسنده:
محمد بن محمد ابونصر فارابی؛ مقدمه نويس: بير نصري نادر
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت: دارالمشرق ,
چکیده :
کتاب «الجمع بين رایی الحكيمين» نوشته ابونصر فارابی است. مقصود فارابی از نگارش این کتاب نشان‌ دادن‌ سازگاری و وفاق‌ میان‌ آرای افلاطون‌ و ارسطو بوده‌ است‌، وی می‌ گوید چون‌ بحث‌ و نزاع‌ افراد را درباره حدوث‌ و قدم‌ جهان‌ دیده‌ و متوجه‌ شده‌ که‌ برخی مدعیان دو حکیم‌ مبرِّز، افلاطون‌ و ارسطو، در اثبات‌ مُبدِع‌ اول‌، وجود اسباب‌، نفس‌ و عقل‌، پاداش‌ و کیفر اعمال‌ خیر و شر و بیشتر امور مدنی و اخلاقی و منطقی با هم‌ اختلاف‌ دارند، بر آن‌ شده‌ تا بر مبنای مضمون‌ سخنانشان‌ نشان‌ دهد که‌ عقاید آن‌ دو متفق‌ و سازگار است‌. فارابی در این کتاب آراء دو حکیم یعنی ارسطو و افلاطون را با هم جمع کرده و در بعضی مسائل به کتاب اثولوجیا استناد کرده است. به نظر فارابی سیزده مطلب است که گفته اند دو فیلسوف در آنها با هم اختلاف دارند. او قبل از اینکه در موارد اختلاف وارد شود سعی می کند با دلائلی که بیشتر خطائی است اثبات کند که افلاطون و ارسطو نمی توانسته اند با هم اختلاف داشته باشند چون آن دو پدیدآورنده فلسفه اند و همه حکمای بعد کم و بیش در پی ایشان رفته اند. وقتی آن دو در موضوع فلسفه با هم اختلاف ندارند و هر دو فلسفه را علم به مطلق موجود (موجود از آن حیث که موجود است) می دانند و معاریف حکمای خلف ایشان مقام آموزگار فلسفه به آنان داده اند، فقط یک مورد باقی می ماند و آن این که بگوییم در تفسیر کسانی که اختلاف دیده اند خلل و نقصانی باشد و چون عدد کسانی که به اتفاق آراء دو فیلسوف قائلند بسی بیش از اختلاف بنیان است، هیچ وجهی ندارد که اکثریت را مخطی بدانیم و حق را به شمار اندک نویسندگانی بدهیم که در موارد سیزده گانه ای که ذکر می شود بر اثر توجه به ظاهر به اشتباه افتاده اند. سیزده مسئله را فارابی تحت سه عنوان کلی آورده است. 1- روش زندگی دو فیلسوف. 2- شیوه تألیف و تدوین کتاب ها 3- آراء و اقوال دو فیلسوف.
«افلاطون الاهی»؛ تفسیر الهیاتی پروکلوس از گفت‌وگوهای افلاطون
نویسنده:
رضا کورنگ بهشتی، سعید بینای مطلق، علی کرباسی زاده اصفهانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
هدف از این مقاله تحلیل و بررسی تفسیر الهیاتی پروکلوس از گفت‌وگوهای افلاطون است. رویکرد الهیاتی به افلاطون ویژگیِ شاخص مرحله‌ی نهایی مکتب نوافلاطونی است. نظام‌یافته‌ترین و کامل‌ترین صورت‌بندی این رویکرد را در اثر سترگ پروکلوس، یعنی الهیات افلاطونی می‌توان یافت. پروکلوس در این اثر، دیدگاه الهیاتی خود درباره‌ی افلاطون را طی سه گام تبیین می‌کند. وی در گام نخست، ادعا می‌کند که افلاطون تنها کسی است که موضوع راستین الهیات به‌مثابه‌ی فلسفه‌ی اولی را مشخص و روش معرفت‌شناسی مطابق با آن را معین ساخته است. در گام دوم، پروکلوس با طرح ایده‌ی انواع مختلف گفتمان‌های الهیاتی، می‌کوشد اثبات کند که اهتمام اصلی افلاطون در سراسر آثارش، الهیات بوده و تعالیم الهیاتی او با تعالیم الهیات‌دانان سنت دینی یونان باستان کاملاً هماهنگ است. پروکلوس در گام سوم، ادعا می‌کند که بخش دوم گفت‌وگوی پارمنیدس افلاطون، حاوی کل نظام الهیاتی وی است و گفت‌وگوهای دیگر افلاطون را باید با ارجاع به این رساله، که در واقع نوعی الهیات سیستماتیک است، تفسیر کرد.
صفحات :
از صفحه 89 تا 114
مثل الالهية
نویسنده:
کمال حیدري؛ تقریرنویس: عبدالله اسعد
نوع منبع :
کتاب , درس گفتار،جزوه وتقریرات , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دار فراقد,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
کتاب «المُثلُ الالهيّة؛ بحوث تحليلیّة في نظرية افلاطون» از آثار آیت الله حیدری می باشد. مُثُل الهی مسأله ای است که از دیرباز تفکر فلسفی را مشغول خود کرده و جایگاه خود را از قدیم الایام در نگرش فلسفی حفظ کرده بود. درست است که به حکیم الهی افلاطون نسبت داده شده است، ولی این مسأله، قبل از ایشان نیز مشهور و متداول بوده، لاکن به دلیل زیاده روی بیش از حد افلاطون در تحلیل، بناء نهادن بر آن، بیان محتواهای آن، ساخت اصول ریشه ای آن، این مسأله را به ایشان نسبت دادند. این کتاب مشتمل بر یک مقدمه و هشت باب است و برای هر بابی فصل های مختلفی وجود دارد: باب اول: مُثُل الهیه و وجود آن باب دوم: تأویلات باب سوم: سهروردی و مُثُل الهی باب چهارم: ملا صدرا و مُثُل الهی باب پنجم: سخنان ارسطو در مسأله باب ششم: اختصار و تفصیل باب هفتم: دو شبهه و جواب باب هشتم: سخنان پایانی
فلسفه افلاطون مادر همه فلسفه های الهی است
نویسنده:
حسین غفاری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
چکیده :
موضوعی که برخی متفکران و فلاسفه را به اندیشه و بحث واداشته قابلیت تفسیر فلسفه یونان به عنوان یک فلسفه الهی است در این مقاله با رجوع مستقیم به آثار افلاطون و ارائه تفسیر و تطبیق مختصری فضای کلی فلسفه افلاطون از این منظر بررسی و تحلیل شده و با استناد به متن عبارات افلاطون نشان داده می شود که فلسفه افلاطون نه تنها یکی از الهی ترین فلسفه های عالم اندیشه است بلکه مادر و سرچشمه تمامی تفکرات اصیل الهی است.
صفحات :
از صفحه 41 تا 60
  • تعداد رکورد ها : 106