جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1494
نجات از منظر علامه طباطبایی با تکیه بر تفسیر المیزان
نویسنده:
نویسنده:محبوبه مداح پور؛ استاد راهنما:روح اله آدینه؛ استاد مشاور :محمدجواد شمس
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مبحث نجات و رستگاری یکی از مهمترین و وسیعترین مباحث ادیان گوناگون است. نخستین سوالی که پس از تعریف نجات یا همان وضعیت مطلوب بشر به میان می‌آید، شرایط رسیدن به این وضعیت است. در این مجموعه، ضمن تعریف وضعیت نامطلوب کنونی بشر و وضعیت مطلوب آرمانی وی از منظر علامه طباطبایی، با استناد بر آیات قرآن و تفسیر المیزان، عوامل رسیدن به نجات و رستگاری و موانع این مسیر نیز مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. در بحث نجات شناسی، نجات در دین یهودیت، مسیحیت و اسلام سخن به میان آمده است و سپس به نقد دیدگاه نجات در این ادیان توحیدی از منظر علامه طباطبایی پرداخته شده است. از دیدگاه علامه، رابطه نجات و حقانیت مورد بررسی قرار گرفته است. مسأله مهم و اصلی در این قسمت این است که از نگاه علامه طباطبایی با تکیه بر تفسیر المیزان در نهایت چه کسانی از نجات یافتگان هستند و توانسته اند به وضعیت مطلوب برسند. همچنین با توجه به آیات قرآن و به بیان علامه در مورد «مستضعفان دینی» که چه کسانی هستند و اینکه آیا می‌توانند از اهل نجات باشند، بحث شده است. در نهایت این نتیجه حاصل می شود که نجات‌یافتگان حقیقی کسانی هستند که ایمان و عمل صالح دارند. چنین افرادی از خسران و زیان در امانند. در نتیجه مسألۀ مهمی که در این مجموعه بیان شده است، این است که راه وصول به این سعادت و کمال مطلوب، یعنی ایمان به خدا و عمل صالح کاملا از روی اراده و اختیار انسانی میسر است، یعنی در واقع سعادت و شقاوت ذاتی انسان نیست بلکه امری اکتسابی و ارادی است. بنابراین آموزه ی نجات در اسلام به این معنا است که انسان با قدرت اختیار و اراده ی خود بر هواهای نفسانی و شیطانی غلبه کند و با تربیت نفس خویش، خود را به کمال الهی و نجات حقیقی برساند. در واقع از دیدگاه علامه، رستگاری یعنی رهیدن از خود و رسیدن به خدا. انسان‌های رستگار از عذاب های الهی در امان هستند و به سعادت و لذت پایدار و حقیقی نائل می آیند. مجموعه ی حاضر، مسأله نجات را در قالب دیدگاه علامه طباطبایی بیان می کند. پس از آن به تفسیر المیزان مراجعه کرده و آیاتی در ذیل موضوع بررسی شده آورده شده است. در این تحقیق، از روش کتابخانه-ای استفاده شده است و به نحو تحلیلی- توصیفی اطلاعات مورد نیاز موضوع تحقیق از طریق مطالعه کتب و پایان-نامه‌های مکتوب در کتابخانه، حاصل شده است.
بررسی تطبیقی حقیقت وحی از دیدگاه علامه طباطبایی، دکتر سروش، حامد ابوزید
نویسنده:
نویسنده:جبینه اختر؛ استاد راهنما:محمدحسن عالم؛
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
وحی و کیفیت نزول آن از آغاز بعثت پیامبر(صلی الله علیه وآله)، کانون توجه اندیشمندان بوده است. فرابشری بودن مبداء وحی و بشری بودن دریافت کننده آن،فرآیند فهم حقیقت وحی، کیفیت نزول، قرا ئت و تبیین آن را دشوار تر نموده است، اختلاف در تفسیر و قرائت این پدیده نزد وحی پژوهان فلاسفه ،نو اندیشان عقل گرا و عملگرا، شاهدی بر این مدعا است. این پژوهش روش فهم اندیشمندان وحی پژوه در ارئه قرائتی از وحی را بستر شکل گیری اختلاف دانسته. در این نوشتار دیدگاههای سه تن از صاحب نظران معاصر، علامه طباطبایی و سروش و حامد ابوزید را درباره وحی به شیوه تطبیقی بررسی کرده ایم. از نظر علامه طباطبایی، وحی القاى معناست به گونه‌ای که جز از کسی که قصد افهام او شده، پوشیده می‌ماند. ادراک و تلقى نبی از غیب، همان است که در زبان قرآن «وحى» نامیده مى‏شود. وحی به‌ تصریح قرآن کریم، بر قلب پیغمبر نازل شده است و نبی در نخستین وحیی که به او می‌شود و رسالت اعلام می‌گردد، تردیدی نمی‌کند که این وحی از ناحیه خدای سبحان است. وحی که همان شعور باطنی انبیاست، از سنخ شعور فطری مشترک انسان‌ها نیست که شعور فطری همان شعور فکری است. وحی از مبدأ صدور تا وصول به مردم، مصون و محفوظ است والفاظ قرآن هم ازآن ناحیه خدای متعال نازل شده است؛ چنان که معانى قرآن از ناحیه خدا نازل شده است؛ بنابراین، محتوای وحی هر دو را شامل می‌شود. ابوزید و سروش بر مبنای علم تجربی، وحی را حاصل تجربه نبوی، بر مبنای تاریخی نگری آن را، محصولی فرهنگی دانسته که منطبق با محیط، متأثر از شرایط فرهنگی، اجتماعی عصر نزول بوده، و مبتنی بر مبنای انسان مداری خویش بر تجارب انسانی و تفسیر آن در شکل گیری متون وحیانی را تاکید نموده و بردخالت جنبه انسانی پیامبر(صلی الله علیه وآله) در وحی اصرار می ورزند. با توجه به اشتراکات دو دانشمند مذکور، در برخی از نظریات با هم اختلاف دارند، سروش با صراحت تام اظهار دارد، فرشته وحی تابع پیامبر و پیامبر را فاعل و موجد وحی و هم قابل آن میداند قرآن را ساخته تجارب دورنی و بیرونی پیامبر می داند، که به مرور زمان در هر دو سطح مجرب تر وکاملتر گشت و آیه ی « الیوم اکملت لکم دینکم» را ناظر به کمال حد تامی دین می داند به این معنا که حد اقل لازم برای هدایت مردم در قرآن آمده است، اما حد اکثر ممکن در اثر تکامل تدریجی و بیرونی و کاملتر شدن شخص پیامبر است که دین، خلاصه و عصاره ی تجربه های فردی و اجتماعی اوست، حال آنکه ابوزید وحی قرآنی را فقط حاصل تجربه ی و جوشش دورنی پیامبر می داند.
نظر خواجه نصیر الدین طوسی درباره حسن و قبح ذاتی عقلی و نقد آن بر اساس مبانی علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:عطیه نایب آقایی؛ استاد راهنما:رضا اکبریان؛
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
حسن و قبح یا خوبی و بدی اخلاقی که به کارهای اختیاری آدمی تعلق می‌گیرد و منشأ صدور امر و نهی اخلاقی شناخته می‌شود، از دیرباز مورد بحث بوده و فلاسفه اخلاق، بویژه درباره چگونگی و منشأ آن گفتگو کرده و نظریاتی را ابراز داشته‌اند. چنانچه فلاسفه ای همچون خواجه نصیرالدین طوسی و علامه طباطبائی نیز در این خصوص نظریاتی را ابراز داشته‌اند که از جهاتی بدیع است. آنچه در پژوهش حاضر بدان پرداخته شد، پیرامون نظریه علامه طباطبائی شامل دو بخش اصلی واقعیت حسن و قبح و منشأ آن بود. در قسمت نخست، از نظر علامه از نوع اعتبارات ذهنی، و در قسمت دوم متکی به اعتبار دیگری به عنوان اعتبار وجوب یا ضرورت بود که خود سه شعبه داشت، ضرورت اکتساب، ضرورت اجتناب و لاضرورت. همچنین در همین راستا با توجه موضوع پژوهش به تحلیل و بررسی تفاوت نظر خواجه با فیلسوفان گذشته و علامه طباطبایی در خصوص حسن و قبح ذاتی عقلی پرداخته است. همچنین به برآیند نظر ایشان با خواجه نصیرالدین طوسی پرداخته شده است.
قاعده علیت ولوازم آن درحکمت متعالیه وتطبیق آن باآراء علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:زهرا الیاسی؛ استاد راهنما:عبدالرضا صفری حلاوی؛ استاد مشاور :مهدی خادمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در میان مسائل فلسفی، علیت یکی از مهم‌ترین مباحثی است که فکر بشر را همواره به خود مشغول داشته است و فیلسوفان مختلفی به بیان دیدگاه و اندیشه خود درباره علیت پرداخته‌اند. هدف این نوشتار بیان قاعده علیت و لوازم آن از دیدگاه ملاصدرا و سپس مقایسه آن با دیدگاه علامه طباطبایی است. البته دیدگاه‌ بعضی فیلسوفان باستان و فلاسفه مشاء همچون ارسطو و ابن‌سینا درباره قاعده علیت بیان‌شده تا ذهن خواننده با نظرگاه‌های مختلف آشنا شود و زمینه و مقدمه‌ای برای بیان مقایسه دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی باشد. از نوشته‌های ابن‌سینا فیلسوف مشایی برمی‌آید که وی اصالت را به وجود می‌دهد و نیاز معلول به علت را امکان ذاتی (امکان ماهوی) می‌داند و موجودات را حقایق متباین به تمام ذات می‌داند. ملاصدرا معتقد به اصالت وجوداست. ازنظر او وجود حقیقتی واحد و دارای مراتب است که همه موجودات را در برمی‌گیرد. ملاصدرا ملاک نیازمندی معلول به علت را امکان فقری (فقر وجودی) می‌داند ازنظر او علیت، اضافه اشراقی است که فقط یک‌طرف مستقل در آن برای تحقق ربط کفایت می‌کند. ملاصدرا برای معلول وجود مستقلی قائل نیست و آن را فقط رابط می‌داند. او پیدایش معلول را نوعی ظهور علت دانسته و ازاین‌جهت همه موجودات را نمود حق می‌داند نه بود حق. علیت و معلولیت را به تشان و تجلی و ظهور ارجاع می‌دهد. ملاصدرا تقدم علت بر معلول را تقدم بالحق می‌داند نه تقدم بالعلیه. علامه طباطبایی مناط احتیاج به علت را امکان وجودی یا همان فقر وجودی می‌داند. علامه طباطبایی علیت را از سنخ معقولات ثانیه فلسفی می‌داند که ذهنی محض نبوده و قابل صدق بر امور خارجی است ولی انتزاع این‌گونه مفاهیم به تأمل عقلی و مقایسه پدیده‌های خارجی با یکدیگر نیاز دارد. علیت مصداق خارجی ندارد بلکه منشأ انتزاع دارد. دیدگاه ابتکاری علامه طباطبایی آن است که آدمی از طریق علم حضوری به درک مفهوم علیت نائل می‌شود.
رابطه حکمت و صلح از منظر خواجه نصیر طوسی و علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:روح‌الله مدامی؛ استاد راهنما:موسی ملایری؛ استاد مشاور :مهدی نجفی افرا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
در پرتو صلح ، امکانهای لازم برای زندگی مسا لمت آمیز و سعادت انسان فراهم می شود. حق حیات ، مهمترین بخش از حقوق انسان است که در تحقق و حفظ آن ، وجود صلح نقش تعیین کننده ای دارد. بویژه در عصر کنونی، با نظر به مجهز شدن قدرتهای سیاسی دنیا به سلاح های کشتار جمعی ، مساله صلح نسبت به هر زمان دیگری به عنوان یک ضرورت در اولویت قراردارد.عوامل متعددی در ایجاد صلح موثر هستند. اما در این پژوهش، نقش حکمت در صلح مورد بررسی قرار گرفته است. اگرچه مقالات و کتابهای متعددی در خصوص صلح و جنگ نوشته شده است اما به نظر می رسد در خصوص نقش حکمت و حکیم حاکم در ایجاد صلح بویژه از منظر حکیم مسلمان چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. در مدنیت حکیمانه خواجه نصیرراهبردهای موثر در باره شرایط حاکم جامعه ، نحوه تعامل حاکمیت با ملت ، حفظ کرامت انسانی ، تعامل با ملل مختلف ، رفع منازعه ادیان و اولویت صلح مورد توجه و تاکید قرار گرفته است. به نظر می رسد ساختار سیاسی در مدنیت خواجه نصیر می تواند شرایط یک حکمرانی مطلوب و کارآمد را فراهم نموده و استراتژی مناسب برای حل منازعه و ایجاد صلح تلقی شود.از سوی دیگر در مدنیت علامه طباطبایی با رویکرد فلسفی بویژه مبتنی بر نظریه اعتباریات ، انسان ،اجتماع ، دین ، فرهنگ و اخلاق مورد بررسی قرار گرفته است. می توان گفت رابطه حکمت و صلح در مواجه حکیمانه علامه با فلسفه انسان و اجتماع معنادار شده است.علامه طباطبایی بر اساس نظریه اعتباریات رویکرد متفاوتی نسبت به انسان و اجتماع، انسان و اخلاق، انسان ودین ارائه داده است که می تواند منجر به رفع منازعه و بسترسازایجادصلح شود.پرسش اساسی در این پژوهش این است که مبانی فلسفی و سیاسی این دو حکیم چگونه می تواندراه حل رفع منازعه و ایجاد صلح را در اختیار ما قرار دهد؟
بررسی تطبیقی تفسیر سوره نور ازمنظر سیدقطب وعلامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:علی میرزایی؛ استاد راهنما:زهرا کاشانیها؛ استاد مشاور :حسین صفره
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
دو تفسیر المیزان و فی ظلال از تفاسیر مشهوری هستند که نویسندگان آنها با استفاده از روش خاص خود به بررسی و تبیین آیات و سوره های قرآن کریم پرداخته اند. این پژوهش به بررسی تطبیقی تفسیر سوره نور در این دو تفسیر مشهور و تبیین روش و دیدگاه این دو مفسّرعالم و دانشمند میپردازد. با توجـه به اینکه روش تطبیقی یکی از روشهای معمول در دستیابی به تفسیر درست قـرآن کریم است و تاکنـون نوشته های متعددی با رویکرد تطبیقی سعی بر رسیدن به تفسیر صحیح از آیات قـرآن داشته اند و از آنجایی که چنین روشی در مورد سوره نور تاکنون به کار گرفته نشده است، نگارنده بر آن شده است تا به تطبیق دو تفسیر از هر دو فرقه تشیّع و تسنّن در مورد سوره نور بپردازد. هدف از این انتخاب نزدیک شدن به تفسیر درست از آیات سوره نور و دستیابی به شاخصهای تفسیری هر یک از تفاسیر المیزان و فی ظلال است و روش به اینصورت است که علوم قرآنی و مفاهیم قرآنی در دو تفسیر به تفکیک از هم تطبیق داده شده اند. هدف از این تحقیق شناخت روش تفسیری و دیدگاه این دو مفسر بزرگ و نامی در تفسیر سوره نور است تا بر معرفت قرآنی نگارنده و دیگر محقیق افزوده گردد. این تحقیق بنیادی بوده و به روش اسنادی (کتابخانه ای، استفاده از نرم افزارها و سایتها) جمع آوری شده است و در چهار فصل به بررسی روش تفسیری، محتوای سوره و مباحث لغوی سوره و نکات اشتراک و اختلاف نظرات دو مفسر میپردازد.
بررسی انتقادی نظریه اقتدار ماکس وبر از منظر علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:رسول صادقی؛ استاد راهنما:قاسم ابراهیمی‌پور؛ استاد مشاور :حسن عبدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ماکس وبر بر اساس تلفیق روش فلسفی ایده‌آلیسم و پوزیتیویسم به توصیف پیچیده‌ و ظاهرا کاملی از اقتدار دست پیدا کرد. اما با توجه به مبانی فلسفی وی از منظر مبانی جامعه‌شناسی اسلامی انتقادهای بر این نظریه وارد است. در بین متفکران اجتماعی مسلمان، آراء علامه طباطبایی بواسطه مطرح کردن نظریه استخدام از ظرفیت بالایی برای نقد نظریه اقتدار وبر برخوردار است. بر همین اساس می‌توان به شیوه تحلیل منطقی، مبانی و ساختار نظریه اقتدار وبر مورد نقد و بررسی قرار گیرد. در نتیجه این نقد و بررسی‌ها بعضی از انتقادها بر نظریه اقتدار وبر وارد نمی‌شود؛ ولی از طرفی تعدادی دیگر از نقدها بر این نظریه به نظر درست می‌آید. بعضی از نقدهای که بر نظریه وبر وارد نیست عبارتند از؛ الف: تناقض بین کنترل آمرانه و اطاعت ارادی در اقتدار؛ ب: تناقض بین مشروع بودن و اقتدار داشتن در بوروکراسی؛ ج: تناقض بین اعتقاد به قانونیت و قانونیت حقیقی در اقتدار قانونی. از طرفی بعضی از انتقادهای مبتنی بر دیدگاه علامه طباطبایی بر نظریه اقتدار شامل این موارد می‌شود: الف: نسبی بودن انواع اقتدار؛ ب: غیر انتقادی بودن جامعه شناسی سیاسی وبر؛ ج: عدم توانایی وبر در فهم کنش‌ها، ساختارها و اقتدار معنوی؛ د: عدم توانایی او در توضیح تغییرات کوتاه مدت اقتدار در جوامع؛ ه: عدم رعایت بی‌طرفی ارزشی؛ و: تعریف ناقص از کاریزما؛ ز: تناقض بین مبانی انسان شناسی و معرفت شناسی با خصوصیات اقتدار کاریزماتیک.
بررسی آثار و لوازم ایمان از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی
نویسنده:
نویسنده:سیده‌محدثه مصباحی؛ استاد راهنما:مرضیه صادقی رشتی؛
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
از مهم‌ترین مسائل چالش برانگیز فلسفه و کلام، گوهر ایمان است که به عنوان نخستین ارزش از زمان پیدایش تفکر و ادیان توحیدی، بشر به آن فراخوانده شده است؛ زیرا از دیرینه‌ترین دغدغه‌های انسان، گرایش درونی به سوی یافتن حقیقت و جاودانگی بوده است که تنها پاسخ به آن‌ها ایمان‌آوری معرفی شده است. اهمیت موضوع از آن جهت است که این امر وجودی سبب تحولات درونی و بیرونی بسیاری می‌شود و افزون بر جنبه نظری، جنبه عملی فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد، بنابراین منجر به کمال و سعادت حقیقی انسان می‌شود. در این زمینه قرآن به عنوان خاستگاه اصلی مباحث ایمان، کارکردها و زمینه‌های تحقق آن معرفی شده است. از این رو بحث از آثار و لوازم ایمان از منظر دو فیلسوف حکمت صدرایی که بهره‌مند از سرچشمه قرآن بوده‌اند، مفید خواهد بود. نگارنده در این نوشتار کوشش نموده است که با روش توصیفی-تحلیلی و گردآوری منابع کتابخانه‌ای این موضوع را در نظام فکری علامه طباطبایی و امام خمینی بررسی نماید و به سؤالاتی چون تبیین ماهیت ایمان و ویژگی‌های آن، چگونگی حصول ایمان بر قلب مؤمن و شرایط تحقق آن، همچنین تأثیراتی که ایمان بر زندگانی دنیوی و اخروی شخص دارد، پاسخ دهد. از دستاوردهای این پژوهش چنین است که ایمان علاوه بر فواید فردی مانند: آرامش روانی، محبت، توکل، در عرصه اجتماعی نیز نقش کنترل‌کننده اعمال و رفتار جامعه دارد، همان‌گونه که علامه معتقد است در منطق قرآن دستورالعمل-های دین، یک روش زندگی اجتماعی است و نتایجی همچون عدالت، مسئولیت پذیری و وحدت را به ثمر می‌نشاند. به علاوه آنچه که طی تحقیق به دست آمد، آن است که علامه ضروری‌ترین لازمه ایمان را عمل دانسته، درحالی که امام به شیوه ملاصدرا بیشتر به عنصر علم و معرفت توجه نموده است. قابل برداشت بود که علامه بیشتر گرایش عقلانی و امام، رویکرد عرفانی‌‌- اخلاقی داشته‌است.
رؤیا در آیات و روایات و روانشناسی معاصر (با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی و فروید)
نویسنده:
نویسنده:عبدالرضا حسناتی نجف‌آبادی؛ استاد راهنما:اکبر میرسپاه؛ استاد مشاور :رحیم میردریکوندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
واقع نمایی رؤیا به گونه ای است که باعث شده برخی از مسلمانان، نسبت به آن دچار افراط شوند و رؤیا را به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی واقع نما بدانند و بر آن آثار مترتب کنند، این در حالی است که از سوی دیگر برخی روانشناسان معاصر، دچار تفریط شده و رؤیا را حاصل آرزوهای سرکوبی شده می دانند؛ به همین دلیل باید مباحثی همچون منابع رؤیا، واقع نمایی و حجیت آن، تعبیر پذیری و روش تعبیرِ رؤیا، و ملاک تشخیص صدق و کذب آن، با توجه به منابعِ موردِ قبولِ طرفین مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به اینکه رؤیا در آیات و روایات و روانشناسی معاصر به صورت جداگانه و بدون مقایسه با یکدیگر، مورد تحقیق واقع شده بود، نگارنده، بر آن شد مسائل مذکور را به صورت مقایسه ای و با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی و فروید، مورد بررسی قرار دهد؛ به همین دلیل پس از گردآوری گفته های طرفین، با استفاده از روش توصیفی، تحلیلی و داوری و نقد مطالب، به نتایج ذیل دست یافته است: أ. همانگونه که ممکن است، رؤیا متأثر از آرزوهایِ سرکوبی شده باشد، این امکان نیز وجود دارد که رؤیا متأثر از عوامل دیگر مادی و یا ماورائی باشد. ب. رؤیا حقیقتی است که می تواند واقعیتی را نشان دهد، البته کشف آینده توسط معبِّر حاذق و با وجود شرائط تحقق می یابد. ج. قائلین به حجیت رؤیا دچار افراط شده و امثال فروید دچار تفریط شده اند؛ چرا که رؤیا می تواند آینده نگر باشد، لکن به خاطر امکانِ وجودِ خطا در آن، نمی تواند به صورت مطلق و در همه موارد حجت باشد.
روش شناسی علامه طباطبایی در اعتبارسنجی روایات در تفسیر البیان فی الموافقه بین الحدیث و القرآن
نویسنده:
نویسنده:علی فراهانی؛ استاد راهنما:علیرضا قائمی نیا؛
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
تفسیر البیان فی الموافقه بین الحدیث و القرآن به تألیف علامه طباطبایی، به‌صورت ترتیبی و با روش تفسیر قرآن با قرآن، و قرآن با روایت با رویکردی عقلی و ادبی، برخی از آیات را علاوه بر تفسیر، با روایات نیز موافقت می‌دهد. در مواجهه‌ی روایات با آیات، گاه مراد آیه تعمیم یا تضییق می‌شود و گاه بدون تغییر باقی می‌ماند. روش علامه در صورت نخست چنین است که با کمک از تمام قرائن درون‌متنی همچون سیاق و قرائن برون‌متنی مانند عقل، معنای آیات را به‌گونه‌ای توسعه یا حصر می‌دهد که توفیق بدون تصرّف و تغییر در معانی، شکل بگیرد. برای ایجاد این موافقت که یک‌طرف آن احادیث است، ملاک‌ها و ملاحظاتی برای گزینش روایات در این اثر دیده می‌شود: ملاک‌هایی که مربوط به مصدر حدیث است؛ مانند تعدد منبع و طرق و اشتراک میان فریقین و نقل از محدّثین معتبر و قرابت معنایی با روایات و ملاحظاتی همچون توجه به گونه‌های مختلف روایی به‌منظور نشان دادن چگونگی عرضه آن احادیث بر قرآن و توجه به احادیثی که متخالف با یکدیگرند و احادیثی که رویکرد کلامی و همچنین اخلاقی دارد. درنهایت علامه برای این توفیق، با قرائن و شواهدی چون سیاق و عقل و آیات مرتبط و روایات، در بعضی از مواقع حکم به موافقت و در بعضی دیگر حکم به عدم موافقت می‌دهد. این نوشتار پس از بررسی متن این تفسیر، با روشی کتابخانه‌ای و تحلیلی به این نتیجه رسیده که علامه با تکیه‌بر تجمیع قرائن درون‌متنی و برون‌متنی، یک اثر تفسیری جامع روایی خلق کرده است.
  • تعداد رکورد ها : 1494