جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
صفحه اصلی کتابخانه > جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  *برای جستجوی عین عبارت , عبارت مورد نظر را درون گیومه ("") قرار دهید . مانند : "تاریخ ایران"
  • تعداد رکورد ها : 336741
توحید صفاتی در مذاهب اسلامی کلامی
نویسنده:
مصطفی محمد؛ استاد راهنما: سعید العبیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هشت مکتب کلامی در مورد مسائل توحید و صفات خداوند (مکاتب کلامی اسلامی که در اینجا به آنها اشاره شده است: دوازده امامی، معتزله، اشاعره، ماتریدیه، اهل حدیث، زیدیه، اسماعیلیه و اباضیه، یعنی هشت مکتب فکری در مورد نظریه بازنمایی ذات برای صفات (مفهوم آن: اینکه یک صفت ",نماینده", یا ",جایگزین", ذات در معنا می‌شود بدون اینکه مستقلاً وجود داشته باشد). مقدمه: نظریه بازنمایی برای توضیح چگونگی نسبت دادن اسماء و صفات به ذات الهی بدون اشاره به چندین موجودیت استفاده می‌شود. مکاتب در در نظر گرفتن بازنمایی به عنوان یک تفسیر زبانی/بلاغتی، یک رابطه عقلانی/وجودی بین ذات و صفت، یا تفسیری که تعالی را حفظ می‌کند، متفاوت هستند.. • امامیه (دوازده امامی): تمایل دارند که صفات را با تأکید بر آنها و پرداختن به آنها از طریق مبانی بنیادگرایانه ترکیب کنند. بازنمایی اغلب به عنوان یک محدودیت معنایی/بلاغتی درک می‌شود که از کثرت جلوگیری می‌کند، در حالی که تأیید را می‌پذیرد. از صفت در چارچوب اتصال آن به ذات، نه به عنوان یک موجودیت مستقل معتزله: بازنمایی را به شیوه‌ای عقلانی تفسیر می‌کنند فلسفی: صفات، موجودات اضافی نیستند، بلکه لوازم عقلانی نفس هستند؛ بازنمایی در اینجا بیانگر تجلیات معنایی است، نه موجودات • اشاعره: آنها بازنمایی را به عنوان یک مکانیسم فنی می‌دانند: اسماء و صفات تثبیت شده‌اند، اما به صورت بازنمایی درک می‌شوند تا کثرت وجودی ایجاد نشود. برای آنها، تفسیر بازنمایی وسیله‌ای برای پیوند متن با عقل است.
فعل الهی و قوانین طبیعت
نویسنده:
فاطمه فامینی نژادهمدان؛ استاد راهنما: جواد اکبری تختمشلو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مسئله فعل الهی یکی از پرسش‌های اصلی در حوزه علم و دین است. این مسئله بارها از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است اما چیزی که کمتر به آن پرداخته شده است، بررسی مسئله فعل الهی از دیدگاهِ فلسفه علم است. در این تحقیق با مروری بر تاریخچه نظریات فعل الهی، نسبت این نظریات با علم مشخص شد. فیلسوفان و الهی‌دانانِ پیش از قرن حاضر در پرداختن به مسئله فعل الهی مجبور به انتخاب میان علم و دین بودند. زیرا در یک جهان موجبیتی جایی برای افعال خداوند مانند معجزه و استجابت دعا وجود نداشت. اعضای پروژه فعل الهی،‌ معتقدند که با ظهور علم مدرن و شکسته شدن موجبیت در برخی زمینه‌ها راهی جدید پیش روی فیلسوفان قرار گرفته تا مدلی از فعل الهی را ارائه کنند که، اولاً افعال خداوند را عینی در نظر بگیرد و ثانیاً قوانین طبیعت را نشکند. آن‌ها برای تبیین افعال خداوند به عدم تعین‌های هستی‌شناختی، یعنی عدم تعین‌هایی که به جهل ما باز نمی‌گردد بلکه خودِ موضوعِ مورد نظر، به صورت هستی‌شناسانه داری عدم تعین است، مثل مکانیک کوانتومی، روی می‌آورند. اما این دیدگاه با مسائلی مواجه است که یکی از آن‌ها مسئله بزرگنمایی است. طبق این مسئله رویدادهای کوانتومی بسیار کمی وجود دارند که بتوانند در سطح جهان ماکرو اثرگذار باشند و طبق این دیدگاه متکی بر مکانیک کوانتومی، افعال خداوند محدود می‌شوند. پس این دسته را همچنان می‌توان در میان طرفداران علم در دوراهی علم و دین دسته‌بندی کرد. هدف این پایان نامه یافتن مدلی از فعل الهی است که علاوه بر عینی در نظر گرفتن افعال خداوند و شکسته نشدن قوانین طبیعت، گستره اعمال خداوند را نیز محدود نکند. برای یافتن این نظریه دو سوالِ «قوانین طبیعت چیست؟» و «شکستن قوانین یعنی چه؟» بررسی شدند. در مورد سوال اول با بررسی نظریه‌های متداول در مورد قوانین طبیعت، دیدگاه ذات‌گرایی جدید برگزیده شد که طبق آن قوانین ضروری هستند. اما برای پاسخ به سوال دوم، ابتدا مسئله نمونه یابی مطرح شد، که طبق آن پیدا کردن مصداق یک قانون در طبیعت، معمولاً ممکن نیست زیرا بر هر جسم نیروهای متفاوتی، مانند الکترومغناطیس و گرانش، وارد می‌شود. برای بدست آوردن معادلات حرکت یک جسم که تحت تأثیر نیروهای مختلف است، از روش اویلر استفاده می‌شود، با استفاده از این روش برآیند نیروها بر جسم در راستای هر محور برابر جرم در شتاب جسم (که مشتق دوم مکان آن است) قرار می‌گیرد و در انتها یک معادله دیفرانسیل برای حرکت جسم در هر راستا به دست می‌آید که تمام نیروهای وارد بر آن بر این معادله موثرند. این روش هیچ مانعی برای اضافه شدن نیروی جدیدی به برآیند نیروها، وجود ندارد. در صورتی هم که جسم مطابق آن رفتار نکند، قانونی شکسته نشده، بلکه برآیند نیروها تغییر کرده است. بنابراین پاسخ به سوال دوم این است که قوانین شکسته نمی‌شوند. پس نیازی به محدود کردن افعال خداوند به عدم تعین‌های هستی شناختی نیست. با این حال همچنان دو مانع دیگر از سوی علم برای افعال خداوند وجود دارد؛ موجبیت‌گرایی و بستار علّی. معمولاً موجبیت‌گرایی را یک اصل برخاسته از علم تجربی به خصوص فیزیک کلاسیک می‌دانند. طبق اصلِ موجبیت‌گرایی، هر علتی لزوماً معلول خود را در پی دارد و اگر دو جهان با تاریخچه علّی یکسان داشته باشیم باید آینده آن‌ها نیز به یک شکل باشد. اما این مسئله در صورت انجام فعل الهی، نقض می‌شود و از آن‌جایی که علم می‌گوید جهان ما موجبیتی است، بنابراین فعل الهی نمی‌تواند انجام شود. اما موجبیت‌گرایی به تنهایی نمی‌تواند مانعی برای فعل الهی باشد، زیرا قوانین می‌توانند موجبیتی عمل کنند و همان طور که گفته شد با اضافه شدن یک نیروی جدید بدون شکسته شدن قوانین موجبیتی عملی خلاف روال عادی طبیعت ایجاد می‌شود. سپس برای حل مشکل بستار علّی استدلال‌های پاپینیو به نفع آن بررسی شد که دو استدلال اصلی او از طریق شواهد فیزیولوژیکی و قوانین پایستگی بود و با نقد هر دو استدلال روشن شد، که نمی‌توان آن‌ها را از علم استخراج کرد. در نهایت نتیجه‌گرفتیم که تناقض ظاهری‌ای که میان علم و فعل الهی، دیده می‌شود یک تضاد سطحی‌ست و با عمیق‌تر شدن در مسئله این دو با یکدیگر تضادی ندارند و نمی‌توان از علم برای استدلال بر ضد فعل الهی استفاده کرد.
کاربست الاهیات مقایسه‌ای در اندیشه‌ی اسلامی
نویسنده:
مصطفی رستگار؛ استاد راهنما: احمدرضا مفتاح؛ استاد مشاور: مهراب صادق‌نیا، کلاوس فون اشتوش
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این پژوهش به‌دنبال یافتن راهی برای الاهیات‌ورزی مقایسه‌ای اسلامی در چارچوب صحت اعتقادی و عملی است. پس از تبیین ماهیت الاهیات مقایسه‌ای جدید و بررسی رویکردهای گوناگون به آن—شامل چهار رویکرد اعترافی، فرااعترافی، دوسویه‌ی اعترافی، و دوسویه‌ی فرااعترافی—فرااعترافی‌گرایی مستلزم چشم‌پوشی از پایگاه ایمانی و ناپذیرفتنی معرفی می‌شود. در مقابل، اعترافی‌گرایی نگرش غالب به الاهیات مقایسه‌ای جدید و گزینه‌ای معتبر برای الاهی‌دان مقایسه‌ای مسلمان به شمار می‌آید. پژوهش نشان می‌دهد که الاهیات مقایسه‌ای جدید، در قرائت غالبش، رشته‌ای ایمان‌محور است و با دین‌شناسی مقایسه‌ای که بر توصیف و مقایسه‌ی صِرف متمرکز است، مرزبندی روشنی دارد. براساس استقرا و بدون ادعای حصر، در رویکرد اعترافی به‌معنای عام کلمه، که دوسویه‌ی اعترافی را نیز شامل می‌شود، یادگیری بینادینی در شش قالب مختلف انجام می‌شود: تقویت، تصحیح، بازیابی، بازتفسیر، ازآنِ‌خودسازی، و بازدرست‌شماری. در این پژوهش، برای این شش نوع یادگیری، بیش از چهارده نمونه‌ی پژوهشیِ درجه اول، عمدتاً از میان کارهای الاهی‌دان‌های مقایسه‌ای مسیحی، ذکر شده است. در رویکرد اعترافی، الاهی‌دان مقایسه‌ای مسلمان، ضمن التزام کامل به دین مبدأ، علاوه بر آموختن از «نفس مقایسه»، از «طرف مقایسه» نیز بهره می‌گیرد. هیچ‌یک از حوزه‌های اندیشه‌ی اسلامی (اعم از تفسیر، کلام، فقه، حدیث، اخلاق، عرفان، تاریخ و غیره) با هیچ مانع ذاتی برای ورود به گفت‌وگوی الاهیاتی مقایسه‌ای مواجه نیست و هر پژوهشگر مسلمان می‌تواند، ناظر به هویت علمی و متناسب با تخصص و علاقه‌ی خود، عرصه‌ی مقایسه را برگزیند. پژوهش، پس از تبیین مهم‌ترین مبانی اسلامی برای ژرف‌آموزی بینادینی—شامل نگاه قرآن و حدیث و اندیشمندان مسلمان به یادگیری بینادینی، معرفت‌زایی نفس مقایسه، تراکم یا توارد ظنون، و بینامتنیت—و پس از ارائه‌ی بیش از شصت‌وهفت نمونه و پیشنهاد پژوهشیِ درجه اول در شش عرصه‌ی انتخابیِ (1) فهم قرآن، (2) فهم حدیث، (3) یادگیری‌های فقهی-تاریخی (استصحاب احکام شرایع سابقه، حقیقت شرعیه، و روش‌شناسی کنش‌گری دینی)، (4) اقتباس روش تفسیری، (5) بازتفسیر سنت خودی در چارچوب سنت‌های دیگر، و (6) یادگیری بینامذهبی، نتیجه می‌گیرد که الاهیات مقایسه‌ای می‌تواند ابزاری کارآمد برای تدقیق و تعمیق اندیشه‌ی دینی و حتی تقویت ایمان مذهبی باشد و افق‌های تازه‌ای برای بالندگی تفکر اسلامی در مواجهه با تکثر دینی بگشاید.
مکتب گفتگوی ادیان از ماهاتما گاندی تا سامی ویو کاناندا
نویسنده:
محدثه سهراب زهی اصل؛ استاد راهنما: خلیل حکیمی فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
درجهان چندفرهنگی و چنددینی امروز ،گفتوگوی ادیان به عنوان راهکاری اساسی برای کاهش تنش های مذهبی و تقویت صلح نقش جهانی مطرح شده است. در این میان دو چهره برجسته هندی مهاتما گاندی و سامی ویوکاناندا، با رویکردهای متمایز اما تأثیر گذار، نقش مهمی در شکل گیری گفتمان گفتگوی ادیان ایفا کرده اند. گاندی با تکیه بر اصول "آهیمسا" (عدم خشونت) و ساته اگرا (پایداری در حقیقت)، گفتوگوی ادیان را در بستری اجتماعی-سیاسی و با هدف وحدت عملی پیروان ادیان مختلف دنبال کرد. از سوی دیگر ویوکاناندا با رویکردی فلسفی عرفانی و با تأکید بر وحدت متعالی ادیان در چارچوب ،و دانتا در پارلمان ادیان شیکاگو (1893) و دیگر محافل بین المللی به ترویج دیالوگ میان ادیان پرداخت. با وجود مطالعات متعدد درباره اندیشه های هر یک از این دو متفکر تحلیل تطبیقی نظام مند میان دیدگاههای گاندی و ویوکاناندا زمینه گفتوگوی ادیان و تأثیر آنها بر شکل گیری مکتب گفتوگوی ادیان معاصر ، کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. این پژوهش میکوشد با بررسی مقایسهای آراء این دو اندیشمند خلا موجود در ادبیات پژوهش را پر کند و به این پرسش اساسی پاسخ دهد که آیا میتوان با تلفیق اندیشههای گاندی و ویوکاناندا، الگویی جامع برای گفتوگوی ادیان در جهان امروز ارائه داد؟
مقایسه هجرت نبی مکرم اسلام (ص) و حضرت موسی(ع) با توجه به قرآن و عهد عتیق
نویسنده:
مینا قبادی؛ استاد راهنما: اشرف میکائیلی؛ استاد مشاور: عظیم رضوی صوفیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
این تحقیق در پی مقایسه‌ی هجرت پیامبر اسلام(ص) از مکه به مدینه و خروج حضرت موسی(ع) از مصر به سرزمین موعود است تا تأثیر این دو حرکت را بر روند شکل‌گیری و تداوم دین اسلام و دین یهودیت مورد بررسی قرار دهد. رویکرد این پژوهش تاریخی تحلیلی بوده و برای گردآوری داده‌ها از طریق کتابخانه‌ای بهره برده است. در پایان بر این نکته تأکید می‌شود که از لحاظ عینی، تداوم ادیان اسلام و یهودیت تا عصر کنونی مرهون«هجرت» پیامبران این دو دین است که در ابتدای امر تضمین کننده‌ی امنیّت جانی پیامبران و پیروان ایشان و در مرحله بعدی تأمین کننده‌ی آزادی عمل برای ادامه‌ی روند تکامل اجتماعی فرهنگی این دو دین ابراهیمی بوده است. از لحاظ عرفانی، هجرت در این دو دین صرفاً نقل مکان در جهان عینی نیست بلکه سلوکی روحانی به سوی فضایل اخلاقی دینی و تصفیه نفس از صفات مذموم است. به عبارتی انسان با گذر از عالم ماده توانایی درک جهان حقیقت را خواهد داشت. بدین سان هجرت قاعده‌ای بنیادین برای زمانی است که آزادی و عزت نفس انسان در محدودیت‌های بشری و طبیعی توانایی کسب تجربه‌های دینی و معنوی را دست دهد. بنابراین هجرت به مکانی امن جهت حفظ تضمین جان فرد و از سوی دیگر حفظ عزت و آزادی وی، شرط لازم برای تحقق فضایل اخلاقی و تکامل اجتماعی و باطنی فرد است.
آموزه ها و اهداف اخلاقی و تربیتی قصه حضرت عیسی (ع) در قرآن و شبهه شناسی آن (با تأکید بر تفاسیر معاصر)
نویسنده:
فاطمه باقیان زارچی؛ استاد راهنما: علی محمد میرجلیلی؛ استاد مشاور: سمیه یوسفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
خداوند متعال با معرفی الگوهای نمونه و برجسته درعرصه های مختلف و با بیان حوادث و داستان زندگی پیامبران نکات کاربردی را برای بشر قرار داده است تا با عمل به آنها به رشد معنوی و اخلاقی خود برسند. حضرت عیسی(ع) به عنوان چهارمین پیامبر اولوالعزم، دارای شریعت و کتاب آسمانی انجیل، جایگاهی ویژه در میان پیامبران یاد شده در قرآن کریم به خود اختصاص داده است. قرآن کریم به بیان بعضی از معجزات حضرت عیسی(ع) و عنایات خداوند به ایشان نظیر سخن گفتن در گهواره و نیز زنده کردن مردگان و شفای بیماران و دمیدن حیات در گِلِ بیجان ... پرداخته است. با این حال، شبهاتی در مورد داستان حضرت عیسی(ع) مطرح است که این شبهات به دو دسته تقسیم می شوند: شبهات کهن و شبهات جدید. شبهات کهن نظیر چگونگی تولد او از مادری که ازدواج نکرده بود و چگونگی سخن گفتن او در گهواره و... . شبهات جدید نیز به نمادین بودن داستان حضرت عیسی(ع)، تناقضات اناجیل در باورهایشان، ازدواج حضرت عیسی با زنی بدکاره، چگونگی شریعت حضرت عیسی(ع) در زمان ظهور امام زمان(عج)، اتحاد شخصیت امام زمان با حضرت عیسی(ع) یا تفاوت آنها و ... اشاره دارند. در این نوشتار به تبیین و توضیح داستان حضرت عیسی(ع) در قرآن، ارائه تعریفی کامل از شخصیت و رسالت آن حضرت و همچنین، تبیین نکات اخلاقی و تربیتی این داستان و پاسخ به شبهات وارده در مورد آن با تأکید بر تفاسیر معاصر شیعه و سنی پرداخته می شود.
بررسی تحلیلی و تطبیقی موارد استعمال عرف درباب عبادات کتاب تحریرالوسیله امام خمینی (ره)
نویسنده:
فاطمه نظام پرست؛ استاد راهنما: موسی حکیمی صدر؛ استاد مشاور: فاطمه رجایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع‌ عرف‌ و جایگاه‌ آن‌ در استنباط‌ احکام‌ شرعی، از مهم‌ترین‌ مباحث‌ عصر حاضر محسوب‌ می‌شود. این‌ اهمیت‌ از جهات‌ ذیل‌ است:عرف، از موضوعاتی‌ است‌ که‌ در رسانه‌های‌ عمومی‌ از قبیل‌ مطبوعات، مورد بحث‌ و مناقشه‌ بوده‌ و در مورد جایگاه‌ آن‌ در قانونگذاری، بعضی‌ از نظرات‌ افراطی‌ مطرح‌ شده‌ است. چنانکه‌ برخی‌ بر این‌ نظرند که‌ چون‌ عرف‌ بر حسب‌ گذشت‌ زمان‌ تغییر می‌یابد، پس‌ لازم‌ است‌ قوانین‌ اسلامی‌ هم‌ دستخوش‌ تغییر و دگرگونی‌ شود تا تناسب‌ و هماهنگی‌ آن‌ با عرفیات‌ زمان‌ حفظ‌ شده‌ و از متروک‌ شدن‌ و انزوای‌ آن‌ جلوگیری‌ شود. مرحوم‌ امام‌ خمینی(ره) نیز در این‌ زمینه‌ می‌فرماید:از جمله‌ شرایط‌ اجتهاد، اُنس‌ به‌ محاورات‌ عرفی‌ و فهم‌ موضوعات‌ عرفی‌ است؛ همان‌ عرفی‌ که‌ محاورات‌ قرآن‌ و سنت‌ بر طبق‌ آن‌ صورت‌ گرفته‌ است. شرط‌ اجتهاد، دوری‌ جستن‌ از خلط‌ دقایق‌ علوم‌ عقلی‌ با معانی‌ عرفی‌ عادی‌ است. چه‌ بسیار مواردی‌ که‌ در این‌ زمینه‌ خطا صورت‌ می‌گیرد، چنانکه‌ برای‌ برخی‌ از مشغول‌ دلان‌ دقایق‌ علوم‌ - حتی‌ اصول‌ فقه‌ به‌ معنای‌ امروزی‌ آن‌ - این‌ مشکل‌ زیاد پیش‌ می‌آید که‌ معانی‌ عرفی‌ بازاری‌ و رایج‌ میان‌ اهل‌ لغت‌ را که‌ بنای‌ قرآن‌ و سنت‌ بر آن‌ است، با دقتهایی‌ که‌ خارج‌ از فهم‌ عرف‌ می‌باشد به‌ هم‌ می‌آمیزند. عرف‌ در لغت‌ در معانی‌ مختلفی‌ استعمال‌ شده‌ است:پیاپی‌ بودن‌ شی، به‌ گونه‌ای‌ که‌ اجزای‌ آن‌ متصل‌ به‌ یکدیگر باشد، چیزی‌ که‌ مرتفع‌ باشد،ضد‌ نُکر و به‌ معنی‌ معروف، و معروف‌ به‌ معنای‌ شناخته‌ شده، و چهره‌ انسان‌ که‌ به‌ آن‌ شناخته‌ می‌شود. کاربرد عرف‌ در استنباط.درموردی‌ که‌ نص‌ شرعی‌ موجود نیست‌ و حکم‌ شرعی‌ از عرف، کشف‌ می‌شود. البته‌ این‌ کشف‌ در صورتی‌ معتبر است‌ که‌ ثابت‌ شود عرف‌ از عرف های‌ عامی‌ است‌ که‌ به‌ زمان‌ و مکان‌ خاصی‌ مربوط‌ نمی‌شود، تا با این‌ عدم‌ محدودیت‌ زمانی‌ و مکانی‌ بتوانیم‌ به‌ عصر معصوم‌ (ع) برسیم‌ و تقریر معصوم‌ (ع) را دارا باشیم‌ و عرف‌ مذکور، سنت‌ تقریری‌ شود. سیره‌ متشرعه‌ و نیز بنای عقلا از جمله‌ این‌ موارد است. صحت‌ بیع‌ معاطاتی: امام‌ خمینی‌ (ره) در این‌ زمینه‌ می‌فرماید: روش‌ مستمر عقلا از ابتدای‌ پیدایش‌ تمدن‌ و نیاز به‌ مبادلات‌ تا زمان‌ حاضر، دلالت‌ بر صحت‌ بیع‌ معاطاتی‌ می‌کند، بلکه‌ ظاهراً‌ بیع‌ معاطاتی‌ زماناً‌ مقدم‌ بر بیع‌ عقدی‌ و از جهت‌ قلمرو، وسیع‌تر از آن‌ بوده‌ است. در زمان‌ پیامبر (ص) هم‌ این‌ نوع‌ معامله‌ رایج‌ بوده‌ و اگر این‌ روش‌ نزد شارع‌ صحیح‌ نمی‌بود و افاده‌ ملکیت‌ نمی‌کرد، از این‌ روش‌ منع‌ می‌نمود، و در این‌ صورت، در میان‌ مردم‌ شیوع‌ پیدا می‌کرد.جایز بودن‌ وضو و شرب‌ از نهرهای‌ بزرگ‌ و نماز خواندن‌ در اراضی‌ وسیع، ولو این که‌ انسان‌ علم‌ به‌ رضایت‌ مالکین‌ آن ها نداشته‌ باشد. مرحوم‌ آیت‌ا خویی‌ در این‌ زمینه‌ می‌فرماید: عمده‌ دلیل‌ در این‌ مورد، روش‌ مستمر قطعی‌ عقلاست‌ که‌ در اراضی‌ وسیع، تصرفاتی‌ از قبیل‌ استراحت‌ و نمازخواندن‌ انجام‌ می‌دهند و شارع‌ هم‌ منعی‌ از این‌ روش‌ ننموده‌ است. شرح بحث در این قسمت به ذکر نمونه ای از موضوع اصلی پایان نامه و نحوه تحلیل و تطبیق آن می پردازیم: 1-پاک شدن آب نجس به وسیله آب کر دیدگاه امام خمینی (ره): آب نجس با زایل شدن تغییر آن پاک می شود، خواه زوال نجاست خود به خود باشد یا به واسطه تغییر خارجی باشد. به شرط این که آب جاری باشد یعنی از زمین با تمام اقسام آن بجوشد. طبق نظر مشهور آب چاه، حکم آب جاری را ندارد و شرط جاری بودن آب، دائمی بودن جریان آن است. حکم آب جاری مانند بقیه اقسام آب است که به محض برخورد با نجاست چنان چه آب کم باشد نجس می شود و روایت نیز این نظریه را تأیید می کند. آب جاری مانند آب غیرجاری است از این جهت که از بین رفتن تغییر آب مطلقاً موجب پاک شدن آن نمی شود. آب غیرجاری در صورتی پاک می شود که با آب کر برخورد کند و فرقی نمی کند که این برخورد پس از زوال تغییر آب نجس باشد یا هم زمان با برخورد این تغییر صورت گیرد. هرچند ممکن است اطلاق عبارت معنایی غیراز معنای مذکور را شامل شود یعنی منظور این باشد که آب نجس پاک می شود زمانی که تغییرآن زایل شود و با آب کر برخورد کند هرچند این برخورد قبل از زوال تغییر باشد. آن چه گفته شد درباره آب جاری هم صادق است چنان چه آب جاری قلیل را به محض برخورد با نجاست، نجس بدانیم. اگر صفات سه گانه مقداری از آب تغییر کند و بقیه آب کر باشد با زایل شدن تغییر، آب نجس شده هم پاک می شود. این صورت مانند صورتی است که با آب جاری برخورد کند. هم چنین در پاک شدن آب لازم نیست برخورد آب نجس با آب کر از منظر عرف یک دفعه صورت گیرد همان گونه که نظر مشهور فقهای متأخر نیز همین است. لذا صرف برخورد با آب کر کافی است و مهم نیست که به چه شکلی صورت گیرد زیرا به محض برخورد، این دو آب تبدیل به یک آب می شود. تحلیل دیدگاه امام خمینی (ره): عده ای از فقها معتقدند که برای پاک شدن آب نجس به وسیله آب کر، باید آب کر را به صورت یک دفعه بر روی آب نجس ریخت و منظور از یک دفعه این است که از نظر عرف، آب کر به روی آب نجس یک باره ریخته شود چون که اگر آب کر به صورت مقطعی و چندباره به روی آب نجس ریخته شود کفایت نمی کند و با هر دفعه برخورد دو آب با یکدیگر، آب ریخته شده نیز نجس می گردد. پس باید آب را از نظر عرف به صورت یک دفعه بر روی آب نجس بریزد یعنی وقتی که عرف مردم آن صحنه را می نگرند بگویند که آن شخص آب را به صورت یک دفعه بر روی آب نجس ریخت. (فاضل هندی، کشف اللثام، ج1، ص315). از نظر عقلی این که گفته شود آب کر به صورت یک دفعه به روی آب نجس ریخته شود امکان پذیر نیست چون که از نظر عقل این که تمام آن آب کر در یک زمان واحد به آن آب نجس برخورد کند ممکن نخواهد بود پس باید گفت که منظور از برخورد یک دفعه، برخورد عرفی است و آب نجس زمانی به واسطه ملاقات با آب کر پاک می شود که بعد از آن به هر دو اطلاق آب واحد شود نه آن
مقایسه تحلیلی ماهیت دعا از منظر شریعتی و سروش
نویسنده:
عبدالسمیع واژی؛ استاد راهنما: محمدرضا اسدی؛ استاد مشاور: حوران اکبرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
این پژوهش به بررسی تطبیقی دیدگاه‌های دو روشنفکر تأثیرگذار معاصر، علی شریعتی و عبدالکریم سروش، درباره ماهیت، کارکرد و جایگاه دعا در نظام فکری آن‌ها می‌پردازد. دعا به‌عنوان یکی از ارکان معنوی حیات بشر، همواره در ادیان و مکاتب مختلف مورد توجه بوده است، اما در عصر حاضر، تحولاتی در نگرش به آن پدید آمده که نیازمند بازخوانی است. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه‌ای، به این پرسش اصلی پاسخ می‌دهد که دیدگاه شریعتی و سروش درباره دعا چیست و چه شباهت‌ها و تفاوت‌هایی بین آن‌ها وجود دارد؟ یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که شریعتی با رویکردی اجتماعی ـ سیاسی، دعا را ابزاری برای آگاهی‌بخشی و تحول فردی و جمعی می‌داند. از نگاه او، دعا باید انسان را از انفعال خارج کند و به سمت مسئولیت‌پذیری و مبارزه با ظلم سوق دهد. او دعا را تقاضای منفعلانه نمی‌داند، بلکه کنشی انقلابی معرفی می‌کند که می‌تواند زمینه‌ساز تغییرات اجتماعی باشد. در مقابل، سروش با نگاهی فلسفی ـ معرفت‌شناختی، دعا را دیالوگی بین انسان و خدا تفسیر می‌کند که بیش از آن‌که در پی تغییر اراده الهی باشد، به تحول درونی دعاکننده می‌انجامد. او دعا را وسیله‌ای برای تقرب معنوی و کشف حقیقت می‌داند. هر دو متفکر، دعا را از سطح فردی فراتر برده و به آن ابعاد اجتماعی و فلسفی بخشیده‌اند، اما در تأکیدات خود متفاوت‌اند: شریعتی بر کارکرد سیاسی دعا تمرکز دارد، در حالی که سروش به تبیین عقلانی و عرفانی آن می‌پردازد. همچنین، هر دو به نقد «ابزارانگاری دعا» در جامعه متدین معاصر پرداخته و آن را عاملی برای تقلیل معنویت می‌دانند. این پژوهش از نظر هدف، بنیادی ـ نظری است و با تحلیل مقایسه‌ای، گامی در جهت غنای مباحث فلسفه دین و خداشناسی برمی‌دارد. نوآوری آن در بررسی تطبیقی دو اندیشه کمتر مقایسه‌شده و تبیین تأثیرپذیری آن‌ها از سنت اسلامی و چالش‌های مدرنیته است. نتایج تحقیق می‌تواند به بازتعریف جایگاه دعا در زندگی فردی و اجتماعی معاصر کمک کند.
بررسی تطبیقی آموزه های اخلاقی شکر و کفران نعمت از دیدگاه مفسران معاصر شیعه و اهل سنت
نویسنده:
بهروز پورجعفری؛ استاد راهنما: تارم میثم؛ استاد مشاور: عبدالرضا محمدحسین زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شکر و کفران نعمت از مفاهیم بنیادین اخلاقی در اسلام هستند که هم در رشد معنوی فردی و هم در بافت اخلاقی کلی جامعه، اهمیت بسزایی دارند. قرآن و سنت، به طور مکرر بر اهمیت شناخت و قدردانی از نعمت‌های الهی تأکید کرده و در عین حال، نسبت به خطرات و پیامدهای ناسپاسی هشدار می‌دهند. در حالی که اصول اساسی شکر و کفران، به طور جهان‌شمول در سنت اسلامی مورد تأیید قرار گرفته‌اند، تفاسیر ظریف و کاربردهای خاص این مفاهیم ممکن است در بین مکاتب فکری مختلف، متفاوت باشد. در عصر معاصر، با واقعیت‌های پیچیده اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، درک عمیق‌تری از این آموزه‌های اخلاقی برای مسلمانانی که به دنبال پیمودن زندگی مدرن بر اساس اصول اسلامی هستند، بسیار مهم است. به طور خاص، این پژوهش به دنبال پرداختن به این خلأ در مطالعات موجود است: با وجود ادبیات گسترده در مورد اخلاق اسلامی، یک تحلیل تطبیقی جامع از چگونگی درک و بیان آموزه‌های اخلاقی شکر و کفران نعمت توسط مفسران معاصر شیعه و سنی وجود ندارد. درک این دیدگاه‌ها از این جهت مهم است: * احتمال اختلاف: آیا مفسران شیعه و سنی بر جلوه‌های عملی شکر و اشکال خاص کفران نعمت که باید از آنها اجتناب شود، تأکیدات متفاوتی دارند؟ * اهمیت معاصر: این مفسران چگونه این مفاهیم را برای پرداختن به چالش‌های معاصر مانند مادی‌گرایی، نابرابری اجتماعی و تخریب محیط زیست به کار می‌برند؟ * ارتقاء تفاهم: تحلیل تطبیقی می‌تواند زمینه‌های اخلاقی مشترک و نقاط اختلاف احتمالی را آشکار کند، درک دقیق‌تری از اخلاق اسلامی را تقویت کرده و گفتگوی بین‌مذهبی را ترویج کند. بنابراین، هدف این پژوهش، تحلیل تطبیقی آموزه‌های اخلاقی شکر و کفران نعمت، آنگونه که توسط مفسران معاصر شیعه و سنی ارائه شده است، شناسایی زمینه‌های همگرایی و واگرایی، و ارزیابی ارتباط این آموزه‌ها با جوامع مسلمان معاصر است. این مطالعه با بررسی این دیدگاه‌ها، به دنبال کمک به درک جامع‌تری از اخلاق اسلامی و پیامدهای عملی آن در جهان مدرن است.
مبانی نظری خودباوری و آثار فردی و اجتماعی آن در قرآن کریم با رویکردی به نظریه آلبرت بندورا
نویسنده:
کبری داودی؛ استاد راهنما: سهراب مروتی؛ استاد مشاور: مجتبی محمدی انویق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
خودباوری امروزه در روانشناسی و علوم تربیتی به کار می‌رود و منظور از آن یک حالت مثبت روحی و روانی است که در نتیجه احساس ارزشمندی در نفس انسان پدید می‌آید و او را آماده می‌سازد تا از طریق بهره‌گیری از لیاقت‌ها و توانمندی‌هایی که دارد به انجام وظایفی که بر عهده اوست قیام نماید و در این راه، از مشکلات و موانعی که پیش می‌آید هراسی به دل راه ندهد. از این حالت روحی در اسلامی با تعابیری چون مناعت طبع، اعتماد به نفس، عزت نفس و. .. یاد می‌‌شود. در واقع خودباوری، باور به استعدادها، توانایی‌ها و نیروهای نهفته فطری درونی است که با اتکاء به آن می‌توان با اهداف مورد نظر در زندگی رسید و به آن جامع عمل پوشانید و مرحله عالی خودباوری، شکوفایی همه استعدادهای بالقوه فرد است که در قرآن کریم و منابع روانشناسی (آلبرت بندورا )بر اهمیت خودباوری و اعتماد به نفس و آثار فردی و اجتماعی آن به عنوان اصلی‌ترین مؤلفه‌های نظریه شناختی اجتماعی تاکید شده است. قرآن کریم بر این نکته تأکید دارد که خداوند توانایی‌ها واستعدادهای بالقوه را در انسان قرار داده و موفقیت فرد در گرو باور داشتن به این توانایی‌ها و تلاش برای شکوفا کردن آن‌هاست این باور خودکارآمدی فرد را افزایش داده و به او کمک می‌کند تا اهداف مناسب‌تری را برای خود تعیین کند.تقویت خودباوری فردی و اجتماعی بر اساس آموزه‌های قرآنی و نظریه بندورا می‌تواند زمینه‌ساز پیشرفت و موفقیت فردی و اجتماعی باشد. از طرف دیگر، نظریه خودکارآمدی آلبرت بندورا نیز بر نقش محوری خودباوری در موفقیت فردی و اجتماعی تأکید دارد. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی جمع آوری شده است. از مباحثی که بیان شده می‌توان نتیجه گرفت که انسان از شناخت خود و خودشناسی میتواند به خدا شناسی برسد همانطور که درآیه «مَن عَرَفَ نَفسَه، فَقَد عَرَفَ ربَّه»آمده است. آیات قرآن و مطالعات روانشناسی و دیدگاه آلبرت بندورا همواره انسان را به خودباوری، اعتماد به نفس و عزت نفس فرا خوانده‌اند و همه انسان‌ها می‌توانند با مطالعه دقیق و با تدبر در آیات قرآن کریم خود را از خودباختگی و کم بینی نجات دهند و با عبرت گرفتن از کسانی که با غرور و سرکشی بی جا شکست خورده اند، عبرت بگیرند و به کرامت برسند.
  • تعداد رکورد ها : 336741