جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 746
چالش‌های عقیدتی جریان امامت پس از شهادت امام صادق علیه‌السلام
نویسنده:
علیرضا بهرامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اتفاقات و جریاناتی که باعث تردید و انحراف برخی معتقدین به امامت امام صادق7 پس از شهادت ایشان در پذیرش امامت امام کاظم7 شد، نقطه درنگی در جریان شیعه به شمار می‌رود.همزمانی این حوادث با تحولات سیاسی، فکری ـ فرهنگی و گرایشات درون مذهبی انحرافی؛ مطالعه پیامدهای این تحولات بر این چالش را ضروری می‌سازد.جریان عباسی حاکم با شعار دعوت به رضایت خاندان پیامبر9 توانسته بود تمایلات مردم را به خود جلب کند، و با همین ابزار از قوای جامعه دوستدار اهل بیت: برای سرنگونی امویان نهایت استفاده را برد. ایشان پس از گذراندن دوره تثبیت، در صدد حذف مهم‌ترین مخالفان خود یعنی ائمه: با دو ابزار فرقه‌سازی و ایجاد محدودیت برخاستند. همچنین جریانات فکری معتزلی، مرجئی ـ که دوره تئوریزه کردن عقایدشان را می‌گذراندند ـ از طرفی، به همراه رهیافت جریان ترجمه و جریان‌های رادیکال منتسب به خاندان پیامبر9 از جهت دیگر، با طرح نظریه-های خود که برآمده از همنوایی با جریان‌های فکری رائج بود، باعث گرایش مردم به خود و چالش‌آفرینی شدند. این پیش زمینه‌های فکری و سیاسی باعث شد جامعه شیعه پس از شهادت امام صادق7 ـ البته برای یک دوره بسیار کوتاه ـ به جریان عبد‌الله افطح گرایش پیدا کنند.مطالعه روایات معصومین نشان می‌دهد طراحی ویژه اهل بیت: به گونه‌ای صورت گرفته که در زمان بروز چالش اصول شناخت امام در اختیار مردم است. نص، عصمت، علم و ودائع امامت از جمله ابزارهای رفع حیرت است. برخلاف باور عمومی مبنی بر خود معرفی امام، قواعد برخاسته از قرآن و تعالیم اهل بیت به همراه خواص اصحاب، تأثیر گذاران اصلی صحنه چالش هستند.توجه به گستره وجودی امام معصوم و کارکردهای اجتماعی نهاد امامت به عنوان واسطه معرفت و هدایت، کنترل کننده لغزش‌ها، تنظیم کننده روابط و حافظ شیعه و حوزه عقیده مواجهه با چالش‌ها در حوزه نظر را هموار می‌سازد.اهل بیت: ضمن تفکیک بین جریانات عمومی شیعه از برخی خواص و گروه‌های منحرف حرکت روشن-گرانه و با درایت خود در پشت سر گذاشتن چالش‌ها را بر چهار اصل تأکید بر جایگاه نهاد امامت، ملاحظه مخاطبان، کتمان سر و اختلاف زدایی و وحدت آفرینی استوار ساختند.
بررسی فضای صدور روایات امام رضا (علیه السلام)
نویسنده:
ناصر بهادری نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شناخت فضاي صدور روايات معصومان آنچنان اهميت دارد كه گاه بدون در نظر گرفتن آن، به فهمي‌نادرست و چه بسا گمراه‌كننده خواهيم رسيد به عبارت ديگر در بسياري از موارد بايد بدانيم كه معصوم، در هنگام بيان سخن يا انجام عمل خود در چه شرايطي هست يا مخاطب در چه وضعيتي قرار دارد و از اين دست مجهولات كه بايد به آنها پاسخ روشني داده شود. احاديث امام رضا(عليه‌السلام) هم از اين قاعده مستثني نيستند و براي شناخت بهتر و صحيح آنها بايد به قرائن مقامي‌(فضاي صدور) عصر حضرت دقت بيشتري مبذول داشت. به كمك روايات حضرت رضا(عليه‌السلام) و ديگر معصومان، كتب تاريخي و ملل و نحل مي‌توان به فضاي صدور احاديث امام دست پيدا كرد. اهل حديث، معتزله، واقفيه، غلات، خوارج، مرجئه، خلفاي بني العباس (مأمون) و سادات حسني و حسيني از فرق و جريان‌هايي هستند كه در جاي جاي روايات حضرت حضور دارند بنابراين با دقت در عقايد و فعاليت‌هاي آنها مي‌توان شناخت نسبتا كاملي از احاديث امام به دست آورد به طوري كه با حضور آنها بود كه امام به رد عقايدي چون؛ تشبيه و تجسيم، اختيار محض، جبر مطلق، قائم بودن امام هفتم پرداختند و با جريان ها و اقداماتي مثل؛ غصب خلافت، ادعاي دروغين امامت و اسرائيليات مقابله كردند و همچنين به اثبات و تبيين مباحثي مانند؛ بداء، عصمت انبياء، نبوت پيامبر اكرم، جايگاه الهي و فضيلت اهل بيت، اهميت ايمان و عمل و احكام فقه شيعه مبادرت ورزيدند.
جایگاه و مبانی آزاد اندیشی در کلام امام رضا(ع)
نویسنده:
طیبه امیریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مهم اخلاق نظری-کاربردی که ایده‌های امروز جامعه مسلمانان را به چالش فراخوانده، مسئله آزادی و آزاد اندیشی است. هرچند این مسئله از دیرباز به شیوه‌های مختلف مورد توجّه بوده، امّا با پیدایش انقلاب صنعتی و پیشرفت نبوغ بشری به شیوه جدیدتری مورد پالایش قرار گرفته و با جلب افکار فرق و مکاتب مختلف، سبب طرح تئوری‌های گوناگون به جهت ارائه الگوی کاملی برای آزاداندیشی گردیده است. از این‌رو نگارنده در نوشتار حاضر، با توجّه به نیاز علمی جامعه امروزی به حلّ این مسئله به جهت جلوگیری از گرفتار شدن در دام گرداب نظریّات ناقص نظریّه‌پردازان، در صدد استنباط و ارائه الگوی نظری و عملی امام رضا(ع) برآمده تا چهارچوبی منطقی از آزاداندیشی مطرح گردد. در این تحقیق ابتدا جایگاه و مبانی آزاد اندیشی –با توجّه به ملاک-های دینی- از دیدگاه حضرت مورد بررسی قرار گرفته و سپس به تبیین آن در حوزه پلورالیسم درون‌دینی و برون-دینی پرداخته شده است و پس از شرح شیوه رفتاری امام با سران فرق و مذاهب، نحوه برخورد ایشان با بُعد ناهنجاری تعدد فرق مورد بررسی و آنگاه اقدام به الگو سازی رفتار امام در بُعد هنجاری و مثبت تعدد فرق و ادیان پرداخته شده است. در مبحث دیگر اصول نظری و عملی حضرت در تبیین چهارچوب کلّی سیاست با توجّه به ایده آزاداندیشی مورد بررسی قرار گرفته است؛ برای این منظور بعد از کنکاش در مورد پیشینه بحث سیاست در حوزه اسلامی، اصول نظری مربوط به این حوزه شرح و آنگاه با توجّه به الگوی رفتاری حضرت رضا(ع) در شئون مختلفو فراز و نشیب‌های عصر ایشان، چهارچوب عملی آزاداندیشانه حضرت در بعد عملی استنباط و جمع‌آوری شده و الزامات آزاداندیشی سیاسی در غالب مباحث اصیل حکومتی مطرح شده است. در پایان این فصل به نقد یک نظریه سیاسی نوین که با منش حضرت رضا(ع) در تضاد است، پرداخته شده و عیوب آن از دیدگاههای گوناگون شرح و تفصیل شده است تا ابعاد وسیعتری از توجّه به معیارهای حضرت تداعی و ترسیم گردد. در پایان این تحقیق راهکارهای عملی امام رضا(ع) در تبیین آزاداندیشی در حوزه معنویّت مورد بررسی قرار گرفته و مولفه‌های آزادی معنوی به شیوه‌ای مطلوب الگوسازی شده است. همچنین توجّه دادن مخاطب به راههای کسب معرفت معنوی با مَدّ نظر قرار دادن آثار و کارکردهای آن و نیز مانع شناسی راهیابی معنوی و ضرورت نیاز به راهنما در این مورد، سوالاتی که ممکن است در ذهن مخاطب خطور نماید را گردآوری نموده تا بلکه بتواند با توجّه به ظرفیّت خود، بر مبنای کلام رضوی پاسخگو باشد.
نقش نظريه امامت در تحقق جامعه آرماني از منظر قرآن و روايات
نویسنده:
علی سروری‌مجد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اديان الهي و آيين‌هاي غيرالهي و نيز فيلسوفان بشري براي ساختن جامعه مطلوب توصيه‌ها و برنامه هايي را ارائه كرده‌اند.قرآن و عترت دو منبع اصلي معارف و دو هديه بي بديل الهي به بشر و راهنما به بهترين و استوارترين راه كمال و سعادت انسان تا پايان جهانند. لذا يكي از بزرگترين نعمت‌ها و منت هاي پروردگار نسبت به بندگانش بعثت رسول اکرم(ص) و نصب اوصياي ايشان يعني امامان معصوم از جانب اويند. نصب آنان اكمال دين و اتمام نعمت است. خداوند تعالي به امامان ويژگي هاي منحصر به فردي داده كه در صورت بهره مندي کامل بشر، از آن ذوات مقدس، آرزوي ديرينه او يعني جامعه آرماني تحقق خواهد يافت.سوال اصلي ما در اين رساله، اين است که نظريه امامت (در مذهب شيعه اثني عشري) مبتني بر آموزه‌هاي قرآن و عترت چه نقشي در تحقق جامعه آرماني ايفا مي‌کند؟جامعه آرماني به استناد قرآن و روايات، جامعه اي است که مردم در انديشه و عمل ولايت الهي را پذيرفته اند؛ امام حاکم است و مردم ولايت پذيرند؛ هدف و تلاش آن جامعه رشد معنوي و مادي بشر است؛ دائما در حال رشد و شكوفايي است؛ ميزان معرفت ديني مردم بالاست؛ کرامت انسان‌ها در آن رعايت مي‌شود؛ مردم و مسوولان عدالت و تقواي الهي را در تمام شوون آن به پا مي‌دارند؛ استکبار ستيزند، با ظلم مبارزه و مظلوم را ياري مي‌کنند؛ انسانها نسبت به يکديگر محبت دارند و به هم احسان مي‌کنند؛ اهل عفو و صفح اند؛ اهل صبر و استقامت براي حق و تواصي عمومي به حق و صبرند؛ در مسائل فردي و اجتماعي با افراد ذي صلاح مشورت مي‌کنند؛ سلامت، بهداشت، نظم و امنيت برقرار است؛ تلاش در توليد و قناعت در مصرف، فرهنگ عمومي جامعه است. اصل امامت در مکتب شيعه اثني عشري، تحقق بخش شاخص‌هايي است که از جامعه آرمانيِِ مورد نظر قرآن و عترت بيان شد. لذا براي تحليل اين موضوع ويژگي‌هاي امام مورد بررسي قرار گرفته است. ويژگي هاي امام در ارتباط با تحقق جامعه آرماني به دو دسته كلي تقسيم مي‌شوند: ويژگي هاي ناظر به مقام امامت و ويژگي هاي ناظر به هدايت خلق. ويژگي‌هاي ناظر به مقام امامت عبارتند از : نصب الهي، عصمت، علم، ولايت، ابتلاء، صبر و يقين؛ و ويژگي‌هاي ناظر به هدايت خلق عبارتند از : هدايت علمي، هدايت به امر، ساست و حکومت، هدايت ديني و دفاع از دين باوران، پدري دلسوز و مهربان واصلاح جهانيامام با حاکميت الهي خود، علاوه بر مديريت جامعه، هدايت علمي و هدايت به امر مي فرمايد؛عقل و علم را در جامعه رشد مي دهد و با ابزار سياست و حكومت، عدالت را برپا و به اصلاح جهاني مي پردازد. اصل امامت، در آموزه‌هاي مکتب شيعه اثني عشري تحقق بخش آن جامعه براي اعتلاي اعتقادي، اخلاقي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي است. هر كدام از مواردي كه ذكر شد نيز زير شاخه هايي دارند؛ كه در حد مجال و هدف اصلي رساله، به آن‌ها پرداخته شده است.
بررسی شبهات رفتاری انبیاء (ع) مذکور در قرآن با توجه به نظریه مشهور عصمت با توجه به نظریات متکلمین متقدم
نویسنده:
علی ابراهیم‌عابدی,علی ابراهیم عابدی خوراسگانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از ویژگیهای انبیاء(ع) عصمت آنها ازگناه،خطا واشتباه است که ضامن تحقق فلسفه بعثت آنهاست ودر تمام دوران عمر وهمه شئون زندگی آنها جاری است،چراکه اگر احتمال گناه،نسیان وغفلت درآنها باشد احتمال خطا و انحراف در گرفتن پیام وحی،تصرف درآن یا ناتوانی در ابلاغ آن به مردم،وجود خواهد داشت و با توجه به اینکه اصلی ترین منبع معرفتی و سالمترین متن دینی اسلام، قران کریم است که به شهادت تاریخ وحتی دشمنان اسلام، هیچگونه تغییر وتحریفی دامنگیر آن نشده است و نخواهد شد وباتوجه به اینکه مطالعه این کتاب عزیز بهترین راه کسب معرفت نسبت به انبیاء الهی (ع) است، برخی از دوستان ناآگاه دشمنان آگاه با استناد به ظواهر آیات متشابه آن، به انبیاء (ع) نسبت گناه، خطا یا نسیان داده اند که در این پژوهش درصدد پاسخگوئی به این شبهه برآمدیم که با استناد به ظواهر قرآن کریم می توان چنین نسبت هائی به ایشان داد یا خیر؟که پس از بررسی لغوی و اصطلاحی عصمت، بعنوان مقدمه ای بر اثبات عصمت انبیاء(ع) بصورت گزینشی به دلائل عقلی ونقلی که شامل آیات و روایات شریفه است و متکلمان مسلمان به ویژه شیعه در طول تاریخ اسلام برای پاسخگوئی به اینگونه شبهات ازآن بهره برده اند،پرداخته شد وضمن ردّ شائبه عدم عصمت انبیاء(ع)، برخی از آیاتی که قائلین به عدم عصمت با استناد به آنها به انبیاء(ع) نسبت گناه یا خطا داده اند،مطرح شده و بررسی ونقد گردیده است.
بررسی از خودبیگانگی از نظر صدرالمتألهین و جلال‌الدین مولوی
نویسنده:
انسیه ماهینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از راههای شناخت و نقد اندیشه‌ها، مقایسه نظرات گوناگون بزرگان فکر و اندیشه با یکدیگر و داوری کردن میان آنهاست.در پژوهش حاضر، هدف بررسی تطبیقی نظریات دو عارف متأله فارسی زبان جهان اسلام مولوی و ملاصدرا در خصوص مسئله‌ی « از خودبیگانگی» است. در جریان مطالعه تطبیقی افکار مولوی و ملاصدرا، سعی بر آن بود تا تصور، ابزار انگار باشد. بر همین اساس مسأله اصلی مورد پژوهش در کنار توصیف مواضع خلاف و وفاق، تبیین مواضع نیز بوده است. از این رو برای فهم عمیق‌تر و درک کامل‌تر مسأله علاوه بر تطبیق مبانی، برخی موارد که به کلیات فردی و مکتبی بازگشت داشته مورد بررسی قرار گرفت و در ادامه به تعریف و تبیین مسئله از خودبیگانگی از نظر هر دو اندیشمند، پیامدها،علل بروز و راهکارهای درمان آن به صورت تطبیقی پرداخته شد. آنچه ضرورت پیگیری پژوهش را بیشتر می سازد آن است که بررسی این مسئله، علل و راهکارهای آن منحصر به قرون گذشته نبوده بلکه با توجه به این که حرکت در مسیر خلاف فطرت بشری است در دوران معاصر با توجه به شرایط موجود، طرح آن اهمیت بیشتری می یابد، خصوصاً بررسی راهکارهای درمان آن که با توجه به فضای فکری، فرهنگی و دینی مولوی و ملاصدرا، در سرزمین های اسلامی ایجاد معرفت افزایی و در صورت تأثیر گذاری و عمل، معضل خودباختگی را خصوصاً در بین نسل جوان برطرف خواهد نمود .از نظر مولوی انسان دارای هویتی الهی است که در اثر هبوط،از آن دور افتاده و دچار خود فراموشی شده است.آنچه این فراموشی اجباری اولیه را تشدید می کند تعلق و آمیزش با ماده و مادیات و تأثیر قوای طبیعی حیوانی است که باعث شده کم کم تیرگی و ظلمت بر وی چیره شده او را از عالم پاک و روشن دور سازد و بدین سبب در درون خود عذاب و شکنجه مرغ محبوس را احساس می کند و می نالد و هوای بازگشت به وطن اصلی خود می کند. می توان این سیر استکمالی در آثار مولوی را در قالب قوس نزول و صعود به تصویر کشید.از خودبیگانگی نقطه مقابل خودشناسی است از این رو پیامدهای آن عدم حضور و وجود پیامدهای خودشناسی است که به برخی از آنها از دید مولوی اشاره می شود.از دید مولوی دو دسته عوامل باعث عدم شناخت خویشتن است که برخی عوامل درونی و بعضی بیرونی اند که در جایگاه خود مورد بررسی واقع می شود.از نظر وی نقطه مقابل علل از خودبیگانگی،راه هایی برای خودیابی و غلبه بر از خودبیگانگی است .بصورت اختصار راه درمان آن از دید مولوی چیزی جز یافتن مأوای اصلی و بازگشت به آن و در نتیجه خروج از غفلت نیست. ملاصدرا در حکمت متعالیه، در صدد تعالی و تکامل انسان است.غایت انسان شناسی ملاصدرا علامت گذاری راه و مسیر کمال انسان است تا آدمی به نهایت کمال وجودی خود برسد و آن، همان سعادت انسان و حیات مطلوب اوست.حال اگر انسان به معرفت نفس نایل نگردد و طریق تهذیب نفس پیشه نکند، در مسیر کمال قرار نمی گیرد بلکه روز به روز از خویشتن خویش فاصله گرفته و با خود بیگانه می شود و در نتیجه پیامدهای زیادی ایجاد خواهد کرد. بنابراین سعی شد با تأکید بر افکار صدرالمتألهین، ضمن بررسی پیامدها و علل از خودبیگانگی، راهکارهای آن نیز بیان شود. اکثر دیدگاههای حکیم شیرازی و ملای رومی با توجه به اشتراکات وسیع فرهنگی، اجتماعی و دینی شبیه یکدیگر و در نتیجه مکمل یکدیگر بوده و موارد اندکی اختلاف که به مبانی فکری مربوط می باشد بین آن دو وجود داشت.به نظر می رسد هرچند از نظر پارادایمی اندیشه های هر دو متفکردر این خصوص بسیار به هم نزدیک می باشند؛ اما صدرالمتألهین در بحث خویش از روش حکمی – عرفانی استفاده می نماید اما مولوی بیان خود را در روشی عرفانی به صورت تمثیلی بیان کرده که برای عموم قابل فهم می باشد. این تحقیق پژوهشی توصیفی- تحلیلی است که در جمع‌آوری اطلاعات از روش کتابخانه‌ای پیروی می‌کند.
انسان‌شناسی از دیدگاه ابن‌سینا و آکوئیناس
نویسنده:
معصومه علیدوست معززی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شیخ الرئیس بو علی سینا و سنت توماس آکوئیناس دو حکیم و فیلسوف بزرگ مشائی بودند. آنها با پیروی از مبانی فلسفی ارسطو که آن را تا حدودی با اندیشه ها و باورهای کلامی خود موافقمی یافتند، در صدد تبیین حقیقت آدمی برآمدند . با بررسی برخی شباهتها در آرای فلسفی این دو فیلسوفو میزانتأثیری که آندو در فلسفه اسلام و غرب داشته اند، مسائلی مطرح می گردد از جمله اینکه آیاآکوئیناس در رابطه با موضوع مورد بحثیعنی،انسان و ابعاد وجودیش،تحت تاثیر اندیشه های ابن سینا بوده است ؟ و بطور کلی این تفاوتها و شباهتها در نحوه پرداختن این دو فیلسوف شرق و غرب به مسئله انسان چگونه قابل تبیین است؟ نگارنده در این نوشتار بر آن بوده است که با توجه به مسائل یاد شده به مطالعه تطبیقی آرای بو علی و آکوئیناس در مورد انسان بپردازد .به نظر می رسد با توجه به اینکه هم ابن سینا و هم آکوئیناس هر دو نه عقل گرای صرف هستند و نه ایمان گرای صرف، رابطه انسان و خدا را در قالب عشق ، عبادت ، سعادت و فیض الهی بیان کرده اند. در ضمن آکوئیناس بر رستاخیز بدن و نیز بر خلود نفس صحه گذاشته و ابن سینا هم معاد روحانی را با برهان پذیرفته و در مورد معاد جسمانی اگرچه از نظر استدلالی قادر به اثباتش نشده اما بر اساس فرموده پیامبر اکرم (ص) آنرا پذیرفته است . در نهایت نگارنده به این نتیجه می رسد که آکوئیناس هم از تأثیرات شگرفی که ابن سینا بر مباحث فلسفی و کلامی غربیان گذاشته است ، مستثنا نبوده و رگه های فکری مشترکی بین این دو فیلسوف در زمینه حقیقت انسان مشاهده می شود، هر چند که در مواردی هم اختلاف نظر بین آنها وجود دارد که به آنها نیز اشاره شده است .
تحلیلی بر سیره ارتباطات میان‌فردی حضرت زهرا (علیهاالسلام)
نویسنده:
محمدجواد منصورسمائی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بشر همواره به دنبال الگوی شایسته و کامل جهت برنامه ریزی در افق کمال و سعادت انسانی خویش بوده است. با توجه به آن که ارتباطات میان فردی بخش مهمی از روابط انسان در طول حیات او را تشکیل می دهد، معرفی الگویی برای سرمشق گیری در ارتباطات میان فردی اهمیت ویژه ای می یابد. در دین مبین اسلام، اهل بیت عصمت و طهارت: به عنوان الگوی زندگانی بشری معرفی شده اند. در این میان، زندگی حضرت زهرا، به دلیل شأن و جایگاه ویژه حضرت نزد تمامی مسلمانان، از اهمیت بالایی برخوردار است. این تحقیق عهده دار بررسی سیره ارتباطات میان فردی آن حضرت و کشف اصول و مبانی حاکم بر آن است. برای رسیدن به این هدف، از روش تحقیق اسنادی و کتابخانه ای به شیوه تحلیلی استفاده شده است. برای این منظور کتب تاریخی و روایی که حاکی ارتباطات میان فردی حضرت زهرا3 بوده اند مورد مطالعه، تحلیل و بررسی قرار گرفت. آنچه در این تحقیق به آن دست یافتیم، کیفیت ارتباطات میان فردی حضرت زهرابوده است. در ارتباط ایشان با اعضای خانواده گونه های مختلف ارتباط، از جمله ابراز محبت، ارشادپذیری، ادب و احترام، همدلی و دلداری، رفتار مادرگونه، رفت و آمد مستمر، رفتار نشاط بخش، رعایت حدود الهی، ایثار، عشق و علاقه، کمک اقتصادی، آموزش های غیر مستقیم و ... و در بررسی ارتباطات میان فردی حضرت با دیگر اعضای جامعه، ایثار و انفاق، میهمان نوازی، مقدم داشتن همسایگان، رابطه نیکو با غیر مسلمانان و ... به دست آمد.در پایان هفت اصل خدامحوری، حق گرایی و ظلم ستیزی، ایثار و از خود گذشتگی، احترام به هویت انسانی، عفت و پاک دامنی، تلاش برای رشد معنوی دیگران و بی ارزشی دنیا به عنوان اصول و مبانی ارتباطات میان فردی حضرت زهرا معرفی شدند.
جایگاه خدا در انسان‌شناسی ملاصدرا
نویسنده:
محرم رحیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خداوند و تصوری که در حکمت متعالیه از او وجود دارد، مهم‌ترین نقش را در انسان‌شناسی ملاصدرا ایفا می کند. از نظر ملاصدرا تمامی کائنات جلوه‌های مختلف خداوند هستند و انسان، کامل‌ترین جلو? اوست که در آیات قرآنی به خلیف? الهی و امانت‌دار خداوند توصیف شده است. خداوند در حکمت متعالیه نه به‌عنوان خدایی که در رأس آفرینش قرار دارد و با واسطه با انسان مرتبط است؛ بلکه خدایی است که بنا بر آیه « نَحْنُ‏ أَقْرَبُ‏ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ (ق / 16)» از آدمی به خودش نزدیک‌تر است. مبانی اصلی ملاصدرا در انسان‌شناسی، اصالت وجود، وحدت تشکیکی وجود (و در نظر نهایی وی وحدت شخصی وجود)، ربط محض بودن معلول نسبت به علّت و حرکت جوهری است. در بستر حرکت جوهری نفس انسانی مراتبی از ماده، مثال و عقل را دارا گشته و به مقام فوق عقل دست می‌یابد. داشتن مراتب گوناگون، خدشه‌ای بر وحدت نفس وارد نمی‌سازد همانطور که خداوند هم دارای جلوه‌هایی از عقل، مثال و ماده بوده؛ ولی این منافی با وحدت او نیست. وحدت خداوند، وحدت حقّه است و انسان نیز وحدتی ظل وحدت حقّ? خداوند دارد. تناظر خداوند و انسان به این مسئله ختم نمی‌شود: در نگرش صدرایی همانطور که خداوند خالق و مبدع هستی است، انسان نیز به‌عنوان خلیفه و جانشین وی دارای این ویژگی است؛ یعنی با قو? تخیل خود وجودات ذهنی را در سرزمین خیال خود می‌آفریند، تفاوت تنها در این است که ابداع خداوند در قلمرو خارج است و ابداع تخیل در قلمرو ذهن.
بررسی تطبیقی آراء شهید مطهری و ملا مهدی  نراقی در حوزه تربیت اخلاق
نویسنده:
رحمت اله محبوبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تربیت اخلاقی، به عنوان ساحتی مهم از تربیت ، امروزه مورد عنایت و توجه ویژه ای قرار گرفته است؛ و اگر بشر امروز بخواهد تعادل روحیو روانی داشته و در روابط فردی و اجتماعی موفق باشد. باید به اخلاقو تربیت اخلاقی روی آورد. این پژوهش به بررسی تطبیقی موضوع تربیت اخلاقی در آثار ملا محمد مهدی نراقی و استاد مرتضی مطهری می پردازد. ناگفته پیداست که این مقال را ، مجال نیست که به تمامی آنچه محقق نراقی و استاد مطهری در باره اخلاق و تربیت اخلاقی آورده اند، بپردازد؛ با این حال، هر کدام از این آثار ترجمان فکری مولفان خود می باشند. ساحت تربیت اخلاقی ، ساحتی گسترده و زوایای آن متنوع و متکثر است. محقق نراقی در کمال اختصار ضمن بیان مبانی واصول ، اهداف و روش هایتربیت اخلاقی، با رویکرد تلفیقی وبا استدلال برهانی ضمن بهره بردن از شریعت وعرفان و اندرز اقدام به شرح نظریات خود نموده است.مباحث مربوط به اخلاق بندگی و دینیبا سبک درمان برخی بیماریهای روحی ، و با تقسیم بندی نوین قوای نفس ودیگر مباحث خرد وکلان که از تلفیقی بودن جامع السعادات و عقلی بودن تهذیب وتربیت سرچشمهمی گیرد. و استاد مطهری اخلاق را با دین و وجدان درونی انسان ها عجین شده می داند. طبق دیدگاه وی انسانها از هویتی برخوردارند که خداوند در درون آنها از روح خود دمیده است و در مفهوم اخلاق نوعی قداست وجود دارد. چنین نظریه ای در باره اخلاق ، بعضی دلالت ها را برای اخلاق به دنبال دارد که بیشتر تبیین کننده رویکرد اخلاقوتربیت اسلامی بامبانی ،اهداف ، اصول و تنظیم محتوای آموزشی تربیتی است.
  • تعداد رکورد ها : 746