جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
صفحه اصلی کتابخانه > جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  *برای جستجوی عین عبارت , عبارت مورد نظر را درون گیومه ("") قرار دهید . مانند : "تاریخ ایران"
  • تعداد رکورد ها : 336727
تحلیل و ارزیابی کاربست واژگان« فوز، فلاح و نجات » با تکیه بر تفسیر قرآن به قرآن
نویسنده:
آمنه رستمی احمدوندی؛ استاد راهنما: زهره نریمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
پایان‌نامه حاضر با عنوان ",تحلیل و ارزیابی کاربست واژگان «فوز»، «فلاح »و «نجات »با تکیه بر تفاسیر قرآن به قرآن",به بررسی دقیق سه مفهوم بنیادین قرآنی پرداخته است که هر یک به‌گونه‌ای با غایت نهایی حیات انسانی، یعنی رستگاری در دنیا و آخرت پیوند دارند. واژگان «فوز»، «فلاح» و «نجات» از پرکاربردترین مفاهیم قرآن کریم‌اند که غالباً به‌صورت مترادف درک می‌شوند. با این‌حال، تأمل در سیاق‌های قرآنی نشان می‌دهد که هر یک دارای بار معنایی و کارکرد خاصی هستند. ازاین‌رو، پرسش اصلی این تحقیق آن است که این واژگان چه تفاوت‌ها و اشتراکاتی دارند و قرآن چگونه آن‌ها را در مسیر هدایت انسان به‌کار گرفته است و تبیین دقیق این مفاهیم می‌تواند فهم ما از نظام معنایی قرآن و نگاه آن به سعادت انسان را ژرف‌تر سازد. این پژوهش بر آن است که ضمن تحلیل لغوی و تفسیری این سه واژه، جایگاه آن‌ها را در ترسیم سیر رستگاری انسان نشان دهد و نسبت میان آن‌ها را آشکار کند. همچنین، عوامل و موانع دستیابی به فوز، فلاح و نجات بر اساس آیات قرآن تبیین گردد. این پژوهش با رویکرد تفسیر قرآن به قرآن سامان یافته است؛ بدین معنا که آیات مرتبط با این واژه‌ها به‌صورت درون‌متنی و با توجه به پیوند معنایی و سیاقی آن‌ها بررسی شده و سپس از یافته‌های تفسیری مفسران برجسته بهره گرفته شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که «فوز» بیشتر برهدف غایی و رستگاری اُخروی دلالت دارد، «فلاح» فرآیند پیوسته‌ی رشد و مسیر رسیدن به کامیابی در سایه ایمان و عمل صالح را بیان می‌کند، و «نجات» به معنای رهایی از خطر و هلاکت است. از این‌رو، می‌توان آن‌ها را سه حلقه‌ی به‌هم‌پیوسته دانست. نجات، مرحله رهایی از عذاب و موانع است، فلاح استمرار در مسیر بندگی و رشد معنوی را نشان می‌دهد؛ و فوز غایت و نتیجه نهایی در قیامت است. همچنین، عواملی چون ایمان، عمل صالح، تقوا، صبر، تزکیه، اطاعت، امر به معروف و نهی از منکرو جهاد از شرایط تحقق این مفاهیم معرفی شده و در مقابل،سِحر،ظلم، کفر، جُرم، افتراء از موانع اصلی به‌شمار آمده‌اند. در مجموع، قرآن کریم تصویری جامع از رستگاری انسان ارائه می‌دهد که با نجات آغاز، با فلاح تداوم می‌یابد و با فوز به کمال نهایی می‌رسد.
بررسی مبانی تقریب در آرای امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری (مدظله) و مقایسه آن با دیدگاه های برخی از معاصران اهل سنت( شیخ محمود شلتوت، شیخ محمد غزالی، دکتر عبدالله بن بیه، شیخ عبدالمجید سلیم و... )
نویسنده:
فاطمه نیک زادالحسینی؛ استاد راهنما: رضا سعادت نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در قرآن کریم آیات متعددی دعوت به وحدت و همدلی بین مومنان کرده است همچنان که می فرماید : « یا ایّها الّذین آمنوا ادخلوا فی السلم کافه و لا تتبعوا خطوات الشیطان انّه لکم عدوّ مّبین » (بقره آیه 208 ) و نیز تاکید می کند که مومنان به شدت از تفرقه و دوری پرهیز کنند. همچنان که می فرماید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا ...» (آل عمران آیه 103). این دعوت به وحدت و پرهیز از تفرقه از جهات مختلف در قرآن قابل بررسی است. پیامبران الهی همیشه بر اصل وحدت بین امت ها اهمیت قائل بودند و تلاش می کردند تا از بروز نفاق و تفرقه جلوگیری کنند. پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز برای تحقق وحدت بین مسلمانان و جلوگیری از تفرقه همواره اقداماتی داشته اند برای مثال فتح مکه بدون جنگ و خونریزی، خطبه ی پیامبر در غدیر خم و ... . موضوع وحدت و یکپارچگی اجتماع مسلمین به طور مستقل مورد توجه و عنایت ائمه اطهار (علیهم السلام) قرار داشته است، به گونه ای که آن بزرگواران ضمن تأکیدهای فراوان بر ضرورت حفظ اتحاد مسلمین، آن را از وظایف اصلی شیعیان در بر خورد با مخالفان مذهبی می دانسته اند. امام علی (علیه السلام) می فرماید: به شدت از اختلاف و تفرقه بپرهیزید ، چه اینکه انسان های اندک پراکنده دستخوش دام های شیطان می گردند ، چنان که گوسفندان پراکنده و از محور به دور افتاده، طعمه گرگ می شود. بنابر آنچه گفته شد می توان گفت مسئله وحدت، یکپارچگی و همدلی یکی از عناصر مهم حفظ جامعه اسلامی است و تفرقه همانند آتشی ست که به جان امت اسلام می افتد و سبب منفعل شدن و در نهایت نابودی جامعه اسلامی خواهد شد. در میان مذاهب اسلامی اعتقادات، باورها و اصول مشترک زیادی وجود دارد از جمله اعتقاد به توحید، نبوت، معاد، کتاب آسمانی مشترک و ... اما با این حال در میان این مذاهب، مفاهیم و عقایدی نیز وجود دارد که در آن اختلاف است و مسلمانان از دیر باز تا کنون با استفاده از روایات، آیات قرآن، دلایل عقلی و مستندات تاریخی در تلاش برای اثبات درستی این عقاید مخالف هستند. از جمله این عقاید مخالف مسئله امامت، عدالت خداوند، برخی از احکام و .... می باشد. از دیر باز دشمنان اسلام از همین اختلافات بین مسلمانان سوءاستفاده کرده و با دامن زدن به این اختلافات و تحریک مسلمانان از راه های گوناگون دست به تفرقه افکنی بین مسلمانان زدند و از همین مسئله به عنوان مهم ترین سلاح خود استفاده می کنند. در خلال تحولات اخیر منطقه ای در رابطه با درگیری و تنش میان فلسطین و رژیم صهیونیستی مشاهده شد که برخی از مسلمانان اهل تشیع به کمک رسانی و حمایت شیعیان از مردم مظلوم غزه به دلیل سنی مذهب بودن آن ها معترض هستند. بررسی این موضوع نشان می دهد ریشه این اعتراضات نابخردانه در تلاش های دشمنان اسلام برای تفرقه افکنی میان مذاهب اسلامی می باشد. با توجه به ضرورت و اهمیت وحدت مسلمین و جلوگیری از تفرقه بر اساس مطالبی که به آن اشاره شد برخی از علمای اسلام اندیشه تقریب مذاهب را پایه گذاری کردند. و هدف آن ها نزدیک کردن هر چه بیشتر مذاهب مختلف مسلمانان به یکدیگر و از بین بردن اختلاف بین آن ها است. در تاریخ اسلام گاهی برخی از خلفا برای تقریب مسلمانان تلاش کرده اند اما به دلیل اینکه بیشتر اهداف آن ها مسائل سیاسی بوده است، سرانجام موفق نداشته اند. اما از قرن چهاردهم هجری به بعد با مقالات سید جمال الدین اسدآبادی، تقریب مذاهب جان تازه ای به خود گرفت. و پس از او با تلاش و اهتمام برخی علمای شیعه و اهل سنت مانند محمد عبده، محمد تقی قمی و .... مجامع مهمی برای تقریب مذاهب تشکیل شد که نقش بسزایی در تحقق این اندیشه ی مهم داشته اند. در قرن اخیر و با ظهور بیشتر جریان‌های تندروی اسلامی همانند وهابیت، اسماعیلیه، صوفیه و... و علنی شدن دشمنی بدخواهان اسلام و تلاش بیشتر آنان برای تفرقه افکنی بین مسلمانان جهت جلوگیری از قدرت گرفتن آنها، مسئله‌ی تقریب مذاهب اسلامی به یکی از دغدغه‌های مهم دلسوزان جهان اسلام تبدیل ‌شده است. کتاب‌ها و مقالات بسیاری نوشته شده است؛ ولی با این همه، بحث تقریب هنوز در چهارچوب احساسی و شعارگونه محدود شده است. و همچنان دچار خلا های پژوهشی می باشد. یکی از تأثیرگذارترین رهبران وحدت‌طلب و پیشوایان اصلاح‌گرای معاصر، امام خمینی(ره) است. او نیز همچون سید جمال‌الدین اسدآبادی، بنیان گذار حرکت اصلاحی و وحدت‌طلبی، از برجسته‌ترین منادیان همبستگی و انسجام اسلامی به شمار می‌رود. در نگاه امام خمینی(ره) تعالیم اسلامی بر محوریت امت اسلامی و برادری و برابری اسلامی استوار است. وی تعدد و اختلاف و دشمنی را در جامعه اسلامی از دسیسه‌های استعمار و قدرت‌های جهان‌خوار می‌داند. امام خمینی(ره) سخت معتقد به وحدت مسلمانان- با قطع نظر از گرایش‌های مذهبی آنان- در مقابل استعمارگران و دشمنان اسلام بود و وحدت اسلامی را رمز پیروزی و موفقیت مسلمانان می‌دانست. و هر حرکتی را که به تفرقه و تشتت صفوف مسلمانان و بهره‌برداری و استیلای استعمارگران می‌انجامید، محکوم می‌کرد و با صدور فتاوای تقریب‌گرایانه و پیام‌های پیاپی راه‌های عملی وحدت شیعه و سنی را بیان می‌نمود. آیت الله خامنه ای، به عنوان رهبر مقتدر حکومت اسلامی یکی از طلایه‌داران تقریب مذاهب اسلامی دارای مبانی و شاخص هایی منطبق بر آموزه‌های اصیل اسلامی است. وحدت از نگاه ایشان یک مسأله استراتژیک است ، ایشان نه تنها با گفتار و بیانات‌شان در این زمینه گام برداشته‌اند بلکه در حیطه عمل ، با تأسیس مجمع جهانی تقریب مذاهب و مجمع جهانی اهل‌بیت علیهم‌السلام که هر دو در راستای تقریب مذاهب و وحدت اسلامی فعالیت می‌کنند در این جهت قدم برداشته‌اند.
شبکه معنایی مراقبه در قرآن
نویسنده:
زهره اسماعیل زاده؛ استاد راهنما: سمیه عمادی؛ استاد مشاور: علی عابدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
معناشناسی (semantic) یکی از روش‌های نوین تحقیق و پژوهش در قرآن کریم است.در این نگرش، پس از انتخاب کلمات کلیدی قرآن، حوزه‌های معنایی هر واژه به همراه ارتباط شبکه میان آن‌ها، بررسی و برخی لایه‌های معنایی آیات ظاهر می‌شود. این رویکرد سعی دارد، با ملاحظه بافت و سیاق و با توجه به مجاورت کلمات و تکیه بر مجموعه یا بافت کلی قرآن، انسجام و پیوستگی معارف قرآن را روشن کند.(آذر رحمانی،1395 ،ص19) لئووایزگربر معناشناسی واژگانی را برای نخستین بار در مکتب معنایی بن (آلمان) طراحی کرد و در مراحل بعد توشیهیکو ایزوتسو در تحقیقات قرآنی طلایه‌دار آن شد (ایزوتسو،1360،ص5). این مکتب سعی دارد از طریق تحقیق در کلمات قرآن طرز نگرش قرآن را کشف کند، در این روش کلماتی که نقش قطعی در ساختن جهان‌بینی قرآن دارد، کلمات کلیدی قرآن خوانده می‌شود. هر کدام از کلمات کلیدی قرآن زیرمجموعه‌هایی دارند که با آن کلمه کلیدی در ارتباط است (ر. ک: ایزوتسو، 1361، ص1-26). مکتب لندن مشهور به رویکرد بافتی (operational Approach) تأکید زیادی بر بافت و سیاق واژگان دارد. ایشان معتقدند که معنا تنها از خلال قرارگرفتن در بافت کشف می‌شود؛ لذا معانی کلمه‌ها، تحلیلی از بافت‌های زبانی، عاطفی، موقعیتی، فرهنگی را می‌طلبد (ر. ک: پالمر، 1366، ص156- 160). بررسی معنای واژه در چارچوب بافت زبانی که درآن به وقوع پیوسته است، بافت زبانی آن واژه نامیده می‌شود. این نوع از بافت، معنا را برحسب روابط موجود میان واژه‌ها و البته به‌صورت روابط هم‌نشینی بررسی می‌کند. روابط هم‌نشینی مربوط به ترکیب و نسبت‌های هم‌جواری کلمات است؛ به‌عبارت دیگر این روابط به ارتباط یک عنصر زبانی با سایر عناصر تشکیل‌دهنده زبان متن می‌پردازد (صفوی، 1379، ص41). بافت عاطفی، مربوط به شدت یا ضعف بار معنایی کلمات در میزان اثرگذاری آنهاست، بافت موقعیتی یا بافت غیر زبانی، زبان را در متن موقعیتی که در آن رخ داده است، بررسی می‌کند و در پایان، بافت فرهنگی و مشخص‌کردن محیط فرهنگی یا اجتماعی است که کلمه در آن به‌کار رفته است (احمدمختار، 1386، ص65-66 ؛ سلوی محمد، 1381، ص70). توجه به بافت و سیاق در کشف معانی، از موضوعاتی است که علاوه بر معناشناسان، اندیشمندان حوزه قرآن و خصوصاً مفسران در تفسیر بدان توجه ویژه کرده‌اند و آن را قرینه‌ای مرجّح یا مانع برای استدلال معانی دانسته‌اند. سیاق از ریشه «سَوَقَ» است که از نظر لغویان به‌معنای رشته پیوسته، راندن، تابع و... است (ابن‌منظور، 1414، ج6، ص432؛ طریحی، 1375، ج5، ص188). ازنظر اصطلاحی نیز عبارت است از ساختار کلی که در مجموعه‌ای از کلمات، جملات و یا آیات سایه می افکند و بر معنای آن اثر می‌گذارد (رجبی، 1385، ص92). از سوی دیگر، از آنجایی که واژگان، عبارت است از تعداد بی‌شماری لایه‌های ارتباطاتِ به‌هم وابسته یا حوزه‌های اشتراک تصورّی، که هر یک از آنها متناظر با دلبستگی و علاقه‌مندی غالب یک جامعه در دوره‌ای از تاریخ آن است و بنابراین، جنبه و سیمایی از کمال مطلوب‌ها و بلندپروازی‌ها و اشتغالات آن را خلاصه می‌کند (ایزوتسو، 1360، ص27). مفاهیم قرآنی نیز در لایه‌های مختلفی مطرح و بررسی می‌شود، از جمله لایه اخلاقی، کلامی، فلسفی و عرفانی. هر یک از این لایه‌ها، میدان‌ها و شبکه‌های معنایی گسترده‌ای را در برگرفته‌اند. یکی از این سطح‌های پر اهمیّت، لایه های معنایی مراقبه است که در این رساله با این رویکرد و لایه‌های معنایی مربوط به آن بررسی می‌شود. «یکی از مهمترین مباحثی که در علم اخلاق بیان شده است مبحث مراقبه نفس است که در همه حالات انسانی چه پیش از عمل ،چه در حین عمل و چه بعد از عمل همیشه انسان باید به آن توجه نماید فلذا چون مفهوم مراقبه در قرآن کریم با خود این لفظ بیان نشده است در این پژوهش به بررسی شبکه معنایی مراقبه و الفاظی که همنشینی با این واژه دارد مثل حفظ ، رصد و... می پردازیم.البته ماده رقب در قرآن می باشد ولی نه به مفهوم مراقبه نفس که در عامه مردم مشهور می باشد بلکه معانی دیگری مانند رعایت کردن،انتظار کشیدن و نگهبانی و...که البته به لحاظ صرفی هم متفاوت است. (فراهیدی، 1409 ، ج 5، ص 154) فلذا در تحقیق حاضر سعی دارد با استفاده از روش یادشده، حوزه‌های معنایی واژگان مرتبط با واژه «مراقبه» را با نظر به سیاق و روابط هم‌نشینی و جانشینی کلمات در آیات، تبیین کند؛ بدین ترتیب که معنای این واژه ابتدا از منابع معتبر لغت، جست‌وجو و سپس مصادیق مختلف آن با ملاحظه بافت و سیاق آیات از تفاسیر معتبر، روشن می‌شود و از محور هم‌نشینی در فهم معنا و مصداق آیات، کمک گرفته می‌شود . مسأله اصلی در اینجا این است که چگونه بشر به مراقبه دائمی نفس که عرفان عملی است بپردازد و خداوند که دائم ناظر براعمال انسان است ، چه برنامه ای برای انسان دارد؛ و این ضرورت که جامعه علمی برای فهم آن نیازمند این چنین تحقیق می باشد و نویسنده در صددتبیین آن می باشد . و به این پرسش پاسخ داده شود که حوزه مفهوم مراقبه در قرآن چیست و شناخت لایه‌های معنایی چگونه در تبیین مفهوم مراقبه کمک می‌کند.»
جایگاه علوم انسانی در تفسیر قرآن کریم از دیدگاه علامه طباطبایی و رشیدرضا
نویسنده:
یاسر عبدالرسول محمد الدوری؛ استاد راهنما: محمد علی نظری؛ استاد مشاور: صادق میراحمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی جایگاه علوم انسانی در دو تفسیر برجسته قرآنی، یعنی تفسیر المیزان نوشته علامه سید محمدحسین طباطبایی و تفسیر المنار اثر رشیدرضا، انجام گرفته است. از آنجا که علوم انسانی در دهه‌های اخیر به یکی از چالش ‌برانگیزترین حوزه‌ها در رابطه‌ با دین و عقلانیت مدرن تبدیل شده است، بازخوانی ظرفیت‌های قرآنی و تفسیری در این زمینه ضرورتی جدی دارد. مسئله محوری این پژوهش، تبیین چیستی و چگونگی حضور مفاهیم و مبانی علوم انسانی در ساختار تفسیری دو اندیشمند قرآنیِ شیعه و سنی و بررسی وجوه اشتراک و تمایز آن‌ها در مواجهه با انسان، جامعه، تربیت، روان، سیاست، و عقلانیت است. پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد مقایسه‌ای انجام شده و منابع اصلی آن، دو تفسیر المیزان و المنار، همراه با منابع مکمل فلسفی، علوم انسانی و دینی بوده است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که تفسیر المیزان با تکیه بر مبانی فلسفی، رویکردی عقلانی-درون‌متنی به مفاهیم علوم انسانی دارد و بر فطرت، عقل توحیدی، کرامت ذاتی انسان و عدالت هستی‌شناختی تأکید می‌ورزد. در مقابل، تفسیر المنار با نگاهی اصلاح‌گرایانه، اجتماعی و برون‌متنی، به دنبال بهره‌گیری از قرآن در خدمت توسعه تمدن اسلامی، عقلانیت اجتماعی و ساخت نهادهای مؤثر تربیتی و سیاسی است. این دو تفسیر، با وجود تفاوت در روش‌شناسی، از حیث تأکید بر عقل، عدالت، اصلاح اجتماعی و معرفت دینی، اشتراکاتی بنیادین دارند. نتایج نهایی پژوهش نشان می‌دهد که ترکیب و تلفیق این دو رویکرد تفسیری می‌تواند مسیر نظری و کاربردی مناسبی برای طراحی علوم انسانی اسلامی فراهم آورد. از رهگذر فهم عمیق و تطبیقی این تفاسیر، می‌توان به ساختاری نوین برای معرفت دینی در حوزه علوم انسانی دست یافت؛ ساختاری که هم با عقلانیت وحیانی سازگار باشد و هم پاسخ‌گوی نیازهای دنیای مدرن.
بررسی و تبیین اعجاز تربیتی قرآن در تربیت کودکان بر اساس تفسیر المیزان
نویسنده:
زهرا حسینی طباطبائی؛ استاد راهنما: محمد اسماعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
آیات معاد در سوره واقعه (بررسی تطبیقی تفسیر قرآن کریم صدر المتألهین شیرازی و تفسیر المیزان علامه طباطبایی)
نویسنده:
فاروق سعد محمود؛ استاد راهنما: محمدرضا حسینی نیا؛ استاد مشاور: عبدالجبار زرگوش نسب
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
سوره واقعه یکی از سوره هایی است که صحبت از قیامت در آن نکته برجسته ای است و این سوره در پاسخ به آنچه شک کنندگان می گویند به موضوع آخرت می پردازد. هدف ما در این تحقیق، تشریح و تحلیل تفسیر صدرالمطالحین شیرازی و تفسیر علامه طباطبایی از سوره واقعه، مقایسه این دو تفسیر در این زمینه و بیان تفاوت ها و شباهت ها در تفاسیر است. این دو متفکر با رویکرد توصیفی- تحلیلی. در تحقیق حاضر به نتایجی دست یافتیم که عبارتند از: هر دو مفسر از همه امکانات استفاده کردند تا تفسیر کاملی از این سوره به ما بدهند، لذا معانی و مفاهیم موجود در این آیات مبارکه را از آن استخراج کردند. همچنین به دلیل نگاه فلسفی صدرالدین شیرازی به این سوره و دیدگاه غالب تفسیری قرآنی در این سوره، تفاوت محتوایی زیادی بین این دو تفسیر از سوره واقعه یافتیم. از علامه طباطبایی. اما شباهت‌های زیادی نیز بین این دو تفسیر یافتیم، مانند انتقال تفاسیر سایر اندیشمندان و روایات تفسیری و استفاده از نظرات مفسران و احادیث منقول و تفسیر آیات سوره واقعه به شیوه تفسیر. قرآن توسط قرآن و توجه به اشکالات مطرح شده در خصوص آیات در تفسیر آیات مبارکه و تلاش برای پاسخگویی به این اشکال.
حرکت در جوهر از دیدگاه علامه طباطبایی و شاگردان
نویسنده:
استاد راهنما: حسن معلمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حرکت در جوهر از ابداعات صدرالمتالهین شیرازی و بیت الغزل حکمت متعالیه میباشد که بنابرتقریرصدرا بر سه اصل پذیرش اصالت وجود، وحدت حقیقت وجودو تشکیک حقیقت وجود،استوار میباشد بنابراین چنانچه قائل به اصالت وجود نباشیم و تشکیک در ماهیات را محال بدانیم ،طرح مساله حرکت جوهری بی مورد است اما اگر قائل به اصالت وجود باشیم ولی موجودات را حقائق متباینه بدانیم چنانچه بعض از مشائین به آن قائل هستند و یا اینکه قائل به وحدت حقیقت وجود ونفی تشکیک در آن شویم همانگونه که عارفان به آن قائل هستند باز هم حرکت جوهری قابل اثبات بلکه قابل تصور نخواهد بود ،بنابراین کسیکه در پی اثبات حرکت جوهری است نخست باید اصالت وجود و وحدت تشکیکیه وجود را اثبات کند لذا نزاع در حرکت جوهری با کسانی که قائل به اصالت ماهیت و نفی تشکیک در ذاتیات و یا قائل به اصالت وجود و تباین موجودات و یا قائل به وحدت وجود و موجود و نفی تشکیک در وجود هستند نزاع مبنائی خواهد بود نه موردی حکمای قبل از صدر المتالهین حرکت را در چهار مقوله از مقولات عرضیه یعنی کم ،کیف ،وضع و این ،جاری میدانستند ،صدر المحققین جنبش و حرکت را از خواص موجود جسمانی دانسته و به عقیده او هیچ موجود جسمانی ثابت نیست ،ثابت باید امری مجرد از ماده جسمانیه باشد ،همه مادیات به نظر او به حسب جوهر ذات متحرکند حرکت و جنبش در اعراض ،معلول سیلان اصل جوهر است ،اعراض در شئون و اطوار وجودی تابع جوهر و اختلاف حرکت در اعراض ،ناشی از اختلاف حرکت و جنبش در جواهر صوریه میباشد طبق این نظریه جهان یک پارچه حرکت و جریان و حدوث است. لذا مسئله حادث بودن یا حادث نبودن جهان شکل دیگری پیدا میکند. جهان حادث است به معنی اینکه عین حدوث است، یعنی دائما در حال جهیدن است.لذاجستجو کردن از اینکه جهان از کی آغاز شده و کی حادث شده است، بیمعنی است. بنابر اصل عدم امکان انقطاع فیض، جهان را از هر ابتدایی که فرض کنیم همیشه در حال حدوث بوده است. ، جهان از ازل وجود داشته و از ازل در حال حدوث بوده است، دائما موجود شده و فانی میشود اما حس ما آن را درک نمیکند صدر المتالهین دو اشکال اساسی یعنی{ امتناع حرکت در مجردات }و {تصویر بقاء و ثبات نفس در ضمن حرکت }که از سوی حکمای پیشین مطرح شده بود را از جلو راه برداشت ایشان در اغلب تالیفات فلسفی به حرکت جوهری تصریح میکندو مدعی است باتدبر در آیات قرآن و تفکر در احادیث معصومین علیهم سلام الله به این حقیقت رسیده است دومین ماخذ ملاصدرا کتاب اثولوجیا فلوطین است که به عقیده او بر تبدل جواهر و تجدد طبایع اجسام دلالت میکند منبع سوم صدر المتالهین عبارات زنون است که به نقل از ملل و نحل شهرستانی عباراتی از ایشان نقل میکند که بر حرکت جوهری دلالت میکند ماخذ چهارم ایشان عبارات محی الدین ابن عربی است صدرالمتالهین شیرازی در مجموع شش دلیل بر حرکت در جوهر اقامه کرده است که صورت آنها چنین است ـطبیعت جوهری علت اعراض است و علت متغیر، متغیر است اعراض لازمه وجود جوهرند و میان جعل آنها و جعل جوهر دوئیت نیست اعراض ،علامات تشخص و نحوه وجود و از شئون وجود جوهرند و تغییر آنها عین تغییر جوهر است برهان از طریق تبدیل و تبدل های جوهری برهان از طریق غایت و بالاخره برهان از طریق زمان و اینکه زمان امری گذرا و سیال است و این امر گذرا را به جوهر جسمانی اسناد می دهیم نظریه صدرا در باب حرکت جوهری قبل از ایشان توسط ابن سینا مردود شمرده شده بود شیخ الرئیس و پیروانش برای ابطال و استحاله حرکت جوهریه سه اشکال وارد نموده اند 1ـعدم بقاء موضوع و متحرک واحد در حرکت جوهریه 2ـلزوم انواع لایتناهی و حصر آنها بین الحاصرین بنابر پذیرش حرکت جوهریه 3ـحرکت عبارت است از سلوک موضوعی به طرف ضدش و چون برای جوهر ضدی متصور نیست حرکت نیز در آن به وقوع نمیپیوند ،البته اشکال سوم را شیخ الرئیس ضعیف شمرده و بر آن اشکال کرده است از زمان خود صدر المحققین هم این نظریه تا به امروز مخالفان یادی پیدا کرده است که از جمله میشود به ملارجبعلی تبریزی و پیروانش تا برسد به حکیم جلوه و اخیرا استاد مصطفوی {سعادت }که حرکت جوهری را اشتداد وجودی میدانند ولی بر این عقیده هستند که به دو جهت اشتداد وجودی را نمیتوان حرکت نامید اشاره کرد، اما نوصدرائیان ازحاج ملاهادی سبزواری تا حکیم موسس آقا علی مدرس وحکمای بعد از ایشان تا به امروز ضمن التزام به مبانی حکمت متعالیه در بسیاری از آراء صدرا مدعی نقص هستند و تلاش میکنند آنها را تکمیل نمایند ازباب نمونه میشود گفت یکی از براهین صدر المتالهین برای اثبات حرکت جوهری، برهان از طریق تلازم میان طبیعت و آثار و حرکات آن است حکیم سبزواری با این برهان به مخالفت برخواسته و آن را صرفا دلیلی الزامی و جدلی ،مطابق با مبانی اشراقی و ناسازگار با مبانی صدر المتالهین دانسته است ،اشکالات مهم حکیم سبزواری نشان میدهد که این برهان با تقریری که صدر المتالهین از آن به دست داده است تمام نیست ،شهید مطهری با بازسازی و تقریر جدید این برهان ،آن را به برهان تام تبدیل میکند البته این بازسازی ابهاماتی دارد و با تقریر صدرا کاملا همخوان نیست منتها بحث علمی مربوط به برهان یاد شده را ارتقاء و روشنی بخشیده است ،یا اینکه علامه طباطبایی پس از صدرا سازو کاری متفاوت برای مساله حرکت در جوهر ارائه کردند ایشان با مبنا قرار دادن مساله «وجود ربطی»برای اثبات حرکت جوهری ،نشان دادند که اثبات آن احتیاجی به مقدمات مورد استفاده ملاصدرا ندارد و در واقع اثبات حرکت نه تنها وام دار اصالت یافتن وجود نیست بلکه حتی متوقف بر اصل احتیاج طرفینی ماده و صورت هم نمیباشد بدین ترتیب خوانشی توسط ایشان ارائه گردید که در مقام اتصال به گذشته متقن تر و در قبال آینده افق های روشن تری را پیش روی فلسفه پژوهان میگشاید و یا اینکه برهان زمان که از سوی ایشان ناتمام است توسط شاگرد فاضل ایشان یعنی علامه مصباح بعنوان متقن ترین دلایل حرکت جوهریه شمرده شده است و مدعی است که هیچ اشکالی درباره آن به نظر نمیرسد خلاصه اینکه آنچه
اینهمانی شخصیت انسان پس از مرگ از دیدگاه ملاصدرا و متکلمین جسم‌ انگار مسلمان
نویسنده:
فاطمه البرزی؛ استاد راهنما: روح الله سوری؛ استاد مشاور: نادر شکرالهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش پیش‌رو از زاویه‌ای خاص به حیات پس از مرگ می‌نگرد و درپی تبیین این‌همانی شخصیت انسان پس از مرگ با شخصیت پیش از مرگ اوست. در اینجا دو رویکرد کلان از سوی ملاصدرا و متکلمان جسم‌انگار ارائه شده است. با نظر بر آراء متکلمان جسم‌انگار مسلمان در رابطه با این‌همانی شخصیت انسان پس از مرگ و همچنین با توجه به تعاریف و لوازم دیدگاه آنان، نتیجه حاصل شده این است که شخصیت انسان محصور و محدود به جسم اوست و برای انسان خارج از بعد مادی، ملاک دیگری قائل نیستند؛ دیدگاه آنان باتکیه بر ظواهر آیات و روایات دینی به صورت جسم‌انگارانه شکل گرفت و رشد یافت. در مقابل ملاصدرا باتکیه بر اصول فلسفی و با بهره‌گیری از ستون اصلی حکمت متعالیه- اصل حرکت جوهری و تجرد نفس- نادرستی و ناروایی دیدگاه متکلمان را اثبات کرده و به دفع شبهات وارده پرداخته است. طبق دیدگاه ملاصدرا شخصیت انسان وابسته به جسم نیست و نفس نمی‌تواند جسمانی باشد. درنتیجه مسئله این‌همانی نفس پس از مرگ و معاد، متناسب با این دیدگاه تبیین می‌شود. بنابراین با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و مقایسه میان دو رویکرد یادشده می‌توان نتیجه گرفت که نظریه متکلمین جسم‌انگار پایه و اساس فلسفی و عقلانی نداشته و همچنین با نصوص دینی که نظریه خود را بر آن استوار کرده اند نیز در تناقض است.
الهیات هنر در اندیشه مدرن یهودی؛ با تأکید بر آراء ملیسا رافائل
نویسنده:
فرزانه قیاسی؛ نوعی استاد راهنما: منصور معتمدی؛ استاد مشاور: مهدی حسن زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
این رساله «الاهیات هنر» ملیسا رافائل را در متن یهودیت مدرن مورد بررسی قرار داده است؛ نظریه‌ای که با رویکردی فمینیستی به حضور خدا در واقعه هولوکاست می‌پردازد و به چالش‌های الاهیاتی دراین‌باره ذیل تئویسه پساهولوکاستی، پاسخ می‌دهد. همزمان با تحولات پساروشنگری، پیدایش زیبایی‌شناسی به‌عنوان بخشی از نظام فلسفی و توجه به هنر به‌عنوان عامل هویت‌بخش فرهنگی، متفکران یهودی را برآن داشت تا از فرمان دوم، مبنی بر منع هنر بصری که مهم‌ترین دستاویز الاهیاتی برای احساسات ضدیهودی در اروپا بود، در راستای برتریِ اخلاقی یهودیت در ساحت جهانی استفاده کنند. بر این اساس، یهودیت در بطن خود دارای نوعی زیبایی‌شناسی معرفی گردید که هنر مدرن، تازه در قرن بیستم به آن دست یافته و آن هنر بصری انتزاعی و غیرِشمایلی است. در مقابل، رافائل با استناد به مطالعات نظری و میدانی جدید و بازخوانی فمینیستیِ داستان خلقت در سفر پیدایش، تفسیر دیگری از فرمان دوم ارائه می‌دهد و ثابت می‌کند که هنر بصری شمایلی، نه‌تنها در تعارض با اخلاق یهودی قرار نمی‌گیرد بلکه حتا پیش‌زمینه و مقدمه‌ای برای آن است. در تفسیر رافائل، انسان، به‌عنوان اثر هنریِ خدا و حامل تصویر او بر روی زمین، نماینده روح و آزادیِ اراده اوست و می‌تواند عملکرد الهی را در آفرینش کیهان و جهان، در آثار هنری و خلاقه‌ی خود تقلید کند. رافائل این عملکرد تقدس‌گونه الهی را در اعمال مادرانه و مراقبت‌گرانه زنان در آشویتس به‌عنوان بازتاب‌ها یا بازنمایی‌هایی از شخینا، استعاره‌‌ زنانه حضور حمایت‌گر و مستمر خداوند بر زمین در متون عرفانی یهودی تبیین می‌کند. چهره انسانی، در آشویتس اگرچه در ذات خود، عامل اقتدار و قدوسیت بود و به بیانی جلال الهی را نمایندگی می‌کرد، اما به دلیل هتک حرمت به ساحت و صورت زنان، وضوح چشمگیری نداشت، و این سوءتعبیر به‌وجود آمد که خدا یا در صحنه حضور ندارد یا چهره خود را پنهان کرده است.
بررسی تحلیلی، انتقادی حرکت نفس نزد ابن‌ سینا و ملاصدرا با تأکید بر دیدگاه استاد فیاضی
نویسنده:
نادر شیراوند؛ استاد راهنما: مهین کرامتی فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این پژوهش درباره حرکت نفس از دیدگاه ابن‌سینا، ملاصدرا و استاد فیاضی پرداخته شده است که هر کدام بر اساس مبانی فلسفی خود درباره حرکت نفس نظریاتی بیان نموده‌اند. از نظر ابن‌سینا تغیر و تحرک در نفس در اعراض نفس می‌باشد و نفس فاقد هر گونه تغیر و حرکت جوهری است و اساس جوهر نفس ثابت و پایدار است و چون نفس مجرد است هیچ‌گونه تغیری در آن راه ندارد و تغیرات در نفس، از نوع تحول در اعراض است زیرا مشائیان حرکت را از خواص جسم می‌دانند اما ملاصدرا حرکت جوهری را حرکتی ذاتی و درونی اشیاء مادی می‌داند و حرکت جوهری او در برابر نظریه مشهور حرکت در عرض مشائیان است و معتقد است حرکت نفس پس از مرگ محال است و با مرگ و قطع تعلق نفس به بدن دیگر حرکت در نفس وجود ندارد او جهان ماده را جهان حرکت جوهری و سیلان جوهری می‌داند و بر اساس مبانی خودش در حرکت جوهری و مادی دانستن یکی از مراتب نفس، به وقوع حرکت جوهری در نفس تا زمانی که به بدن تعلق دارد، اعتقاد دارد و مبنای حرکت نفس از نظر وی از سنخ وجود است نه ماهیت. اما استاد فیاضی می‌گوید نفس با اینکه ذاتاً مجرد است و از ابتدا وجود تا ابد قابلیت حرکت دارد و حرکت به زندگی دنیوی محدود نیست و امکان حرکت در نفس همیشه وجود دارد، یعنی نفس تا نفس است و وجود دارد چه در دنیا چه در برزخ و چه در محشر حرکت دارد اما ممکن است حرکت در برزخ و قیامت اختیاری نباشد بلکه اجباری باشد. بنابراین هر سه فیلسوف معتقد به حرکت در نفس هستند که ابن‌سینا معتقد به وحدت نفس و تعدد قوا است و ملاصدرا به وحدت نفس و قوا که عین هم هستند و استاد فیاضی به دو نفس نباتی و حیوانی ناطق معتقد است.
  • تعداد رکورد ها : 336727