جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 119
ادموند هوسرل (1859 - 1938م.)
نوع منبع :
مدخل آثار(دانشنامه آثار) , مدخل اعلام(دانشنامه اعلام)
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ادموند هوسِرْل (به آلمانی: Edmund Husserl) از فیلسوفان مهم و تأثیرگذار قرن بیستم و بنیانگذار پدیدارشناسی است. هوسرل در ۸ آوریل ۱۸۵۹ در پروسنیتس در موراویا که جزء اتریش بود و اکنون در جمهوری چک قرار دارد متولد شد. او در دانشگاه‌های گوتینگن و فرایبورگ در سمت استاد فلسفه تدریس می‌کرد. هوسرل سعی داشت مانند راسل برای فلسفه یک مبنای ریاضی پیدا کند. برای این منظور وی از منطق فرانتس برانتانو کمک گرفت. هوسرل در سال ۱۸۷۸ به برلین رفت و در سخنرانی‌های کارل وایراشتراس و لئوپولد کرونکر شرکت نمود. در سال ۱۸۸۲ رسالهٔ دکتری خود را در ریاضیات محض تحت عنوان مقدمه‌ای بر نظریه محاسبه متغیرها زیر نظر لئوپولد کرونکر به پایان رساند. در طول سال‌های ۱۸۸۴ تا ۱۸۸۶ در وین در کلاس‌های درس فرانتس برنتانو شرکت کرد. وی در سال ۱۸۸۶ در هاله اقامت گزید و در درس‌های روانشناسی کارل اشتومپف شرکت کرد. در سال ۱۸۹۱ نخستین کتاب خود به نام فلسفه حساب: پژوهش‌های روانشناختی و منطقی را که به برنتانو تقدیم کرده بود به چاپ رساند. در طول سال‌های ۱۸۹۰ تا ۱۹۰۰ با گوتلوب فرگه آشنا شد که انتقادات او از دیدگاه‌های هوسرل در فلسفه حساب در تغییر توجه هوسرل، منجر به چاپ پژوهش‌های منطقی در سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۰۱ گردید. هوسرل در سال ۱۹۱۶ به دانشگاه فرایبورگ رفت، و در آنجا صاحب کرسی فلسفه و جایگزین هانریش ریکرت شد. ادیت اشتاین و مارتین هایدگر در خلال این سالها به عنوان دستیار با او کار می‌کردند. آثار هوسرل: فلسفه حساب: نخستین فلسفی هوسرل رساله دکتری وی به عنوان تصور عدد تحلیل‌های روانشناختی به شکل کتابچه‌ای درآمد(۱۸۸۷) که ۴ سال بعد مبنای انتشار اولین جلد فلسفه حساب قرار گرفت. هوسرل جلد دوم اثر را کامل نکرد. وی در ۱۸۹۵ بدین باور رسید که طرحش امکان‌پذیر نیست و باید رهایش کرد. پژوهش‌های منطقی: یکی از مهم‌ترین کتاب‌های هوسرل، پژوهش‌های منطقی (به آلمانی: Logische Untersuchungen) است. پژوهش‌های منطقی از نظر هوسرل، نظریهٔ شناخت (به آلمانی: Theorie der Erkenntnis) یا شناخت‌شناسی است. پرسش از ذات منطق، به صورت بنیادی مطابق با پرسش مهم شناخت‌شناسی، یعنی معنای ابژکتیویته است. این نظریه برای هوسرل همان منطق محض است، که از آن‌جا که باید به بررسی صورت شناخت به خودی خود بپردازد، می‌توان آن را «نظریهٔ نظریه‌ها» دانست. منطق محض از این نظر، در مقابل علوم دیگری قرار می‌گیرد که از نظر هوسرل تکنولوژی یا آموزهٔ هنر (به آلمانی: Kunstlehre) هستند، چراکه هر علمی تنها به حوزهٔ ابژکتیو خود علاقه دارد و به بررسی آن حوزه می‌پردازد. علم از این دیدگاه، تنها به بررسی «محصولات آگاهانهٔ خود» می‌پردازد و درگیر فهمی تک‌ساحتی است. حتی ریاضیات نیز در شکل خام و در جهت طبیعی-عینی خود، هیچ وجه مشترکی با شناخت‌شناسی و نظریه‌پردازی ندارد و همچون علوم دیگر تکنولوژی اندیشه است: «ریاضی‌دان در حقیقت یک تئوری‌پرداز نیست، او یک تکنیسین نابغه است». نظریه‌پرداز واقعی کسی است که به علمِ کلیِ علم بپردازد. منطق یک دیسیپلین نظری- صوری، اثبات‌کننده (به انگلیسی: demonstrative) و مستقل از روانشناسی است، در غیر این‌صورت یک تکنولوژی مبنتی بر روانشناسی است. از نظر هوسرل، روشن‌سازی پدیدارشناسانه و ساختارهای بنیادین آن در هم‌پیوندی میان آگاهی و ابژه می‌تواند ریاضیات خام را به صورت منطق محض درآورد. بدین ترتیب، پرسش از منطق، همچون شناخت‌شناسی، به پرسش از «معنا و ابژهٔ شناخت» (به آلمانی: Sinn und Gegenstand der Erkenntnis) بازمی‌گردد. از این نظر، منطق علمی در کنار علوم دیگر نیست، بلکه در واقع باید به مطالعهٔ پیشینی و صوری تمام علوم به خودی خود بپردازد. یک علم تا آن‌جا علم است که صورت منطقی به خود گیرد. منطق اساساً یک تکنیک نیست که مبتنی بر زندگانی و جریان سیال ذهنی باشد، بلکه شامل منطق محض، به عنوان یک دانش نظری از صورت‌های منطقی ایده‌آلی است که خود جزئی از زندگانی آگاهی نیستند. دانش بنیادینی که هوسرل در جستجوی آن بود، پیرو اصطلاح‌شناسی ارسطو و دکارت، همانا فلسفهٔ نخستین (به آلمانی: erste Philosophie) است؛ یعنی علمی که به «موجود چونان موجود» می‌پردازد. از نظر هوسرل «فلسفهٔ نخستین»، همچون یک دانش (به یونانی: ἐπιστήμη)، در معنای ارسطویی آن که به موجود به معنای عام نظر دارد (به یونانی: θεωρεῖ)، «علم سرآغازهای بنیادین» است، که در جستجوی روشن ساختن این موضوع است که چگونه سوبژکتیویته به شناختِ ابژکتیو از جهان، و نیز از خود به عنوان سوژهٔ استعلایی (فرارونده) دست می‌یابد. فلسفهٔ نخستین «فلسفه‌ای از سرآغازها است که خود را در ریشه‌ای‌ترین خودآگاهی فلسفی بنیاد می‌نهد» تا به «نظریهٔ کلی علم» دست یابد. کتاب تأملات دکارتی: درآمدی بر پدیدارشناسی استعلایی (به آلمانی: Cartesianische Meditationen: eine Einleitung in die Phänomenologie) بر اساس سخنرانی هوسرل در دانشگاه سوربن پاریس و در تالار دکارت، با عنوان درآمدی بر پدیدارشناسی استعلایی در ۲۳ و ۲۵ فوریه در سال ۱۹۲۹ نوشته شده‌است. در طول دوسال هوسرل با همکاری دستیار خود اویگن فینک به گسترش این سخنرانی‌ها پرداخت، که متن آن توسط امانوئل لویناس و گابریل پایفرر در ۱۹۳۱ به فرانسه ترجمه گردید. این کتاب شامل پنج تأمل به شرح زیر است: تأمل اول: راهی به سوی اگوی استعلایی تأمل دوم: آشکارسازی میدان تجربه استعلایی و ساخت‌های کلی آن تأمل سوم: مسائل تقویم (برساخت)، حقیقت و واقعیت تأمل چهارم: شرخ مسائل تقویم خود اگوی استعلایی تأمل پنجم: تعیین حیطه وجودی استعلایی به مثابه بین‌الاذهان مونادولوژیکی مرگ: هوسرل در سال ۱۹۳۸ درگذشت. وی پیش از مرگ و در جریان به قدرت رسیدن نازی‌ها در سال ۱۹۳۳ به شدت از سوی حکومت و شاگردان سابقش، از جمله مارتین هایدگر تحت فشار قرار گرفته بود.
تفسیری از نقد هایدگر بر مبدأ و موضوع پدیدارشناسی استعلاییِ هوسرل
نویسنده:
احمد رجبی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هایدگر در درس­گفتار تمهید برای تاریخ مفهوم زمان، نقدی درونی بر موضوع پدیدارشناسی استعلایی وارد می‌کند و هوسرل را متهم می‌سازد که پرسش از نحوة خاص وجود افعال روی‌آورندة آگاهی و معنای وجودرا به­طور کلی فروگذاشته است. هایدگر به­واسطة این نقد، با بازگشت به مبدأ پدیدارشناسی؛ یعنی چرخش از رویکرد طبیعی به رویکرد استعلایی پدیدارشناسانه، به فهم خاص خویش از موضوع پدیدارشناسی؛ یعنی دازاین راه می‌برد. در مسیر تفسیر این نوشتار نشان داده خواهد شد که هایدگر، بر خلاف فهم مشهور، نه تنها منکر چرخش استعلایی هوسرل و مسیر اپوخه و تقلیل‌ها نیست، بلکه برعکس به معنای خاصی، هم اپوخه و هم تقلیل استعلایی را می‌پذیرد؛ بدین معنا که اطلاقِ سوژة استعلاییِ مطلق را چنان ریشه‌ای می‌کند که مبدأیت رویکرد طبیعی هوسرل حذف می‌شود و تمایز میان وجود انسان با سوژة مطلق نیز از میان می‌رود. بدین ترتیب، دازاین، به نحو خاصی در جایگاه سوژة مطلق، به نحو توأمان در اطلاق و تناهیِ انضمامیِ آن قرار می‌گیرد.
صفحات :
از صفحه 23 تا 42
«بدنمندی» در پدیدارشناسی هوسرل، مرلوپونتی و لویناس
نویسنده:
مهدی خبازی کناری ، صفا سبطی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در رویکرد پدیدارشناسانه، بدن فارغ از قواعد و استدلالات عقلی، پدیداری تلقی می‌شود که سوژه را در معرض تجربه قرار می‌دهد. در این رویکرد بحث بر سر نسبت سوژه با بدن و جهان، نه بر بنیاد هستی شناسی سوژه و نه بر اساس شناخت او از جهان، بلکه بر اساس تجربه و مجاورت او با جهان است. این مقاله ضمن پرداختن به پدیدارشناسی هوسرل، مرلوپونتی و لویناس، با تمرکز بر بدن و مفهوم بدنمندی، نقاط اشتراک و نیز تفاوت رویکرد در اندیشۀ این فیلسوفان را تحلیل می‌کند. پژوهش پیش رو با تکیه بر نقطه نظرات فیلسوفان ذکر شده در صدد پاسخگویی به سوالات در هم تنیده ای است که همگی بدنمندیِ سوژه گره خورده اند. در این پژوهش درصدد دانستن این هستیم که سوژۀ بدنمند به چه نحوی خود، جهان و دیگری را درک می‌کند. به اختصار می‌توان گفت: بدن، واسطه، وسیله و شیوه ای برای درک جهان نیست، بلکه بدنمندی وضعیت زیستن حیاتی ما در جهان و امکان زیستن اخلاقی ما با دیگری است. این مقاله با رویکرد پدیدار شناسانه، با شیوۀ توصیفی- تحلیلی با مقایسۀ نقادانه فیلسوفان، در پی پاسخ به پرسش های پژوهش است.
صفحات :
از صفحه 75 تا 98
هوسرل اول و دوم: تطور آرای هوسرل در مورد فلسفه زبان
نویسنده:
مازیار چیت ساز، محمد علی حجتی، علی اکبر احمدی افرمجانی، لطف الله نبوی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
دیدگاه "هوسرل" دربارة فلسفة زبان و معناداری، حداقل دو دورة متفاوت دارد. در دورة اول که گاهی رئالیسم افلاطونی نیز خوانده می‌شود، هوسرل نظری مشابه "فرگه" دارد: معنا عبارت است از یک نوع مثالی. در دورة دوم، با توجه به التفات (Intention)و ساختار آگاهی، دیدگاه او چرخشی استعلائی یافته و با استفاده از کلمة جدید نوئما، ساختاری پیجیده برای معنا پیشنهاد می‌کند. در این مقاله، دو دورة مذکور تشریح شده و توضیح داده می‌شود که در هر دو دوره، التفات و مسألة آگاهی نقش خاص خود را ایفا می‌کند. با تشریح این دو دوره و بررسی تشابه‌ها و تمایزها، مشخص می‌شود با وجود تغییرات زیاد آرای او، می‌توان یک خط سیر ثابت را در دیدگاه او پیدا کرد.
صفحات :
از صفحه 147 تا 161
هوسرل، مرلوپونتی و مفهوم تن
نویسنده:
محمد شکری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
بی‌تردید مرلوپونتی در تألیف کتاب پدیدارشناسی ادراک از آثار مختلف هوسرل، به‌ویژه کتاب ایده‌ها ... ІІ و تأملات دکارتی بهرۀ فراوانی برده است. اما تأمل در نوع نگرش مرلوپونتی دربارۀ ثنویت تن‌ـ‌سوژۀ دکارتی و مقایسۀ آن با دیدگاه هوسرل، تمایز میان این دو نوع نگرش را آشکار می‌سازد. اگرچه هوسرل در برخی آثارش بر پیوند نزدیک تن و سوژه تأکید می‌کند، اما اصرار او بر عناصری همچون تأویل پدیدارشناختی و سوژۀ استعلایی که القاگر استقلال ذهن از تن است، به مذاق مرلوپونتی چندان خوش نمی‌آید. او بیش از هوسرل بر وحدت روان‌ـ‌تنی شخص انسانی تأکید می‌کند و معتقد است هم تن دارای هویتی سوبژکتیو است و هم سوژه به‌واسطۀ تن‌یافتگی خود موجودی در عالم است، به‌گونه‌ای که او نیز همانند هیدگر بر این باور است که فقط با ملاحظۀ سوژه به‌مثابه موجودی‌ـ‌درـ‌عالم تبیین آگاهی امکان‌پذیر می‌شود.
صفحات :
از صفحه 41 تا 56
ضرورت طرح زیست-جهان در پدیدارشناسی هوسرل
نویسنده:
على قربانى سينى ، ابراهيم رضايى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی,
چکیده :
ادموند هوسرل را پدر پدیدارشناسی نامیده‌اند. پدیدارشناسی روشى است که به جاى پیش‌بینی و اندازه­ گیری مرسوم در علوم بر کشف، توصیف و معنی تأکید می‌کند. هوسرل ابتدا موضوع اصلی پدیدار­شناسی خود را آگاهی قرار می‌دهد، لذا بسیاری پدیدارشناسی وی را نوعی شناخت­ شناسی دانسته ­اند. این پژوهش به این مسأله می ­پردازد که هر چند هوسرل در برخی از آثارش متوجه آگاهی است اما در آثار متأخرش از آگاهی ­شناسی یا اگولوژی فراتر رفته و موضوع جهان-زندگی یا زیست-جهان را، یعنی جهان آن‌چنان که توسط یک فرد زیسته می‌شود و نه این‌که مجزای از انسان وجود دارد، موضوع پدیدارشناسی دانسته است. برای این منظور ابتدا مختصری درباب پدیدارشناسی توضیح خواهیم داد و سپس با توجه به دو اثر متأخر هوسرل یعنی تأملات دکارتی و بحران در فلسفه اروپایى و پدیدارشناسی استعلایى ضرورت طرح زیست-جهان را به عنوان موضوع اصلی در پدیدارشناسی وی روشن خواهیم ساخت.
صفحات :
از صفحه 169 تا 194
مقایسة هوسرل، هایدگر و گادامر با محک روش‌شناسی
نویسنده:
مهین چناری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پدیدارشناسی، پدیدارشناسی هرمنوتیکی و هرمنوتیک فلسفی به صورت فزاینده‌ای به عنوان روش‌شناسی‌های تحقیق مطرح شده‌اند، اما هنوز در مورد جنبه های خاص و منحصر به فرد این روش‌شناسی‌ها، ابهاماتی وجود دارد. مقالة حاضر پس از بررسی مبانی فلسفی این روش‌شناسی‌ها به بحث دربارة تشابهات و تفاوت های اساسی آنها از جنبه های مختلف پرداخته و در نهایت، با تاکید بر تحقیق و نتایج آن، تفاوت این رویکرد ها را از منظر روش‌شناسی برجسته می‌سازد.
صفحات :
از صفحه 113 تا 138
جایگاه  ((دیگری)) در اندیشه هوسرل و خدایگان و بنده هگل
نویسنده:
مهدی فرقانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله جایگاه «دیگری» در مبحث خدایگان و بنده هگل و فلسفه ی هوسرلمورد بررسی قرار گرفته است و سعی شده است اهمیت مفهوم «دیگری» برای این دو فیلسوف آشکار شود. در فصل مربوط به هگل، سیر تکامل آگاهی و پیشرفت آن به سوی خودآگاهی و رابطه میان خودآگاهی ها محورهای اصلی پژوهش می باشند که در نهایت هگل تنها راهی که برای تکامل روح می یابد پذیرش «دیگری» است به عنوان موجودی همانند خود نه بیشتر و نه کمتر و نزاع میان خودآگاهی ها که در قالب خدایگان و بنده شکل میگیرد سرانجام به به تعامل میان این دو ختم میشود.در فصل مربوط به هوسرلابتدا سعی شده است شناختی کلی از سیر تکامل فلسفه وی ارائه شود و سپس به بررسی تفکرات این فیلسوف در باب مبحث «دیگری»که در کتب آخر این فیلسوف بویژه در تاملات دکارتی آورده شده پرداخته شده است. هوسرل نیز همانند هگلبرای «دیگری» جایگاهی اثر گذار در فلسفه اش قائل است.برای هوسرل پذیرش «دیگری» به عنوان ضامن اطمینانی است برای صدق معرفت و شناختما و راهی است برای جلوگیری از سقوط در ورطه یخودتنها انگاری و ایده آلیسم صرف که فلسفه هوسرل را همواره تهدید میکند. در فصلی دیگر به اشتراکات این دو فیلسوف در باب مبحث «دیگری» پرداخته شده است و در انتها اثر گذاری این دو فیلسوف بر متفکران بعد از خودشانپیرامون مبحث «دیگری» بررسی شده است.
نظریه معنا نزد هوسرل و کواین
نویسنده:
عطار فراز
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه‌ی معنا، نظریه‌ای است که به بررسی معنا می‌پردازد، خواه به هویتی به نام معنا قائل باشد و خواه نباشد و در این صورت به طور سلبی با آن سر و کار دارد. هوسرل و کواین هرکدام به طریقی پیرامون ابعاد آن به بحث پرداخته‌اند؛ هوسرل هنگام بررسی رابطه‌ی التفاتی و کواین هنگام بررسی سمانتیک، معنا و رابطه‌ی آن با دیگر مضامین را تحلیل کرده‌اند. نظریه‌ی معنا نزد کواین به‌طور عمده شامل تز عدم تعین ترجمه‌ی او و دیدگاه او پیرامون گزاره‌ها می‌شود. عدم تعین ترجمه بیان می‌دارد که برای انتخاب بین دو یا چند دستورالعمل ترجمه‌ی باهم ناسازگار که هرکدام با تمام معیارهای رفتارشناختی افراد بومی تطابق داشته باشد، واقع‌امری وجود ندارد. این پژوهش با تکیه بر تمایز (یا به طور دقیق‌تر، عدم تقارن) بین عدم تعین ترجمه و نامتعین بودن نظریه‌ی ناظر به طبیعت، سعی در بیان این مطلب دارد که محتوای خاص این تز ادعایی وجودشناختی درباره‌ی معنا است. هم‌چنین در زمینه‌ی دیدگاه کواین پیرامون گزاره‌ها به عنوان معنای جملات، می‌توان بیان کرد که از آن‌جا که برای گزاره‌ها معیاری برای این‌همانی وجود ندارد، او فرض وجود چنین موجودات مفهومی را نمی‌پذیرد. نظریه‌ی معنا نزد هوسرل حول محور نوئما شکل می-گیرد که جزء لاینفک معرفت‌شناسی و نظریه‌ی هوسرل پیرامون رابطه‌ی التفاتی است. از نوئما، که بیش-ترین ارتباط را با معنا دارد، قرائت‌های گوناگونی شده است که این پژوهش با برگزیدن یک قرائت معتبر به بررسی آن پرداخته است. مطابق با این قرائت هر کنش التفاتی از طریق نوئما معطوف به عین مورد التفات خود خواهد شد. از جمله مباحث محوری در زمینه‌ی نوئما می‌توان به نامتعین بودن نوئماها اشاره کرد که به این واقعیت اشاره دارد که متناظر با یک عین شمار نامحدودی نوئما وجود دارد. این پژوهش با بررسی تطبیقی عدم تعین ترجمه نزد کواین و نامتعین بودن نوئماها نزد هوسرل، نظریات معنای این دو را در تقابل با هم بازمی‌نماید. مطابق با این بررسی، اگرچه هر دو تز مبین نوعی از عدم کفایت معنا( یا به عبارت دیگر، ادراک یا معنای ادراکی) نسبت به عین هستند و نیز به این واقعیت اشاره می‌کنند که ما در روند ادراک یا معنادهی فعال هستیم و به نوعی ساختاری را بر جهان تحمیل می‌کنیم، باز تز هوسرل تنها حاوی وجه‌ای معرفت‌شناختی است، درحالی‌که عدم تعین ترجمه علاوه بر وجه معرفت‌شناختی، وجهی وجودشناختی را نیز داراست. در خلال این بررسی، این نکته هم تشخیص داده می‌شود که هوسرل و کواین، درحالی‌که یکی استعلاءگرا و دیگری طبیعت‌گراست، رویکردشان در تحلیل نظریه‌ی معنا، رویکردی تکوینی است که در نهایت به نوعی از کل‌گرایی معنایی ختم می‌شود.
مسئله علم در فلسفه صدرایی و پدیدارشناسی هوسرل
نویسنده:
وحید مهدوی مهر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شاید در نگاه اول تطبیق فلسفى و امکان آن امرى بدیهى به نظر برسد، اما هنگامى که به انجام آن اقدام مى کنیم، در مى یابیم پیش نیازهاى این کار به طور کامل بررسى و مشخص نشده، و تفاوت هاى دو فلسفه تا جایى است که ممکن است حکم به امتناع تطبیق بین آن ها کنیم، ازین رو ما در این رساله ابتدا به طور نسبتاً مفصل به بررسى معنا و مفهوم فلسفه ى تطبیقى مى پردازیم و سپس با بررسى معانى مختلف آن معناى مختار خود را توضیح مى دهیم و به موضوع این رساله مى پردازیم که بررسى نظر حکمت متعالیه به عنوان فلسفه ى زنده و جریان اصلى معاصر در فلسفه ى اسلامى است در کنار بررسى فلسفه ى پدیدارشناسى غربى از نگاه هوسرل که بنیانگذار آن بوده و ما معتقدیم قابلیت هاى زیادى براى تطبیق بین نظرات او و فلسفه ى اسلامى معاصر وجود دارد.
  • تعداد رکورد ها : 119