جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 541
نتیجه گرایی مسیح در پرتو آبلارد و میل [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
John Witt
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : بررسی تفسیری از آموزه های اخلاقی مسیح که در سرتاسر گزارش های انجیل دیده می شود. آموزه های نتیجه گرای مسیح با بررسی آثار پیتر آبلارد و جان استوارت میل بیشتر روشن می شود. بررسی‌های مختصری از نتیجه‌گرایان و فایده‌گرایان مدرن ارائه می‌شود، و در نهایت فرمول‌بندی انباشته‌ای از اخلاق فایده‌گرای مسیحی فعال فرموله می‌شود.
مفهوم شناسی و تبیین آزادی از دیدگاه جان استوارت میل و شهید مرتضی مطهری
نویسنده:
نویسنده:زهرا سادات؛ استاد راهنما:زهرا کاشانیها؛ استاد مشاور :عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اهمیت انکارناپذیر مفهوم آزادی در زندگی بشر، هم‌چنین تأثیرگذاری آراء جان استوارت میل و شهید مرتضی مطهری در سیر تاریخیِ این مفهوم، نگارنده را بر آن داشت تا این موضوع را برگزیند و براساس عناصری چون مفهوم، دامنه، موانع، مبانی انسان‌شناختی و رابطه تعالی معنوی و آزادی به تبیین آن بپردازد. سوال اصلی این تحقیق، بررسی چگونگی و ماهیت ابعاد مختلف مفهوم آزادی در آراء جان استوارت میل و شهید مرتضی مطهری است. دستاوردهای تحقیق حاضر بدین شرح است: در زمینه مفهوم آزادی، جان استوارت میل آزادی را رهایی از موانع اجتماعی- سیاسی می‌داند در حالی که شهید مرتضی مطهری آزادی را رهایی از موانع معنوی، اجتماعی و سیاسی می‌داند. در باب‌ دامنه‌آزادی، جان میل قلمرو آزادی را اصل صیانت از ذات می‌داند و آن را برای مؤلفه‌هایی چون پرورش قدرت ابتکار، اجرای عدالت، شخصیت و استکمال نفس در دو بعد فردی و اجتماعی به‌کار می‌برد، در حالی که شهید مطهری بر اساس تعالیم مذهبی خویش قلمرو آزادی را مشخص می‌نماید و آن را برای رسیدن به رشدِ معنویتِ توحیدمحور در دو بعد معنوی و اجتماعی مطرح می‌نماید؛ وی چنین رشدی را شرط اساسی رشد و پرورش استعدادها می‌داند. در خصوص موانع آزادی، جان استوارت میل بیشتر به موانع سیاسی و اجتماعی توجه دارد در حالی که شهید مطهری علاوه بر دو مورد مذکور، به نقش خودِ فرد در ایجاد این موانع نیز توجه دارد. در باب مبانی انسان‌شناختی، جان میل محور مبانی را انسان می‌داند در حالی که شهید مطهری از طریق بینش توحیدی به تبیین مبانی آزادی می‌پردازد. در باب رابطه تعالی معنوی و آزادی جان میل غالباً معنویت را به معنای همان بعد اخلاقی بشر در نظر می‌گیرد و معتقد است برای تحقق آزادی در این بعد، باید بستر اجتماعی- سیاسی کافی فراهم گردد در حالی که شهید مطهری، بعد معنوی انسان و آزادی او را بر اساس روح الهی او معنا می‌کند. آراء این دو اندیشمند از آن جهت که هر دو خواهان عدالت اجتماعی، حمایت از اقشار ضعیف، تعهدمداری نسبت به قوانین، نقد آداب و رسوم- قدرت سیاسی- قوانین ناکارآمد و تلاش برای طرح ساختار سیاسی مناسب هستند نزدیک و شبیه به هم است.
بررسی مقایسه‌ای مکتب فایده‌گرایی اخلاقی جان استوارت میل و نظریه مصلحت در کلام شیعی (با تأکید بر مدرسه کلامی بغداد)
نویسنده:
نویسنده:امیرحسین پاشایی؛ استاد راهنما:هادی صادقی؛ استاد مشاور :حمیدرضا شریعتمداری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
نظریه فایده‌گرایی جان استوارت میل نقش محوری در سودگرایی به ویژه سودگرایی کلاسیک دارد و بیشترین خیر برای بیشترین افراد را اصل اساسی ارزش اخلاقی می‌داند. در سویی دیگر در سنت کلامی شیعی و مکتب عقل‌گرای بغداد، نظراتی که حول محور مصلحت مطرح و مصلحت را ملاک ارزش و حسن و قبح افعال معرفی ‌می‌کنند، این قابلیت این را دارا هستند که با سودگرایی مقایسه‌ شده و ما را به نظریات فلسفه اخلاق اسلامی نزدیک‌تر کنند. از این رو در این تحقیق با روشی توصیفی ـ تحلیلی، نظریه میل با نظریه‌ مصلحت که برامده از آراء متکلمین اصلی مکتب کلامی بغداد (شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی) است، مقایسه‌شده است. حاصل آنکه هر دو نظریه در اصول وحدت‌گرا هستند. در نظریه میل اصل سود و در نظریه مصلحت، مصالح و مفاسد واقعی است که حسن و قبح افعال را تعیین می‌کنند. مصالح و مفاسدی که اگر ثابت و همیشگی باشند عقل مرجع تشخیصشان است و اگر متغیر باشند شرع به کمک عقل آمده و آنها را به نحو تفصیلی مشخص می‌کند. نظریه میل اگرچه به زعم وی قابلیت سازگاری با آموزه‌های مسیحی را دارد، نظریه‌ای سکولار و فارغ از پیش‌فرض‌های الهیاتی است اما نظریه مصلحت به شدت متأثر و مبتنی بر مبادی خداشناسانه است. در نهایت اینکه اگرچه خیر ذاتی در نظریه میل و مصلحت غایی در نظریه مصلحت به لذت و ألم منتهی می‌شود اما برخلاف میل، لذت و ألمی در نظریه مصلحت مبنای ارزش افعال و جعل احکام دانسته می‌شود که یا از احکام ضروری عقل صادر شده باشد یا از جانب خداوندی که کمال مطلق است تأیید شده باشد، از این رو لذات اخروی و پایدار بر لذات دنیوی تقدم دارند. ماهیت نظریه مصلحت سبب می‌شود بسیاری از اشکالاتی که به نظریه میل وارد می‌شوند، مانند دشواری محاسبه سود یا غفلت از سود فردی، وارد نباشد.
تشکیک در وجود و موجودات واسطه از دیدگاه علامه طباطبایی (ره ) و افلاطونیان با تاکید بر دیدگاه پروکلس و افلوطین
نویسنده:
نویسنده:ریحانه مرادی‌پور؛ استاد راهنما:حسین کلباسی اشتری؛ استاد مشاور :احمدعلی حیدری,حوران اکبرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه ی تشکیک در وجود از جمله راهکارهایی است که نزد فلاسفه‌ی‌‌ عارف مسلک به منظور حفظ وحدت در هستی وایجاد ارتباط میان واحد و کثیر از دیرباز طرح و مورد نظر قرار گرفته است. نوافلاطونیان به عنوان نماینده ی اصلی تفکر فلسفی – عرفانی غرب با طرح درجات و سلسله مراتب موجود، خود را از پیشگامان ورود این نوع نگرش در فلسفه مطرح کرده‌اند. نزد آنان احد بسیط، غیرقابل-شناخت و توصیف ناپذیربوده و هیچ محدودیتی را شامل نمی‌شود. بر این اساس، افلوطین و پروکلس به استعاره فیضان و صدور متوسل شده و تکثر موجودات را بر این‌مبنا توضیح می‌دهند وکثرات را فیضان احد و هستی را صادر از احد می‌دانند. از نگاه آنان هر موجودی به علت "واحد" موجود است وکثرات عالم طبیعت را تصویر احد نامیده و پایین‌تر از وجود می‌دانند. علامه طباطبایی به عنوان یکی از برجسته ترین نمایندگان حکمت متعالیه با تکیه بر اصالت وجود، همچون حکمای متعالیه مدعی است؛ واقعیت‌ یک‌ حقیقت‌ مشککه ذو‌ مراتب‌ می‌باشدکه‌ به‌‌واسطه قوّت‌ و ضعف‌، أوّلیت‌ و ثانویت‌، تقدّم‌ و تأخّر، اختلاف‌ دارند؛ اختلافی‌ که‌ به مابه الاشتراکشان بازگشت دارد؛ و چون غیر از این‌ حقیقت‌، حقیقتِ دیگری‌ نداریم‌؛ و هر چه‌ جز او فرض‌ شود، یا عین‌ اوست‌ یا غیر او؛ و غیرباطل‌ است‌ پس‌ عین‌ او خواهد بود. این‌رساله در پی آن است که در عین بررسی تشکیک در وجود با توجه به اوصاف و ویژگی‌های احد، در نهایت با بررسی و مقایسه ی دیدگاه افلوطین، پروکلس و علامه طباطبایی در مبحث ربط وحدت و کثرت قوت و ضعف نظریات ارائه شده را مورد ارزیابی قرار دهد.
چیستی دیالکتیک نزد پروکلوس با محوریت تفسیر پارمنیدس
نویسنده:
نویسنده:علی تفنگ‌ساز؛ استاد راهنما:امیرحسین ساکت‌؛ استاد مشاور :محمد ایلخانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
دیالکتیک، در سنت افلاطونی و بالتبع در تاریخ اندیشه، به عنوان روش صحیح دستیابی به حقایق، جایگاهی ممتاز داشته است. فلاسفۀ افلاطونی در تأملات خود پیرامون روش همواره دیالکتیک را به عنوان جایگزینی مناسب برای منطق ارسطویی معرفی کرده‌اند. جایگزینی که دیگر عاری از معایب منطق ارسطویی است. علی‌رغم کثرت قطعات ناظر به دیالکتیک در آثار فلاسفۀ افلاطونی، بیشتر این قطعات صرفاً به تبیین جایگاه دیالکتیک در نسبت با فلسفه و اثبات برتری این روش بر سایر روش‌ها و مطالبی از این دست می‌پردازند. در این آثار کمتر مطلبی را می‌توان یافت که بتواند چیستی این روش را به نحوی محصل روشن سازد. این امر سبب شده است تا دیالکتیک نتواند از حد مجموعه‌ای از توصیفات و ایده‌آلی از روش فراتر رفته و به روشی انضمامی تبدیل شود. روشی عملی که بتوان آن را برای مقاصد فلسفی به کار بست و به مقایسۀ انتقادی آن با منطق ارسطویی پرداخت. پروکلوس عقیب (412-485 م.) در کنار فلوطین و یامبلیخوس از مهمترین چهره‌های سنت نوافلاطونی است. برخلاف سایر فلاسفۀ نوافلاطونی، آثار پروکلوس مفصل و دقیقند و زبانی نسبتاً واضح دارند. این آثار این امکان را فراهم می‌کنند تا بتوان از خلال آن‌ها به فهم افلاطونیان متاخر از دیالکتیک دست یافت. تأملات فراوان اما پراکندۀ پروکلوس پیرامون روش، دیالکتیک را به عنوان بخش اصلی از یک نظام تربیتی منسجم و قابل اجرا معرفی می‌کند. در این تحقیق کوشیده‌ایم تا با بررسی و کنار هم گذاشتن این قطعات به بازسازی این نظام تربیتی بپردازیم.
تشکیک در وجود و موجودات واسطه از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)و نو افلاطونیان با تاکید بر دیدگاه پروکلس و افلوطین
نویسنده:
نویسنده:ریحانه مرادی‌پور؛ استاد راهنما:حسین کلباسی اشتری؛ استاد مشاور :حوران اکبرزاده,احمدعلی حیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه ی تشکیک در وجود از جمله راهکارهایی است که نزد فلاسفه ی عارف مسلک به منظور حفظ وحدت در هستی وایجاد ارتباط میان واحد و کثیر از دیرباز طرح و مورد نظر قرار گرفته است. نوافلاطونیان به عنوان نماینده ی اصلی تفکر فلسفی – عرفانی غرب با طرح درجات و سلسله مراتب موجود، خود را از پیشگامان ورود این نوع نگرش در فلسفه مطرح کرده‌اند. نزد آنان احد بسیط، غیرقابل-شناخت و توصیف ناپذیربوده و هیچ محدودیتی را شامل نمی‌شود. بر این اساس، افلوطین و پروکلس به استعاره فیضان و صدور متوسل شده و تکثر موجودات را بر این‌مبنا توضیح می‌دهند وکثرات را فیضان احد و هستی را صادر از احد می‌دانند. از نگاه آنان هر موجودی به علت "واحد" موجود است وکثرات عالم طبیعت را تصویر احد نامیده و پایین‌تر از وجود می‌دانند. علامه طباطبایی به عنوان یکی از برجسته ترین نمایندگان حکمت متعالیه با تکیه بر اصالت وجود، همچون حکمای متعالیه مدعی است؛ واقعیت‌ یک‌ حقیقت‌ مشککه ذو‌ مراتب‌ می‌باشدکه‌ به‌‌واسطه قوّت‌ و ضعف‌، أوّلیت‌ و ثانویت‌، تقدّم‌ و تأخّر، اختلاف‌ دارند؛ اختلافی‌ که‌ به مابه الاشتراکشان بازگشت دارد؛ و چون غیر از این‌ حقیقت‌، حقیقتِ دیگری‌ نداریم‌؛ و هر چه‌ جز او فرض‌ شود، یا عین‌ اوست‌ یا غیر او؛ و غیرباطل‌ است‌ پس‌ عین‌ او خواهد بود. این‌رساله در پی آن است که در عین بررسی تشکیک در وجود با توجه به اوصاف و ویژگی‌های احد، در نهایت با بررسی و مقایسه ی دیدگاه افلوطین، پروکلس و علامه طباطبایی در مبحث ربط وحدت و کثرت قوت و ضعف نظریات ارائه شده را مورد ارزیابی قرار دهد.
دیدگاه جان استوارت میل در باب معناشناسی و معرفت شناسی منطق
نویسنده:
نویسنده:محسن مختاری؛ استاد راهنما:سید محمد علی ججتی؛ استاد مشاور :لطف الله نبوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
درین تحقیق به بررسی اهدافی که میل به منطق نسبت می‌دهد، آن‌چه برای رسیدن به آن اهداف کلیدی می‌شمرد و ذیل معنای منطق می‌گنجاند، آراء وی در آن‌چه امروزه معنا‌شناسی خوانده می‌شود، آراء وی در باب جایگاه قیاس و استقراء در پیش‌برد هدف منطق و بررسی آن‌چه وی استنتاج می‌شمرد، پرداختم. مهمترین مساله‌ی پزوهش بررسی فلسفه‌ی منطق وی به عنوان فیلسوفی تجربه‌گرا و پدیدار‌گرا و طبیعت‌گرا است و اینکه آیا این عناصر مفروض سیستم منطقی وی هستند یا نتیجه‌ی آن؟ و همزمان و به صورتِ موازی این مساله مورد تاکید است که آیا وی برای فراختر گرفتن منطق از منطق سازگاری و تعریف آن به عنوانِ منطق حقیقت که در برگیرنده‌ی استقراء، معناشناسی و ... است دلیلی ارائه میکند یا خیر؟ فرضیه ابتدایی در باب سوال اول این بود که وی این عناصر را مفروض می‌گیرد و صرفاً با استدلالی تبیینی کفایت تقریری تجربه‌گرایانه از منطق را نشان می‌دهد . در حالی که در نهایت به این نتیجه رسیدم که تنها مفروض سیستم وی "پدیداری بودن دانش مستقیم" است و تجربه‌گرایی خودش خروجی فلسفه‌ی منطق میل است. طبیعت-گرایی میل نیز اگرچه به عنوان فرضِ عامِ روش‌شناسانه‌ای در ابتدا وارد می‌شود، اما صحت و لزومِ این فرض در ادامه‌ی مسیر تایید می‌گردد. در مورد پدیدارگرایی نیز به اصرار میل برای خنثی بودنِ متافیزیکیِ سیستم منطقی‌اش پرداختم و توضیح دادم که وی منطق را مستقل از (اما در عین حال سازگار با) این تز و دیگر تز-های هستی‌شناسانه پیش می‌برد. و در نهایت نتیجه گرفتم که استدلالِ میل علیه مکاتب رقیب استدلالی تبیینی نیست بلکه این ادعاست که هرکس پدیداری بودن دانش مستقیم را بپذیرد باید تجربه‌گرایی، طبیعت-گرایی و استقراگرایی را نیز بپذیرد. در باب سوال دوم فرضیه ابتدایی این بود که چون وی استقرا و قیاس را بنیاداً به هم گره خورده می‌داند و هر دو را جزئی از پروسه‌ای واحد می‌شمرد لذا استقرا را داخل در معنای منطق می‌شمرد و به دلیل طبیعی‌کردن هدف منطق (که بهبود استدلال‌ورزی آدمیان پنداشته شده بود) بررسی فرآیندهای مددرسان استنتاج را داخل در معنای منطق می‌شمُرد. در باب این سوال در نهایت به این نتیجه رسیدم که دلیل نهایی فراختر گرفتن معنای منطق این است که منطق هرچه که هست با اثبات سرو کار دارد. به عبارتی میل باید توضیح می‌داد که چرا گستره‌ی اثبات را وسیع‌تر از استلزام گرفته است: چون در قیاس جز آن‌چه که از پیش می‌دانیم، یا فرض گرفته‌ایم که می‌دانیم، چیزی اثبات نمی‌شود. یا به تعبیر دیگر منطق سازگاری که توسط بسیاری تمام منطق گرفته می‌شود اصلاً راجع به استنتاج نیست. لذا منطق که باید راجع به اثبات باشد، باید فراختر از استلزام باشد و در برگیرنده‌ی فرآیندهایی که طی آن استنتاج رخ می‌دهد. و چون استنتاج در استقراء است که رخ می‌دهد لذا مسأله‌ی اصلی منطق، در منطق استقرایی‌ست. آنجاست که حقیقت جدیدی تولید می‌شود و منطق باید معیار به دست دهد که اگر چه شرایطی تامین شوند خروجی استنتاج، صدق خواهد بود. اما در عین حال منطق حقیقت علاوه بر منطقِ استقرایی مشتمل بر دیگر فرآیندهایی نیز هست که مددرسان فرآیند ذهنی استنتاج‌اند، از قیاس بگیر تا معناشناسی و تئوری تعریف و غیره. در نهایت ربط و نسبت فرضیه‌های پیشنهادی با جواب‌های نهایی را بیان کرده و احیاناً نقائص آنها را توضیح دادم.
تحلیل بلاغی آیه 17 سورۀ انفال در متون عرفانی تا پایان سدۀ هفتم هجری
نویسنده:
نویسنده:فاطمه قادری؛ استاد راهنما:تقی اژه ای؛ استاد مشاور :سیدمهدی نوریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
بخش قابل توجهی از ارزش‌های ادبی متون عرفانی در کاربرد هنری آیات قرآنی یا تفسیرهای ذوقی و ادبی، در این گونه آثار ظهور و بروز یافته است. عارفان آیات را به‌گونه‌ای هنجارگریزانه و هنری تأویل و تفسیر کرده‌اند. نقش تفسیر آیات قرآنی در شکل‌گیری زبان و اندیشه عرفانی و اسلوب هنری آن انکارناپذیر است؛ بنابراین تحلیل و بررسی بلاغی کاربرد آیات قرآن در متون عرفانی در بررسی‌های زبانی و ادبی این متون اهمیت ویژه‌ای دارد. آیه 17 سوره انفال، در زمره آیاتی است که عرفا نگاه خاصی بدان داشته‌اند و به اشکال مختلف از آن برای بیان نکات مختلف از جمله مسائل کلامی و عرفانی استفاده کرده‌اند. این آیه تأثیر گسترده‌ای در متون عرفانی و ادب فارسی داشته است. عارفان با شیوه پدیدارشناسانه به تأویل این آیه پرداخته‌اند و مفاهیم مختلف عرفانی را از آن برکشیده‌‌اند و با شیوه‌های خلاق و هنرمندانه این آیه را در ادب فارسی به‌کار گرفته‌‌اند. مفاهیمی که صوفیان از آیه 17 سوره انفال برداشت کرده‌اند، با پاره‌ای از مهم‌ترین مبانی فکری و کلامی و تعالیم سلوکی آنان گره خورده و در پروراندن اندیشه توحید؛ به‌ویژه توحید افعالی و صفاتی نقش مهمی داشته است. ازاین‌رو این آیه به بسط و غنای اندیشه و زبان عارفان کمک کرده است و به تبع آن شگردهای بلاغی ویژه‌ای در تبیین آن به‌کار رفته است. هدف از این پژوهش واکاوی کارکردهای بلاغی و اثرپذیری متون عرفانی فارسی از آیه 17 سوره انفال تا پایان قرن هفتم است. در جهت تحقق این هدف با روش توصیفی‌-تحلیلی و ابزار کتابخانه‌ای و فیش‌برداری از داده‌های متنی، به تحلیل چگونگی کاربرد بلاغی آیه 17 سورۀ انفال در متون مختلف عرفانی پرداخته شده. به‌طور طبیعی متونی را برگزیده‌ایم که به شکلی (تضمین، اقتباس و...) به آیه 17 سورۀ انفال اشاره کرده‌اند. چهارچوب نظری رساله شامل الگوها و نظریات بلاغت سنتی و بینامتنیت است. همچنین نگارنده در زمینه آیه موردمطالعه به بررسی کارکرد صورخیال در دوره‌های سبکی متفاوت و تحلیل و بررسی بینامتنی موضوعات و شگردهای ادبی مشترک در این متون نیز پرداخته‌ است. درنهایت نشان داده شد که تفسیرهای عارفان از آیه مذکور باوجود تنوع چشمگیر در زبان و مضامین، آبشخورهای مشترکی دارند. همچنین مشخص شد که اثرپذیری زبانی و فکری بسیاری از آثار عرفانی از آیه 17 سورۀ انفال نتیجه ترکیب و تلفیق هنرمندانه جمله‌ها با آیات وحی است. این تلفیق، شامل واژه‌ها و ترکیب‌های اضافی و تشبیهی تا جملات و بندهایی می‌شود که در معنای ثانویه خود همه براساس بخشی از آیه یا تمام آیه شکل گرفته است. همچنین طبق پژوهش و بررسی‌های رساله حاضر، در بسیاری از متون عرفانی، با شگردهای گوناگون بلاغی (مانند مراعات النظیر، سجع و جناس) در تفسیر و تبیین و استناد به آیه فوق، یک ساختار منسجم هنری ساخته می‌شود که متشکل از اجزاست و در عین حال یک کل واحد نیز هست.
بررسی تطبیقی موضوع مابعدالطبیعه نزد ارسطو و اسکوتوس
نویسنده:
اصغر فتحی عمادابادی ، علی کرباسی زاده اصفهانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ارسطو در کتاب چهارم و ششم به موضوع مابعدالطبیعه می‌پردازد. وی در کتاب گاما،‌ مابعدالطبیعه را علم کلی و موضوع آن را موجود بما هو موجود می‌داند و در کتاب اپسیلن،‌ مابعدالطبیعه را همان فلسفه اولی می‌داند که موضوع آن موجودات الهی می‌باشد. بیان‌های وی در کتاب متافیزیک به همین‌ دو موضوع ختم نمی‌شود. ارسطو موضوعات دیگری را برای مابعدالطبیعه از قبیل جوهر،‌ جواهر مفارق را نیز مطرح می‌نماید و همین امر سبب سردرگمی فلاسفه و مفسران بعد از او شد. اسکوتوس در بحث موضوع مابعدالطبیعه رویکردی ارسطوئی – مشائی انتخاب می‌کند. وی تحت تاثیر ارسطو معتقد است که موضوع مابعدالطبیعه موجود بماهو موجود است با این تفاوت که وی الهیات و علم الهی را جزء علوم عملی در نظر می‌گیرد و با این تفکر از ارسطو که الهیات را،‌ به عنوان مابعدالطبیعه به معنای خاص و جزئی از مابعدالطبیعه عام در نظر می‌گرفت،‌ دور می‌شود. یکی از نتایج تفکر اسکوتوس در بحث موضوع مابعدالطبیعه این بود که برای او خدا اولین و تنهاترین موضوعی نیست که متافیزیسین‌ها باید بدان بپردازد. این نوع نگاه نتیجه اقانیم سه‌گانه (تثلیث) مسیحیت بر روی اسکوتوس می‌باشد و همین امر سبب می‌شود که وی مابعدالطبیعه‌ای را جدای از مابعدالطبیعه ارسطو برای خود رقم بزند و به سمت مابعدالطبیعه ابن‌سینایی روی آورد،‌ البته ابن‌سینایی که مسیحی شده است. در این نوشتار سعی شده است که به روش تطبیقی به موضوع مابعدالطبیعه از نگاه ارسطو و اسکوتوس پرداخته شود به جهت بیان اشتراکات و اختلافات دو سنت یونان باستان و فلسفۀ قرون وسطای مسیحی.
صفحات :
از صفحه 528 تا 541
فایده‌گرایی کلاسیک از هیوم تا میل [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Frederick Rosen
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Routledge,
چکیده :
ترجمه ماشینی: این کتاب تفسیر جدیدی از اصل سودمندی در نظریه اخلاقی و سیاسی بر اساس نوشته‌های فایده‌گرایان کلاسیک ارائه می‌کند. نوشته های آدام اسمیت، ویلیام پیلی و جرمی بنتام نیز مورد توجه است.
  • تعداد رکورد ها : 541