جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
صفحه اصلی کتابخانه > جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  *برای جستجوی عین عبارت , عبارت مورد نظر را درون گیومه ("") قرار دهید . مانند : "تاریخ ایران"
  • تعداد رکورد ها : 336744
بررسی شیوه های تبیین مفهوم توحید در متون نثر عرفانی با تکیه بر تمهیدات و فیه ما فیه
نویسنده:
مژگان سالک اصفهانی؛ استاد راهنما: مریم ابوالقاسمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از بدو ظهور تصوّف اسلامی، افرادی بوده اند که درباره اصول و بنیادهای آیین اسلام دغدغه و دل مشغولی های باریک بینانه و دقیق داشته و بر آرای معرفتی و اعتقادی تصوّف اسلامی تأثیرگذار بوده اند. این تأثیرات هم در روش صوفیه و هم در آثار و متون فارسی مشتمل بر متون منظوم و منثور عاشقانه و عارفانه دیده می شو د. بسترهای معرفتی آثار مهم ادبیات عرفانی و صوفیانه فارسی در زمینه توحید بسیار گسترده است . به نظر می رسد نقد مبانی معرفتی و کلامی در متون عرفانی فارسی و تحلیل و شناسایی آنها در فهم و شناخت آثار نیز بسیار است. توحید یکی از مباحث اساسی و کلیدی عرفان اسلامی است. مکاتب مختلف هیچ کدام در ثبوت توحید اختلاف ندارند اما تبیین این اصل مهم عرفانی در شناخت دیگر مبانی سیر و سلوک کارگشاست. عرفا در باب توحید به ارائه تعاریف و طبقه بندی های مختلف پرداخته اند و جایگاه آن را بیان کرده اند. بررسی شیوه تبیین مفهوم توحید در متون نثر عرفانی می تواند ابزاری برای درک عمیق تر جایگاه توحید در عرفان اسلامی باشد که از آن به تبیین دیدگاه های عرفا در باب توحید رسیده و ابعاد بیشتری از آرای آنها روشن می گردد. اساس رسالت حضرت محمّد (ص) بر توحید استوار است. اعتقاد به توحید و یگانگی خدا وجه مشترک تمام ادیان الهی است و انسان با پذیرش آن از شرک و کفر رهایی پیدا می کند. شعار توحید و باور به لا اله الّا الله با عبارت های گوناگون در قرآن تکرار شده است. در احادیث بر یگانگی خداوند تأکید فراوان شده و حضرت علی (ع) نیز با بیانی رسا مفاهیم توحیدی را در نهج البلاغه بیان فرموده اند. مبحث توحید در عرفان اسلامی از جمله مباحث اصلی و زیربنایی است و ریشه و اساس بسیاری از مباحث معرفتی را در بر می گیرد. عرفا در بیان مباحث عرفانی، شواهد بسیاری از قرآن و احادیث نقل می کنند که نشان می دهد اساس توحید در عرفان اسلامی بر پایه شریعت است و در کلام عرفا مفهوم گسترده ای پیدا کرده و با دقّت نظرهایی از جانب آنها همراه گردیده است. اولین و مهمترین قدم در اثبات ایمان، توحید است که در مقابل شرک قرار دارد و عبارت از اقرار به وحدانیّت و بی نیازی خداوند است و باور به اینکه موجودیّت همه مخلوقات، معلول اراده او و بازگشت همه چیز به سوی اوست. کاملترین و موجزترین عبارت برای بیان این معنی، عبارت لا اله الّا اللّه است. توحید در لغت به معنای یکتا کردن، یگانه کردن، خدا را یگانه دانستن و اقرار به یگانگی خداوند است. مهمترین اصلی که در عالم حکومت می کند اصل توحید است که اصلی فراگیر هم در ذات، صفات و افعال خداوند است و هم در مجموعه عالم آفرینش و قوانین حاکم بر آن و همه چیز باید سرانجام به این اصل بازگردد. متکلّمان به چهار مرتبه ذاتی، صفاتی، افعالی و عبادی برای توحید معتقدند که در مورد توحید ذاتی و توحید عبادی اختلافی ندارند. بیشتر اختلاف متکلّمین در توحید صفاتی و توحید افعالی است. توحید شهودی از ابتکارات صوفیه است که از نظر متکلمان در تقسیم بندی مراتب توحید قرار نمی گیرد و عبارت از یگانگی حق است که در کثرت ها جلوه کرده و اشیاء را به نور هستی منوّر کرده است. نفوذ علم کلام و اندیشه های کلامی در ادب فارسی بسیار گسترده است و غالب موضوعات کلامی را می توان در آثار عرفانی مشاهده کرد. توحید که نخستین و مهمترین اصل اعتقادی و زیربنای نظام اعتقادی و ارزشی اسلام است نیز به فراوانی در آثار عرفانی مطرح و تبیین گردیده است. به عنوان مثال، عطار نیشابوری از شاعرانی است که در آثار منظوم و منثورش دیدگاه های کلامی را با ذوق عارفانه خود در آمیخته و به نظر می رسد که از فقه به کلام و از کلام به فلسفه و از فلسفه به علم باطن که طریقه صوفیه است، گرایش پیدا کرده باشد. او علاوه بر چهار مرتبه توحید که در بالا ذکر شد به توحید عبادی نیز اعتقاد دارد که در مثنوی هایش به آن اشاره کرده است. توحید بحث اساسی دین و اسلام است و در متون عرفانی به عنوان شاخه اصلی و ریشه تمام اعتقادات مورد بررسی قرار گرفته است. حکیم سنایی غزنوی نیز از جمله کسانی است که موضوع توحید را هدف و اساس کار خود قرار داده و شعر فارسی را با اندیشه های صوفیانه در آمیخته و پایه گذار ادبیات منظوم عرفانی می شود که عطار و مولانا نیز به او افتخار می کنند. در روزگار سنایی، قرن چهارم و نیمه اول قرن پنجم هجری، عرفان در مشرق زمین در حال تکوین بوده و اندیشه های عرفانی همراه با اشعار صوفیانه در آثاری مانند اسرارالتوحید ابوسعید ابوالخیر، تمهیدات عین القضات همدانی، کشف الاسرار میبدی و سوانح العشاق احمد غزالی قابل مشاهده هستند. سنایی نیز شاعری بوده اساس پیام و هدف او بر محور توحید و عشق استوار است. عرفان همواره پدیده ای اجتماعی بوده و تحت تأثیر تحولات جامعه، نمودهای گوناگون داشته که گاهی در اوضاع اجتماعی ناسالم و اعتقادی بیمارگونه دارای سیر قهقرایی می شده و رو به ابتذال پیدا می کرده و برخی عرفا و صوفیه نامدار به منظور اصلاح طریقت تصوّف و عرفان و زدودن آلایش ها و تهمت ها از آن، کتاب هایی تألیف می کردند، از جمله، اللّمع از ابونصر سرّاج، رساله قشیریه از ابوالقاسم قشیری، کشف المحجوب از ابوالحسن هجویری و .. این عارفان در دوره های مختلف بر اساس قدرت فهم مخاطبان، شرایط روزگار و حال و مرتبه سلوکی خود، تعاریف بسیاری از توحید ارائه داده اند. عارفان مسلمان کلمه توحید، لا اله الّا الله را با تجارب عرفانی خود از وحدت در ارتباط می دانستند. البته ابن عربی اندلسی ( 560-638 ق) در قرن ششم هجری نظریّه ای را در توحید مطرح کرد که به "وحدت وجود" مشهور است. اصطلاح "وحدت وجود" از دو کلمه "وحدت" و "وجود" ترکیب یافته است و بر اساس این نظریّه "وجود" دارای واقعیت عینی و خارجی است و بر اساس این پیش فرض، نظریّه او بر دو اصل استوار است: نخست، انحصار هستی و وجود به خداوند و دیگر نفی وجود از ما سوی الله.
بررسی و معرفی مصادیق بلندهمتی در سیره شهدا، عرفا و علما و تطبیق آن با آیات و روایات
نویسنده:
فائزه عابدی؛ استاد راهنما: نفیسه آذربایجانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
علوهمت دراصطلاح: عبارت است از سعی وکوشش در تحصیل سعادت وکمال وطلب کردن کارهای بزرگ وعالی بدون در نظر گرفتن سود وزیان دنیا به طوریکه به سبب دست یافتن به منافع دنیایی شادمان نشود واز فقدان آن اندوهگین مگردد بلکه ازطریق طلب، از مرگ وکشته شدن ومانند آنها باک نداشته باشد.(مجتبوی، سیدجلال الدین، علم اخلاق اسلامی (ترجمه کتاب جامع السعادات)، ص322) دون همتی دراصطلاح: پستی طبع و قصورهمت از طلب کارهای بزرگ و امور عظیمه خطرناک وقناعت نمودن نفس به شغل های پست و اعمال جزئیه و این صفت خبیثه نتیجه کم دلی وضعف نفس است.(نراقی،ملااحمد،معراج السعاده،ص218) علوهمت از مولفه های تاثیر گذار در امور فردی واجتماعی زندگی است که در آیات قرآن کریم وروایات اهل بیت (علیه السلام) بسیارتاکید شده است. زیرا بشریت برای وصول به اهداف عالی وکسب فضایل ومکارم در جهت رسیدن به مراتب عالی انسانیت و کمال وهمچنین دوری از اشتغال به اهداف پست و فرومایه که انسان رابه سقوط می کشاند نیازمندراهنمای مسیراست. و قرآن کریم به عنوان برترین منبع هدایت به سوی حیات طیبه رهنمودهایی دراین باره ذکر کرده است تابتوانیم مرز بین علوهمت ودون همتی را مشخص کنیم و مسیر زندگی را برپایه اهداف والا بنا نهیم. درآیات قرآن کریم وروایات معصومین (علیه السلام)دررابطه با علوهمت عواملی ازجمله اندیشیدن، مجالست وهمنشینی وهمچنین ویژگی هایی مثل: استقامت وپایداری در مسیر کمالات ، وآثاری همچون شجاعت وبردباری دررابطه با علوهمت واهمیت آن به عنوان یک ویژگی مهم فردی واجتماعی بیان شده است. فرایند پژوهش به گونه ای است که آیات قرآن کریم وروایات بامضمون عوامل ،ویژگی ها وآثار علوهمت استخراج می شوند و ذیل تعابیرمصادیقی از سیره شهدا، عرفا وعلما ذکرخواهد شد؛
اینهمانی شخصیت انسان پس از مرگ از دیدگاه ملاصدرا و متکلمین جسم‌ انگار مسلمان
نویسنده:
فاطمه البرزی؛ استاد راهنما: روح الله سوری؛ استاد مشاور: نادر شکرالهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش پیش‌رو از زاویه‌ای خاص به حیات پس از مرگ می‌نگرد و درپی تبیین این‌همانی شخصیت انسان پس از مرگ با شخصیت پیش از مرگ اوست. در اینجا دو رویکرد کلان از سوی ملاصدرا و متکلمان جسم‌انگار ارائه شده است. با نظر بر آراء متکلمان جسم‌انگار مسلمان در رابطه با این‌همانی شخصیت انسان پس از مرگ و همچنین با توجه به تعاریف و لوازم دیدگاه آنان، نتیجه حاصل شده این است که شخصیت انسان محصور و محدود به جسم اوست و برای انسان خارج از بعد مادی، ملاک دیگری قائل نیستند؛ دیدگاه آنان باتکیه بر ظواهر آیات و روایات دینی به صورت جسم‌انگارانه شکل گرفت و رشد یافت. در مقابل ملاصدرا باتکیه بر اصول فلسفی و با بهره‌گیری از ستون اصلی حکمت متعالیه- اصل حرکت جوهری و تجرد نفس- نادرستی و ناروایی دیدگاه متکلمان را اثبات کرده و به دفع شبهات وارده پرداخته است. طبق دیدگاه ملاصدرا شخصیت انسان وابسته به جسم نیست و نفس نمی‌تواند جسمانی باشد. درنتیجه مسئله این‌همانی نفس پس از مرگ و معاد، متناسب با این دیدگاه تبیین می‌شود. بنابراین با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و مقایسه میان دو رویکرد یادشده می‌توان نتیجه گرفت که نظریه متکلمین جسم‌انگار پایه و اساس فلسفی و عقلانی نداشته و همچنین با نصوص دینی که نظریه خود را بر آن استوار کرده اند نیز در تناقض است.
خبر از معدومات در فلسفه ملاصدرا با نظر به دیدگاه ناتان سلمون
نویسنده:
آذر كريمي؛ استاد راهنما: عباس جوارشکیان؛ استاد مشاور: محمدکاظم علمی سولا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ملاصدرا بر اساس اصالت وجود، خبر از معدومات را با محوریت تفسیر جدیدی از وجود ذهنی و مطابقت از دو راه اختلاف حملین و قضایای غیربتی نظریه‌پردازی می‌کند. در نگاه ملاصدرا مفاهیمی مانند شریک‌الباری به حمل اولی شریک‌الباری و موضوع برای احکامی نظیر ممتنع‌الوجود می‌گردد و به حمل شایع صناعی محکوم به امکان گشته و موضوع برای خبر می‌گردد. همچنین قضایای غیربتی حملیاتی هستند که موضوعشان قابل تمثل ذهنی نیست و علاوه بر ممتنعات، احکام واجب را نیز شامل می‌شود. برای خبر از چنین موضوعاتی ذهن برای معنای موجود از آنها عناوین کلی می‌سازد و بر وجود یا عدم آنها در خارج حکم می‌کند. در این قضایا صدق قضیه در گرو مطابقت با امری در وراء آن نیست بلکه نفسِ موضوع به گونه‌ای است که چون خالی از هر نوع هویت و ذاتی است عقل به معدومیّت آن حکم می‌کند. یعنی خارج همانگونه است که قضیه حکم می‌کند نه اینکه لزوما چیزی در خارج باشد تا قضیه با آن مطابق باشد. هدف از این پژوهش که با روش کتابخانه‌ای-تحلیلی و استنباطی انجام شده، بررسی امکان هم کلامی بین ملاصدرا که بر اساس اصالت وجود، وجود و عدم را محمول اشیاء می‌داند با سلمون که بر اساس منطق آزاد مثبت، چنین باوری دارد، می‌باشد. ناتان سلمون بر خلاف فیلسوفان تحلیلی پیشین معتقد است که با استفاده از قواعد منطق آزاد مثبت، ظرفیت‌های زبانی و عبور از منطق کلاسیک، به نحو صادق می‌توان از اشیاء معدوم خبر داد؛ زیرا عدم مانند وجود، محمول اشیاء و افراد است و صرفاً سور منطقی نیست. محمول متافیزیکی عدم بخشی از واقعیت زبانی است که اشیاء فراوانی از آن بهره‌مندند. نتیجه آنکه سلمون همچون ملاصدرا قائل به محمول بودن وجود و عدم، اشتراک معنوی آنها و جایگاه متافیزیکی این دو محمول است؛ اما تمایز وجود و ماهیت را در خارج دنبال می‌کند و وجود را صرف یک محمول متافیزیکی دانسته و همچون متکلمان معتزلی دایره اشیاء را اعم از وجود دانسته است؛ با این تفاوت که متکلمان با دغدغه‌های هستی‌شناسانه و سلمون از منظر منطق و زبان‌شناسانه به خبر از معدومات پرداخته است. بنابراین این دو فیلسوف نه در مبانی اصلی بلکه در فروعات جزئی امکان هم کلامی خواهند داشت.
تحلیل مفاهیم فضایل و رذایل اخلاقی در نهج البلاغه و استنتاج دلالت های آن در اصول و روش های تربیت اخلاقی
نویسنده:
استاد راهنما: اکبر رهنما؛ استاد مشاور: محمدحسن میرزامحمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
اخلاق در تناسب بین دو امر معنا می یابد؛ نخست فاعل رفتار و دیگری مفعول رفتار (فرمهینی و اشرفی، 1393). در واقع اخلاق یکی از محوری ترین ارکان جامعه به حساب می آید؛ انبیاء الهی مبعوث شدند تا اخلاق را در عالم فراگیر نمایند چنانکه پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) هدف مبعوث شدنشان را تکمیل کردن مکارم اخلاق بیان می کنند (گازر و علیپور، 1401). درست یا نادرست بودن اعمال انسان و اینکه کدام عمل، اخلاقی و کدام غیراخلاقی است، موضوعی است که می‌توان قدمت آن را در کشورها و فرهنگ‌های مختلف، حتی تا زمان‌های اساطیری و آغاز آفرینش انسان امتداد داد و از آن بحث نمود. اخلاق در زندگی انسان چنان اهمیتی دارد که هم در تعالیم مذهبی بر آن تاکید شده است و هم در ادبیات اکثر کشورها، در نوع ادبیات تعلیمی مفاهیم و مصداق‌های اخلاقی فراوانی می‌توان مشاهده نمود (رضایی، 1398). در اسلام تبیین فضیلت‌ها و رذیلت‌های اخلاقی همیشه از دغدغه‌های تالیف کننده‌های کتب اخلاق اسلامی می‌باشد، اما توضیح منطقی این مسئله مهم مستلزم تحلیل و ترسیم «نظام اخلاقی» در اسلام می‌باشد؛ وگرنه این که مکتب اسلام برای ارائه مجموعه وسیعی از دستورات و احکام اخلاقی الهی در جهت دستیابی به اهداف خاص مورد انتظار، کاملا از دستورات و احکام اخلاقی الهی پیروی کرده ادعایی کذب می‌باشد (حسینی، 1398). نهج البلاغه اثر ماندگار حضرت علی (ع) است که حاوی گنج‌ های ارزشمندی از پندها و اندرزها و خط و مشی های اخلاقی است که امام علی (ع) این مطالب را در قالب های مختلفی از جمله خطابه بیان کرده اند. امام علی (ع) برای تعالی روح و جان آدمی رذایل و فضایل اخلاقی را که تبیین شان نقش مهمی در تربیت انسانی دارد به زیبایی بیان می کنند. امام علی در اثر ارزشمند خویش، نهج البلاغه که آینه تمام نمای معرفت والای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، عقیدتی و مخصوصا اخلاقی ایشان است از کوچک ترین تا بزرگترین مفاهیم اخلاق اسلامی را تعریف می کند. با توجه به این مسئله که نهج البلاغه از کتاب‌های اخلاقی صرف محسوب نمی‌شود اما مثل قرآن مطالب اخلاقی در آن به میزان بیشتری نسبت به سایر مفاهیم موجود است از این رو این کتاب علاوه بر دعوت انسان به تهذیب و تزکیه نفس او را در تمام جنبه‌های اجتماعی و فردی زندگی وی راهنمایی می‌کند (عسگری، 1391). عناوین اهم فضایلی که در نهج البلاغه به آنها پرداخته شده است عبارتند از؛ اخلاص، تقوا، زهد، شجاعت، عدالت، صبر، تواضع، جود و بخشش و از جمله رذایلی که در نهج البلاغه بدان پرداخته شده است شامل؛ جهل، غفلت، گمراهی، دنیا پرستی، کینه و دشمنی، حسد، دروغ گویی، ستم و ستم گری، غیبت، شتاب و عجله، تکبر و شک و بدگمانی (همان). بر اساس آنچه گفته شد جهت پر کردن خلأ مطالعاتی موجود، این پژوهش به تحلیل مفاهیم فضایل و رذایل اخلاقی در نهج‌البلاغه و استنتاج دلالت های آن در اصول و روش های تربیت اخلاقی خواهد پرداخت و در ادامه سعی بر جواب دادن به این پرسش‌ها خواهد داشت که مهم ترین فضایل و رذایل اخلاقی از نظر مولا علی(ع) در کتاب نهج‌البلاغه کدام‌اند؟ و چه اصول و روش هایی در قلمرو تربیت اخلاقی می توان از آن استنتاج کرد؟
انگاره حجیت سنت رسول خدا (ص) و اهل بیت (ص) در سه قرن اول هجری قمری
نویسنده:
علی خرمیان؛ استاد راهنما: محمد حسن رستمی؛ استاد مشاور: سهیلا پیروز فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
حدیث از دیرباز در کنار قرآن کریم ملجاء مسلمانان اعم از فقها و متکلمین بوده است و با استفاده از آن گره گشای مشکلات فقهی، عقیدتی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی مسلمانان بوده اند. از جمله اشخاصی که اکثریت فریقین بر حجیت سنت(فعل، تقریر وقول) وی اتفاق نظر دارند رسول مکرم اسلام (ص) است. لکن با توجه به حسب منقولات مختلفی که از تدوین حدیث صورت گرفته است ظاهرا بیانگر منع تدوین حدیث ایشان در سده اول صدر اسلام می باشد. همین موضوع سبب شده است که مستشرقانی چون گلدزیهر حجیت حدیث رسول خدا را پس از تدوین فقه در دوره ای متاخرتر یعنی قرن دوم هجری دانسته اند بدین معنا که در صدر اسلام حدیث حجیت نداشته و جهت اعتبار بخشی به احکام و قواعد فقهی مجبور به حجیت بخشی و قداست دادن به احادیث رسول خدا بوده اند. این موضوع که اهمیت آن بر هیچ محققی پوشیده نیست ضرورت بررسی تاریخ انگاره حجیت سنت رسول الله در دو قرن اول هجری قمری، بیش از پیش روشن خواهد کرد که چگونه و در چه شرایطی سنت رسول الله مانند قرآن مقدس تلقی شد. جایگاه حدیث رسول الله و حجیت بخشی به احادیث صحابه در چه گفتمانی شکل گرفته است علاوه بر این پس از ایشان صحابه اهل بیت(علیهم السلام) چه تحلیلی از سنت معصومان در عهد ائمه داشته اند و رفتار وتلقی آنان نسبت به سخنان و احادیث یا سنت ائمه قابل بررسی است و نیز اینکه آیا احادیث آنان نیز همسنگ با سخن رسول خدا از منظر آنان اعتبار داشته است؟ و اگراینطور بوده؛ از چه زمانی این امر محقق شده است؟در این صورت جایگاه علم و uصمت اهل بیت چگونه و در چه شرایطی تبیین شد؟
قاعده کرامت: ماهیت، مستندات و کاربرد های آن در فقه
نویسنده:
امیرحسن رونده؛ استاد راهنما: علی اکبر ایزدی فرد؛ استاد مشاور: علی اکبر جهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
از مسائل مهم در حیطه ی علوم اسلامی، خصوصا در عصر کنونی، مسئله «کرامت» می باشد.کرامت از جمله مباحثی است که نقش بسزایی را در تشریعات اسلامی ایفا می کند.ادله ی بسیاری بر اثبات این قاعده از قرآن و روایات وعقل دلالت می نماید.این قاعده،رابطه ی نزدیکی با بسیاری از قواعد فقهی از جمله قاعده ی «عدل و انصاف»دارد که در توصیف رابطه ی میان قاعده کرامت و قاعده عدل وانصاف می توان اینگونه بیان داشت که دایره ی شمول قاعده کرامت،نسبت به قاعده ی عدل و انصاف عام تر می باشد و قاعده عدل و انصاف به نوعی زیرمجموعه ی آن می باشد.همچنین،از اشکالات اساسی وارده بر قاعده کرامت،مسئله برده داری،حریم خصوصی و ارتداد است،که بابررسی های به عمل آمده به این نتیجه دست می بایم که در احکام، روایات اسلامی و همچنین اخلاق اسلامی،تمام تلاش بر آزادسازی برده و مقابله با برده داری بوده است، و همچنین مسئله نقض حریم خصوصی،که در اسلام به شدت مورد نهی شارع مقدس قرار گرفته است،و نیز در مسئله ارتداد در موارد خاص اجرای آن،حفظ بنیان جامعه اسلامی که آن هم از مصادیق و زیرمجموعه های رعایت کرامت انسانی است،مورد توجه شارع قرار گرفته،و به همین علت،این حکم تشریع گردیده است. بنابراین می توان گفت، انگیزه و هدف از نگارش این اثر آن بوده که پیرامون این قاعده،تحقیقات جامعی به عمل آید و به برخی از مهم ترین مواردی که به عنوان نقض بر رعایت کرامت در تشریعات اسلامی از آنها یادمی شود،پاسخ داده شود و این ادعا که کرامت در تشریعات اسلامی،همچون رگ در بدن جاری است،به وضوح روشن گردد. روش تحقیق در این نوشتار،استناد به مباحث عقلی و نقلی مطرح شده در این زمینه بوده است که با مراجعه به قوانین مربوطه سازمانهای بین المللی و کشوره های گوناگون،کتب حقوقی نگاشته شده در این زمینه،رجوع به کتب فقهی گوناگون از فقهای متقدم و متاخر،و همچنین استفاده از سامانه ها و نرم افزارهای الکترونیکی مرتبط به دست آمده است.
تأثیر عاطفه‌ی «حبّ» در «معرفت اخلاقی» از نگاه قرآن
نویسنده:
محمدمهدی ولی زاده؛ استاد راهنما: رحیم دهقان، محسن جاهد؛ استاد مشاور: ابراهیم نوئی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تحلیل‌های موجود در سنت اسلامی یا غربی که عاطفه در آنها جایی ندارد یا اثر چندانی به جز انگیزش بر آن بار نمی‌شود یا حکم یک دسته به همه عواطف تسری داده می شود یا انسان را موجودی تک‌بعدی و معرفت او را جدابافته از عاطفه تلقی می کنند، محل تأمل‌اند و تاکنون پژوهش درخوری در زمینه اخلاق نقلیِ اسلامی برای کشف نظر متون دینی انجام نشده است. ازاین‌رو، قرآن کریم به عنوان مأخذی وحیانی و خطاناپذیر و منبع نخست و اصیلِ اخلاق اسلامی، نیازمند خوانش جدّیِ مسئله‌محور است و جای این پرسش باقی است که «از دیدگاه قرآن، عاطفه چه نقشی در معرفت اخلاقی دارد؟». این مسئله برای محدودشدن و عمق یافتنِ پژوهش، با تمرکز بر عاطفه «حبّ» به عنوان یکی از بنیادی ترین عواطف در نظام انسان‌شناختی و یکی از پربسامدترین عواطف قرآنی دنبال می شود. طی این پژوهش تلاش می شود تا ادبیات دانشیِ غنایافته حولِ عواطف بر قرآن کریم عرضه شود و طی خوانش آیات مرتبط، البته بدون ملاک قراردادنِ مفسر و دیدگاه خاص، نقش حبّ در معرفت اخلاقی از نظرگاه قرآن کریم به صورت روشمندی استخراج و تحلیل گردند. در این پژوهش، بر اساس ظرفیت شواهد زبانی آیات قرآن، طیف های مختلف «اثرگذار» (حبّ)، انواع و مراتب مختلف «اثرپذیر» (معرفت اخلاقی) و گونه های «اثرگذاری» شناسایی می شوند و پیوند میان این سه با تطبیق آیات، برقرار می گردد تا مکانیزم معرفتیِ انسان در ارتباط با ساحت عاطفی به دست آید. علاوه بر آن قطعات پازل قرآنی ناظر به چگونگیِ اثرگذاریِ حبّ بر معرفت اخلاقی (شاملِ کیفیت اثرگذاری بر اجزا و ارکان معرفت و مراحل تکوّن معرفت، شرایط و زمینه های اثرگذاری، ویژگی های معرفتِ حاصل از حبّ)، با کشف روابط میان یافته های قرآنی، استخراج می شود و با استفاده از مبانی انسان‌شناختی و معرفت‌شناختیِ مستخرج تکمیل می گردد.
چیستی اصل امر به معروف و نهی از منکر از منظر ابن ابی الحدید و شیخ محمد عبده با تأکید بر شرح نهج البلاغه
نویسنده:
محدثه بنی عامر حصاری؛ استاد راهنما: زکریا بهار نژاد؛ استاد مشاور: مصطفی آذرخشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
امر به معروف و نهی از منکر امری واجب است؛ از همین رو شروح ابن ابی الحدید و محمد عبده از نهج البلاغه مورد بررسی قرار گرفته است، با وجود این که شروح از یک مرجع می‌باشد و اشتراکات بسیاری دارد، ولی در جاهایی تفاوت هایی نیز دیده می‌شود که در این تحقیق به تطبیق و مقایسه آن ها پرداخته شده است. این اصل از نظر بیشتر فرق اسلامی جزء فروع دین می‌باشد اما معتزله آن را از اصول دین خود به شمار می‌آورند با توجه به اینکه ابن ابی الحدید فردی معتزلی است، این اصل را واجب و از اصول دین می‌داند اما محمد عبده آن را واجب ولی از اصول دین نمی‌داند و در عین حال نوع آن را هر دو واجب کفایی می‌دانند. هر دو شخصیت با وجود اهل تسنن بودن به حضرت علی علیه السلام معتقد و او را دانا و حکیم می‌دانند؛ حتی در جاهایی اعتراف به بیشتر بودن فضل و حکمت حضرت که از همگان (حاکمان بزرگان و دانشمندان) بیشتر است می‌کنند. امر به معروف از نظر ابن ابی الحدید از آن جهت که مصلحت عوام است پس واجب است و عملی پسندیده است و نهی از منکر از آن جهت که نهی ظلم، دروغ و... است، پس باز واجب است. محمد عبده نیز همین مسئله را بیان می‌کند که امر به معروف برای مصلحت مردم است و نهی از منکر جلوگیری از نادانان و سفیهان است پس باید حتماً انجام شود و چون این اصل حساب شده و درست باید انجام شود برای امر به معروف ونهی از منکر شروطی از شروح نهج البلاغه استخراج شده که از این قرار است: 1. فرد آمر یا ناهی اطلاعات و آگاهی کامل درباره کاری که می‌خواهد امر یا نهی کند را داشته باشد2. اگر احتمال دهد در فرد مقابل تاثیر دارد به انجام آن بپردازد و هم اینکه فرد آمر و ناهی باید به خود آن عمل کند البته در اینجا محمد عبده فقط شرط کمال نهی از منکر می‌داند اما ابن ابی الحدید آن را واجب می‌داند و می‌گوید بر فرد واجب است که به معروف عمل و به آن دعوت کند و از منکر دوری کند و دیگران را از آن منکر دور کند. حضرت مراتبی نیز برای امر به معروف و نهی از منکر بیان می‌کند اول هر کس باید منکر را در قلب خود نهی کند سپس آن را به زبان بیاورد، در صورتی که امکان‌پذیر نبود با دست و شمشیر باید متوسل شود ولی حتماً مراحل به ترتیب باید انجام شود و هر کس حتی اگر یکی از مراحل را به فراموشی بسپارد آن خصلت نیک را از دست داده و اگر تمامی مراحل انجام نشود به این معنا که این عمل به کلی انجام نگیرد فرد مانند مرده‌ای میان زندگان است. هر دو با توجه به آنچه که از نهج البلاغه نقل کرده‌اند معتقدند که امر به معروف و نهی از منکر در تمامی ابعاد سیاسی، تربیتی و اجتماعی تاثیرگذار است؛ اگر فرد توسط این اصل از کودکی به معروف امر و از منکر نهی شود به درستی آن کودک تربیت می‌شود. از نظر بعد سیاسی نیست هر فرد در جامعه وظیفه این عمل به این اصل را دارد. اولا حاکم باید از پاکان باشد و خود نیز پیش از رسیدن به حکومت خود را آماده کند تا از منکرات دوری و به انجام واجبات بپردازد و زمانی که حاکم شد مردم را امر به معروف و نهی از منکر کند اما اگر حاکم فاسق باشد مردم نباید به خاطر از دست دادن روزی یا جانشان بهراسند چون این موارد فقط در دستان خداست و باید به این اصل بپردازند تا جامعه به سمت نابودی نرود.
مکتب گفتگوی ادیان از ماهاتما گاندی تا سامی ویو کاناندا
نویسنده:
محدثه سهراب زهی اصل؛ استاد راهنما: خلیل حکیمی فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
درجهان چندفرهنگی و چنددینی امروز ،گفتوگوی ادیان به عنوان راهکاری اساسی برای کاهش تنش های مذهبی و تقویت صلح نقش جهانی مطرح شده است. در این میان دو چهره برجسته هندی مهاتما گاندی و سامی ویوکاناندا، با رویکردهای متمایز اما تأثیر گذار، نقش مهمی در شکل گیری گفتمان گفتگوی ادیان ایفا کرده اند. گاندی با تکیه بر اصول "آهیمسا" (عدم خشونت) و ساته اگرا (پایداری در حقیقت)، گفتوگوی ادیان را در بستری اجتماعی-سیاسی و با هدف وحدت عملی پیروان ادیان مختلف دنبال کرد. از سوی دیگر ویوکاناندا با رویکردی فلسفی عرفانی و با تأکید بر وحدت متعالی ادیان در چارچوب ،و دانتا در پارلمان ادیان شیکاگو (1893) و دیگر محافل بین المللی به ترویج دیالوگ میان ادیان پرداخت. با وجود مطالعات متعدد درباره اندیشه های هر یک از این دو متفکر تحلیل تطبیقی نظام مند میان دیدگاههای گاندی و ویوکاناندا زمینه گفتوگوی ادیان و تأثیر آنها بر شکل گیری مکتب گفتوگوی ادیان معاصر ، کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. این پژوهش میکوشد با بررسی مقایسهای آراء این دو اندیشمند خلا موجود در ادبیات پژوهش را پر کند و به این پرسش اساسی پاسخ دهد که آیا میتوان با تلفیق اندیشههای گاندی و ویوکاناندا، الگویی جامع برای گفتوگوی ادیان در جهان امروز ارائه داد؟
تفسیر ساختاری سوره نساء، روش‌ها و دستاوردها
نویسنده:
مرضیه رئیسی؛ استاد راهنما: شادی نفیسی؛ استاد مشاور: عبدالهادی فقهی زاده، منصور پهلوان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
تفسیر ساختاری به‌عنوان یکی از گونه‌های روش تفسیر جامع اجتهادی که در آن بر ارتباط شبکه‌وار اجزای سوره اعم از آیات، مفاهیم و موضوعات تأکید می‌شود، در دهه‌های اخیر موردتوجه ویژه مفسران و قرآن‌پژوهان قرارگرفته است. علاوه بر تحولات یک صد سال اخیر در جریان روشنفکری دینی با شعار بازگشت به قرآن و کفایت آن در هدایت، اقبال نسبت بدان را می‌توان از یک سو تقابل با سنت تفسیرنگاری پیشین دانست که آیات غالباً در آن منفک از هم تحلیل می‌شدند و از سوی دیگر آن را پاسخی به شبهات مستشرقان دال بر تحریف و گسیختگی آیات در سور دانست. ازاین‌رو روش مذکور نیازمند واکاوی دقیق علمی از حیث مبانی، روش‌ها و دستاوردها است. از دیگر الزامات علمی پیش روی تئوری مذکور جهت اثبات صحت آن، تطبیق بر مصادیق عینی یعنی سوره‌های قرآن بالأخص سور بزرگ است که ارتباط یابی میان تمامی آیات و عناصر آن با سختی بیشتری همراه بوده و گاه فرد را به تکلف دچار می‌کند. به همین جهت پژوهش پیش‌رو از یک سو به مباحث مبنایی و روشی در تفسیر ساختاری پرداخته و از سوی دیگر مبنا و روش‌های پیشنهادی را بر سوره نساء تطبیق داده تا به تناسب خطی آیات و شبکه حجمی مفاهیم دست یابد و بر اساس شبکه موضوعات آن بتواند دستاوردهایی را در حوزه‌های مختلف تفسیری، لغوی، فقهی، علوم قرآنی، تاریخی، روایی و نیز ترجمه ارائه کند. روش انجام این پژوهش تحلیلی توصیفی برمبنای گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه‌ای است که طبیعتاً از ابزار ساختار سوره به‌عنوان معیار اصلی در تحلیل‌های قرآنی و روایی بهره گرفته‌شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مواردی چون «اصالت و هویت سوره»، «تناسب آیات در سور»، «انسجام ساختار در سور» و نیز اعتقاد به «لایه‌بندی فهم در شناسایی ساختار» و جواز «نقش‌آفرینی اطلاعات فرانص همچون روایات و تاریخ در تحلیل ساختار سوره» را می‌توان در زمره مبانی خاص تفسیر ساختاری به‌حسب آورد. همچنین سه روش اصلی تحت عناوین خوانش کل‌گرای سوره، سیاق بندی و محورهای موضوعی قابل ارائه هستند. در تکمیل یافته‌های حاصل از سه روش مذکور از قرائن ویژه درون سور، سایر سور قرآن و همچنین داده‌های برون‌متنی جهت تحلیل دقیق‌تر ساختار بهره گرفته می‌شود. کاربست موارد فوق در سوره نساء رأی را به وجود انسجام در این سوره می‌دهد؛ به‌نحوی‌که می‌توان تناسب آیات و شبکه بودن مفاهیم را در آن به اثبات رساند و سازه منسجم سوره را مبنایی برای حصول دستاوردهای مختلف قرار داد.
  • تعداد رکورد ها : 336744