جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 516
بازخوانی و نقد ادله منع تدوین حدیث نبوی از سوی خلفای صدر اسلام
نویسنده:
قدسیه صباغی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهیکی از فرازهای مهم جریان حدیث پس از درگذشت پیامبر (ص)، ماجرای پیشگیری از گفت و شنود حدیث نبوی از سوی خلفایی است که پس از آن حضرت به قدرت رسیدند. از آنجا که چنین واکنشی رویاروی آثار بجا مانده از ممتازترین چهره دین اسلام، طبعا پرسش برانگیز و توجیه نشدنی می نماید، اهل سنت از دیرباز تلاش کرده اند با بیان ادله ای این کار خلفا را توجیه کنند.گر چه از سویی دیگر این ادله نقد و رد شده اند، ما در این پایان نامه می خواهیم هم در مقام نقد نوین آن ادله برآییم و هم دلیل هایی که عمده ترند و کمتر مورد توجه قرار گرفته اند را یادآوری کنیم و ضمن بازخوانی بخشی از تاریخ حدیث و پرتو افکنی به گوشه هایی از آن نشان دهیم که ادله مطرح شده معطوف به ذهنیت های اعتقادی بوده است تا نگاه به واقعیت های سیاسی و اجتماعی صدر اسلام.بررسی عوامل منع تدوین حدیث و بازخوانی جایگاه ویژه اهل بیت (ع) و کیفیت تعامل خلفا با آنان و نشان دادن لزوم ایجاد زاویه ای جدید در تحلیل مباحث تاریخی مسلماناناز اهداف این تحقیق است.اهمیت این تحقیق جدا از آن که به بررسی نوین از این بحث و مشاجره طولانی می پردازد، می تواند گامی برای هر چه عقلانی تر کردن نقد و بررسی ماجراهای پر فراز و نشیب تاریخ صدر اسلامو نزدیک تر شدن شیعه و سنی در محورهای اختلاف برانگیز آن دو باشد. بنابر این، این تحقیق که با رویکردی تحلیلی – توصیفی و به روش کتابخانه ای، صورت گرفته است می تواند علاوه بر سودمندی برای پژوهشگران دانش حدیث، گامی در جهت تقریب و همدلی مذاهب و روشی یگانه برای دنبال کردن هر چه طبیعی تر و عاری از تعصب محورهای بحث برانگیز باشد.بر اساس ره یافت این پژوهش علت اصلی منع تدوین حدیث را در مباحث اعتقادی خلفا و تاثیر پذیری آنان از علمای یهود جستجو کرد. اگر چه در این باره نمی توان عوامل سیاسی را نادیده گرفت، اما ریشه اصلی آن را باید در همان مباحث جستجو کرد.کلمات کلیدی:حدیث، منع تدوین حدیث، خلفای سه گانه، تاریخ حدیث، حدیث نبوی
الهیات بالمعنی الاخص در کتاب توحید صدوق (اثبات خدا و توحید)
نویسنده:
زهرا فقیه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این تحقیق در صدد است که نکات عمیق نصوص دینی کتاب التوحید را کشف کرده و با رویکردی جامع به براهین اثبات خدا و توحید، رویکرد های استدلالی روایات اهل بیت: را تبیین نماید و روشن کندکه ژرف ترین اصول فلسفی در چهارده قرن پیش در کلام معصومان: متجلی شده است.در تبیین براهین و راه های اثبات خدا روایات گاه با طرح براهینی که از سوی فلاسفه بیان نشده و گاهی با تبیینی جدید از براهین و گاهی نیز با اشاره ای غیر مستقیم در قالب تقریراتی که از روایات التوحید بدست می آید، می پردازد. لذا این تحقیق بعد از بیان مفهوم واژه الله در این نصوص به بررسی امکان شناخت خداوند برای عقل محدود انسان پرداخته و بیان می کند که عدم شناخت کنه ذات الهی؛ از یک سو ناشی از نقصان معرفت انسانی و و از سوی دیگر از حقیقت محض بودن ذات و صفات الهی نشات می گیرد .بنابراین ذات الهی به کنه قابل شناخت نیست ،ولی با توجه به عناوین خود به طور اجمالی شناخته می شود. سپس با تبیین براهین امکان و وجوب، علیت، حدوث، حرکت به بیان راه های اثبات خداوند متعال همچون صدیقین ، فطرت، نظم، خطر احتمالی و فسخ عزائم می پردازد. . در بحث توحید نیز با تبیین معنا ومراتب ذاتی و صفاتی و افعالی توحید در مورد خداوند تعالی و تعلیل آنها جایگاه موثر این روایات را در این مقوله بصورت بارزی نشان می دهد.
زبان قرآن با رویکرد تربیتی
نویسنده:
سعید عباسی‌نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
«زبان دین»، دانشی است که به بررسی گزاره‌های دینی و کشف صفات عام و خاص آن می‌پردازد، به ویژه اوصافی که متون مقدس را از دیگر متون و باورها متمایز می‌کند. «زبان قرآن» نیز از موضوعات جدید و مهم در علومی مانند قرآن، تفسیر، کلام و فلسفه است که به تحلیل گزاره‌های قرآنی و مبانی فهم آن‌ها، و نیز بررسی جنبه‌های گوناگون زبانی این کتاب آسمانی، نظیر روش تفهیم آموزه‌ها به مخاطبان، شناختارى و معناداری گزاره‌های قرآنی و سایر کارکردهای آن می‌پردازد.برخی از قرآن‌پژوهان، با پیش‌فرض معناداری و شناختاری بودن زبان قرآن، دیدگاه‌های متفاوتی را درباره چگونگی گزاره‌های قرآنی نسبت به مخاطبان ارائه کرده‌اند که زبان عرف عام، عرف خاص و فطرت در زمره مهم‌ترین آنهاست؛ گرچه هر یک از این نظریات بر سیبل حصر به قرآن نسبت داده شده اند . اما جامعیت کافی ندارند و با چالش هایی جدّی روبرو هستند. با پذیرش مبنای تألیفی بودن زبان قرآن دستاوردهای زبانی هر یک از نظریات مذکور در بستر تألیفی آن جایگاه خود را می‌یابد. در عین حال برخی از ابعاد زبانی قرآن همچنان مغفول مانده است. یکی از این ابعاد بعد انگیزشی زبان قرآن است. عنصری که در تمامی قرآن انتشاری وسیع داشته و با اهداف تربیتی آن پیوندی عمیق دارد. مقصود از انگیزشی بودن زبان قرآن آن است که گوینده این کلام ارجمند، محرّک‌ها و عواملی را در سخن خود به کار می‌گیرد، تا مخاطب را به امور مقصود و واکنش‌های مطلوب خود فراخواند. انگیزش زبانی در گزاره‌های خبری و انشائی قرآن انتشار داشته و زبان‌های هدایت، فطرت، عرف و ... نیز از آنبهره دارد، پس انگیزش، یک عنصر یا مولفه زبانی برای همه قرآن است. در این پژوهش که با روشی توصیفی و تحلیلی انجام پذیرفته است ضمن بررسی نحوه تعامل مولفه های مختلف زبانی با یکدیگر در پرتو اهداف تربیتی قرآن، نقش محوری انگیزش در تربیت نیز برجستگی ویژه خود را یافت . تأمل در جایگاه دستاورد پژوهش های زبانی در حوزه قرآن در میان مولفه های کلی تعلیم و تربیت نیز ما را به این حقیقت رهنمون ساخت که دستاورد های مذکور میان اصول کلی تعلیم و تربیت قابل شناسائی و باز تعریف است لذا نحوه تأثیر گذاری این اصل بر ساحتها و روشهای تربیتی قرآن نیز مورد بررسی و تبیین قرار گرفت. زبان تألیفی قرآن با محوریت مولفه انگیزش، با مقتضیات فطری و قوای شناختی آدمی هماهنگی دارد و برای تربیت و رساندن او به هدف غایی آفرینش است. از این رو قرآن کریم شیوه‌های فراوان را برای انگیزش قوای معرفتی و نیز گرایش‌ها و رفتارهای او به کار می‌گیرد که هر یک، کاربردهای تربیتی گوناگونی را در پی دارند. روش‌های مختلف قرآن مجید برای انگیزش‌های علمی و عملی، گواهی سترگ بر معرفت‌بخشی و صدق گزاره‌های قرآنی و مطابقت آن‌ها با واقع است، پس زبان انگیزشی، زبانی واقع‌نما و معرفت بخش نیز میباشد.
دلالت ها و محورهای معنایی شتر در نهج البلاغه
نویسنده:
صدیقه کرمی کوشک قاضی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حضور پررنگ شتر در زندگی گذشته اعراب موجب گستردگی حوزه‌ی معنایی این واژه در زبان عربی گردیده و غالب واژگان این حوزه معنایی در کتاب نهج‌البلاغه مورد استعمال قرار گرفته است.در این پژوهش با عنوان «دلالت‌ها و محورهای معنایی «شتر» در نهج‌البلاغه» سعی بر آن است تا به روش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر نظریه حوزه‌‌های معنایی، در سه فصل مجزا به بررسی نحوه‌ی استعمال واژه‌های حوزه معنایی شتر و متعلقات آن در این کتاب ارزشمند پرداخته شود و مفاهیمی که آن حضرت به کمک این واژگان ابداع کرده است،مشخص گردد. با بررسی‌های صورت گرفته در این جستار مشخص شد امام علی(ع) از حوزه‌‌ی معنایی این واژه که غالباً در قالب صور بلاغی است، برای تبیین مفاهیمی همچون اسلام و اهل‌بیت علیهم‌السلام، خلافت، عقاید، عبادات، اخلاق، آفرینش، فتنه و بنی‌امیه استفاده نموده است. بار معنایی این واژگان در بافت کلام مشخص شده و شامل مواردی همچون تشویق، مذمت، نکوهش و ... می-باشد.
نقش و جایگاه اخبار صحابه و تابعان در تفسیر التبیان شیخ طوسی
نویسنده:
علی امیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از نقلیاتی که انعکاس آن در اکثر قریب به اتفاق تفاسیر دیده می شود، اخبار و آراء تفسیری صحابه و تابعان است. در طول دوره های متمادی تفسیر، رویکرد نظری و عملی مفسران در مواجهه با این اخبار یکسان نبوده است. این نوشتار در پی آن است که کم و کیف اعتبار اخبار و آراء تفسیری صحابه و تابعان را در تفسیر «التبیان فی تفسیر القرآن» شیخ طوسی بازشناسی کند. آنچه ضرورت این تحقیق را فراهم نمود، حجم عظیم منقولات صحابه و تابعان در تفسیر مورد نظر از یک سو و نیز نبود پیشینه ای مستقل در این زمینه بود. برای نیل به پرسش مطرح شده، ضمن مراجعه و بهره گیری از کتاب های مرتبط با مباحث مقدماتی فصول شش گانه ی این نوشته، تمامی مجلدات تفسیر «التبیان» مورد مطالعه قرار گرفت و پس از استخراج اخبار تفسیری صحابه و تابعان روشن شد که عمده ترین کارکردهای این اخبار در تفسیر مورد نظر، به ترتیب کمیت عبارت است از: اخبار بیانگر مصادیق آیات و واژگان، اخبار تبیین کننده مفهوم آیات، اخبار مربوط به معناشناسی مفردات قرآنی، اخبار ترسیم کننده فضای نزول، اخبار دال بر اختلاف قرائت و بالاخره اخباری غیر از موارد مذکور، تحت عنوان «دیگر گونه های خبری صحابه و تابعان». همچنین با استقصاء همه ی موارد به دست آمد که مهم ترین برخورد و نگرش های شیخ طوسی با این اقوال و بر حسب مورد آن عبارت است از: صرفِ نقل، تقویت و توجیه، تضعیف، بیان اقوال به عنوان موید برداشت خویش و همچنین هم معنا یا مجاز دانستن همه ی اقوال منقول. علاوه بر این، در این تحقیق مشخص شد که اهمّ مستندات شیخ طوسی در ارزیابی اقوال صحابه و تابعان عبارت است از: آیات قرآن، اشعار و کلام عرب، عقل، روایات معصومین علیهم السلام، تاریخ و عقاید دینی و مذهبی. در مجموع آنچه در رهگذر این تحقیق به دست می آید این است که شیخ طوسی به طور غالب، با نگاه اعتماد به اخبار صحابه و تابعان نگریسته است.
زبانی بودن وحی از منظر قرآن و روایات با تأکید بر پاسخ به شبهات جدید
نویسنده:
حسام‌الدین خلعتبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بی‌تردید یکی از ارکان اصلی ادیان الهی وحی آسمانی است زیرا پیامبران تعالیم آسمانی خود را از طریق وحی دریافت می‌کنند و اگر وحی نباشد ارتباط انسان با جهان معنا (خداوند عالم) قطع خواهد شد، همین‌طور اگر وحی به نحوی تفسیر گردد که اساساً از حفاظت لازم برخوردار نباشد اساساً اثربخش نخواهد بود چون ضمانت لازم جهت عمل را در خود ندارد.امروزه در قبال گرایش آسمانی تلقی‌هایی ایجاد شده که به نحوی در پی یکسان‌سازی وحی با تجارب دینی (که هر انسانی می‌تواند آن را دارا باشد) و یا تجارب عرفانی (که هر انسانی می‌تواند با سیر و سلوک به مراحلی از تعالی دست یابد) بر آمدند. این دیدگاه‌ها در حوزه‌ی تفکرات خارج از مرزهای مسلمین ضرورتاً به دلایل منحصر و مربوط به همان فضا تحقق یافت. و در داخل مرزهای مسلمین به جهت متأثر بودن از فرهنگ علم‌مداری و در نتیجه باور نداشتن به چنین ارتباطی یا تفسیر عارفانه از این ارتباط حاصل می‌آید که در نتیجه نحوه‌ی نزول هم تفسیر غیرزبانی می‌یابد. در تحقیق پیش رو ضمن بررسی مبادی تصوری در قالب تعریفا ت ونیز فرق های وحی الهی با عناوین مرتبط ،ویژگی های وحی رسا لی به شکل مشخص بیان شده است .سپس به برر سی موضوع (زبانی بودن وحی )با بیان مقدمات آن توجه شده ،باتوجه به اینکه نحوه ارتباط خداوند متفاوت استبا بررسی این مطلب ؛به یکی از اقسام این ارتباط یعنی ارتباط وحیانی زبانی از دیدگاه آیات وروایات توجه شده است واز این رهگذر این نتیجه بدست آمد که وحی قرآنی به دو شکل زبانی (افعال گفتاری)وغیر زبانی(گزاره ای) بر پیامبر اعظم(ص) نازل شده است واین حقیقت وحیانی محصول شهود نفسانی ؛تجربه دینی؛وحی نفسانی ،یا نبوغ وامور دیگر نمی باشد ودر نتیجه عوارض انسانی را ندارد در این خصوص شبهات برخی روشنفکرین در طی بررسی وهماهنگ با روال طییعی مباحث مطرح شده است واز دیدگاه بالا مورد بررسی قرار گرفت در گفتار پایانی برخی از شبهات با قی مانده با محور قرار دادن ملاحظات یکی از دگر اندیشان در موضوع وحی، به بررسی آراء او در باب بسط تجربه نبوی ولوازم این دیدگاه پرداخته شد وبا نقد موضوعی وتبار شناسی سخنان او که ریشه در روش شناسی خاص ایشان ودیدگاه های معرفت شناسانهجدید دارد تناقضات این اندیشه مشخص گردید.چون بحث در بعضی موارد دارای زمینه ی عرفانی بوده به شکل مختصردرموارد اندک به مناسبت از این دیدگاه نیز بهره برداری شده ،در نهایت بحثی مستقل از دیدگاه رسالهبا هدف دفع شبهه نامبرده در خصوص یکسان انگاریکشف عرفانی وقوه قلب نبویکه منشأ دریافت وحی انبیاء است، دید گاه های عارف کامل ابن عربی را که پدر عرفان نظری می باشد درمورد جداانگاری قوه وحی نبو ی وقوه ی کشف عرفانی است با عنوان «ضمیمه » آورده شده است واین نتیجه بدست آمد که این دو قوه از هم جدا بوده ،از این رو هیچ عارف کاملی محصول کشف را در مرتبه ی وحیپیامبران نمی نشاند.
اعجاز قرآن از دیدگاه اهل بیت علیهم السلام
نویسنده:
فرومن حیدرنژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش، سخنان اهل بیت علیهم السلام را در مباحث اعجاز قرآن محور قرار داده است؛تا در این راستا جنبه هایی از اعجاز این کتاب شریف مورد بررسی قرار گیرد. در باب اعجاز قرآن سوالاتی مطرح است؛ از جمله این که راز تنوع معجزات پیامبران در چیست؟تفاوت قرآن با معجزاتسایر پیامبران به چه جهت است؟ چگونه می توان اعجاز قرآن را به اثبات رساند؟ قرآن از چه جهاتی معجزه است؟ پاسخ به این پرسش هاچارچوبه این پژوهش راتشکیل می دهند. فصل اول کلیات پژوهش است و فصل دوم بیان می کند که اهل بیت علیهم السلام تفاوت معجزات پیامبران را تناسب آن با علوم و فنون زمان دانسته اند، معجزه پیامبر خاتمصلی الله علیه وآله خاتم نیز در اوج شکوفایی ادبیات عرب بود وخطابه و کلام بودن آن شرایط پاسخگویی آن را به همه ی جهانیان تا قیامت فراهم کرده است.در کلام اهل بیت علیهم السلام از مهمترین تفاوت های قرآن بامعجزات سایر پیامبران،جامعیت، جهانی، جاودانی، کلام وحی بودن معجزه وگویایی است. در فصل سوم آمده است که اهل بیت علیهم السلام برای اثبات اعجاز قرآن این گونه استدلال کرده اند: قرآن، در آیاتی مخاطبان را به همانند آوری دعوت کرده است؛ اما در عین تلاش جدی از سوی مخالفان جهت پاسخگویی به تحدی های قرآن، هیچ کس یا گروهی، در هیچ جهت نتوانسته است نظیر قرآن را بیاورد، و این دلیل بر سرچشمه گرفتن قرآن از نیرویی فوق بشری است. جهات یا وجوه اعجاز قرآن در بیان اهل بیت علیهم السلام در دو بخش درون متنی و برون متنی طبقه بندی شده است؛ در فصل چهارم وجوه برون متنی اعجاز قرآن بحث شده است؛ با رد نظریه صرفه،امی بودن آورنده قرآن را تنها وجه قابل قبول در وجوه برون متنی اعجاز قرآن معرفی کرده است؛ یعنی علاوه بر متن ومحتوای عالی قرآن آورده شدن آن توسط شخصی درس ناخوانده اعجاز قرآن را قوی تر و عظیم تر می کند. در فصل پنجم وجوه درون متنی اعجاز قرآن در دو بخش بیانی ومعنایی آمده است. آنچه از کلام اهل بیتعلیهم السلام به دست می آید ملال آور نبودن قرآن و فزونی بهجت و نشاط انسان با خواندن و شنیدن بیشتر قرآن است؛ که می توان از وجوه بیانی اعجاز قرآن شمرد. اهل بیت علیهم السلام بیشتر به وجوه معنایی قرآن تأکید کرده اند؛ عدم احصاءمطالب قرآن با شرح وتفسیر،عدم اختلاف و تناقض در آیات قرآن، اشتمال بر علم و معرفت،هدایت گری، خبرهای غیبی و اتقان نظام تشریع و قانون گذاری از جمله وجوه معنایی اعجاز قرآن است که یا به طور صریح یا به دلالت التزامی در کلام اهل بیت علیهم السلام دیده می شود.
تاثیر ابوالعلاء بر طه حسین و موازنه آن دو
نویسنده:
محسن احمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از دوره های درخشان تاریخ ادبیات عرب، عصر عباسی است که در پی سقوط امویان در سال 132 هـ . ق روی کار آمد. از عوامل سقوط امویان خشونت حکام با عامه مردم، تبعیض نژادی، ظلم و ستم به خاندان رسـول الله (ص) و ... را می توان نام برد. دولت عباسی از لحاظ اقتدار سیاسی به سه دوره تقسیم می شود : دوره قـدرت گرفتن حکومت مـرکـزی ، دوره انقـلابات و دوره تولد دولت های کوچک از دولت مرکزی . از مهمترین این دولت ها، دولت حمدانیان، سامانیان و... و از عوامل پیدایش آنها ضعف دولت مرکزی و قدرت یافتن بیگانگان در این دولت بوده است.نهضت ترجمه باعث افزایش آگاهی مردم نسبت به حکمت و فلسفه یونانی گردید و این معانی عقلانی به همراه عنصر خیال ایرانیان به شعر و نثر عرب رنگ تازه ای بخشید. در نثر نیز تحول گسترده ای پدید آمد، در گذشته خطابه و رساله نویسی رواج داشت اما اینک مقامه نویسی، اخوانیات، تالیفات علمی و ادبی ، ظهور و گسترش یافت. بیت الحکمه ی بغداد نه تنها گنجینه خوبی از کتب موجود را فراهم نمود بلکه به تشویق و ترویج ترجمه آثار دیگر بلاد نیز اهتمام ورزید. تفکر عربی در این دوره علاوه بر رنگ علمی، رنگ فلسفه را نیز به خود گرفت، چرا که مترجمان علاوه بر فلسفه یونان، از هند و ایران آثاری ارزشمند را برای مخاطبین خود ترجمه نمودند. هندسه، ریاضیات، ستاره شناسی و شیمی از جمله این علوم ترجمه شده، بود. از لحاظ ادبی این عصر به دو دوره تقسیم می شود :الف ) عصر تدوین و جمع آوری ب ) عصر بحث و تحقیق و توجه به عقل که از نقش فلسفه در این دوره حکایت می کند. تالیف معجم ها از ویژگی های بارز این عصر است. در عصر ابوالعلاء مجامع علمی و فلسفی و مناظره در بغداد مورد توجه علاقمندان واقع شد.با عنایت به اینکه موضوع رساله مقایسه افکار و آراء دو شاعر عصر عباسی و معاصر است اکنون و پس از نگاهی گذرا به عصر عباسی، به بررسی مختصری از تاریخ دوره معاصر می پردازیم. دوره معاصر تاریخ ادبیات عرب با حمله ناپلئون بناپارت در سال 1798 م به مصر آغاز شد، این حمله بیشتر با هدف توسعه استعمار فرانسه و نفوذ در مستعمرات دیگر رقیبان آن کشور بود از آنجا که ناپلئون با شعار عمران و آبادی این سرزمین را اشغال کرد، در ابتدا از سوی مردم با مقاومت چندانی مواجه نشد ، و مردم مصر از اقدامات فرانسویان خشنود نبودند، لذا فرانسویان مجبور به خروج از این کشور شدند و بعد از آنان خاندان محمد علی پاشا بر مصر حکومت راندند. از جمله حاکمان برجسته این خاندان می توان به محمد علی اشاره کرد که دوره او، دوره نهضت علمی و نظامی و اقدامات سازنده در عرصه فرهنگ و مطبوعات به شمار می آید. بعد از محمد علی، عباس اول روی کار آمد که دوره او دوره توقف اصلاحات و حرکت نهضت به حساب می آید ولی طولی نکشید که اسماعیل که از نوادگان محمد علی بود راه جد خود را در پیش گرفت و با برقراری روابط دوستانه و پرداخت رشوه به صاحبان قدرت در دولت عثمانی در پی استقلال کامل مصر برآمد. در دوره او عمران و آبادانی کشور ادامه یافت و این امر باعث بدهکاری حکومت شد، همچنین پای کشورهای غربی در این دوره به مصر بیش از پیش باز شد ، چنانکه فرانسه و انگلیس به رقابت در این کشور پرداختند و از این رو این دوره را دوره رقابت های دوگانه نامیده اند. درعهد «توفیق» مصر با قیام عرابی پاشا و اشغال شدنش از سوی انگلستان مواجه شد. در اواخر قرن 19 م و اوایل قرن 20 م عباس حلمی دوم بر تخت سلطنت تکیه زد و مقاومت در برابر اشغال انگلستان را در اولویت برنامه های خود قرار داد. هر چند که قیام عرابی پاشا با انگیزه استقلال سیاسی مصر از دولت عثمانی صورت گرفت لیکن اشغال این کشور از سوی انگلیس از تحقق آن جلوگیری کرد و این امر باعث گسترش نا امیدی عمومی در بین اهالی مصر گردید. مصریان نه تنها در عرصه سیاسی موفق نبودند بلکه در فعالیت های اقتصادی نیز به برده و بنده استعمار تبدیل شدند. حزب امت و حزب وطن از جمله احزاب فعال در عرصه سیاسی مصر تلقی می شدند که هر یک برنامه هایی را برای حکومت مصر پیگیری می نمودند و بر سر اینکه مصر مستعمره بماند یا مستقل شود با یکدیگر مبارزه می کردند. عصر سوم نهضت از سال 1952 م با انقلابی شروع شد که به اعلام جمهوریت مصـر وپایان یافتن حکـومت خانـدان محمد علیمنجر گردید.از جنبه اجتماعی ورود فرانسویان به مصر باعث بیداری و آگاهی ساکنان این منطقه گردید ، چرا که فرانسـویان گروهی از علماء و متخصصین خود در عرصه های علمی و صنعتی را به مصر آورده تا آن کشور را به سمت پیشرفت سوق دهند. رابطه مصر با اروپا با فرستادن هیأت هایی به فرانسه گسترش یافت و تاسیس مدارس فراوان در این دوره، موجبات رشد حرکت علمی در مصر را فراهم نمود. بعد از محمد علی مدتی این حرکت ها متوقف شد تا آنکه اسماعیل نهضت پدر را ادامه داد و با پیشرفت و آبادانی مصر بخشی از اهالی سوریه و لبنان جهت بهره گیری از موقعیت ویژه مصر به آن سرزمین مهاجرت کردند. جامعه ی مصر از دو طبقه حکام واشراف عثمانی و طبقه محروم که غالبا شامل عامه مردم بود تشکیل می شد. مساله فقر که از مهم ترین مشکلات اجتماعی این دوره است سبب از هم پاشیدگی بسیاری از خانواده ها و بی خانمان شدن فرزندان آنان شد، علاوه بر فقر بیماری ها، خرافه پرستی و بیسوادی گریبانگیر مصریان شده بود. به دنبال اشغال مصر از سوی انگلستان، شورش های زیادی در مقاومت با آنان به پا شد. جمال الدین اسد آبادی و محمد عبده از پرچمداران بیداری مصریان بودند. حمله ناپلئون، انتشار مجلات و روزنامه ها، تاسیس مدارس و مجامع علمی و ادبی و اعزام هیات های علمی به اروپا در عرصه فرهنگ مصر تاثیر بسزایی داشتند. از حیث ادبی، عصر محمد علی دوره شکوفایی شعر و ادب نبود، در عصر اسماعیل صدقی روزنامه ها گسترش پیدا کرد و ارتباط با غرب توسعه یافت. این ارتباط باعث تغییر ذوق ادبی مصری ها شد چرا که ذوق آنان از حالت جمود خارج شده و تازگی و نشاطی جدید پیدا کرد. شعر این عصر تابعی است از آگاهی عرب از افکار و اندیشه ی غرب چرا که شعراء نه تنها آراء غرب را در شعر خود منعکس ساختند بلکه از عاطفه و موسیقی غرب نیز بهره گرفتند. دو جریان مهم در این دوره در مواجهه با شعر و ادب پدید آمد که یک جریان بر پای بندی و تقلید از گذشته تاکید می کرد و جریان دیگر علاوه بر بهره گیری از گذشته در پی نو آوری و تجدید بود. نزاع بر سر جدید و قدیمبدآنجا انجامید که برخی ندای شعر حر را سر دادند و برخی نیز خواهان شعر مرسل بودند. از مهمترین منادیان تجدید می توان به بارودی اشاره کرد. از جمله مظاهر تاثیر فرهنگ و ادب اروپا بر ادبیات عرب باید به ظهور قصه و نمایش نامه نویسی در آن اشاره نمود. توجه ادیب بیشتر متوجه مردم و مشکلات آنان و چگونگی حل و فصل این مشکلات گردید. نقد عرب نیز از اروپا و به خصوص افکار فلسفی آنان بی بهره نماند، مقایسه بین ادبای غربی و شرقی، رابطه شعر با اجتماع و علوم، بررسی شعر و نثر و اختلاف آن دو، خیال شعری و صورتهای آن و ... از مهمترین موضوعات نقد این دوره است. از مهمترین ناقدان این دوره می توان به عباس محمود العقاد، محمد مندور، شوقی ضیف و طه حسین اشاره کرد. آنچه که گذشت شرح موجزی از دو دوره ای بود که معرّی و طه حسین در آن زیستند. اکنون به شرح حال این دو ادیب می پردازیم.ابو العلاء معریشاعر و اندیشمند عرب به سال 363 هـ در معره النعمان چشم به جهان گشود، گر چه او در ابتدای کودکی چشمان خود را از دست داد اما برخورداری از خانواده صاحب علم و فضل و نبوغ و هوش خدادای او را به وادی ادب کشاند. ابوالعلاء در این میدان به زیبایی هنرنمایی نمود و توجه عام و خاص را به خود جلب کرد. در اهمیت او همین بس که بعد از مرگش هفتاد شاعر در فراق او مرثیه سرودند. او به بد بینی و تشاوم مشهور است و البته برای تشاوم او دلایلی ذکر شده است که نابینایی، فقدان پدر و مادر و برخوردهای نامناسب مردم روزگار با او از مهمترین آنها است. کنجکاوی در اعمال مردم و پی بردن به شرارت باطنی آنان و عدم موفقیت در اصلاح خصال زشت ایشان بر تشاوم او افزود این تشاوم به دنبال آشنایی وی با فلسفه هندی به گوشه گیری او انجامید تا آنجا که از ازدواج سر باز زد و حتی در غذا خوردن از مجالست با خادم خود اکراه داشت. او خود را زندانی سه زندان: زندان خانه ، نابینایی و جسم خود می دانست. در زندگی قانع بود و از لحاظ اخلاقی کسی از او در آزار نبود و از حرام پرهیز می نمود. برخی بر این عقیده اند که او به علت فقر از طریق شعر ارتزاق می کرد و برخی این عقیده را رد کرده و برای اثبات رای خود مدایح ابوالعلاء را به عنوان سند مطرح کرده اند و گفته اند از آنجا که در مدایح او اشخاص برجسته مشاهده می شود این ادعا مردود است. در ردّ تکسب او، عزت نفس ابوالعلاء را می توان یادآور شد. از آنجا که اوضاع سیاسی و اجتماعی معره النعمان را موافق حال خود نیافت و اشتیاق شدیدی به کسب علم و ادب در خود مشاهده نمود عزم سفر به بلاد دیگر را در پیش گرفت. علی رغم آنکه شعر و شعراء در روزگار او مورد توجه خلفاء و درباریان بودند از تکسب و نزدیک شدن به خلفاء و امور سیاسی امتناع نمود و در پی کسب مقام و شهرت از این راه برنیامد. به نظر می رسد غرق شدن در شعر و شاعری و علم اندوزی اجازه این کار را به او نمی داد. از خویشاوندان و بیگانگان در حضر و در سفر به کسب علم پرداخت تا آنجا که علاوه بر علوم ادبی با فلسفه یونان و هند و افکار ایرانیان و دین مسیح و یهود آشنا شد و چنان شد که خانه او محل رفت و آمد جویندگان علم گردید و حتی رجال سیاسی ای که به معره النعمان پا می نهادند به دیدن او اشتیاق می ورزیدند.بعد از شرح مختصری از زندگی ابوالعلاء، در اینجا به صورت گذرا به بررسی زندگی طه حسین می پردازیم. طه حسین در سال 1889 م در منطقه صعید در خاک مصر چشم به جهان گشود و طولی نکشید که همچون ابوالعلاء بینایی خود را در سنین کودکی از دست داد. در خانواده ای پرجمعیت رشد و نمو یافت و نابینایی راهی جز تحصیل علم و دانش برایش در پیش نگذاشت و این کار را از رفتن به مکتبخانه آغاز کرد و در مدت کوتاهی نبوغ خود را با حفظ قرآن مجید نمایان ساخت. برای ادامه تحصیل لازم بود تا مقدمات ورود به الأزهر یعنی حفظ الفیّه را شروع نماید بعد از این کار به همراه برادرش که از دانش آموختگان الازهر بود بدانجا وارد شد و در نزد اساتید برجسته ای همچون سید علی مرصفی شاگردی نمود. بعد از الازهر در سال 1908 م وارد دانشگاه ملی مصر گردید.او در زمانی که در دانشگاه مشغول به تحصیل بود با دو مدیر روزنامه یعنی « لطفی ال سید » و « عبدالعزیز جاویش » آشنا شد و از طریق این دو نفر به نویسندگی در روزنامه ها پرداخت . در آنجا توانست با دفاع از رساله خود با عنـوان « ذکـری ابی العلاء » اولین مدرک دکتری خود را اخذ نماید و اولین دانشجویی بود که در دانشگاه ملی مصر موفق به اخذ مدرک دکتری گردید. دولت مصر عده ای از دانشجویان از جمله طه حسین را برای تحصیل به فرانسه فرستاد طه حسین در دانشگاه سوربون با دفاع از رساله اش با عنوان « فلسفه إبن خلدون الإجتماعیه » دومین مدرک دکتری خود را اخذ نمود در آن کشور با زبان فرانسوی آشنا شد و همین امر بعدها در ترجمه آثار فرانسوی به کمک او آمد. در این کشور بود که با سوزان دختر کشیش مسیحی آشنا شد و سپس ازدواج کرد. طه در پیشرفت علمی خود تا حد زیادی مدیون همسرش است. طه حسین که به عنوان « عمید الادب العربی » مشهور است بعد از بازگشت از فرانسه در سال 1919 م ، بر کرسی استادی در دانشگاه مصر تکیه زد و به تدریس تاریخ یونان در دانشگاه مصر پرداخت. او علاوه بر مقام استادی دو بار به عنوان رییس دانشکده ادبیات دانشگاه قاهره در سال های 1928 م و 1934 م منصوب گردید حتی از اینها فراتر رفته و در پست وزارت آموزش و پرورش مصر نیز چندی فعالیت نمود. طه حسین موسس دانشگاه الاسکندریه و عین الشمس در مصر بود و توانست جایزه ویژه دولت مصر را به خاطر فعالیت های گسترده ادبی خود دریافت کند. او وارد دنیای سیاست شد و حضورش در این عرصه بیشتر از طریق نوشتن مقالات در روزنامه ها بود و سرانجام پس از عمری تحصیل و پژوهش خورشید وجودش در سال 1973 م غروب کرد.حال که با عصر و شرح حال معرّی و طه حسین آشنا گشتیم به ادبیات و اسلوب ادبی این دو ادیب می پردازیم . در اثبات برجستگی و نبوغ ابوالعلاء همین اندازه کفایت می کند که بدانیم او حدود 64 اثر در زمینه های ادبی و فلسفی و اخلاقی برای دوستداران عرصه علم و ادب به یادگار نهاده است؛ از مهمتـرین آثار او می توان به لـزوم ما لا یلزم یا لـزومیات، دیوان سقـط الـزنـد، رسالـه الغفـران، الفصول و الغـایـات، درعیـات و ... اشاره داشت. از حیث اسلوب، ابوالعلاء دارای ویژگی های خاصی می باشد که می توان گفت این ویژگی ها به آثار او رنگ تازه ای بخشیده است. عده ای او را رمز گرا پنداشته اند، شاید این پندار از آنجا ناشی شده است که ابوالعلاء آراء خود را به صورت اشاره و ایماء در شعر و نثر خود آورده است. خود او نیز به این نکته اشاره می کند و بر این عقیده بود که باید سخن را در قالب مجاز بیان نمود علاوه بر این او خود را وحشی الغریزه پنداشته و از کلمات غامض بسیار بهره برده است. گوشه نشینی و دوری از دنیا و اجتماعات و مناصب بر غموض او در کلامش افزوده است. رمزگرایی و غامض بودن کلمات و عبارات موجب دیر فهمی کلام او برای خواننده شده است .یکی از عوامل گرایش ابوالعلاء به غموض ممکن است آن باشد که او استفاده از این شیوه را نشانه تفوق و برتری خود می دانست و در پی آن بود که قدرت و تسلط و علم خود را بر زبان عرب به مخاطبان خود اثبات نماید و از دیگر عوامل غموض کلام او آگاهی از علوم فلسفی و استفاده از اصطلاحات فلسفی است. در ابتدای راه او تقلید کردن را پیش گرفت و از لحاظ مسلک پیرو مذهب شامی بود، از این جهت مشاهده می کنیم که در نوشته هایش به بلاغت و صنایع بدیعی و بیان تمایل فراوانی نشان داده است. کتاب « لزوم ما لا یلزم » به عنوان نمونه ای بارز از تکلف و پیچیدگی ابوالعلاء به شمار می آید، علی رغم آنکه ابوالعلاء از نعمت بینایی محروم بوده در توصیف ، دقت فراوانی را از خود نشان داده است. آنچه تا کنون گفتیم به شعر او مربوط است. البته اسلوب او در نثر چندان تفاوتی با کلام منظومش ندارد، همانگـونه که در شعرش متکلف بود در نثـر نیـز از آن فاصله نگـرفت ، به نظر می رسد چون ابوالعلاء از حس شاعری بالایی برخوردار بوده، در نثر نیز به سجع توجه نموده است و سجع از ویژگی های نثری او به حساب می آید، استفاده از امثال و حکم به کلامش زیبایی خاصی بخشیده است.در کلام ابوالعلاء نشانه ای از رکاکت و غیر اخلاقی بودن نمی بینیم. او در شعر از علوم اکتسابی خود بهره گرفته و در نثر نیز این علوم را به کار برده است و از این رو اصطلاحات علمی بخصوص علم زبان شناسی در نثرش فراوان یافت می شود. ابوالعلاء نه تنها در ادبیات عرب مورد توجه بوده بلکه از سوی غربی ها نیز مورد توجه واقع شده است ، چنانکه دانته در کمدی الهه خود از این شخصیت تقلید نموده است. ابوالعلاء به آثار خود عنایت فراوانی داشته و پیوسته از آن بیم داشته که مبادا با بیان افکار خود مورد اتهام و بغض و کینه ی مردم قرار گیرد، چنانکه این نگرانی ها جامعه حقیقت پوشید و عده ای از آنجا که توان رقابت با ابوالعلاء را نداشتند به حسادت و دشمنی با او پرداختند و برخی نیز چون در فهم آرائش با مشکل مواجه شدند او را به الحاد و خروج از حقایق متهم ساختند.به طور کلی می توان گفت اسلوب ابـوالعلاء از حالت درونی و روحیـات اخلاقی وی تأثیر زیادی پذیرفته است. او همانگونه که از جامعه اش دوری می کند در استفاده از کلمات رایـج نیز دوری می گزیند و اگر در پوشـش از لباس های خشن استفاده می کند در الفاظ نیز این خشونت را به کار می برد. تشاوم او در آثارش به وضوح مشاهده می شود. این تشاوم یا از نابینایی او نشأت گرفته و یا ناشی از مصاعبی است که در طول زندگی همچون فقدان پدر و مادر گریبان او را گرفته و یا به دلیل برخوردهای نامناسب جامعه با او است.از لحاظ فکری ابوالعلاء را فیلسوف معرفی نموده اند البته اینکه او فیلسوف به معنای واقعی کلمه بوده مورد بحث است ولی می توان گفت در مباحث عمومی فلسفه همچون بحث روح ، جاودانی، ماده و جبر و اختیار همان افکار فیلسوفان واقعی را تبعیت کرده است. شاید علت آنکه مخالفان ابوالعلاء او را به الحاد متهم ساخته اند، وجود ابیات متناقضی پیرامون دین و خدا در کتب اوست و از اینجاست که عده ای برای اثبات ایـمان ابوالعلاء به کنـد و کاو در آثـار او پـرداختـه و شـواهـدی را به مخـالفان ارائه نموده اند و از سوی دیگر مخالفان نیـز بیکار ننشسته و هر آنچه را که بوی کفـر و زندقه می دهد، از کلام ابوالعلاء به عنـوان سنـد ادعای خود در معرض دوستـداران ابـوالعلاء قـرار داده اند. نقد ابوالعلاء را در دو بخش می توان بررسی کرد: اول نقد علمی و ادبی و دوم نقدی است که به بررسی اخلاق و عادات رایج در میان مردم می پردازد. او خود را میزان نقد قرار داده است. او خود را از فسق و شرارت مبرا دانسته و با عنوان ادیب، شعراء و ادباء را به فسق و فجور متهم می سازد. از نظر او ادیبان نه تنها خود اهل خیر نیستند بلکه دیگران را نیز به سوی زشتی رهنمون می سازند. عالمان نیز از نگاه تیز بین او در امان نمانده اند و آنان را از آن جهت که برای در امان ماندن از ظلم و ستم حکام و بهره مند شدن از نعمات دنیوی مطیع و تسلیم حکام شده و از انتقاد خودداری می نمایند مورد سرزنش قرار می دهد و آنان را از آن جهت که دلبسته ملوک شده اند مشرک می انگارد. گرچه که خود تا اندازه ای فقیه و متکلم بود از نقد این دو گروه خودداری نکرد. او متدینییــن را به علـت آنکه مـردم را به تـرک دنیا و عبادت دعـوت می کنند و خود در پی کسب مال و مقام اند مورد سرزنش قرار می دهد. متدینین از نظر او گوینده چیزهایی هستند که خود در عمل به آنان اهمال می کنند، ائمه چهارگانه اهل سنت را مصدر و منشأ اختلاف در بین مردم پنداشته است ؛ چرا که بعضی از آنان چیزهایی را حلال دانسته که بعضی دیگر همان چیزها را حرام می دارند. او انسان را موجودی آزاد می داند و اهل دین از آن جهت که به شدت تقلیدگر گذشتگان خود هستند نکوهش می کند. طهـارت درون را بهتـر از طهارت جسـم می داند. معتزله را نیز اهل مکر و بدعت گذاری پنداشته است چون به جای آنکه مردم را به سوی حقیقت راهنمایی سازند به گمراهی و ضلالت می افکنند.از نگاه ابوالعلاء سیاستمـداران شیـاطینی هستنـد که تنها به فکر عیش و نوش اند و بر این عقیده است که قوام سیاست عقل است نه ریاست. همانطوری که مشاهده کردیم بسیاری از گروه های اجتماعی مورد نقد ابوالعلاء قرار گرفته است و تنها طبقه ای که کمتر زیر ذره بین نگاه او قرار گرفته است فلاسفه می باشند. او در پی آن برآمد که اجتماع را از لحاظ مالی مورد تحلیل قرار دهد، چرا که پایه های جامعه ای که در آن می زیست بر دینار و درهم استوار بود او فقر را بر غنی ترجیـح می دهد و ثروت را دام شیطـان و اسباب رنج و زحمت انسان می داند و ثروت را آفت اجتماعی می داند و می گوید: ثروتمندان به علت بی نیازی در برابر مشکلات اجتماعی بخصوص آن بخشی که حکومت مسبب آن است سکوت اختیار می کند. او در ثروت و برخورد با مردم خواستار مساوات و اشتراک است یعنی اگر ثروتی وجود دارد برای همه باشد و شاه و بنده از یک مرتبه انسانی برخوردارند و هیچکدام بر دیگری برتری ندارند. از این رو حکومت ملوک بر مردم را جایز نمی داند و معتقد است حکومت تنها از آن خداست .پس از آشنایی با اسلوب و فکر ابوالعلاء لازم است نگاهی نیز به اسلوب و افکار طه حسین بیندازیم. از او تالیفات و مقالات فراوانی برای ما به یادگار مانده که از آن جمله است : تجدید ذکری أبی العلاء ، الأیام ، فی الأدب الجاهلـی ، المعـذّبون فی الأرض، حدیث الأربــعاء، مستقبـل الثقافـه فی مصـر و ....به طور کلی اسلوب طه حسین بر ویرانی و بنای مجدد استوار است و قوام اسلوب او آزاد اندیشی و عقل گرایی است از آنجا که او تحت تأثیر دکارت اندیشمند غرب قرار داشت لـذا در پـژوهـش های خود پیوستـه برای رسیدن به حقیقت در هــر چیز شک می نمود. بنابراین بسیاری از اسالیب و روش های سنتی را رد کـرد و ایـن امـر اعتـراض عـده ای را به دنبـال داشت. او در نوشته های خود چنان عمل کرده که بین خواننده و نویسنده رابطه ای دائم برقرار می شود و خواننده احساس می کند که نویسنده از زبان او سخن می گویـد، البته عـده ای او را به درون گرایی مفـرط متهم کرده اند. از دیگر ویژگی های اسلـوب او سادگی، جـذابیت و حـرارت در کلمات و تعابیـری است که به کار می گرفت تا آنجا که خوانـنـده از ایـن حـرارت با روحیـات او آشنا می گردد. از دیگر خصال اسلوب او انسجام در بیان افکار و وضوح معانی است.عده ای معتقدند طه حسین در ابتدا به شاعری پرداخته است از اینرو در کلام او بخصوص در کتاب « الأیام » شاهد عباراتی موزون و آهنگی دلنشین هستیم که حکایت از زنده بودن حس شاعری در وجود اوست. خواننده با خواندن آثار او علاوه بر لذت روحی، از آهنگی دلنواز نیز بهره می برد. او اسلوب خود را وسیله ای برای بیان هیجانات و احساسات باطنی خود قرار داده است و در برخورد با مصائب مختلف هم از منظر روانی و هم از منظر اجتماعی بهره می گرفت و در حوزه ادبیات، نمایشنامه، قصه و شعر حماسی را مورد نقد و بررسی قرار می داد. در بررسی اثر ادبی پیش از آنکه به شاعر و تاریخ اثر بپردازد به شعر و خـود متــن می پرداخت. او در پژوهش های ادبی خود گرایش های تاریخی، بیوگرافی و روحی و روانی را یکجا جمع کرده است و مخالف بررسی اثر ادبی بر اساس تقسیم بندی های ادوار سیاسی است. در خلاصه نویسی یک اثر، خطوط اصلی آن را مشخص نموده و عمق فکر نویسنده را برای مخاطب بیان می کرد. آنگاه که به بررسی شعر می پردازد مهمترین مسأله را تحقیق در متن شعر و مطمئن شدن از صحت انتساب آن به شاعر و عدم دخل و تصرف در آن می داند.طه حسین معتقد است که ناقد همچون شیمیدان باید تمام اجزاء یک اثر را تفکیک کرده و سپس مورد بررسی قرار دهد. ناقد و ادیب از نگاه او آیینه ای است که معایب و محاسن را بدون هیچگونه دخل و تصرفی به مخاطب خود می نمایاند. یک اثر باید منعکس کننده حالات درونی و علایق واقعی یک نویسنده باشد. او علاوه بر ذوق، رابطه نویسنده با مردم و آزاد اندیشی را از ویژگی های لازم یک نقد می داند. او از آنجا که تحصیل کرده غرب بود در نقد خود نیز از ناقدان غرب همچون « سانت بیف » و « تین » متأثر شد. عقل گرایی و شکاک بودن روح علمی را در نوشته هایش افزون ساخت. طه حسین در اندیشه اش از سه آبشخور فکری بهره گرفته است؛ اول : ادبیات عرب، دوم : دانشگاه الازهر، سوم : فلسفه یونان و ادبیات غرب. از این جهت او را دارای فرهنگ دو گانه شرقی و غربی دانستـه و پیونـد دهنده فکـر غـرب با شـرق محسـوب نموده اند. طه حسین در زمینه نقد از پیشگامان مقارنه در عصر معاصر است، در مقارنات خود به بررسی اجمالی بین ادبیات و پدیده های خاصی که نویسنده باید آنها را در پژوهش خود بررسی کند ، می پردازد. از نظر او ادبیات زنده و پویا ادبیاتی است که از گوشه گیری در امان، و پیوسته در ارتباط با ادبیات دیگر ملل باشد، که این ارتباط از طریق ترجمه و خلاصه نویسی و شناساندن ادبای ملل دیگر میسر می شود. از این روست که او از ترجمه شاهنامه و غزلیات حافظ و رباعیات خیام که توسط ادبای معاصرش انجام شد استقبال گرمی نمود. از نظر او ادیب فرمانروای ذوق وخیال و متحـرک و متغیـر آن است . ادیب خـود پـدیـده ای اجتماعی است لذا اثر او نیز باید به عنوان یک پدیده اجتماعی خود نمایی کند یعنی اثر او باید مورد استقبال یا رد قرار گیرد و مخاطب را یا به شگفتی وا دارد یا به خشم. ادیب باید در میان مردم و برای آنان زندگی کند .آنچه که در نگاه او برای هر گونه پژوهش ادبی و علمی لازم و دارای اهمیت است توجه به فرهنگ حاکم بر جامعه است که جوینده ی ادب وعلم نمی تواند ادعای بی نیازی از آن را نماید . آنگاه که شعر جاهلی را بر اساس روش دیکارت مورد نقد و بررسی قرار می دهد بر این نکته تأکید می کند که اگر گذشتگان درباره یک موضوع اظهار عقیده کرده اند لازم نیست که آن اظهار نظرها مقدس شمرده و در همان حد خود را محدود سازیم بلکه شایسته است در کنار آن نظر خود را نیز بیان نماییم. چرا که ممکن است نظر ما دقیقتر از گذشتگان باشد یا اینکه آنان چیزهای مهمی را از یاد برده و یاد آوری آن را به ما سپرده باشند آزاد اندیشی او در برخورد با موضوعات ادبی باعث انتشار نظریه انتحال شعر جاهلی شد، پس از بررسی دقیق لغوی و معنوی شعر جاهلی بدین نتیجه می رسد که آنچه را به شعرای جاهلی نسبت داده اند صحیح نیست و ساخته و پرداخته راویان و قصه پردازان و متکلمان بعد از اسلام است که به انگیزه های مذهبی، قومی و سیاسی به آنها نسبت داده شده است.او محققان را به این نکته سوق می دهد که به هنگام بحث و تحقیق درباره یک موضوع ادبی باید خود را از دانسته های خود خالی نموده و عواطف و تعصبات را نیز کنار گذاشت، در این صورت است که اثری ارزشمند و خالی از هر گونه تعصب و اشتباهی پدید خواهد آمد. در نگاه او شعر دارای دو ویژگی مهم است و در صورت فقدان این دو، از ارزش ساقط می گردد : اول اینکه شعر نمونه ای از یک جمال مطلق است و از این رو هم متأثر از جامعه زمان خود است و هم تأثیر گذار بر آن، از سوی دیگر شعر آیینه ای از قوت و ضعف، محیط و اثر شاعر است. طه حسین به عنوان یک مصری نسبت به وطن خود بی اهمیت نبوده است و برای پیشرفت آن تحرکات فکری و عملی بسیار از خود نشان داده است. او برای پیشرفت مصر بدین نتیجه رسیده است که باید پیرو غرب شود، در نگاه اول شاید تعجب کنیم که چرا او به عنوان یک ادیب و متفکر خود را در زمره غرب زدگان قرار داده است، اما طه حسین غرب زدگی خود را رد می کند و می گوید: در گذشته، کشور مصر بیشتر با بلاد شام و بین النهرین در ارتباط بوده است و از آنجا که این مناطق در حوزه مدیترانه و تحت سیطره روم بوده است و با توجه به اینکه هم اکنون نیز با غرب ارتباط گسترده ای دارد، مصریان با فلسفه یونان آشنا گشته و از لحاظ عقلی از آبشخور غرب بهره برده اند همانگونه که اروپاییان نیز در فکر و اندیشه مرهون یونانیان می باشند، و بدین جهت مصر از قدیم الایام غربی بوده و باید غربی بماند. طه حسین عوامل موثر بر روح ادبیات مصر را سه چیز دانسته است : الف) میراث مصر قدیم که از گذشته دور به دست ایشان رسیده است. ب) عنصر عربیت که آن را از لغت و دین اسلام و فرهنگ خود گرفته است. ج) عنصر بیگانه که از طریق ارتباط مصر با یونان و روم و فینیقیه در گذشته و اروپا و آمریکا در عصر حاضر حاصل شده است.طه حسین تاریخ بشری را به پنج دوره تقسیم کرده و پیشوایان هر دوره را نیز معرفی نموده است : 1-
حکمت متعالیه و بیان چگونگی کاربرد آن در تفسیر قرآن ملاصدرا
نویسنده:
حسین‌علی رمضانی مقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قرآن کریم معجزه‌ی پیامبر اکرم‌(ص)،همواره در طول تاریخ اندیشمندان ومحققان بزرگی را بر آستان حقایق خود به تعظیم وا داشته است.تلاش برای فهم حقایق راستین کلام الهی از همان بدو نزول آن تابه امروز، سبب پدید آمدن تفاسیر با ارزشی از این کلام الهی گردید.در این میان ، تفسیر صدرالمتألهین یکی از تفاسیر برجسته و ممتاز امامیه به شمار می‌رود . این تفسیر در بردارنده تمامی آیات وسور قرآن نیست ، امّا به لحاظ محتوا ومعنا از پرمایه‌ترین و ژرف ترین و به لحاظ روش،از جامع‌ترین تفاسیر به حساب می‌آید.این نوشتار که با هدف شناخت وشناسایی تفسیر واندیشه‌های تفسیری ملاصدرا تدوین گردیده است در دو بخش به چگونگی کاربرد حکمت متعالیه در تفسیر قرآن ملاصدرا می‌پردازد.بخش نخست این نوشتار به دوفصل تقسیم می‌شود . در فصل اول به معرفی حکمت متعالیه ، چگونگی شکل گیری آن و بیان روش حکمت متعالیه در شناخت حقایق پرداخته شده است. ملاصدرا با بهره‌گیری از سه منبع عقل،وحی و شهود توانست حکمت متعالیه را پی ریزی کند. وی با آگاهی از روش مکاتب پیش از خود ،طریقه هر کدام از آنها را به تنهایی برای رسیدن به مطلوب ومقصود کافی نمی‌داند وبرآن است تا با تلفیقی از روش مکاتب پیشین راهی نو و بدیع در رسیدن به حقیقت ارائه دهد.فصل دوم از این بخش به بیان تفسیر وروشها وگرایشهای تفسیری وهمچنین به بیان روش وگرایش ملاصدرا در تفسیر قرآن پرداخته شد.بخش دوم این نوشتار که هدف اصلی از نوشتن این پایان‌نامه را در بر دارد به بیان شواهد و نمونه‌هایی از تفسیر ملاصدرا می‌پردازد که ضمن آن چگونگی کاربرد اصول حکمت منعالیه درتفسیر روشن می‌‌گردد.این بخش به چند فصل تقسیم می‌شود. که در هر فصل ابتدا توضیح مختصری از آن مبانی واصول داده شده است وسپس به بیان شواهد ونمونه‌هایی در تفسیر ملاصدرا، که ایشان با بهره‌گیری از آن اصل به تفسیر آن آیه مبادرت ورزید ،پرداخته شده است .از جمله اصول ومسائلی که در این بخش از نوشتار در طی فصول جداگانه به آن پرداخته شد ، عبارتنداز: حرکت جوهری ونتایج آن ،بسیط الحقیقه کل الاشیاء ، مثل افلاطونی، مسأله علم باریتعالی ومراتب آن ، معاد جسمانی ، خلود کفار در عذاب ، اصالت وجود ،وحدت وجود ووحدت تشکیکی آن.
بررسی آرای تفسیری سید مرتضی علم‌الهدی و تأثیر آن بر تبیان شیخ طوسی
نویسنده:
هادی درزی رامندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارائه تفسیر صحیح از آیات قرآن کریم، مستلزم اعتقاد به مبانی صحیح تفسیر قرآن و کاربرد ابزار تفسیری متناسب با آن مبانی است. از این‌رو سیدمرتضی علم الهدی (م 456 ه.ق) و شیخ طوسی (م 460 ه.ق)، از مفسران نامی شیعه، با مدّ‌نظر قرار دادن این موضوع، به تبیین و تفسیر مراد آیات قرآن پرداخته‌اند. مبانی تفسیری که مورد توجه آنها بوده است عبارتند از: 1- جواز تفسیر به روایت که شامل روایات معصومین (ع) و روایات تفسیری صحابه و تابعان می‌شود. 2- جواز تفسیر به غیر روایت که شامل حجیت ظواهر آیات، حجیت عقل و استناد به اسالیب زبان عرب است. همچنین در زمینه مبانی صدوری قرآن، هردو مفسر معتقد به اعجاز قرآن و مصونیت آن از تحریف هستند. اما از جمله ابزار تفسیری که در امالی سید مرتضی و تبیان شیخ طوسی مورد استناد قرار گرفته است، روایات تفسیری صحابه و تابعان است که البته کاربرد آن نزد شیخ طوسی بیش از سید مرتضی مشهود است. هر دو مفسر، سه نوع تعامل متفاوت را با این ابزار دارند: استناد به آن برای تقویت تفسیر مختار خود، نقل آن به عنوان یکی از وجوه محتمل آیه و نقد آنها. از دیگر ابزار تفسیری که فراوان در امالی و تبیان کاربرد دارد، استناد به کلام عرب اعم از شعر، امثال، لغت و قواعد زبانی آن است. سید مرتضی به تفسیر تعداد محدودی از آیات قرآن پرداخته است اما شواهد شعری که در امالی کاربرد داشته مشهودتر از تبیان است. همچنین سید مرتضی و شیخ طوسی به اقوال مفسران و علمای متقدّم لغت و نحو ، به عنوان یکی دیگر از ابزار تفسیری، توجه خاصی داشته‌اند و سه گونه با آنها برخورد کرده‌اند: استناد به آن اقوال برای تقویت و اثبات تفسیر مختار، نقل قول آنها به عنوان یکی از وجوه محتمل آیه و نقد آن اقوال. کاربرد این ابزار تفسیری نیز در تفسیر شیخ طوسی بیش از سید مرتضی است. یکی از رویکردهای مهم و بنیادین سید مرتضی و شیخ طوسی، در امالی و تبیان، پاسخ به شبهات ملحدان و نیز مخالفان ازجمله معتزله، مجبّره و مشبّهه ودفاع از عقاید شیعه در اصول و فروع است. با مقایسه تطبیقی امالی و تبیان درمی‌یابیم که شیخ طوسی در مبانی و ابزار تفسیری، کاملاً متأثر از آرای سید مرتضی است و فقط در بحث اعجاز قرآن، با نظریه وی در اعتقاد به صرفه، مخالف است. همچنین آراء و روش سید مرتضی در دفع و پاسخ به شبهات کلامی، تأثیر بسزایی بر شیخ طوسی داشته است به طوری که گاهی عبارات شیخ طوسی در تفسیر آیات و دفع شبهات، عیناً تکرار لفظ به لفظ عبارات سید مرتضی است.
  • تعداد رکورد ها : 516