جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 97
معقولیت گزاره های دینی (بازخوانی نظریه غزالی)
نویسنده:
شهاب جعفری ندوشن
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
در این پایان نامه نظریه غزالی و اظهارات پراکنده وی با محوریت چگونگی معقول بودن گزاره های دینی؛ بازسازی شده است. پس از بیان معانی گوناگون معقولیت و حیطه های گوناگون معقولیت که عمدتا به دومعقولیت استدلالی و غیر استدلالی قابل تقسیم است فقراتی از سخنان و روش غزالی که با حیطه های معقولیت عنوان شده در کلیات قابل انطباق است گردآوری شده است. در مقام داوری و جمع بندی در میان اظهارات به ظاهر متناقض غزالی ابتدا این اظهارات را با توجه به عامل زمان مورد بررسی قرار داده ایم.در این میان روشن شد که اظهارات غزالی قبل از تحولات روحی و فکری صرفا در مقام نقد و نقض روشن جویندگان مختلف حقیقت بوده است و وی در تمامی دوران حیات فکری خود (چه قبل از خروج از نظامیه و چه بعد آن) تنها یکروش را در وصول به حقیقت کاملا کارآمد می دیده است که همان روش صوفیه است اما اینکه غزالی در آخرین آثار خود نیز روش های مختلف و متنوع جویندگان حقیقت همانند روش استدلالی و یا حتی تقلید کورکورانه عوام را البته با شرایطی معتبر و مکفی می داند ناشی از یک آموزه بسیار مهم در میان صوفیه یعنی به رسمیت شناختن تیپولوژی و تفاوت میان انسانهای گوناگون است . در جمع بندی غزالی گزاره های دینی را معقول می داند اما این معقولیت مراتب و درجاتی دارد که ناظر به تفاوت انسانهاست . اگر چه کاملترین نوع توجیه گزاره های دینی مبتنی بر ادراکات و مکاشفات صوفیانه است.
نجات پیروان ادیان دیگر از دیدگاه قران
نویسنده:
مهرناز گلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
درباره آموزه نجات و تنوع ادیان سه دیدگاه متفاوت مطرح است. انحصارگرایی، شمولگرایی وکثرت گرایی. بسیاری از مسیحیان از جمله: کارل‌بارت (1968-1886م) متأله پروتستان به انحصارگرایی مسیحی گرایش دارند. متألهانی هم‌چون کارل رانر (1984-1904م) شمول‌گرایی دینی را پذیرفته‌اند و فیلسوفان دینی مانند: جان هیک (1922م) پلورالیسم‌ دینی‌ نجات‌بخش را تقویت کرده اند. مدعای انحصارگرایی مسیحیت، یعنی تجلی میثاقی منحصر به فرد خداوند در عیسی و فدیه حضرت مسیح(ع) که هدیه خداوند به بشریت و تنها راه نجات است با هیچ دلیل عقلی و منطقی حمایت نمی‌شود، و تنها مبتنی بر آموزه‌های دینی مسیحیت است که دارای صبغه‌ای کلامی‌اند و تا پیش‌فرض‌های الهیاتی آن ثابت نگردد، کارآمد نیست. این دیدگاه بیشتر به یک پیشنهاد اخلاقی شبیه است تا نظریه‌ای کلامی. به علاوه این دیدگاه گرفتار پارادوکس نجات‌بخشی می‌باشد، زیرا با این‌که مسیحیان می‌گویند خداوند همه انسان‌ها را آفریده و پدر آسمانی نجات و رستگاری همه آنان را خواستار است، هم‌چنین ادعا می‌کنند که تنها راه رستگاری و نجات مسیحیت است. در برابر این نگرش انحصارگرایانه، ‌کثرت‌گرایی دینی نجات‌بخش جان هیک مطرح است که مدعی است تنها یک دین، راه واقعی رستگاری و نجات را به دست نمی‏دهد، بلکه همه‏ی ادیان راهی به سوی نجات عرضه می‏کنند و معیار نجات ، تحول از «خود محوری» به «خدا محوری» است. چنین نگرشی نسبت به ادیان، دور از واقعیت و کاملاً سطحی است؛ چرا که ادیان مختلف دیدگاه‏های گوناگونی نسبت به خدامحوری دارند، و لذا تطبیق چنین آموزه‏ای بر ادیان متعدد بسیار مشکل است این دیدگاه متضمن نوعی شکاکیت افراطی در مسأله نجات‌بخشی است و منشأ آن نیز خلط بین ملاحظات اخلاقی و ملاحظات معرفت شناختی است. به علاوه کثرت‌گرایی نجات بخش جان هیک مفهومی بسیار عام و پر ابهام است. به نظر می‌رسد هر دو نگرش در دنیای مسیحیت در باب «نجات» از نوعی نابهنجاری تفریطی و افراطی به شدت رنج می‌برند.از منظر اسلام مفهوم نجات به طور خاص انحصاری نیست؛ یعنی چنین نیست که فقط مسلمانان بتوانند به نجات و رستگاری دست یابند، بلکه کسانی که با حقیقت عناد نورزند، و از روی قصور به اعتقادات حق دست نیافته باشند، به ندای فطرت‏شان پاسخ مثبت دهند و به نیک و بدی که به طور فطری درک می‏کنند، پایبند باشند، مشمول رحمت واسعه‏ی خداوند خواهند بود و در نهایت رستگار خواهند گردید
ارزشیابی وجودی علم حصولی در پرتو نظریه ادراک از دور ملاصدرا
نویسنده:
ابراهیم خانی، حسین هوشنگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه پیام نور,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در مکتب فلسفی صدرا، از سویی می ­توان شواهدی یافت که بر برتری وجود ذهنی یک ماهیّت نسبت به وجود خارجی آن دلالت دارند؛ و از سوی دیگر نیز شواهدی یافت می­ شود که برتری وجود خارجی یک ماهیت نسبت به وجود ذهنی آن را تأیید می­ کنند. در این میان، شواهدی که بر برتری وجود ذهنی دلالت دارند، این مزیّت را دارند که می­ توان بر اساس آن، مطابقت ذهن و خارج را از منظر وجودی تبیین کرد؛ اما بر اساس آن نمی­ توان شواهد برتری وجود خارجی را به نحو کامل ردّ یا توجیه کرد. به نظر می­ رسد توجه ویژه به ابعاد هستی شناختی و معرفت شناختی نظریة «ادراک از دور»، این قابلیت را دارد که هم­زمان، شواهد برتری وجود ذهنی و نیز شواهد برتری وجود خارجی را به نحوی جامع و منسجم، تفسیر و توجیه نماید و مشکل تعارض میان آن­ها را حل کند.
صفحات :
از صفحه 53 تا 62
بازخوانی مفاهیم فلسفی در پرتو نظریه ی وحدت شخصی وجود صدرالمتالهین
نویسنده:
ابراهیم راستیان، حسین هوشنگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه پیام نور,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با بهره برداری از دستگاه عرفانی ملاصدرا که مبانی نهایی وی نیز هست، می توان به بازبینی و بازتعریف مفاهیم فلسفی و تلطیف آن ها پرداخت. بر اساس این دیدگاه که همان نظریه وحدت شخصی وجود است، تشکیک در وجود جای خود را به تشکیک در مظاهر می دهد و به جای جعل، تجلی مطرح می شود. همچنین، تمایز دوطرفه جای خود را به تمایز احاطی می دهد و با نگاه جدیدی به ماده و صورت، حرکت جوهری در وجود جای خود را به حرکت جوهری در مظاهر می سپارد. بر اساس تشکیک در مظاهر، مرتبه عقلی ظهور مرتبه الهی، مرتبه مثالی ظهور مرتبه عقلی و مرتبه مادی ظهور مرتبه مثالی قلمداد می شود. در این دیدگاه، هر مظهر مادونی نسبت به مظهر مافوق خود یک حیثیت وجدان و یک حیثیت فقدان دارد. هر مظهر مادونی از آن جهت که فاقد مرتبه فوق است و می تواند آن را دارا باشد ماده و از آن جهت که حقیقت مرتبه مافوق در این مرتبه حاضر است و خواص و آثار بالفعلی را دربر می گیرد صورت است. حرکت که همان خروج تدریجی از قوه به فعل است، بر اساس تبیین ماده و صورت، عبارت است از خروج تدریجی هر امر ظاهری به سوی باطن خود. در این صورت، مرتبه مادی شیء نیز که مادون مرتبه مثالی شیء است ظهورات پی درپی مرتبه مثالی و نسبت به آن مرتبه، عین الربط و سیال بالذات است. از آن جا که مرتبه مثالی شیء باطن شیء است، هر چه ظهورات شیء به مرتبه مثالی خود بازگردند، شیء شدیدتر خواهد شد و این همان حرکت جوهری اشتدادی است.
صفحات :
از صفحه 85 تا 96
ارکان اخلاقی سبک زندگی همسران بر اساس هستی شناسی اسلامی
نویسنده:
محبوبه موسایی پور، حسین هوشنگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
سبک زندگی مطلوب همسران از منظر اخلاق اسلامی
نویسنده:
محبوبه موسائی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هنگامی که روح بی‌قرار و طبع ناآرام دو انسان بالغ، در سایه ازدواج آرام می‌گیرد، آن چه این پیوند مقدس را هم چنان برقرار و استوار نگه می‌دارد؛ تعاملات صحیحی است که هریک از همسران، در طول زندگی مشترک خود، در حوزه های مختلف با یکدیگر دارند.با عنایت به این مساله، در این نوشتار، سعی شده تا به این بخش مهم از اخلاق خانواده، با رویکرد جدید سبک زندگی مطلوب همسران در سه حوزه شناختی، رفتاری و عاطفیاز منظر اخلاق اسلامی و تحلیل تاثیر هر سه حوزه بر یکدیگر، پرداخته شود.در حوزه شناختی، نوع نگاه فرد به هستی و انسان، نقش محوری داشته و تاثیر عمیقی که اینجهان‌بینی در شکل‌گیری باورها و اعتقادات فرد و به تبع، بر نحوه برخورد صحیح و انسانی او با همسر می‌شود، قابل تامل است و می‌توان بر مبنای هستی شناسی و انسان شناسی اسلامی، سه اصل مهم امنیت، خود مهار گری و قداست، را استنباط و تبیین کرد. حسن معاشرت یا به تعبیر قرآن، معاشرت به معروف، مبنای اخلاقی مهمی است که در حوزه رفتاری، نقش محوری و اساسی داشته و تمامی رفتارهای اخلاقی ممکن را در بر می‌گیرد که مصادیق آن، در کتب بزرگان اخلاق و در آیات و روایات، فراوان نام برده شده و در این رساله نیز به اهمآن‌ها، در سه زیر مجموعه اصول رفتاری تکریم، تغافل و تقابل، اشاره شده است.در حوزه عاطفی، سه نگره یا سه سطح ازعشق، بر اساس آیات ، روایات و متون دینی استنباط شده است؛ این نگره‌ها عبارتند از: نگره جنسی، نگره روحانی و نگره حقیقی؛ در نهایت، بر مبنای محوری نگره روحانی از عشق، سه اصل سکونت، مودت و رحمت، تبیین و تحلیل شده است. هم چنین ارتباط و تعامل سه حوزه با یکدیگر، مساله مهم و قابل تاملی است که بر اساس نظریات دانشمندان اسلامی و نیز روان شناسان، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
نقش رویکردهای افراطی و تفریطی به فهم قران کریم در شکل گیری فرق اسلامی تا سده پنجم هجری
نویسنده:
محمدعلی میربلوکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از عوامل اصلی رشد مباحث و مجادلات کلامی و به تبع آن متمایز شدن فرقه‌‌‌ها از یکدیگر، اختلاف برداشت صاحبان اندیشه، از قرآن کریم و سنت بوده است. به عبارتی دیگر فهم و تفسیر قرآن کریم و همچنین احادیث نبوی که برای همه مسلمانان به عنوان اساس و پایه معارف و اعتقادات دینی محسوب می‌شود، از موضوعاتی است که از افراط و تفریط در امان نمانده، و در طول تاریخ اسلام، با تفسیرهائی ناهمگون از متون دینی، زمینه به وجود آمدن فرقه های گوناگون کلامی ایجاد شده است. اسباب و عوامل شکل‌گیری و رواج اندیشه‌‌‌های مختلف فرقه ای و مناقشات گروهی(اعم از سیاسی، کلامی و فقهی) اگرچه فراوان، مختلف و متفاوت است، اما به طور کلی، جدای از ‌‌تأثیر عوامل معرفتی بر شناخت انسان، عوامل اختلاف برداشت از متون دینی را می‌توان به دو شاخه تقسیم کرد: 1- ساختارهای زبانی و متنی متون دینی که شامل ویژگیهای مبتنی بر نحوه(کلیت) نزول قرآن کریم، ویژگیهای مرتبط با اصل زبان عربی، ویژگیهای زبانی مرتبط با مخاطب و ویژگیهای مبتنی بر اسلوب بیانی قرآن کریم می شود. 2- تأثیر عوامل غیر معرفتی بر افکار و اندیشه انسان که شامل عوامل روانشناختی(درونی) و عوامل محیطی(بیرونی) اعم از عوامل اقلیمی- جغرافیائی، عوامل انسانی و عوامل فرهنگی- اجتماعی محیطی می شود. با نگاهی گذرا به تاریخ فرق اسلامی، می توان تأثیر این عوامل را بر شکل گیری بعضی از فرقه ها به خوبی نشان داد، به طوری که رویکرد افراط گرانه فرقه ای مانند خوارج هم از حیث عوامل زبانی و متنی قرآن کریم، و هم از حیث عوامل غیرمعرفتی مانند عوامل روانشناختی، عوامل اقلیمی و جغرافیائی و عوامل انسانی(به طور خاص عامل سیاسی)، قابل تحلیل است. بدین ترتیب تأثیر این عوامل در شکل گیری رویکرد افراطی یا تفریطی به متون مقدس امری اجتناب ناپذیر است.
وجودشناسی حیثیت خانواده در نفس از منظر ملاصدرا
نویسنده:
یاسر طاهر رحیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان، موجود ذوابعادی است، مجمعی است از ادراکات، توانایی‌ها، استعدادها و تمایلات مختلف که هر یک حکیمانه و برای نیل به هدف و غایتی معیّن در وجود او تعبیه شده است. حرکت در ذیل هدایت عقل نظری و عملی انسان را به سوی کمال حقیقی او رهنمون خواهد کرد. همان طور که همواره برای یافتن سره از ناسره در مسائل نظری سعی می‌کنیم امور را با هدایت عقل نظری به بدیهیات ارجاع دهیم در تنظیم گرایشات، نیت‌ها و تصمیمات عملی نیز باید با هدایت عقل عملی تمایلات متشابه را به گرایشات محکم فطری ارجاع دهیم.شواهد گوناگونی می‌توان یافت که نشان می‌دهد نیاز به برقراری «پیوند زوجیت» و تشکیل خانواده در درون انسان، امری ذاتی و فطری است. یافته‌های روانشناسی، ثمرات مخرّب تجرد از نظر روحی، عمومیت و شمول زوجیت به اشکال مختلف در همه جوامع بشری در طول تاریخ و حتی در میان اکثر جانداران (اعم از حیوانات و گیاهان) و ... نمونه‌ای از این شواهد است؛ علاوه بر این امور در آیات کریمه قرآن نیز شواهد متعددی بر این امر دلالت می‌کند؛ اما آنچه این نیاز را به شکل دقیق‌تری تبیین می‌کند دو امر است؛ اول، نشان دادن ارتباط مولفه‌های تشکیل‌دهنده رابطه زوجیت (عشق و تعهد) و دیگر روابط خانوادگی (مانند پدری و مادری)، با نیازهای اصیل فطری و روحی است و دوم، توجه به تفاوت‌های غایتمند و مکمل میان زن و مرد است. تفاوت‌هایی که نشان می‌دهد پیوند این دو جنس و تکمیل نواقص هر یک توسط دیگری، در نظام خلقت هوشیارانه و هدفمند طراحی شده است؛ لذا اقتضای حرکت در مسیر کمال و نیل به سعادت بَرین آن است که هر یک از این دو جنس نقش مکمل خود را نسبت به یکدیگر به بهترین شکل ایفا کنند.تبیین مقدمات فلسفی این براهین بر اساس حکمت صدرایی در قالب اصول جهان شناسی و انسان‌شناسی فلسفه او رویکرد جدیدی است که در این رساله مد نظر بوده است.ردپای موضوع رساله را در میان مباحث فلسفی فیلسوفان اسلامی می‌توان در حکمت عملی و ذیل مبحث تدبیر منزل مشاهده کرد. تفکیک سه‌گانه حکمت عملی و جدا کردن امور خانوادگی از مناسبات اجتماعی و اخلاق فردی می‌تواند خود مویدی باشد که ایشان نیز ساختار و نظام خانواده را دارای اقتضائات ویژه و متمایز از ارتباطات اجتماعی و اخلاق فردی می‌دانسته‌اند؛ به عبارت دیگر نفس انسان را دارای سه حیثیت حقیقی و متمایز از یکدیگر می‌دانستند که یکی از آن‌ها خانواده است لذا تدابیر مربوط به منزل را از تدابیر مربوط به اجتماع و اخلاق فردی جدا کرده‌اند. واژگان کلیدی: خانواده، اصالت خانواده، حکمت متعالیه، زوجیت، حکمت عملی، تدبیر منزل
تکامل نفس آدمی پس از رهایی از بدن عنصری از دیدگاه ملاصدرا و ابن عربی
نویسنده:
محمد حیدری فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
طبق آنچه در این نوشته بیان گردید، در هر سه مکتب فلسفی ملاصدرا، عرفانی ابن عربی و قرآنی- روایی می توان نشانه های وثیقی در تأیید موضوع تکامل نفس در عوالم اخروی یافت. ملاصدرا که با پیش کشیدن مباحث حرکت جوهری، ترکیب اتحادی ماده و صورت و همچنین اتحاد عاقل و معقول توانسته بسیاری از معضلات فلسفی و مسائلی که تا پیش از او راه حل مناسبی نیافته بودند را به خوبی حل نموده و ارائه دهنده راه حل های نو برای مسائل غیر قابل حل فلسفی باشد، مسئله تکامل اخروی نفس انسان را نیز از طریق همین سلسله مباحث حل نموده است. بر اساس آنچه در بخش دوم و طی بررسی بیانات ملاصدرا در این باب گفته شد، نفس انسان یک واقعیت سیلانی، قابل اشتداد وجودی و دارای هویتی سیال است که کل حقیقت آن در کل زمان حیات آن موجود است و در هر آن فرضی از زمان تنها یک حصه از آن قابل مشاهده است. درست مانند منشوری به شکل مثلث و سه بعدی که هنگام عبور از یک سطح دو بعدی، بعد سوم آن درک نشده و از دید سطح، منشور دو بعدی است، نفس انسان نیز دارای بعد سیلانی و امتدادی است که از دید ما که محجوب به عالم ماده و زمان ایم، این بعد قابل مشاهده نبوده و لذا هیچگاه توانایی مشاهده تمام حقیقت انسان به طور یک جا را نداریم. زیرا موجودات زمان مند که محدود در چارچوب تنگ زمان اند، توانایی فراروی از این وضعیت و دیدن حقایق فرازمانی و مجرد را ندارند. بر این اساس نفس انسان که ذاتاً امری مجرد است، تمام هویت واحد و حقیقت سیلانی خود را هیچگاه در یک لحظه نمودار نمی کند بلکه در هر آن و جزء فرضی از زمان تنها یک حصه از آن قابل مشاهده است.از سوی دیگر این هویت واحد و سیلانی بر اساس مبنای حرکت جوهری، دائم در حال سیلان و اشتداد وجودی بوده ودر هیچ دو آن فرضی ثبات واقعی نداشته و در یک حالت نمی ماند، بلکه پیوسته در حال اخذ کمالات وجودی بیشتر و متصف شدن به این کمالات است. آنچه که مصحح پذیرش و اخذ کمالات جدید توسط نفس است، بر خلاف تلقی عموم از حرکت جوهری، بدن مادی و شأن هیولانی در آن نیست، بلکه خود نفس و صورت واحد سیلانی آن است که در هر مرتبه که قرار می گیرد، نسبت به مرتبه بعد که کمالات آن را فاقد است به منزله هیولا حساب شده و با حرکت جوهری و متصف شدن به کمالات در آن فرضی بعدی تکامل می یابد. این اتصاف به کمالات جدید به نحو قبول و انفعال نیست، زیرا در این فرض یک شیء ثابت با یک وجه هیولانی مورد نیاز است که در لحظه پذیرش کمال جدید، خود بعینه باقی بوده و ضمن دارا بودن کمالات قبلی، کمالی جدید به کمالات او اضافه گردد؛ بلکه چون نفس، در آنِ فرضی از زمان معدوم شده و در آنِ جدید با هویتی کاملتر موجود می گردد، این نفس در مرحله قبلی اصلاً باقی نمانده تا هیولایی داشته باشد و آن هیولا مصحح پذیرش و اخذ کمالات جدید باشد، بلکه نفس در مرتبه قبلی به طور کلی معدم شده و در مرحله جدید بعینه با اتحاد با کمالات جدید تر و ارتقا به مراتب بالاتر موجود می گردد. بنابراین نفس در سیر ارتقایی خود نیازی به بدن مادی وهیولای موجود در آن ندارد، بلکه با مبانی همچون ترکیب اتحادی ماده و صورت که وجود خارجی را تنها از آن صورت می داند و بر اساس مبنای اتحاد عاقل و معقول، که نفس با اتحاد با کمالات و متصف شدن به آن ها بدون نیاز به هیولا در سیر صعودی ارتقا می یابد، این سیر صعودی پس از رهایی از بدن مادی و رحلت از عالم ماده نیز ادامه داشته و تا رسیدن انسان به مقام فنای الهی توقفی در آن پدید نخواهد آمد. بنابراین وجهی برای دفاع از قول عدم تکامل اخروی نفس انسان از دیدگاه ملاصدرا باقی نمی ماند.از سوی دیگر ابن عربی بر اساس مکتب عرفانی و آرای خاص خود در حیطه انسان شناسی، معتقد است هریک از نفوس انسانی بر اساس اقتضاء عین ثابت خود (که در تعین ثانی و به وجود حضرت حق و به تبع اسمی خاص از اسماء حضرت حق موجود است)، دارای کمالات بالقوه ای است که می تواند تحت تدبیر آن اسم که عین ثابت او در ذیل آن قرار دارد، این کمالات بالقوه را بالفعل نموده و به نهایت کمال متصور برای خود دست یابد. بنابراین هر یک از اعیان ثابته بر اساس ظرفیت وجودی و احاطه سعی خود تحت تدبیر و ربوبیت اسمی خاص از اسماء الهی است. انسان که مظهر جمیع اسماء و صفات خداوندی و برترین مخلوق اوست تحت تدبیر و ربوبیت اسم جامع و شریف الله است، اسمی که تمام کمالات سایر اسماء و اوصاف خداوند در آن منطوی بوده و خواهان به فعلیت رساندن این کمالات در عین ثابت و به تبع عین خارجی انسان است. بنابراین انسان توانایی بالقوه رسیدن به همه این کمالات و مراتب را دارد و از آنجا که در عالم ماده که عالم تزاحمات و موانع متعدده است، توانایی بالفعل نمودن همه این کمالات به طور یکسان برای همه ممکن و میسر نیست، ادامه این راه تکاملی در برزخ و قیامت و پس از رهایی از بدن مادی و عالم ماده اتفاق خواهد افتاد. انضمام این نکته به مبحث تجدد امثال و تجلیات دائم حق متعال، ما را به این امر رهنمون می سازد که حق‌تعالی در تجلی جدید وجودی که افاضه می فرماید، علاوه بر آنکه ضامن ادامه حیات و بقای وجودی موجودات می گردد، کمالات شایسته آن ها را نیز بر حسب استعداد عین ثابت آن ها به موجودات افاضه می فرماید. بنابراین همگان در صراط مستقیم وجودی حضرت حق قرار دارند. اگر تبعیت از دستورات شارع نیز منضم به این امر گردد، نفوس انسانی با قرارگیری در صراط مستقیم سلوکی می توانند همه آنچه از کمالات که گفته شد را بدست آورند. و از آنجا که این تجلیات و بحث تجدد امثال منحصر به عالم ماده نبوده و توقف ناپذیر اند، سیر استکمالی نفس انسان نیز دارای توقف و محدودیت نخواهد بود.آیات قران کریم و روایات وارد شده در این باب نیز گویای این مطلب اند که نفس انسان می تواند بعد از ارتحال از عالم ماده و ورود به عالم برزخ و قیامت دارای تکامل باشد. اینکه ما تزکیه و هدایت الهی را منحصر در عالم ماده ندانسته و بر اساس مسیر انتخابی انسان ها، آن را در عالم آخرت نیز جاری می دانیم، بیانگر ادامه هدایت های معنوی الهی بوده که تکامل نفس را نیز در دل خود ثابت می نمایند. همچنین پاک شدن از عذاب‌های اخروی و صعود به درجه بهشت که از لحاظ وجودی دارای رتبه بالاتری نسبت به جهنم است، خود به معنی تکامل نفس انسان می باشد. نمونه های دیگری از این دست که در متن پایان نامه ذکر شد مانند مسئله شفاعت، اعمال ماتأخر و سایر مسائل نیز بیانگر همین نکته اند. به انضمام توجه به این نکته که بهشت و جهنم اخروی بعینه همان اعمال، افکار و نیاتی است که فرد در طول حیات دنیوی خود داشته و صورت باطنی آشکار شده همان ها است. بنابراین قرارگیری در بهشت به معنی قرارگیری در باطن اعمال صالح و معذب شدن به نقمات به معنی ظهور باطن قبیح اعمال سیئه است. و از آنجا که این اعمال با نفس و جان فرد اتحاد دارند، بهشت و جهنم برزخی و اخروی نیز که تجلی همین اعمال اند با نفس انسان اتحاد دارند، پس هرگونه تغییر و تحول در نعمات یا نقمات اخروی ناشی از تغییر و تحول در ذات نفس انسان است.پس از بیان و اثبات وجود تکامل نفس برای انسان پس از رهایی از بدن عنصری و مفارقت از عالم ماده، می توان اذعان داشت که هر سه مکتب فلسفی، عرفانی و قرآنی-روایی در این مسئله اتفاق نظر داشته و هرسه یک مسئله را بیان می نمایند. هماهنگی که بین برهان، عرفان و قرآن در این مسئله مشاهده می شود امری غریب و دور از نظر نیست بلکه به اعتقاد نگارنده اکثر مسائل فلسفی و عرفانی که در مکتب صدرالمتألهین و ابن عربی بیان شده اند، با فحوای مسائل دینی که در بیان قرآن و احادیث آمده است هماهنگی و تناسب دارند . گرچه هر یک به زبان خاص خود مسائل را مطرح نموده و درصدد ارائه راه حل وپاسخ برای آن اند، اما همگی دارای وحدت نظر بوده و در انتها یک مطلب را اثبات می نمایند. مسئله تکامل نفس یکی از این مسائل بود که نگارنده در حد بضاعت خود به آن پرداخت و وحدت نظر فیلسوف، عارف و شارع را در آن به اثبات رسانید، انشاءالله در کارهای بعدی از این دست بتوان به سایر مسائل در این حیطه پرداخت.
«عقل عملی نزد کانت و ملاصدرا و بررسی نتائج فلسفی آن»
نویسنده:
حسین قاسمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده:کانت با تفسیر عقل عملی به مثابه واقعیتی پیشینی، تصویری از اخلاق ارائه می‌دهد که وجهه‌ی آرمان-گرائیِ آن بمراتب قوی‌تر از وجهه‌ی واقعیِ آن است. در ملاصدرا عقل عملی به مثابه پدیده‌ای ذومراتب با واقعیات انسانی همخوانی داشته و مصلحت میزان برانگیختن اراده قرار می‌گیرد. در نتیجه احکام به تبع مصالح به «کلی، ضروری، جزئی و غیر ضروری» تقسیم می‌شوند. چنین تلقی از اخلاق بهتر از تلقی مطلق‌گرایانه‌ی کانت می‌تواند مشکل نسبیّت را حلّ ‌کند.کانت با اعتبار بخشی به «قانون اخلاق» و مبتنی کردن امکان گزاره‌های اخلاقی بر «اراده‌ی آزاد»، صدق و عینیّت این گزاره‌ها را معلول انطباق آنها با قانون اخلاق می‌داند. اراده آزاد به مثابه علیّت مطلق تنها بکار توجیه امکان این گزاره‌ها می‌آید. این امر سبب می‌گردد تا این گزاره‌ها با چالش ثنویت ذهن و عین مواجه گردند. اما در ملاصدرا گزاره‌های عملی با تکیه به وحدت جمعی نفس و اتحاد رقیقه و حقیقه، با ذات نفس و حقیقت واحده‌ی وجود مرتبط است. قهراً صدق این گزاره‌ها معلول ارتباط آنها با مراتب هستی بوده و از این چالش بدور خواهند بود.کانت برای اثبات جاودانگیِ گزاره‌های اخلاقی از مفهوم «جاودانگی نفس» کمک می‌گیرد. این مفهوم نیز تنها بکار توجیه چگونگی تحقق فعل اخلاقی در زندگی درازمدت انسان می‌آید. این امر سبب می-گردد تا جاودانگی اخلاق در قلمرو پدیدار اما به پشتوانه ناپدیدار توجیه گردد. اما در ملاصدرا جاودانگیِ فعل حکیمانه از طریق «ملکات نفسانی» و بر اساس «وحدت شخصی نفس» و به پشتوانه «علم حضوری به ذات» تبیین می‌شود. قهراً جاودانگی اخلاق مستقیماً بر دریافت نفس‌الامری اشیاء مبتنی خواهد بود. کانت با مبتنی نمودناخلاق بر اصول موضوعه، بناچار تمام نتائج آن مانند «جمعی بودن اخلاق» و «حقوق متقابل شهروند و حاکم» را در قلمرو پدیدار اما به پشتوانه ناپدیدار تفسیر خواهد کرد. اما در ملاصدرا شناخت ذات ممکن است، در نتیجه تلقی «فردی و اجتماعی» از اخلاق و یا مبتنی کردن جامعه ایده‌آل بر «خلیفه الهی و روابط متقابل خلیفه با مردم»؛ همگی ریشه در درک وجودی دارد که حکیم متعالیه مستقیماً از ذات موجودات دارد.
  • تعداد رکورد ها : 97