جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 561
استخر در گذرگاه تاریخ (بررسی دوران های تاریخی و حوادث تاریخی در شهر استخر و قلاع سه گانه دشت مرودشت تا صدر اسلام)
نویسنده:
اشکان مختاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در بررسی ادوارمختلف باستانی به صورت کلی همزمان با وجود آمدن تمدن‌های بزرگ در دنیا باستان، ماشاهد بوجود آمدن شهرهای بزرگ و مهم سیاسی، مذهبی و... در کناراین تمدن‌ها می‌باشیم و در حقیقت ارتباطی ناگسستنی بین بوجود آمدن شهرهای بزرگ باستانی وشکل‌گیری امپراطوری‌های بزرگ باستان همواره وجود دارد. شهرها و تمدن‌های شکل گرفته در ایران نیز از این چهار چوب خارج نمی‌باشند. یکی از این شهرها که در تاریخ ایران باستان و بخصوص سرزمین پارس نقش بسیار مهمی را ایفا نموده است شهر تاریخی استخر می‌باشد. آنچه که تا بحال در متون تاریخی و نیز کاوش‌ها وبررسی‌های باستان شناسی از شهر استخر بدست آمده، اهمیت این شهر را در دوران‌های مختلف تاریخی ایران حداقل از هخامنشیان تا پایان ساسانیان و حتی صدراسلام بخوبی مشخص می‌سازد. البته این اهمیت و ارزش در دوره‌های مختلف تاریخی متفاوت می‌باشدو نقش این شهر بعنوان یک مرکز مهم سیاسی ومذهبی دچار فراز و فرودهای بسیاری گردیده است.این فعل انفعالات در طول سالیان متمادی باعث ایجاد سوالات وفرضیه‌های مختلفدر ذهن اغلب محققان بخصوص مورخان وباستانشناسان گردیده است.سعی نگارنده در تدوین ونگارش این رساله(پایان نامه) مقطع کارشناسی ارشد با موضوع:استخر در گذرگاه تاریخ ( بررسی دوران‌های تاریخی و حوادث تاریخی در شهر استخر و قلاع سه گانه در دشت مرودشت تا صدر اسلام) بر آن بوده، که در حد توان و امکان به جمع آوری هر آنچه در مورد شهر استخر و قلاع سه گانه که در نزدیکی این شهر با نام‌های شکسته، استخر و شنکوان وجود دارد، بپردازد تا جایگاه این شهر و قلاع مذکور رادر دوره‌های مختلف تاریخی که در منابع مختلفاز قبیل منابع تاریخی، باستانشناسی، جغرافیائی و... وجود دارد، مشخص نماید وبدلیل قرار گیری این شهر در دشت مرودشت و ارتباط انکارناپذیر شهر استخر با جغرافیای تاریخی دشت مرودشت، سعی بر اثبات و چگونگی این ارتباط نماید و در ادامهم مروری کلی بر تاریخچه و شواهد باستانی موجود در این زمینه گردد. در این رساله،مواد تاریخی و شواهد و مدارک باستان شناسی در جهت روشن شدن بیشتر موضوع بصورت توامان در کنار یکدیگر قرار گرفته است و این شواهد و مدارک در 8 فصل تدوین یافته که عمده مطالب مندرج در این رساله مربوط به شهر استخر و جایگاه و اهمیت آن در دوره‌های مختلف تاریخی از هخامنشیان تا صدر اسلام می‌باشد و در فصل پایانی این رساله به صورت کلی و مختصر به بررسی و گردآوری و تدوین موارد تاریخی و باستانی قلاع سه گانه‌دشت مرودشت پرداخته شده است.
بررسی وضعیت تشیع درجهان اسلام از قرن هفتم تا دهم هجری قمری با تأکید بر شواهد سکه‌شناسی
نویسنده:
مرتضی قاسم‌بگلو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پیدایش فرقه‌ها و شاخه‌های جدید از ادیان قدمتی برابر با تاریخ تمدن بشری دارد. موقعیت جغرافیایی و سیاسی کشورهای مسلمان مخصوصاً در حوزه غرب آسیا و شمال آفریقا سبب شده تا از دوران باستان پیروان ادیان گوناگون در کنار هم زندگی کرده و برحسب شرایط سیاسی و حکومتی در دوره‌های مختلف تاریخی هریک از ادیان دچار افت و خیز شوند. مخصوصاً ایران که همواره مستعد پرورش و ظهور ادیان، فرقه‌ها و مکاتب جدید بوده و پیدایش نمونه-های بسیاراز قبیل ادیان میترائیسم، زرتشتی، مانویت، مزدکیسم و... ویا قدرت‌گیری مذهب نسطوری در دوره ساسانی در ایران و عراق و همچنین ادیان دیگر در دوره‌های مختلف تاریخی شاهدی بر این مدعاست. پس از حمله اعراب و ظهور دین مبین اسلام نیز به همین ترتیب شاخه‌های جدیدی از مذاهب تحت تأثیر اعتقادات باستانی وآموزه‌های نو بوجود آمد. در مورد چگونگی شکل گیری مذهب تشیع و رواج آن عقاید گوناگونی اظهار شده است ولی آنچه بدیهی و آشکار است علاوه بر تأثیرات مختلف آن از ایرانیان، بالندگی این مذهب در ایران و محدود بودن تعداد پیروان آن در مقایسه با جمعیت سنی مذهب در ایران قبل از استیلای صفویان است. در یمن و مکه و هندوستان و عراق کنونی و قفقاز و مصر و...نیز تشیع فراز و نشیب‌هایی داشته و جمعیت شیعی دربعضی از این نواحی امروزه نیز تعداد قابل توجهی را تشکیل می‌دهد. طبعاً بدلیل کمبود نسبی منابع ، پژوهش در این مورد مشکل‌تر می‌نماید. از آن‌جایی که بسیاری از حکومت‌های محلی نیز برای اعلان استقلال سکه ضرب کرده‌اند توجه به این سکه‌ها می‌تواند نکات مبهمی از تاریخ را که در منابع مکتوب کمتر به آن‌ها اشاره شده بازگو نماید. حمله مغول با وجود وحشی‌گری‌ها و خرابی‌های بسیار ببار آورده، پیامدهای مثبتی هم بدنبال داشت که نمونه آن اوج آزادی مذهبی پس از اسلام بدلیل تسامح مذهبی مغولان در حوزه حکومتی آن‌ها از آسیای میانه تا سوریه و آناتولی در این دوره بود. علاوه بر مذهب تسنن، آموزه‌هایی از مذاهب شمنی و بودایی که سوغات مغولان بود همراه با آزادی مسیحیان و یهودیان جامعه را دارای تنوع دینی بسیاری کرده بود. در چنین شرایطی مذهب تشیع نیز فرصت خودنمایی و تاثیر گذاری بر طبقه حاکم مغولان یافت تا حدی که توانست سلطان محمد اولجایتو را نیز پیرو خود سازد. شعایر مذهبی شیعی در سکه‌های اسلامی مربوط به پیروان شیعه اسماعیلی، زیدی، دوازده امامی و حتی افرادی که یا مدعی دروغین امامت آخرالزمان بوده (یا خود را به آن منسوب می‌کرده‌اند) می‌باشد و مواردی از آن‌ها در دوره مورد بررسی توسط حکومت‌های محلی حاشیه دریای خزر (مازندران)، حاکمان یمن ،ایلخانان، حاکمان محلی در آناتولی، سربداران، قراقویونلوها، مشعشعیان و... ضرب شده‌اند.بررسی سکه‌ها فصل تازه‌ای در مطالعات سیاسی و مذهبی هرکدام از این سلسله باز کرده و منابع جدیدی را در اختیار پژوهشگران قرار داد. برای اولین بار در این پژوهش سکه‌ها نشان دادند که تشیع اولجایتو برخلاف گفته اکثر منابع تا زمان مرگش پایدار بوده و علاوه بر آن در این رساله برای اولین بار سکه‌های خاندان آل صفی معرفی شده-است.زمانی‌که بالاخره صفویه قدرت یافته و شیعه درکشور ایران رسمی شد فصلی نو در تاریخ مذاهب اسلامی جهان اسلام گشوده شد و مخصوصاً تاثیر بسزایی برآینده کشورهای حوزه ایران تاریخی و فرهنگی و مناطق همجوار گذاشت.
رویارویی جریان‌های موسوم به لیبرال‌ و مکتبی‌ در حوزه سیاست؛ از سال 1357 تا سال 1360
نویسنده:
حسین صابر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
زوال حکومت پهلوی و در نهایت برچیده شدن آن در بهمن 1357، معلولِ کنش‌گری جریان‌های گوناگونی بود که در رأس آن‌ها طرفداران گفتمان اسلام سیاسی قرار داشتند. گفتمانی‌ که با ارائه اسطوره مطلوب خود و در شرایط بی‌قراری جامعه، توانایی جذب دال‌های شناور و معنابخشی به آن‌ها را در یک زنجیره هم‌ارزی فراهم آورد و با گسترش سیطره هژمونیک خود، گفتمان وابسته به حکومت پهلوی را در مقام یک غیر، طرد و در رقابت با رقیبان، خود را به عنوان گفتمان غالب به جامعه معرفی نمود. با تثبیت این گفتمانِ مادر، خرده‌گفتمان‌های اصلی تشکیل‌دهنده آن مجال بروز پیدا نمودند که در این میان، گفتمان اسلام لیبرال با هواخواهان لیبرال و گفتمان اسلام فقاهتی با هواخواهان مکتبی‌اش، از جایگاه قابل توجهی برخوردار بودند. این دو گفتمان ـ که هواخواهان آن‌‌ها در مبارزه با حکومت پهلوی، سوابق مبارزاتی مشخصی داشتند ـ در غیریت با خصمی مشترک با عنوان گفتمان وابسته به حکومت پهلوی، اتحادی استراتژیک را شکل داده و موقتاً از افتراقات خویش چشم پوشیدند. اما وقوع انقلاب و نابودی غیر، دلیلی برای پوشیده نگاه داشتن تمایزها باقی نگذاشت و با برجسته‌ شدن منطق تفاوت، هواخواهان هر یک از این دو گفتمان خواهان سهم خود و اداره کشور انقلابی بر اساس آرمان‌های برخاسته از اصول و مبانی نظری و اندیشه‌ای‌شان شدند. این گونه بود که تنازع گفتمانی میان گفتمان اسلام لیبرال به رهبری بازرگان و گفتمان اسلام فقاهتی به رهبری امام خمینی شکل گرفت و مهم‌ترین حوادث سال‌های نخست جمهوری اسلامی، از پی این تنازع رقم خورد.بررسی چرایی این رویارویی و هم‌چنین چرایی حذف گفتمان اسلام لیبرال از عرصه قدرت، مسأله اصلی این پژوهش است که پژوهشگر با انجام پژوهشی توصیفی و تحلیلی و گردآوری داده‌های مبتنی بر منابع کتابخانه‌ای، در تلاش برای یافتن پاسخ آن بر آمده است. در پاسخ به چرایی رویارویی دو گفتمان، داده‌‌های پژوهش نشان می‌دهند که هریک از گفتمان‌های اسلام لیبرال و اسلام فقاهتی، بر اساس تفسیری برخاسته از اصول و مبانی نظری و اندیشه‌ای و قدرت پشت گفتمانی‌شان، به ارائه مفصل‌بندی، آرایش نشانه‌ها و تشکیل زنجیره هم‌ارزیِ گفتمانیِ متفاوتی پرداخته و در تلاش برای هژمونیک شدن و با انجام کنش‌های گوناگون، یکدیگر را در شمار غیر گفتمانی آورده و تنازعی گفتمانی را در بی‌قراری‌های جامعه ایرانی ایجاد نمودند که نتیجه آن به رویارویی‌های هواخواهان لیبرال و مکتبی این دو گفتمان منجر گردید. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهند که مکلف شدن لیبرال‌ها به بر آوردن وعده‌های استعاری و عام گفتمان اسلام فقاهتی با پذیرش مسئولیت دولت موقت، قابلیت دسترسی و اعتبار پایین گفتمان اسلام لیبرال به نسبت گفتمان اسلام فقاهتی، دسترسی گفتمان اسلام فقاهتی به مراکز قدرت و نهادهای انقلابی و به چالش کشیدن دولت موقت و پس از آن اولین رئیس جمهور ایران از طریق آن‌ها و اتکا به قدرت سوژگی فردی سیاسی رهبر انقلاب در مقام رهبر گفتمان اسلام فقاهتی، باعث عدم توفیق گفتمان اسلام لیبرال در هژمونیک‌شدن گردید که این موضوع، در کنار نفوذ گفتمان اسلام فقاهتی در اکثریت توده‌های جامعه ایرانی و هم‌چنین کنش سیاسیِ درنگ‌گونه و غیر انقلابی جریان لیبرال، تفوق مکتبی‌ها و حذف لیبرال‌ها از عرصه قدرت را به دنبال داشت.
بررسی تحلیلی جایگاه قبیله‌ی مذحج در تاریخ اسلام تا پایان قرن دوم هجری
نویسنده:
مریم سعیدیان جزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بررسی نقش قبایل عرب در رویدادهای سیاسی و اجتماعی جهان اسلام، از موضوعات مهم تاریخ اسلام است. بر اساس این، جایگاه قبیله «مَذحِج» که یکی از قبایل بزرگ، معروف و موثر یمنی است، در این رساله بررسی شده است. در این بررسی، به مطالعه نقش این قبیله در رویداد های تاریخی، جناح های سیاسی، جریان های فکری و عقیدتی و دستاوردهای فرهنگی جامعه اسلامی در دو قرن نخستین هجری پرداخته شده و زمینه ها، اسباب و آثار این مقوله مورد تحلیل قرار گرفته است. به دلیل ماهیت این پژوهش، منابع تحقیق کتابخانه ای و اسنادی است و شیوه به کار رفته در آن، جستجو، مطالعه وتحلیل داده ها است. بر اساس این منابع اصیل و معتبر مورد استفاده قرار گرفته است. نیز ضرورت روش تحقیق علمی، ایجاب?می کند که از تحقیقات نوین برای رسیدن به تحلیل بیشتراستفاده شود. شیوه بیان مطالب،مبتنی برتوصیف وتحلیل تاریخی است و برای تبیین بهتر موضوع، جداول، نمودارها و نقشه ها به کار گرفته شده است. در این پژوهش، پس ازتعریف برخی کلیات تحقیق و بیان سوابق قبیله مذحج پیش از اسلام، به موضوعات اساسی ذیل پرداخته شده است.قبیله مَذحِج در زمان حیات رسول خدا(ص) مسلمان شدند و گروش آنها به اسلام بی ارتباط با سوابق فرهنگی و مذهبی این قبیله در آستانه ورود به اسلام، تحولات داخلی جامعه اسلامی و تأثیرپذیری از مناطق مفتوحه نبوده است. مذحجی ها سهم به سزایی در بهره برداری و پیشبرد دستاوردهای شهرسازی و اجتماعی ناشی از فتوحات اسلامی داشتند و در طی دوران امویان و عباسیان، در مدیریت نظامی، اداری، مالی و قضایی حضور جدی یافتند. رجال مذحجی به علاوه، در جناحهای سیاسی حضور فعّال داشته و در فرایند تکوین و تقویت گرایشهای عقیدتی و فکری نقش مهمی ایفا کردند. نقش فرهنگی این قبیله در عراق، بسیار گسترده تر از سایر بلاد اسلامی بوده و «مکتب نخع» را که یک مکتب فکری و مبتنی بر آموزه های دینی در حوزه های مختلف علوم اسلامی به شمار می رفت، پایه گذاری کردند. این قبیله به دلیل برخورداری از طوایف متعدد، پراکندگی در قلمرو وسیع اسلامی و تمایلات وتعصبات قومی، محلی، مذهبی و سیاسی، رویکردهای متفاوتی نسبت به تحولات مهم تاریخ اسلام داشتند. به همین جهت مذحج عراق، مصر و شامدر امور اجتماعی و جریانهای سیاسی دارای گرایش های یکسانی نبودند. یکی از ابعاد اهمیت قبیله مذحج، وجود رجال دینی، علمی و فرهنگی آن بوده که برخی از آنها از مشاهیر تاریخ اسلام و صحابه برجسته اهل بیت(ع) به شمار می‌آمدند.این تحقیق درصدد دستیابی به شرایط و زمینه هایی است که موجب شده نقش قبیله مذحج به ویژه در حوزه های مهم قلمرو اسلامی(مصر،عراق،شام)، که مهم ترین رویدادهای تاریخ اسلام درآنجاها واقع گردیده است، روشن تر جلوه نماید و اینکه اصولاً پرداختن به این مسئله و یافته های آن تاچه حدودی با سایرتحقیقات انجام شده در حوزه تاریخ اسلام، متفاوت یا مشابه بوده است. براساس این پژوهش روشن می گردد که تبیین تاریخ اسلام به ویژه در قرون نخستین هجری، بدون دقت نظر لازم در این گونه موضوعات و مسائل ممکن نخواهد بود. ازسویی، بررسی نقش قبایل بدون دقت نظر در مباحث مهم و بنیادی جامعه شناسی تاریخی عرب و تبارشناسی قبیله ای آن مقدور نیست.
تمامیت خواهی از منظر هگل
نویسنده:
محمدمهدی هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله ی پیش رو بر اساس یک مسئله ی محوری، خواهان آن است تا به نسبت سنجی میانِ نظامِ فلسفی «هگل» و پدیده ای سیاسی به نام «توتالیتاریسم» بپردازد. راه بردن به این مسئله ی محوری - چنان که در طول رساله آشکار است – از پاسخ به این پرسش بر می آید که «مفهوم آزادی در فلسفه ی هگل چیست؟» برای پاسخ گویی به این مسئله، نخست نشان خواهیم داد که هگل از آغاز و در طی دورانِ تعلیم و دانش آموزی اش، همواره دغدغه ی آزادی داشته است و همین دغدغه ی بنیادی موجب می گردد که فلسفه ی وی اندیشه ای از اساس سیاسی باشد. مدعای ما این است که او یک فیلسوف سیاسی به معنای مرسومِ آن نیست. یعنی این که نمی توان اندیشه ی او را در قالب یک «فلسفه ی مضاف» به نام فلسفه ی سیاسی جای داد. در عوض، امر سیاسی در متنِ نظامِ او قرار دارد و چیزی زاید و بیرونی نسبت به آن نیست. سپس کوشش شده است تا در دو جهت معنای آزادی نزد او بررسی شود. اول از جهت نگرش تاریخی او و این امر که سیر تاریخ، سیری به سوی آزادی است؛ و دوم از جنبه ی مفهومی ترِ این معنا، که با نقد اندیشه های معاصر وی و به ویژه نقد آموزه های فرد گرایانه و لیبرالیستیک میسر شده است. به طبع بخش عمده ای از رساله مصروف بازیابی همین مفهوم است. البته این اطاله ی ناگزیر تماماً در جهت درکِ آن چیزی است که در عنوان رساله آمده است. بدین ترتیب در فصل پایانی، نتیجه گیری ساده ای خواهیم داشت. مدعای مطرح شده این است که هگل به عنوان فیلسوفِ آزادی، از یک سو با نقد سویه های ویرانگرِ مدرنیته، و پا فشاری بر اینکه فرد باید مسائل مبتلا بهِ جماعت را نصب العین داشته باشد و اصلاً فردیتِ او به همین تشریک مساعی در امور جماعت است؛ و از سوی دیگر با طراحی نظام مفهومی ای که در آن جایی برای ایدئولوژیک اندیشیدن و ترسیم آرمان شهر وجود ندارد؛ هرگز دارای نسبت ایجابی با شکل گیری پدیده ی توتالیتاریسم نیست.
مقایسه مولفه های تفکر انتقادی از دیدگاه غزالی و صاحبنظران برجسته حوزه تفکر انتقادی (لیپمن و انیس)
نویسنده:
محمود احمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
تاریخ مندی در اندیشه ی مارتین هایدگر
نویسنده:
علیرضا جباری دارستانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
روابط ایران و چین در دوره تیموریان
نویسنده:
داریوش علیخانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دوکشورایران و چین از آغاز تا پایان حکومت مغولها روابط تقریبا دوستانه و گسترده‌ای با یکدیگر در زمینه سیاسی، تجاری و فرهنگی داشتتند، دوره تیموریان از این جنبه نیز، یکی از مهمترین مراحل تاریخی روابط دوکشور محسوب می‌شود، در این دوره، حتی تیمور هم درابتدا، ظاهرا خواهان روابط دوستانه با کشور چین و حاکمان مینگ بود، اما چینی ها که اعتمادی به دوستی تیمورنداشتند، با کنترل شدید بازرگانان تیمور و حتی دستگیری آنها و اخراج مسلمانان از کشور چین و همچنین مخاطب قراردادن تیمور به عنوان شخصی تابع و خراجگزار خویش در پی قدرت نمائی در مقابل تیمور برآمدند و بدینوسیله سعی در مهار حمله احتمالی وی به کشورشان داشتند، هرچند که این اقدامات چینی ها محرک حمله تیمور به چین شد، اما در نهایت تیمور از حمله به چین عاجز ماند. بعد از مرگ تیمور و در زمان جانشین وی شاهرخ، روابط دو کشور به اوج خویش رسید، اگرچه در نامه‌های حاکمان مینگ به شاهرخ تفوق و سروری آناننهفته بود، اما طبع ملایم شاهرخمانع از برانگیختن جنگ بین دو کشور شد، به همین خاطر در بعد سیاسی روابط دوستانه و وسیعی بین دو کشور برقرار بود،در بعد تجاری، رونق تجارت و مبادله کالاها از جاده ابریشم و راه ادویه صورت پذیرفت و همچنین در بعد فرهنگی روابط، موضوعاتی چون دین اسلام ،زبان فارسی و هنرها قابل بررسی بودند. وضعیت مسلمانان بهبود پیدا کرد، جایگاه آنان در چین ارتقاء پیدا کرد، زبان فارسی کارکرد خویش را به عنوان زبان دیپلماتیکی و تجاری حفظ کرد و نیز تاثیرات هنرچین بر هنرهای ایرانی همچون نقاشی سفالگری و غیره مشهود گردید، بعد از مرگ شاهرخ و در زمان جانشیان وی اگر چه روابط دوکشور ادامه پیدا کرد، اما آمد و شد سفرا و هیاتهای اعزامی در مقیاس کمتری نسبت به دوره پیش صورت پذیرفت، تضعیف قدرت سیاسی حکومت تیموریان وکاسته شدن از اهمیت آن برای چینی ها ، سیاست منفعلانه حاکمان مینگ و نیز تغییر الگوهای تجاری از جاده ابریشم به مسیردریایی، روابط دوکشور را به حداقل رساند.
بررسی آمیختگی اسطوره و تاریخ در بخش میانی شاهنامه
نویسنده:
محمد دست برز
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شاهنامه به دو بخش اسطوره ای و تاریخی تقسیم می شود. دوره اساطیری از ابتدای شاهنامه تا پایان عهد کی خسرو است و بخش تاریخی شاهنامه از پادشاهی اسکندر تا پایان کار ساسانیان را در بر می گیرد. چون خط آغاز و پایان دوره ها در شاهنامه کاملاً مشخص نیست فاصله این دو دوره را دوره آمیختگی می نامیم.این دوره شامل مسائل پایان کار کی خسرو تا پادشاهی دارای دارایان است.در این بخش که دوره میانی شاهنامه نامیده می شود، سعی شده استسنت های سیاسی همچون کین خواهی، پیوند دین و دولت، اصالت تخمه و نژاد، رابطه بین شاه و پهلوان، فرد گرایی ،کارکرد و الگویشخصیت های بخش میانی، بررسی گردد، تفاوت و شباهت آن ها با دوره هایقبل و بعد سنجیده شود. این کار برای تشخیص دوره های شاهنامه و چگونگی آمیختگی اسطوره و تاریخ در بخش میانی صورت گرفته است. شخصیت های این دوره در عین اسطوره ای بودن، کارکردی تاریخی دارند. جانشینان کی خسرو هر چه از او دور می شوند به تاریخ نزدیک تر می شوند. در این پژوهش با بررسی تحولات ادبیات حماسی و تفاوت آنها با متون دینی به این نتیجه می رسیم که هر کدام کارکردی متفاوت دارند. حوادث و ماجراهای پیرامون اشخاص در حالی که گسترده تر می شوند، رنگ و بوی هر زمان نیز در آن ها منعکس می گردد. روایات درباره گشتاسپ، ارجاسب تورانی و اسفندیار در شاهنامه نسبت به آثار قبلی گستردگی بیشتری دارد. در این تحقیق سعی شد ه است تا آمیختگی اسطوره و تاریخ در دوره میانی بررسی گردد و حد و مرز مشخصی بدان ها داده شود.
بررسی تاریخ تصوف در دوره زندیه با تکیه بر مراکز خانقاهی
نویسنده:
هاجر بیرانوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع اصلی این پژوهش بررسی تاریخ تصوف در دوره زندیه مطالعه کارکرد خانقاه‌ها و تکایا و آداب و رسوم متصوفه و نوع سلوک زندیان با تصوف و سلسله‌های صوفیانه است. اهمیت این پژوهش از آن حیث است که به رغم جایگاهی که تحولات عقاید و اندیشه ها در حیات سیاسی- اجتماعی ایران داشته است، پژوهش جامع و بایسته‌ای که زوایای ناگشوده تصوف را در دوره زندیه بررسی نموده باشد صورت نگرفته است. از این رو پژوهش حاضر، سیر تحول تصوف را با تکیه بر کارکرد خانقا‌ه‌ها بررسی می‌کند و رساله حاضر بر این فرضیه است که تصوف در دوره زندیه در پرتو سیاست دینی کریم خان زند دوره‌ای از تجدید حیات خود را آغاز کرد و نسبت به دوره صفویه که با غلبه عالمان و فقیهان شیعی در حکومت، از رواج تصوف و سلسله‌های صوفیان و توسعه خانقاه ها کاسته شد، در وضعیت مطلوبی قرار گرفت. در این دوره در میان سایر فرقه‌های صوفیانه، به ویژه دو سلسله نعمت‌اللهیه و ذهبیه فعالیت بیشتری داشتند. آلام و مصائبی که پس از سقوط صفویه و در اثر حمله افغا‌ن‌ها و نابسامانی‌ اوضاع سیاسی و جنگ‌های دوره نادرشاه بر مردم وارد آمد، گرایش آنها را به کسانی که انتظار تسلی و تشفّی از ایشان می‌رفت برانگیخت و سبب شد که مشایخ و صوفیان طریقت‌ها بیش از دوره پیش مورد اقبال و احترام قرار گیرند. هرچند متصوفه این عهد با مخالفت شدید فقیهان و مجتهدانی که دعاوی صوفیان را باطل می‌انگاشتند و گرایش مردم را به این طریقت‌ها، تهدیدی برای دین و دولت می‌پنداشتند، مواجه بود اما به رغم اینموانع، دوره زندیه را می‌توان دوره تجدید حیات تصوف دانست. که در عهد زندیه، اگرچه احیاء طریقت در برابر قدرت شریعت نتوانست جامعه ایرانی را آن گونه که می‌خواست به خود متمایل سازد. اما بار دیگر خود را در عرصه تحولات سیاسی- اجتماعی پرتوفیق ظاهر ساخت.
  • تعداد رکورد ها : 561