جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4718
بررسی مساله این همانی شخصی بر اساس مبانی ملاصدرا
نویسنده:
سکینه باشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده:بررسی مسأله این‌همانی و سوال از هویت شخصیاز مسائل مهم در فلسفه‌ی نفس است.این سوال که به لحاظ وجود شناختی چه عاملی موجب تداوم هویت شخصی یک فرد می‌شود واین ‌که به لحاظ معرفت‌شناختی این استمرار را با چه شواهد و قرائنی می‌توان اثبات کرد از مباحث اساسیدر این حوزه به شمار می‌رود. هرگونه پاسخ به این‌گونه سوال‌ها نتایجو اثراتی در دیگر حوزه‌ها مانند: حقوق، کلام، اخلاق و معاد شناسی خواهد داشت. هرچند بحث این‌همانی شخصی با این عنوان در آثار فیلسوفان مسلمان به ویژه صدرالمتألهین مطرح نبوده است ،اما هویت انسان و چگونگی حفظآن در کنار تغییرات بدنیاز مباحثی است کهاز سوی آنان مورد توجه بوده و در آثار آنان به ویژه در مبحث معاد مطرح شده است؛برخی آراء صدرا مانند رابطه‌ی نفس و بدن هم‌چنین حرکت جوهری و تجرد خیال تبیین بهتری از مسأله این‌همانی در اختیار ما می‌نهد؛ در واقع دیدگاه حرکت جوهری مبنی برحرکت جوهری نفس راباید پاسخی به چگونگی حفظ این‌همانی انسان در کنار این تغییرات لحظه به لحظه برشمارد. صدرا با استناد به حرکت اشتدادی در جوهر ثابت کرد که، نفس از آن‌ جهت که متعلق به بدن مادی است و مجرد تام نیست، نیز مشمول حرکت جوهری اشتدادی است؛ زیرا مقصود از این حرکت این است که واقعیتی که با واژه "من" به آن اشاره می‌کنیم، واقعیت جوهری ممتدی است که، اجزای فرضی دارد که به نحو پیوسته و متصل یکی پس از دیگری حادث می‌شوند به‌طوری که اولاً: حدوث هر یک، مشروط به زوال قبلی است و ثانیاً همواره جزء حادث کامل‌تر از جزء زایل است و درجه وجودی برتری دارد. هم‌چنین اعتقاد صدرا مبنی بر اتحادی بودن رابطه‌ی نفس و بدن، تبیین چگونگی این‌همانی انسان ِمرکب از نفس و بدن را ممکن می‌سازد.
تحلیل اوصاف الهی در اندیشه ملاصدرا و تاثیرپذیری وی از نهج‌البلاغه
نویسنده:
عصمت ربیعی فرادنبه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ندارد.
بررسی جایگاه تشکیک وجود در روش فلسفی ملاصدرا
نویسنده:
سیدمیثم بهشتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهملاصدرا در حکمتِ متعالیه، از روش‌هایِ مختلفِ جلبِ معرفت مثل وحی (نقل)، شهود و عقل در کنارِ هم بهره برده است، یعنی از روش‌هایی که معمولاًچنین تصور می‌شده که هر یک به مکتبِ فکریِ خاصی اختصاص دارد، همچنین صدرا در آثارِ خود از کتبِ بسیار متعدد و متنوعی بهره برده است به نوعی که هر یک از این کتب به اندیشمندانی متعلق است که ممکن است حتی از اصحابِ نظام‌هایِ فکریِ متمایزی مثلِ فلسفه‌یِ مشاء، عرفان و ... شناخته شوند، از همه مهم‌تر اینکه صدرا در مواردِ متعددی، در یک مسأله‌یِ فلسفی خاص مواضعِ متعددی گرفته بدونِ اینکه مشخصاًً از یکی دفاع کرده و دیگر موارد را نفی کند و این مواضع نیز معمولاً با آرائی که در نظام‌هایِ مختلفِ فکری ارائه می‌شود هم‌خوانی دارد.همه‌یِ این موارد موجب شده عده‌ای عملکردِ صدرا را نوعی التقاط برشمرده‌اند و عده‌ای نیز ضمنِ تأکید بر مواردِ بازگفته به نوعی آن را از محسناتِ حکمتِ متعالیه برشمرده‌اند و معتقدند از آن‌جا که صدرا در حکمتِ متعالیه از الگویِ پژوهشیِ ویژه‌ای بهره می‌برد، این نوع عملکردِ او به انسجامِ حکمتِ متعالیه ضربه‌ای نمی‌زند. اما در اینکه این الگویِ پژوهشی چیست، ایده‌هایِ متعددی از سویِ صدراپژوهان ارائه شده است. در این میان محقق با بررسی محتواییِ آثارِ صدرا به این ایده راه یافته که صدرا متناسب با مبانیِ هستی‌شناسانه، انسان‌شناسانه و معرفت‌شناسانه‌یِ خودش، ملزَم بوده که چنین روشی را در فلسفه‌اش پیش گیرد، او با توجه به مشکَّک و مرتبه‌مند دانستنِ عوالِم و انسان و ادراکاتِ او ملزَم بوده متناسب با مراتبی که انسان در عالَم به خود اختصاص می‌دهد و ادراکاتی که در آن مرحله تحصیل می‌کند، نظریه‌پردازی کند و همین موجب شده در آثار ملاصدرا، در بسیاری از مسائلِ فلسفی، متناسب با این مراتب مواضعِ متعددی وجود داشته باشد.تصریحات صدراما را به این نتیجه می‌رساند که صدرا هم خود به لحاظِ وجودی مراحل و مراتبی را متناسب با آن‌چه پیش‌بینی می‌شد از سر گذرانده و هم برایِ مخاطب مراحلِ مشابهی را پیش-بینی‌می‌کند و هم مبانیِ او اقتضایِ فلسفه‌ای دارایِ مراتب –سه مرتبه‌ای- را دارد. برایِ سنجشِ صحتِ این تلقی از روشِ صدرا، در پنج مسأله از مهم‌ترین مسائلِ فلسفی، به اقتضایِ الگویِ پیشنهادی به دنبالِ یافتنِ سه موضعِ مرتبه‌مند در هر مورد بودیم که نتیجه‌یِ نسبتاً مطلوبی داشت به نحوی که محقق را برایِ پذیرشِ این الگو قانع ساخت. کلمات کلیدی:ملاصدرا، نظامِ فکری، فلسفه‌یِ مشاء، عرفان، حکمتِ متعالیه، تشکیکِ وجود، وحی، شهود، عقل، برهان، عقلِ منوَّر، وجود، ماهیت، روشِ تشکیکی، روشِ مرتبه‌مند، الگویِ پژوهشی سازوار
تبیین و تحلیل مسئله شرور و عدل الهی از دیدگاه قاضی عبدالجبار، غزالی و ملاصدرا
نویسنده:
مجتبی نبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهقاضی عبدالجبار شرور را در تنافی با عدل الهی نمی داند و معتقد است جمیع معتزله خداوند متعال را منزه از نسبت شر و ظلم می دانند. وی از طرفی خالق شرور را خداوند می داند، و از طرف دیگر خداوند را منزه از فعل شر حقیقی می داند، بلکه او را فاعل شر مجازی یعنی ضرر حسن می داند. و قاعده عوض را به عنوان راه حلی در رابطه با امراض، ضررها و شرور دیگر و سازگاری آنها با عدل الهی ارائه کرده است.از منظر غزالی می توان سازگاری عدل الهی با شرور را ناشی از چند مقدمه دانست که عبارتند از عقیده او مبنی بر شرعی بودن حسن وقبح، و نیز رد قبح ذاتی ظلم، و همچنین نظریه وی در مورد عدل الهی که خداوند را مالک مطلق و بی بدیل همه چیز می داند و چون از نظر وی مالکی غیر از او متصور نیست تا تصرف در ملکش ظلم محسوب شود، ظلم را در باره او بی معنی شمرده است. همچنین وی نظام احسن را هم تایید کرده است، و شرور را لازمه حسن خلقت و نظم اتم آن می داند.یکی از مطالب مهمی که ملاصدرا در رابطه با تناقض شرور و عدل الهی مطرح کرده است مسئله نظام احسن است، او معتقد است که عالمی بهتر از عالم موجود امکان وجود ندارد، که اگر بهتر از این جهان امکان داشت، هر آینه باید ایجاد می شد. زیرا این امر از دو حال خارج نیست؛ یا آنست که خدا به آن علم دارد و یا علم ندارد. اگر علم داشته باشد و ایجاد نکرده باشد با جود مطلق و فیاضیّت خداوند ناسازگار و بر خلاف حکمت الهی است. و اگر هم علم نداشته باشد لازمه آن انکار یا محدودیت علم خداوند و استناد نقص به ذات حق است. از دیگر مبانی مهم صدرا در حکمت متعالیه در مورد مبحث شرور عدمی بودن آن است، که وی با بهره گیری از دو شیوه برهان عقلی و توجیه موارد جزئی، به بررسی آن پرداخته، و آن را با برهان عقلی اثبات کرده است.واژه های کلیدیشر، الم، خیر، عدل الهی، ظلم، نظام احسن، عوض، قاضی عبدالجبار، غزالی و ملاصدرا.
ولایت انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا
نویسنده:
نفیسه تنها
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان کامل از جمله مباحث ریشه دار است که همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است. موضوعی که به همراه توحید در عرفان، هسته‌ی اصلی را تشکیل می‌دهد. ابن‌عربی که با رویکرد علم الاسمائی خود در این باب به نحو مطولی سخن رانده بر جنبه‌ی شهودی و عرفانی و در مرحله‌ی بعد براساس آموزه‌های وحیانی بحث کرده است. ملاصدرا را نیز که می‌توان از پیروان ابن‌عربی به شمار آورد اصول فلسفی خود را با آموزه‌های وحیانی و عرفانی همراه کرده است. ویژگی حکمت‌متعالیه، تنوع روش‌ در گردآوری مطالب و تبیین مسائل می‌باشد. ابن‌عربی با مبنا قرار دادن وحدت شخصی وجود و بر اساس نظام علم الاسمایی به تبیین رابطه‌ی حق، انسان کامل و عالم می‌پردازد و ملاصدرا با رویکردی وجودی در ابتدا بر اساس وحدت تشکیکی و سپس برمبنای وحدت شخصی وجود انسان کامل را تبیین می‌کند. وی در ابتدا بر اساس نظریه وحدت تشکیکی، معتقد به وحدت حقه حقیقیه خداوند است اما پس از آن متاثر از ابن‌عربی به وحدت شخصی وجود و کثرت در مظاهر رسید. با این وجود در وحدت شخصی ملاصدرا عالم وجود رابط است و یکی از تفسیرهای وجود رابط بهره‌مندی آن از هستی است که با نظریه‌ی ابن عربی مبنی بر اینکه عالم هیچ بهره‌ای از هستی ندارد متفاوت است. این تغییر نگاه ملاصدرا در سایر مسائل نیز دیده می‌شود. در نظر ابن‌عربی ولایت، قرب حق تعالی است و انسان کامل نزدیک‌ترین تجلی به خداوند منان است. بنابراین انسان کامل مظهر ولایت حق در زمین است زیرا بر مبنای عرفان ابن‌عربی که اهتمام به وجود دارد، تنها وجود، وجود حق تعالی است و ماسوا مظاهر و سایه‌ی حق‌ می‌باشند. انسان کامل در این میان واسطه‌ی فیوضات حق به ممکنات است که بر مبنای خلق مدام، این فیض‌رسانی آن‌به‌آن رخ می‌دهد. ملاصدرا بر اساس وحدت تشکیکی انسان کامل را رأس هرم هستی می‌داند اما بر مبنای وحدت شخصی با ابن عربی همراه می‌شود و انسان کامل را بزرگترین جلوه‌ی حق تعالی، کون جامعی که با علم خود بر تمام خلقت، در قوس صعودی آن‌ها را هدایت می‌کند. ابن عربی حقیقت محمدی را حقیقت انسان کامل می‌داند و آن را اولین صادر حق می‌داند که با سریان وجودی وی عالم و تمام مراتب پدید می‌آید. در نظر او پیامبر اکرم(ص) مصداق اکمل انسان کامل است و تمامی انبیاء و اولیاء الهی از او فیض می‌گیرند. اما ملاصدرا بر مبنای وحدت تشکیکی وجود، عقل را مخلوق نخست و بر مبنای وحدت شخصی وجود، صادر نخست را وجود منبسط و حقیقت محمدی می‌داند. در نگاه ابن‌عربی و ملاصدرا ولایت باطن نبوت است، که با انقطاع نبوت در وجود اولیاء الهی ادامه می‌یابد. ملاصدرا خاتم این مقام را دوازدهمین امام از فرزندان رسول ختمی(ص)؛ حضرت مهدی(عج) می داند اما دیدگاه ابن‌عربی در این موضع کمی مبهم است که با یک تقسیم بندی افراد متفاوت به اطلاق های متفاوت خاتم اولیا محسوب می‌شوند.
تکامل نفس بر مبنای حرکت جوهری ملاصدرا
نویسنده:
فاطمه عابدینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فلاسفه پیش از صدرا، بر اساس مبانی خودشان، طرحی از تکامل نفس ارائه داده‌اند. صدرا نیز بر اساس حرکت جوهری خویش طرحی نوین از تکامل نفس ارائه داده است که متفاوت با طرح تکاملی پیشینیان است. در این پژوهش نخست حرکت جوهری و حقیقت نفس از دیدگاه صدرا مورد بررسی قرار گرفته است و سپس چگونگی تکامل نفس بر مبنای حرکت جوهری ملاصدرا و در نهایت به استخراج نتایج تکامل نفس صدرا، پرداخته شده است. نفس انسانی در این طرح تکاملی جوهری ایستا نیست بلکه وجودی دارای مراتب است که به وسیله حرکت جوهری مراحل حدوث جسمانی و تجرد برزخی را پشت سر گذاشته، به تجرد عقلانی می‌رسد و در این مرحله وجودش به عقل بدل می‌گردد. تکامل نفس صدرا از آن روی مهم است که اکثر مسائل قبر و قیامت که پیش از صدرا از نظر عقل قابل اثبات نبود تبیین عقلانی پیدا می‌کند.
حقیقت ادراک حسی از منظر شیخ اشراق و ملا صدرا
نویسنده:
بهرام جهان دیده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث علم به محسوسات یکی از مباحث مهمی است که می‌توان آن را از دو جنبه مورد بررسی قرار داد: 1ـ جنبه هستی شناسانه 2ـ جنبه معرفت شناسانه.جنبه هستی‌شناختی قضیه شامل بحثهائی از این قبیل است که آیا ادراک حسّی امری مجرّد است یا مادّی و یا بحث از اینکه آیا ادراک حسّی تغییرپذیر است یا تغییرپذیر نیست؟ و بحثهائی از این قبیل.جنبه معرفت‌شناختی هم شامل بحثهائی است که یکی از مهمترین مسائل آن، این سوال است که آیا ادراک حسّی، معرفتی حضوری است یا معرفتی حصولی؟ در صورت حصولی بودن آیا مفید تصدیق است یا مفید تصوّر؟ ارزش معرفتی ادراکات حسّی چقدر است؟ و بحثهائی از این قبیل.در نوشتار حاضر حقیقت ادراک حسی از بعد هستی شناسانه و آن هم تنها از جهت حضوری یا حصولی بودن و با رویکرد دیدگاه شیخ اشراق و ملاصدرا، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در مقدمه این پژوهش طرح کلّی رساله ترسیم شده است.سپس مطالبی عنوان میشود که از جمله آنها می‌توان به این نکات اشاره کرد: تاریخچه بحث «علم و ادراک حسّی»، تعریف علم، کاربردهای مختلف علم، نسبتبین علم و ادراک، مراحل ادراک، تقسیم علم به حصولی و حضوری، خطاناپذیری علم حضوری، اشکالات نقضی بر خطاناپذیری علم حضوری و اقسام علم حضوری.در فصل دوم حقیقت ادراک حسی از منظر شیخ اشراق مورد توجه و بررسی قرار می گیرد و بیان میشود که قبل از شیخ اشراق، دو نظریه عمده در باب کیفیت ابصار وجود داشت. گروهی قائل به انطباع صور اشیاء در چشم و سپس رسیدن آن به حسّ مشترک و بعد از آن مشاهده بوسیله نفس ناطقه بودند و گروهی دیگر قائل به خروج نور از چشم به شکل مخروطی که رأس آن در چشم و قاعده آن در روی شیء مرئی است. شیخ اشراق هر دو نظریه را باطل دانسته، و نظریه ثالثی را ارائه کرده است. به نظر او، مدرِک واقعی در ابصار، ذات نوری نفس انسانی است که چون نور است دارای هویت ادراکی می‌باشد و مقابله شرط ابصار است، نه اینکه خود چشم، مدرک باشد. و در لحظه ابصار، نفس، ذات موجود مادّی خارجی را به علم حضوری ادراک می‌کند.شیخ برای اثبات مدعای خود دلیل مستقیم نیاورده است، بلکه تنها با مردود دانستن دو نظری? خروج شعاع و انطباع، نتیجه می‌گیرد که ابصار به اشراق حضوری می‌باشد. همچنان که بیان خواهد شد حصر عقلی‌ای بین این سه نظریه وجود ندارد. لذا این روش استدلال برای اثبات مدعای او کافی نیست، و از طرفی نیز، غیر از این، استدلالِ دیگری هم ارائه نداده، پس می-توان گفت مدّعای او بدون دلیل است.جناب آقای عسکری سلیمانی با ذکر دو دلیل تلاش نموده اند که حرف شیخ اشراق را به کرسی نشانده و حضوری بودن ادراکات حسّی را نتیجه بگیرند. لکن ما هر دو دلیل ایشان را مخدوش دانسته ایم.فصل سوم به بررسی حقیقت ادراک حسی از منظر ملاصدرا اختصاص خواهد داشت. در این فصل بیان می شود که صدرالمتألهین معتقد است تأثیر اشیاء خارجی در حواس ما فقط سرآغاز ادراک است نه خود ادراک، اگرچه حواس ما در ادراک دخالت دارد، ولی پس از حصول صورتهای محسوس در مغز، نفس، با به کار گرفتن توجه و التفات، از آن پدیده‌ی مادی پدیده-ای غیر مادّی به نام ادراک و شناخت می‌سازد. یعنی پس از توجه به داده حواس، با خلاقیت خود از روی آن، ماهیت عین خارجی را بازسازی می‌کند.نفس مُظهِر صور جزئیه محسوسه است و این صور علمیّه وجودات مثالیه انشائیه هستند که نفس آنها را در عالم مثال اصغر صقع ذات خویش که خیال متصل است انشاء می‌کند و به واسطه آن به محسوسات خارجی علم پیدا می‌کند.ملاصدرا اشکالات متعددی را بر نظریه سهروردی وارد می‌کند از جمله اینکه: صورت خارجی منطبع در ماده نمی‌تواند معلوم بالذات نفس قرار گیرد، زیرا حقیقت علم، به معنی حضور معلوم نزد عالم می‌باشد که تنها به امور مجرد تعلق می‌گیرد، خواه مجرد تامعقلی باشد یا مجرّد مثالی. و اجسام مادّی اصلاً شأنیت حضور ادراکی ندارند.به عقیده وی آنچه در خارج موجود است پیش نفس حاضر نیست بلکه نفس با صورت آن موجود و با مفهوم و ماهیت آن ارتباط دارد نه با واقعیت آن، و جسم مادی خارجی، «معلوم بالعرض» می‌باشد.
رابطه نفس و بدن از دیدگاه خواجه نصیر و ملاصدرا
نویسنده:
حبیب رهبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده: رابط? نفس و بدن یکی از مسائل بحث انگیز در حوز? علم النفس فلسفی است. از آنجا که در علوم عقلی و روانشناختی، حلّ بسیاری از مسائل به شیو? تبیین این موضوع بستگی دارد، بنابراین چگونگی ارتباط نفس مجرد با بدن مادّی و تأثیر و تأثّر آن دو از یکدیگر همیشه مورد توجه فلاسفه بوده است.تحقیق حاضر این مسئله را تحت عنوان «رابط? نفس و بدن از نظر خواجه نصیر و ملاصدرا» را به صورت مطالعه تطبیقی بررسی کرده است. عمده دیدگاه خواجه نصیر در باب علم النفس متمایل به دیدگاه ابن سینا است. از این رو نفس را «روحانیه الحدوث و و البقا میداند» و رابط? نفس وبدن را نیز بر اساس همین دیدگاه تبیین میکند. این نگاه که قائل به دوگانگی درباره نفس و بدن است مشکل اصلیاش توجیه این رابطه است.امّا دیدگاهی که ملاصدرا در نحو? پیدایش نفس بر میگزیند کاملاً متفاوت با دیدگاه فلاسفه قبل از خود از جمله خواجه نصیر است. ملاصدرا با ابداع مبانی فلسفی جدید از قبیل اصالت وجود، تشکیک در وجود و حرکت جوهری، حدوث جسمانی نفس طرحی نو از کل مسائل فلسفی به ویژه در مسئله علم النفس ارائه داد که کلاملاً بی سابقه بوده است. او باتکیه برنظری? جسمانیه الحدوث بودن نفس آنرا جوهری سیّال میداند که از بدایت جسمانیّت تا نهایت روحانیّتش همواره در جنبش و تحرک ذاتی است. بر همین مبنا ایشان رابط? نفس و بدن را اتّحادی میداند. نتیجهای که از بررسی دو دیدگاه حاصل شده این است که: با توجه به اینکه در نظر ملاصدرا نفس در سفری، از «جسمانیه الحدوث» تا «روحانیه البقاء» را طی میکند سنخیت بیشتری با بدن دارد. از این رو در حل معضل رابطه نفس و بدن کارآمدتر و استوارتر است و با شرایط عصر حاضر، دیدگاه «فلسف? ذهن» قرابت بیشتری دارد.واژههای کلیدی، نفس، بدن، رابط? نفس و بدن، خواجه نصیر، ملاصدرا.
بررسی ماهیت و ابعاد وجود ذهنی در نزد ملاصدرا
نویسنده:
زهرا عبدی چایکندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه وجود ذهنی از جمله مسایل مهم فلسفه است که در پرتو فلسفه ی اسلامی رشد و نمو یافته است. هدف این پایان نامه «بررسی ماهیت و ابعاد وجود ذهنی در نزد ملاصدرا» است. این پایان نامه پس از طرح تعریف، ادله، و نتایج، عمدتاً به امکان بحث وجود ذهنی از جنبه های هستی شناختی، معرفت شناختی، روان شناختی و زبان شناختی پرداخته است. نتایج هستی شناختی عبارتنداز: تفکیک دو نحوه وجود با عنوان ذهنی وعینی است، که اختلاف آثار آنها، موجب اختلاف ماهیاتی که موجود به این دو وجودند نمی شود. نتایج معرفت شناختی بدین صورت است که ملاصدرا علم را از مقول? وجود قرار داد و کاشفیت علم از واقع را ناشی از تطابق عوالم هستی دانست. و از نتایج روان شناختی این نظریه این است که ملاصدرا تقریری از چگونگی ادراکات کلیات دارد که با نظریه حرکت جوهری نفس مطابق است؛ او معتقد است آن که حقایق را بر عقول انسانی و نفس های انسانی افاضه می کند، عقل فعال خوانده می شود. از نتایج زبان شناختی این است که زبان نسبت به وجود ذهنی علت اعدادی است و می تواند در ظهور وجود ذهنی آن هم در حوز? ماهیت نقش آفرین باشد.
تحلیل و تبیین فلسفی مرگاندیشی در آگوستین و ملاصدرا
نویسنده:
محبوبه جباره ناصرو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مرگ و مرگاندیشی از مسائل مهم و مشترک همهی انسانها است. ادیان و مکاتبفلسفی و کلامی نیز آن را از دغدغههای وجودی و معرفتی انسان میدانند که هر کس بهفراخور توان خویش سعی در شناختن و شناساندن آن دارد. بررسی تطبیقی این مسأله ازدیدگاه آگوستین فیلسوف و عارف مسیحی قرن چهارم پنجم میلادی و ملاصدرا فیلسوف – - -و عارف مسلمان قرن یازدهم هجری )هفده میلادی( میتواند گامی موثر در راستای فهم ما -از این مسألهی مهم باشد. بررسی تطبیقی دیدگاههای این دو اندیشمند دربارهی مرگ نشانگراین نکته است که آگوستین با توجه به آیین مسیحیت، به ویژه تعالیم پولس، مرگ را بر مبنایگناه نخستین و دیگر گناهان بشری، توجیه و حتی گناه را علت مرگ معرفی میکند. وی براین باور است که خداوند انسان را به گونهای آفریده بود که اگر گناه نمیکرد بیواسطهی مرگاز زندگی جاودان برخوردار میشد و اقسام مرگ اعم از مرگ جسم، مرگ نفس و مرگ ابدی بهسراغ او نمیآمد؛ اما با گناه زوج نخستین، چون نطفهی نسل بشر نیز در آنان وجود داشت،مجازات مرگ به گونهای عادلانه همه را در بر گرفت. وی همچنین مرگ جسم را به تبعیت ازافلاطون، جدایی نفس از بدن تعریف میکند و معتقد است این مرگ طبیعی نیست، بلکهتحمیلیِ گناه آدم و حوا است؛ بنابراین مرگ در اندیشهی آگوستین با بحث گناه نخستین وانسان هبوطیافته گره خورده است. اما ملاصدرا هرچند در این باور که گناهان ارادی و اختیاریانسان میتواند باعث مرگ نفس و مرگ ابدی انسان شود، با آگوستین همپیمان است، اما تأثیرگناه نخستین را نمیپذیرد. علاوه بر این ملاصدرا با توجه به اینکه انسان را حقیقتی یگانه وذومراتب میداند که در گوهر خود پیوسته در تحوّل و سیلان است، مرگ طبیعی را نیز مرحله-ای از کمال وجودی وی دانسته که پیشتر با حرکت جوهری آغاز شده است. علیرغم ایناختلاف اساسی، هر دو اندیشمند، بر ویژگیهای مشترک مرگ طبیعی مانند ضروری بودن،همگانی بودن، لطف بودن، تأکید دارند؛ همچنین بر مرگ ارادی به معنی تزکیهی نفس وریشهکن کردن هواهای نفسانی و قطع تعلق نفس از بدن به ارادهی سالک و جلوههای آنتصریح دارند. در کنار همهی این تفاسیر، مرگ را نه تنها آغاز یک زندگی نو و جدید، بلکه آن راوسیلهی وصال به محبوب ازلی میدانند. به همین سبب هر دو، اندیشهی جهان پس از مرگ وسرنوشت آدمی پس از مردن را به آدمی یادآوری میکنند. هر چند که در این موضوع توصیف-ها و تصویرپردازیهایی که ملاصدرا در برابر خواننده قرار میدهد، در آثار آگوستین موجودنیست.کلیدواژهها: مرگ، مرگاندیشی، گناه، گناه نخستین، هبوط، جهان پس از مرگ،آگوستین، ملاصدرا.
  • تعداد رکورد ها : 4718