جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 97
بررسی و مقایسه نظریات شهید مطهری و برایان دیریس در مسئله شر
نویسنده:
ملیحه توحیدی مقدم، عبدالرسول کشفی، امیرعباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده : بی¬شک جهان ما پیچیده از شرور اخلاقی و طبیعی است و در فلسفه معاصر دارای جایگاه ویژه¬ای است، تا جائی¬که بعنوان یکی از اشتغالات ذهنی مهم خداشناسان قرار گرفته است. برایان دیوس یکی از متألهان عصر حاضر؛ در پاسخ به انتقادات ملحدانی نظیرجی.ال.مکی مبنی بر ناسازگاری منطقی گزاره¬های خدا وجود دارد، و شر وجود دارد، پاسخ خود را با تکیه بر امکان شناخت خدا و پذیرش صفات قدرت، علم، و خیر مطلق بودن او، مطرح کرد. دیویس با حمایت از عقاید دینی و اثبات وجود خدا، نظریات دفاع اختیارگرایانه و تئودیسی های مطرح شده را ، به¬تمامه نمی پذیرد و با دیدگاهی مبتنی بر الهیات سلبی، تلاش دارد، راهی نو در پاسخ به مسأله شر ارائه نماید. در میان فیلسوفان معاصر مسلمان نیز شهید مطهری، عقاید خویش را پیرامون مسأله شر به نحو گسترده¬ای بیان کرده¬است. ایشان ضمن آنکه شر را امری عدمی دانسته، امری جدایی ناپذیر از نظام عالم می¬داند. شهید مطهری با روش پیشینی به بحث خدا و شر ورود یافته و نظریه ای مبتنی بر دادباوری و عدل الهی را بیان می دارد. دراین رساله پس از بیان مختصر آراء و عقائد فیلسوفان مغرب و مشرق زمین به ویژه دو فیلسوف خداشناس، استاد مطهری و برایان دیویس نکات اشتراک و افتراق عقائد آنان ارزیابی شده است. واژگان کلیدی: مسأله شر، خیر،دادباوری، خیر اخلاقی، شر طبیعی، شر اخلاقی.
بررسی و نقد نظر دیوید هیوم در باب مسئله شر
نویسنده:
مختار مومنی، عبدالرسول کشفی، احمد بهشتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده: مسأله ¬شر از موضوعات مهم، و شاید مهمترین موضوع، در مباحث فلسفه دین است. این مساله تا قبل از دیویدهیوم صورتبندی و جهت¬گیری چندان دقیقی نداشت. به همین دلیل رویهمرفته پاسخهای خداباوران به آن کلّی بوده است. هیوم نخستین فیلسوفی است که مسأله شر را به شکل دقیق و با جهت¬گیری مشخّصی بیان کرد و از این طریق آغازگر بحثهای جدّی و جدیدی در فلسفه دین شد. به نظر او مسأله شر به دو صورت است: 1.مسأله منطقی¬شر، که براساس آن میان گزاره مربوط به وجود شر و گزاره¬های مربوط به برخی صفات(مطلق) خداوند نوعی ناسازگاری منطقی است 2.مسأله قرینه¬ای¬شر، که می¬گوید باور به وجود خداوند عقلانی نیست. هیوم با نقد پاسخهای ادیان وحیانی و طبیعی به مسأله شر این دو نوع مسأله را تبیین می¬نماید. باتوجه به آرای علامه طباطبایی و الوین پلانتینگا می¬توانیم نظر هیوم در مورد مسأله شر را در سه بخش نقد کنیم: 1.نقد پیش¬فرضهای هیوم در این مسأله باتوجه به نظر علامه طباطبایی 2.نقد مسأله منطقی شر براساس نظر پلانتینگا(دفاع اختیارگرایانه) و یکی از نتایج مهم آن یعنی ردّ نظریه عدل الهی باتوجه به آرای فلسفی و دینی علامه طباطبایی 3.نقد دوبخش مسأله ¬قرینه¬ای¬شر. نخست، بررسی اشکال هیوم در مورد استنتاج علّی با توجه به نظر علامه¬طباطبایی و سپس نقد نتیجه آن یعنی نامعقول شمردن باور به وجود خداوند باتوجه به نظر پلانتینگا. ما در این رساله می¬کوشیم با تحلیل مفاهیم بنیادین در مسأله شر و بررسی دقیق نظر هیوم، آن را در این سه بخش به چالش بگیریم. واژگان کلیدی: هیوم، علامه طباطبایی، پلانتینگا، شر، مسأله شر، مسأله منطقی شر، مسأله قرینه ای شر، دین وحیانی، دئیسم، استنتاج علّی، عدل الهی، دفاع اختیارگرایانه.
بررسی و مقایسه ی ارای استاد مرتضی مطهری و لیندا زاگزیسکی در باب علم پیشن الهی و اختیار انسان
نویسنده:
زینب امیری، عبدالرسول کشفی، حسن ابراهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از دیر زمان مساله تعارض ظاهری میان علم پیشین الهی و اختیار انسان ذهن متکلمان و فیلسوفان دین را به خود مشغول داشته است. از آنجا که علم مطلق الهی مستلزم خطاناپذیری آن است، از این رو اگر خداوند در زمان T1 بداند که فاعل S عمل A را در زمان T3 انجام می دهد، آنگاه S در زمان T3 فعلی جز A را نمی تواند انجام دهد و این در تعارض با اختیار انسان است. خردورزان در حوزه فلسفه دین در تبیین مسائل مذکور به نتایج متفاوتی می رسند. عده ای تعلق علم پیشین الهی را به افعال اختیاری انسان انکار می کنند، عده ای دیگر با قبول تعلق علم پیشین الهی به افعال آینده انسان، اختیار را انکار می کنند. اما اینکه تا چه حد می توانند از عهده حل این مساله برآیند، خود قابل تامل است. در این پایان نامه با توجه به هدف آن که بررسی و مقایسه ی آراء استاد مطهری و خانم لیندا زاگزبسکی در باب علم پیشین الهی و اختیار است، ابتدا پاسخ های سه گانه کلاسیک به این مساله (بوثیوس گرایی، آکام گرایی و مولیناگرایی) در دیدگاه زاگزبسکی نقد و بررسی شده، سپس ضمن پذیرش برخی از عناصر این سه دیدگاه و تلفیق آن ها سه راه حل بدیع از زاگزبسکی ارائه شده است. آنگاه به بررسی دیدگاه استاد مطهری در دو بخش جبر و اختیار و قضا و قدر پرداخته شده است. در نهایت هم وجوه شباهت و اختلاف راه حل های سه گانه زاگزبسکی با آراء استاد مطهری نشان داده شده است. نتیجه گیری نهایی این است که هر دو متفکر سازگاری علم پیشین الهی با اختیار انسان را می پذیرند اما "آکام گرایی تومیستی" و دو راه حل دیگر زاگزبسکی علی رغم نکات مثبت و قابل پذیرشی که دارند در نشان دادن این سازگاری ناتوان اند ولی با دیدگاه استاد مطهری می توان علاوه بر برطرف کردن نقایص دیدگاه زاگزبسکی، راه حل مناسبی نیز ارائه کرد.
بررسی مسئله شر از دیدگاه شهید مطهری و بوروس ریشنباخ
نویسنده:
آرزو مشایخی، عبدالرسول کشفی، امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده یکی از دغدغه های همیشگی بشر چرایی وجود شرور در عالم و تحمّل آن ها از سوی مخلوقات هستی بوده است.اهمیت این موضوع تا به آن حد است که حتی ذهن فلاسفه ی معاصر را به خود مشغول کرده و اهتمام آنان را در حل این مسئله موجب گشته است. «بروس رایشنباخ» به عنوان یک فیلسوف غربی و «شهید مطهری» به عنوان فیلسوفی اسلامی به اهمیت این موضوع پی برده و به آن پرداخته اند. آن ها از بحث تفکیک ناپذیری شرور از خیرات در عالم برای پاسخ به پرسش های مربوط به شرّ بهره می گیرند. شهید مطهری این بحث را به عنوان اصلی از اصول حلّ مسئله ی شرّ، چه شرّ اخلاقی و چه شرّ طبیعی، معرفی می کند و این جدایی ناپذیری را ذاتیّ عالم طبیعت اثبات می کند و تمام پرسش های مربوط به این مسئله اعم از علّت وجود مصائب، تبعیض ها و کمبود ها را با همین اصل پاسخ می دهد. رایشنباخ نیز با استفاده از این موضوع نشان می دهد از آنجا که بشر موجودی مختار است، انجام فعل سوء از سوی او امری طبیعی است که اگر امکان انجام شرّ از انسان گرفته شود، دیگر مختار بودن او معنا نخواهد داشت. علاوه بر این، چون هستی دارای قوانینی است که انفکاک از این قوانین به معنای نظام مند نبودن آن است و اقتضای این عالم وقوع گه گاه شرور طبیعی است، تصوّر جهان مادی بدون وجود این شرور محال است. لذا در دیدگاه دو فیلسوف جهان کنونی بهترین جهان ممکن است، چراکه تحقق فاعل اخلاقی و نظامی قانون مند در آن دیده می شود.
بررسی و مقایسه نظریه مطابقت با نفس الامر علامه طباطبائی با نظریه مطابقت با خارج برتراند راسل
نویسنده:
هادی ملک زاده، عبدالرسول کشفی، قاسمعلی کوچنانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان یک فاعل علمی و یک موجود مدرک و شاعر است. ذهن و ذهنیت دارد و غرق در اقیانوس مواج و روان آگاهی، تخیل، تعقل و احساس است. هر انسانی هر لحظه و هر دم با ذهن خویش به تحلیل و تفسیر جهان اطراف خود مشغول است و بر اساس تصور و تلقی خاصی که از جهان دارد عمل می کند. تفکیک ذهن از عین یا معرفت از واقع و نفس الامر از دیر باز در تاریخ فلسفه و علم صورت گرفته است. فلاسفه جهان درباب نحوه ارتباط ذهن ما با نفس الامر به بحث فراوانی پرداخته اند. از میان این فلاسفه ما در جسجوی این مطلب برآمده ایم که برتراند راسل که یک فیلسوف مشهور معتبرغربی می باشد در این باره چه دیدگاهی را اتخاذ کرده است. چه خللی در نظرگاه راسل وجود دارد. آیا نظریه علامه طباطبایی بعنوان یک فیلسوف برجسته اسلامی می تواند نواقص نظرگاه راسل را پوشش دهد و بدیل معرفتی مناسبی برای آن باشد؟ علامه و راسل هر دو واقع گرا و رئالیست هستند هر دو مقوله مهم صدق که اساسی ترین عنصر مقوم معرفت می باشد را مطابقت با واقع تفسیر می کنند. به انسجام گروی، پراگماتیسم و امثال آن روی خوشی نشان نمی دهند. راسل از طریق انقسام معرفت به معرفت مستقیم و معرفت توصیفی می خواهد واقع را تحلیل معرفتی کند. علامه از راه تقسیم علم به حقیقی و اعتباری، بحث کلیات، ماهیت و وجود به اکتشاف نفس الامر می پردازد. دیدگاه راسل به عقل گرایی انتقادی و رئالیسم پخته نزدیک بوده و نگاهی مدرن است و نظرگاه علامه به عقل گرایی حداکثری، رئالیسم خام و افراطی و بینش سنتی قرابت دارد. دیدگاه علامه بهتر از راسل می باشد اما نظریه علامه هم اشکالاتی دارد که نگارنده به آنها پرداخته است. نگارنده به مطالب مهم و ممتازی درباب نفس الامر اشاره کرده که در آن نوآوری فراوانی وجود دارد. تفسیر خاص از نفس الامر، تفکیک دقیق معنا از مفهوم و مصداق، علیت تحلیلی و جعل ناپذیری قوانین حقیقی از دستاوردهای بدیع این تحقیق است.
بررسی دیدگاه های استاد مرتضی مطهری و مایکل پترسون در باب مساله شر
نویسنده:
شهاب شهیدی، عبدالرسول کشفی، علی مطهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده مسأله شر که وجود آن در تعارض ظاهری با سه صفت الهی علم مطلق، قدرت مطلق و خیر محض بودن خداوند است، همواره توجه فلاسفه را به خود جلب نموده است. مایکل پترسون در کتاب خدا و شر این مسأله را به دو دسته «نظری» و «وجودی» تقسیم می نماید و جنبه نظری را هم به «مسأله منطقی شر» و «مسأله قرینه ای شر» تقسیم می کند. از نظر او تفسیر صحیح پاره ای از گزاره های دینی مثل قدرت مطلق و آزادی می تواند سبب دفع مسأله منطقی و قرینه ای شر گردد و از این رو معتقد است که خداناباوران به علت عدم توجه به تفسیر مناسب این گزاره ها، مرتکب مغالطه شده اند. در باب شرور وجودی نیز معتقد است که بیانی فلسفی می تواند سبب کاهش رنجهای افراد شود. استاد مطهری نیز در کتاب عدل الهی، نگرش بدیعی به مسأله شر داشته و آن را بر خلاف سایر حکمای اسلامی از دریچه عدل الهی بررسی می کند. انواع پاسخهای استاد را می توان به طریق «لم» و «إن» تقسیم کرد. طریق لم اگرچه صحیح است ولی کافی نمی باشد. سپس ایشان وارد بیان تفصیلی که طریق إن است، شده و در آنجا نیز به ذکر فواید شرور می پردازد که آن را نیز می توان از ابتکارات ایشان محسوب کرد. از جمله مسائلی که هر دو متفکر در آن متفق القولند، عدم تناقض وجود شرور با صفات الهی است و از وجوه تفارق آنها بحث بهترین جهان ممکن می باشد. استاد مطهری وجود شرور را در تحقق بهترین جهان ممکن موثر می داند ولی مایکل پترسون وجود چنین جهانی را همانند تحقق بزرگترین عدد طبیعی غیرممکن می داند. وا‍‍ژگان کلیدی: استاد مطهری، مایکل پترسون، مسأله شر، مسأله منطقی شر، مسأله قرینه ای شر، مسأله وجودی شر.
بررسی آراء ریچارد سوئین برن ،علامه طباطبائی و مارک کرنر در باب وقوع معجزه
نویسنده:
مرضیه رضائی، عبدالرسول کشفی، امیرعباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معجزه همواره یکی از مهمترین مسائلی است که در علوم عقلی و نقلی مطرح بوده و امروزه یکی از مباحث فلسفه دین محسوب می گردد. تاکنون متفکران زیادی در این حوزه به بیان نظرات خویش پرداخته اند؛ اما آرای مطرح شده در باب امکان وقوع معجزه بیشتر جنبه کلامی داشته است. این اثر، با هدف پاسخ به این پرسش که آیا تبیین های ارائه شده برای امکان وقوع معجزه موجه و مفید بوده است یا خیر، به تشریح نظر سویین برن، مارک کرنر و علامه طباطبایی، در این زمینه پرداخته است؛ و در همین راستا با مقایسه آرای ایشان، بیان می نماید که اگرچه دیدگاه آن سه اندیشمند، در خصوص تعریف، مصادیق و دلالت معجزه، با یکدیگر متفاوت است و هر یک ضرورت قوانین طبیعت و نقض آنها را به شیوه ای متفاوت تشریح می کنند، اما نقاط متعدد اشتراک اندیشه ایشان نیز قابل توجه است. علاوه بر این، بیان شده است که معجزه به عنوان نقض قوانین طبیعت، که به نظر سویین برن به معنای وقوع مورد نقضی تکرار ناپذیر است، تبیین قابل قبولی از معجزه نیست. علاوه بر اینکه چنین تصویری از معجزه، تنها بر مبنای پذیرش قوانین کلی شکل گرفته، در این رویکرد معجزه مفهومی خود متناقض، و منطقاً محال است؛ چرا که از سویی، نقض در جایی معنا پیدا می کند که قانونی محکم وجود داشته باشد و از سوی دیگر قاعده و نظمی که نقض شود، نمی تواند واقعاً قانون باشد. از طرفی، دو ملاک سویین برن برای معجزه، یعنی "تکرار ناپذیر بودن نقض" و "عدم جایگزینی قانونی ساده¬تر" قابل اثبات نیست. تبیین معجزه برمبنای تعریف آن به هم رخدادی غیرمعمول حوادث نیز راهگشا نخواهد بود؛ زیرا این تبیین تمامی معجزات را در برنمی گیرد و تنها با پذیرش وجود قوانین آماری موجه است، در حالی که مارک کرنر وجود چنین قوانینی در جهان را رد می کند. راه حل علامه طباطبایی نیز، اگرچه برخی از مشکلات دو رویکرد سویین برن و کرنر را ندارد، در تبیین نحوه دخالت خدا برای ایجاد معجزه، موجه و دقیق نبوده و نمی تواند بهترین تبیین برای امکان وقوع معجزه محسوب گردد. لذا تبیین های مطرح شده کاملا موجه نبوده اند و هنوز اشکالات و ابهامات متعددی در این زمینه به چشم می خورد که مستلزم ارائه راهکارها و تبیین های دقیق تر است.
بررسی و نقد دیدگاه نینیان اسمارت در باب ابعاد دین و ارتباط بعد تجربی و عقیدتی
نویسنده:
فاطمه قلخانباز، مسعود صادقی، عبدالرسول کشفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده نینیان اسمارت از جمله متفکرانی است که با رویکردی پدیدارشناختی به مطالعه دین پرداخت و نقش مهمی در گسترش مطالعات دینی ایفا نمود. او پدیدارشناسی دین خود را به پدیدارشناسی جهان¬بینی¬ها گسترش داد و درصدد توصیف و تحلیل ادیان سنتی و جهان¬بینی¬های غیردینی بو. در این رساله برآنیم تا ضمن بیان طرحی کلی از نظریه دین او، مهم¬ترین عنصر این نظریه، یعنی ابعاد دین را، با تکیه بر کتاب ابعاد امرمقدس اوتوصیف کنیم.اسمارت الگویی هفت¬بعدی ترسیم می¬کند که شامل بعد آموزه¬ای، عبادی، اسطوره¬ای، تجربی، اخلاقی، اجتماعی و مادی است. اینالگوی هفت¬بعدی ما را یاری خواهد کرد تا اولاً درک بهتری از نظریه اسمارت به دست آورده و ثانیاً به مفهومی واقع¬بینانه¬تر از دین، نقش و مناسبات خاص آن در جهان امروز نزدیک شویم. در ادامه نیز برای درک هرچه بهتر دین¬شناسی اسمارت، به بررسی ارتباط دو بعد تجربی و عقیدتی، که در مطالعات دینی همواره محور توجه بوده-اند،خواهیم پرداخت. در این زمینه،رابطه وجودی این دو بعد را در پرتو نزاع دو جریان مهم در تحلیل فلسفی تجربه دینی، یعنی ذات¬گرایی و ساخت¬گرایی، و رابطه تجربه و تفسیر دنبالخواهیم کرد. اسمارت به عنوان یک ساخت¬گرا، باورها، یعنی بعد عقیدتی را، مقدم می¬داند، اما ساخت¬گرایی او تفسیری حداقلی از ساخت¬گرایی است و بدین لحاظ با ساخت¬گرایی امثال کتس و هیک متفاوت است.با وجود این¬که اسمارت تبیین در خور اهمیتی از دین ارائه می¬کند، اما بدین لحاظ که تعریفی مشخص از دین ارائه نمی¬کند و از سوی دیگر عناصری چون تجربه آگاهی محض را نیز تصدیق می¬کند، در معرض نقد قرار می گیرد.
ایمانگروی در نظام معرفت شناسی پاسکال
نویسنده:
احمد رستم پور، عبدالرسول کشفی، امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تأثیر پاسکال در علم تجربی بر کسی پوشیده نیست. او متفکری است که نزاع درباره ی اندیشه او بسیار مطرح است. عده ای وی را فیلسوفی طراز اول می شمرند و عده ای دیگر او را تنها مدافع نویسی می دانند که تنها دغدغه ی وی دفاع از مسیحیت است. شرطیه مهمترین بخش تفکری پاسکال است که مورد توجه اهل اندیشه قرار گرفته است و دیگر آراء و نوآوری های مغفول مانده است. چنین دیدی به معرفت شناسی پاسکال سبب شده است نه تنها نگاه ناقصی به آن داشته باشیم بلکه سبب می شود نگاه اشتباهی به کل نظام معرفت شناسی داشته باشیم. به کارگیری شیوه های جدید در منابع شناخت، به ویژه در تعریف کارکرد عقل و وارد کردن منبع شناختی دل و توجه همزمان به توجیه باورهای غیر دینی و دینی اساس تفکر فلسفی پاسکال را تشکیل می دهد. در این پژوهش، سعی بر آن است که ضمن تبیین مفاهیم ایمان و ایمانگروی و انواع هریک از آنها، به شکل تحلیلی تفاوت باور گزاره ای، باور از مقوله ی رابطه، ایمان از گزاره ای و ایمان از مقوله ی رابطه روشن گردد. در نوشتار حاضر، ارائه تحلیلی از معرفت شناسی پاسکال که شامل نقد جزمگرایی، توجیه معرفت ریاضی، توجیه معرفت حسی و مهمتر از همه توجیه باورهای دینی با توجه به تقریرهای مختلف برهان شرط بندی مورد نظر است. در پایان با توجه به نظام معرفت شناسی پاسکال، نتیجه گیری درباره ی ایمانگرا بودن یا معرفت دل به عنوان معرفت شناسی اصلاح شده هدف این پژوهش است.
بررسی و مقایسه آرای علامه طباطبایی و ونسان برومر درباره مسئله دعا
نویسنده:
مریم السادات نبوی میبدی، عبدالرسول کشفی، قاسمعلی کوچنانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دعا (به معنای درخواست امری مطلوب یا دفع امری نامطلوب از خداوند) در تعارضی ظاهری با دو صفت الاهی : "علم مطلق" و "خیر مطلق بودن" اوست. بر عالم خلقت قوانین ثابت و لا یتغیری مثل قانون علیت حاکم است. دعا یک علت است که در پس آن حوادثی رخ می دهد. علم مطلق خداوند به معنای علم به همه ی امور از جمله رویدادهای آینده، از این رو، مستلزم نوعی تعین گرایی و جبر در حوادث جهان است. وقوع یا عدم وقوع یک رویداد از پیش تعیین شده است؛ بنابراین دعا برای تحقق یا عدم تحقق آن به ظاهر بیهوده است. آنچه انسان می خواهد یا جهان را بهتر یا بدتر از آنچه هست می کند. بر خداوند به جهت خیر مطلق بودنش لازم است خواست را در حالت اول، هر چند بدون دعا، برآورده کند و در حالت دوم، هرچند بدون دعا پاسخ نگوید و باز هم، در هر دو حالت دعا به ظاهر بیهوده است. از سوی دیگر بر عالم اصل تغییر ناپذیر علیت حاکم است. استجابت دعا به معنای نقض این اصل است. تعارضات یاد شده در میان فیلسوفان دین به "مساله ی دعا " معروف است. این تحقیق نشان می دهد که علم مطلق الاهی، خیر مطلق بودن خداوند و نظام علی حاکم بر جهان با استجابت دعا از منظر علامه طباطبایی و ونسان برومر سازگار است؛ اگر چه نوع پاسخ دو متفکر به مساله دعا متفاوت است: "علامه طباطبایی" علم پیشین خداوند را به افعال ارادی انسان ممکن می داند و "برومر" ناممکن می داند و در عین حال هر دو علم الاهی را مطلق می دانند. "علامه طباطبایی" در عین اعتقاد به تعین گرایی در نظام جهان، با قراردادن اراده ی الاهی در طول علل، استجابت دعا را ممکن می داند و "برومر" استجابت دعا را در گرو ناتعین گرایی (عدم قطعیت) می داند.
  • تعداد رکورد ها : 97