جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 63
كليات نزد فيلسوفان تجربي (لاك، باركلي،هيوم) و ملاصدرا
نویسنده:
زهرا اسماعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«کلیات» در طول تاریخ فلسفه یکی از مهمترین و بحث‌برانگیزترین مسائل بوده است. برخی تا اندازه‌ای به آن اهمیت داده‌اند که آن را وجه تمایز انسان از حیوان دانسته‌ و برخی دیگر آن را در حد یک نام تنزل داده‌اند. اهمیت این موضوع در ادوار مختلف تاریخ فلسفه متفاوت بوده؛ اما در دوره قرون وسطی بسیار بیش‌از سایر دوره‌ها بوده است. فلاسفه تجربی انگلستان، لاک و پس از او بارکلی و هیوم نیز که میراث‌دار فلسفه قرون وسطی بودند، ناگزیر به این موضوع پرداخته‌ و آرایی بدیع ارائه نموده‌اند. در فلسفه اسلامي نيز اين موضوع همواره مطمح نظر فيلسوفان و متفكران بوده و به ‌يقين سخنانی ناب و جديد در اين خصوص ارائه نموده‌اند. در اين ميان ملاصدرا از جايگاهی ويژه برخوردار است. این پایان‌نامه اختصاص به بحث درباره نظریات لاك، باركلي و هيوم از يك سو و ملاصدرا از سوي ديگر دارد. لاک بر این باور است که تصوراتی وجود دارند که از طریق اخذ تشابهات از جزئیات ساخته می‌شوند و لذا قابل اطلاق بر جزئیات متعدند، این تصورات کلی هستند و الفاظ کلی هم برای نامیدن این تصورات وضع شده‌اند. اما بارکلی معتقد است که تصور کلی وجود ندارد بلکه یک تصور جزئی نماینده جزئیات شبیه به هم است. هیوم نیز همانند بارکلی وجود تصور کلی را رد می‌کند و آنرا تصوری جزئی می‌داندکه به یک واژه کلی می‌پیوندد و گستره دلالت بیشتری می‌یابد. در سوی دیگر ملاصدرا معتقد به وجود کلیات هم در عالم طبیعت و هم در عالم عقل است یعنی هم کلی در ضمن جزئی (کلی ارسطویی) را می‌پذیرد و هم کلی مفارق افلاطونی را و کلی‌های عقلی را علت کلیهای طبیعی می‌داند. در خاتمه به مقايسه اين نظريات پرداخته خواهد شد و يك نظر مياني براي كليات پيشنهاد خواهد شد.
رابطه نفس و بدن از دیدگاه ابن‌سینا و دکارت
نویسنده:
فاطمه عظمت‌مدار فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بشر از مرگ و زندگی، خوابیدن و خواب دیدن به تصور نفس نائل می‌شود. پی بردن به حقیقت نفس و اسرار نهفته آن، همچنین دانستن تأثیرات متقابلی که بین نفس و بدن وجود دارد، یکی از مسائلی است که فکر دانشمندان را در تمام اعصار به خود مشغول کرده است. ابن‌سینا در زمینه نفس و ارتباط آن با بدن مادی کتب و رسائل متعددی دارد. وی انواع نفوس را به دو بخش ارضی و سماوی تقسیم می‌کند. نفوس ارضی را نیز سه نوع می‌داند. نفس نباتی و حیوانی و انسانی. در این نوشته راجع به نفس نباتی و حیوانی به طور گذرا بحث شده است و بیشترین تأکید بر عقاید ابن‌سینا راجع به نفس انسانی است. ابن‌سینا نفس را مجرد، حادث و باقی می‌داند و معتقد است که نفس و بدن بر هم تأثیرات زیادی دارند که خود انسان نیز با تأمل در وجود خویش می‌تواند به این تأثیرات واقف شود. دکارت نیز برخلاف فیلسوفان مادی‌گرا به وجود نفس معترف است. اما آن را فقط یک نوع می‌داند و در مورد افلاک، حیوانات و نباتات قائل به وجود نفس نیست. او نیز همانند ابن‌سینا نفس را حادث، باقی و مجرد می‌داند. لیکن طریق رسیدن هر کدام از اینها به اثبات نفس و همچنین تجرد، حدوث و بقای نفس متفاوت است. ابن‌سینا و دکارت هر دو برای نفس قائل به وجود قوائی هستند و هر دو بدن و آلات بدنی را به عنوان وعاء و ابزاری در خدمت نفس برای رسیدن به کمال مطلوبش می‌دانند. از نظر این دو فیلسوف نفس و بدن در تعامل بوده و رابطه متقابل دارند. ابن‌سینا به طور مفصل به بیان این رابطه دوجانبه می‌پردازد. و بالاخره اینکه هر دو فیلسوف قائل به وجود واسطه‌ای میان نفس و بدن هستند که این ارتباط را میسر می‌سازد. هدف از تنظیم این پایان‌نامه ارائه چهارچوب مناسبی در مورد نفس مجرد و ارتباط آن با بدن مادی از دیدگاه ابن‌سینا و دکارت دو فیلسوف بزرگ اسلامی و غربی می‌باشد و در پایان نیز سعی شده است تا به بررسی وجوه اشتراک و افتراق نظریات آنان در این خصوص پرداخته شود.
چیستی معرفت از دیدگاه برخی از فیلسوفان اسلامی و غربی
نویسنده:
افتخار محمد اف
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ماهیت معرفت چیست؟ این مهمترین سوالى است که اذهان جستجوگر حقیقت را به خود مشغول داشته است زیرا تا مسأله شناخت حل نگردد، نمى‌توان درباره آنچه هست و متعلق شناسایى است پاسخى موجه بیان نمود. در این پایان نامه سعى بر این است که نشان داده شود جنجال و نزاعى که در مباحث فلسفه غرب و اسلامى به پا گردیده بیشتر در ابهام مسأله شناخت سرچشمه گرفته است و راه پایان دادن به این نزاع روشن شدن مسأله معرفت و شناخت است. از دیر باز در مکاتب غرب نظریه‌هاى گوناگونى درباره شناخت مطرح بوده است و این به خاطر اهمیت مسأله شناخت است زیرا در صورتى مى‌توان در مباحث مهم خداشناسى، انسان شناسى و... پاسخى درخور ارائه نموده که نخست ماهیت شناخت روشن گردد و ثانیاً راه انتقال صحیح آن به دیگر اذهان نیز تبیین گردد. از این روست که تمام مباحث در فلسفه فرع بر مسأله شناخت است و در این پایان نامه نظریه دانشمندان اسلامى مانند ابن سینا، محى الدین عربى، مصباح یزدى و... در باب شناخت و دسته‌بندى علوم بیان مى‌گردد و سعى شده دیدگاه فلاسفه غرب در مسأله معرفت نیز مورد بحث و نقد قرار گیرد، تعاریفى که باید براى دیگر افکار آنان قرار گرفته است. در این زمینه ایراد عمده‌اى که بر آنها وارد دانسته شده است این است که آنها معرفت را محدود به حوزه‌اى خاص نموده و دیگر مباحث را از حوزه شناخت خارج دانسته‌اند. در حالیکه در دیدگاه فیلسوفان اسلامى حوزه معرفت بسیار وسیع قلمداد شده و مى‌توان طبق آن مباحث فراوانى را به بحث بررسى گذاشت. در پایان پیشنهاد مى‌شود که شناخت معرفت را نباید منحصر به حوزه خاصى دانست بلکه معرف امر ممکنى است لکن باید درباره صدق یا کذب آن بحث نمود.
تأثیر کتاب «الایضاح فی الخیر المحض» در اندیشه فلسفی فیلسوفان مسلمان سده‌های نخست (تا انتهای قرن پنجم)
نویسنده:
معصومه صبورمقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کتاب «خیر المحض» که خلاصه ای از کتاب «مبادی الهیات» پروکلس است، در اواخر قرندوم به عربی ترجمه شد. در پژوهش حاضر کوشش شده است تا تأثیرات این کتاب بر آثار فیلسوفان سده های نخست نظیر کندی، فارابی، ابوالحسن عامری و ابن سینا تبیین شود. تا بدین ترتیب بتوانیم یکی از منابع فکری این فیلسوفان مهم را بازشناسیم. تمام مباحث مطرح شده در کتاب «خیر المحض» را می توان به سه موضوع اصلیعلت اولی، عقل و نفس تقسیم کرد؛ به همین دلیل هم تمام فصول این پایان نامه در قالب این سه موضوع تنظیم شده است و مطالب مشابه به صورت زیر مجموعه های این سه موضوع آورده شده است. کتاب «خیر المحض» به طور کلی به مباحثی همچون خیر محض، استغنا و فوق تمام بودن علت اولی، فیض، اولین مبتدع یعنی انیت، عقل، خصوصیات و مراتب آن، نفس، خصوصیات و مراتب آن و تقسیم موجودات بر مبنای دهر می پردازد. که فیلسوفان اسلامی غیر از کندی در مسائلی چون استغنا و تمامیت یا فوق تمام بودن علت اولی، فیض، اولین مبتدع، وحدت و بساطت عقل و تجرد آن از ماده، نفس و اینکه به اجرام سماوی حرکت می بخشد و این حرکت مستدیر است با پروکلس توافق نظر دارند. در بررسی انجام شده، با توجه به تشابه عبارات در برخی از آثار فیلسوفان مسلمان، تأثیر کتاب «خیر المحض» بر آنها آشکار می شود.
بررسی انتقادی دیدگاه‌های متفکرین غربی قرن بیستم پیرامون سرمدیت خداوند
نویسنده:
محمدعلی لطفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مهم فلسفه دین معاصر غربی، سرمدیت خداوند و چگونگی ارتباط او با جهان زمان‌مند می‌باشد. تا پیش از قرن اخیر، عمده گرایش اندیشمندان خداباور توحیدی به بی‌زمانی خداوند بود، اما امروزه زمان‌مندی خداوند به خاطر هم‌خوانی با کتاب مقدس پیروان بیشتری دارد. البته در مقابل نقدهای این گروه بر بی‌زمانی، برخی متفکرین تقریرهای جدید از دیدگاه سنتی مانند سرمدیت استمراری، شبه زمان‌مند و نگرش غیر استمراری به آن را مطرح کرده‌اند. دسته‌ای نیز نگاهی جامع‌گونه به این مسئله دارند و با تفسیر خاص خویش خداوند را هم بی‌زمان و هم زمان‌مند قلمداد می‌کنند. در هر حال، نقطه مشترک همه این گرایش‌ها، مبنا بودن ماهیت ایستایی-پویایی زمان برای آن‌ها است که در بیان نگرش‌ها از ویژگی‌های این دوجنبه زمان استفاده کرده‌اند. البته نباید از نقش فیزیک نوین در این نظریات غافل بود. مهم‌ترین ادله پیروان فرازمانی، کمال وجودی خداوند، مخلوق بودن زمان و رفع شدن چالش علم پیشین الهی و اختیار انسان می‌باشد. علم خداوند به زمان حال و فاعلیت او در جهان نیز، دلایل گرایش به زمان‌مندی هستند و مورد تأیید نظریه‌های جامع هم می‌باشند. البته جامع‌گراها تفسیر و یا نحوه‌ای خاص از بی‌زمانی را نیز به خداوند نسبت می‌دهند. اگر براساس فلسفه اسلامی به مسئله بنگریم، خداوند، بی‌زمان و سرمدیت وصفی عدمی است که از مقایسه او با جهان زمان‌مند انتزاع می‌شود. در فلسفه اسلامی، جهانِ مادی -و زمان به عنوان بخشی از آن-، قدیم است. وجود زمان با حرکت و تغییر گره خورده که البته در این تغییر، ثبات دارد. ولی ذات خداوند ثابت است و در هرگونه تفسیر و تعبیر از ذات او باید تغییرناپذیری او را ملاحظه کرد. یکی از این ملاحظات تفکیک میان ذات و فعل و صفات مربوط به آن‌ها است. هر گونه تغییر و تحولی، منسوب به مقام فعل او می‌شود، در عین اینکه ذات او سرمدی باقی می‌ماند.
شریعت در فلسفه سیاسی فیلسوفان شرق و غرب جهان اسلام (فارابی، ابن سینا، ابن رشد)
نویسنده:
ابراهیم مجیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله به شریعت در فلسفه سیاسی فیلسوفان اسلامی(فارابی، ابن سینا و ابن رشد )پرداخته ایم.در این رساله فلسفه سیاسی به مثابه پارادایم در نظرگرفته شده است. در واقع، با توجه به آراء و اندیشه های توماس کوهن و بازتاب آن در علوم سیاسی و فلسفه سیاسی بویژه شلدون ولین، به تبیین شریعت در فلسفه سیاسی فیلسوفان جهان اسلام پرداخته شده است و فلسفه سیاسی هر فیلسوف را به مثابه یک پارادایم مطرح شده است:1-پارادایم تقارنی دیدن فلسفه سیاسی و فقه در اندیشه سیاسی فارابی 2-پارادایم سیاست شرعی در اندیشه سیاسی ابن سینا3 -پارادایم استقلال و هماهنگی فلسفه سیاسی و دین در اندیشه سیاسی ابن رشد.همچنین طرح شریعت در فلسفه سیاسی فیلسوفان جهان اسلام نیز خود به مثابه یک پارادایم بوده است. فیلسوفان اسلامی در فلسفه سیاسی خود ،علی رغم داشتن نظام فلسفی متفاوت و به تبع آن فلسفه سیاسی متفاوت،به تبیین آموزه های سیاسی پرداختند و نظام سیاسی مطلوب را به گونه ای طراحی کردند که در راس آن پیامبر قرار دارد.در فلسفه سیاسیفیلسوفان مسلمان شریعت ضامن نظام و انتظام امور مدنی در مدینه اسلامی بوده است. فارابی با توجه به فلسفه در یونان، طرح جدیدی را بنا می نهد که در آن دین و فقه و شریعت بعنوان اساس مناسبات و روابط مردم و مدینه می باشد. در اندیشه ابن سینا، قانون زندگی را پیامبر آورده است و مناسبات و روابط را این قانون تنظیم می کند اما این به معنای خروج سیاست از فلسفه یا استقلال آن نیست بلکه ابن سینا در نظام دانایی خود سیاست را در شریعت می بیند. ابن رشد متفکری پسا غزالی است.از این رو سعی می کند تا نسبت فلسفه و دین را مشخص نماید. ابن رشد بر این باور است که اگر اختلافی بین فلسفه سیاسی و دین بوجود آید با تاویل است که فیلسوف می تواند دین را درون خود دین بفهمد. عالم دینی می تواند آنچه را که لازمه عقلانیت و منطق است را به قول و گفتار دینی ببخشد. در افق فکری ابن رشدحق با حق تضادی ندارد بلکه همراه آن و گواه آن است و حکمت دوست شریعت و خواهر رضاعی او است.
ارزیابی انتقادی حکمت عملی ابن رشد
نویسنده:
محمدحسین موسوی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تدوین رساله "ارزیابی انتقادی حکمت عملی ابن‌رشد" با انگیزه رفع بخشی از کاستی‌های موجود در تاریخ اندیشه‌ی حکمت عملی یکی از فیلسوفانمسلمان در مغرب اسلامی به نام ابن‌رشد اندلسیانجام گرفته است. ابن‌رشد یکی از برجسته‌ترین‌های فلاسفه‌ی غرب اسلامی است که آثار و اندیشه‌های او مورد توجه تمام فیلسوفان غربی قرار گرفته است. گستره معرفتی این اندیشمند مسلمان در فلسفه، مشتمل بر حکمت نظری و عملی است که اگرچه بخش عملی آن کم‌رنگ می‌نماید ولی در این رساله نشان داده خواهد شد که وی در حکمت عملی نیز تلاش فراوانی داشته و در این خصوص به تبیین فلسفه اخلاق، فلسفه سیاست و تدبیر منزل می‌پردازد.مولفه‌هائی که سبب شدند تا ساختار رساله شکل بگیرد، دیدگاه‌های هنجاری، وجودشناختی و معرفت-شناختی ابن‌رشد به مسائل موجود در حکمت عملی بوده است. فائده‌ پژوهش حاضر در این است که به ما مقدار تأثیرپذیری ابن‌رشد از اندیشه‌های یونانی و محورهائی که از آنان فاصله گرفته است، نشان می‌دهد. همچنین با این بررسی‌ها مرز تعلقات ذهنی ابن‌رشد که انسانی فیلسوف، فقیه، طبیب، قاضی و ... بوده است، مشخص می-شود. و از همه مهم‌تر اینکه چگونه وی توانسته است، میان اخلاق، سیاست، فقه و شریعت، تلائم ایجاد کرده و چگونه آنها را به یکدیگر ارتباط می‌دهد؟برای رسیدن به دیدگاه‌های این فیلسوف مسلمان، با راهنمایی و مشاوره‌های سودمند اساتید، محتوای رساله را در قالب پنج فصل تنظیم کردم. فصل اول را به کلیات و مفاهیم، فصل دوم را به بررسی حکمت عملی، فصل سوم را به تبیین مباحث فرااخلاقی، فصل چهارم را به نظریه اخلاق هنجاری و فصل چهارم را به نظریه سیاسی ابن‌رشد اختصاص دادم. در فصل کلیات و مفاهیم، به مفهوم‌شناسی، اقسام و فروع حکمت عملی و در بخش پایانی این فصل به زندگی و آثار ابن‌رشد پرداختم. پس از بررسی مفهومی، بیان شد که حکمت، نظری یا عملی است و حکمت عملی در فلسفه کاربردهای گوناگونی دارد. در بخش فروع به سه محور اصلی حکمت عملی که اخلاق، سیاست و تدبیر منزل باشد، پرداختم. در پایان فصل اول بخش‌هائی از زندگی و آثار ابن‌رشد معرفی گردید.در فصل دوم با بیان مقدمه‌ای کوتاه، به طور تفصیلی به بررسی حکمت عملی در دیدگاه ابن‌رشد پرداختم. نکات مهم این فصل، تبیین ملاک تقسیم حکمت به نظری و عملی، رابطه عقل و حکمت عملی و تفاوت‌های عقل عملی و نظری از دیدگاه ابن‌رشد بوده است. در بررسی‌های انجام شده این نکته مشخص گردید که هرچند ابن‌رشد، تصریح به واژه حکمت عملی نکرده است لکن مفاد و محتوای حکمت عملی در اندیشه‌های فلسفی او مطرح بوده است. در این خصوص به تصریحات وی در تقسیم عقل به نظری و عملی استناد شده است.در فصل سوم هم با مقدمه‌ای کوتاه، مباحث فرااخلاقی ابن‌رشد را در محورهای هستی‌شناسی اخلاقی، معرفت‌شناسی اخلاقی، انسان‌شناسی اخلاقی و اراده اخلاقی را مورد بررسی قرار دادم. در هستی‌شناسی اخلاقی، به دیدگاه و باور استدلالی وی به حسن و قبح ذاتی اشاره شد. در حوزه معرفت‌شناسی اخلاقی، پس از بررسی-های مفهومی، گزاره‌های اخلاقی، درک مسائل عملی دین و درک مسئله باید و هست از دیدگاه ابن‌رشد بررسی گردید. در ادامه فصل سوم به دیدگاه انسان‌شناسی اخلاقی و اراده اخلاقی پرداخته شد و بیان گردید که ابن‌رشد با توجه به مسئله نفس، برای انسان دو ساحت در نظر گرفت. نگارنده در ادامه با طرح مسئله اراده اخلاقی، آن را با شانس اخلاقی مقایسه نموده و به دیدگاه ابن‌رشد در خصوص اراده انسان و تأثیر امور بیرونی پرداخت. با پایان یافتن این بحث، فصل سوم به پایان رسید. در فصل چهارم، نظریه اخلاق هنجاری ابن‌رشد را متعرض شده و به سه مسئله مهم و تأثیرگذار در نظریه هنجاری ابن‌رشد مانند: سعادت، فضیلت و عدالت توجه کردم. در مسئله سعادت پس از معناشناسی، تبیین مشخصات صوری، مولفه‌ها، پیش‌فرض‌ها و انواع سعادت به تحقیق در اندیشه‌های ابن‌رشد در این موارد پرداختم. مسئله فضیلت و عدالت دو عنوان دیگری بودند که در این فصل از دیدگاه ابن‌رشد به آن پرداخته شد. فصل پنجم رساله که فصل پایانی رساله است، در باره نظریه سیاسی ابن‌رشد است. از مسائل مهمی که در این فصل مطرح گردید، بررسی منابع سیاست و جایگاه کتاب جمهوری افلاطون در نظریه‌های سیاسی ابن‌رشد است. نکته حائز اهمیت، وجود فلسفه سیاسی و علم سیاست در ابن‌رشد است که در این باره تحقیق صورت گرفت. در خصوص دیدگاه سیاسی ابن‌رشد می‌توان ادعا کرد که عمده اندیشه‌های ابن‌رشد در کتاب الضروری فی السیاسه در سه بخش ارائه گردید.پس از مرور کوتاهی که از مباحث رساله ارائه شد، نوبت به بیان این نکته می‌رسد که یکی از مولفه‌های اساسی رساله،ارزیابی انتقادی است. این مولفه هنگام تصویب موضوع رساله به درستی توسط اساتید در عنوان رساله گنجانیده شد. پس از آنکه نگارش موضوع آغاز شد، مطالب فراوانی حول محور حکمت عملی ابن‌رشد استقصاء و نوشته شد. بنابراین، با توجه به بالا بودن سطح کمی مطالب بر اساس سرفصل‌های مصوب، امکان ارزیابی همه‌جانبه از دیدگاه‌های ابن‌رشد در تمام بخش‌ها وجود نداشت. به همین جهت، در ارزیابی موارد تتبع شده از ابن‌رشد در این رساله صرفاً به برخی از محورهای لازم در پایان هر فصل و بخش پرداختم. این بیان به معنای فقدان رویکرد انتقادی رساله نیست بلکه در تمام موضوعات رساله از آنجائی که در مقایسه با سایر اندیشمندان مطرح در این حوزه‌ها می‌باشد، نگاه تطبیقی شکل می‌گیرد. شاید در ابتداء تتبع چنین حجمی در حکمت عملی از ابن‌رشد به ذهن خطور نمی‌کرد. بنابراین، با توجه به محدودیت نگارشی و نیز محدودیت زمانی که نگارنده داشته است، تمام تلاش خود را با کمک اساتید محترم مصروف داشته است تا با در نظر گرفتن سرفصلی با عنوان ارزیابی یا نتیجه‌گیری و نیز ارائه تطبیقات سایر اندیشمندان در درون متن رساله، جریان انتقادی رساله را فراهم آورد.نکته دیگری که ذکر آن را در ارزیابی انتقادی حکمت عملی ابن‌رشد لازم می‌دانم، پرداخت بیشتر وی به مباحث نظری در کنار مباحث عملی است. شاید یکی از علل کم‌رنگ بودن مباحث عملی ابن‌رشد در میان اندیشمندان بعدی، همین کمتر پرداختن ابن‌رشد به مباحث عملی است. مضافاً از آنجائی که عمده منابع عملی وی به نوعی شرح و تفسیر بر اندیشه‌های دیگران است، منابع مکتوب ابن‌رشد در حوزه عملی از انسجام در بحث برخوردار نیست. به تعبیر دیگر، شاید بتوان ادعا کرد که نوع نگارش محتوای مطالب، به شکل تعلیمی تدوین نشده‌اند. و این امر سبب شده تا استقصاء تمام زوایای اندیشه‌های عملی ابن‌رشد با مشکل مواجه باشد. تنها راهی که در این رساله به خوبی، امکان تحقیق را بر اساس مبانی ابن‌رشد فراهم کرد، تأثرپذیری وی از دو گروه فیلسوفان است. لذا جنبه انتقادی رساله در ریشه‌ای‌ترین شکل خود، به تفاوت‌های موجود در نظریات اخلاقی و سیاسی فیلسوفان مسلمان باز می‌گردد. فیلسوفان مسلمان در این دسته از نظریات به دو گروه تقسیم می‌شوند. گروهی تابع اندیشه‌های سقراطی افلاطونی و گروهی تابع اندیشه‌های ارسطوئی نوافلاطونی هستند. ابن‌رشد یکی از نمایندگان گروه ارسطوئی نوافلاطونی است. وی تلخیصی از جمهوری افلاطون دارد که در آن با تلفیقی که از سیاست و اخلاق ارائه می‌کند، اندیشه‌های ارسطوئی نوافلاطونیفارابی را نشان می‌دهد.تفسیر ابن‌رشد از جمهوری افلاطون بر اساس مبانی افلاطون نیست بلکه با توجه به آثار ارسطو است.نکته دیگری که در مباحث عملی ابن‌رشد قابل توجه است، پرداخت بیشتر وی به مباحث سیاسی نسبت به مباحث اخلاقی است. اساسی‌ترین بحث‌هائی که در حوزه حکمت عملی به آن توجه می‌شود، مباحث مربوط به اخلاق و سیاست است. بر همگان روشن است که اندیشمندان مسلمان کمتر به مباحث حکمت عملی ابن‌رشد در برابر حکمت نظری ایشان پرداخته‌اند. همچنین در حوزه حکمت عملی از بین مباحث فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست، بیشتر به فلسفه سیاسی ابن‌رشد توجه شده است و بر اساس عواملی، بررسی‌های اخلاقی نسبت به مطالعات سیاسی به صورتی کم‌رنگ در بین اندیشمندان ارائه شده است.در این خصوص، یکی از ویژگی‌های مثبت در بازیابی اندیشه‌های ابن‌رشد، علاوه بر توجه غربی‌ها، وجود منابع فراوان در میان عرب زبانان است. در این خصوص، ابن‌رشد شخصیتی است که روشنفکران عرب، الگوی زندگی دین‌داران را در دوره جدید از او طلب می‌کنند. و بعضی بر این باورند که بعضی از اندیشه‌های محوری امروز غرب از ابن‌رشد سرچشمه می‌گیرد. اما متأسفانه چنان که بایسته و شایسته است در کشور ما به این بخش از متفکران اسلامی پرداخته نشده است. او جزء معدود متفکران اسلامی است که هم در فقه هم در فلسفه صاحب‌نظر است و به همین دلیل می‌توان در کشف تعارضات بین عقل و دین در حوزه بایدها و نبایدها به الگوی فکری او توجه کرد.با توجه به نکاتی که بیان شد و بر اساس تحقیقات صورت گرفته، می‌توان مدعی شد که این رساله، هرچند نتوانسته است گام به گام به تحلیل تمام مطالب ابن‌رشد بپردازد لکن واقعاً می‌توان اعتراف کرد که تحقیق انجام شده در رساله، موضوع نو و بدیعی را مورد بررسی قرار داده است. نوآوری این رساله علاوه بر ارائه تدوینی منسجم از آراء و اندیشه‌های اخلاقی ـ سیاسی ابن‌رشد که تاکنون صورت نگرفته بود، عبارت است از پیدا کردن رد پای اندیشه‌های اخلاقی و سیاسی فیلسوفانی مانند ارسطو و افلاطون و دیگران و کشف چگونگی جمع عقل و دین در حوزه باید و نبایدها. این موضوع مهم‌ترین نیاز کشورهای اسلامی در امور اخلاقی و سیاسی در دوره جدید است. بررسی اندیشه او می‌تواند ما را تا حدی به فهم دقیق‌تر این مسئله کمک کند.در پایان با توجه به فعالیتی که توسط نگارنده در حوزه عملی ابن‌رشد صورت گرفت و بر اساس مطالبی که در بخش ارزیابی تبیین گردید، چند پیشنهاد به نظر می‌رسد که مناسب است در اینجا بیان شود. اولاً از آنجائی که مسائل این حوزه بیش از حد انتظار بوده است، شاید حق نگاه انتقادی رساله را بخوبی برآورده نکرده است. لذا پیشنهاد می‌شود که هر یک از اجزاء رساله به صورت یک رساله مستقل در مقطع ارشد یا دکتری به دانشجویان پیشنهاد شود. دوم اینکه مناسب است اندیشه‌های ابن‌رشد به صورت تطبیقی با سایر اندیشمندان تأثیرگذار از حوزه سقراطی به بعد در غرب و اندیشمندان و فلاسفه اسلامی شاخص مورد بررسی قرار گیرد.
بررسی تطبیقی وجود محمولی در حکمت متعالیه و فلسفه‌ی کانت و تحلیلی
نویسنده:
مسعود صادقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در فلسفه‌ی اسلامی سوال در مورد محمول واقع شدن وجود، قبل از فارابی مطرح بوده است. بعدها این سوال به صورت جدی‌تری مطرح شد. فیلسوفان مسلمان از طریق قاعده‌ی فرعیه محمول واقع شدن وجود را به چالش کشیده‌، معتقدند اگر در یک هلیه‌ی بسیطه وجود محمول واقع شود دور یا تسلسل پیش می‌آید. در فلسفه غرب نیز محمول واقع شدن وجود مورد تردید و انکار واقع شده است. آغازگر داستان انکار وجود محمولی، هیوم است اما این انکار بیشتر یاد آور نام کانت است. وی می‌گوید وجود محمول واقعی نیست. محمول واقعی آن است که باعث افزایشی در مفهوم موضوع شود اما وجود چون چنین نیست، صرفا نقش رابط را ایفا می‌کند. کانت پس از انکار وجود محمولی برهان‌های وجودی در اثبات وجود خدا را، به دلیل اینکه در این برهان‌ها وجود یک محمول واقعی قلمداد شده است، مخدوش می‌داند. همچنین گزاره‌های وجودی را ترکیبی می‌داند. فیلسوفان تحلیلی نیز ویژگی بودن وجود را انکار کرده‌اند. ایشان وجود را یک محمول درجه دوم می‌دانند. محمول درجه دوم محمولی است که فقط بر مفاهیم حمل می‌شود نه بر اشخاص. در تحلیل فیلسوفان تحلیلی از گزاره‌های وجودی، وجود در جایگاه سور قرار می‌گیرد، لذا معتقدند وجود چیزی بیش از سور قضیه نیست. استدلال ایشان این است که اگر وجود بر اشخاص حمل شود، گزاره‌های وجودیِ موجبه، همان‌گو و سالبه‌ی آنها خودشکن خواهند شد. در دیدگاه ایشان بحث وجود محمولی به مثابه یک بحث منطقی بلکه یک بحث زبانی مطرح شده است.با معیار قرار دادن هستی‌شناسی صدرا خصوصا بحث‌هایش در مورد اصالت وجود، ثبوت الشیء بودن و عکس الحمل بودن گزاره‌های وجودی، نتیجه می‌شود که دیدگاه کانت و فیلسوفان تحلیلی صائب نیست. سه اشکال اصلی بر کانت وارد است. اول اینکه معیار وی در مورد محمول واقعی و غیر واقعی معیاری اعتباری است که می‌توان در مقابل آن به معیارهای دیگری دست یازید؛ دوم اینکه گزاره‌های وجودی ترکیبی انتزاعی‌اند نه ترکیبی محض؛ سوم اینکه بر اساس اصالت وجود و حرکت جوهری آن، وجود است که می‌تواند به عنوان یک ویژگی فزاینده ابراز هویت کند. استدلال اصلی فیلسوفان تحلیلی نیز به دلیل اینکه گزاره‌های وجودی دلالت بر ثبوت‌الشیء می‌کنند مخدوش است. همچنین نظریه صدرا درمورد تخصص وجودروشن می‌کند که وجود حقیقتا باید بر اشخاص حمل شود. تعریف وجود محمولی نیز نشان می‌دهد که بحث وجود محمولی یک بحث فلسفی-منطقی است. اما برهان وجودی نه به خاطر محمول واقع نشدن وجود بلکه به دلیل خلط بین مفهوم و مصداق واجب‌الوجود مخدوش است.
مبانی فلسفی وحی در فلسفه اسلامی با تاکید بر دیدگاه حکمت مشاء
نویسنده:
علیرضا حاج‌حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نوشتار حاضر به موضوع «مبانی فلسفی وحی در فلسفه اسلامی با تأکید بر دیدگاه حکمت مشاء» اختصاص یافته است. از آنجا که وحی به‏عنوان حلقه‏ی اتصال عالم الوهی با دنیای زمینی قلمداد می‏شود جایگاه ویژه‏ای را در پژوهش‏های دینی به خود اختصاص داده است. در میان پژوهشگران این حوزه‏ی معرفتی شاهد حضور برخی از فلاسفه‏ی مسلمان نیز هستیم که در پیشاپیش ایشان فلاسفه‏ی مشائی قرار دارند. از میان حکمای مشائی مورد بررسی در این نوشتار برخی صرفاً به ارائه‏ی بخشی از مبانی فلسفی وحی پرداختند بدون اینکه مسأله‏ی وحی را بر آن بنا نمایند، بعضی به تبیین حقیقت وحی بر اساس مبانی فلسفی مورد پذیرش خود همت گماشتند و عده‏ای نیز همان تبیین‏های ارائه شده را دنبال نمودند یا تبیینی ارائه نکردند. با صرف نظر از نتایجی که فیلسوفان مشائی در این عرصه کسب نموده‏اند نمی‏توان از تأثیر این تلاش در قبال هجمه‏ی منکرین وحی و نیز اینکه مدت‏ها فکر دانشمندان اسلامی را به خود مشغول داشت و هم اکنون نیز بخشی از پژوهش‏های اسلامی را به خود اختصاص داده است چشم پوشید. آنچه در این اثر خواهید خواند تحقیقی است حتی‏الامکان جامع در نظریات حکیمان مسلمان مشائی پیرامون موضوع وحی. در این تحقیق سعی بر آن است تا دیدگاه حکمای مشائی از کندی تا میرداماد را در رابطه با این موضوع تبیین نماییم و با مقایسه‏ا‏ی مختصر میان آرای مهم ایشان خواهیم یافت که نظر حکمای شاخص مشائی در بیان وجه مشخصه‏ی وحی نبوی یک‏دست نیست بلکه برخی کمال قوه‏ی متخیله‏ی نبی را وجه تمایز وی با دیگران دانسته‏اند و گروهی کمال قوه‏ی عاقله‏ی نبی و رسیدن به عقل قدسی را نیز ضمیمه کرده‏اند و برخی دیگر فقط بر کمال قوه‏ی عاقله‏ی نبی اصرار ورزیده‏اند و نقشی برای قوه‏ی متخیله در این باب قایل نشده‏اند.
بررسی آیات «هدایت» از منظر حکمت متعالیه (فیلسوفان معاصر)
نویسنده:
محمدامین اسماعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این تحقیق با نقل آراء متعدد پیرامون مسئله ی« هدایت» در طول تاریخ اندیشه فلسفه و کلام اسلامی خصوصاً حکیمان صدرایی دوره ی معاصر درصدد تبیین و تشریح معانی و تفاسیر مختلف هدایت و جایگاه هر کدام با توجه به آیات قرآن کریم در این موضوع می باشد. با روشن شدن این موضوع مسائل متعددی همچون چگونگی حرکت و هدایت جهان هستی که با قوانین حاکم بر آن که توسط خداوند وضع و به اجرا در می آید و فلسفه ی هدایت انسان که لاجرم در مسیر هدایت الهی و ربوبیت او قرار دارد، فلسفه ی گمراهی و چگونگی قانون گمراهی یا ضلالت و عوامل مؤثر و دخیل در حرکت صعودی ِجهان هستی همچون عشق و شوق و در هدایت انسان مثل اشتیاق و پاسخ الهی؛روشن و تبیین می شود.رابطه ای وثیق و ناگسستنی میان هدایت تکوینی و هدایت تشریعی وجود دارد که میتوانآن را از نوع رابطه میان ظاهر و باطن یک امر واحد دانست.در حقیقت هدایت تشریعی ظهور و تجلی هدایت تکوینی محسوب میشود.دو معنای مختلف هدایت یعنی ارائه طریق و ایصال به مطلوب نیزبا نظر دقیق و ظریف چنین رابطه ای دارد.ربوبیت تامه و کامل و مطلق حق متعال در جهان هستی باعثایجاد همه هدایت ها و حرکت ها است که همه آنها از فیض منبسط او صادر شده و به سوی او انتها مییابد.که این نزول، (رحمانیت) و صعود آنها (رحیمیت) ظهور و تحققِ این دو صفتِخداوند متعال است که هر دو آنها در همه لحظات، همه هستی را فرا گرفته اند.
  • تعداد رکورد ها : 63