جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 364
بررسی آداب و رسوم خانقاهی در متون منثور متصوفه تا قرن هفتم هجری
نویسنده:
فاطمه سادات طاهری ، زهرا کوچکی سنجانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاشان : دانشگاه کاشان ,
چکیده :
در دوره­ های اولیه تشکیل تصوف به تدریج صوفیان با محوریت مشایخ برجسته، خانقاه­ ها را به عنوان بزرگترین و گسترده ­ترین نهاد اجتماعی متصوفه تشکیل دادند. پس از تثبیت تصوف، خانقاه در عرفان اسلامی- ایرانی به عنوان جایگاه تجمع مشایخ و صوفیان و در نتیجه تربیت مریدان قرار گرفت. خانقاه­ ها نقش و اهمیت بسزایی در پرورش، تربیت و تکامل مریدان داشتند. از آنجا که برای زندگی مسالمت ­آمیزِ گروهی، رعایت آداب و مقرراتی خاص ضرورت دارد؛ پس بر طبق این قاعده، بزرگان طریقت نیز برای ایجاد آرامش و فراغت خاطر که لازمۀ ذکر و عبادت و خودسازی است در نظام خانقاهی که مکانی برای زندگی دسته­جمعیِ صوفیان بود به وضع آداب و رسومی خاص پرداختند که این آداب، مقررات لازم ­الاجرایی را برای مریدان از قبل از ورود ایشان به خانقاه تا هنگام خروج در نظر می ­گیرد تا ضمن فراهم­ ساختن امنیت خاطر صوفیان در خانقاه با وضع قوانین خاصِ ناظر بر تنبیه و مجازات افراد خاطی با جلوگیری از بروز اختلاف میان ایشان به تکامل عرفانی و بخصوص اخلاقی آن‌ها کمک کند. نگارندگان این مقاله می­ کوشند برای اولین ­بار به هدف انعکاس نقش و اهمیت خانقاه ­ها در رشد و تکامل عرفان اسلامی، آداب و رسوم خانقاهی را براساس برجسته­ ترین متون منثور صوفیه تا قرن هفتم هجری که دورۀ عرفان عملی محسوب می‌شود، بازنمایند.
صفحات :
از صفحه 67 تا 98
بررسی تحولات درزمانی تعاریف عرفان و تصوف بر اساس متون نثر صوفیه تا سدۀ سیزدهم هجری
نویسنده:
مهدی رضائی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاشان : دانشگاه کاشان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عرفان و تصوف اسلامی، میراث معنوی تمدن اسلامی است که از بدو پیدایش تاکنون تحولات بسیاری یافته و به سبب عوامل درونی انشعاب­های فراوانی درآن ایجاد شده ­است. یکی از مهم­ترین عرصه‌های ظهور این انشعاب­ها در تعاریفی است که مشایخ و صوفیان از تصوف و عرفان ارائه داده ­اند. در این پژوهش سعی ­می ­شود به شیوۀ تحلیل محتوا، و رویکرد درزمانی، با مطالعۀ­ کتب معتبر نثر صوفیانۀ فارسی از ابتدا تا سدۀ سیزدهم هجری و استخراج و دسته ­بندی تعاریف، سیر تحولات این تعاریف در سده­ های مختلف بررسی شود. این مقاله مشخص ­می­ کند که گذر زمان چه تغییراتی در تعاریف عرفان و تصوف ایجاد کرده و همچنین عوامل ایجاد تفاوت­ها در تعاریف را بررسی ­می­ کند. با دسته­ بندی و بررسی درزمانی تعاریف، می­ توان­ گفت در تعاریف ارائه­ شده در طول این سده ­ها قطعاً همیشه شش محور اساسی مورد توجه­ بوده ­است که ریاضت، تصفیۀ درون، مباحث نظری، دشواری تعریف، مقایسه با دیگر نحله‌ها و نتایج سلوک از آن ­جمله ­اند؛ اما توجه به محورهای تعاریف در سده ­های مختلف یکسان نیست؛ به­ گونه ­ای­ که مثلاً محور نتایج سیر سلوک در سده‌های چهارم، هشتم و نهم هجری بیشتر مورد توجه ­بوده ­است؛ در حالی ­که در دیگر قرن­ها کمتر بدان توجه ­شده‎ که این امر خود معلول عوامل زمانی است.
صفحات :
از صفحه 39 تا 66
مفهوم «تقلیب عشق کبریا» در متون صوفیه (با تأکید بر آثار مولانا)
نویسنده:
داود اسپرهم
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاشان : دانشگاه کاشان ,
چکیده :
عشق، عمیق ­ترین و محوری ­ترین مفهوم در اندیشه و سلوک صوفیانه است. از منظر هستی ­شناسیِ صوفیانه، هستی قائم به عشق است و از منظر سلوک و اخلاق، عشق حبل­ المتین صوفی برای تعالی سعه وجودی تا مرتبه فناست. مشهور است که عشق هیچ نظم و آداب و ترتیبی ندارد؛ اما با این ­حال دارای مراحل، مراتب و شرایطی است که فهم دقایق ­آن برای اهل­ حقیقت و نیز برای اهل تحقیق اجتناب ­ناپذیر است. در این مقاله به نکته ­ای اساسی دربارۀ تقسیمات و مراتب عشق و مجموعه ­ای از مفهوم­سازی­های مرتبط با آن پرداخته­ شده ­است. تقلیب عشق در طول حرکت حبّیِ سلوک کبریا به مرحله ­ای میانی اشاره­ می­ کند که بدون لحاظ این موقف/موقعیتِ واسط، راهیابی به مقام نهایی یعنی اتحاد عاشق با معشوق در عشق امکان­ پذیر نیست. «تقلیب عشق» موقعیتی است که در آن بیشترین شطحیات و هیجانات روحی صوفیه به ­وقوع پیوسته و حکایات و شکایات ایشان را مشحون از بیانات متناقض ­نما کرده ‎است. در این مقاله مفهوم اساسی «تقلیب عشق» و حوزه شناختی و معنایی آن در متون صوفیه به خصوص در مثنوی مولوی بررسی ­شده ‎است.
صفحات :
از صفحه 5 تا 38
تصحیح انتقادی و تحلیل ساختاری یک بیت عرفانی از دیوان حافظ
نویسنده:
علیرضا فولادی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاشان : دانشگاه کاشان ,
چکیده :
در مقاله حاضر، به تصحیح و تحلیل بیت عرفانی: "این‌همه شعبده خویش که می‌کرد اینجا / سامری پیش عصا و ید بیضا می‌کرد"، از دیوان حافظ پرداخته‌ شده و کوشش می ­شود نشان داده شود که در تصحیح‌ها و شرح‌های دیوان خواجه شیراز تا چه اندازه از قواعد زبان حافظانه در تصحیح و شرح این بیت غفلت ورزیده‌اند. مفهوم تصحیح در اینجا، ترجیح یکی از ضبط‌های موجود بیت با روش انتقادی است. همچنین تحلیل بیت با روش ساختاری انجام گرفته است. برای این منظور، ابتدا پنج نقطه اختلاف بیت شناسایی شده و از میان داده‌های موجود، ضبط‌های ارجح انتخاب و سپس به واکاوی ساختارهای زبانی، ادبی و معنایی آن پرداخته‌ شده است. نگارنده این مقاله‌، سرانجام نتیجه می‌گیرد که ضبط نسخه‌های مصحح خلخالی و قزوینی- غنی برای بیت مورد نظر ارجح است؛ ضمن این که اولاً سامری، فاعل جمله مصراع اول است؛ ثانیاً ضبط «شعبده خویش» به این گفته سامری بازمی‌گردد که «وَ کَذلِکَ سَوَّلَت لی نَفسی»؛ و این‌گونه نفس من [به صدا درآوردن گوساله طلایی را] برایم آراست(قرآن: طه، 96)؛ ثالثاً تعبیر «پیش عصا و ید بیضا» تعبیری است برای بیان اثرپذیری سحر سامری از معجزات حضرت موسی(ع) و باز، این گفته سامری را مطمح نظر دارد که: «فَقَبَضتُ قَبضَه مِن اَثَرِ الرَّسولّ فَنَبَذتُها»؛ مشتی [خاک] از جای پای آن فرستاده [که جبرائیل باشد] برداشتم و بر آن [گوساله طلایی] پاشیدم(همان)؛ رابعاً کل بیت حاکی از باور حافظ به مسأله «استدراج» است که جزو مسائل تخصصی عرفانی محسوب می­ شود و خواجه شیراز می‌کوشد آن را در پرده بگوید تا احیاناً پیرامون یک شخصیت کرامات‌نمای زمانه‌اش نظری داده باشد
صفحات :
از صفحه 189 تا 214
نشانه‌شناسی غزلی از مولانا
نویسنده:
یداله محمّدی ، مصطفی گرجی ، احمد پارسا
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاشان : دانشگاه کاشان ,
چکیده :
مولانا جلال‌الدّین محمّد بلخی(604 – 672ق) از شاعران و عارفان بزرگ ایرانی است. درک مفاهیم غزلیّات مولوی برای کسانی که آشنایی کمتری با ذهن و زبان او دارند، دشوار است. وجود اصطلاحات عرفانی، وسعت اطّلاع او از دانش‌های گوناگون شرعی، مسائل ادبی و فرهنگ عمومی اسلامی از دلایل این امر شمرده می‌شوند. علی‌رغم روند رو به رشد مولوی‌پژوهی در چند دهۀ اخیر و تلاش‌های ارزندۀ مولوی‌پژوهان هنوز نکات درخور تأمّل بسیاری در تفسیر برخی از غزلیّات این سرایندۀ توانمند به چشم می‌خورد و جای پژوهش‌های بایستۀ بسیاری در این عرصه خالی است. بررسی انواع نشانه‌ها(رمزگان‌ها) در غزلیّات شمس از مواردی است که کمتر بدان پرداخته شده است. پژوهش حاضر با عنوان «نشانه‌شناسی غزلی از مولانا» به واکاوی نشانه‌های عرفانی و ادبی در یکی از غزل‎های مولانا به مطلع: ای رستخیز ناگهان، وی رحمت بی‌منتها ای آتشی افروخته در بیشۀ اندیشه‌ها پرداخته و رابطۀ میان دالّ‌ها و مدلول‌ها(دلالت) را نشان داده است: پژوهش حاضر از نوع توصیفی– تحلیلی است و داده‌ها با استفاده از شیوۀ تحلیل محتوا به روش کتابخانه‌ای و سندکاوی و بر اساس دانش نشانه‌شناسی بررسی و تجزیه و تحلیل شده است. وجود واژه‌های «آتش، جان، حاجب، خامش، خورشید، رحمت، رنگ، زندان، ساقی، سکر، طالب، عقل، علم، کین، مست و مفتاح» به عنوان نشانه‌های عرفانی و «قافیۀ میانی»، «مجاز و اغراق»، «زنجیره‌های باهم‌آیی»، «غلبۀ وجه تفسیری»، «بهره‌گیری هنرمندانه از بحور عروضی» و «غنای موسیقی کناری» به عنوان بخشی از نشانه‌های ادبی در این غزل از یافته‌های این مقاله است.
صفحات :
از صفحه 147 تا 180
اختلافات شمس با مولوی در آراء، اندیشه ها و داوری ها
نویسنده:
کبری صدیقی ، رضا روحانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاشان : دانشگاه کاشان ,
چکیده :
شمس تبریزی با جلال­ الدین مولوی علیرغم شباهت­ ها و اشتراکات فکری و عقیدتی مشهور و مورد انتظاری که دارند و علیرغم تأثیر و تأثر فراوان از یکدیگر، در موارد و مباحث متعددی نیز با یکدیگر اختلاف نظر و یا اختلاف عقیده دارند که گاه آشکار و گاه کمی پوشیده اما قابل‌کشف و استنباط و بیان است. در مقاله حاضر کوشش شده تا با روش مقایسه­ ای، برخی از این نوع اختلاف نظرها از آثار و اقوالشان استخراج و معرفی گردد و موارد لازم آن، جهت شناخت بیشتر از این دو شخصیت بزرگ عرفان عاشقانه، مورد بحث و تحلیل قرار گیرد. برای روشمندی بیشتر، مباحث تحت سه عنوان دسته‌بندی شده تا تفاوت یا اختلاف فکری آن دو، در جنبه‌های مختلف آرا و اندیشه‌ها و تأویلات و داوری­ها تشریح یا تبیین شود. دستاورد مشخص مقاله آن است که شمس با مولوی، دستِ­ کم از حیث اندیشه‌ها(در سه موضوع)، تأویل و تفسیر آیات و روایات(در پنج مورد)، و نیز داوری­هایشان درباره پیامبران و عارفان(درباره سه پیامبر و هفت عارف) اختلاف و یا تفاوت نظر دارند که این موارد و موارد مشابه، همواره باید در مطالعات تطبیقی در دو حوزه مولوی‌پژوهی و شمس‌پژوهی، مورد توجه و بررسی محققان قرار گیرد.
صفحات :
از صفحه 95 تا 122
ولایت و ولی از نظرگاه شمس تبریزی و بررسی بازتاب آن در مثنوی مولوی
نویسنده:
محمد خدادادی ، مهدی ملک ثابت، یدالله جلالی پندری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاشان : دانشگاه کاشان ,
چکیده :
موضوع ولایت و ولی، یکی از محوری ترین موضوعات مطرح شده در عرفان اسلامی، است که غالب عرفا درباره آن، موضوعات و مباحث گوناگونی را مطرح کرده ­اند. بی­ شک یکی از بزرگ­ترین عارفان مسلمان، شمس ­الدین محمد تبریزی، معرفت­ اندیش نام­ آور قرن هفتم هجری است که تحول بنیادینی بر تفکرات مولانا جلال­ الدین مولوی نهاد و نحله جدیدی از فرهنگ عرفانی را پایه‌گذاری کرد. شمس تبریزی در تنها اثر به جا مانده از خویش؛ یعنی مقالات، نظریه­ های جالبی در ابواب مختلف عرفانی از خود به یادگار گذاشته است که هر کدام از آن­ها کم ­نظیر و گاه بی ­نظیر است. کتاب مقالات شمس که مجموعه ­ای از منقولات پراکنده شمس تبریزی است، ساختار منظمی ندارد به همین دلیل، یافتن یک موضوع خاص از میان انبوهی از سخنان پراکنده او کاری بسیار دشوار و دیرباب است که مستلزم دقت و صرف وقت فراوان است. در این پژوهش ضمن تشریح نظریات شمس تبریزی درباره ولایت و رویکردهای وی به این موضوع، آرای وی در این مورد طبقه ­بندی و با آرای عارفان نامدار قبل و هم عصر او مقایسه شده است. علاوه بر این تلاش شده میزان بازتاب آرای شمس تبریزی در کتاب مثنوی مولوی نشان داده­ شود و تأثیر آن عقاید بر مثنوی مولوی بررسی شود. شمس تبریزی، نظریات بدیع و جالبی درباره ولایت عرضه کرده که نظیر آن­ها در آثار سایر عرفا و حتی در نزد مولوی یافت نمی­ شود. مباحث مربوط به معنای ولایت، اوصاف اولیا، پنهان بودن اولیا و راه شناخت اولیا از جمله موضوعاتی است که شمس تبریزی مطرح کرده که در این مقاله، نظریات بدیع شمس درباره این موضوعات، تبین و تشریح شده و میزان بازتاب آن­ها در مثنوی نشان داده شده است.
صفحات :
از صفحه 63 تا 94
تأثیر اسرارنامه عطار بر گلشن راز شبستری بر اساس نظریه بینامتنیت
نویسنده:
اصغر اسمعیلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاشان: دانشگاه کاشان,
چکیده :
بینامتنیت حضور صریح و اعلام شده یا ضمنی متنی در متن دیگر است که ممکن است هر دو متن از نظر زمانی نزدیک به هم یا یکی مقدم بر دیگری باشد؛ همچنین در متونِ با زمینه های موضوعی مشترک اثرپذیری متون از همدیگر می تواند بیشتر باشد. با این دیدگاه اسرارنامه عطار نیشابوری در جایگاه پیشمتن و گلشن راز شیخ محمود شبستری به عنوان پس متن بررسی شد و با تطبیق این موارد با مباحث نظری بینامتنیت، چگونگی و میزان تأثیرپذیری شبستری از عطار نشان داده شد. حضور اسرارنامه در گلشن راز از عنوان و وزن منظومه آغاز می شود و به شکل های مختلف لفظی و معنوی و آشکار و ضمنی در متن ادامه می یابد؛ شبستری گاه با گسترش مضامین عطار، صبغه تعلیمی اثر خود را بیشتر می کند و گاه با بهره برداری های ضمنی و اقتباس از مفاهیم و تلمیحات و تصویرهای شعری شیخ نیشابور در عرضه متن عرفانی به زبانی دیگر می کوشد. هرچند نگارنده این مقاله درصدد نشان دادن نمودهای بینامتنیت اسرارنامه و گلشن راز است؛ اما همچنین به این نتیجه رسید که تنفس عطار و شبستری در فضای فکری و فرهنگی مشترک، همسانی آثار آنها را در لفظ و محتوا موجب شده است؛ به گونه ای که هر دو از آبشخورهای معرفتی عظیم عرفان اسلامی همچون قرآن و حدیث و برخی اندیشه های کلام اسلامی مشروب شده اند و حضور زیرمتن اسرارنامه در رومتن گلشن راز از این منظر معنی پیدا میکند؛ با توجه به اینکه شبستری به مطالعه آثار ابن عربی نیز می پرداخته، برخی مفاهیم اصلی اندیشه ابن عربی نیز درگلشن راز مشهود است که اشارهای گذرا به آنها هم شده است.
صفحات :
از صفحه 5 تا 34
برخی از وجوه تمایز متون عرفانی نسبت به آثار غیرعرفانی ( با تأکید بر امهات آثار عرفانی قرون 6 -9 )
نویسنده:
مهوش واحدوست , یاسر رحمتی
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاشان : دانشگاه کاشان ,
چکیده :
ادبیات عرفانی یکی از مقوله هایی است که بخش گسترده ای از ادب فارسی را به خود اختصاص داده است. عرفان با توجه به گستردگی اش، فراز و نشیب های فراوانی به خود دیده است. علاوه بر این، تأثیر آن بر حوزه های دیگر نیز قابل توجه است. عرفان از جمله موضوع های مهمی است که در مورد آن، دیدگاه های مختلف و حتی گاهی متضاد با یکدیگر ارائه شده است. در پی این امر است که مکتب های عرفانی متعددی بنابر سلائق مختلف، در طول تاریخ شکل گرفته است که در سیر ادب فارسی نیز می توان صبغه های مختلفی از آن را مشاهده کرد. در این پژوهش، کوشش شده است که سیر این جریان از قرن ششم تا قرن نهم، مورد بررسی قرار گیرد، از این رو در آغاز مختصری از کلیات موضوع ارائه، سپس به مشخصات بنیادین آن پرداخته شده است. به علاوه به علت کثرت آثار عرفانی این عصر، سعی شده است تا از کتب مهم عرفانی این دوره، مثلاً: حدیقۀ سنایی، مثنوی مولوی و...یاد شود. پس از به دست دادن شاخصه های متون عرفانی، از جمله در سطح زبان، مضمون، اصطلاحات خاص صوفیه و... کوشش شده است تا نمود این شاخص ها در تک تک آثار، یعنی؛ عبهر العاشقین، حدیقۀ سنایی، سیر العباد إلی المعاد سنایی، الهی نامه، منطقالطیر، مختارنامه، دیوان و اسرارنامۀ عطار، اسرارالتوحید، فیه مافیه، غزلیات شمس و مثنوی معنویِ مولوی و غزلیات حافظ مشخص شده، مورد ارزیابی قرار گیرد.
صفحات :
از صفحه 209 تا 252
نگاهی تحلیلی به رابطۀ معنوی سلطان ولد و مشایخ طریقۀ مولویه
نویسنده:
داود واثقی خوندابی , مهدی ملک ثابت , محمد کاظم کهدویی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاشان: دانشگاه کاشان,
چکیده :
بهاءالدین محمد، معروف به سلطان ولد، یکی از قدرتمندترین مشایخ طریقۀ مولویه محسوب می شود. او همواره مشایخ و بزرگان مولویه را تکریم و از اوامر پیرانۀ آنها اطاعت می کرد. سلطان ولد نه تنها سر سپرده پدر خود بود، بلکه صحبت سید برهان الدین محقق ترمذی را نیز درک کرد. او از زمره کسانی بود که به حقیقت وجودی شمس تبریزی پی برد و شمس نیز اسرار الهی را در گوش جانش دمید. علاوه بر این، سلطان ولد از خلافت صلاح الدین زرکوب احساس خشنودی می کرد و او را شاه دو جهان و یکتای عالم می دانست. وی حسام الدین چلبی را نیز شیخ خود دانسته، معتقد بود که با تمسک به ولایت الهی او به کعبۀ مقصود می توان رسید. پس از مرگ حسام الدین، سلطان ولد پشتیبان معنوی خود را از دست داد و در فراق او به گریه و زاری پرداخت؛ اما حسام الدین به خواب او آمد و به سوی کریم الدین بکتمر هدایتش کرد. سلطان ولد اگر چه به مدت هفت سال از افاضات معنوی این مرشد بهره می گرفت، اما او را به - مریدان معرفی نکرد. نگارندگان چند عامل را در گمنام ماندن کریم الدین بکتمر دخیل می دانند: 1 - حب مفرط مریدان به سلطان ولد؛ 2- میل سلطان ولد به مقدس نشان دادن خاندان مولوی؛ 3 قدرت اجتماعی سلطان ولد و شهرت گریزی کریم الدین؛ 4- عقاید عرفانی سلطان ولد. در این جستار بر آنیم تا ارتباط معنوی سلطان ولد را با مشایخ طریقۀ مولویه بررسی کنیم.
صفحات :
از صفحه 131 تا 162
  • تعداد رکورد ها : 364