جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1287
دنس اسکوتوس و تفکّر جدید غرب
نویسنده:
مهدی عباس‌زاده ولوجردی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
الف. موضوع و هدف رساله:موضوع رساله، بررسی افکار یوهانس دنس اسکوتوس است. درباره آراء اسکوتوس تا کنون کار مستقلی در کشور انجام نشده است. هدف رساله جبران این نقیصه می‌باشد.ب. مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسش‌ها و فرضیه‌ها:در تنظیم رساله، به چهار دسته منابع و آثار رجوع و ارجاع شده است:1) آثار اصلی اسکوتوس که از زبان لاتینی به انگلیسی ترجمه شده است و از این میان بنابر جست وجوهای انجام شده در پایگاه‌های اینترنتی ناشران غربی عنوان چهارده اثر استقراء و از این تعداد، ده اثر یافت شد و مورد استفاده قرار گرفت. در این رساله، کمبود آثار اسکوتوس از طریق رجوع به متون دست دومی که مستقیماً به آثار اسکوتوس ارجاع داده‌اند، جبران شده است. 2) آثاری به زبان انگلیسی که همه یا بخشی از آن‌ها به تفکر اسکوتوس اختصاص یافته و عمدتاً توسط اسکوتوس‌شناسان متقدم و متأخر و برخی مورخان فلسفه مدرسی نگارش یافته‌است. 3) آثار ابن‌سینا به زبان عربی، به ویژه کتاب «الهیات شفاء» که توسط اسکوتوس مطالعه و بهره‌گیری شده است. و 4) آثار اصلی فلاسفه جدید غرب به زبان‌های انگلیسی و فارسی.چارچوب نظری رساله به این ترتیب است که ابتدا ترسیمی از وضعیت علمی ـ فرهنگی غرب در قرن سیزدهم میلادی به ویژه دانشگاه‌های مطرح اروپایی و جریان‌های فکری و رویدادهای مهم و تبیین زندگی‌نامه و معرفی اجمالی آثار اسکوتوس انجام شده است. سپس به تبیین آراء معرفت‌شناختی، وجودشناختی (مابعدالطبیعی)، کلامی (خداشناختی)، فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست و نیز بیان تأثیرپذیری اسکوتوس از ابن‌سینا از طریق ارجاع به متون اصلی این دو متفکر پرداخته شده است. پس از آن، حضور و نمود فکر اسکوتوس از زمان وی تا طلیعه تفکر جدید غرب، از طریق معرفی مکتب اسکوتوس، مکتب اصالت تسمیه، جریان رنسانس و نقد فلسفه مدرسی و اصلاحات دینی در سنّت پروتستان تبیین شده است. سپس حضور و نمود فکر اسکوتوس در آراء فلاسفه جدید غرب و تلقی ژیلسون از آن و نیز جهات کلی این حضور و نمود فکری مطرح و مشخصاً از جهات معرفت‌شناسی، حیث صوری و تمایز صوری، وجودشناسی، بحث کلیات و فردیت، نامتناهی و اصالت اراده اسکوتوس، در مقایسه با آراء متفکران جدید غرب، مشتمل بر بیکن، دکارت، لایب نیتس، کانت، شوپنهاور، نیچه، پِرس، هوسرل و هایدگر سخن به میان آورده شده است. در انتهای رساله، یک بررسی مقایسه‌ای میان آراء اسکوتوس و ابن‌سینا در عرصه‌های یاد شده مطرح شده است.پرسش‌های اصلی رساله بدین شرح است:آیا تفکر ابن‌سینا بر آراء فلسفی و کلامی اسکوتوس تأثیر داشته است؟نقدهای اصلی اسکوتوس بر فلاسفه و متکلمان قبلی در دو عالَم اسلامی و غربی کدام است؟نوآوری او در عرصه‌های مختلف فکری چیست؟آیا تلقی ژیلسون از تأثیر اسکوتوس بر تفکر جدید غرب صحیح است؟اسکوتوس در کدام جنبه‌های فکری، در تفکر بعدی، به ویژه فلسفه جدید غرب، حضور و نمود دارد؟فرضیه رساله، اثبات تأثیرپذیری فکری اسکوتوس از ابن‌سینا و حضور و نمود کاملاً آشکار افکار اسکوتوس در تفکرات بعدی به ویژه آراء فلاسفه جدید غرب است.پ. روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه مورد تحقیق، نمونه‌گیری و روش‌های نمونه‌گیری، ابزار اندازه‌گیری، نحوه اجرای آن، شیوه گرد‌آوری و تجریه و تحلیل داده‌ها:تعریف مفاهیم اصلی تفکر اسکوتوس:تمایز صوری: تمایزی است که ذهن در یک چیز، میان دو یا چند حیث صوری، تشخیص می‌دهد و حدّ واسط تمایز واقعی و تمایز ذهنی است.متعلّق طبیعی عقل: چیزی است که عقل در فرآیند طبیعی ادراک، به گونه‌ای اولی و بالذات با آن مواجه می‌شود و می‌تواند آن را ادراک کند.معرفت شهودی: شناخت یک متعلّق یا عین یا شیء جزئی است تا آن‌جا که واقعاً وجود دارد و برای عقل، حاضر است.استعلایی: امری استعلایی است که در تحت مقولات عشر قرار نگیرد و اصطلاحاً فوق‌المقوله باشد.تمایز وجهی: تمایزی است که در میان درجات شدت و ضعف یک چیز واحد و مشترک روی می‌دهد و این مسئله به خود طبیعت آن چیز باز می‌گردد، نه به برداشت ذهنی انسان.مفهوم اوّلی و مفهوم ثانی: مفهومی اولی است که می‌تواند مستقیماً بر واقعیت اِعمال شود و مفهوم ثانی در اثر تفکر درباره مفهوم اولی حاصل می‌شود.مشترک معنوی: لفظ کلی آن‌گاه که به یک معنا بر مصادیق و افراد آن حمل شود، مشترک معنوی است.طبیعت مشترک: همان کلی طبیعی است که هم در ذهن و هم در ضمن افراد خارجی یکامر کلی، حاضر است.اصل فردیّت: اصلی است که مبدأ جزئیت اشیاء جزئی واقعی است و با طبیعت مشترک، جمع می‌شود.معرفت طبیعی: معرفتی است که از حسّ آغاز شود و از طریق قوه خیال که صورت معقول را می‌سازد به عقل منتقل شود.معرفت فراطبیعی: معرفتی است که با ابزار طبیعی ادراک (حس، خیال و عقل) پدید نمی‌آید، بلکه دارای مبدأ فوق‌طبیعی است.مکتب اصالت اراده: اعتقاد به آزادی و استقلال اراده الهی از عقل الهی و اراده انسانی از عقل انسانی است.روش تحقیق، توصیفی تحلیلی تطبیقی است.جامعه مورد تحقیق: ــــــــنمونه‌گیری و روش‌های نمونه‌گیری و ابزار اندازه‌گیری: ــــــــــــنحوه اجرای تحقیق: ابتدا مطالعات تفصیلی درباره موضوع رساله و با استفاده از آثار و متون مرجع انجام گرفت. در مرحله بعد، فیش‌برداری در حد مورد نیاز انجام شد. سپس ضمن پردازش اطلاعات، ناظر به مطالعات تفصیلی و فیش‌برداری‌های انجام شده، تدوین و نگارش رساله آغاز و پس از پایان هر بخش، اصلاحات مورد نیاز اِعمال گردید.شیوه گردآوری داده‌ها کتابخانه‌ای است.شیوه تجزیه و تحلیل داده‌ها تفکر و تأمل در آراء و نظریات اسکوتوس و متفکرانی است که بر تفکر او تأثیر داشته‌اند و یا تفکر اسکوتوس در آراء آن‌ها حضور و نمود دارد.ت. یافته‌های تحقیق:تفکر اسکوتوس از آراء فلسفی ابن‌سینا کاملاً تأثیر پذیرفته است.اسکوتوس نقدهایی بر متفکران قبلی در عالَم شرق و غرب، و نوآوری‌هایی در موضوعات مهم فلسفی و کلامی و فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست دارد.تلقّی اتین ژیلسون از تأثیر اسکوتوس بر تفکر جدید غرب صحیح به نظر نمی‌رسد.اسکوتوس در جنبه‌های مهمّی، در تفکر بعدی اعمّ از مکتب اصالت تسمیه، جریان رنسانس و نقد فلسفه مدرسی،‌ جریان اصلاحات دینی در سنّت پروتستان، و تفکر جدید غرب از بیکن تا هایدگر حضور و نمود کاملاً آشکاری دارد.ث. نتیجه‌گیری و پیشنهادها:نتایج رساله در قالب یافته‌های تحقیق (بند قبل) بیان شد.پیشنهادها: مناسب است هر یک از موضوعات فصول رساله، در قالبی مجزّا تبدیل به یک تحقیق مستقل شود و به‌گونه‌ای تخصصی مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. هم‌چنین مناسب است در تحقیقات بعدی در زمینه افکار اسکوتوس، به آثار اصلی او به زبان لاتینی رجوع و ارجاع شود.
تبیین و تحلیل انتقادی عناصر اصلی فلسفه تکنولوژی هیدگر
نویسنده:
محمدمهدی موسوی‌مهر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
الف. موضوع و طرح مسئله (اهميت موضوع و هدف):هيدگر جزء اولين كساني است كه موضوع تكنولوژي را به طور جدي و به گونه اي فلسفي مورد مداقه قرار مي دهد. او با اشاره به مفهوم «بودن در جهان»، تحليل پديدارشناختي از محيط روزمره ارايه مي كند. اگرچه تمركز اصلی هايدگر بر موضوع تكنولوژي بعد از وجود و زمان و در "پرسش از تكنولوژي" شكل مي گيرد اما این اندیشه هیچ گاه پیوند خود را با عناصر اصلی اندیشه هیدگر از دست نداده است. ذات تكنولوژي به هيچ وجه امري تكنولوژيك نيست. علاوه برآن نبايد تكنولوژي را امري خنثي تصور كرد زيرا در آن صورت تسليم آن خواهيم شد. هيدگر براي بيان منظور خود درباره تكنولوژي، به سراغ افلاطون و ارسطو مي رود و از تحليل مفهوم پوئیسيس و تخنه كمك مي گيرد تا نشان دهد كه ماهيت تكنولوژي ربطي تام با انكشاف دارد. به نظر او انكشاف حاضر در تكنولوژي جديد، نوعي تعرض است. تعرضي كه همان چهارچوب بندی است و به دنبال اين است که طبيعت تامين كننده انرژي باشد.منشاء پيدايش علم جديد هم نگاه تكنولوژيكي است زيرا نگرش و رفتار متمایل به چهارچوب بندی در بشر، باعث پيدايش علوم دقيقه جديد مي شود. او قائل به اين نيست كه بايد با تكنولوژي به مبارزه پرداخت بلكه نظر او اين است كه نبايد نسبت به آن غافل بود. در نهايت راه چاره اي كه او براي رهايي از اين خطر مطرح مي كند وارستگي و تامل درباره تكنولوژي در قلمرو هنر است. اهمیت این تحقیق به ویژه با تاکیداتی که در جامعه ما بر آراء هیدگر وجود دارد اما عموما به نظریات او در باب علم کمتر توجه می شود، مضاعف خواهد بود. همچنین تحقیقاتی از این دست می تواند برخی سوء تعبیرها که درباره هیدگر وجود دارد را برطرف نماید.ب. مباني نظري شامل مرور مختصري از منابع، چارچوب نظري و پرسش‌ها و فرضيه‌ها:تا قبل از هيدگر تعاريف معمولي از تكنولوژی و حتي تعاريف فلسفي نوعي تعاريف ابزاري و مبتني بر رويكردي جامعه شناختي بوده است. اما هيدگر با تبيين هستی شناختي كه از تکنولوژی ارايه مي دهد، افق جديدي را در فهم تكنولوژي مي گشايد كه مسبوق به سابقه نيست. اما اين تحليل از تكنولوژی چنان با تعابير پيچيده و دشوار فلسفي آميخته است كه استفاده از ديدگاه او براي اهل فلسفه و خصوصا غير اهالي فلسفه تا حدودي ناممكن مي شود. لذا لازم است براي برطرف كردن ابهامات و پيچيدگيهاي تبيين هيدگر از تكنولوژی و قابل استفاده كردن آن براي ديگر شاخه هاي علوم انساني و حتي علوم پايه نياز جدي به بررسي ديدگاه هيدگر باشد. بنابراین منظور اصلی از این تحقیق تبیین و تحلیل عناصر اصلی فلسفه تکنولوژی هیدگر و بیان نقاط مبهم آن است. پرسش هاي تحقيق :الف) پرسش اصلي :تكنولوژي جديد چگونه وجودي است كه ذات آن بايد بر اساس تعريف جديدي از عليت و در نسبت با حقيقت و هنر و معرفت معرفي شود؟ب) سوالات فرعی1- چگونه تكنولوژي از ماهيت (ذات) تكنولوژي متمايز مي شود؟2- تعريف جديد هيدگر از عليت چيست؟3- نسبت انكشاف با پوئيسيس و ماهيت تكنولوژي چيست؟4- نسبت تخنه با هنر و حقيقت چيست؟5- نسبت علم جديد و تكنولوژي چيست؟6- گشتل چيست؟7- نسبت گشتل با تقدير و آزادي و خطر و نجات بخشي چيست؟8- نسبت آزاد با تكنولوژي به چه معناست؟9- نسبت هنر و تكنيك جديد چيست؟فرضیه تحقیقاساسا چنین تحقیق هایی چون از نوع اکتشافی هستند نمی توانند با فرضیه آغاز شوند. پ. روش تحقيق شامل تعريف مفاهيم، روش تحقيق، جامعه مورد تحقيق، نمونه‌گيري و روش‌هاي نمونه‌گيري، ابزار اندازه‌گيري، نحوه اجراي آن، شيوه گرد‌آوري و تجزيه و تحليل داده‌ها:در این تحقیق با مراجعه به منابع دست اول شامل متون اصلي هيدگر و استفاده از منابع دست دوم، شامل کتاب ها، مقالات، شروح و تعليقه هاي موجود در باب فلسفه تكنولوژي که مرتبط با مباحث هيدگر است و همچنین مراجعه به مقالات و آثار منتشر شده در نمايه ها، پايان نامه ها و مجلات معتبر علمي داخلي و خارجي كوشش شده است بر اساس مطالعه كتابخانه اي به بررسي و تحليل مسايل مطروحه پرداخته شود.ت. يافته‌هاي تحقيق:در نظر هیدگر تکنولوژی هم هستی را به عقب نشانده است، هم تفکر را محدود و بی خاصیت کرده و هم زبان را از کار انداخته است. یعنی از همان دوره افلاطون که تکنولوژی تحقق یافته است به تدریج چنین پیامدهایی را به بار آورده است تا به امروز که در نقطه اوج تحقق تکنولوژی هر یک از عناصر یاد شده، در نهایت دوری از مراتب اصیل خود گرفتار آمده اند. بر این اساس می توان تحلیل هیدگر از تکنولوژی را زمینه ساز درک عمیق ذات تکنولوژی دانست و این همان چیزی است که هیدگر همواره بر آن تاکید کرده است. به همین دلیل امروزه در نظر بسیاری از محققین، فلسفه تکنولوژی هیدگر، مهم ترین گرایش در فلسفه تکنولوژی است و هیدگر هم به عنوان مهم ترین فیلسوف تکنولوژی شناخته می شود. چرا که مبانی یاد شده با روابطی در هم تنیده و در خلاقیتی بی نظیر تفکری را پیش روی ما می گزارد که می توان آن را فلسفه پدیدارشناسانه تکنولوژی نامید. عناصر موجود در فلسفه هیدگر توانسته اند نظامی استوار در باب تبیین و تحلیل تکنولوژی پدید آورند و این نظام مند بودن ناشی از این است که تفکری اصیل در پس این عناصر وجود دارد. زیرا از همان ابتدا که هیدگر تکنولوژی جدید را در نظر می آورد، متوجه هستی است و به دنبال این است که شیوه انکشاف هستی را در دوره معاصر بنمایاند. نتیجه ای که او بدان دست می یابد این است که شیوه انکشاف هستی در دوره معاصر «تکنولوژی» است.ذات تکنولوژی همان گشتل است و گشتل شیوه خاصی از انکشاف هستی در دوره معاصر است که در علم جدید بروز و ظهور می یابد و تحلیل هیدگر از انکشاف در حقیقت، همان بیان اصول هستی شناسانه فلسفه هیدگر است که وقتی به بررسی سرگذشت هستی – به ویژه در دوره معاصر- می پردازد به تحلیل تکنولوژی منجر می شود. بر این اساس می توان فلسفه تکنولوژی هیدگر را نه به عنوان یک فلسفه درجه دوم (به این معنا که موضوع تکنولوژی را اولا مفروض گرفته و به نحو غیر مستقیم مورد مداقه فلسفی قرار می دهد) بلکه به عنوان یک فلسفه درجه اول (که تبیین او مستقیما متوجه تکنولوژی است) در نظر گرفت.حتی شاید در یک نگاه عمیق تر به مبانی و محتوای فلسفه تکنولوژی هیدگر، بشود بر این سخن اصرار ورزید که می توان کلیت اندیشه هیدگر را در یک گونه تبیین تکنولوژیکی عرضه نمود. این قرائت و تحلیل از فلسفه تکنولوژی هیدگر واجد همه خصلت های یک اندیشه فلسفی عمیق و سترگ است. چرا که این قرائت ناظر بر تفکراتی است که از دوره پیش سقراطیان تا دوره معاصر وجود داشته است و می تواند کلیت تفکرات فلاسفه تبیین کند.
تحلیل مناسبتِ نظریه نسبیتِ اینشتاین و معرفت‌شناسیِ قرنِ بیستم
نویسنده:
امیر نعیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه‌ی نسبیتِ اینشتاین برای بسیاری از اندیشمندانِ معاصر دستمایه‌ی سنجش‌گری‌های فلسفیِ متنوعی قرار گرفت. بخشِ عظیمی از این سنجش‌گریها به مواجه‌ی نسبیت با فـلسفه‌ی کانت مربوط مـی‌شود، مواجهه‌ای که توجهِ فیلسوفان و فیزیکدانانِ فراوانی را به خود جلب کرده است. رساله‌ی حاضر تلاشی است برای نمایاندنِ بخشی از مواجه‌ی مذکور از طریقِ پی‌گیریِ نقدهایی که توسطِ کسانی مانندِ رایشنباخ، کارناپ، گودل، هایزنبرگ و خودِ اینشتاین، بر فلسفه‌ی کانت وارد آمدند، کسانی که همگی نقطه‌ی عزیمتِ خود را نسبیت قرار دادند و با تکیه بر آن به نقدِ فلسفه‌ی کانت پرداختند. نقدهای مذکـور در این رسـاله جملگی صبغه‌ی معرفت‌شناختی دارند و این مسأله بی‌ارتباط نیست با محوریتِ معرفت‌شناسی در نظامِ فلسفیِ کانت. نظریه‌ی نسبیت نه تنها در قیاس با فیزیکِ نیوتنی نگرشی نو به جهان است، بلکه این نگرشِ تازه با تجدیدِ نظر در شیوه‌ی نگریستن به جهان نیز همراه است، و از همین جهت است که قابلیتِ مواجهه با فلسفه‌ی کانت را پیدا می‌کند. هایزنبرگ نسبیت و فیزیکِ جدید را مستلزمِ تفسیری نو از امرِ پیشینیِ کانتی می‌داند و بر آن است که معنا و دامنه‌ی کاربردپذیریِ امرِ پیشینی بایستی با نظر به تجربه تعیین شود. کارناپ با ابتنای بر نسبیت، تفکیک میانِ هندسه‌ی فیزیکی و هندسه‌ی ریاضی را می‌پذیرد و از این راه به نقدِ احکامِ ترکیبیِ پیشینیِ کانت می‌پردازد و این احکام را از درجه‌ی اعتبار ساقط می‌داند. رایشنباخ نیز بر ناسازگاری میانِ نسبیت و فلسفه‌ی کانت تأکید می‌کند و رفعِ این ناسازگاری را منوط به اعمالِ اصلاحاتی در فلسفه‌ی کانت می‌داند؛ اینکه کانت بایستی دست از امرِ پیشینی به‌عنوانِ مبنایی برای تشکیلِ اصولِ همیشه صادق بردارد و به این قناعت کند که امرِ پیشینی مقومِ مفهومِ عین است، هرچند این تقویم‌کنندگی نیز به یک طریقِ منحصربفرد صورت نمی‌گیرد. اینشتاین نقشِ مهمِ مقولاتِ فاهمه در فرایندِ شناخت را می‌پذیرد، اما بجای اینکه همچون کانت آنها را ساختارهای پیشین و متصلّبِ فاهمه بداند، از آفریده شدنِ این مقولات توسطِ ذهن سخن می‌گوید، آفرینشی که نتیجه‌ی صرفِ ادراکاتِ حسی نیست، ولی اعتبارِ خود را مرهونِ همان ادراکات است. گودل در این میان وضعی خاص دارد. وی بر آن است که نظریه‌ی نسبیت گواهی برای آموزه‌های کانت دربابِ مفاهیمِ زمان و مکان فراهم آورده است و از این جهت می‌توان نسبیت را مؤیدِ فلسفه‌ی کانت به‌شمار آورد، بااین‌همه او نیز معتقد است برای اینکه کانت بتواند با نسبیت و فیزیکِ جدید همراه شود لازم است از برخی مدعیاتِ خود عدول کند، مدعیاتی مبنی بر اینکه علومِ طبیعی می‌باید محدود به حدودی باشند که توسطِ صورِ پیشینیِ ادراک فراهم آمده است. مطابقِ رأیِ گودل، کانت برای اصلاحِ این مسأله بایستی دست از فرضِ ناشناختنی بودنِ شیءِفی‌نفسه بردارد. درمجموع، انتقاداتِ مذکور در این نقطه موافق به‌نظر می‌رسند که نظریه‌ی نسبیت با امرِ پیشینی، آنچنانکه کانت آن را تعریف کرده بود، سازگار نیست، و هرچند نمی‌توان نقشِِ آن را در فرایندِ شناخت نادیده گرفت، اما به‌منظورِ همراهی با نظریه‌ی نسبیت باید آن را از نو تعریف کرد. محتوای کلِ رساله را از این منظر نیز می‌توان نگریست که علومِ طبیعی چگونه و تا چه اندازه می‌توانند ما را به تأمل دربابِ مفروضاتِ فلسفی‌مان وادار کنند.
بررسی امکان تطبیق آراء ویتگنشتاین و گادامر در باب زبان
نویسنده:
محمد رعایت‌جهرمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
امکان‌سنجی تطبیق اندیشه‌های ویتگنشتاین و گادامر در باب زبان، موضوع محوری گفتار حاضر است. اما گنجانیدن تعبیر امکان‌سنجی و اصرار و ابرام نگارنده در التفات مخاطب بدان، بر ادله‌ای چند، مترتب بوده که از آن جمله است، واگرایی محتوایی سننی که ویتگنشتاین و گادامر را بدانها انتساب است. از دیگر سو، بدیع بودن موضوع و محتوا در ایران و اینکه تا کنون، پژوهشی در این باب، تبلور نیافته است، اخذ طریق امکان‌سنجی و استنکاف از تفصیل شتاب‌زده را، موجه می‌نماید.یکی از پیش‌فرضهای اصلی گفتار، این است که ویتگنشتاین و گادامر، در زمره آخرین حلقه‌های زنجیره‌ی سنن تحلیلی و قاره‌ای می‌باشند. به گونه ای که اگر شاخصه‌های کلیدی جریانهای تحلیلی و قاره‌ای را مفروض بداریم، برآیند این ویژگیها را می توانیم به صورت جامع در ویتگنشتاین و گادامر، ملاحظه کنیم. از نظر دور نمی‌داریم که مهم‌ترین و پرکاربردترین واژه در گفتار حاضر، مفهوم زبان است. ویتگنشتاین با دو نظام فلسفی متفاوت، از محوری‌ترین دغدغه‌ی خود یعنی زبان، تلقی دو‌وجهی ارائه کرده است. جایگاه و اهمیتی که در کمتر فیلسوف تحلیلی، مشهود است. از سوی دیگر گادامر، هستی و فهم را زبانی می داند و زبانمندی را محور بحثهای هرمنوتیک خود در حوزه‌ی هستی‌شناسی، قرار می دهد. فلاسفه قاره‌ای زیادی با دغدغه‌ی زبان، تفلسف کرده‌اند اما گادامر حتی به لحاظ زمانی نیز در کنار جنبه محتوایی، یکی از آخرین حلقه‌های این سنت است. امری که در باب ویتگنشتاین نیز صادق است. به هر روی، می توان زبان را کانونی‌ترین دغدغه‌یِ اندیشمندان دو سنت تحلیلی و قاره‌ای در دو قرن اخیر و بهترین پل برای ترابط میان آنها دانست. زبان، دغدغه‌ی مشترک ویتگنشتاین دوم و گادامر است. گره‌خوردگی و درهم‌تنیدگی زبان، با مقوله فرهنگ و اجتماع است که زمینه‌یِ اتصال ویتگنشتاین و گادامر را فراهم می‌آورد. گستردگی دایره شمول مفهوم زبان و اشتراکش به عنوان دغدغه‌ی محوری نزد اندیشمندان قاره‌ای و تحلیلی، باعث شده تا تمرکز گفتار حاضر در کنار سایر جنبه های فکری ویتگنشتاین و گادامر، برمفهوم زبان و چگونگی داد‌ و ستد فکری میان این دو در حوزه‌ی فلسفه‌ی زبان باشد. از ویژگیهای فکری دنیای معاصر، ترابط میان علوم مختلف، پیدایش مباحث بین رشته‌ای و داد و ستدهای علوم با فلسفه در قالب زایش فلسفه‌های مضاف است. یکی دیگر از ضرورتهای پرداختن به این موضوع در این گفتار، ظرفیتهای گسترده‌ای است که در ویتگنشتاین و گادامر برای تبیین مدعای حاضر یعنی بین رشته‌ای شدن علوم و درهم‌تنیدگی آنها با هم، وجود دارد. نتایج رهیافت اجتماعی ویتگنشتاین و گادامر برای علوم‌اجتماعی یا جامعه‌شناسی، یکی از همین، قابلیتها است که ضرورت تبیین و بسط آن، بدیهی است. ب. مباني نظري شامل مرور مختصري از منابع، چارچوب نظري و پرسش‌ها و فرضيه‌ها:آنچه به طور مشخص، مسائل طرح حاضر را تشکیل می‌دهد، عبارتند از:1-
نقد و بررسی نظریات امکان علم دینی
نویسنده:
قدرت‌الله قربانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
علم ذاتا موضوعی خنثی نیست زیرا آن در صورتی دارای هویت است که در عالمبه عنوان فاعل شناسایی قرار داشته باشد، یعنی وحدت و پیوستگی علم و عالم یک امر ذاتی و اولیه می باشد. از این رو علم بدون عالم وجود ندارد. با این ملاحظه هم علم سکولار امکان پذیر است و هم علم دینی، که بستگی به زمینه ها و عوامل گوناگونی دارد. لذا مسألهامکان علم دینی می تواند دارای اهمیت خاصی بوده و یکی از پرسش های مهم پیش روی ما باشد چرا که پاسخ به پرسشامکان علم دینی، نه تنها هویت جدیدی به علم تجربی مدرن داده ، حتی آن را از برخی بحرانها نجات می دهد،و هم یکی از کارکردهای دین را در زمانه ما آشکار می کند. علاوه بر این، این پاسخ بخشی از انتظاراتدینداران از دین را تامین می کند.بنابراین مسالهامکان علم دینی می تواند یکی از مشغله های اساسی فلسفه ، کلام و دانشمندان علوم تجربی در جهان کنونی باشد که البته هریک با پیش زمینه ها و روش ها و رویکرد های خاص خود به آن می نگرند. اما در این امر اشتراک دارند که امکان یا امتناع علم دینی در سرنوشت هر دو تاثیر مهمی دارد. از این رو نظریات موافق و مخالف مهمی درباره امکان یا امتناع علم دینی در جهان غرب، بالاخص جهان اسلام مطرح است.با توجه به تعدد نظریات امکان یا امتناع علم دینی مشخص می شود که در علم دینی متغیرهایی چون : موضوع، مبانی، نظریه، روش، فرضیه، مشاهده، آزمون، هدف و مسائلی از این دست دخالت دارند که هرگونه ویژگی هریک از اینها می‌توانند در ممکن یا ممتنع بودن و ماهیت علم دینی دارای نقش بسیار مهمی باشند.برای نمونه اگر تنها ذاتی بودن روش تجربی برای علم و فراتجربی بودنرا برایدین، در نظر بگیریم می‌توان ترکیب علم و دین را در قالب علم دینی در مواردی چون تجربی بودن روش علم و دینی بودن هدف و غایت آن، تجربی بودن روش و دینی بودن موضوع علم،تجربی بودن روش و دینی بودن پیش فرضهای متافیزیکی آن، تجربی بودن روش و دینی بودن فرضیه‌ها و نظریه‌ها،تجربی بودن موضوع و دینی بودن روش،تجربی بودن موضوع، و تجربی و دینی بودن روش، و تجربی بودن مقام گردآوری و دینی بودن مقام داوری ماحظه کرد.در این میان، برخی از طرفداران علم دینی ، بر نقش باورهای دینی و متافیزیکی در مقام داوری نسبت به گزاره های علمی، و نقش آنها در ایجاد پیش فرضها و ذهنیات ما، در مقام گردآوری و نیز اهمیت گزاره های دینی و متافیزیکی در ارزش سنجی داده ها و نتایج علمی تاکید دارند. بنابراین با در نظر گرفتن متغیر های فوق و ملاحظه ویژگی وحیانی دین و خصوصیت انسانی و تجربی علم،مسئله اصلی پیوند این دو در عبارت علم دینی است که به نظر می رسد این امر از نحوه نگرش به مسائلی مانندرابطه علم و دین، کارکردهای دین و علم ، و میزان انتظارات ما از علم، و بالاخص دین ارتباط مستقیمدارد. لذا بررسی این مسئله مستلزم پاسخ به سه پرسش فوق از دید نظریات امکان علم دینی از سوی فیلسوفان و دانشمندان مهم این دو حوزه است.با این ملاحظات سوال اصلی تحقیق این است که:نظریات امکان علم دینی دارای چه ویژگی هایی هستند؟ نقاط ضعف و قوت این نظریات در چه مواردی است و آیا با نظریات موجود می توان به الگویی از علم دینی که کاربردی باشد رسید؟ اهمیت این تحقیق، در تقریر واضح و ارزیابی نقادانه نظریات علم دینی برای مشخص کردن نقاط قوت و ضعف آنها به منظور تعیین این است که آیا اصلا اصطلاح علم دینی معقول و معنادار است یا نه ؟ اگر جواب بله است چه راه کارهایی را برای برطرف کردن نقص نظریات موجود یا ارائه یک نظریه بدیل می توان پیشنهاد کرد که پاسخ گوی نیازهای جامعه علمی ما باشد. چرا که پاسخ به امکان یا امتناع علم دینی دارای نقش و اهمیت کاربردی حداقل در جوامع دیندار می باشد.توصیف ، تحلیل و مقایسه به منظور کشف روابط پنهان یا پدیده های جدیدعلم دینی یک امر مسلم و امکانپذیر است، هرچند نظریات امکان علم دینی در تلفیق جامع و مانع از کارکردهای دین و علم، و انتظارات ما از آن دو گامهای موثری را برداشته اند، اما الگوهای ارائه شده آنها برای علم دینی نمی تواند کارایی چندانی داشته باشد.از این رو می توان با نقادی آنها به الگوی مناسبتری از علم دینی رسید یا الگوی بدیعی را ارائه داد.برای استدلال به امکان و سپس تحقق علم دینی بایستی از واقعیت های علم تجربی مدرن گذر کرد، یعنی توانمندی ها و محدودیت های آن را درنظر گرفت تا با کمک آموزه های دینی آنها را رفع کرده و علم مزبور را جهت دهی کرد.
بررسی کلامی مواقف قیامت (نامه اعمال، میزان، حساب) از نظر کلام امامیه
نویسنده:
صدیقه جمالی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مواقف قیامت از مهمترین صحنه‌های قیامت است. این پایان‌نامه با عنوان« بررسی کلامی مواقف قیامت( نامه اعمال، میزان، حساب) از نظر کلام امامیه» به این مهم می‌پردازد. از دیدگاه متکلمین برجسته امامیه، نگارش و کتابت اعمال به معنای ثبت و حفظ عین عمل است و کتاب اعمال مشتمل بر خود اعمال است. بنابراین خواندن نامه اعمال، مشاهده عین اعمال می‌باشد. این مطلب همان نظریه تجسم اعمال است که دلایل عقلی و نقلی زیادی آن را تأیید می‌کند. نامه اعمال مرجع سنجش و حسابرسی بندگان است. در رابطه با حقیقت میزان متکلمان امامیه نظرات گوناگونی ارائه نموده‌اند. تفسیر میزان به عدل، ظهور نورانیت نفس، وزن نامه اعمال و ارزشمندی انسان از جمله‌ی این نظریات است. دیدگاه علامه طباطبایی که سنجش مقدار اشتمال اعمال، اخلاق و عقاید بر حقیقت است، با ظاهر آیات و روایات سازگاری بیشتری دارد. آنچه که آثار نفسانی با آن سنجیده می‌شود عبارت است از عدل، حقیقت،انبیا و جانشینان آنان که عدل و حقیقت عینی می‌باشند. موقف حساب به معنای ظهور نتایج اعمال است که این نتایج همواره همراه انسان هستند اما از آن غافل است. سختی و آسانی حساب نیز نسبت به ادراک حساب شوندگان قابل تصور است. پرسش از توابع حساب می‌باشد زیرا زمینه‌ی به ظهور درآوردن نتایج اعمال است.
سیر تدوین حدیث از عهد نبوی تا آغاز قرن چهارم هجری قمری
نویسنده:
کریم عبدالملکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حدیث پیامبر(ص)به عنون مفسر ومبین آیات قرآن کریم ازجایگاه ویژه ای برخوردار می باشد وبحث پیرامون آن نیز دارای حسا سیت بیشتری است. به همین دلیل دراین تحقیق به بررسی سیر تدوین حدیث ازعهد نبوی تاآغاز قرن چهارم هجری قمری به صورت دقیق پرداخته شده که پس از برسی آثارواخبارودلایل موجود درزمینه چگونگی تدوین حدیث درقرون اولیه اسلام روشن شد که حدیث پیلمبر (ص)درزمان خود آن حضرت توسط برخی ازاصحاب آن حضرت تدوین می شده واز این طریق ونیز ازطریق شفاهی وسینه به سینه به نسل های بعد انتقال یافته است .البته لازم به ذکر است که حدیث شیعهبه دلیل وجود مبارک اهل بیت رسول خدا علیهم السلام وتلاش آن بزرگواران وپیروان آنها دراین زمینه از غنا واعتبار بسیار بیشتری نسبت به اهل سنت برخوردادراست.
زیبایی‌شناسی استفهام‌های قرآنی در تفاسیر شیعه (جزء اوّل، دوّم و سوّم)
نویسنده:
منیژه تقی‌نژاد فخرآبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
قرآن ، کتاب الهی و معجزه جاودانه آخرین پیام آور الهی برایبیان اغراض و مفاهیم مورد نظر خود در راستای هدایت انسان به سرمنزل مقصود برترین و زیباترین روش های حکیمانه را در قالب تراکیب و الفاظ فصیح و بلیغ به کار برده است . از جمله این روش ها ، زینت کلام با پرسش ها و پاسخ هایی است که آدمی را به طور غیر مستقیم در مسیر معانی بلند و اهداف والا سوق می دهد .اسلوب استفهام از جمله اسلوب هایی است که قرآن کریم مکرّر از آن استفاده می کندو حدود 1200 بار این اسلوب بیان در آن به کار گرفته شده است و با توجه به این که پروردگار سبحان ، آگاه و عالم به همه چیز است ؛ بنابراین در اغلب موارد که استفهام از جانب خداست ، غرض او از استفهام آگاهی یافتن نسبت به مجهول نیست ؛ بلکه در این استفهامات راز و رمز و حکمت هایی نهفته است که این امر سخن شناسان و علمای علم بلاغت و به ویژه مفسّران را بر آن وا داشته تا در پی کشف اغراض نهفته در ورای استفهام های قرآن باشند و به زیبایی های آن پی ببرند .این پژوهش تلاشی در جهت بررسی دیدگاه مفسّران شیعه در راستای کشف زیبایی استفهام در سه جزء اول قرآن است که در 5 فصل تکمیل و ارائه گردیده است ؛ در فصل اول بنا به شیوه معمول و رایج نگارش پایان نامه در دانشگاه یزد کلیات تحقیق مطرح می گردد و در فصل دوم به بیان تعریف استفهام و ادوات استفهام و کاربردهای متفاوت آن ها و معانی مجازی و فرعی استفهام از قبیل : تقریر ، توبیخ ، انکار ، استبعاد و ... پرداخته می شود و در فصل سوم نظرات مفسّران شیعه درباره ی اغراض و مفاهیـم استفهـام های موجود در جـزء اوّل قرآن مورد بررسی قرار می گیـرد ؛ در فصـل چهارم استفهام های جزء دوّم قرآن و در فصل پنجم استفهامات موجود در جزء سوم از دیدگاه این اندیشمندان مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد که در رأس این مفسّران می توان از کسانی چون : شیخ طوسی ، شیخ طبرسی ، شریف کاشانی ، میرزا محمّد مشهدی ، علّامه طباطبایی ، فیض کاشانی و شیبانی نام برد که یکی از هدف های اصلی این پژوهش تبیین جایگاه نظرات مفسّران شیعی در بحث استفهامات قرآنی و بیان نقاط اشتراک و افتراق دیدگاه های آنان در این خصوص است. لازم به بیان است که در هر آیه علاوه بر بیان اغراض و معانی فهمیده شده از استفهام ، به موضوع اصلی یا شأن نزول آیه اشاره شده و در پایان ، دیگر جلوه های بلاغی موجود در آیه نیز آورده شده است .
میزان در روز جزا از منظر قرآن و سنت و پاسخ به شبهات
نویسنده:
محمدرضا سرافرازی اردکانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
«میزان» به عنوان یکی از آموزه‌های قرآنی و دینی، از مراحل سنجش اعمال در قیامت است. «میزان» در لغت به معنای «وسیلۀ سنجش و اعتدال» است. «میزان» تنها به سنجش اجرام خلاصه نمی‌گردد و کاربردهای فراتری از ترازوی ظاهری دارد چه حقیقی باشد مثل «میزان الحرارة» و چه مجازی مثل وزن شعر وترازوی عدل.«میزان» در قرآن به دو گونۀ کلی به کار گرفته شده است: ترازوی داد و ستد در دنیا، ترازوی اعمال در روز جزا. «میزان» مورد اتفاق تمام مسلمین است ولی در مورد آن، سخنان مختلفی بیان می‌شود. برخی می‌گویند «میزان» در روز جزا ترازویی است مثل ترازوی دنیایی(نظریه «میزانِ محسوس»)، اکثر اهل سنت قائل به این سخنند؛ برخی دیگر «میزان» در آموزه‌های دینی را تمثیلی از عدل و برقراری آن در روز جزا می‌دانند(نظریۀ عدل)، این سخن در بین شیعیان و معتزله رایج است؛برخی معتقدند که «میزان» در روز جزا امامان معصوم و حجج الهی هستند که به وسیلۀ آنها اعمال سنجیده می‌شود(نظریه «میزان به معنای حجج الهی»)، این بیان نیز در کتب روایی شیعه است؛ و علامه طباطبایی براساس آیۀ اعراف/8، این معیار را حق می‌داند(نظریۀ حق) برخی نیز در جمع‌بندی آیات تنها به معنای لغوی آن بسنده می‌کنند(نظریۀ معنای لغوی).در این رساله فارغ از نتیجۀ نهایی، کاملترین استدلال‌ها، آیات و روایات با چینش معناداری برای اثبات هر یک از نظریه‌ها آورده شده است.بیشترین بحث‌ها بین نظریۀ «میزان محسوس» و «عدل» است.مهمترین اشکال به نظریۀ «میزان محسوس»، «نبودِ قابلیت وزن شدن برای اعمال» است. اهل سنت در پاسخ به این اشکال، سخنانی مثل وزن شدن نامۀ عمل، تبدیل شدن اعمال به اجرام توسط خداوند و تغییر وزن خود افراد با اعمالشان بیان می‌کنند و برای اثبات آن نقل‌هایی را می‌آورند که ضعف مستندات (معمولا نقل‌ها از غیر پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) است و نیز تنها در کتب اهل سنت بیان شده است) باعث شده است که این نظریه رد شود. در مقابل اشکالی بر نظریۀ عدل گرفته می‌شود مبنی بر اینکه این نظریه موجب منتفی شدن اصلِ وجود «میزان» در قیامت می‌شود. این سخن درست است اما باید دید که مستندات این نظریه در مقابل این اشکال یارای مقابله دارند یا نه. مقدمات این نظریه به وسیلۀ آیات، روایات و لغت قابل اثبات است، اما مستندات این نظریه(مخصوصا روایت امام صادق (علیه السلام)، مهمترین دلیل نظریۀ عدل) بیانگر رد وجود «میزان» نمی‌کنند و تنها نظریۀ «میزان محسوس» را رد می‌کنند.مرز نظریۀ مختار، «میزان محسوس»و ردّ اصلِ وجود «میزان» است. با تقریر جدیدی از روایت امام صادق (علیه السلام)، بیان جدیدی از نظریه عدل شکل می‌گیرد که این نظریه را نیز مثل نظریات «حجج الهی» و «حق» در دامنه نظریات مختار قرار می‌دهد.نظریۀ عدل گستردگیِ بیان بسیار بیشتری میان مفسرین شیعه و سنی دارد، هرچند نظریه حجج الهی به علت مستندات بیشتر و محکم‌تر، استحکام بیشتری دارد.نظریۀ حق نیز با پشتوانۀ قرآنیِ و همگانی بودن آن(می‌تواند مورد قبول شیعه و سنی باشد)، موجب تقویت آن در بین نظریات می شود. هر چند می‌توان هر یک از نظریات مختار را، منظر و بیان متفاوتی از یک واقعیت دانست.فصلی به شاخصه‌های «میزان» از منظر روایات پرداخته شده است که مهمترین بخش آن‌، دلایل سنگینی و سبکیِ «میزان» در روایات است. مهمترین نتایجی که در بخش پاسخ به سوالات حاصل شد، از این قرارند: دلیل کاربرد «میزان» به صورت جمع(موازین) در قرآن این است که «موازین» جمعِ وزن شونده‌ها(تعدد اعمال هر فرد مثل روزه‌ها، نمازها و ...)را نشان می‌دهد؛ اینکه برای عده‌ای از بهترین افراد مثل امامان و انبیا و شقی‌ترینِ بشر مثل کافران، ترازویی نهاده نمی‌شود، از مسلمات قرآنی و حدیثی است؛ معنای سنگینی و سبکی ترازو، رجحان نیکی‌ها بر بدی‌هاست. نحوۀ سنجش در «میزان» نیز در فصل پاسخ به سوالات بررسی شده است.
سرچشمه های فلسفه ی دین در اندیشه های هیوم و کانت
نویسنده:
حمزه حاتم‌پوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
محور سخن همان‌گونه که از عنوان پایان نامه برمی‌آید بررسی فلسفه‌ی دین از نگاه هیوم و کانت است. بررسی آراء دین‌پژوهی این دو از آن رو مهم است که از نخستین فیلسوفانی هستند که با شیوه‌ای نو و برون دینی مفاهیم و آموزه‌های دینی را برمی‌رسند. هدف از این رساله آشنایی با نگرش این دو فیلسوف بزرگ باختر زمین است تا دریابیم که چرا پژوهش آن‌ها را شیوه‌ای نو در دین‌پژوهی می‌نامند. برای دست‌یابی به این مهم ضمن نگاه به آثار خود هیوم و کانتکتاب‌های شارحین را نیز می‌نگریم و این پرسش را پی خواهیم گرفت که آیا با توجه به مبانی فلسفی این دو نفر امکان خداشناسی نظری از نگاه ایشان وجود دارد؟ و آیا هیوم و کانت دین طبیعی را می‌پذیرند و اگر پاسخ مثبت است به چه معنا؟این رساله سه بخش اصلی دارد که در پاره‌ی نخست به بررسی آراء هیوم می‌پردازیم. این بررسی را با کتاب تارخ طبیعی دین هیوم می‌آغازیم و سپس با نگاه به کتاب گفتگوهایی درباره‌ی دین طبیعی و پژوهش در بنیان‌های فهم بشر سنجش‌های فلسفی هیوم را درباره برهان‌های نظم و کیهان شناختی و مساله‌ی شر می-نگریم. در آغاز پاره دوم نگاهی به مبانی شناخت‌شناسی کانت و ایده‌آلیسم استعلایی‌اش می‌اندازیم و سپس با توضیح فلسفه‌ی اخلاق و بیان ویژگی‌های خرد عملی کانتی به فلسفه‌ی دین او وارد می‌شویم. در پاره‌ی پایانی به صورتی گذرا برخی همانندی‌ها و ناهمانندی‌های این دو را بیان می‌کنیم.همان‌گونه که در روند نوشتار خواهیم دید شناخت نظری مفاهیم و اثبات عقلانی گزاره‌های فراطبیعی با توجه به مبانی هیوم و کانت ناممکن می‌نماید و این دو نمی‌توانند سخن از شناخت مفاهیم دینی بزنند. البته با این تفاوت که کانت با جدایی بود از نمود گونه‌ای دین طبیعی برای خود می‌سازد که نمایی کاملاً اخلاقی دارد. این رساله تنها آغاز راه بررسی و مقایسه‌ی آراء این فیلسوفان است و هنوز پرسش‌های فراوانی می‌ماند که باید در آینده (البته با نگاه به این رساله) بدان پرداخت.
  • تعداد رکورد ها : 1287