جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
صفحه اصلی کتابخانه > جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  *برای جستجوی عین عبارت , عبارت مورد نظر را درون گیومه ("") قرار دهید . مانند : "تاریخ ایران"
  • تعداد رکورد ها : 314142
نقد و بررسی شبهات ختم نبوت در دوره معاصر
نویسنده:
اکرم باغخانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
با آمدن آیین آسمانی و شریعت اسلام دیگر بشر به حدی از تکامل و بلوغ عقلانی رسیده بود که دیگر بیم تحریف گفته های پیامبرانه و تغییر در کتب آسمانی و خدشه دار شدن اصل نبوت،نمی رفت و بشر تا حد زیادی ارزش و منزلت وحی الهی را می شناخت. دیگر نیازی به تحدیدوحی و نبوت ها نبود. از این رو سلسلة نبوت در نقطه ای به نام محمدیه (صلوات الله علیه و آله)متوقف گشت. اما این به معنی بی نیازی نسل های آینده از آیین و شریعت الهی نبود، بلکه نیاز اوهمچنان باقی و آیین اسلامی می توانست تا ابد شریعتی جاودانه و فراگیر واقع شود. این مساله مورد پیدایش دیدگاه ها و رهیافت های مختلف شده، که برخی از ناحیة نیاز و برخی از ناحیة علت به این مهم پرداخته اند، که خود باعث دامنه دار شدن این بحث و چه بسا سبب شبهات گوناگونی دراین راستا شده است. روشن شدن فلسفه ختم نبوت و اثبات مسأله خاتمیت چه با رویکرد عقلی وچه نقلی، می تواند راه برخی شبهه افکنی ها را در این مسیر سد نماید و یا پاسخگوی برخی ساخته ها و شبهات در این زمینه شود. شبهاتی که از دو ناحیه مطرح گردیده اند، دسته ای ساخته وپرداخته فرق ضاله ای چون قادیانیه و بهائیت هستند که به منظور ایجاد تفرقه و چند دستگی، به دنبال اطاعت از عاملان اصلی این بازی دست به ایجاد فرق و مذهب های ساختگی زده و از هیچ گونه ادعایی فرو گذار نکردند و تا مرز ادعای نبوت و در نهایت الوهیت هم پیش رفته اند. مهمترین مشکل این گروه آیات و روایاتی بود که در زمینة خاتمیت وجود داشت، که این افراد به راحتی باتغییر و تحریف و مغالطه گری این دلایل نقلی را به نفع خود تفسیر به رأی نمودند، که مهمترین آن، آیة ‎40 سورة احزاب می باشد. اما دسته دیگر شبهات از ناحیه برخی روشنفکران مسلمان مطرح شده، که در صورت ظاهر شبهه نبوده، بلکه فقط تفسیری خاص از مسأله ختم نبوت بوده است و طرح آنها موجب نقد و بررسی های مختلف شده است. اینکه فلسفة اصلی ختم نبوت رشد عقلی و علمی بشر باشد و دیگر به تجدید نبوت و آموزه های وحیانی نیازی نباشد و امثال این عبارت پردازی ها، که در واقع سبب ختم دین و دیانت و بی نیازی کامل بشر از آموزه های الهی و وحیانی می گردد. و یا مفتوح بودن باب وحی بر همگان و به عبارت دیگر تجارب دینی فراگیر که سبب لوازم و اشکالات مختلفی چون الهی نبودن کتب آسمانی، وحیانی نبودن آموزه های دینی و... می شود. و امثال این تفاسیر که سبب خدشه دار شدن مسأله خاتمیت می گردد.
کیرکگور و وظیفه ی انسان
نویسنده:
علی اصغری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
بسیاری کسان و بسیاری اندیشه ها از هستی و چیستی و چگونگی انسان سخن گفته اند یعنی «آنچه انسان هست». و در پی آن «بایدهای» انسان را بر آنچه به عنوان «هست »ها مطرح کرده اند مبتنی می کنند (: چون انسان حین و چنان است باید چنین و چنان بشود، بکند و...) اما به نظر می رسد که در واقع سخن گفتن از چگونگی و چیستی انسان (البته این را باید از توصیف زندگی انسانها به عنوان امر واقع تفکیک کرد) معطوف مشیر است به وظائف و آنچه انسان باید باشد و حتی می توان گفت اولی مجاز دومی است یعنی اگرچه ظاهراً سخن از آنچه انسان هست» برود منظور همان «باید باشد» است. از این میان برخی حتی تفکیک صریحی بین «چگونگی و چیستی» و «وظایف و بایدها» نکرده اند و من می پندارم که کیرکگور اینگونه قلم زده است (یعنی نیامده بگوید انسان یا به عبارت دقیق تر فرد چنین و چنان است. پس باید خود را چنین و چنان متکامل کند و رفتارش فلان طور باشد. به تصور من انسان شناسی و وظیفه شناسی کیرکگوری را باید خود مخاطب بازشناسد. آنچه می توان به عنوان انسان شناسی در کیرکگور بازشناخت به گمان من یا خصلت متافیزیکی ندارد یا خصلت متافیزیکی اش بس کمرنگ و به صورت فروض بنیادین است (مثلاً اینکه فرد انسان تألیف جنبه ی متناهی و جنبه ی نامتناهی است) و درباره اش بحث نمی شود. انسان شناسی او خصلت پدیدارشناختی دارد. کیرکگور از توصیف و پدیدارشناسی وضع موجود و آنچه که بیشتر در زندگی افراد انسان تحقق دارد آغاز می کند و رفته رفته مراحلی که بر می سازد و می کاود کمیاب تر می شود؛ و به گمان من آرام آرام از آنچه هست به سوی آنچه باید باشد سیر می کند، به لذت اندیشی ( Aesthetic ) سخن از وظیفه و باید نیست؛ و به عکس هر قدر که جلو می رویم انگار فرد کمتر و کمتر به نحو خودبه خود آن مراحل (بویژه دو مرحله ی پایانی، یعنی دینداری الف و دینداری ب) را از سر می گذارند. بلکه باید چنین کند و مقتضای انسانیت اوست که چنین کند و گرنه حق «تألیف متناهی و نامتناهی» را به جا نیاورده است.از یک منظر می توان برای هر یک از دو شق قضیه یعنی «آنچه انسان هست» و آنچه انسان باید باشد چهار وجه در نظر گرفت : آنچه انسان هست (1) در ارتباط با خودش (2) در ارتباط با دیگران (3) در ارتباط با خدا (4) در ارتباط با طبیعت. این چهار وجه بر «آنچه انسان باید باشد» هم اطلاق می شود.
نقد و بررسی شبهات وهابیت در مساله مهدویت
نویسنده:
مریم خطی دیزآبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
عنوان پایان نامه، نقد و بررسی شبهات وهابیت در مسأله مهدویت است. در این رساله، تلاش شده است عقاید کلی وهابیت را دربارة مهدویت و انتقاداتی که در این زمینه از سوی آنان وارد شده است، مورد بررسی قرار گیرد و در هر قسمت به شبهات، پاسخ داده شود. تاریخچه هر فرقه ای دردل خود نکات قابل توجهی را نهفته است. لذا کلیاتی در مورد پیدایش عقاید وهابیت وبنیان گذاران این مکتب و عقاید اصلی این مکتب و در نهایت نگرش آنان در مورد مهدویت،بررسی شده است. شبهاتی که وهابیان در رابطه با منشأ اعتقاد به مهدویت در بین شیعیان واردکرده اند، اینست که آن را به عبدالله بن سبأ نسبت داده اند و از آنجا به یهودی بودن این اعتقادرسیده اند که به هر یک از این شبهات پاسخ داده شده است. درباره تولد حضرت مهدی (عج)، واینکه ایشان اکنون هستند و وجود دارند مطابق با احادیث متعدد از شیعه و سن ی، مطالبی جمع آوری شده است. هم چنین، دلایل و هابیون بر عدم تولد ایشان مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. یکی از شبهات اصلی که در حقیقت باعث شده است وهابیان را به انکار وجود حضرت مهدی (عج) برساند، مساله طول عمر است. بحث طول عمر و عوامل طول عمر و کسانی که دارای طول عمر بودند و در نهایت پاسخ به شبهات آنان از جمله مطالبی است که در مورد آن بحث شده است. بررسی فلسفه غیبت حضرت مهدی (عج) از دیدگاه عقل و نقل موضوع دیگری است که موردحمله شبهات وهابیون قرار گرفته است که مفصلا به آن پاسخ داده شده است.
کارکردهای عقل نظری و عقل عملی از دیدگاه حکمای اسلامی
نویسنده:
محسن چورمقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
واژه عقل معانی و کاربردهای بسیار دارد که گاهی معانی مختلف آن موجب بروز اختلافات فاحشی در بین دانشمندان و حکمای اسلامی گردیده است. این نوشتار قصد دارد عقل را از این جهت که نیروی ویژه ای مختص به نفس انسانی و دارای شئون و نقش های بسیاری است، مورد پژوهش قرار دهد. حکمای اسلامی، عقل به معنای مذکور را به عقل نظری و عقل عملی تقسیم کرده و در بیان کارکردهای هر یک از عقل نظری و عقل عملی هر دو را ادراکی دانسته و ملاکی که بر حسب آن عقل نظری را از عقل عملی جدا می کنند، ادراک صرف و ادراک برای تحقق افعال اختیاری است؛ یعنی عقل نظری را به طورکلی عهده دار ادارک کلیات و امور کلی می دانند و عقل عملی را هم عهده دار ادراک جزئیات می دانند به این معنی که برای تحقق افعال اختیاری انسان نیازمند به ادراک و تصور و حکمی جزئی است که این ادراک و حکم جزئی را عقل عملی به انجام می رساند. بنابراین در نظر اکثر حکمای اسلامی عقل نظری و عقل عملی هر دو نقش ادراکی دارند. خلاف عده قلیلی که عقل نظری را عهده دار ادراک و عقل عملی را عهده دار تحریک نفس می دانند. در بیان کارکردهای هر یک از عقل نظری و عقل عملی باید گفت که حکمای اسلامی برای هر یک از این دو، کارکردهای خاصی را قائل شده اند؛ از جمله کارکردهایی که برای عقل نظری گفته شده: تصور و انتزاع مفاهیم کلی، تصدیق و حکم که به دو قسم بدیهی و نظری تقسیم می شود، فکر به معنای اعم که هم شامل تعریفات و هم استدلال های جاری در تصدیقات است. و کارکردهایی که برای عقل عملی گفته شده تصدیق و حکم جزئی مربوط به افعال اختیاری انسان که همان حسن و قبح افعال اختیاری انسان است، گفتار و سخن گفتن که به کمک همین قوه از انسان صادر می شود، توانایی بر فنون و حرفه های مختلف، انفعالات نفسانی مثل خنده، گریه، و غیره ... آن چه به نظر می رسد به واقع نزدیک باشد این است که عقل قوه ای است در وجود انسان برای ادراک و دستیابی به معارف و علوم مختلف که حکمای اسلامی به حسب کارکردهای مختلف این قوه مثل اداراک کلیات و جزئیات مربوط به فعل اختیاری انسان و نظام فلسفی خاص خود آن را به دو قسم عقل نظری و عقل عملی تقسیم کرده اند و الا هرگز نمی توان به قطع حکم کرد که انسان دارای دو نوع عقل است یکی عقل نظری و دیگری عقل عملی، چنانکه مراتب تکاملی این قوه را به نامهای عقل بالقوه، عقل بالملکه، عقل بالفعل، و عقل مستفاد نامیده اند. انسان علاوه بر داشتن توانائی ادراک حسی و خیالی که با حیوانات مشترک است دارای نیروی ویژه ای است بنام عقل که انسان را قادر می سازد بر نوع خاصی از ادراک که در حیوانات یافت نمی شود و به همین توانایی است که می تواند خلیفه الهی قرار گرفته و بر ملائکه برتری یابد.
ویتگنشتاین، هایدگر و مسئله ی زبان
نویسنده:
زکیه آزادانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
یکی از مسائل اصلی فلسفه در قرن بیستم، مسئله ی زبان بوده است. فلاسفه ی بزرگ این قرن هریک به نحوی به این موضوع پرداخته اند. در این میان می توان دو رویکرد عمده نسبت به زبان را تشخیص داد: رویکرد فلاسفه ی تحلیلی و رویکرد فلاسفه ی قاره ای. فلاسفه ی تحلیلی می کوشند از طریق تحلیل منطقی زبان، مسائل فلسفی را مورد بررسی قرار دهند. از سوی دیگر زبان از نظر فلاسفه ی قارّه ای ابزاری برای بیان مقصود نیست بلکه شکل دهنده و قوام بخش ساختار اندیشه است. این رساله به مقایسه ی رویکرد متقدّم و متأخّر فیلسوفی که معمولاً در ردیف فیلسوفان تحلیلی قرار می گیرد یعنی لودویگ ویتگنشتاین نسبت به زبان و یکی از مهم ترین فلاسفه ی قارّه ای یعنی مارتین هایدگر می پردازد. لذا پرسش اصلی این رساله آن است که این دو فیلسوف در چه مواضعی به یکدیگر نزدیک شده و در چه جاهایی از هم فاصله می گیرند. به نظر می رسد که تغییر رویکرد ویتگنشتاین دوّم در آثار متأخّرش از فاصله او با فلسفه ی قاره ای می کاهد و او را در برخی مواضع به هرمنوتیک هستی شناسانه و آراء هایدگر در مورد زبان نزدیک می کند.
پژوهشی در باب علم واجب تعالی قبل از خلق
نویسنده:
محمّدحسین دهقانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
این رساله چهار بخش و پانزده فصل را در بردارد و در پی یافتن راه حلّی درست در باب علم الهی، بویژه در زمینه علم الهی قبل از ایجاد اشیا است. در آغاز رساله، به اهمّیت و جایگاه مبحث معرفت شناختی علم الهی و نیز پیچیدگی آن اشاره شده است. نخستین بخش رساله، درباره صفات الهی است. این بخش چهار فصل دارد. یکی از مباحث مهم در این بخش، به مبحث نسبت ذات خدای متعالی با صفات الهی مربوط میشود که در این باره، آرای اشاعره و معتزله و شیعه بررسی شده و نقدپذیری نظریه اشاعره و متعزله به اثبات رسیده است. دومین بخش این رساله که مشتمل بر سه فصل است، به بررسی علم حضوری و حصولی و نیز به تفاوت های میان این دو علم بر اساس دیدگاه مشهور و رایج می پردازد. سومین بخش این رساله به تقسیم های علم الهی پرداخته و در دوفصلی که در این دو بخش آمده، تلاش شده است تا از یک طرف، علم الهی به اثبات رسد و از طرف دیگر، به بی محتوا بودن ادلّه منکران علم الهی و نقدپذیری آن ها پرداخته شود. بخش چهارم که مهم ترین بخش این رساله به شمار می آید، شش فصل دارد. در این بخش سعی شده است تا دیدگاه های مهم در باب علم الهی بیان شود و دیدگاه درست در زمینه علم الهی قبل از ایجاد، تعیین شود. در همین جهت، دیدگاهی جدید در باب علم الهی ارائه، و دیگر دیدگاه ها نقد شده اند.
نگاه هرمنوتیکی به کتاب و سنت ، پیش فرضها و کاستی ها
نویسنده:
سعیدمقدس
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مسأله “فهم متن“ اردیرباریکی از دغدغه های مهم بشر بوده که ذهن اهل تأمل را در مقاطع مختلف تاریخ به بازی گرفته است. تحلیل فرآیند فهم متون و بررسی رخدادهای که منتهی به ادراک نوشتارها می شود، وجهه ی همت بسیاری از فیلسوفانی بوده که در پی کشف و تبیین پارامترهای مختلف هستی بوده اند و طبعا زیر ساختهای فلسفی ایشان- از قبیل نگاه به هستی و فرایند معرفت و نیز دستگاه ادراکی انسان- زمینه ساز تئوریهای ایشان در باب فهم متن بوده است. هرمنوتیک به عنوان علم وهنر این فهم در دو دسته متفاوت نظریه پرداز داشته است: در یک حوزه دم از فهم عینی، بازسازی ذهن مؤلف و کشف مراد او می زنند و در نحله ای دیگر فهم از متن را نسبی، متکثر، سیال. فاقد ملاک اعتبار و متأثر از پیش دانسته های مفسر می شناسد. در این میان به نظر می رسد پیش فرضهای معرفتی گروه دوم- که به هر منوتیک دانان فلسفی و مدرن مشهورند- با اشکالاتی روبروست و در مقام قضاوت نمی توان حق را به آنها داد. در این میان و پس از بررسی و اثبات ناکار آمدی و نادرستی این نظریات، به وضوح روشن است کسانی که این اصول و مبانی را در پارادایم اسلامی ترجمه کرده اند و با این رویکرد به قرآن و سنت نگریسته اند چه خطایی بزرگ را مرتکب شده اند. مدعای ما در این رساله آنست که متن دارای معنایی مرکزی و معادل با مراد متکلم است و مخاطب می کوشد تا به این مراد دست یابد. در این میان. اصول و قواعد تکلم عرفی و پیگیری سیره عقلا او را در راه دستیابی به این معنا مدد می رساند. او می تواند پیش داوری ها و پیش دانسته های خود را کنار گذارد یا تنقیح کند و با دیدی درست وارد عزصه فهم شود. بعلاوه فهم او از قرآن و سنت باید با ملاک ها و ضوابطی هماهنگ باشد و گرنه فاقد اعتبار و حجیت است. این مسأله در رابطه با قرآن اهمیت بیشتر می یابد چرا که رجوع به آن و کسب معارف از آن. دارای ضابطه افزونتری است. خداوند در قرآن کریم برای کشف مراد خویش، قرائن منفصلی را نصب کرده است که به لحاظ نقلی، ساختاری و تاریخی، رجوع به آن قرائن در کنار آیات قرآن برای مخاطبان، ضرورت دارد. ظهور آیات قرآن جز با رجوع به این قرینه ها منعقد نمی شود و کسانی که با ادعای کفایت قرآن به سراغ آن می روند در واقع به معنایی غیر معتبر و فاقد حجیت چنگ زده اند و اسناد آن معنانی به منزل قرآن را از باب قول به غیر علم داده اند. در این رساله با هد
نقش جوهری و جوهرة نفس همراه با دلائل تجرد آن، در فلسفه اسلامی
نویسنده:
حسین دهقان ضاد شهرضا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
شناخت نفس مقدمة ایصال به کمال و سعادت انسانی ، اساس شناخت حقیقتی به نام زندگی و هدف متعالی آن ، اصل موضوعه در فلسفه اسلامی اخلاق و پایة تحقیق در اصول عقائد اسلامی و از جمله ، اصل توحید می باشد ، چرا که در پرتو این شناخت است که شناخت رب حاصل می شود.دستیابی به این معرفت هم از طریق علم حضوری میسر است و هم به سبک حصولی و اکتسابی . اما همة آنچه در کتابها در مورد نفس آمده است ، از همین مسیر دوم گذشته است و الا شناخت حضوری نفس ، تجربة تکرار ناپذیری است که قابل بازگوئی ، نگارش و تعمیم نمی باشد.اگر چه در بحث پیرامون نفس فلاسفة یونان ، از جمله سقراط ، افلاطون ، ارسطو و افلوطین ، گوی سبقت ربوده اند اما فلاسفة اسلامی نیز در شناخت نفس کوشیده اند . چنانکه کندی ، فارابی و ابن سینا در این مقوله صاحب رای هستند.بحث از نفس در فلسفة تمام این فلاسفه در مبحث طبیعیات آمده است چه ، از نظر اینها نفس به صرف اضافه و تعلقی که به ماده دارد نفس نامیده می شود و لاجرم از آن همراه با ماده بحث می شود ، بدین طریق که : « نفس جوهری است که حدوثاً نیاز به ماده دارد ، و اصولاً کمال اول جسم طبیعی آلی است ، گرچه روحانی البقاء می باشد.»بعدها ، توسط شیخ اشراق و خصوصاً توسط ملاصدرا ، بحث از نفس وارد مباحث الهی (الهیات) می‎شود ، زیرا از نظر این بزرگان ، جوهرة نفس ، جوهره ای وجودی و مستقل است که صرفاً یکنوع تعلق تدبیری به بدن (ماده) دارد ، اما از نفس بماهی هی صحبت می شود و نام نفس به خودی خود بر آن گذارده شده نه اینکه به صرف اضافه و تعلق آن به ماده نفس نامیده شده باشد.از این دیدگاه ، وجود نفس امری بدیهی است و اثبات وجود آن نیاز به براهین چهارگانه ای که ابن سینا آورده (یعنی براهین طبیعی ، ادراک و افعال وجدانی ، وحدت نفس و برهان استمرار) ندارد و لذا ملاصدرا تنها به برهان طبیعی اکتفا می کند . مساله دیگری بنام تجرد نفس هم مساله ای قابل بررسی است که همة حکما به آن پرداخته اند اما ملاصدرا تجرد نفس را هم در مرتبه برزخی خیال اثبات می کند ، هم تجرد نفس حیوانی را مدلل می سازد و هم تجرد نفس عقلانی یعنی تجرد نفس را در مرتبه عقل با براهین بسیاری اثبات می کند و آنگاه به مقام نفس در مرتبة فوق تجرد اشاره می کند ، که نفس حتی در مقام تجردی خویش ثابت نمی ماند و خواهان سعة وجودی و کمال بیشتر است و لذا در مرحلة تجرد هم متوقف نمی ماند که این مقام فوق تجردی وی است.اما حرف آخر ملاصدرا این است که چنین نیست که نفس در مسیر تکاملی خویش یکسری از صفات و لواحق و قوای نفسانی را از خویش ساقط کند و بعضی از در مرتبة عالیتری هستند برایش باقی بماند ، بلکه نفس همراه با صفات و لواحق و عوارض و قوایش سعه و تکامل وجودی می یابد و هر چه متکاملتر می شود ، کثرت و پراکندگی نفس کمتر می شود و وحدت نفس قوی تر می گردد.
هستی شناسی علم از دیدگاه حُکمای اسلامی
نویسنده:
عبداللّطیف عالمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
این رساله، از شش فصل به شرح ذیل تشکیل شده است: در مقدّمه، به بیان موضوع تحقیق، اهمّیت تحقیق، روش تحقیق، و ویژگی های آن، پرداخته ایم و در بخش "ویژگی ها" جهات ذیل مورد توجّه قرار گرفته است. أ. توجّه به سیر تاریخی مسائل و بررسی هر یک از مسائل مورد تحقیق; ب. توجّه به منابع دسته اوّل در بررسی و تحقیق; (البتّه از توضیحات استادان معاصر نیز استفاده شده است); ج. اهمیت دادن به لوازم و پیامدهای نظریّات در زمینه های گوناگون; د. تحقیق، به گونه مقایسه ای و تطبیقی با دید نقدی و نه توضیحی صورت گرفته است. در فصل اوّل، مهم ترین بحث، تمایز بین "هستی شناسی علم" و "شناخت شناسی" است و سعی شده تا تفاوت این دو از نظر موضوع، مبادی، و روش تبیین شود تا احکام این دو با یک دیگر خلط نشوند.در فصل دوم، تعریف علم از دیدگاه های گوناگون بررسی، و سرانجام به دو دیدگاه اصلی منتهی می شود: 1. دیدگاهی که علم را ماهیت می داند و در رأس معتقدان به آن، ابن سینا قرار دارد; 2. دیدگاهی که علم را وجود می داند و در رأس پیروان آن، ملاّصدرا قرار دارد. فصل سوم: وجود علم: در این فصل، وجود علم از جهات گوناگون مانند علّت فاعلی و قابلی علم، مساوقت علم با وجود و... مورد بحث قرار گرفته، که سرانجام مساوقت علم با وجود، با مبانی حکمت متعالیه اثبات، و نظریّات دیگر نقد شده است. فصل چهارم در سه عنوان کلّی خلاصه می شود: 1. اقسام علم; 2. ملاک تقسیم های علم; 3. ویژگی های هر یک از اقسام علم، بویژه علم حصولی و علم حضوری. در فصل پنجم، تجرّد قوای ادراکی و صُوَر علمی با مبانی حکمت متعالیه به اثبات رسیده، و بر مسأله تجرّد قوّه خیال و صُوَر خیالی تأکید شده و پیامدهای تجرّد آن در عرصه های گوناگون بیان شده است. در فصل ششم، از اتّحاد عالم و معلوم بحث کرده و در این باره، به سه موضوع توجّه داشته ایم: 1. بیان دقیق محلّ نزاع بین موافقان و مخالفان اتّحاد; 2. اثبات اتّحاد عالم و معلوم با توجّه به مبادی تصوّری و تصدیقی آن در همه مراحل ادراکی وجود علمی; 3. اتّحاد عالم و معلوم با دید روایی و قرآنی.
پلورالیسم از منظر عقل و دین
نویسنده:
داوود رجبی نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
گوناگونی در عرصه های گونه گون فکری و فرهنگی، دیده ای پذیرفتنی است. انسان ها در گوشه وکنار جهان با باورهای متنوع و متکثری زیست می کنند و اندیشمندان همة ادیان در پی دست یافتن به راهی برای کاهش اختلاف های برآمده از این گوناگونی ها هستند. در این میان، برخی ازدانشمندان، پلورالیسم دینی را به عنوان تنها راه کار پیشنهاد داده اند. این نظریه برای کاستن ازدامنة اختلاف های پیروان ادیان گوناگون، بر حقان ت نسبی ادیان می کوبد تا در حقان ت ادیان حق هدایت و نجات را برای پیروانشان به ارمغان آورد. پژوهش گر این پژوهش در تلاش است با نگاهی گذرا از منظر عقل و دین و دیدی درون و برون دینی به جنبه های گوناگون این نظریه، رهیافت های گویا و مثبت آن را روشن و نقاط ناگویای آن رابرای جامعة دینی و نسل جوان دین پژوه آشکار سازد. نوینسده کوشیده است در گونة پلورالیسم دینی حق انیت ثابت کند که اسلام عام، هم اکنون ناظر به اسلام خاص و هم آهنگ با آن بوده وشریعت اسلام تنها صراط مستقیم و تنها وسیلة نجات است. خاتمیت در اسلام با پشتوانة ادله عقلی و نقلی مطرح می شود. ادیان پیشین تنها در ظرف زمانی خود حقانیت و نجات را به ارمغان آورده اند، ولی اکنون پیروی از آن ها به فرض آگاهی از اسلام، خطا و انحراف است؛ زیرا اسلام،حقانیت موجود در ادیان را تکمیل و تتمیم کرده است. از نظر اسلام، پلورالیسم دینی طولی،رویه ای درست و پلورالیسم دینی عرضی، نادرست است. آموزه های اسلامی هم چون گفت وگوی منطقی، مدارات و هم زیستی مسالمت آمیز گزاره هایی است که در تایید پلورالیسم دینی رفتاری می توان از آن بهره گرفت. اسلام نجات را می پذیرند، ولی نه آن گونه که تکثرگراها درپلورالیسم دینی نجات، به آن باور دارند. چون حساب قاصران و مستضفعان فکری - فرهنگی ومخالفان غیر ماند از حساب مقصران و معاندان لجوج جداست، این که چه کسی اهل نجات است،با توجه به موازین عدل و حکمت و رحمت الهی، به تصمیم خداوند بستگی دارد.
  • تعداد رکورد ها : 314142