جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1513
گزارش ارسطو از احساسات [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Argiri Dimitrios Aggelopoulou
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه درصدد است نشان دهد که علایق یا مسیر ارسطویی وحدت دو جنبه یا جزء هستند، یکی جزء فیزیولوژیکی به نام لذت یا درد و یک جزء شناختی به نام کریسیس. ارسطو در کتاب دوم بلاغت شهوات را به عنوان تجربیاتی که شامل نوع خاصی از قضاوت (کریسیس) و همچنین لذت و درد است، تعریف می کند. بررسی ماهیت اجزای تشکیل دهنده هوس ها، یعنی. لذت یا درد و قضاوت (krisis)، منجر به درک بهتر احساسات ارسطویی می شود. استدلال می شود که لذت از نظر ارسطو فقط همراه با فعالیت پدید می آید، اما خود یک فعالیت نیست، لذت جنبه انرژی فعالیت است و لذت کامل کننده فعالیت است به این معنا که در همه زمان ها و در طول فعالیت شامل آن می شود. پایان یا تلو. در مورد هوس ها، لذت با جنبه قضاوتی هوس ها، یعنی تشخیص ویژگی های برجسته یک موقعیت همراه است. فعالیت قضاوتی که لذت همراه با آن است، بحران نامیده می شود و ماهیت و عملکرد آن اغلب در ارتباط با ادراک مورد بحث قرار می گیرد. مانند ادراکات، کریس‌های مرتبط با احساسات، زمینه‌ای هستند، شامل آگاهی از الگوهای رابطه یا پیکربندی‌هایی هستند که محتوای گزاره‌ای ندارند و به خوبی در اقتصاد عمومی ذهن گنجانده شده‌اند. بحث در مورد ماهیت هوس ها با بررسی تنها دو عنصر تشکیل دهنده لذت یا درد و بحران تمام نمی شود. نقش میل و دلایلی که میل نمی تواند جزء سوم مستقل شهوات باشد بررسی می شود. همچنین استدلال می‌شود که احساسات ارسطویی از این جهت رابطه‌ای دارند که مؤلفه بحران را به‌عنوان آگاهی خوشایند یا دردناک در مورد اینکه عامل در رابطه با دیگران چگونه است، مشخص می‌کند. فصل آخر خوانشی از شاعرانگی را از زاویه هوس‌های تراژیک ارائه می‌کند تا نشان دهد که چگونه روایت احساساتی که در فصل‌های قبل توضیح داده شد در زمینه خاص شعر تراژیک کاربرد دارد.
مطالعه نفس شناسی ابن سینا و مقایسه آن با نفس شناسی ارسطو بر اساس متن کتاب نفس الشفاء و درباره نفس
نویسنده:
نویسنده:محمود نظری؛ استاد راهنما:مجید ملایوسفی؛ استاد مشاور :محمد صادق زاهدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از یونان باستان، چیستی و خاستگاه نفس از جمله مباحث جدی در بین فالسفه و دانشمندان به شمار میآمده است؛ مباحثی که دچار فراز و نشیب های متعدد شده و حکایت از تلقی های کامال متفاوت و گاها متضاد فالسفه از ماهیت نفس داشته است. در این بین، ارسطو نخستین بار در تاریخ فلسفه، مسئله نفس را در قالب یک کتاب عنوان نمود که به دلیل اهمیتش، تبدیل به بزرگترین کتب مرجع در علمالنفس شد و آثار متعددی به تأثی از آن به رشته تحریر درآمد. این اثر به واسطه جنبش ترجمه با دقت های فلسفی و با ترجمه اسحق بن حنین به زبان عربی وارد جهان اسالم شد. این کتاب در عالم اسالم مرجع مطالعه در علمالنفس گشت و هرگونه تحقیقی درباره نفس، الاقل از لحاظ رئوس مطالب، مبتنی بر آن بود. مسلم است که نویسندگان و فالسفه مسلمان یکی از مهم ترین تاثیرات را بر سنت ارسطویی گذاشته اند و جایگاه کتاب درباره نفس و مباحث ارسطویی در جهان اسالم مشهود و تعیین کننده بوده است. در این بین ابن سینا از جمله فالسفه مسلمان است که با تحقیقی وسیع در مورد نفس یونان باستان به ویژه مکتب ارسطویی، و برای اولین بار در فلسفه اسالمی اثری را برجای گذاشته است که شباهت بسیاری با آن چیزی دارد که ارسطو در کتاب درباره نفس دنبال میکند. وی با نظر بر کتاب درباره نفس ارسطو، فن ششم از طبیعیات کتاب شفاء را تقریر نمود. از آنجایی که ابن سینا در بسیاری از آثار خود متاثر از ارسطوست، پژوهشگران متعددی آثار وی و اندیشههایش را با نظام فلسفی ارسطو مقایسه کرده اند؛ اما تا کنون هیچ مطالعه تطبیقی بر اساس متن دو کتاب درباره نفس ارسطو و نفس شفای ابن سینا انجام نشده است. به همین دلیل، اهمیت و ضرورت انجام یک پژوهش برای مقایسه متن این دو کتاب در مقطع کنونی آشکار می شود؛ پژوهشی که بتواند با بررسی پیشنه های تاریخی بحث و از جهت ساختارشناختی، روش شناختی و محتوایی به مطالعه تطبیقی علم النفس این دو فیلسوف بپردازد. پژوهش حاضر در نظر دارد، در تمام بخش های مذکور، به پیشینه های موجود در سنت ارسطویی با تمرکز بر متن کتاب درباره نفس بپردازد و درصورتی که شیخ در هر کدام از مباحث در کتاب نفس ث شفاء، به بازسازی مطالب پرداخته و یا با تکیه بر نظریات خود به نوآوری هایی در نفس شناسی دست یافته است، آن را بیان نماید.
تحلیل و بررسی تطبیقی موضوع مابعدالطبیعه از منظر سوآرز و ارسطو
نویسنده:
نویسنده:اصغر فتحی عمادآبادی؛ استاد راهنما:علی کرباسی زاده ؛ استاد مشاور :سعید بینای مطلق
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
ارسطو در آغاز کتاب چهارم متافیزیک ، از دانشی به عنوان «موجود بماهو موجود و عوارض ذاتی آن» سخن می گوید و در جاهای دیگر از این کتاب با نام های «فلسفه اولی » یا «فلسفه نخستین» «حکمت» و «الهیات» یاد می کند که بعدها مابعدالطبیعه نام گرفت. همان طور که وی نام های مختلفی بر این علم نهاده ،موضوعات متعدد و متنوعی نیز برای این علم مطرح کرده است. لذا از دیر باز شارحان و مفسران ارسطو در تعیین موضوع مابعدالطبیعه دچار مشکل شده اند و هر کدام به طریقی رفته اند. اقوال و تفاسیر در این زمینه تا قبل از سوآرز را می توان در دو دیدگاه کلی بیان کرد: الف) شارحان و مفسران یونانی بلافصل ارسطو ب) شارحان و مفسران قرون وسطایی اعم از فیلسوفان مسلمان و مسیحی. از میان شارحان اخیرِ ارسطو از همه شاخص تر، ابن سینا، ابن رشد، توماس آکوئینی و جان دونس اسکوتوس می باشند. با ورود آثار ابن سینا به بحث های قرون وسطایی تحولات بسیار زیادی در بحث موضوع مابعدالطبیعه اتفاق می افتد. وی موضوع مابعدالطبیعه را «موجود بماهو موجود» می داند اما موجود را به نحو عام در نظر می گیرد که شامل خدا و موجودات محسوس و موجودات مجرد و مفاهیم عامه و مشترک میان همه علوم می شود. این یک تحول در بحث موضوع مابعدالطبیعه محسوب می شود. سوآرز در انتهای قرون وسطی و ابتدای عصر جدید، نظریه خود را در باب موضوع مابعدالطبیعه، ابتدا از دیدگاه چهارگانه ارسطو شروع می‌کند و در ادامه به موضوعات ممکن مابعدالطبیعه که در تعداد بیشتر ـ شش پیشنهاد ـ که تا زمان وی فراهم شده می پردازد و در نهایت هیچ یک از آنها را نمی پذیرد و دیدگاه هفتمی را مطرح می کند که بازتابی از تفسیر ارسطویی ـ ابن سینایی است. این دیدگاه ناخواسته مودی به تاسیس مابعدالطبیعه نوین می شود که با نظام مابعدالطبیعی ارسطویی و سایر اسلافش متفاوت است و زمینه ساز مابعدالطبیعه عصر‌جدید می شود. سوآرز موضوع مابعدالطبیعه را «موجود بماهو موجود واقعی »می داند. وی با اضافه کردن کلمه واقعی و تفسیری که از آن ارائه می دهد تحول عظیمی در بحث موضوع مابعدالطبیعه ایجاد می کند. مساله اصلی این پژوهش پرداختن به موضوع مابعدالطبیعه تطبیقی بین ارسطو و سوآرز است به جهت بیان و تبیین و تعین نقاط اشتراک و اختلاف در دو سنت یونانی و قرون وسطای میانه در موضوع مابعدالطبیعه. همچنین در این رساله سعی بر آن است که با معرفی جایگاه سوآرز در تاریخ فلسفه، به سیر اجمالی موضوع مابعدالطبیعه از زمان ارسطو تا سوآرز نیز پرداخته شود تا به واسطه آن بیان شود که موضوع مابعدالطبیعه بعد از ارسطو تا زمان سوآرز چه سرنوشتی پیدا کرده است و سوآرز چگونه با یک پیشینه طولانی از مباحث مابعدالطبیعی توانست موضوعی جدید را ارائه کند. در این رساله که به روش توصیفی ـ تحلیلی صورت گرفته به این نتایج دست یافتیم که سوآرز و ارسطو در چندین وجه در بحث موضوع مابعدالطبیعه دارای اشتراک و اختلاف هستند که بسیاری از این موارد اختلاف و اشتراک مبنایی می باشد.
تبیین و تحلیل شرح ابن‌رشد بر بخش اشکال اربعه آنالوطیقای اول ارسطو
نویسنده:
نویسنده:معصومه رضایی کهخا ژاله؛ استاد راهنما:مرتضی مزگی نژاد؛ استاد مشاور :علی اکبر محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
قیاس در منطق ارسطویی اهمیت بنیادینی دارد. تلقی خاص ارسطو از قیاس کم و بیش در دوره‌ی اسلامی مقبول افتاده و بسیاری از مباحث منطق را تحت تأثیر قرار داده است. ابن‌رشد (595 ـ 520ق) فیلسوف و منطقدان بزرگ بر نظریه آنالوطیقای اول ارسطو شرح و تلخیص نگاشته است. در این نوشتار با نظر به آراء ارسطو در کتاب «تلخیص القیاس لأرسطو» ابن‌رشد، با تحقیق و تصحیح دکتر عبدالرحمن بدوی (2002 ـ 1917م)، به‌صورت جزئی‌تری به مباحث نظریه‌ی قیاس حملی، شکل اول تا سوم و رد شکل چهارم پرداخته شده است. باتوجه‌به اینکه از این اثر تاکنون ترجمه‌ای به فارسی ارائه نشده است، بنابراین این تحقیق با هدف ترجمه و سپس شرح و تفسیر نکات بدیع شرح ابن‌رشد در بخش اشکال اربعه قیاس ارسطو صورت گرفته است. پرسش و فرضیه اصلی این پژوهش عبارت است از اینکه: نکات بدیع و نیز ویژگی‌های شرح ابن‌رشد بر بخش اشکال اربعه ارسطو کدام است؟ در این پژوهش با نظر به تخصصی بودن کتاب، ترجمه صورت گرفته بیشتر وفادار به متن خواهد بود و نیز با بررسی منابع معتبر و نیز با استفاده از روش توصیفی تحلیلی ابتدا به بررسی و سپس به تحلیل موضوع پرداخته شده است. باتوجه‌به سوالات این تحقیق، نکات جدیدی را در شرح ابن‌رشد یافتیم که عبارت است از: مقصود ابن‌رشد از مفهوم «امکان» همان معنای متداول از مفهوم «امکان استقبالی» است؛ نحوه ارزیابی استنتاج‌ها به دو روش طبیعی و صناعی صورت می‌پذیرد و شکل چهارم دور از طبع و عقل است. همچنین ابن‌رشد برخلاف ارسطو به شکل چهارم پرداخته است و شکل چهارم را به جالینوس نسبت می‌دهد، گرچه اسناد شکل چهارم از طرف او به جالینوس بعدها توسط پژوهشگران رد شده است.
رابطه تربیت اخلاقی و زیبایی‌شناختی در اساطیر یونان از منظر افلاطون و ارسطو
نویسنده:
نویسنده:بهاره گراوندی؛ استاد راهنما:علیرضا آرام
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
مسئله این تحقیق این است که: الف) از دیدگاه افلاطون و ارسطو تربیت اخلاقی و تربیت زیبایی‌شناختی چه رابطه‌ای با یکدیگر دارند؟ ب) از دید هر یک از آنان اساطیر یونان چه تأثیرات ممکن یا مطلوبی بر تربیت اخلاقی و زیبایی‌شناختی بر جای گذاشته یا باید بر جای گذارند؟ اهداف و ضرورت تحقیق، به تأثیر گسترده اسطوره در فرهنگ یونان و مواجهه نسبتاً متفاوت دو فیلسوف با این فرهنگ مسلط باز می‌گردد. اما در مقام پاسخ به دو پرسش مرکزی مطرح شده، نخست آراء دو اندیشمند در موضوع تربیت اخلاقی و زیبایی‌شناختی، به تفکیک میان دو فیلسوف و دو موضوع تربیتی فوق توصیف و تحلیل گردید. در گام دوم با رجوع به آراء این دو فیلسوف درباره اساطیر یونان، هر دو نقش مثبت و منفی، یا تأثیرات ممکن و مطلوبِ اساطیر بر تربیت اخلاقی و زیبایی‌شناختی مخاطبان حکایت‌های اساطیری مورد تأمل قرار گرفت. این پایان‌نامه با روش تحلیلی و مقایسه‌ای به بررسی دو پرسش اصلی خود پرداخته است. نتیجه‌ی کوتاهِ حاصل از تحلیل، تأمل و مقایسه انتقادی فوق بدین قرار است: الف) هر دو فیلسوف بر رابطه متقابل تربیت اخلاقی و زیبایی‌شناختی تأکید دارند و در واقع دو مفهوم نیکی و زیبایی را مترادف و همسو می‌دانند. ب) از نظر هر دو متفکر اساطیر یونان به شرط نظارت تربیتی لازم می‌توانند به عنوان حکایت‌های مفید آموزش و همچون تمهیدی برای ارشاد به رشد اخلاقی و تشویق به ذوق زیبایی‌شناختی مورد توجه قرار گیرند و با «کارکرد آموزشی» خود مقبول افتند. ج) ارسطو در عین همراهی با افلاطون در دو مرتبه پیشین، ضمن گشودن فضای تجربه ورزی عملی با اثر هنری، مفهوم کاثارسیس را به عنوان «کارکرد درمانی» اساطیر مطرح کرده است. در آموزه‌ی ارسطویی مورد بحث زمینه‌ای برای تربیتِ غیرمستقیم در دو حوزه اخلاقی و زیبایی‌شناختی فراهم می‌شود و از این رو آثار هنری از شعار زدگی و محتوا گرایی افراطی فاصله می‌گیرند. در واقع آن‌چه ارسطو به تعلیم افلاطونی «آموزش از طریق بازسازی اساطیر» افزوده است، در حکم یک شیوه تربیتی غیرمستقیم بوده که دعوی تأثیرِ اخلاقی- زیبایی‌شناختی مضاعف آن قابل ملاحظه است.
ضعف اراده: تحلیل و ارزیابی نظریه ارسطو بر اساس آراء آلفرد ملی
نویسنده:
نویسنده:محمد تقدیسی میرک؛ استاد راهنما:محسن جوادی,زهرا خزاعی؛ استاد مشاور :محمد لگنهاوسن
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
اکراسیا یا ضعف اخلاقی به معنی عمل ارادی و آزادانه فاعل برخلاف بهترین حکم اخلاقی هست که علت آن ضعف اراده و نداشتن قدرت کنترل نفس است از منظر ارسطو این پدیده معمولا به دلیل تاثیر پذیرفتن قدرت استدلال یا علم بالقوه عامل اخلاقی بوسیله خواسته های امیال با ضعف اراده همراه است به همین خاطر معمولا در نزد اغلب فلاسفه اکراسیا با ضعف اراده مترادف است هر چند که برخی فلاسفه چنین دیدگاهی ندارند الفرد ملی اکراسیا را به تبعیت از ارسطو، عمل عامدانه وآزادانه فاعل، مخالف با حکم برتر با رعایت جمیع جوانب عمل و آن را با ضعف اراده مترادف میداند و از دیدگاه هر دو فیلسوف علت اکراسیا تاثیر افراطی خواسته های بخش احساسی عامل بر بخش استدلالی وی هست و راه مقابله با آن تقویت بخش استدلالی نفس در مقابل بخش احساسی آن میباشد. خلاصه کلام اینکه: برای داشتن قوت اراده و اجتناب از ضعف اراده تقویت عامل اخلاقی در سه ساحت معرفتی، عاطفی و رفتاری لازم وضروری است. قدمت این بحث به یونان باستان میرسد و سقراط و ارسطو، افلاطون نقطه اوج در این بحث هستند این پدیده نخستین بار توسط ارسطو آکراسیا نامیده و سپس در زبان انگلیسی به ضعف اراده ترجمه شد. در این رساله ضمن بررسی و تحلیل مولفه های اصلی اقدامات اکراتیک و بررسی آن از منظر فلاسفه مشهور در این حوزه بصورت اجمالی و اولویت ثانی ، هدف اصلی نگارنده تحلیل و بررسی مولفه های ضعف ارده از منظر ارسطو نقد و تحلیل آن از دیدگاه الفرد ملی است. در استدلال ارسطو عاملی که سبب می شود که فاعل اخلاقی مطابق قاعده حد وسط اقدام کند و از انتخاب حد افراط و تفریط اجتناب نماید داشتن قدرت فرونسیس از جانب عامل اخلاقی است و این فضیلت مستلزم هماهنگی میان عقل و میل است و انسان حکیم بوسیله این فضیلت روش رسیدن به خیرات را شناسایی و سیر در آن را ادامه می دهد. همسو با ارسطو، الفرد ملی معتقد است که علت اکراسیا ضعف در کنترل نفس در مقابل کشش های امیال است اراده ضعیف توان مقاومت در برابر طوفانهای بنیان برکن امیال را نخواهد داشت و اسیر خواسته های امیال خواهد شد.
فلسفه رئالیستی ارسطویی ریاضیات: ریاضیات به عنوان علم کمیت و ساختار [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
James Franklin
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Palgrave Macmillan,
چکیده :
ترجمه ماشینی: یک فلسفه ریاضی ارسطویی بن بست بین دیدگاه افلاطونی و اسم گرایی در مورد ریاضیات را می شکند. ریاضیات نه مطالعه اشیاء انتزاعی و نه زبان یا منطق صرف، علم جنبه های واقعی جهان به اندازه زیست شناسی است. برای اولین بار، یک فلسفه ریاضی، ریاضیات کاربردی را در مرکز قرار می دهد. جنبه های کمی جهان مانند نسبت ارتفاعات و جنبه های ساختاری مانند تقارن و تداوم بخشی از جهان فیزیکی و از موضوعات ریاضیات هستند. اگرچه برخی از ساختارهای ریاضی مانند بی‌نهایت‌ها ممکن است بیش از حد بزرگ باشند که در حقیقت قابل تحقق نباشند، اما همه آنها قادر به تحقق هستند. این کتاب با آگاهی از پیشینه نویسنده در فلسفه و ریاضیات، اما با رعایت مثال‌های ساده، نشان می‌دهد که چگونه درک نوزاد از الگوها با تجسم و اثبات به بنای وسیع دانش ریاضی ناب و کاربردی مدرن گسترش می‌یابد. اما با حفظ مثال‌های ساده، این کتاب نشان می‌دهد که چگونه درک نوزاد از الگوها با تجسم و اثبات به عمارت وسیع دانش ریاضی ناب و کاربردی مدرن گسترش می‌یابد.
غیر از دانای کل: تفسیر و دفاع از رد مفهوم استدلال محدود ارسطو توسط کانت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Nathan R. Colaner
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : اگرچه دانایی واقعی انسان غیرقابل تصور است، اما مشخص نیست که محدودیت در اندیشه به چه معناست. یکی از کمک های مهم کانت به معرفت شناسی، بازتعریف او از حدود اندیشه بود. زمانی که شهود انسانی و پذیرا و شهود خلاقی را که موجودی نامتناهی خواهد داشت، در مقابل هم قرار می‌دهد، در این مورد صریح است. مهم این است که قضاوت و استدلال فقط برای ذهنی لازم است که ابتدا از طریق حس تحت تأثیر یک شیء قرار می گیرد، که برای موجودی با شهود خلاق صدق نمی کند، زیرا این نوع شهود، عین خود را ایجاد می کند. این بدان معناست که عقل خدای کانت از نظر نوع از عقل انسانی متمایز است، زیرا قضاوت و استدلال اساساً فعالیت های محدودی هستند (یا آنچه من «غیر دانای کل» می نامم). آنها در حال حاضر شواهدی از یک شناخت محدود و انسانی هستند. در مقابل، ارسطو استدلال می کند که شناخت انسان - فراتر از ظرفیتش برای گفتمان - قادر به تأمل است. همانطور که خواهیم دید، ارسطو استدلال می کند که تفکر الهی است، و بنابراین یک عقل محدود می تواند بسته به کیفیت زندگی متفکرانه فرد، کم و بیش شبیه به یک عقل دانای کل شود. در این اثر، من می‌خواهم 1) ثابت کنم که کانت و ارسطو مفاهیم ناسازگاری از نادانی دارند، 2) تعهدات معرفت‌شناختی را که انگیزه مواضع رقیب آنها در مورد غیرعلم مطلق است، ردیابی کنیم، 3) نشان دهم که دیدگاه‌های خاص آنها در مورد مشروعیت مابعدالطبیعه قضاوتها تفسیرهای خاص آنها از نادانی را پیش فرض می گیرند و 4) استدلال می کنند که کانت تحلیل برتری از نادانی ارائه می دهد.
دین اخلاقی: هرمنوتیک زندگی اخلاقی ریکور متأخر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
James C Carter
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه با نوشته های بعدی پل ریکور درگیر است تا فلسفه او را به عنوان یک کل درک کند. بازسازی هرمنوتیک زندگی اخلاقی ریکور سهم قابل توجهی از او را در فلسفه دین معاصر نشان می دهد. هدف این هرمنوتیک تبیین دین اخلاقی است که انسانها را به طور جهانی بر اساس زندگی مشترک آنها به عنوان موجودات توانا به هم پیوند می دهد. برای تسهیل این هرمنوتیک، نشان خواهم داد که خوانش گزینشی از فلسفه ریکور، نقش محوری «اخلاق کوچک» او را در پل زدن آثار بعدی و قبلی‌اش آشکار می‌کند. انسان توانا (l'homme capable) در ریکور متأخر باید هم در رابطه با «اخلاق کوچک» و هم با معماری دین اخلاقی درک شود. تبیین هدف (تلوس) زندگی اخلاقی و هنجار («قانون اخلاقی») دین اخلاقی از «اخلاق کوچک» به نقش مهم ارسطو و کانت در معماری ریکور اشاره دارد. خود ریکور «معماری» را در اصطلاح کانتی به عنوان یک چارچوب انتقادی تعریف می‌کند، در حالی که برداشت متافیزیکی اسپینوزا از تلاش عقلانی (conatus) برای زندگی در کمال آن را به کار می‌گیرد. مفاهیم اصلی برگرفته از اسپینوزا، ارسطو و کانت در بازسازی کنونی هرمنوتیک ریکور مستتر هستند. سه بعد از زندگی اخلاقی در متافیزیک اسپینوزا، انسان‌شناسی ارسطو و فلسفه اخلاق کانت ظهور می‌کند و معماری ریکور را به ما می‌دهد. از نظر ریکور، هدف اخلاقی مبتنی بر متافیزیک توانایی انسان است و ماهیت خواستار «قانون» دین را اخلاقی می کند. این دین زندگی خوب را هدف تلاش انسان فرض می کند. اما به طور اساسی، این تز «پیکان دینداران» (la flèche du religieux) را آشکار می‌کند، زیرا سوژه‌های توانا را برانگیخته می‌کند تا زندگی را با و برای دیگران در نهادهای عادلانه در آغوش بگیرند. در نتیجه، زندگی به عنوان قلب دین اخلاقی ریکور آشکار می شود.
توزیع عادلانه قدرت و مناصب حکومتی از دیدگاه ارسطو و ملاصدرا
نویسنده:
مسیب جوزی ، مجید ملایوسفی ، محمدصادق زاهدی
نوع منبع :
مطالعه تطبیقی , نمایه مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ترسیم نظام سیاسی که در آن قدرت و مناصب حکومتی به صورت عادلانه توزیع شده باشد از جمله دغدغه‌هایی است که ارسطو و ملاصدرا در آثار خود توجه ویژه‌ای بدان داشته‌اند ارسطو در پی این مسأله به بررسی انواع حکمرانی‌های سیاسی و نقد آن‌ها پرداخته و بیان می‌کند که ایراد اساسی حکومت‌ها در این باره این است که هرکدام شیوه حکومت خود را به طور مطلق عادلانه دانسته و توجهی به هدف از تشکیل جامعه سیاسی و حکومت که رساندن شهروندان به فضیلت و برآوردن منافع مشترک و شکوفندگی (اودایمونیا) آنها است، ندارند. حکومت‌هایی که این اهداف را برآورده کنند صحیح و عادلانه‌اند و در غیر این صورت منحرف‌اند. از نظر ملاصدرا نیز هر چند هدف از تشکیل جامعه و حکومت برآوردن نیازهای مشترک است اما اهداف دیگری نیز دارد که با دیدگاه ارسطو در این زمینه متفاوت است از نظر او هدف اصلی از حکومت و تشکیل جامعه رسیدن انسان به خداوند و سعادت اخروی است چرا که این جهان همانند گذرگاه است. همچنین از دیدگاه او حکومت منصبی الهی است که تنها به کسانی واگذار می‌شود که مأذون از طرف او باشند بنابراین تنها حکومت این افراد عادلانه بوده و صور دیگر حکومت از روی اضطرار قابل قبول می‌باشد. ما در این مقاله با تحلیل دیدگاه این دو فیلسوف به بررسی و مقایسه آراء آنها درباره نحوه عادلانه توزیع قدرت در نظام سیاسی و معیار شایستگی جهت حکومت و بدست گرفتن مناصب حکومتی خواهیم پرداخت.
  • تعداد رکورد ها : 1513