جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 57
شخصیت مثالی در اندیشه حافظ
نویسنده:
معصومه شفیعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حافظ غزل سرای شگفت آور و شیرین سخن ادب پارسی است که گستره ی غزل او عرصه ی درگیری دو نیروی عظیم خیر و شر است. ریاکاری و فساد اخلاقی جامعه ی روزگار او برخی را داعیه دار صلاح کرده است، چنانکه با ریاکاری و ظاهرسازی بر مرکب دغل بازی خویش سوارند و برخی نیز به دلیل رفتار این ریاکاران گوشه نشین خرابه ها شده اند و از ریا و نیرنگ گریزانند که این دو نگرش گروه های مثبت و منفی اجتماع عصر حافظ را تشکیل می دهند. البته دسته ی سومی هم در غزل خواجه یافت می شود که همانا شخصیت های بینابینی در پندار و کردار هستند که گاه به سوی بدی لغزانند و گاه به سمت بدی گرایانند. این سه دسته ی شخصیتی که هم در زمانه و عصر حافظ زندگی می کنند و هم در دنیای ذهنی و فکری شاعر جایگاهی ویژه دارند، شخصیت مثالی (TYPICAL) نامیده می شوندکه جریان های فکری عصر او را رهبری می کند. حافظ سعی دارد با این طیف های شخصیت اوضاع زمان خود را تشریح کند در عین حال دیدگاه خود را نیز نسبت بهع دنیای آرمانی مطرح نماید. بر اساس آمار به دست آمده حافظ شخصیت های مثبت را در تشریح آرمان و دنیای مثالی خویش به کار می برد و بسامد این شخصیت ها نشان می دهد که حافظ با وجود تلخی اوضاع زمانه مثبت نگر و امید وار به آینده است.
بررسی تطبیقی جهانی‌شدن غربی و جهانی شدن در تشیّع با تأکید بر مبنای اعتقادی، اجتماعی و اخلاقی
نویسنده:
حمیده صنیعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
جهانی شدن از جمله مباحثی است که در دهه های اخیر در میان اندیشمندان مطرح بوده و تا به حال تحقیقات ارزنده فراوانی در این باره صورت گرفته است، تحقیق حاضر نیز با این سوال که؛ تشیع برای جهانی شدن در ابعاد اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی دارای چه ظرفیتی است. آغاز شد و به ارزیابی مبانی و اندیشه های جهانی شدن و مبانی اندیشه های تشیع، هر کدام به طور جداگانه پرداخت، پس از آن اندیشه جهانی شدن و تشیع را با هم مقایسه نمود، آن چه از این مقایسه به دست آمد آن است که؛ اگرچه هر دو اندیشه در بعضی از مبانی اعتقادی، اجتماعی، اخلاقی مشترکاتی با یکدیگر دارند و این مبانی در بین این دو اندیشه مشترک بیان شده است، اما به صورت کلی این دو دیدگاه از اساس و بنیان با هم متفاوت هستند زیرا اندیشه شیعی برگرفته از دین الهی است و دین در تمام اعتقادی، اجتماعی، اخلاقی انسان نقش برجسته و بسزایی دارد و در واقع اندیشه شیعی یک اندیشه دین محور، معناگرا، مقدس و ولایت محمور است، در حالی که اندیشه جهانی شدن که برگرفته از دیدگاه لیبرال دموکراسی غربی است، در اعتقادات پیرو اومانیسم و اندیشه هایش و در اجتماع هم پیرو مکتب لیبرال ـ سرمایه داری است و بر این اساس، هیچ جایگاهی در این اندیشه ندارد و این تفکر نوعی دین ستیز و سکولار است و در واقع جهانی شدن به اصطلاح غربی اش، یک تفکر و اندیشه دین ستیز، مادی گرا، دنیامحور و انسان گرا است، که ارزش های الهی و دینی در آن جایگاهی ندارد.
پرتره‌نگاری در تاریخ هنر
نویسنده:
مائده میرزایی عطاآبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چهره یگانه تمایز اساسی میان پیکر آدمی و حیوانات است، شاید در نگاه نخست پیکر لخت آدمی تفاوت خاصی با سایر حیوانات نداشته باشد.بالاخص آنجا که فقط فیگور آدمی (منهای چهره) مورد نظر باشد. اما چهره به واسطه‌ی ابعاد سراپا تاریخی خود، به‌واسطه‌ی انعطاف بی‌مانندش در بازنمایی حالات درونی (در تقابل با چهره‌ی صلب و یکنواخت سایر حیوانات) و به واسطه‌ی حک و رسوب تاریخی درون خود واجد اهمیتی خاص می‌شود. خصلت بازنمایی‌کننده و درعین‌حال پنهان‌کننده‌ی چهره و توان آن برای به مادیت بخشیدن به حالات انسانی،رابطه آن با هویت آدمی و ... آن را به موضوعی مهم برای هنرهای تجسمی (نقاشی، مجسمه،عکاسی و...) تبدیل کرده است. بررسی اجمالی تاریخ هرکدام از این هنرها درگیری اساسی آنها با پرتره را به‌خوبی نشان می‌دهد. از نیم‌تنه‌های یونان باستان تا نقاشی‌ها، عکس‌ها و مجسمه‌های عصر حاضر همگی نشان‌دهنده‌ی دلمشغولی هنر و هنرمندان در بازنمایی تصویر انسانی‌ست. برای ورود به دنیای پرترهنگاری بیش از هر چیز میبایست از چیستی آن سخن گفت و فاکتورهایی که آن را از دیگر ژانرهای هنری متمایز میسازد، برشمرد- مولفه‌هایی همچون شباهت، مای‌مه‌سیس، بازنمایی، هویت و رابطه‌ی بین هنرمند، سوژه، مشتری و بیننده- که این خود ما را به حیطه ی کارکرد پرترهها رهسپار میسپارد که برشماری و بررسی این کارکردها را ضروری میسازد بعلاوه مشخص کردن ویژگی‌ها و انواع پرتره‌نگاری نیز از مولفه هایی ست که می بایست در این مطالعه به آن پرداخته شود. در این پایان نامه سعی شده با استفاده از روش های تاریخی، توصیفی و تحلیلی به مواردی که در بالا ذکر شده پرداخته شود تا بتوأن دلایلی منطقی و محکم برای بیان این ویژگی ها و تحلیل ارائه داد تا در نهایت به شناخت بهتر و عمیق تر پرتره نگاری غرب دست یابیم.
جایگاه عقل و عشق در آراء ابن‌عربی، سیدحیدر آملی و ملاصدرا
نویسنده:
هاشم میری رستمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عشق و عقل دو ساحت بنیادین انسان به حساب می آید و شناسایی آن دو به انسان شناسی دقیق تر و صحیح تر می انجامد از آن جایی که در متون دینی تأکیدات فراوانی بر تعقّل و توجّه به بعد عقلانی وجودی انسان و از سیل تأکید بر بعد عاطفی وجود وی به چشم می خورد آشنایی بیشتر با عقل و عشق زمینه را برای درک بهتر پیام دین نیز فراهم می سازد و چون یکی از راه های شناخت انسان به شمار می رود می تواند چیدن میوه ی معرفه النفس که همان معرفه الرب است را نیز به دنبال داشته باشد. در این تحقیق به بررسی نسبت میان عقل و عشق از منظر برجسته ترین چهره های عرفان و حکمت اسلامی(ابن عربی، سید حیدر آملی و ملاصدرا) پرداخته ایم. در فصل دوم پس از بررسی معانی لغوی و اصطلاحی عقل و عشق از منظر فلسفه و عرفان به سنجش اجمالی نسبت آن دو پرداخته شده و تبیین محتوایی مفردات پژوهش صورت گرفته است. بررسی تطبیقی دیدگاه های این سه اندیشمند و بیان وجوه تشابه و تفارق دیدگاه‏هایشان نشان می دهد در هر سه دیدگاه به دو مقوله ی « عقل » و «عشق » هم از حیث معرفت شناسی و هم از حیث وجود شناسی توجه شده است و ضمن احترام ویژه به نعمت عقل ، منبع معرفتی بودن عقل را برای هدایت بشر و وصول او به کمال نهایی و شناخت حقایق عالم کافی نمی دانند .همچنین نشان داده ایم که مطابق دیدگاه هر سه اندیشمند نه تنها بین عقل و عشق تعارض نیست بلکه رابطه ی این دو طولی بوده و همواره عشق در استمرار راه عقل مجازی ، انسان را به عقل حقیقی که همان مقام عشق تامّ و تمام است می رساند. در این میان ملاصدرا با تکیه بر عقل در ارزیابی مکاشفات عرفانی ، راه هماهنگی برهان و عرفان را فراهم نمود و مکاشفات ذوقی را در قالب برهان و استدلال ریخت؛ در نتیجه به شکل بی نظیری در اوج تعالی در حکمت متعالیه هم عقل و هم عشق و هم نسبت بین آن‏ها به بهترین وجهی تفسیر شده است . مطابق حکمت صدرایی هم چنان که عقل ، عاقل و معقول یکی است در بحث از عشق، نیز می توان از اتحاد عشق ، عاشق و معشوقسخن گفت. افزون بر این ها، در این تحقیق می توان تفاوت های فلسفه و عرفان و سیر آگاهانه‏ی فیلسوف برجسته ی اسلامی ملاصدرای شیرازی از فلسفه به سوی عرفان را نیز مشاهده کرد و نمونه ای از تلاش وی برای تقریب عرفان و فلسفه را در قالب حکمت صدرایی به نمایش گذاشت.
بررسی جنس و جنسیت در آثار هنرمندان تجسمی زن ایران معاصر (بعد از انقلاب)
نویسنده:
عایشه وجدانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هنر بعد از انقلاب در ایران شاهد گسترش حوزه ی نقاشی و حضور زنان در این عرصه می باشد. امروزه با گشوده شدن در های آموزش به روی زنان، با آثار زیادی روبه رو هستیم که زنان خالق آن ها هستند .یکی از موضوع های شایعی که توسط زنان نقاش به کار برده می شود، خود "زن" است. با توجه به زن بودناین نقاشان، انتظار می رود نحوه ی ارائه ی زن و مسائل مرتبط با آن همچون "جنس" و "جنسیت"، دو مقوله ی مهمی که در تئوری فمینیستی و هنر فمینیستی بدان پرداخته می شود، متفاوت باشد. در این راستا آنچه که هدف اصلی این رساله را تشکیل می دهد، بررسی نمود "جنس" بر اساس دیدگاه هستی شناسانه ی لوس ایریگارای از این مقوله و "جنسیت" بر اساس آراء جودیت باتلر از جنسیت به عنوان آنچه ناپایدار در آثار نقاشان زن بعد از انقلاب است. دو نمونه ی مطالعه که از جامعه ی نقاشان زن بعد از انقلاب برای بررسی در این رساله انتخاب شده ، شادی نویانی برای تبیین مفهوم جنس و سمیرا اسکندرفر برای مفهوم جنسیت است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و ابزار پژوهش کتابخانه ای و مصاحبه می باشد. نتایج حاصله از بررسی و تحلیل آثار دو نمونه ی یاد شده به عنوان نمایندگان نقاشان زن بعد از انقلاب در بطن چارچوب نظری آراء ایریگارای و باتلر بدین شرح می باشد:نقاشان زن بعد از انقلاب با رویکردی آسیب شناسانه دریافت های سنتی درباره ی جنس و جنسیترا به چالش می کشند و در عین حال درآثار خود سعی می کنند ارائه دهنده ی راهکارها وامکان های تغییرباشند به گونه ایی که جنس و جنسیت زنبتواند هویت مثبتی به زنان اعطا کند.
تعالی داستانی و تهی شدن فراداستانی: جان بارت عروسک گردان پسامدرن
نویسنده:
مهسا هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان نامه به بررسی روش هایی می پردازد که بر اساس آن جان بارت مراحل متضاد تعالی و تهی شدن را در داستان هایش از طریق فرا داستانی و بینامتنیت پیاده می کند تا تاکید نماید که روایت به خودی خود در عصر ناپایداری ها و در برابر احساس همیشه حاضر نیستی، تنها وسیله بقا ست. در هستی شناسی کلمات در سطح داستانی، بارت وضعیتی خالق گونه را برای خود فرض می کند و بر خلاف ادعاهای رولان بارت در باره مرگ نویسنده، تعالی بارت به عنوان نویسنده را مشاهده شود. اما در هستی شناسی نفوذپذیر واقعیت، بارت خود را به عنوان شخصیتی شبیه دیگران به نمایش در می آورد و تهی شدن نویسنده مشاهده می شود. حضور صداهای متعدد روایی و جنبه باختتینی آثار بارت با نقش نویسنده دانای کل مخالفت می کند و آنرا در روند کتاب در حد راویان دیگر کاهش می دهد. داستانهای بارت به عنوان سیستم های باز و آشفته با واقعیت مفروضی که وی مطرح می کند در هم آمیخته و سطح پسا مدرنی به وجود می آورد که دوگانه تعالی و تهی شدن در آن بی سرانجام می ماند. در این آشفته بازار است که بارت (و شخصیت های داستانی وی) بهداستان گویی به عنوان هنری بر علیه مرگ پناه می برند.
بررسی میراث عرفان ایرانی در اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی، قیصر امین‌پور و سید حسن حسینی
نویسنده:
فروغ خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از موضوعات عمده‌ی شعر فارسی، عرفان است که از دیرباز ، میان شاعران این مرز و بوم جلوه‌ای خاص داشته است و آن‌ها با بهره گیری از افکار ناب عرفانی ، اشعاری زیبا و دلنشین سروده‌اند .اگرچه در دوره‌ی معاصر، آموزه‌های عرفانی شاعران عارف مسلک گذشته نظیر حافظ و مولانا دیگر نمود پیدا نمی‌کند؛ اما از آن‌جا که عرفان با جان و دل مردم ایران آمیخته است و شعر بهترین حوزه برای نمودار کردن عواطف و افکار درونی شاعر است، می‌توان جلوه‌هایی از این اندیشه‌ های ناب را در اشعار این دوره هم مشاهده کرد .در میان شاعران معاصر، محمدرضا شفیعی کدکنی ( م . سرشک )،قیصر امین پور و سید حسن حسینی از شاعرانی هستند که به دلیل تحصیل در رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی و انس و پیوند با متون صوفیّه و اشعار عرفانی، در سروده‌های خود از مباحث عرفانی بهره گرفته‌اند و می‌توان انعکاس عرفان آزاد اندیش و پویای خراسان را در شعر آن ها مشاهده کرد.این سه شاعر با توجه به دیدگاه‌های نزدیکشان، از عرفانی مشابه برخوردارند و طرز تلقی آن‌ها نسبت به مباحث هستی شناسی و معرفتی و تأملات سیاسی- اجتماعی و فرهنگی و عرفانی ، تقریباً مشابه است .البته میزان بهره گیری این سه شاعر نام آشنا، از موضوعات عرفانی به یک مقدار نیست و در این میان م.سرشک از اهمیّت بیشتری برخوردار است و در مجموعه-ی « هزاره‌ی دوم آهوی کوهی» عمّده ترین تأملات فلسفی و عرفانی خود را نمایان ساخته است .جایگاه قیصر امین پور ، بعد از م . سرشک می باشد و بیشترین اندیشه‌های عرفانی خود را در واپسین دفترهای خود ( گل‌ها همه آفتابگردانند و دستور زبان عشق ) نمودار ساخته است .سید حسن حسینی نیز ، در دفترهای شعر و نثر خود ، این اندیشه‌ها را بصورت پراکنده به‌کار برده است.در این جستار، به بررسی بازتاب اندیشه های عرفان ایـرانی، در سـروده های این سه شاعرمی پردازیم و مباحث هستی شناسی و معرفتی و تأملات سیاسی- اجتماعی و فرهنگی مرتبط با اندیشه‌های عرفانی را در سروده‌های آن ها بررسی می‌نماییم.
حقیقت ترس ‌آگاهی در گذار از ساحت مفهوم به ساحت تجربه سینمایی در پرتو تفکر هایدگر
نویسنده:
محمدصادق صادقی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله به تحلیل حوزه معنایی ترس در اندیشه‌ هایدگر پرداخته، و تلاش کرده‌ایم اثبات نماییم که این حوزه معنایی در طیفی از امر نااصیل (ترس) تا امر اصیل (ترس‌آگاهی) تعریف می‌شود و رسیدن به یافتگیِ بنیادین ترس‌آگاهی در سیری تدریجی از استحاله حوزه معنایی ترس میسر است. نقطه آغازین این طیف پدیدار ترس است در مقام امر نااصیل آغازین که به‌مثابه نخستین پله به ما کمک می‌کند تا پس از گذر از مراتب میانی رعشت، دهشت و وحشت به سوی پله غایی اصالت که همان ترس‌آگاهی است حرکت نماییم. یعنی چنانکه هایدگر معتقد است حرکت به سوی امر اصیل ناگزیر از گذار از ساحت بی‌اصالتی است. اهمیت یافتگیِ بنیادین ترس‌آگاهی در دوران فراموشی مطلق هستی، در ایجاد التفات در دازاین نسبت به هستی و کمک به او برای حرکت به سوی اصیلانه بودن آشکار می‌شود. سپس یکی از مهم‌ترین مضامین اندیشه هایدگر یعنی «رویداد حقیقت» از منظر وقوع آن در کار هنری و به طور خاص هنر فیلم مورد تأمل قرار می‌گیرد و تلاش می‌شود که با طرح مفهوم پیکار میان پوشیدگی و ناپوشیدگی در کار هنری، که هایدگر آن را پیکار میان زمین و جهان می‌نامد، به سیطره تماشاگر در تفسیر جهان فیلم خاتمه داده شود زیرا با این رویکرد، تماشاگر دیگر سوژه‌ای نیست که بخواهد فیلم را به ابژه‌ای برای شناخت خویش بدل نماید بلکه در یک رویارویی با جهانِ فیلم در پرده فرو افکندن از حقیقت در ساحت فیلم یاری رسانده و با تفسیر خود از فیلم، در تحقق رویداد حقیقت مشارکت می‌نماید. پدیدارشناسی هرمنوتیک به عنوان روش‌شناسی این رساله به ما یاری می‌رساند که دریابیم چگونه تجربه رویارویی با جهان فیلم، تماشاگر را به پرسش هستی‌شناختی خودش از فهم فیلم رهنمون می‌گردد زیرا هر تفسیر، تماشاگر را به فهم از هستیِ خودش، در مقام دازاین در-جهان ارجاع می‌دهد؛ دازاینی که بازیگر است و درگیر با جهان و نه مشاهده‌‌گری صرف در ساحت تفکر محاسبه‌گر دکارتی و به دور از تجربه در-جهان-بودن. در نهایت نظریه نهایی این رساله مطرح می‌شود که از ترکیب آرای هایدگر با سه نظریه‌ سینمایی در باب غایت سینمای وحشت متعلق به نوئل کارول، سینتیا فریلند و جرج اوچوا حاصل آمده است. در طرح نظریه نهایی از توانش‌های این سه نظریه استفاده شده و نقطه ضعف آن‌ها، که تفکر محاسبه‌گر دکارتی و غفلت از پرسش هستی است، به مدد تفکر تأملی هایدگر مرتفع می‌گردد. نظریه نهایی این رساله معتقد است هیولا، به مثابه تجسم شرّ و عنصر محوری سینمای وحشت، در جلوه‌های متفاوتی از پدیدار ترس (شامل ترس، رعشت، دهشت، وحشت و ترس‌آگاهی) تجلی می‌یابد. سینمای وحشت با طرح عناصر اساسی تحلیل هرمنوتیکی هایدگر (یعنی جهان، مرگ، گناه، طرح‌افکنی و اصالت) در نسبت با دازاین در قالب بیان سینمایی، امکان ظهور «رویداد حقیقت» در جهان فیلم را با مشارکت تماشاگر، در مقام دازاین تفسیرکننده، فراهم می‌آورد و «رویداد حقیقت» منکشف‌شده در این سینما، یافتگی بنیادین «ترس‌آگاهی» است که در جهانی سینمایی برساخته از 5 ژانر اساسی شامل ژانر ترس، ژانر رعشت، ژانر دهشت، ژانر وحشت و در نهایت ژانر ترس‌آگاهی از خویش پرده فرو می‌افکند.
نسبت بین اندیشه های مارتین هایدگر و تامس کوهن در خصوص علم تجربی و روش آن
نویسنده:
حسین نوروزی فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هسته‌ی پایان نامه‌ی حاضر بررسی دیدگاه هایدگر و کوهن در خصوص علم تجربی و سپس بیان وجوه قرابت و غرابت آنهاست. هایدگر و کوهن دو متفکر هستند که دیدگاه‌های ویژه‌ای در مورد علم ابراز می‌کنند. هایدگر از نقطه نظری هرمنوتیکی به نقد تز بی پیش فرض بودن تجربه پرداخت. او الگوی رایج در مورد فهم و تعریف علم را نشأت گرفته از دیدگاهی مدرن که مبتنی بر تفکیک ابژه از سابژه و تحلیل مته‌متیکال از جهان است، می دانست. در هایدگر متقدم هستی شناسی بنیادین بر هر علمی مقدم است و علم فهم فرادستی موجودات است، که با گشت از فهم عملی به نظری (تماتیزه کردن) حاصل می‌گردد.اما در هایدگر متأخر بر فهم تاریخی تأکید می‌شود و علم به جای پژوهش، پدیداری مدرن شناخته می‌شود که به دنبال "تصویر کردن جهان"است. علم مته‌متیکال درگیری عملی با موجودات را شدت می‌بخشد و علم با تکنولوژی خویشاوندی پیدا می‌کند.کوهن با دیدگاهی تاریخی طرح خویش را دنبال می‌کند. او پارادایم را ملاک علمیت می‌داند. پارادایم یک کل مشتمل بر مفروضات نظری، روشها و رهنمونهاست که علم عادی را شکل می‌دهد. اعوجاج شکل گرفته در هر علم عادی، اگر با اکتشاف پایان نیافت به بحران می‌انجامد. در دوران بحران پارادایم در کانون اتهامات قرار می‌گیرد و در صورت ادامه،‌ با انقلاب علمی جای خود را به پارادایم جدید می‌دهد. قیاس ناپذیری پارادایم ها و تکّون اجتماعی علم رهاورد این رهیافت است. در بخش آخر به تطبیق دیدگاه‌های این دو متفکر می‌پردازیم. در تحقیق، بین فهم تاریخی و انسانی از علم که در هر دو موجود است، و همچنین بین طرح افکنش و پارادایم، و علم عادی و هنجارمندسازی قرابتی قابل توجه یافتیم. اما در مورد نقش فلسفه در علم و نقد علم و دیدگاه‌های کل گرایانه، واقع گرایانه و نسبی گرایانه تفاوت‌های زیادی دیده شد.در نهایت پرسش‌هایی در مورد ابهامات و اشکالات موجود در مورد مفاهیمی مثل انقلاب، ابزارگرایی، مته‌متیکال و... مطرح و مختصری در مورد ارتباط بین علوم انسانی و علوم تجربی یا فیزیک و متافیزیک با نگاهی سنجشی به این دو فیلسوف خواهیم داشت.کلیدواژه‌ها: هستی‌شناسی بنیادین، طرح‌افکنش، هرمنوتیک، پارادایم، قیاس‌ناپذیری، جامعه علمی?
هدف زندگی در قرآن و انجیل
نویسنده:
وجیهه مظاهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث از هدف خلقت انسان و زندگی از دیدگاههای گوناگون مورد بررسی و تدقیق قرار گرفته است و هر کس از نقطه نظر خود به نظریه پردازی در این باب روی آورده است.پایان نامه پیش رو این موضوع را از منظر قرآن و انجیل بررسی نموده تا از خلال آیات حیات بخش این دو کتاب، اهداف زندگی بشر را استخراج وتبیین نماید. به همین منظور به تفاسیر موجود از قرآن کریم، ونیز شروح نگاشته شده از کتاب مقدس مسیحیان مراجعه شده است. پس از مشخص شدن اهداف از منظر این دو کتاب مقدس حقیقت آن ها تبیین شده و در نهایت تفاوت وتشابه ایناهدافمورد کنکاش قرار گرفته است. نتیجه ای که خلالمباحثاین رساله حاصل شده ، این است که زندگی در نگره قرآن کریم وانجیل فرآیندی هدف دار بودهوبا تعیین هدف های واسطه ای یا بین راهی، انسان برای رسیدن به هدف نهایی آماده می شود.
  • تعداد رکورد ها : 57