جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
روش تبلیغ در اسلام 
با راهبرد انذار و تبشیر وآسیب شناسی اجتماعی آن
نویسنده:
حمید پیرنیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از آنجا که مقصد نهایی اسلام، دعوت انسان‌ها به نظام توحید و اجتناب از مظاهر شرک و اندیشه‌های غیرخدایی است، همواره مخالفین اسلام که منافعشان را درگرو نظام‌های غیر خدایی می‌بینند، درکمینبشر نشسته‌اند، تا او را از گرایش به این مکتب الهی باز دارند، برای نیل به این مقصود و تخدیر انسانیت، از هر ابزار و روشی استفاده می‌کنند، انسان‌ها، مکتب‌ها و مذاهب و ادیان را به جان هم انداخته، تا مفری برای نجات خود بیابند. از طرفی روش‌های کنونی تبلیغ نوعا رنگ سنتی داشته و متناسب با دنیای معاصر یا کاربردی نیستند، یا کمتر تأثیر دقیق بر مخاطب دارند و در برخی موارد مسائل ضد تبلیغ به عنوان روش‌های تبلیغ درست استفاده می‌شوند، که صدمات زیان باری به تبلیغ دینی زده‌اند. در این رساله تمام همت پژوهشگر برآن است: تا اولاً حساسیت موضوع تبلیغ در اسلام را بیان نموده و چالش‌های تهدید کننده در این فرایند را مشخص نماید، ثانیاً برنامه‌های نظام سلطه برای به چالش کشیدن دین خدا را برملا کند. ثالثاً اصول و خطوط اصلی دعوت به آموزه‌های اسلام ناب را با استفاده از دو راهبرد انذار و تبشیر، برای مخاطبان به تصویر بکشد. به این جهت مبلغان و مدیران تبلیغی اسلام، باید برای برون رفت از آسیب‌هایی که در عرصه درون و برون دینی، موجب وهن آموزه‌های دینی می‌گردند، با درایت هرچه بیشتر و آینده‌نگری دقیق و آسیب‌شناسی به موقع، سکان نظام تبلیغات دین را در مسیر صحیح و منطقی، آن‌چنان که در تفکر برآمده از مکتب اسلام وجود دارد، هدایت نمایند،. در نتیجه پژوهشگر بر اساس آنچه در گستره پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است، به نتایج زیر دست یافته است:1-با بررسی تفاسیر و دیدگاههای اندیشمندان حوزه های معرفت دینی در خصوص تقدم، تأخر یا تساوی توأمان از دو راهبرد انذار و تبشیر ،باتوجه به حساسیت‌های انسان معاصر و دنیای معاصر ،پژوهشگر معتقد است که باید نظریه چهارمی برای تبلیغ آموزه های دینی تعریف کرد و آن عبارتست از: تقدم زمانی روش‌های تبشیری بر روش‌های انذاری به نحوی که نه تبشیر و انذار بر هم غلبه کنند و نه هیچکدام از این دو مکانیسم تعطیل گردند، بلکه ابتدا مخاطبان با روش‌های تبشیری به آموزه‌های دینی دعوت شده و پس از تثبیت ایمان و اعتقاد آنها، از مخاطراتی که در مسیر ایمانشان قرار دارد، با روش-های انذاری آگاه گردند.2-مبلغان دینی باید با مبنا قرار دادن دو راهبرد تبشیر و انذار و با جریان‌شناسی و نوسازی نظام تبلیغات دینی، حق گرایی، تعقل، تفکر، برهان، علم و اصل آزادی اندیشه و بیان را محور شیوه‌های تبلیغی خود قرار دهند. 3-برای برون رفت از آسیب‌ها و آفت‌هایی که در درون و برون دین، موجب وهن آموزه‌های دینی می‌گردند، با پختگی و درایت و آینده‌نگری دقیق، سکان نظام تبلیغات دین را در مسیر صحیح و منطقی هدایت نمایند، شرط مقوم چنین امری عدم اکتفاء به صرف روش‌های سنتی و آمیختن روش‌های بدیع جدید بر مبنای علم و تکنولوژی زمان معاصر با سنتهای جذاب و منطقی گذشته است. چرا که روش‌های تحکمی، ایجاد خطوط قرمز و تابوهای موهوم در عرصه دین‌داری ره به جایی نخواهد برد و متناسب با بشر ناامید معاصر، باید شیوه‌های جذاب و نشاط‌آور را با حفظ اصول کلی دین خدا بر بشر عرضه نمود تا با شوق و رغبت مضاعف به آغوش اسلام برگردند.
اسلام اروپایی: پاسخی به چالش فرهنگی - هویتی در اروپای غربی
نویسنده:
محمدمهدی صادقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در دهه های اخیر افزایش وزن جمعیتی مسلمانان در جوامع اروپای غربی، اذهان را متوجه تمایزات فرهنگی -هویتی آن ها از سایر شهروندان این جوامع نموده است. گرچه این روند به طور مستمر ادامه داشته اما وقوع حادثه یازده سپتامبر و حوادث متعاقب آن بر اهمیت موضوع افزوده است و به گونه ای تمایزات فرهنگی مسلمانان اروپایی را به انفکاک هویتی سوق داده است. در فضای مبارزه با تروریزم، تلقی ناپسند"خرده فرهنگ آشوب ساز" از اسلام، هویت جویی مسلمانان اروپایی را در پی داشت. گرچه مسلمانان جوامع اروپایی به لحاظ نژادی، اقتصادی و مذهبی تمایزاتی از سایر شهروندان اروپای غربی داشتند اما امواج اسلام هراسی این تفاوت های فرهنگی را به چالش هویتی تبدیل کرده است. مسیله اسلام هراسی که خود را در اشکال طرد و تبعیض و خشونت و پیش داوری و با ریشه های دو گرایش سیاسی متفاوت و نه لزوما متضاد تیومحافظه کاری و لیبرالی، نشان می دهد از اصلی ترین مسایل اروپای امروز است. از سوی دیگر، دولت های اروپایی در مواجهه با چالش هویتی - فرهنگی در کشورهای اروپای غربی، راهکارهای گوناگونی را در نظر گرفته و سیاست های متفاوتی را اتخاذ کرده اند، از آن جمله "اسلام اروپایی" به عنوان راه حلی برای کاهش تنش در جوامع داخلی اروپا پیشنهاد شده است. این مفهوم از طرف گروهی از متفکران مسلمان اروپایی، اسلام شناسان غربی و مسیولین حکومتی ترویج می شود. مولفه مفهومی اصلی "اسلام اروپایی" اسلام شناسان غربی و مسیولین حکومتی ترویج می شود. مولفه مفهومی اصلی " اسلام اروپایی" عبارت است از باز تعریف تفسیری از اسلام که با ارزش های اروپایی در تضاد نباشد. اسلام اروپایی دلالت بر گرایش لیبرال و سکولار از اسلام در اروپا دارد که با ارزش های اروپایی هماهنگی دارد. این تحقیق با تبیین وجوه چالش فرهنگی-هویتی مسلمانان در اروپای غربی، نقطه تمرکز خود را به شناخت و بررسی مفهوم اسلام اروپایی در آثار مکتوب مروجان شناخته شده آن قرار داده است و سپس به نقد و سنجش روایی و کارایی این مفهوم با توجه به واقعیات جاری در اروپای غربی پرداخته است.
تحلیل مردم شناختی روزه و آئین روزه داری در ادیان (مورد مطالعه دیانت یهود و اسلام)
نویسنده:
زهره پروانه چهره برق
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در پژوهش حاضر ، محقق با نگرش مردم شناختی روزه و روزه داری و همچنین آئین ها و مناسک مربوط به آن را در میان پیروان ادیان یهود و اسلام مورد بررسی ، تحلیل و مقایسه قرار داده است و ضمن بیان واجبات ، ممنوعات ( تابو) هر دو آئین به انواع روزه های واجب و مستحب و ویژگی های کلی آنها پرداخته است . اصلی ترین هدف این پژوهش تحلیل مردم شناختی روزه و آئین روزه داری در ادیان یهود و اسلاممی باشد . در این تحقیق جهت چارچوب نظری از مکاتب کارکرد گرایی و تفسیر گرایی نمادی استفاده نموده است . و روش بکار گرفته شده در این تحقیق از نوع کیفی و روش ژرفانگر است که با ابزار مصاحبه عمیق و مشارکت همراه با مشاهده اطلاعات توسط پژوهشگر جمع آوری شده است همچنین جامعه آماری این تحقیق را پیروان دین یهود و اسلام در منطقه 6 تهران ( محله یوسف آباد ) تشکیل داده است که در یافته های تحقیق بر اساس اطلاعات بدست آمده میان صور و مناسک روزه داری یهودیان و مسلمانان شباهتهای به چشم می خورد ،تا ضمن فواید و کارکرد های روزه و روزه داری به شباهتها و تمایزات هر دو دیانت پرداخته که سرانجام در نتیجه گیری منعکس می باشد .
بررسی تطبیقی روش‏‎‎‏شناسی نظریه‏‎‎‏پردازان شخصیت کامل در غرب و اسلام به منظور ارایه الگویی در این جهت
نویسنده:
ابراهیم نیک صفت
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
براساس تقسیم بندی موجود درباره روشهای مختلف تحصیل شناخت این روشها به چهار شکل تجربه، عرفان، وحی و فلسفه تقسیم گردیده اند. در این بررسی ضمن پیگیری عوامل مهم شکل گیری دیدگاه هر یک از آنها در زندگینامه آنان به بررسی مبانی نظری هر یک از دانشمندان اخیر درباره شخصیت سالم روش های مورد استفاده آنها در گردآوری داده ها و ویژگی های شخصیت سالم از منظر هریک از آنان پرداخته شده است. این تحقیق تلاش داشته است تا به بررسی تطبیقی دیدگاههای موجود درباره انسان کامل از منظر روشهای پیش گفته بپردازد. در این جمه بندی پس از ارزشیابی هر دیدگاه به شکل مستقل ارزیابی کلی از مباحث پیش گفته ارایه شده است. پژوهش در انجام خویش با تالیف روشهای گردآوری داده ها از سوی دانشمندان تجربه گرای غربی و انسان شناسان اسلامی، افقهای جدید مطالعه و تحقیق در امر انسان کامل را مورد تاکید قرار داده است.
بررسی تطبیقی مبانی خرد سیاسی در آیین مزدایی و اسلام شیعی
نویسنده:
سیدمحسن هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر با عنوان بررسی تطبیقی مبانی خرد سیاسی در آیین مزدایی و اسلام شیعی را با ذکر کلیات و امهات تحقیق شروع نمودیم، سوال اصلی پیرامون وجود افتراقات و اشتراکات این دو آیین بوده و در جواب آن فرضیه ای را مطرح کردیم، که براین اساس اشتراکات بسیار بیشتر از افتراقات می باشد. برای سنجش فرضیه ابتدا سوالات سه گانه فرعیبر اساس سه مبنای هستی، انسان و معرفت شناسی بود را طرح نموده و در جواب آنها سه فرضیه بیان داشتیم: در مبانی هستی شناسی، فقط در استقلال خیر از شر که مورد اعتقاد مزدائیان است، با شیعیان اختلاف نظر وجود دارد، اما در دیگر مبانی اختلافی مشاهده نمی گردد. برای سنجش فرضیه های فرعی آنها را در سه فصل مجزا مورد بررسی قرار داده، اما قبل از اینکار به چارچوب مفهومی پرداخته و شاخصهایی را برای بررسی تطبیقی استخراج نمودیم.ابتدا تعاریفی از مفاهیم بحث بیان شد و سپس قالب اندیشه در معنای عام خود را برای نوع تفکر در آیین مزدایی و اسلام شیعی به علت عام بودن برگزیدیم. هر اندیشه دارای مبانی خاص خویش می باشد، لذا در ادامه فصل چارچوب مفهومی به تعاریف و توضیحاتی پیرامون این مبانی پرداختیم. اولین مبنا، هستی شناسی می باشد که در آن به مبدأ، نوع، کیفیت، اهداف و سرانجام هستی پرداخته می شود. در مبنای انسان شناسی، به آفرینش، خصوصیات و کیفیت وجود آدمی و رابطه او با همنوعانش پرداخته می شود، مسائلی مانند دوگانگی وجود انسان، انسان های شایسته رهبری، برابری میان آنها از این فصل به عنوان شاخص استخراج شده است. در باب معرفت شناسی نیز موضوع، امکان، راههای کسب معرفت توسط انسان و پیروی از انسان کامل مطالبی بصورت نظری آمده است؛ که از این مبانی سه گانه شاخصهایی برای تحقیق در ادامه کار استخراج گردیده است.در فصل دوم 7 شاخص هستی شناسی را مورد بررسی تطبیقی در آیین مزدایی و اسلام شیعی قرار دادیم، این دو آیین در شاخصهای اعتقاد به نبرد خیر وشر که به تقابل دوست و دشمن در سیاست می انجامد، دوگانگی مادی و غیرمادی بودن هستی که به مشروعیت آنجهانی منجر می گردد، نظم که حفظ آن وظیفه حاکم است، سلسله مراتب در هستی که نمودش در نظام طبقاتی می باشد و اعتقاد به سرانجام این و آن جهانی هستی که با ظهور منجیان همراه است، با یکدیگر دارای اشتراک کلی بودند. اما در اعتقاد مزدائیان به وجود دو آفریننده مستقل از یکدیگر در آفرینش خیر و شر، شیعه به راهی دیگر می رود و به یک خدای واحد می رسد که همه اعم از خیر و شر بدست او آفریده شده است و این افتراق باعث تأیید فرضیه فرعی این فصل می شود. در فصل انسان شناسی 8 شاخص مورد بررسی قرار گرفته است که در نزد هر دو آیین انسانها دارای سلسله مراتبی بر اساس عدالت هستند که حاکم در رأس آن قرار دارد، زیرا هر کس با توجه مسئولیتی که در هستی دارد، در جایگاهی مشخص قرار می گیرد و به انجام خویشکاری می پردازد. وجود انسانهایی نخبه و برگزیده از دیگر اشتراکات موجود است، که بر اساس آن عده ای به عنوان راهنمایان در بین مردم زندگی می کنند و به واسطه داشتن مقام دینی به اقتدار سیاسی و اجتماعی می رسند؛ حاکم خود انسانی برگزیده است که خداوند او را برای حکومت بر انسانها معین داشته است، در آیین مزدایی حاکم فقط شاه آرمانی است، اما در اسلام به پیامبر، امام، فقیه و پادشاه عادل به عنوان حاکم اشاره شده است. در آخر اعتقاد مشترکی به وجود یک منجی در آخرالزمان وجود دارد که او پایان دهنده همه شرور است و جامعه را به عدالت و رستگاری می رساند. بر این اساس فقط شاهد اشتراک در کلیات هستیم و فرضیه دوم فرعی هم تأیید می گردد.فصل آخر به معرفت شناسی اختصاص داده شده و در آن ضمن اشاره به سه قالب فلسفه، فقه و کلام؛ بیان گردیده که خداوند موضوع شناخت می باشد، شناختی که باید با عمل توأم و دارای واسطه هایی همچون امام به عنوان حاکم سیاسی در تشیع و ایزد فرمانروا در آیین مزدایی باشد. که وجود همین افراد باعث امکان پذیر بودن معرفت می شود. راههای کسب معرفت خرد، تجربه، ایمان و وحی که قابل گنجانده شدن در قالبهای سه گانه است، می باشد، که هر کس بیشتر از این راهها به معرفت دست یابد، در جامعه دارای قرب و مقام خاصی می گردد. چنانچه امام و علما به واسطه دارا بودن از معرفت به راهنمای جامعه و سرپرستی آن می رسند و در کنار دیگران چون پیامبر الهی که بر او وحی نازل می شود و به صورت متون مقدس در تاریخ ماندگار گردیده، انسان های کاملی محسوب شده که همگان باید از آنها تبعیت نمایند. با تأیید فرضیه این فصل، به تأیید فرضیه اصلی تحقیق می رسیم که طی آن اشتراکات بیش از افتراقات است و عمده عدم توافق هم در دو بن انگاری مزدایی می باشد، چیزی که در شیعه مورد قبول نیست.
گفتمان دموکراسی و اسلام سیاسی در افغانستان پساکمونیسم
نویسنده:
احمدعلی رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
افغانستان به لحاظ فرهنگی، سنتی و به لحاظ ساختاری اقتصادی و اجتماعی، توسعه نیافته است. قرایت که از اسلام در این جامعه وجود دارد حداکثری، بنیادگرایانه و نوبنیادگرایانه است. گفتمان اسلامی سیاسی (با خرده گفتمان های بنیادگرایانه مجاهدین و نوبنیاد گرایانه طالبان) به لحاظ هستی شناسی ، معرفت شناسی و انسان شناسی تفاوت های بنیادی با گفتمان دموکراسی دارد و هویت خویش را در غیریت سازی و طرد گفتمان دموکراسی به عنوان گفتمان رقیب معرفی کرده است. هر کدام از گفتمان های یاد شده، نظام معنایی و مفصل بندی های خاص خودشان را با بازنمایی دال ها و نشانه ها دارند و سعی کرده اند آنها را به عنوان رژیم حقیقت بر سوژه ها و عاملان سیاسی- اجتماعی تحمیل کنند. گفتمان مجاهدین هویت خویش را در نفی گفتمان کمونیستی و گفتمان طالبان هویت خود را در طرد گفتمان مجاهدین معرفی کرده اند و هر کدام برای مدتی توانستند به هژمونی دست یابند. بعد از معاهده بن، گفتمان دموکراسی تحت تأثیر شرایط خاص داخلی و بین المللی مطرح گردید. برای مدت کوتاهی، گفتمان طالبان به عنوان گفتمان رقیب تنها به لحاظ سخت افزاری در حاشیه قرار گرفت اما به زودی این گفتمان توانست خودش را تحت عنوان طالبان جدید بازسازی کرده و به صحنه سیاسی – اجتماعی بازگردد. مدت یک دهه است ک از عمر گفتمان دموکراسی در افغانستان می گذرد اما هرگز نتوانسته است در جامعه سنتی و توسعه نیافته افغانستان به گفتمان هژمون (در برابر گفتمان اسلام سیاسی) تبدیل گردد.اکنون کشور، عرصه منازغه گفتمانی میان اسلام سیاسی و دموکراسی است بدون آنکه هیچ کدام حالت هژمونیک داشته باشد. پرسش اساسی این پژوهش این است که چگونه اسلام سیاسی در افغانستان مانع هژمونیک شدن گفتمان دموکراسی می شود؟ فرضیه اصلی که در پاسخ به آن مطرح شده چنین است که گفتمان اسلام سیاسی در افغانستان با توجه به دو مفهوم "قابلیت اعتبار" و " در دسترس بودن" ، از طریق ایجاد یک رابطه خصمانه و منازعه آمیز، مانع هژمونیک شدن گفتمان دموکراسی شده و آن را به عنوان "دگر" خویش غیریت سازی وطرد می کند. پژوهش حاضر سعی کرده است فرضیه فوق را به آزمون بگذارد.
مقایسه نقش و جایگاه مردم در حکومت‌های اسلامی و لیبرال دموکراسی
نویسنده:
محمدعلی بابایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اسلام به عنوان تفکر الهی که احکام مربوط به جزئی‌ترین مسائل زندگی انسان‌ها را در خود جای داده، دارای احکام و دستورات بسیاری در فقه سیاسی بوده و علی رغم این که مربوط به چهارده قرن پیش بوده و ادبیات اصطلاحی آن، متناسب با آن دوران می‌باشد که بشر در آن دارای سطحی نازل از بلوغ و رشد فکری بود، دیدگاهی واقع‌بینانه و قابل اجرا نسبت به نقش مردم در حکومت دارد. با توجه به این که در نگاه اسلام، اصل و مبنا حیات اخروی آدمی می‌باشد و زندگی دنیوی پیش زمینه و شکل دهنده آن حیات جاودانه می‌باشد، خیر و صلاح انسان در راستای آن، مهم‌ترین اصل بوده و فقه سیاسی اسلام را جهت‌بندی می‌کند. لذا محدوده‌ای که اسلام برای مردم در نقش آفرینی قائل شده، از تشکیل حکومت تا اثرگذاری در تداوم آن و همچنین نظارت بر اعمال و اقدامات حکومت و کارگزاران آن، الگویی مبتنی بر واقعیت و قابل اجرا می‌باشد. لیبرال دموکراسی نیز در الگوهای گوناگون فکری بشری، امروزه به عنوان مقبول ترین و به نوعی کامل ترین اندیشه بشری در امر حکومت داری شناخته می‌شود و نقاط قوت بسیاری نیز در آن مشاهده می‌شود که حاصل تجربیات دراز مدت در سال‌های متمادی برای حکومت داری است، اما در حکومت‌های لیبرال دموکرات نقش آفرینی مردم از حرف تا عمل یکی نبوده و با هم تفاوت دارد. یکی از مهمترین عواملی که دموکراسی در کشورهای لیبرال امروزی را غیر حقیقی و به دور از شعارهای ارائه شده نشان می‌دهد، همین است، گرچه نباید از این نکته مهم نیز غفلت نمود که در دموکراسی‌های لیبرال، برخی از ساختارها و ساز و کارها با علم و آگاهی و به صورتی شکل گرفته است که در آن مردم تصور می‌کنند حاکمان واقعی جامعه بوده و همه چیز را خود تعیین می‌کنند، اما در واقع آنان بازیگرانی هستند که نقش خود را بر اساس خواست‌ها و تمایلات و در راستای منافع عده‌ای اندک که بازیگردان‌های اصلی عرصه قدرت می‌باشند، ایفا می‌کنند و خود نیز از این موضوع غافل هستند.
بررسی وجوه تقابل سبک زندگی لیبرالیستی با اسلام و تأتیر آن بر برنام? درسی پنهان دور? متوسط? کشور
نویسنده:
مریم جامه بزرگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش که از نوع بنیادی- کاربردی است با هدف بررسی وجوه تقابل سبک زندگی لیبرالیستی با اسلام و تأثیر آن بر برنام? درسی پنهان دور? متوسط? کشور انجام شده است. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه‌ای و تجزیه و تحلیل آن‌ها به روش تحلیل محتوا ابتدا به بررسی مبانی فلسفی لیبرالیسم و مبانی فکری اسلام در بخش‌های جهان‌شناسی، انسان‌شناسی، ارزش‌شناسی و دین شناسی پرداخته شد و ازطریق استنباط اصول متعدد از این مبانی سبک زندگی آن‌ها در دو شاخص اوقات فراغت و روابط انسانی مورد تحلیل و تبییین قرار گرفتو سپس در گام بعدی با توجه به مبانی فکری دو مکتب وجوه تقابل آن‌ها در محورهای فکری یاد شده و به تبع آن درسبک زندگی حاصل از آن‌ها در این دو شاخص روشن گردید و در نهایت تأثیر سبک ‌زندگی لیبرالیستی در دو شاخص مذکور بر برنام? درسی پنهان دور? متوسط? کشور مورد بررسی قرار گرفت و این نتایج به دست آمد: مبانی فکری دو مکتب لیبرالیسم در وجوه مختلف جهان‌شناسی، انسان‌شناسی، ارزش‌شناسی و دین شناسی تقابل دارند بنابراین، به تبع این مبانی متقابل، در سبک زندگی و به ویژه در دو شاخص اوقات فراغت و روابط انسانی نیز دارای وجوه تقابل می‌باشند. محورهای تقابل در اوقات فراغت در دو مکتب اسلام و لیبرالیسم عبارتند از:1- توجه فرد مسلمان به داشتن آثار اخروی در گزینش اوقات فراغتدر مقابل تأکید فرد بر لذت‌های دنیایی در اندیش? لیبرال 2-گزینش اوقات فراغتی که منجر به ارضای متعادل امیال باشد از سوی فرد مسلمان در مقابل گزینش اوقات فراغتی که ارضای حداکثری امیال را در پی داشته باشد 3-محوریت بایدها و نبایدهای دینی به عنوان روش کامل زندگی در گزینش اوقات فراغت از سوی فرد مسلمان در مقابل محوریت بایدها و نبایدهای شخصی و فردی در گزینش اوقات فراغت در اندیش? لیبرال و طرد بایدها و نبایدهای دینی به دلیل محدود نمودن انسان 4- تساهل و مدارای نسبی و انتخاب انواع گذران اوقات فراغت در چارچوب‌های دین اسلام در مقابل تساهل و مدارای حداکثری و انتخاب هر نوعی از اوقات فراغت 5- گزینش اوقات فراغتی که موجب رشد آزادی معنوی باشد از سوی فرد مسلمان در مقابل محوریت اوقات فراغتی که صرفاً آزادی بیرونی را شامل می‌شود. همچنین در این پژوهش این نتیجه نیز به دست آمد که لیبرالیسماز طریق دو شاخص اوقات فراغت و روابط انسانی می‌تواند برنام? درسی پنهان ویژه ای را با توجه با مبانی فلسفی خود تولید کند.