جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1504
استقلال اخلاق، مبنایی برای سکولاریسم
نویسنده:
محمد سربخشی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها : دانشگاه معارف اسلامی,
چکیده :
بحث ماهیت حسن و قبح و رابطه آن با آموزه های دینی، دستمایه اختلافات کلامی فراوانی شده که ثمره آن وابستگی دین به اخلاق یا بر عکس خواهد بود. عده ای با کشیدن این بحث به ساحت اجتماعی، گستره دین و اخلاق را بریده از یکدیگر و مباین با هم می دانند و فتوا به سکولاریست بودن دین اسلام می دهند. این نوشتار بر آن است تا بررسی دیدگاه های ایده پردازان آن، این طرح را بازخوانی کند.
انسان در تفکر افلاطون
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دائرة المعارف اسلامي طهور,
محاورة فيدون أو في خلود النفس
نویسنده:
افلاطون؛ مترجم: عزت قرني
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قاهره: دار قباء,
چکیده :
كتاب حاضر شرحی مختصر بر محاوره زیبای افلاطون با عنوان فایدون است. افلاطون، در فایدون می کوشد جاودانگی نفس را اثبات کند. او در این دیالوگ جمعا چهار استدلال بر جاودانگی نفس می آورد که - به استثنای استدلال مبتنی بر ادواری بودن طبیعت- جملگی مبتنی و متکی بر نظریه مثل هستند. فایدون تأویلِ افلاطون از زندگی و فلسفه و مرگ سقراط بر اساس آموزه های فرجام شناختی اورفیوسی و فیثاغورثی است. او در خلال این تأویل، بدبینیِ معرفت شناختیِ خویش و راه برون رفت از آن را بازمی گوید. او سقراط را نمونه آرمانیِ فیلسوفی می شناسد که با پی بردن به جهل خویش و موانع کسب معرفت در این جهان، روح خود را از دلبستگی های مادی پاک و وارسته و آماده پر گشودن از زندان جسم ساخته است، تا بتواند در ساحتِ برینِ نامادی به معرفت نائل آید. به اعتقاد افلاطون مرگ‌ اندیشی از دغدغه‌ های اصلی فیلسوف است و افلاطون با تصویر سقراط به عنوان فیلسوفی که در دم مرگ شاداب‌ تر و شادمان‌ تر از همیشه است، علت این شادابی و شادمانی را اعتقاد به حیات پس از مرگ می‌ داند. حیاتی که برای نیکان به مراتب خوشایند‌تر از حیات دنیوی است. و بدین سان مسأله این است که آیا فیلسوفی چون سقراط فقط به یک خیال (یعنی خیال زندگی پس از مرگ) دل خوش داشته است یا نه حقیقتاً چنین حیاتی وجود دارد. اینجاست که مسأله جاودانگی نفس به طور جدی رخ می‌ نماید. به علاوه دو تصور مختلف افلاطون از نفس به عنوان نفس بسیط و نفس سه جزئی مورد بحث قرار گرفته و ضمن یافتن توجیهی برای جمع میان این دو تصور نشان داده شده است که آنچه در فایدون موضوع بحث است، همان تصور نفس بسیط است. دیدگاه افلاطون درباره ساحات وجودی آدمی را می‌ توان نوعی ثنویت‌ گرایی افراطی خواند. به اعتقاد او میان نفس و بدن نهایت فاصله برقرار است، به‌ گونه‌‌ ای که نفس موجودی متعلق به عالم بالا بوده و پیش از بدن موجود است و فقط چند صباحی در این بدن مقام کرده است؛ پس از ترک بدن نیز همچنان به حیات خود، خواه در عالم دیگر و خواه در قالب ابدان دیگر، ادامه می‌ دهد. مبسوط‌ ترین بحث افلاطون درباره مسأله نفس و بدن و به طور خاص ثنویت‌ گرایی، در محاوره زیبای فایدون آمده است. به نظر می‌ رسد که برای فهم براهین افلاطون که عمدتاً‌ با هدف اثبات بقاء یا جاودانگی نفس اقامه شده‌ اند، طرح ملاحظاتی مقدماتی درباره این محاوره ضرورت داشته باشد. فایدون به لحاظ ساختار ادبی و بنابر معرفی نویسنده‌ اش، توصیفی از واپسین لحظات زندگی سقراط در زندان است؛ لحظاتی که سقراط آماده می‌ شود تا برای همیشه جهان ما را بدرود گوید و مأموران زندان مشغول آماده نمودن زهری هستند که سقراط به عنوان آخرین جرعه جام این جهانی باید سر بکشد. بر خلاف اغلب محاورات افلاطون، این محاوره به صورت گزارش غیر مستقیم ارائه می‌ شود. توصیف واپسین لحظات زندگی سقراط را، در این محاوره از زبان فایدون، شاگرد سقراط، می‌ شنویم که مدت‌ ها پس از درگذشت سقراط، آن واقعه را در شهر فیلوس در پلوپونز برای اخکراتس روایت می‌ کند. افلاطون با هنرمندی تمام فضای محاوره را به گونه‌ ای سامان می‌ دهد که با مقام و موقعیت موضوع کاملاً تناسب دارد. طبیعی به نظر می‌ آید که اگر با فیلسوفی که مرگ را به انتظار نشسته است، گفتگویی فلسفی صورت بگیرد، این گفتگو درباره مرگ و وضع و حال آدمی پس از مرگ باشد. افلاطون در محاورات سیاسی و اجتماعی‌ اش، مانند گرگیاس شمشیر انتقام را از نیام برمی‌ کشد و کینه به حق یا ناحق خویش را متوجه بسیاری از اجزاء و عوامل جامعه آتنی و شخصیت‌ های صاحب نام آن، اعم از سخنوران، سوفسطائیان و اصحاب سیاست می‌ کند. ولی در فایدون از آن کینه و انتقام خبری نیست. در اینجا گویی او دیگر به دنیا و اصلاح آن نمی‌ اندیشد و همه فکر و ذکر او زندگی پس از مرگ است. به یک لحاظ می‌ توان گفت مسأله اصلی فایدون مرگ آگاهی یا مرگ‌ اندیشی فیلسوفانه است. شادابی سقراط در دم مرگ، حاضران را به‌ شگفتی وا می‌ دارد و آنها علّت آن شادمانی و سرخوشی را جویا می‌ شوند. سقراط در بیان سبب این شادابی، به تشبیه قو روی می‌ آورد. قوها از آنجا که پرستش‌ گر آپولون، خدای پیشگو هستند، قدرت پیشگویی دارند. و بنابراین این مرغان «چون نیکی‌ های جهان دیگر را پیش‌ بینی می‌ کنند، در واپسین روز عمر شادمان‌ تر از روزهای دیگر می‌ گردند و زیباتر از اوقات دیگر می‌ خوانند» لیکن مردم که از این زیبایی‌ ها بی‌ خبرند، چنین می‌ پندارند که این آواز خوش به دلیل ترس از مرگ است. و طبعاً سقراط هم که از پرستندگان و خادمان همین خداست، از این جهت کمتر از قو نیست.
جمع بين رایی الحكيمين
نویسنده:
محمد بن محمد ابونصر فارابی؛ مقدمه نويس: بير نصري نادر
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت: دارالمشرق ,
چکیده :
کتاب «الجمع بين رایی الحكيمين» نوشته ابونصر فارابی است. مقصود فارابی از نگارش این کتاب نشان‌ دادن‌ سازگاری و وفاق‌ میان‌ آرای افلاطون‌ و ارسطو بوده‌ است‌، وی می‌ گوید چون‌ بحث‌ و نزاع‌ افراد را درباره حدوث‌ و قدم‌ جهان‌ دیده‌ و متوجه‌ شده‌ که‌ برخی مدعیان دو حکیم‌ مبرِّز، افلاطون‌ و ارسطو، در اثبات‌ مُبدِع‌ اول‌، وجود اسباب‌، نفس‌ و عقل‌، پاداش‌ و کیفر اعمال‌ خیر و شر و بیشتر امور مدنی و اخلاقی و منطقی با هم‌ اختلاف‌ دارند، بر آن‌ شده‌ تا بر مبنای مضمون‌ سخنانشان‌ نشان‌ دهد که‌ عقاید آن‌ دو متفق‌ و سازگار است‌. فارابی در این کتاب آراء دو حکیم یعنی ارسطو و افلاطون را با هم جمع کرده و در بعضی مسائل به کتاب اثولوجیا استناد کرده است. به نظر فارابی سیزده مطلب است که گفته اند دو فیلسوف در آنها با هم اختلاف دارند. او قبل از اینکه در موارد اختلاف وارد شود سعی می کند با دلائلی که بیشتر خطائی است اثبات کند که افلاطون و ارسطو نمی توانسته اند با هم اختلاف داشته باشند چون آن دو پدیدآورنده فلسفه اند و همه حکمای بعد کم و بیش در پی ایشان رفته اند. وقتی آن دو در موضوع فلسفه با هم اختلاف ندارند و هر دو فلسفه را علم به مطلق موجود (موجود از آن حیث که موجود است) می دانند و معاریف حکمای خلف ایشان مقام آموزگار فلسفه به آنان داده اند، فقط یک مورد باقی می ماند و آن این که بگوییم در تفسیر کسانی که اختلاف دیده اند خلل و نقصانی باشد و چون عدد کسانی که به اتفاق آراء دو فیلسوف قائلند بسی بیش از اختلاف بنیان است، هیچ وجهی ندارد که اکثریت را مخطی بدانیم و حق را به شمار اندک نویسندگانی بدهیم که در موارد سیزده گانه ای که ذکر می شود بر اثر توجه به ظاهر به اشتباه افتاده اند. سیزده مسئله را فارابی تحت سه عنوان کلی آورده است. 1- روش زندگی دو فیلسوف. 2- شیوه تألیف و تدوین کتاب ها 3- آراء و اقوال دو فیلسوف.
ترجمه و تفسیر کتاب "فلسفهء افلاطون"
نویسنده:
پریوش کلانتری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از آن جهت که موضوع این رساله ترجمه و تفسیر متن کتاب "فلسفهء افلاطون" است ، برای تفسیر مطالب در وهلهء اول آثار افلاطون مورد توجه بوده، و از این رو پیش از ترجمه کتاب ، کلیه آثار افلاطون (ترجمه آقای لطفی) مطالعه و فیش‌برداری گردید. بنابراین پانویس‌ها به دو صورت نوشته شده‌اند، یعنی در بعضی موارد تنها به ذکر آدرس اکتفا شده و خواننده در صورت لزوم با مراجعه به "کد" مذکور می‌تواند اطلاعات بیشتری در آن زمینه کسب کند. و در مواردی که شرح و توضیح لازم است ، علاوه بر ذکر آدرس ، در حد امکان توضیحاتی نیز بیان شده است . لازم به ذکر است که شماره‌ای که در پانویس‌ها ذکر شده"کد" هر مطلب است . زیرا آثار افلاطون دارای "کدبندی" خاصی است ، که در همهء زبانها ثابت و به یک صورت است . مثلا اگر در پانویس ذکر شده که پروتاگوراس 31، خواننده اگر به آثار افلاطون در زبانهای دیگر اعم از انگلیسی یا یونانی و ... مراجعه کند، همان مطلب را در ذیل آن "کد" ملاحظه خواهد کرد. در پایان بار دیگر از زحمات بی‌دریغ اساتید بزرگوار جناب آقای دکتر جناب آقای دکتر عبادیان تشکر می‌کنم و کاملا واقفم که رسالهء حاضر خالی از نقص نیست ، علت نقایص آن نیز قصور علمی بنده است .
تاثیر ایده (مثل) افلاطون بر فلسفه سهروردی
نویسنده:
غلامرضا صادقی جوزانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ستایشبی‌همتا شایسته اوستکه هستی و هر چه هستاز بود او بود.بدیهی استکه سهروردی یکی از بزرگان فلاسفه مسلمان استو شان و مقام فلسفی او همپایه کسانی همچون ابن‌سینا و صدرالمتالهین شیرازی است . از همین رو بررسی و تحقیق و آثار و اندیشه‌های وی کاری شایسته و درخور است .سهروردی خود را احیاگر اندیشه‌های فیلسوفان و حکمای باستان میخواند و بارها در آثار خود به نام بزرگانی چون فیثاغورس ، انباذقلس ، امپدکلس ، زردشت ، هرمسو افلاطون اشاره میکند.از طرفدیگر افلاطون نیز یکی از سرآمد فلاسفه جهان استطوری که اندیشه‌هاو افکار او بعد از گذشتقرون متمادی هنوز مورد توجه و عنایتبزرگترین اندیشمندان جهان است .سهروردی مدعی است ، پیرو آراء و افکار فلسفی افلاطون است . آشکار استکه یکی از مهمترین اندیشه‌های فلسفی افلاطون "نظریه ایده" میباشد که دیگر جز فلسفه او را تحتتاثیر قرار داده است .نظریه ایده در فلسفه اسلامی "مثل افلاطونی" نام گرفته استکه سهروردی از آن با عنوان "اربابانواع" نام میبرد و علاوه بر پذیرشآن دلایلی بر اثباتآنها اقامه میکند.نوشتار حاضر به فراخور موضوع به تحقیق و بررسی این مساله می‌پردازد و در حد توان، می‌کوشد، تا چگونگی طرح و تاثیر نظریه ایده را در فلسفه سهروردی بررسی نماید.شیوه و روشتحقیق این نوشتار چنین استکه نخستنظریه ایده‌ی افلاطون مطرح گردیده و حتی‌المقدور سعی شده تا بیشتر مطالبمستند به آثار خود افلاطون باشد.ضمن آنکه تلاششده تا سایر منابع مربوط فراموشنشود و پساز آن عقیده سهروردی در باره اربابو موضع او در قبال مثل افلاطونی (ایده‌ها) مورد بحثو تحقیق قرار گرفته است .نگارنده در حد توان ناچیز خود کوشیده تا تشابهاتو تمایزاتاین دو عقیده (ایده‌ها و اربابانواع) را با یکدیگر مشخصنماید.لازم به ذکر استکدر عین تمرکز تحقیق بر موضوع مورد نظر، به دلیل فاصله زمانی قابل توجه بین افلاطون و سهروردی، ناگزیر، سیر تحول ایده‌ها در چند حوزه فلسفی مورد مطالعه و تحقیق قرار گرفته است .یکی از مهمترین این حوزه‌ها، حوزه نوافلاطونی (و مخصوصا افلوطین) میباشد.افلوطین یکی از دانشمندان و صاحبنظران بزرگدنیای قدیم استکه در افکار فلاسفه اسلامی (از جمله سهروردی) تاثیر زیادی داشته است .همچنین منابع ایرانی تفکر سهروردی در این باره (اربابانواع) مورد توجه و ملاحظه قرار گرفته که این توجه به دو دلیل عمده میباشد: الف - سهروردی در آثار خود بارها از حکمتایرانیان باستان (حکمتخسروانی) نام میبرد.و خود را احیاگر اندیشه‌های آنان میداند تا جایی کدر مقدمه "حکمه‌الاشراق" مهمترین تقسیم فلسفی خود یعنی نور و ظلمترا روشحکمای ایران باستان میداند. ب - بعضی بزرگان اعتقاد دارند که میان فلسفه افلاطون و حکمتایرانی ارتباط وجود دارد و افلاطون از اندیشه‌های فلسفی - دینی حکمای ایران باستان متاثر بوده است .اندیشه‌های اشراقی سهروردی میتواند در قرن حاضر بصورتیکنظام فلسفی سازگار و استوار بر اصول و قواعد اشراقی مشخصو متقن رواج یابد.فلسفه اشراق به عنوان روشفلسفی جدا از فلسفه مشائی باید مورد توجه و عنایتخاصی قرار گیرد و بیشاز آنچه هستبه آن پرداخته شود، تا جایگاه واقعی خویشرا بدستآورد.امید استنوشتار حاضر بتواند گامی هر چند کوچکدر راه اعتلاء و زنده نگه داشتن افکار و اندیشه‌های این فیلسوفبزرگو "شهید فرهنگملی ایران" بردارد.
احوال نفس پس از مرگ در آراء افلاطون (تناسخ) و نظر خاص ملاصدرا در باب معاد و مقایسهء دو رای
نویسنده:
علی اصغر صنمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در بخش اول این رسالهء، به افلاطون و تبیین تناسخ وی پرداخته‌ایم و سپس در بخش دوم تناسخ و انواع آن را بیان و توسط ملاصدرا رد کرده‌ایم و در بخش سوم نظر ملاصدرا را در زمینهء معاد را بیان داشته‌ایم. در بخش اول به جریان وارد شدن تناسخ در فلسفهء افلاطون و رابطهء آن با مثل افلاطون پرداخته‌ایم و عنوان کرده‌ایم که تناسخ را افلاطون برای پاره‌ای از انسانها می‌داند. و البته فلاسفهء حقیقی از این گردونه نجات یافته و به عالم مثل می‌پیوندند. در بخش دوم تناسخ همهء انواع آن رد می‌شود و ملاصدرا یک معنای ابداعی از تناسخ غیر از معنای مصطلح آن را عنوان می‌کند که بر معاد منطبق است و قول افلاطون و قدما را به همین معنای صحیح حمل می‌کند. آنگاه در بخش پایانی به اقوال مسلمین در زمینهء معاد پرداخته و سپس رای ملاصدرا در این زمینه را مطرح کرده‌ام و آنگاه به چند جزء اساسی نظریهء وی در معاد مستقلا در فصلهای بعدی پرداخته‌ام. من جلمه ادعای ملاصدرا مبنی بر اینکه معادی که او مطرح کرده عینیت نفس و بدن دنیایی و اخروی هر شخص را اثبات کرده، و من خواهم گفت که ملاصدرا چنین نکرده و اصول چنین چیزی ممکن و معقول نیست . و نیز در تجرد خیال که از مبانی اساسی معاد جسمانی ملاصدرا است به آن نیز به عنوان فصل مستقلی در کنار آراء مشائین و مشرقیین در این زمینه پرداخته‌ام و بالاخره ارزیابی از معاد ملاصدرا و مقایسه آن به معادگرایی قرآنی و مقایسه معاد ملاصدرا با رای افلاطون در احوال نفوس مردگان.
مبانی نظریه حرکت  جوهری ملاصدرا در فلسفه افلاطون
نویسنده:
منیره پلنگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آیا "صیرورت " افلاطونی را می‌توان به حرکتجوهری صدرایی تفسیر کرد؟ برای دستیابی به پاسخ این سوال بررسی مبانی چنین نظریه‌ای در اندیشه افلاطون ضروری می‌نماید، که عمده‌ترین آنها عبارتند از نظریه بهره‌مندی که عالم صیرورترا از وهم و خیال محضبودن رهانیده و برای آن گونه‌ای وجود سیال را تحقق می‌بخشد، و نظریه وحدتتشکیکی واقعیتکه نظریه بهره‌مندی نیز موید آن است ، و از تعالیم دیگر افلاطون هم، چون وحدتصرفه‌ای که برای مثال خیر قایل می‌شود و تمام مثل را مضمحل در آن و متحد با آن فرضمی‌کند، به دستمی‌آید. او حتی در تبیین ارتباط دو عالم وجود و صیرورتگونه‌ای "اتحاد" را میان این دو عالم مطرح می‌سازد که با توجه به اعتقاد صریح او به تعالی مثل، جز بصورتاتحاد حقیقه و رقیقه قابل تصور نیست . بدیهی استدر چنین بینشی "ربط" حادثبه قدیم بنحوی اشراقی تبیین می‌گردد و عالم میانه یا رابط، یعنی نفسعالم، که همان وجود نازل شده و هبوط یافته عالم مثل است ، با آنکه بیشترین سنخیترا با مثل دارد، اما بوجهه تعلقی خود دارای حرکتو سیلان ذاتی و منشاء تمام تغییراتو حرکاتدیگر است . بدین ترتیبشبهه بقای موضوع در صیرورتمطلق و دایمی عالم به همان طریقی پاسخ داده خواهد شد که در فلسفه صدرالمتالهین یافتمی‌شود. همچنین در تبیین هر چه بیشتر این رابطه اثباتمی‌شود که رابطه این دو عالم رابطه‌ای علی و معلولی است ، و حیاتو حرکتکه از نظر افلاطون مساوق با وجود تلقی می‌شود، خود مبین تاثیر فاعلی و ایجادی مثل نسبتبه عالم صیرورتاست ، چنانکه "حرکت "، که به عنوان یکی از مثل اعلای افلاطون در رساله سوفیستو نیز قوانین مورد توجه قرار می‌گیرد، در عالم مثل به معنای علم و فاعلیت(خلق) تفسیر می‌شود. بدین ترتیبفلسفه افلاطون تمام مبانی اصلی حرکتجوهری را در خود دارد و در واقع صیرورتخاصافلاطونی - چنانکه بسیاری از مفسران می‌گویند - چیزی جز مفادکان تامه شیء، یعنی "به‌وجود آمدن" در یکفراگرد دایمی و بی‌آغاز و پایان نیست . پسضمن آنکه شروع و مبداء زمانی در پیدایشعالم فرضنمی‌شود، اما به جهتمرتبه نازله خاصی که دارد دایما بینابین وجود و عدم و در جریان به‌وجود آمدن پساز عدم زمانی است ، و این همان حدوثزمانی عالم بر مبنای حرکتجوهری استکه براساسآن هیچ انقطاعی در فیضو صدور عالم نبوده است .
  • تعداد رکورد ها : 1504