جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1782
بررسی ماده وصورت از نظر حکمای اسلامی(حکمت مشاءحکمت اشراق،حکمت متعالیه)
نویسنده:
زهرا تربران
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مسائلی که درتاریخ فلسفه به عنوان بحثی کلیدی در حوزه‌ی فلسفه طبیعت مطرح بوده و در حقیقت وجه اشتراک میان اندیشه فلسفی وعلم طبیعی شناخته ‌شده است باور به ترکیب جسم از دو جوهر مجزا به نام ماده و صورت است. اگر چه این اندیشه در حکمت مشاء و فلسفه‌ی ارسطو امری مسلم تلقی می‌شده است اما برخی دانشمندان علوم طبیعی مانند دمکریتوس و اتباع او نیز بودند که جوهر جسم را متشکل از اجزاء لایتجزا (اتم) می‌دانستند و معتقد بودند که اگر چه، ظاهر جسم یک واحد متصل است ولی حقیقت آن، مرکب از اجزاء غیر قابل تجزیه است که در همه اجسام به صورت متناهی وجود دارد اگر چه آنان جزء لایتجزا را بالقوه بخش پذیر دانسته و انقسام عقلی آن را تا بی نهایت جایز می دانستند. در برابر، فلاسفه مشاء و پیروان ارسطو معتقدند که جسم یک واحد متصل است که بالفعل هیچ تکثری ندارد اگر چه بالقوه (وهماً یا عقلاً) قابل انقسام به اجزاء بی‌نهایت می‌باشد. از جهت حقیقت، جسم مرکب از دو جوهر است که یک جوهر بالقوه است که به آن ماده یا هیولا گفته‌اند و یک جوهر بالفعل که به آن صورت می‌گویند. حال این بحث مطرح می‌شود که آیا از نظر عقل و براهین فلسفی و تجربیات عینی و خارجی می‌توان چنین جواهری را اثبات کرد یا اینکه حقیقت جسم چنانچه منکرین هیولا بر آنند همان نحوه‌ی تحقق خارجی آن است و حیثیت بالقوه و یا ماده در حقیقت از عوارض تحلیلی ذهنی و از زمره اعتبارات عقلی است. باور به ماده و صورتیکی از کهن ترین باورهای بشری در عرصه اندیشه فلسفی است.در میان فلاسفه اسلامی، مشائین آن را تایید کرده و بر آن اقامه برهان نموده اند اما برخی دیگر آن را نپذیرفته اند. دراین پژوهش سعی شدهحقیقت جسم و براهین اثبات ماده اولی و اشکال هایی را که از جانب اندیشمندان اسلامی وارد شده است بررسی شود. برای رسیدن به این هدف دلایلی که ابن سیناذکر کرده است جمع آوری وموردبررسی انتقادی قرار گرفته است. نتیجه این بررسی آن است که براهین یاد شده در معرض مناقشات جدی قرار داشته و به اثبات هیولای اولی منجر نمی گردند.پرداختن به تحلیل عقلی و فلسفی باور به ماده و کنکاش در ادله‌ی عقلی آن که مورد اهتمام فیلسوفان بزرگ بوده است در دوره معاصر که علوم تجربی بیش از هر دوره‌ی دیگر مورد توجه بشر قرار گرفته است از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده نقش تعیین کننده و موثری در مباحث فلسفه علم طبیعی و طبیعت شناسی دارد. در این تحقیق نگارنده به دنبال تبیین دیدگاه‌های حکمای ‌اسلامی درخصوص حقیقت پدیده‌های طبیعی است. بررسی اینکه از منظر هر یک از نظام-های فلسفی جهان اسلام ماده و صورت به چه معنایی به کاررفته ومبانی باور به آن‌ها چیست و به ویژه نسبت این دو جزء با یکدیگر چگونه است و همچنین نقد و بررسی این دیدگاه‌ها به نحو تطبیقی.
بررسی و تحلیل دیدگاه‌های معرفت‌شناسی ملاصدرا و دلالت‌های تربیتی آن
نویسنده:
مهدی مظاهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حکمت متعالیه که بنای رفیع آن توسط ملاصدرا بنا نهاده شده به عنوان قله فلسفه و حکمت اسلامی از جایگاه و منزلت رفیعی برخوردار است. ولیکن برخلاف این رفعت، همچنان شکست و گسستی میان مبانی آن با دیگر رشته‌های علوم انسانی، بالاخص رشته‌هایی که بخشی از بن مایه‌های معرفتیشان را وامدار فلسفه می‌باشند، وجود دارد. لذا ما در این پایان نامه که مبتنی بر طرح‌ تحقیق کیفی است و تبیین و استنتاج دلالتهای تربیتی را هدف خود قرار داده است با استفاده از شیوه‌ی تحلیلی- استنتاجی، سعی در آن داریم که با تبیین رابطه فلسفه و تعلیم و تربیت در چهارچوب معرفت‌شناسی فلسفه صدرا به استنتاج و استنباط دلالت‌های تربیتی مترتب بر آن دست یابیم. بر این مبنا با تبیین ارکان اصلی معرفت در حکمت متعالیه و چگونگی اتحاد علم و عالم و معلوم در این نظام حکمی به تبیین مبانی، اصول، روشها، رابطه معلم - متعلم و...در قالب نظام تربیت صدرایی پرداخته‌ایم.برخی از نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که صدرا هرگونه ثنویت را در نظام فلسفه ی خود طرد می نماید و یک نظام در هم تنیده و منسجم فلسفی پدید می آورد به گونه ای که مبانی هستی‌شناسی آن چون اصالت وجود، وحدت تشکیکی وجود و حرکت جوهری که از مباحث اصلی هستی‌شناسی فلسفه ی اوست کاملاً در مباحث معرفت شناسی وی نیز دخیل و تأثیر گذار است. همچنین برخی از دلالت های تربیتی مترتب بر معرفت شناسی وی را می توان به شرح ذیل بیان نمود: اهداف تربیت صدرایی در قالب دو رویکرد نتیجه محور و فرایند محورقابل تبیین است. مبانی تربیتی: طرد ثنویت نفس و بدن (در هم تنیدگی نفس و بدن)، مساوقت علم با وجود، وحدت تشکیکی علم، تجرد شناخت، طرد حصر علم در علم تجربی و... در نظام تربیت صدرایی قابل تبیین و استنتاج است. همچنین برخی از اصول تربیت صدرایی عبارتند از: جامع‌نگری در علم، اسناد، تفرد، خودشناسی، توجه به مراتب نیاز و استعدادهای آدمی، ارزشمندی علم، تعلیم و تعلم؛ ضمن آنکه درون‌نگری، حکمت آموزی، سیر آفاقی، سیر انفسی، بستر سازی جهت تحقق کشف و ... نیز از روش‌های تربیت صدرایی مبتنی بر وجه معرفت‌شناسی فلسفه وی است.
مقایسه معرفت‌شناسی حکمت متعالیه و مکتب دکارت با تأکید بر شکاکیت
نویسنده:
عبدالحمید نظری پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
درعصر حاضر معرفت‌شناسی یکی از مهم‌ترین موضوعات در فلسفه است. در این نوشتار، در مورد نظریه «دکارت و حکمت متعالیه» در باب معرفت‌شناسی بحث می‌شود. نظریه شناخت دکارت و حکمت متعالیه از نوع مبناگرائی است. آنان معرفت را دست یافتنی می‌دانند. و معتقد به مطابقت صورت‌های ذهنی با واقعیت خارجی هستند. اما اختلافات قابل توجهی میان آن‌ها وجود دارد، از جمله: دکارت ضامن صحت بداهت را خدا قرار می‌دهد، و او را دلیلی برای مطابقت می‌شناسد. اما، حکمت متعالیه علم حضوری را که خطاناپذیر است ضامن صحت بداهت می‌داند، و مسأله مطابقت را با وجود ذهنی توجیه می‌نماید. دکارت تصورات را به تصورات فطری، عارضی و جعلی تقسیم می‌کند. و بر این نظر است که فقط تصورات فطری دارای ارزش است، زیرا معیارهای شناخت درست را داراست، ول.....
علم الهی از دیدگاه امام خمینی(ره)
نویسنده:
حسن نجاتی آتانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این پایان نامه به دیدگاه امام خمینی درباره علم ازلی حق تعالی پرداخته شده است. این مسئله از دیرباز مورد توجه اندیشمندان مسلمان بوده و هر یک از مکاتب فکری موجود در جهان اسلام با توجه به دیدگاهشان در باب علم و ادراک انسان، به نظریه پردازی در این حوزه پرداخته‌اند. از میان این مکاتب دیدگاههای 4 مکتب مطرح در جهان اسلام یعنی مکاتب منشاد، اشراق، متعالیه و عرفان نظری بیشتر مورد توجه و اقبال بوده است. امام خمینی پس از نقد و بررسی مکاتب فوق نظر خویش را ابراز نموده‌اند که عبارتست از علم اجمالی در عین کشف تفصیلی. بدین معنا که حق تعالی وقتی به ذات خود علم دارد در واقع به وجودات جمیع اشیاء عالم علم دارد زیرا خود افاضه کننده آن وجودات است.
تحلیل و بررسی «نومن» و «فنومن» کانتی و «جوهر» و «عرض» صدرایی
نویسنده:
مجتبی سپاهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
. حسّ به هیچ وجه توانائی دست‌یابی به ذات معقول و نومن را ندارد بنابراین از نظر کانت اوبژه دیگری غیر اوبژه حس قابل اثبات نیست، و اگر اوبژه دیگری باشد، باید شهود دیگری را نیز اثبات کرد. 2. فاهمه نیز به هیچ وجه توانایی دست یابی به ذات معقول را ندارد، زیرا فاهمه کاربرد تجربی دارد، یعنی فاهمه مفاهیم خود را در اوبژه‌های حسی به کار می‌گیرد و توانایی به کارگیری آنها را بر اوبژه‌های فرا حسّی ندارد. 3. به نظر کانت ما برای اینکه قلمرو حسی را کنترل کنیم، باید ذات معقول را فرض بگیریم، منتهی این فرض ما از مفهوم خودِ «پدیدار» بدست می‌آید و آن این است که «پدیدار» یعنی پدیدار چیزی که در دسترس ما نیست، ولی باید آن را فرض کرد. 4. خطای بزرگ این است که از فرض گرفتن ذات معقول، فاهمه برای کنترل قلمرو حسّ در حیطه معرفت و شناخت، به واقعیت عینی پل زده و می‌گوید، اشیاء در واقعیت هم دارای دو جنبه‌اند که یک جنبه آنها شناخته می‌شود و جنبه دیگر آنها ناشناخته می‌ماند، آن جنبه شناخته شده جنبه پدیداری واقعیت است و آن جنبه شناخته نشده جنبه غیرپدیداری واقعیت است این خطا همان مغالطه بین یک امر معرفت شناسانه و امر وجود شناسانه است. یعنی چرا باید اعتبار انفکاک موصوف از صفت و جوهر از عرض و نومن از فنومن که عمل و ساخته ذهنی است، مبنا قرارداده شده باشد و هستی عینی‌ خارجی را هم مانند آن پنداشته و آن انفکاک اعتباری را به خارج تسرّی داده و در خارج هم مانند آن، صفت را از موصوف وعرض را از جوهر و فنومن را از نومن جدا انگاشت. از اینجا می‌توان گفت که نگاه ملاصدرا که یک نگاه وحدت گرایانه است در قلمرو وحدت ذهن و عین تفسیری به سامان است و ملاصدرا در حلّ این مسئله گوی سبقت را از کانت ربوده است، چون کانت با همه بزرگی نتوانست مشکل ثنویت را حل کند امّا ملاصدرا توانست آن را حل کند.
بررسی تطبیقی رابطه خدا و جهان در حکمت متعالیه و محدثان امامیه
نویسنده:
زهرا بهپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مساله رابطه خدا و جهان مساله ای بسیار قدیمی است. علاوه بر آن، در بسیاری از علوم، از جمله فلسفه نیز قابل طرح می باشد. در فلسفه ماقبل صدرا چون، اصالت با ماهیت بود، علیت، نیز در ماهیت مطرح می شد. از این رو، خداوند به عنوان علت العلل معرفی می شد که برای ارتباطش با جهان به واسطه های زیادی نیاز داشت.ولی صدرا با اثبات اصالت وجود، مدار تمامی مباحث فلسفی را بر حول محور وجود قرار داد. و چون نخی دانه دانه، مسائل فلسفی را به هم مرتبط کرد. و با بیان تشکیک در وجود، علیت را به وجود رابطو مستقل برگرداند. فلسفه صدرا به این جا ختم نشد، بلکه صدرا با تحلیل علیت و معلولیت به نظریه تجلی دست یافت و از آن طریق،به وحدت شخصیه وجود رسید. در این نقطه از فلسفه او،همه موجودات،مظهر اسماء و صفات حق تعالی هستند. و جز به ذات واحد او،هیچ گونه شیئیتی ندارند و در، محضر او حضور دارند و رابطه شان با خداوند، رابطه جلوه و متجلی و عین الربطبا قیوم است و این خود دلیلی است بر این که خداوند، به همه ما علم حضوری دارد. از جمله، ما انسان ها چون به نفس خود علم حضوری داریم و نفس، نیز، عین ربط، به خداوند است پس، به خدا نیز، علم حضوری داریم. بنابراین، بر طبق حکمت متعالیه، خدا با جهان هستی، رابطه ای بی واسطه، دارد و وسایط، موثر حقیقی نیستند. و همچنین بر طبق دیدگاه حکمت متعالیه بین خدا و جهان سنخیت و عینیت برقرار است. محدثان امامیه نیز به استناد آیات قرآن کریم و تأسی از روایات ائمه معصومین «علیهم السلام» و همچنین با استفاده از براهین مختلف از جمله برهان نظم و دیگر براهین به بررسی رابطه خدا با جهان پرداختهو به این نتیجه رسیده اند که خود آفرینش مخلوقات توسط خداوند حجابی بین خدا و مخلوقاتش می باشد و خداوند با همه مخلوقات خود ارتباط دارد. ارتباطی که از سنخ ارتباط فیزیکی نیست و بلکه بسیار فراتر و عمیق تر از آن می باشد. و در رابطه خداوند با جهان به این نتیجه رسیده اند که خداوند هیچ سنخیت و شباهتی به مخلوقاتش ندارد و خدا با جهان متباین می باشد.
حرکت و تکامل نفس در حکمت صدرا و آیات و روایات
نویسنده:
ناصرالرضا ضیایی‌نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ملاصدرا در حکمت متعالیه اهتمام ویژه ای به بحث نفس دارد. در این تحقیق،«حرکت و تکامل نفس» که از موضوعات مهم حکمت صدرایی به شمار می رود با آیات و روایات تطبیق داده شده است تا روشن شود آیا بین این دو تعارضی وجود دارد یا نه؟ برای این هدف ابتدا درفصل دوم مبانی نظری تحقیق مطرح شده و سپس در فصل سوم، حرکت و تکامل نفس درحکمت صدرا مورد بررسی قرار گرفته است در این فصل حرکت جوهری نفس به عنوان مبنای تکامل نفس انسانی ثابت می شود و درادامه حرکت تکاملی نفس و مراحلی که نفس در حرکت تکاملی طی می کند تبیین شده است.بعد ازبررسی حرکت و تکامل نفس درحکمت صدرا، این موضوع با آیات وروایات ائمه معصومین« علیهم صلوات الله اجمعین»در فصل چهارمتطبیق داده شده و موضوعاتی که در فصل سوم در حکمت صدرا مطرح شده بود،یک به یک در آیات و روایات نیز مورد بررسی قرار گرفته است.بعد از تطبیق حرکت و تکامل نفس در حکمت صدرا با آیات و روایات به این نتیجه می رسیم که موضوعاتی که درفصل سوم در حکمت صدرا مطرح شده و درفصل چهارم با آیات وروایات تطبیق داده شده نه تنها تعارضی ندارند بلکه بعضی از آیات قرآن و روایات،بربرخی ازآن موضوعات دلالت دارند.وموضوعاتی مانند حرکت جوهری، حرکت جوهری نفس،مراحل تکامل نفس، موضوعاتی هستند که آیات قرآن و روایات ائمه معصومین آنهاراتاییدمی کند.باتوجه به بررسی آیات وروایات در فصل چهارم در فصل پنجم به این نتیجه می رسیم حرکت و تکامل نفس درحکمت صدرا با آیات وروایات ائمه معصومین قابل انطباق است و این دو هیچ تعارضی با یکدیگر ندارند. و اگر هم تعارضی مشاهده شود بدوی بوده و مستقر نمی شود.
تبیین فلسفی حشر در حکمت متعالیه
نویسنده:
محبوبه فهندژسعدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حشر جمیع موجودات که از ابتکارات ملاصدرا است پرسش اصلی در این تحقیق است. تصریح قرآن به حشر انسان و تأکید فلاسفه به آن در حکمت مشائی مطرح‌شده بود ولی تبیین فلسفی حشر برای تمامی موجودات و ارائه برهان برای حشر عقول عالیه و حشر نفوسی انسانی و حشر نفوسی حیوانی و حتی حشر قوای نباتی و حشر جماد و عناصر مسئله اصلی در این تحقیق است. اصلاح نگرشی در مورد عالم قیامت و به‌عبارت‌دیگر حقیقت حشر هدف مهمی است که در این تحقیق تعقیب می‌شود که متأسفانه دچار عوام‌زدگی شده و در محافل علمی دچار افراط‌وتفریط می‌شود و لذا بهترین و دقیق‌ترین پاسخ از این سوال که همه انسان‌ها با آن درگیرند که قیامت چیست و کجاست به عهده فلسفه است. گرچه در روایات اسلامی پاسخ‌های عمیقی از جانب امامان معصوم (ع) متناسب با درک مخاطب آمده است اما برقرار کرد ارتباط بین آن‌ها و اقامه برهان بر مبنای حکمت متعالیه کمک بزرگی به این نگرش نموده که در این تحقیق بررسی تفصیلی این موضوع هدف محقق است که گامی در مبحث قیامت شناسی، آن‌گونه که منطبق با قرآن و مطابق با عقلانیت است برداشته باشد. روش تحقیق توصیفی و جمع‌آوری مطالب از طریق کتابخانه‌ای انجام‌شده است. نتایج حاصله نشان می‌دهد که حکمت متعالیه با استفاده از ظرفیت‌های فلسفی کلامی و عرفانی خود توانسته مسئله حشر را به‌خوبی تبیین نموده و در اختیار محققان قرار دهد.
جاودانگی در عذاب از منظر سنت اسلامی و حکمت متعالیه
نویسنده:
یحیی صباغچی فیروزآباد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عالمان اسلامی در مساله‌ی فرجام اخروی انسان‌ها در چند نکته اشتراک دارند: اولاً بهشت و جهنم، هر دو، ساکنانی خواهند داشت. ثانیاً بهشتیان از بهشت خارج نمی‌شوند. ثالثاً اهل جهنم دچار عذاب خواهند شد. رابعاً گروهی از جهنمیان پس از طی مراحلی، از عذاب رها شده، وارد بهشت می‌شوند. خامساً گروهی از جهنمیان برای همیشه در دوزخ خواهند ماند.آنچه که در بین دانشمندان اسلامی محل اختلاف گردیده این نکته است که آیا جاودانان در دوزخ، دائماً با عذاب هم قرین خواهند بود یا در عین بقا در دوزخ، از عذاب رها خواهند شد.ابن‌عربی و پیروانش از جمله‌ی کسانی هستند که بر اساس دلایلی چون گستردگی رحمت الهی، عدم تبدل فطرت، جواز خلف وعید، سنخیت طبع دوزخیان با آتش دوزخ، غایت بودن جهنم در خلقت برخی انسان‌ها، عدم تناسب عذاب نامحدود با عصیان محدود و نیز برخی آیات و روایات معتقد هستند که عذاب دوزخ از جاودانان در دوزخ برطرف خواهد شد.در طرف دیگر، بسیاری از متکلمان، مفسران و فلاسفه معتقدند که دلایل گروه فوق تماماً مورد خدشه هستند و حداکثر چیزی که اثبات می‌کنند، امکان برداشته شدن عذاب از جاودانان در دوزخ بر حسب اراده و مشیت الهی است و هیچ حکم محتومی را در مورد مدعای خود ثابت نمی‌کنند. در مقابل، دلایل عقلی بر مبنای حرکت جوهری و کسب فطرت ثانویه و نقلی بر اساس دلالت آیات و روایات فراوان اثبات می‌کنند که جاودانگی در دوزخ مساوی با جاودانگی در عذاب است.از منظر بررسی اصناف انسانها در آخرت، تنها می‌توان به جاودانگی گروه کوچکی از انسانها در عذاب حکم کرد که عبارتند از کافران معاند و مستکبر. ویژگی این گروه، سرکشی در مقابل حق و حقیقت و عنادورزی نسبت به آنها است. البته اینان در اوج اقلیت هستند و عموم مردم در نهایت مشمول رحمت خاص الهی قرار خواهند گرفت و در زمره‌ی رستگاران درخواهند آمد.
بررسی انتقادی ادله تجرد و جوهریت نفس ناطقه در حکمت متعالیه با توجه به پیشینه آن
نویسنده:
سمانه سمنانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تلاش در جهت کسب معرفت نفس چه در اندیشه بشری و چه در اندیشه دینی از ارزش و اهمیّت والایی برخوردار است، در نگاه بشر، انسان شناسی و علم به احوال روح و روان انسانی در تبیین مفاهیم اخلاقی و معنادار بودن زندگی بسیار موْثر و سودمند می‌باشد و در نگاه دین: شناخت و دریافت حقیقی نفس علاوه بر تقویت و اصلاح قوه‌ی نظر و عمل در انسان سعادت و رستگاری او را رقم می‌زند. لذا به دلیل اهمیّت بسیار این موضوع، آیات و روایات پیوسته به این مهم پرداخته و توجه به آن‌ را لازمه‌ی رستگاری بشر دانسته‌اند. چنان‌که خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: « قسم به نفس ناطقه و آن‌که او را نیکو (به حد کمال) بیافرید و به او شر و خیر او را الهام کرد، که هرکس خود را از گناه پاک سازد، رستگار خواهد بود » (الشمس، آیه‌7ـ10). بنابراین، این مسئله نزد فلاسفه اسلامی، همواره از جایگاه رفیعی برخوردار بوده است چنان‌که کمتر فیلسوفی یافت می‌شود که علم‌النفس را در صدر مباحث خود قرار نداده باشد. در این میان ملاصدرا همچون دیگر فلاسفه به اهمیّت موضوع واقف بوده و معرفت نفس را هم در شناخت مبدأ و اوصاف و افعال او نردبان ترقی دانسته که بدون پیمودن مدارج آن نیل به معارف الهی میسور نیست، و هم آن را در شناخت معاد و شئون آن کلید گشایش می‌شمارد که استمداد از آن، آشنایی به درون گنجینه قیامت شناسی مقدور نخواهد بود. اما در بحث معرفت نفس یکی از اهم مباحث ، مسئله جوهریت و تجرد نفس ناطقه می‌باشد که در این رساله تلاش شده است ابتدا با بیان کلیاتی در خصوص نفس یعنی اثبات وجود آن ، تعریف نفس ، تعریف تجرد و مراتب تجرد وارد بحث اصلی گشته و ضمن بیان ادله جوهریت و تجرد نفس ناطقه آنها را مورد بررسی و نقد قرار دهیم .با نگاهی به گذشته و گذاری به آثار فیلسوف مشائی یعنی ابن سینا در می‌یابیم که حقیقت نفس در نزد وی ، امری «روحانیه الحدوث و روحانیه البقا» است که در جهت اثبات تجرد نفس با این ویژگی به بیان ادله و براهینی در این رابطه پرداخته است . اما با گذر از فلسفه ابن‌سینا و رسیدن به حکمت متعالیه در می‌یابیم که حقیقت نفس در نزد صدرالمتاًلهین ،امری است که «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا» می‌باشد و بر خلاف ابن‌سینا آن را از ابتدا مجرد و روحانی ندانسته بلکه قائل به این مطلب است که نفس با حرکت جوهری خود و نیز به علت ذومراتب بودن امر مجرد مرحله به مرحله از ماده و مادیات دور گشته تا اینکه سرانجام به تجرد محض دست می‌یابد .ملاصدرا در جهت اثبات تجرد نفس ناطقه آن هم تجرد در مراتب گوناگون ، تجرد برزخی ، تجرد تام عقلی ، فوق تجرد ، به بیان ادله و براهین می‌پردازد ، اما بیشتر این براهین وام دار از فلسفه ابن سینا می‌باشد و علی‌رغم تفاوت مبنای این دو فیلسوف درباب حقیقت نفس ، ملاصدرا به استناد همان ادله به اثبات تجرد نفس ناطقه بر اساس مبنای خود پرداخته است ، که البته این سبب گشته است که برخی از براهین از اثبات تجرد همه نفوس انسانی ناتوان بوده و فقط به اثبات تجرد تام عقلی دسته‌ای از نفوس بپردازد یا اینکه علاوه بر تجرد تام عقلی ،تجرد نفس در مرتبه خیال را نیز ثابت کنند . بدین ترتیب در این رساله تلاش شده ضمن بیان هر دلیل از کتاب نفس اسفار و توجه به پیشینه آن در فلسفه ابن‌سینا، اینکه آیا آن دلیل مورد استناد شیخ‌الرئیس بوده یا خیر، به بررسی حدود انطباق هر دلیل با مبانی ملاصدرا می‌پردازد.
  • تعداد رکورد ها : 1782