جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 153
تصحیح الهیات بالمعنی‌الاخص از کتاب "شوارق‌الالهام" محقق لاهیجی
نویسنده:
رقیه مظاهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کتاب "شوارق‌الالهام" اثر ملاعبدالرزاق لاهیجی (م 1072 ه.ق)، شرحی مفصل و محققانه بر "تجریدالاعتقاد" خواجه‌نصیرالدین طوسی و از کتب ارزشمند کلامی است . این شرح، جامع نظرات و آرای متکمان و فلاسفه قبل از خود می‌باشد و با توجه به غلبه رویکرد عقلی فلسفی آن، بر نقلی بودن از مهمترین کتابهای کلامی است . لذا احیاء و ارائه متن منقح این اثر ارزشمند، ضروری به نظر آمد. برای تحقق این امر، بخش "الهیات‌بالمعنی‌الاخص " که شامل اثبات صانع و صفات او می‌باشد از کتاب "شوارق‌الالهام" انتخاب شد. با تفحص در نسخ خطی کتابخانه‌های شهرهای مشهد، قم و تهران، قدیمی‌ترین و معتبرترین نسخه‌ها برای تصحیح انتخاب گردید. طی مقابله و تطبیق، اختلاف مطالب بین این نسخ، معین و عباراتی که از لحاظ درستی و انتساب به مولف ، مقبول واقع می‌شد در متن و عبارات دیگر در پاورقی هر صفحه آورده شده است . در تنظیم مطالب ، روش فصل‌بندی و ترتیب و تقسیم مطالب ، همانگونه که مولف در متن انجام داده است ، حفظ شده و عبارات متن "تجرید الاعتقاد" در پرانتز و یا قلم درشت مشخص گردید و نیز ابتدا و انتهای نقل‌قولها در متن معین گردیده و نشانی ماخذ و منابع استفاده شده در پاورقی ذکر شد. در جهت تکمیل کار، اصول صحیح رسم‌الخط عربی و آئین نگارش در متن اعمال گردید. بر این تصحیح، مقدمه‌ای در سه فصل، شامل کلیات و سخنی در باب علم کلام و شرح حال و ویژگیها و آثار عبدالرزاق لاهیجی آورده شده است .
امام جعفرصادق (ع) و فلسفه الهی "ذات و صفات باریتعالی"
نویسنده:
جمشید بور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر مشتمل بر سه فصل می‌باشد. در فصل اول، کلیاتی از اسما و صفات را مطرح نمودیم، و به تعریف اسم، صفات و نظرات بعضی از بزرگان را پیرامون آن اشاره کردیم. همچنین در این فصل به توانمندی عقل در حوزه دین، و نظرات گوناگونی که در این باب مطرح شده بود را، بیان نمودیم و به حل تعارض علم و دین بااستفاده از توازی در روش و با تکیه بر کلام امام جعفر صادق (ع) مطالبی را ارائه دادیم. همین طور به فطری بودن خداشناسی در وحی و روایات نکاتی را بیان نمودیم، در فصل دوم و سوم بحث را اختصاص دادیم به شناخت ذات خداوند و صفات باریتعالی و براهینی که برای ذات خداوند اقامه شده بود، را آوردیم و در پاین هر برهانی، برای صحت و تایید برهان از کلام امام جعفرصادق (ع) استفاده نمودیم. در بخش صفات ، به تقسیمات صفات باریتعالی و آرا مربوط به آن و جرح و نقد آن را مطرح نموده و از صفات خداوند، صفات علم، اراده و کلام را با استفاده از روایات منسوب به امام جعفرصادق (ع) مورد بررسی قرار دادیم.
نقد و بررسی حقیقت از دیدگاه افلاطون
نویسنده:
حسین نوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آنگاه که در گفتار حکماء دقت کنیم متوجه می‌شویم آنچه که فکر آنها را به خود مشغول کرده است این بود که آیا آنچه محیط بر انسان است و آدمی آن را درمی‌یابد حقیقت و واقعیت دارد یا نه؟ و به عبارت دیگر اولین مسئله‌ای که از دیرباز تا به امروز اندیشهء فلاسفه را به خود جلب کرده است مسئله ثبات و تغیر است فلاسفه با خود می‌گفتند آنچیزی که بر انسان احاطه دارد اگر واقع است چرا متغییر است و بر یک حالت نیست ؟ و اگر واقعیت ندارد آنچه به نظر انسان نمایش می‌یابد چیست ؟ این دو صورت عمده که یکی تغیرپذیری بعضی از امور و دیگری دوام و استمرار بعضی از امور دیگر است از دیرباز مورد توجه متفکران یونانی بود این متفکران در اولین نظریات خود سعی بر آن داشتند تا هم جنبهء ثبات و هم جنبهء تغیر را تبیین نمایند، جنبه ثبات را از طریق توصیف عالم بر حسب یک یا چند عنصر ثابت و جنبهء تغیر را از راه دگرگونیهای موجود در عالم پدیدار تبیین کنند، عالم پدیدار همیشه در حال تغیر و عالم واقعی همواره دارای اوصاف ثابت و نامتغیر است . اما برخی مشکلات باعث گردید که چنین تصور شود که این دور صورت متغیر و ثابت ممکن نیست هر دو صورتهای واقعی و حقیقی جهان باشد، زیرا از یک طرف اگر همه چیز تغییر می‌کند دیگر چیزی ثابت نمی‌تواند باشد و از طرف دیگر اگر عنصر ثابتی در جهان وجود داشته باشد آن عنصر در معرض تغیر قرار نمی‌گیرد و نمی‌توان با این عنصر ثابت تغییرات و دگرگونیهای عالم طبیعت را تبیین کرد و بالاخره چنین عنصر ثابتی نمی‌تواند جزء نظام و دستگاه عالمی باشد که همواره در حال صیرورت و شدن است . لذا با توجه به این مفاهیم و ضرورت این مسائل در عالم فلسفه و نزد اندیشمندان سترگ دنیای فلسفه به نظرم آمد که حقیقت را از دیدگاه افلاطون مورد تحلیل و بررسی قرار دهم ولی قبل از هر چیز بدین منظور بر آن شدم که برای فهم دقیق نظام فلسفی افلاطون که از جریانهای فکری گوناگون متاثر می‌باشد آن جریانات فکری را به طور مختصر مطرح کرده و سپس نظریه مورد توجه افلاطون را بازگو نمایم.
تاثیر ایده (مثل) افلاطون بر فلسفه سهروردی
نویسنده:
غلامرضا صادقی جوزانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ستایشبی‌همتا شایسته اوستکه هستی و هر چه هستاز بود او بود.بدیهی استکه سهروردی یکی از بزرگان فلاسفه مسلمان استو شان و مقام فلسفی او همپایه کسانی همچون ابن‌سینا و صدرالمتالهین شیرازی است . از همین رو بررسی و تحقیق و آثار و اندیشه‌های وی کاری شایسته و درخور است .سهروردی خود را احیاگر اندیشه‌های فیلسوفان و حکمای باستان میخواند و بارها در آثار خود به نام بزرگانی چون فیثاغورس ، انباذقلس ، امپدکلس ، زردشت ، هرمسو افلاطون اشاره میکند.از طرفدیگر افلاطون نیز یکی از سرآمد فلاسفه جهان استطوری که اندیشه‌هاو افکار او بعد از گذشتقرون متمادی هنوز مورد توجه و عنایتبزرگترین اندیشمندان جهان است .سهروردی مدعی است ، پیرو آراء و افکار فلسفی افلاطون است . آشکار استکه یکی از مهمترین اندیشه‌های فلسفی افلاطون "نظریه ایده" میباشد که دیگر جز فلسفه او را تحتتاثیر قرار داده است .نظریه ایده در فلسفه اسلامی "مثل افلاطونی" نام گرفته استکه سهروردی از آن با عنوان "اربابانواع" نام میبرد و علاوه بر پذیرشآن دلایلی بر اثباتآنها اقامه میکند.نوشتار حاضر به فراخور موضوع به تحقیق و بررسی این مساله می‌پردازد و در حد توان، می‌کوشد، تا چگونگی طرح و تاثیر نظریه ایده را در فلسفه سهروردی بررسی نماید.شیوه و روشتحقیق این نوشتار چنین استکه نخستنظریه ایده‌ی افلاطون مطرح گردیده و حتی‌المقدور سعی شده تا بیشتر مطالبمستند به آثار خود افلاطون باشد.ضمن آنکه تلاششده تا سایر منابع مربوط فراموشنشود و پساز آن عقیده سهروردی در باره اربابو موضع او در قبال مثل افلاطونی (ایده‌ها) مورد بحثو تحقیق قرار گرفته است .نگارنده در حد توان ناچیز خود کوشیده تا تشابهاتو تمایزاتاین دو عقیده (ایده‌ها و اربابانواع) را با یکدیگر مشخصنماید.لازم به ذکر استکدر عین تمرکز تحقیق بر موضوع مورد نظر، به دلیل فاصله زمانی قابل توجه بین افلاطون و سهروردی، ناگزیر، سیر تحول ایده‌ها در چند حوزه فلسفی مورد مطالعه و تحقیق قرار گرفته است .یکی از مهمترین این حوزه‌ها، حوزه نوافلاطونی (و مخصوصا افلوطین) میباشد.افلوطین یکی از دانشمندان و صاحبنظران بزرگدنیای قدیم استکه در افکار فلاسفه اسلامی (از جمله سهروردی) تاثیر زیادی داشته است .همچنین منابع ایرانی تفکر سهروردی در این باره (اربابانواع) مورد توجه و ملاحظه قرار گرفته که این توجه به دو دلیل عمده میباشد: الف - سهروردی در آثار خود بارها از حکمتایرانیان باستان (حکمتخسروانی) نام میبرد.و خود را احیاگر اندیشه‌های آنان میداند تا جایی کدر مقدمه "حکمه‌الاشراق" مهمترین تقسیم فلسفی خود یعنی نور و ظلمترا روشحکمای ایران باستان میداند. ب - بعضی بزرگان اعتقاد دارند که میان فلسفه افلاطون و حکمتایرانی ارتباط وجود دارد و افلاطون از اندیشه‌های فلسفی - دینی حکمای ایران باستان متاثر بوده است .اندیشه‌های اشراقی سهروردی میتواند در قرن حاضر بصورتیکنظام فلسفی سازگار و استوار بر اصول و قواعد اشراقی مشخصو متقن رواج یابد.فلسفه اشراق به عنوان روشفلسفی جدا از فلسفه مشائی باید مورد توجه و عنایتخاصی قرار گیرد و بیشاز آنچه هستبه آن پرداخته شود، تا جایگاه واقعی خویشرا بدستآورد.امید استنوشتار حاضر بتواند گامی هر چند کوچکدر راه اعتلاء و زنده نگه داشتن افکار و اندیشه‌های این فیلسوفبزرگو "شهید فرهنگملی ایران" بردارد.
بررسی مقایسه ای مفهوم جوهر در دیدگاه حکمت مشا و حکمت متعالیه
نویسنده:
عذرا صادقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله که موضوع آن بررسی مقایسه ای مفهوم جوهر از دیدگاه حکمت مشا و حکمت متعالیه است بر 3 بخش و 19 فصل مشتمل است . بخش اول که مشتمل بر سه فصل است در زمینه کلیات است . بخش دوم شامل 6 فصل است و بررسی مفهوم فلسفی جوهر را به عهده دارد، دراین بخش تعاریف مختلف جوهر از دیدگاه ارسطو، ابن سینا، شارحان و متاخران ابن سینا و ملاصدرا مطرح شده است . و در نتیجه مقایسه ای بین تعریف ابن سینا از جوهر و ملاصدرا صورت گرفته است با این توضیح که تعاریف این دو بزرگوار تقریبا هماهنگ بوده است و کمتر اختلافی در ان دیده می شود اگر چه می توان مشکلات ابن سینا را در مبحث جوهر بیشتر از صدرالمتالهین دانست که البته شیخ الرئیس چاره اندیشی هایی برای رهایی از مشکلات داشته است ولی از نظر ملاصدرا مورد قبول واقع نشده و با راه حلهایی که ارائه می کند در صدد نجات ابن سینا از تنگناهای موجود است . بخش سوم مشتمل بر 8 فصل است . که آخرین فصل آن به نظر می رسد مهمترین فصل آن باشد، در زمینه جوهریت خداوند است که هر دو فیلسوف بزرگوار اعتقاد بر عدم جوهریت باریتعالی دارند اگر چه دلائل آنها متفاوت است ولی در نهایت می توان بهترین دلیل را این چنین مطرح کرد که جوهر ماهیتی است اگر در خارج موجود شود از موضوع بی نیاز خواهد بود و این در حالی است که خداوند باریتعالی ماهیت ندارد. ( ماهیته انیته) پس خداوند جل و علا جوهر نیست.
سعادت و شقاوت و عوامل آن در نهج‌البلاغه
نویسنده:
هادی هاشمی نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
جایگاه وجود شناختی و معرفت شناختی عقل فعال در فلسفه مشا
نویسنده:
نرگس شکوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عقل فعال به عنوان مرتبه ای از نفس انسان ، برای اولین بار در آثار ارسطو مطرح شد. عقل فعال در بین شارحین مشایی ارسطو مانند کندی و ابن رشد و توماس آکویناس همان جایگاه ارسطویی را داشت. اسکندر افرودیسی از آن به عنوان موجود مجرد تام ، مستقل از انسان( محرک نامتحرک ارسطویی) نام برد. برجسته ترین نظریه مشایی درمورد عقل فعال در فلسفه ابن سینا و فارابی به عنوان آخرین عقل از سلسله عقول طولیه، ممکن الوجود، مجرد تام و مستقل از انسان ارائه شد. عقل فعال سینوی کارکردی عالی و گسترده در وجود شناسی مشایی دارد. این عقل به عنوان حلقه ارتباط بین مجردات (عقول طولیه) و مادیات مبدا صدور کثرات جهان مادی و کدخدای عالم تحت القمر است. ایجاد هیولی، عناصر اربعه ، مرکبات و نفوس (غیرفلکی) وابسته به افاضه صور وجودی از عقل فعال با معاونت حرکات و اوضاع فلکی می باشد. عقل فعال سینوی درحیطه معرفت شناسی نیز جایگاه برجسته دارد. معرفت انسانی (ادراک حصولی) درتمام مراتب خود وابسته به افاضه صورکلی و معقولات توسط این عقل بر نفس ناطقه و خروج آن از قوه به فعلیت است. علم واجب الوجود به جزئیات متغیر نیز با کمک عقل فعال صورت می گیرد. بدین ترتیب عقل فعال در تمام مراتب وجودی و معرفتی مشایی در حیطه مادیات نقشی عالی و کارکردی گسترده دارد و از ارکان فلسفه مشایی به حساب می آید.
جایگاه علم و وجود ذهنی در حکمت متعالیه ملاصدرا
نویسنده:
عزیزالله مولوی وردنجانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از مباحث مهم و قابل توجه در آثار فلاسفه اسلامی مباحث مربوط به معرفت و شناخت است که مسائل پیرامون آن بصورت متفرقه برخی در منطق : به هنگام تقسیم مفهوم به کلی و جزئی که متذکر می شوند کلی در ذهن است و در خارج نیست، و بخشی دیگر در قسمت وجود ذهنی و برخی در ذیل عنوان علم و عالم و معلوم یا عقل و عاقل و معقول و برخی دیگر در مبحث تجرد نفس(ادراک)می آیند. البته عمده مسائل باب معرفت و آگاهیهای انسانی در دو مبحث وجود ذهنی و مبحث علم آمده اند. دو مبحث وجود ذهنی و علم با آنکه هر دو حول محور آگاهی می چرخند. اما تفاوت های بسیار عمیق با یکدیگر دارند که اشاره به این تمایزات و رعایت حدود این دو مبحث که باعث اختصاص دو فصل و در جایگاه به هر کدام شده است از ابتکارات و ابداعات ملاصدرا می باشد که با نگاه تیز بین و نکته سنج خود این تفاوتها و تمایزات را آشکار ساخته است. ملاصدرا با اختصاص دو فصل تحت عنوان وجود ذهنی و فصل عقل و معقول این دو مبحث را از حیث وجود شناختیمورد بررسی قرار داده است. در پژوهش حاضر نیز سعی برآن بوده است که ضمن مرور مباحث مربوط به این دو فصل در نظام فکری صدرا، تمایزات این دو مبحث را بیرون آوریم و منقح کنیم.
قاعده‌الواحد و ثمرات آن
نویسنده:
علیرضا کهنسال
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از یک جزء یک پایدار نگردد و یک جزء از یک برنیاید. این، مفاد قاعده‌الواحد به کوتاه سخن است . اینکه از یک ، جزء یک ، در هستی نیاید، تعبیری است که از آنکه علت یگانه از هر سوء، جز یک معلول ندارد و یک جزء از یک بر نیاید، ترجمان عکس اصل است یعنی معلول واحد هستی نمی‌یابد مگر از یک علت . قاعده‌الواحد یکی از قواعد بسیار مهم فلسفه اسلامی است که از آن در مواضعی بهره برده‌اند. واژه‌های مهم و فلسفه اسلامی نیازند توضیحند. وجه اهمیت قاعده در آن است که چگونگی ظهور کثرت را بیان می‌کند. تبیین نظام جهان که دلمشغولی بیشتر فیلسوفان است بمدد این قاعده میسر می‌گردد و هر که هر پاسخی برگزیند نمی‌تواند بی‌دیدار الواحد از طریق بگذرد. نفی یا اثبات ، باید با قانون الواحد اتخاذ وضع کند. ربط الواحد به سنخیت و الواحد را سنخ واحد می‌دانند و قومی گر چه به دوگانگی دو قانون معرفند اما به ربطی وثیق میان آنها باور دارند و می‌دانیم که قانون علیت و قوانین بر آمده از آن، که سنخیت یکی از آنهاست ، سرمایه‌های اندیشه بشری‌اند. بدون آنها نه علمی خواهد بود و نه تحقیقی. در این مقام سخن محقق داماد بسنده است که الواحد را از امهات اصول عقلی و از فطریات عقلی و از فطریات عقل صریح دانسته است . مراد از ایضاح "فلسفه اسلامی" بحث در این باب نیست که آیا چنین فلسفه‌ای اصلا وجود دارد و یا خیر و آیا آنچه بدین نام می‌شناسیم تراث اسلامی است یا میراث یونانی و آیا وحی را با فلسفه اخوتی است یا بیگانگانند به اجبار دست در دست هم نهاده، دین می‌تواند فلسفه داشته باشد و اگر می‌تواند شرع مصطفی نیز همچنان است ؟ پرسشهائی از این دست ، مطلوب ما نیست ولی مراد از این توضیح فلسفه اسلامی آن است که مجموعه شناخته شده به این نام و فیلسوفانی که آنها را به اسم حکیمان مسلمان می‌شناسیم، در تدوین و استدلال برای اثبات قاعده‌الواحد بسیار کوشیده‌اند بنابراین اضافه قاعده‌الواحد به فلسفه اسلامی امری مجاز است . راست است که این اصل را نخست بار یونانیان طرح کردند اما شرح و بسط آن بواقع مرهون مسلمانان بود. میان طرح ابتدایی که یک اصل فلسفی یا علمی و گسترش و تنظیم آن باید تفاوت گزارد. گویا در انتساب قاعده به دانایان یونان نباید تردید داشت . واژه گویا می‌آموزد که به تاریخ فلسفه میراث گذشتگان در اسلام، نمی‌توان چندان اعتماد کرد. پیشینان ما تاریخ فلسفه را بجد نمی‌گرفتند و تصویر ایشان از فیلسوفان یونان به پیامبران ماننده‌تر است تا دانشمندان و فلاسفه آزاده خدا داند که افلاطون الهی اصلا الهی می‌شناخته است یا نه و فرزانگانی که حکمت ایشان را مقتبس از مشکوه نبوت می‌دانند و معاشران انبیاء می‌شمارندشان آیا پیام‌آوری را دیده و از او سخنی شنیده بودند یا آنچه گفته شده افسانه واهی افواهی بوده که از سر آرام ساختن غوغا و گریز از تکفرساز شده است . به هر روی اگر منابع ما درخور اعتماد باشند از آنها برمی‌آید که مبتکر قاعده یکی از این دانشمندان بوده است : ارسطو، افلاطون، دموکریتوس و تامسطیوس . اسلوب کار در این رساله آن است که ابتدا صورت منطقی و مفردات قاعده را بقدر ضرورت معلوم کنیم. و سپس به قانون علیت و سنخیت که بسیار مرتبط با الواحد است بپردازیم. استدلالها و اعتراضات بخش دیگری از نوشتارند و سرانجام عکس قاعده و ثمرات آن را بازگو می‌سازیم.
شرح منظومه حکیم سبزواری بخش معاد، تصحیح، اعراب‌گذاری، ترجمه متن و نقل حواشی حکیم سبزواری حکیم هیدجی، حکیم آملی و حکیم آشتیانی
نویسنده:
علی‌اکبر افراسیابپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , شرح اثر , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این نوشته ما قدیمی‌ترین نسخه که بسال 1261 ه نگارش یافته را بعنوان نسخه اصل اتنخاب نموده و بقیه نسخه‌ها را بعنوان نسخه بدل استفاده نموده و اختلافات را در پاورقی ذکر کرده‌ایم. در مورد حواشی نیز اختلاف در حد عدم تطبیق در شماره صفحات است و علت این بوده که هر کدام از چهار نفر که حاشیه نوشته‌اند یک نسخه واحد را در اختیار نداشته‌اند لذا طبق نسخه خود شماره‌گذاری نموده‌اند، که در تطبیق قابل شناخت بود و مشکلی نداشت . در این نوشته ضمن تصحیح متن کتاب که خطی می‌باشد به تصحیح حواشی نیز پرداخته شده که بسیار بد خط همراه با افتادگی و ناخوانا بود، که با تطبیق نسخه‌ها مشکلی در مطالعه آن نمی‌ماند. در ترجمه نیز سعی گردیده عین کلمات و عبارات حکیم سبزواری بدون کم و کاست ترجمه شود تا بیشتر مورد استفاده علاقمندان باشد. اضافات مترجم در میان علامت پرانتز() قرار گرفته است . چون این متن از عصر حکیم سبزواری در حوزه‌های علمیه و خارج ازآن بعنوان کتاب درسی مورد استفاده بوده و می‌باشد و واژه‌های فلسفی و کلامی آن که دارای بار معنایی ویژه‌ای هستند، نیاز به شرح مفصل دارد . اما در اینجا به توضیحات کوتاهی اکتفا شده است . از طرفی چون متن این کتاب بعنوان شرحی بر اشعار خود آن حکیم می‌باشد، در مواردی نکات ادبی و صرف و نحوی نیز بیان شده که ربطی به متن ندارد اما در مطالعه و ترجمه یاری گرند، لذا از ترجمه عین آن کلمات صرفنظر شد و مقصود حکیم در ترجمه رعایت شد. بطور مثال مبتدا و خبر را در شعر معین نموده که نقل آن در ترجمه زائد است اما رعایت آن لازم می‌باشد.
  • تعداد رکورد ها : 153