جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1287
رابطه عقل و دین از دیدگاه ملاصدرا و ملارجبعلی تبریزی
نویسنده:
صدیقه نادعلی کاخکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش در صدد است تا دیدگاههای دو تن از سردمداران مکتب اصفهان – ملاصدرا و بزرگترین منتقد او ملارجبعلی تبریزی – را در خصوص رابطه عقل و دین مورد بررسی قرار داده و نکات اختلاف و اشتراک آنها را در دو اصل اساسی دین یعنی مبدأ و معاد بیان دارم . با نظر به آثار این دو حکیم می توان دریافت که بیشتر اختلافات ملاصدرا و ملارجبعلی در خصوص مسئله خدا و اسماء و صفات الهی می باشد از جمله :1 – ملاصدرا قائل به وحدت وجود می باشد بطوریکه وی خدا را اصل وجود و سایر موجودات را تجلی او دانسته است ؛ ولی ملا رجبعلی قائل به تباین وجود بین واجب و ممکن بوده تا واجب تعالی در ردیف ممکنات قرار نگیرد. 2 – ملا صدرا معتقد به اشتراک معنوی وجود و سایر صفات کمالیه بین واجب و ممکن است ؛ ولی ملا رجبعلی قائل به اشتراک لفظی وجود بین واجب و ممکن است . 3 – ملا صدرا صفات را عین ذات خدا می داند ؛ ولی ملا رجبعلی به انکار صفات در خداوند پرداخته و ذات خدا را منزه از هرگونه صفتی می داند . 4 – ملاصدرا صفات الهی را بر دو قسم ایجابی و سلبی دانسته است ؛ ولی ملا رجبعلی تمام صفات را به صفات سلبی برمی گرداند .نکته اشتراک دیدگاه این دو حکیم ، در مسئله معاد جسمانی بوده که هر دوی اینها قائل به حشر نفوس به بدن مثالی بوده اند که بدنی بینابین و نیمه مادی و نیمه مجرد است . در واقع با بررسی بیشتر آرای این دو حکیم به این نتیجه رسیدم که ملا رجبعلی و شاگردانش بر خلاف ادعاهایی که مبنی بر رد فلسفه داشته اند و خود را پیرو الهیات تنزیهی دانسته و معتقد بودند که ما عقل را نباید در فهم دین وارد بکنیم ، در واقع عملکرد خودشان بر خلاف گفتارشان بوده است . چنانکه در مسئله خدا ما دیدیم ملارجبعلی خود با اینکه ادعا داشت خدا قابل تصور نیست و نباید عقل را در مسائل دینی وارد کرد ، خود دو برهان در اثبات خدا آورده است . و یا در مسئله معاد جسمانی با اینکه خود معتقد است زبان شرع ، کاملترین بیان است و هرگونه تبیینی در مورد آن توضیح واضحات است ، خودشان قائل به حشر نفوس به بدن مثالی گشته اند و برای آن دلیل نقلی آورده اند . لذا نقد آنها مبنی بر جدایی دین و عقل در مقام تفوّه باقی مانده و خودشان به آن پایبند نیستند
اراده و فاعلیت الهی در قرآن و مقایسه آن با آراء ابن‌سینا و ملاصدرا
نویسنده:
شهاب‌الدین ذوفقاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر کاری است تطبیقی در حوزه‌ی بررسی‌های نظری مربوط به مناسبات بین عقل و دین در مسائل الهیات که به طور خاص مبحث اراده و فاعلیت الهی را از منظر قرآن ‌کریم و دو شخصیت برجسته از دو مکتب معروف فلسفی اسلامی یعنی حکمت مشاء و حکمت متعالیه، مورد مطالعه قرار می‌دهد. روش تحقیق کتابخانه‌ای و تحلیلی است و چشم ا‌نداز بحث همگرایی نسبی بین دیدگاه‌های عقلی و نصوص قرآنی است. نخست اصول و مفاهیم مرتبط با اراده و فاعلیت خداوند در نحله‌های فکری اسلامی بازبین شده و آنگاه سازوکار کلّی اندیشه‌ی ابن‌سینا در اهم مباحث مربوط به واجب‌الوجود و صفات و افعال او معرفی و ویژگی‌های فلسفه‌ی او از جمله نظریه‌ی عنایت که سایه‌گستر بر همه‌ی مسائل مطرح در صفات و افعال الهی است گزارش شده است. از دیدگاه ابن‌سینا اراده‌ی ذاتی خداوند و فاعلیت ایجادی او در پرتو علم عنایی‌اش به ذات خود قابل تبیین است، بدون آنکه قصد و غرضی ورای ذات اقدس خود داشته باشد. واجب‌الوجود عاشق ذات خود و مبتهج به جمال خود است، پس هر چه از وی صادر شود محبوب اوست. اراده در افق ربوبی عاری از هر مقدمه‌ی تمهیدی و بدون هر گونه تأثیر از غیر است. آنچه که در ازل از ذات حق شرف صدور یافته به مقتضای قاعده‌ی الواحد موجودی یگانه است. این موجود عقل محض، فعلیت محض و صورت محض می‌باشد. در ادامه، دیدگاه‌های ملاصدرا در اراده و فاعلیت الهی با تکیه بر اهمّ دستاوردهای فلسفی او از قبیل اصالت، وحدت و تشکیک در وجود و قاعده‌ی بسیط الحقیقه، بررسی شده و تأثیر مبانی حکمت متعالیه در تبیین اراده‌ی ذاتی الهی نشان داده شده است. همان‌گونه که وجود حقیقی دارای مراتب کمال و نقص و ساری در جمیع موجودات است، صفات حقیقی وجود همچون علم و قدرت و اراده نیز در همه‌ی موجودات بر حسب مرتبه‌ی آن‌ها سریان دارد و تابع وجود آن‌هاست. در مورد واجب‌الوجود علم، قدرت و اراده هر سه صفات ذاتی و عین ذات او هستند؛ بدین معنا که هر یک بیان و تعبیری از ذات هستند، آن‌چنان که مفهوم آن‌ها اقتضا می‌کند. اما فاعلیت الهی نزد ملاصدرا با توجه به مفهوم جدیدی که از علیت اراده کرده است معنای دیگری می‌یابد. ملاصدرا موفق به تبیین علم تفصیلی الهی در مقام ذات شده و مفهوم فاعلیت بالتجلی را در طول نظریه‌ی عنایت مطرح می‌نماید. فاعلیت الهی امری است ذاتی و ضروری و به نحو تشوّن و تجلّی و فعل او امری است مجرد، واحد و قدیم که به اراده‌ی ذاتی ازلی از او صادر شده و فیض منبسط نام گرفته است و تمام مراتب آفرینش را شامل می‌شود و در هر مرتبه با تعیّنی خاص همراهی می‌کند.بررسی آیات قرآن‌کریم در موضوع اراده و فاعلیت الهی نشان می‌دهد اگرچه این کتاب آسمانی به زبان فلسفه سخن نمی‌گوید، اما مفاهیم و مسائل بدیعی عرضه می‌کند که قرابتی ویژه بین آن‌ها و برخی اندیشه‌های دو فیلسوف دیده می‌شود. آیات قرآن در مورد اراده‌ی الهی تنها ناظر به اراده‌ی فعلی نیست، همان‌طور که در مورد افعال حق تنها افعال کونیّه الهی را بازگو نمی‌کند، بلکه اراده‌ی ذاتی، علم عنایی، فعل ابداعی و فیض نخست را می‌توان به زبان قرآن در آن آیات جستجو کرد.
سیمای خدا در مثنوی مولانا
نویسنده:
آسیه مهدوی‌منش
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر با عنوان «سیمای خدا در مثنوی» به بررسی و معرفی اسما و صفات خداوند در اثر سترگ مولانا جلال‌الدین محمد بلخی می‌پردازد، که در یک بخش اصلی، با مقدماتی در ابتدا و دو پیوست در انتهای کار تنظیم شده است. مقدمات پژوهش به مباحث نظری مربوط به اسماء و صفات از منظر مولانا در مثنوی اختصاص یافته، و بخش عمده تحقیق با عنوان «اسماء و صفات خداوند در مثنوی»، توضیح و شرح و تبیین اسماء و صفات الهی در مثنوی است که با استفاده از قرآن، ادعیه و آرای صاحب‌نظران تدوین شده است. پیوست‌های پژوهش نیز به اسامی کم‌کاربرد و اسماء و اوصاف الهی با کاربرد خاص مولانا اختصاص دارد. نگارنده در پژوهش حاضر اساس و مبنای دسته‌بندی اسماء را بر نود و نه اسمی قرار داده که به وسیله شیعه و اهل سنت از پیامبر(ص) روایت شده است. این پایان‌نامه نشان می‌دهد که مثنوی یک خدانامه است چرا که مولانا در این کتاب خداوند را هم بسیار یاد کرده و هم به نام‌ها و اوصاف گوناگون و متنوعی(از اسمای مروی از پیامبر(ص) گرفته تا نام‌های موجود در ادعیه و یا نام‌هایی که کاربرد آن‌ها مخصوص خود اوست) خوانده است. مولانا هستی را مظاهر و تجلیات خداوند و یاد و نام او می‌داند و اسماء و صفات خداوند را با ذات او یگانه می‌شمارد، در نگاه او ، وصف و درک حقیقت اسماء و صفات الهی نیز با شناخت ذات خداوند برابری می‌کند. او ابزارهای حسی و عقل را برای درک حقیقت کافی نمی‌داند.از نظر مولانا تهذیب درون و متخلق شدن به حقیقت اسماء و صفات الهی می‌تواند راه‌گشای سالکان در کسب معرفت و رسیدن به حقیقت و فنای در او باشد. مولانا با توصیف و تعریف چند جانبه اسماء و صفات خداوند در مثنوی به تبیین و معرفی زیبا و ظریفی از سیمای خداوند پرداخته است.
ضرروت وجود حجت در نهج‌البلاغه
نویسنده:
اصغر رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با تحلیل مفهوم حجت از منظر لغت و عبارت‌های نهج البلاغه مشخص شد این واژه در همان معنای لغوی‌اش یعنی برهان و استدلال بکار رفته است. در ذیلِ عباراتی که به بیان مصادیق حجت پرداخته، مشخص شد از منظر نهج‌البلاغه عقل، قرآن، پیامبران، ائمه، عمر انسان و وجود هر یک از مخلوقات حجت‌های الهی هستند که بیشترین تأکید چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کیفی بر دو مصداق از مصادیق حجت یعنی پیامبر و ائمه? گردیده است. البته حجیت پیامبران و امامان به اعتبار عصمت آن دو است که این مطلب برآمده از حکم عقل و نیز سخنان حضرت است. حجت از نگاه حضرت از دو منظر تکوینی و تشریعی ضرورت دارد. از نظر تکوین آنچه را که فلسفه و عرفان بیان می‌دارد مبنی بر این که خداوند در مقام غیب مطلق برای ظهور نیازمند واسطه‌ای است که ظرفیت تجلی تمام اسماء و صفات الهی را دارا باشد حضرت در کلام خود از جمله در این عبارت «فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا» «همانا ما دست‌پرورده و ساخته پروردگار خویشیم و مردم تربیت شدگان و پرورده‌های مایند.» بدان تصریح می‌نمایند از آنجا که خداوند به طور مستمر هر یوم در شأنی است و این شأن به افاضه‌ای از وجود اوست پس وجود واسطه‌ی فیض برای همیشه و به طور مستمر ضروری است. از نظر تشریع شأن حجت بیان اوامر و نواهی الهی است که در قالب هدایت تشریعی انجام می‌پذیرد، غیر از بیان اوامر و نواهی توسط امام، شأن حکومت برای امام امری عقلی و تشریعی است که این شأن منوط به خواست مردم است که امام (ع) با عبارت «لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّهِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَى کِظَّهِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا» بدان تأکید می‌کنند.یکی از مباحث مهم درباره‌ی حجت از منظر نهج البلاغه ویژگی‌های ائمه به عنوان حجج الهی است که مباحث مطرح در نهج البلاغه ذیل این عناوین مطرح شده است:هدایت‌گری، الگو بودن، نگاهدارندگانِ تعادل دین، درهای معرفت الهی، عامل عبادت خدا، مرجعیت علمی و غایت انسان بودن. ذیل این عناوین روشن می‌‌شود در ائمه خصلت‌ها و ویژگی‌هایی از طرف خداوند به ودیعه گذاشته شده که انسان‌ها برای سیر تکاملی بدان نیازمندند، یعنی تنها با مراجعه به امام است که می‌توان این خصوصیات را کسب کرد.
بررسی الهیات سلبی از دیدگاه قاضی سعیدقمی و افلوطین
نویسنده:
فاطمه استثنایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش به بیان و بررسی تطبیقی الهیات سلبی از دیدگاه دو اندیشمند شرقی و غربی به نام قاضی سعید قمی و افلوطین پرداخته است. قاضی سعید بر مبنای مطلق و غیب الغیوب بودن ذات خدای متعال، او را بی‌اسم و رسم و غیرقابل شناخت می‌داند و معتقد است آن ذات نهان به‌گونه‌ای است که اعتبار هیچ کثرتی از جمله کثرت صفات در آن ممکن نیست و اسماء خدای متعال مرتبه‌ای از مراتب هستی و تجلیات آن ذات نهان‌اند که وجودشان برای ظهور کمالات مطلق او ضرورت دارد. افلوطین نیز احد را پنهان، مطلق و غیرمتعین، غیرقابل ادراک، غیرقابل توصیف و بیان‌ناپذیر می‌داند و اولین مرتبه‌ی تعین و ظهور کمالات او را عقل معرفی می‌کند. الهیات سلبی این دو اندیشمند در دو بعد وجودشناختی و معرفت‌شناختی از بیشتر جهات با یکدیگر شباهت دارد و موارد اختلاف آن دو بسیار کم است. تفاوت عمده‌ی آن‌ها در این است که تفکیک مراتب در عبارات قاضی سعید روشن‌تر و صریح‌تر از عبارات افلوطین است.
بررسی اشتراک لفظی و معنوی در اسماء و صفات الهی در آیات و روایات
نویسنده:
ناهید احدیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در باب معناشناسی صفات خداوند، نظریات مختلفی ارائه شده است كه رسالت این رساله، به بررسی و تحقیق دربارۀ آنها، و یافتن نظر برتر، اختصاص یافته است.شكی نیست كه در دورۀ نزول وحی، همۀ اعراب، از مسلمان و غیر مسلمان، متوجه فهم مفاهیم قرآن می‌شدند، مخصوصا درك و فهم صفات الهی، چنان برای آنها ملموس و قابل درك بود كه زمینۀ پرسش جدی از آنها، برای شنوندگان پیش نیامد. اما بعد از طی این دوره، با نفوذ احبار یهود و رهبانان مسیحی، و همچنین تسری فلسفۀ یونان، و ایجاد شك و شبهه در عقاید مسلمانان، باب بحث و بررسی دربارۀ صفات الهی گشوده شد. و بدین ترتیب، زمینۀ سوق یافتن افكار به سمت تشبیه، توسط احبار و نیز تعطیل، به وسیلۀ فلسفۀ یونان فراهم گردید.و نیز افرادی، چون مقاتل بن سلیمان (150 هـ) با داخل كردن عقاید تجسیمی در تفسیر قرآن، و همچنین تكیه بر اشتراك لفظی در تفسیر واژه‌های قرآنی به تبلیغ این دو نظریه در میان اهل سنت همت گماشت، از سوی دیگر با تحریك نظر مخالفان، باعث پیدایش عقیده تعطیل، توسط جهم بن صفوان گردید.از آنجا كه پیدایش و رشد فرقه‌های حشویه، مشبهه و معطله در زمان ائمه‌ (عليهم السلام)اتفاق افتاد، ایشان (عليهم السلام) در جهتمبارزه با آنها، احادیثی را در رد تشبیه و تعطیل بیان فرمودند، این عمل باعث گردید كه تشبیه در میان شیعیان رشدی نداشته باشد، و عقاید آنان از این حیث، در حصار امنی قرار بگیرد.اما متأسفانه، در قرن‌ها بعد، عالمی مانند ملا رجب علی تبریزی، با استناد به همین احادیث، منكر وجود هر گونه شباهتی بین خالق و مخلوق، حتی در صفات مستعمل بین آنها شد و با اعتقاد به اشتراك لفظی، در برابر اشتراك معنوی وجود ملاصدرا جبهه گرفت. پس از وی پیروانش آراء او را گسترش دادند و نظریات تعطیل و نفی صفات و الهیات سلبی را نیز مطرح كردند. هر چند كه قبل از ملارجبعلی گروههای دیگری نیز چنین اعتقاداتی داشته‌اند و این موضوع، بحث جدیدی نیست، اما چون، نظرات وی و شاگردانش به صورت مدون به رشتۀ تحریر درآمده، لذا در بررسی این عقاید، به بیان دیدگاههای این افراد اكتفا نموده‌ایم.از آنجا كه این نظریات، از یك ریشه، جوانه زده‌اند، در عقاید آنان، اشتراكاتی دیده می-شود، مانند:1-برای اثبات درستی عقاید خود، متوسل به ظاهر احادیث شده‌اند بدون آن كه به كاربرد یك واژه در زمان ائمه(عليهم السلام) توجه داشته باشند.2-منكر توانایی عقل در راهیابی به هر گونه شناختی از خدای تعالی شده‌اند در حالی كه مخاطبان خود را افرادی عاقل محسوب نموده، و برای اثبات هدف خود، استدلالاتی بر اساس براهین عقلی، ارائه داده‌اند.3- با تأكید بر تباین بین خالق و مخلوق، تنزیه مطلق الهی را، از خصوصیات ویژۀ عقیدۀ خود دانسته‌اند.در بین احادیث، عباراتی دیده می‌شود كه مستمسكی برای طرفداران هر یك از عقاید، قرار گرفته و آنان با ارائۀ تفسیر نادرستی از آن، به تبیین عقیدۀ خود پرداخته‌‌اند. مثلا، با تكیه بر عبارات «لا یشبهه شیء»، و «فقد جمعنا الاسم و اختلف المعنی»، گروهی بر این نظر هستند كه معانی صفات، در خداوند و مخلوقات با یكدیگر اختلاف دارند و این دو، هیچ وجه شباهتی با هم ندارند. كه این همان، اعتقاد به اشتراك لفظی است. گروهی با استفاده از عبارت «كمال الاخلاص نفی الصفات عنه»، صفت داشتن خداوند را مستلزم تركیب او (از صفت و موصوف) دانسته‌، لذا به نفی كردن مطلق صفات رو آورده‌اند. عبارت «و لا تفكروا فی الله»، دستاویزی برای اعتقاد به عدم توانایی عقل در راه یابی به شناخت خدای تعالی و در نتیجه تعطیل شده است. و بالاخره گروهی از «لا»ی مذكور در عبارت «عالم لایجهل، قادر لایعجز»، نتیجه گرفته‌اند كه صفات ثبوتی تا هنگامی كه به صفات سلبی باز نگردند هیچ گونه شناختی از خدای تعالی در اختیار انسان نمی‌گذارند.در رد این عقاید در این رساله دلایل متعدد و فراوانی هم از سوی نگارنده و هم سایر منتقدین ذكر گردیده است. تفسیر درست این احادیث، ارائه، و اشتباهات، توضیح داده شده است. با اختصاص یك فصل به موضوع تشبیه و تجسیم الهی، چگونگی پیدایش و رشد و گسترش آن را در بین مسلمانان به تصویر كشیده شده، تا نشان داده شود كه مفهوم حقیقی واژۀ تشبیه، در احادیث تشبیه و تجسیم و منظور از نفی صفات، نفی صفات تشبیهی و تجسیم الهی بوده‌ است نه تشبیه مطلق و همه جانبه.در این رساله، جهت اثبات اشتراك معنوی، در دو فصل، نظریات مخالفین، بیان و دلایل مردود بودن آنها ارائه گردیده، و در فصل سوم، با استفاده از براهینی مانند: برهان خلف، صنایع ادبی در صفات الهی مذكور در قرآن، اثباتِ اشتراك معنوی وجود، با راههای گوناگون و سپس تسری دادن اشتراك معنوی صفت وجود به سایر صفات و در انتها با ذكر چند دلیل روایی به ثابت كردن اشتراك معنوی در اسماء و صفات الهی پایان داده‌ایم.
اعانت مظلوم در فقه مذاهب اسلامی
نویسنده:
امیر فرخ
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظر به جایگاه رفیع و مهم قرآن کریم در بین مسلمانان به عنوان مهمترین راه سعادت و رستگاری انسان ها و گرانبهاترین و پر ارزش ترین پشتوانه زندگی عادی و معنوی مسلمانان جهان و معجزه ی بزرگ خاتم پیامبران حضرت محمد (ص) که بارها این کتاب را به همین عنوان به امت خود سپرده است و به طور مکرر به ویژه در آخرین روزهای زندگی خود به مردم فرمودند:((من پس از خود دوچیز گرانبها در میان شما می گذارم که تا قیامت از هم جدا نخواهند شد و تا زمانی که به آن دو تمسک جویید , هرگز گمراه نخواهید شد: یکی قرآن است و دیگری عترت من،که بیان کننده قرآن می باشند)) بنابراین تقدیس و احترام به قرآن و عمل به دستورات آن بر همه مسلمانان جهان واجب می باشد.در این اثر که تحت عنوان اعانت مظلوم در فقه مذاهب اسلامی می باشد در فصل اول تحت عنوان کلیات ضمن طرح مساله و سوالات تحقیق و پیشینه تحقیق به بررسی معانی و تعاریف واژه‌های مظلوم، ظلم، اعانت و ... پرداخته شده. در فصل دوم به بررسی مبانی فقهی اعانت مظلوم از منظر آیات و روایت پرداخته شده و تا آستانه نگاه اهل تسنن سخن رفته است چون بیان چنین رویدادهایی , مایه ی اصلی و تردید ناپذیر پدیده ی ترس در بین انسانها بوده است که پس از بررسی کوتاه و اجمالی مبحث اعانت مظلوم از دیدگاه قرآن کریم و سخنان معصومین (ع) را باز نموده ام.در فصل سوم که با بررسی کوتاه از چگونگی اجابت اعانت مظلوم و پیامد های آن، شرح حال فقهای امامیه و اهل تسنن و نمونه هایی از آثار نام آوران قبل از اسلام و بعد از اسلام و تاثیر آن بر دوره ی حاضر , بیان گردید , همچنین چگونگی راهمبانی فقهی دریافتن مفهوم اعانت و عدالتدرپهنه کلام دینیرا باز نموده ام و به شرح حال و بررسینام آوران عرصه دین اسلامبه اجمال و تفصیل پرداخته شده است. در فصل چهارم به بررسی فلسفه ظلم و عدل و سیر اجمالی این رویداد پرداخته شده و شاید بتوان گفت سیر اصلی پژوهش نگارنده در همین فصل است که با بررسی و تحلیل آثار بزرگان. دین اشاره ای در موضوع اعانت تنها ذوق خوش را به داوری نشانده ام،می دانم ذوق هرکس ویژه ی او و در خور طبیعت و تربیت و مشاهدات اوست نه ذوق جمعی.چنین چشم داشتی از این اثر عادلانه و نیکو نیست که آرای دیگران عبث و بیهوده است.پناه می برم به خداوند بزرگ، و برخود امید داشته که استادان فرزانه بزرگ در این راهی که پیموده ام بعد از بررسی،کاستی ورسایی هایی که در این مجموعه خواهند یافت بی بهره ام نگذارند؛ تا در کارهای دیگر با فراغت خاطر بر بلندی پهنه ی عریض و گستردهالهیات پرواز نمایم.
تقریرهای مختلف ملاصدرا از توحید افعالی و لوازم آن
نویسنده:
حسن خسروانی شیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله توحید افعالی یکی از مسائل مهم در حوزه افعال الهی است که همواره ذهن انسانها را به خود مشغول داشته است؛ در این میان از امامیه و اشاعره به عنوان طرفداران توحید افعالی و از معتزله و قدریه به عنوان مخالفان توحید افعالی یاد شده است. بر این اساس ملاصدرا نیز به عنوان یکی از برجسته‌ترین فیلسوفان مسلمان، طرفدار توحید افعالی دانسته شده است. نگارنده در این پژوهش با جستجو در آثار ملاصدرا، به این نتیجه رسیده است که توحید افعالی در اندیشه ملاصدرا تقریرهای متعددی دارد و تلاش کرده است تا تقریرهای متعدد وی را جمع‌بندی کرده و نشان دهد که خداوند به عنوان مرتبه عالی هستی، در عین بساطت، واجد کمالات همه اشیاء و امور است و همه چیز از جمله افعال اختیاری انسان را در بر می گیرد. ملاصدرا بر اساس رابطه علیت ثابت کرد، که علل متوسطه چون خودشان معلول خدای متعال هستند هیچگونه استقلالی ندارند و اساساً افاضه وجود بمعنای دقیق کلمه مختص به خدای متعال می باشد و سایر علتها بمنزله مجاری فیض هستند که با اختلاف مراتبی دارند نقش وسایط را بین سرچشمه اصلی وجود و دیگر مخلوقات ایفا می کنند. بنابراین معنای عبارت معروف «لا موثر فی الوجود الاّ الله» این خواهد بود که تأثیر استقلالی و افاضه وجود مخصوص به خدای متعال است. وی با استناد به آیات و روایات اهل بیت(علیهم السلام) توانست با تحلیل عقلی، فلسفی،کلامی و عرفانی اثبات کند که واجب تعالی علت همه موجودات و به اصطلاح «علهالعلل» است، و همگی علتها و معلولها نسبت به خدای متعال، عین فقر و وابستگی و نیاز هستند و هیچگونه استقلالی ندارند از این رو خالیقیت حقیقی و استقلالی منحصر به خدای متعال است و همه موجودات در همه شوون خودشان و در همه احوال و زمانها نیازمند به وی می باشند و محال است که موجودی در یکی از شوون هستی اش بی نیاز از وی گردد و بتواند مستقلاً کاری انجام دهد و حتی افعال اختیاری انسان به اذن و مشیت و اراده و تقدیر و قضای الهی انجام می شود.
پیوندهای فکری مثنوی معنوی و گلشن راز
نویسنده:
ناهید جهان سری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان نامه پیوند‌های فکری مثنوی معنوی و گلشن راز شیخ محمود شبستری را مورد بررسی قرار داده است. مثنوی معنوی یک شاهکار عظیم ادبی و عرفانی است که خالقش نماینده‌ی واقعی تفکر عرفانی ایرانی است. گلشن راز نیز با وجود حجم کمش، مأخذ مهمی جهت شناخت عرفان و کلام اسلامی ایران به شمار می‌رود. در این پایان نامه ابتدا موضوعات مشترک این دو اثر بزرگ، مثنوی معنوی و گلشن راز همانند وحدت وجود، انسان، تجلی، جبر و اختیار، تناسخ و تجلی، حلول و اتحاد و ... جمع آوری شده و سپس به بررسی و تطبیق آنها پرداخته شده است. تطبیق این موضوعات نشان می‌دهد که این دو عارف بزرگ اگرچه در بسیاری موضوعات همانند وحدت وجود، فنا و بقا، حلول و اتحاد، خود شناسی راه خدا شناسی، اعتراف به عجز عقل در راه وصول به ذات حق و ... دیدگاه‌های مشترکی دارند؛ اما در برابر برخی موضوعات همانند جبر و اختیار تفاوت‌های فکری و اساسی دارند.
رابطه خداوندباجهان ازدیدگاه اشاعره ومعتزله (باتاکیدبرآرای فخررازی وقاضی عبدالجبارمعتزلی)
نویسنده:
سمیه رجایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله کوشش شده است تا با توجه به دریچه‌های ورودی بهبحث رابطه خداوند با جهان (علیت، توحید افعالی، آفرینش، مشیّت و تقدیر الهی) از دیدگاه اشاعره، خاصهفخررازی و نیز دیدگاه معتزله، خاصه قاضی عبدالجبار در این خصوص مورد کاوش و تدقیق قرار گیرد. اشاعره ، برای حفظ تعظیم و عمومیت قدرت خداوند، قاعده لا موثر فی الوجود الاالله را چنان وسیع و فراگیر تفسیر کردند، که دیگر جایی برای انسان و خواص اشیاء در طبیعت باقی نماند. و خداوند را تنها فاعل مستقل جهان می‌دانند که جهان با همه گستردگی و عظمتش، متبلور حاکمیت یک اراده واحد است. و برای این‌که انسان مسلوب الاختیار نشود، کسب را مطرح می-کنند. هم‌چنین آن‌ها برای نیازمند نبودن خداوند، معتقدند که خداوند در افعالش غرض و هدفی ندارد. در حالی که معتزله به واسطه تنزیه خداوند و حفظ عدالت وی، عالم را جدا از آفریدگار می‌دانستند، و معتقد بودند که خدا پس از آفرینش جهان، در کنار نشسته و نظاره‌‌گر وقایع و حوادث عالم است. آن‌ها برای عبث نبودن تعالیم انبیا و ثواب و عقاب و تنزیه خداوند از افعال ناقص انسان، به تفویض قائل بودند. و رابطه خدا و عالم و انسان را بسیار تنگ و محدود ساختند. آن‌ها بر خلاف اشاعره معتقد بودند که خداوند در افعال خویش دارای غرض و هدف می‌باشد، و این غرض را به انسان برمی‌گردانند.
  • تعداد رکورد ها : 1287