جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 20
بررسی تطبیقی اندیشه‌های مولانا و کارلوس کاستاندا
نویسنده:
مسعود پورتحویلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عرفان مقوله ای باطنی و فراعقلی بوده و به واقع راهی قلبی و درونی است برای شناخت حقیقت خود، جهان خود و خداوند. عارفان بر این باورند که شناخت حقیقت راه های گوناگونی دارد و علم و عقل گرایی تنها یکی از این راه هاست، نه تنها راه. به ویژه در روزگار پست مدرن و بر اثر ظهور معرفت شناسی جدید و در هم شکسته شدن اقتدار علم و متدهای تجربی راه برای مکتب های عرفانی و معنوی که انسان را به درکی شهودی و یقینی فرا می خوانند، گشوده شده است. بر اساس مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا می توان به این نکته رسید که همه ی عرفان ها که از دل ادبیات و فرهنگ یک ملت بر می خیزند نیز یک هدف و حقیقت واحد را دنبال می کنند. این مکتب بر این باور است که آموزه های عرفانی با درنوردیدن مرزها، مذاهب و ملیت های گوناگون را پشت سر نهاده و در همه ی فرهنگ ها به هر شکلی وجود دارند. به زبان دیگر تمام اندیشه های عرفانی و فراعقلی از آنجا که جزو ویژگی های سرشتین و وجودی انسان هاست، از یک اندیشه ی نخستین برخاسته و یک هدف را می جویند. حتی در میان دورترینِ فرهنگ ها از لحاظ زمانی و مکانینیز می توان تشابهات و وجه اشتراکاتی یافت. برای اثبات این نظریه در این پژوهش به بررسی تطبیقی اندیشه های مولانا و کارلوس کاستاندا پرداخته شده است که از لحاظ مکانی، یکی در شرق است و دیگری در غرب و از لحاظ زمانی، حدود هشتصد سال میان این دو مکتب فاصله می باشد. مولانا در میان عارفان ایران و جهان از وجهه ای خاص برخوردار است و بن مایه ی اندیشه های او از نوعی دیگر است. چرا که در اواسط زندگی خویش به خاطر آشنایی با شمس تبریزی، دچار تحول روحی و افکار درونی شد و همه ی اندیشه های اش به گونه ای دیگر بیان گردید. کارلوس کاستاندا نیز که دانشجوی رشته ی مردم شناسی بود پس از آشنایی با دون خوان ماتوس، عمری تحصیل و کسب دانش را بی فایده دید و آتش در آن اندوخته ها زد و موسی وار همراه دون خوان وارد دریا شد. با بازبینی نکات و آموزه های عرفانی در احوال و افکار این دو عارف، به یگانگی ها و تشابهاتی میان آن ها برمی خوریم و نتیجه ی به دست آمده را گواهی یا مهر تاییدی تلقی می کنیم بر ادعای یگانگی عرفان ها، مکتب اصالت معنی و در نهایت وحدت درونی ادیان.باری در این پژوهش بر آنم تا بر اساس مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا و با نگرش عرفان تطبیقی به بررسی اندیشه های مولانا و کارلوس کاستاندا بپردازم.
بازتاب گفتار و کردار مشایخ صوفیه در مثنوی و آثار منثور مولانا
نویسنده:
مرجان نوروزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
متون عرفانی از ارکان ادبیات فارسی است که مبخش عمده ای از ادبیات فارسی را به خود اختصاص داده‌ است. مولانا یکی از درخشان‌ترین چهره‌های ادب عرفانی است و در مسیر رسیدن به این مرتبه، وامدار افکار وگفتار مندرج در آثار عرفانی پیش از خود است. هر شاعر یا عارف متأخر در بطن یک سنت فکری اثر خود را می‌آفریند و به نوعی وارد گفت‌گوی منطقی با گذشتگان می‌شود. متونی که از ابزار شناخت عرفانی بهره می‌گیرند به هم نزدیک‌اند. آثار مولانا نیز از متونی است که بر گفتمان‌های عرفانی بنا شده است؛ حجم زیاد تلمیحات و اشارات داستانی، آیات و احادیث، سخنان مشایخ صوفیه، مضامین و درون مایه و حتی تصاویر شعری گرفته‌شده از ادب فارسی و عربی و...همه حاکی از تعاملات چشمگیر بینامتنی در آثار مولاناست. در این پژوهش اقوال و کرداری که در مثنوی و آثار منثور مولانا بازتاب داشته‌اند در سه حوزه انسان شناسی، معرفت شناسی و خداشناسی دسته بندی و تحلیل شده و به ریشه‌های تأثیر پذیری و شیوه‌های بهره‌گیری مولانا ازکلام مشایخ اشاره گردیده است. همچنین تفاوت نگرش مولانا نسبت به مشایخ قبل از خود دربرخورد با اندیشه های واحد تحلیل شدهکه در آثار عارفان قبل از او نمود داشته بیان می شود. دسته بندی و بررسی گفتار و کردار مشایخ در این سه حوزه خود به نتایج جدیدی منجر گردید؛ از جمله این‌که بیشترین حجم استفاده مولانا از اقوال و افعال دیگر صوفیان در حوزه انسان شناسی قرار می‌گیرد. همچنین بررسی شیوه‌های بهره‌گیری مولانا از اقوال و افعال نشان داده می شود. بسامد نوع استفاده از اقوال و افعال در هر اثر متفاوت است و مولانا در مثنوی نسبت به کتب منثورش در افزودن اندیشه‌های خود به گفتار و کردار مشایخ و گرفتن نتایج خاصی که مورد نظرش بوده موفق‌تر بوده است. به نظر می‌رسد ریشه این تفاوت، تأخر زمان سرایش مثنوی نسبت به آثار منثور، نیز تفاوت در نوع کلام این آثار است؛ یعنی ظرفیت‌های زبانی شعر بستر مناسب‌تری نسبت به نثر، برای خلق نگرش‌های خاص مولانا فراهم آورده است.
بررسی تطبیقی خودشناسی از منظر مولوی و امام خمینی
نویسنده:
علی هادیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پیرامون موضوع با اهمیت خودشناسی سوالات متعددی مطرح می باشد. از جمله آنها آنکه انسان دارای چه ابعادی است؟ و در خودشناسی شناخت کدامیک از این ابعاد مورد نظر است؟، وجوه ضرورت خودشناسی چیست؟ این تحقیق به منظور یافتن پاسخ این سه پرسش از دیدگاه مولوی و امام خمینی صورت گرفته است. نتایج تحقیق به صورت ذیل خلاصه می گردد : الف) مولوی به طور کلی ابعاد سه گانه ای را برای انسان قایل است : 1- جسم که شامل بدن، روح نباتی، روح حیوانی می باشد. 2- روح انسانی که مشخصه آن تعقل است و 3- روح ولی که در نظر مولانا روح اولیاء و انبیاء است. امام خمینی نیز از این مراتب یاد می کند : 1- طبع، 2- تجرد برزخی، 3- نفس، 4- قلب، 5- روح، 6- سر، 7- خفی و 8- اخفی. از آنجا که میان مراتب وجودی انسان رابطه ظاهریت و مظهریت وجود دارد، هم مولوی و هم امام شناخت همه ابعاد را در خودشناسی موثر می دانند اما شناخت مراتب بالاتر از اهمیت بیشتری برخوردار است. ب) وجوه ضرورت خودشناسی از نظر مولوی : 1- خودشناسی مقدمه خداشناسی است. 2- خودشناسی مقدمه خودسازی است. 3- خودشناسی مقدمه علم به معاد و نبوت است. ج) روشهای خودشناسی از نظر مولوی : 1- دیدن خویش در آیینه یار الهی و 2- یافتن خود در بیخودی. روشهای خودشناسی از نظر امام : 1- عرضه خود به قرآن و انسان کامل و 2- سیر در خود وکشف بواطن خویش .
مبانی نظری "خودشناسی" در مثنوی
نویسنده:
محمدرضا رجبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بی‌تردید، شناخت «هویت»آدمی، یعنی «کیستی و چیستی خود»، یکی از دلمشغولی‌های اصلی اندیشمندان علوم انسانی از گذشته تا کنون بوده است. از این‌رو، دانشمندان از زاویه‌ها و چشم‌اندازهای مختلف علمی و با رویکردهای متفاوت، همواره کوشیده‌اند تا چارچوبی نظری برای این مسئله ترسیم و تبیین نمایند. در عرفان اسلامی نیز این بحث زیر عنوان «معرفت نفس یا خودشناسی» مجال طرح و بررسی می‌یابد.«خودشناسی» در رهیافت عرفانی همواره یکی از مهم‌ترین مباحث و مسائل هر نظام عرفانی تلقی شده و در اغلب طریقت‌های عرفانی معرفت حق و معرفت نفس قرین و همدوش دانسته شده است به گونه‌ای که از بین راه‌های خداشناسی، عارفان نه تنها راه انفسی را برتر از راه آفاقی می‌دانند بلکه وصول به حق را جز از رهگذر خودشناسی میسر نمی‌دانند.نوشتار حاضربا رویکرد عرفانی، تبیین مبانی معرفتی مولانا جلال‌الدین بلخی، عارف برجسته قرن هفتم را در مواجهه با مسئله «هویت شخصی» بر عهده دارد.مولانا در پاسخ به چیستی انسان و دیگر سوالات مطرح‌شده از این دست، از دو منظر هستی‌شناسی ـ معرفت‌شناسی و انسان‌شناسی عرفانی پاسخ می‌دهد. از نگاه هستی‌شناسی مولانا معتقد است انسان‌ها تا هنگامی که در سطح آگاهی پدیداری به سرمی‌برند از حقیقت هستی بی‌خبرند و نیست را هست و هست را نیست می‌پندارند. تنها با تسلیم به مطلق شدن می‌توان به حقیقت هستی (مطلق) رسید و براساس همین رهیافت از منظر انسان‌شناسی به انسان از منظر پیوندش با مطلق می‌نگرد و آدمی را دارای ماهیتی متعین و متشخص نمی‌داند. آنچه انسان‌شناسی عرفانی در باب آدمی می‌گوید مبتنی بر نوعی تجربه خاص از وجود انسان و نوعی معرفت نسبت به سرشت و حقیقت او در پیوند با امر متعالی است که با تجربه خاصی به نام «تجربه عرفانی» در پیوند است که از راه تجربه عادی مقدور و میسور نیست و تنها از رهگذر شکستن چارچوب آگاهی و شاکله‌های مفهومی متعارف صورت می‌پذیرد. به موجب این رهیافت، شناخت حقیقی «خود» تنها از رهگذر «نفی خود» امکان‌پذیر است؛ حالتی که در آن هم? تمایزات «فاعل شناسا و متعلق شناسایی» از میان برمی‌خیزد و اراده و آگاهی و عقل انسان در وجودی برتر استحاله می‌یابد. مولوی این حالت را تنها راه رسیدن به «خودشناسی» و «خداشناسی» محسوب می‌کند و آن را فنای فی‌الله می‌نامد.مولانا برای رسیدن به این ساحت از فقر کامل هیچ نخواستن، هیچ نداشتن و هیچ ندانستن را توصیه می‌کند و درنهایت به عشق می‌رسد و این عشق را هم علت فنا و نیستی می‌داند و هم معلول آن.روش این پژوهش کتابخانه‌ای و براساس رجوع به منابع اصلی است. و تحلیل اطلاعات و داده‌های فراهم‌آمده براساس طرح تحقیق و فصول مختلف آن، پژوهش را به اهداف خود نزدیک کرده است.
بررسی مشترکات مثنوی و نیمه دوّم غزلیّات شمس
نویسنده:
فاطمه صیامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مثنوی، اثری تعلیمی و غزلیّات شمس، اثری غنایی است امّا چون این هر دو اثر، در زمانهایی نزدیک به هم یا همزمان از یک ذهن تراوش کرده اند و زمینه های روحی، فکری و عاطفی مشترکی دارند، طبیعی است که با هم مشترکاتی داشته باشند.زبان و محتوای مثنوی نسبت به غزلیّات ، روشن تر و به فهم خواننده نزدیک تر و به لحاظ جنبه تعلیمی اش، منسجم تر است، از این رو در این تحقیق اساس استخراج موضوعات و مدخلهای اصلی قرارگرفته و غزلیّات به تبع آن مطالعه شده است.این پایان نامه، مشترکات اندیشه و عرفان مولانا را در این دو اثر در بر می گیرد.مدخلهای اصلی عبارتند از: اتّحاد جان اولیا، انسان کامل، پیامبر اکرم، تجلّی، جبر و اختیار، خدا و انسان، دل، دنیا، ریاضت، سماع، طلب، عشق، عقل، فقر، قضا، می عشق، نفس، نیستی.مهمترین موضوع مشترک بین مثنوی و غزلیّات شمس، مقوله عشق و خداشناسی می باشد، عشق در این دو اثر عرفانی همه جا حضور دارد از عشق انسانی گرفته تا عشق الهی و تمامی مسائل و موضوعات با محوریّت خدا طرح شده و نهایتاً به او ختم می شود.در واقع هدف مولانا و مطلوب او در این دو اثر عرفانی چیزی جز وصال به عشق حقیقی و عرفان نبوده است، آنهم نه عرفان نظری بلکه عرفان عملی.
مقایسه و بررسی تطبیقی فلسفه تربیتی مولانا و حضرت امام خمینی (ره)
نویسنده:
بیتا جمشیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
آموزش و پرورش , آموزش و پرورش , هستی شناسی(فلسفه) , 01. خداشناسی (کلام) , شناخت شناسی , فلسفه آموزش و پرورش , خداشناسی(الهیات بالمعنی الاخص) , خداشناسی , اصطلاحنامه تصوف , اصطلاحنامه عرفان , مولوی، جلال الدین محمد بن محمد , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی , مولوی، جلال الدین محمد بن محمد , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی , مولوی، جلال الدین محمد بن محمد , مولوی،جلال الدین محمد بن محمد , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی , خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی , مولوی، جلال الدین محمد بن محمد , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی , مولوی، جلال الدین محمدبن محمد , خمینی، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی , خمینی، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , مولوی، جلال‌الدین محمدبن محمد , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی , خمینی، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی , مولوی، جلال‌الدین محمدبن محمد , خمینی، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , خمینی، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , خمینی، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران , مولوی، جلال‌الدین محمدبن محمد , آموزش و پرورش و تحقیقات تربیتی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضربا هدف بررسی مقایسه ای فلسفه تربیتی و تربیت عرفانی مولانا و حضرت امام خمینی (ره) انجام گرفته است درابتدا به بیان مقوله عرفان و تصوف و فلسفه پرداخته وهم چنین مثنوی وآثار امام خمینی (ره ) راکه شامل نکات اخلاقی مبتنی برمبانی عرفانی و تربیتی که درشرح چهل حدیث وتفسیرسوره حمد وسخنرانی های اخلاقی که در صحیفه نوروآثاردیگرایشان، با هدف تدوین یک فلسفه ی تربیتی درسه شاخه ی اصلی فلسفه معرفت شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی که مقولات دینی با صبغه ای عرفانیست مورد بررسی قرارگرفته است در ادامه به بیان مسائل تعلیم و تربیت از دو منظرمولانا و امام پرداخته شده استصحبت از عرفان و تصوف به سادگی و صراحت سایر موضوعات نیست چرا که هریک از اعتقادات دینی و مذهبی مستند به شواهد تاریخی و یا بیان شفاف و صریح ازسوی بانیان یا معتقدین بدانهاست. عرفان اعتقاد به عشق مطلق است. این اعتقاد خود را مقید به باورمشخصی ازادیان نمی نماید در عین حال بخاطر بهره مندی ازروح لطیف عشق همواره جایگاه ارزنده ای درتمام ادیان ومذاهب داشته و به نوعی با آنها سازگار شده بی آنکه از اصل خود عدول کرده باشد و رمزماندگاری عرفان نیزهمین است.هدف عرفان تربیت انسان کامل است، انسانی که اقوال و افعال و اخلاق نیک را به کمال داراست. در یک کلام عرفان وظیفه تربیت انسان های کامل و خود ساخته را برعهده دارد.عرفان همچون آیینی در جست و جوی حقیقت و درپی تأمین خواسته ی همیشگی آدمی ، دست یابی به سعادتی والا و حقیقی است . نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان می دهد که تفاوت معناداری بین نظرات مولانا و امام خمینی وجود ندارد امااساس و پایه ی عرفان مولانا روی ذوق و وجد گذاشته شده است و توجهی به برهان و استدلال عقلی ندارد . ولی حضرت امام با قبول این ذوق و شهود به رد استدلال نمی پردازند .
جلوه‌های کلامی در آثار مولوی
نویسنده:
جلیل مشیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله آراء کلامی مولوی در آثار منظوم و منثور، بررسی شده‌است .بدین ترتیب که در مقدمه درباره علم کلام و جنبه‌های مثبت و منفی،و دیدگاه مولوی نسبت به آن، چگونگی استفاده از زبان فارسی برای بیان‌مقاصد کلامی و دینی، و روش مولوی در به کارگیری اصطلاحات و مباحث کلامی‌با ایراد شواهد از آثار او مطالبی آمده است . در متن نیز پنج اصل :توحید، نبوت ، عدل، امامت و معاد به عنوان اساس مباحث و موضوعاتی‌مانند : توحید عارفان، اسما و صفات الهی، صفات ثبوتی و سلبی،سببیت ، رویت حق، حسن و قبح افعال، بداء، هدایت و ضلالت ، لطف‌مقرب و محصل، عصمت انبیاء، معراج، معجزات و کرامات ، مناقب اهل‌بیت (ع) و رهبری، معاد روحانی و جسمانی، شفاعت ، توبه، احباط وتکفیر، عفو الهی و بسیاری مسائل بزرگ و کوچک دیگر، در درون پنج اصل، آمده است .شیوه کار هم بدین گونه بوده است که در هر مبحث ، کلیاتی‌از آراء متکلمان اسلامی آورده شده و سپس وجوه تشابه، توارد یاتخالف‌نظرهای مولوی با آنها یا نظر فردی او تبیین گردیده و جزئیات نیز به‌همان روش در خلال مباحث گنجیده است .از آن جا که اندیشه‌های کلامی‌این‌عارف شاعر، بر خلاف سنت فلسفی و متفاوت با روش یونانی، با ذوق وادب و عرفان درهم‌آمیخته، مسائل عرفانی نیز با مباحث کلامی مربوط آمده‌است .در بیان شواهد هم بیشتر از مثنوی و سپس از فیه‌مافیه، مجالس سبعه‌و دیوان غزلیات بهره گرفته شده است .
سیر تطور اندیشه‌های کلامی در منظومه‌های عرفانی سنایی، عطار و مولوی
نویسنده:
علی دلائی میلان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عرفان و تصوّف از لحاظ تنوع آبشخورهای فکری، ذوقی و معنوی بسيار غنی است. در بطن عرفان و تصوّف، از علوم مختلف و همچنين فرهنگ‌ها و زبان‌هاي ديگر نشانه‌ها و تأثيرات زيادي ديده مي‌شود. يکي از اين علوم که با رگ و ريشه‌هاي عرفان و تصوّف پيوند خورده است، علم کلام اسلامي است. انديشه‌هاي کلامي در داخل متون عرفاني گاه يکسان و گاه متفاوت وارد شده‌اند. صوفيّه انديشه‌هاي کلامي را با زباني هنري و عرفاني بيان داشته‌اند و به آنها صبغه‌اي ادبي و متفاوت بخشيده‌اند. انديشه‌هاي کلامي از طريق متون صوفيّه به حيات جديدي دست يافته‌اند. بسياري از انديشه‌هاي کلامي با عقايد اصلي صوفيّه و اساس انديشه‌هاي آنها يکي و همسو مي‌باشد. اين امر نگاه مشترک آنها به خداشناسي را نشان مي-دهد که از بطن ديانت اسلام برخاسته است. در اين تحقيق جهت بررسي ارتباط عرفان و تصوّف با علم کلام، به بررسي انديشه‌هاي کلامي که در منظومه‌هاي عرفاني سنايي: حديقة الحقيقة، سير العباد الی المعاد، عطار: اسرارنامه، الهي‌نامه، مصيبت نامه و منطق الطير، و مولوي: مثنوي، وارد شده است، پرداخته شده است. سنايي، عطار و مولوی، در منظومه‌های عرفانی خود، به اندازۀ زیادی به اندیشه‌های کلامی توجه نموده‌اند و باورهای کلامی‌شان را در ضمن عقاید عرفانی‌شان نشان داده‌اند. بر اساس اندیشه‌های کلامی به کار رفته شده در منظومه‌های عرفانی این سه عارف گران قدر، این تحقیق به هشت فصل: عقل، ذات و صفات، رؤیت خداوند، علّیت، جبر و اختیار، خیر و شر و نظام احسن، ایمان و عمل، و امامت و ولایت، تقسیم شده است.
بررسی نقش و جایگاه شیطان در آثار احمد غزالی و مولوی
نویسنده:
معصومه شفقتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شیطان به عنوان موجودی مطرود، که ما مسلمانان هر روز به او لعنت می‌فرستیم چهره‌ای دوگانه در عرفان اسلامی دارد.که برخی از عرفا، از او دفاع کرده و به تبرئه‌ی او پرداخته‌اند. آن‌چه که در این پژوهش بیان شده، بررسی کوتاهی است که پیرامونچهره‌ی شیطان در آثار احمد غزالی و مولوی انجام گرفته است که در آن به بیان دیدگاه‌های احمد غزالی و مولانا در مورد ابلیس پرداخته شده است.غزالی دیدگاه متناقضی در مورد شیطان دارد که گاهی به دفاع از شیطان بر-آمده و او را موحّد واقعی دانسته و گاهی دیگر با شریعت هم‌نظر شده، به لعنتی شدن او اشاره کرده است. مولانا نیز همانند غزالینسبت به شیطان دیدگاه‌ دوگانه‌‌ای دارد. او هنگامی که از دید یک متشرع به شیطان می‌نگرد،در اوصفاتی چون حسد، تکبر و فریبکاری یافته و او را مسبب بدبختی و شقاوت آدمی دانسته است. کههر کساز پی او می‌رود جز ضلالت و گمراهی بهره‌ای نخواهد داشت و زمان دیگر مولانا از دید یک عارف به شیطان می‌نگرد، او را موجودی دانسته که عاشق حق است و به خاطر غیرتی که به حق دارد از سجده کردن به غیر خودداری کرده است. هر دو عارف وجود شیطان را در دستگاه آفرینش ساختاری و لازم می‌بینند و او را مظهر قهر الهی دانسته‌اند. که در این پژوهش سعی شده است تا حد امکان این نظریات ذکر شود.
ترجمه کتاب اسلام دیگر: تصوف و راه رسیدن به هماهنگی جهانی  اثر استیفان شوارتز
نویسنده:
مرضیه فتاحی حسن‌آباد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
برخلاف آن چه امروزه در ایران و مجامع دانشگاهی شاهد آن هستیم که حاکی از نوعی بی‌توجهی و حتی دیدگاهی تند و منفی در مورد تصوف است، تصوف امروزه در جهان نقش پررنگی ایفا می‌کند. به طوری که شاهدیم هر روز _به ویژه در غرب_ گفتگوهای فراوانی در مورد تصوف صورت می‌گیرد و آثار متعددی نیز در این‌باره تألیف و منتشر می‌شود. کتاب « اسلام دیگر: تصوف و راه رسیدن به هماهنگی جهانی» اثر استیفان شوارتز، نویسندۀ مسلمان شدۀ آمریکایی از زمرۀ این آثار است که توجه روزافزون غربیان به تصوف را به خوبی به تصویر می‌کشد. مبنای پژوهش حاضر، ترجمه و تحقیق مقدمه و دو فصل ابتدایی این کتاب است. نویسنده که یکی از مخالفان سرسخت تندروی اسلامی و به ویژه وهابیت است، در این اثر می‌کوشد نقش تصوف را در جریانات معاصر جهان اسلام و به طور کلی جهان، به ویژه در مبارزه با افراط‌گرایی و تندروی اسلامی بررسی کند و اهمیت تصوف را در ابعاد جهانی برای خوانندۀ خود بازشناسد. تقابل وهابیت و تصوف و نیز نقشی که هر یک در تحولات حال حاضر جهان، به ویژه جهان اسلام به خود اختصاص داده‌اند، از مهمترین و اصلی‌ترین نکاتی است که نویسنده در سرتاسر کتاب اسلام دیگر، خاصه فصول ترجمه شده در این پژوهش به آن پرداخته است. از همین رو بخش تحقیقی این پژوهش به بررسی دیدگاه مولانای صوفی و ابن تیمیه ظاهرگرا دربارۀ تأویل می‌پردازد تا تفاوت و تقابل این دو گروه اسلامی را در نگرش این دو اندیشمند مسلمان در مورد تأویل به تصویر بکشد. .
  • تعداد رکورد ها : 20