جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 22
تحلیل سندبادنامه از دیدگاه روان شناسی یونگ
نویسنده:
جعفری طیبه
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
ناخودآگاه جمعی از برجسته ترین اکتشافات یونگ در حیطه ناخودآگاهی روان آدمی است که میان تمامی اقوام و ملل و مذاهب، مشترک و دارای محتویاتی یکسان است. از برجسته ترین محتویات ناخودآگاه جمعی «فرایند فردیت روانی» است که به موجب تحقیقات گسترده یونگ، از یک سو در خواب ها و رویاهای شبانه متجلی می شود و در جامه نمادهای مختلف، راه فردیت و کمال روانی را به فرد می نمایاند و از سوی دیگر، درون مایه سمبلیک بسیاری از اساطیر و افسانه ها را به خود اختصاص می دهد.سندبادنامه از جمله آثاری است که در آن فرایند فردیت روانی، نمودی برجسته یافته است. این اثر، روایتگر به فردیت رسیدن شاهزاده ای است که به دعا از خداوند خواسته شده است. همچنین حاوی برجسته ترین کهن الگوهایی است که نقشی اساسی در روند به فردیت رسیدن شخصیت اصلی داستان ایفا می کنند؛ کهن الگوهایی چون پیر دانا، مادر مثالی، سایه، آنیما و نفس. این داستان عرصه جدال نمادین و دیرین نیروهای خیر و شر است که در نهایت با برتری نیروهای خیر، گره داستان گشوده می شود.
صفحات :
از صفحه 103 تا 118
تحلیل کهن الگویی داستان جایی دیگر از گلی ترقی
نویسنده:
حدادی الهام, درودگریان فرهاد
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
تصاویر کهن الگویی میراث ناخودآگاه فردی و جمعی انسان در طول تاریخ است که در ادبیات از طریق ذهن خلاق و حساس هنرمندان به فعلیت می رسد. این مقاله بر آن است که رمان جایی دیگر اثر گلی ترقی را بر مبنای نظریات یونگ بررسی کند.در این پژوهش، کهن الگوهای خود، آنیما و آنیموس، سفر، پیر خردمند، نقاب، سایه و سرانجام فرایند فردیت و تولد دوباره در داستان تحلیل می شود و مشخص می گردد که پیرنگ و نقش شخصیت های داستان بر پایه نظریات یونگ قابل بررسی است. «جایی دیگر» خود کهن الگوی دیگری است که ترقی داستان را با آن روایت می کند و کهن الگوی مهم رمان محسوب می شود، به این معنا که جای دیگری در روان انسان است که شخص باید طی فرایندی درونی از طریق تولد دوباره به آن دست یابد.
صفحات :
از صفحه 147 تا 170
تحلیل عناصر نمادین و کهن الگویی در معراج نامه های نظامی
نویسنده:
جعفری طیبه
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
یکی از بخش های برجسته در منظومه های نظامی، معراج نامه های اوست که وی آنها را به تقلید از سنایی غزنوی سروده است. مطالعه این بخش از خمسه نظامی بیانگر آن است که شاعر در توصیف این واقعه عظیم دینی و تاریخی به منابع سیره و تفسیر توجه ویژه داشته و حوادث را آن گونه که در این منابع آمده، البته با نگاهی کلی تر و با بیان هنری و شاعرانه خود به رشته نظم درآورده است. آنچه در معراج نامه های نظامی قابل توجه می نماید، برخی اندیشه های نمادین و کهن الگویی است که دریافت معنای آنها نسبتا دشوار است و نیاز به تاویل و تفسیر و مراجعه به دیگر منابع دارد. برای مثال در شکل شناسی معراج، نظامی، تصویری کهن ارائه داده است که با قدیمی ترین اندیشه های بشری پیوند می یابد. در توصیف براق، اسب شبه اساطیری پیامبر (ص) نیز شاعر اوج هنر و دانش خویش را به کار برده و مفاهیمی را مطرح نموده است که تنها در پیوند با نمادها و کهن الگوها می توان آنها را دریافت؛ مفاهیمی که شکل مصور آن در مینیاتورهایی که معراج را به تصویر کشیده اند نیز منعکس شده است.
صفحات :
از صفحه 123 تا 145
تحلیل و بازخوانی برخی از غزل‌های شمس براساس مکتب روانکاوی کارل گوستاو یونگ
نویسنده:
مریم اسمعلی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
امروز بررسي‌ متون ادبي براساس نقد روانشناسانه يكي از رايج‌ترين انواع نقدهاست. در اين ميان يكي از مكتب‌هاي مورد توجه منتقدان ادبي، مكتب ‌روانشناسي ‌تحليلي كارل‌گوستاو يونگ است. از رهگذر رشد اين مكتب و توجه وافر يونگ به اسطوره‌ها و كهن‌الگوها، نقد ديگري به نام نقد كهن‌الگويي يا نقد اسطوره‌اي در ميان منتقدان رواج يافته است. آن‌چه در اين رساله مورد توجه است، بازخواني برخي از غزل‌هاي شمس مبني بر آرا يونگ و مبتني بر نقد روانشناسانه و اسطوره‌گراست.به نظر ما شباهت ديدگاه‌هاي يونگ با مولانا در غزليات شمس به سه بخش تقسيم مي‌شود. بخش نخست شامل كهن‌الگوها مي‌شود. يونگ بود كه به وجود ضمير مشتركي در همه‌ي آدميان اصرار ورزيد و محتويات اين ضمير را Archetype يا كهن‌الگو ناميد. از نگاه يونگ كهن‌الگوها گوناگون‌اند؛ اما مهم‌ترين آن‌ها عبارت‌اند از: نقاب، سايه، آنيما، آنيموس، پيرخردمند و خود. از آن‌جا كه زبان مولانا در غز‌ل‌ها، به‌ گفته‌ي مناقب‌نويسان و شواهد حاضر در متن، زباني نينديشيده و بيش‌تر شبيه به اعتراف‌هاي شيدايي بر تخت روانكاو است، بارزترين نمود اين كهن‌الگوها را مي‌توان در غزل‌هاي شمس يافت. مولانا در نمود بخشيدن اين كهن‌الگوها از رمز استفاده مي‌كند. اين بخش نگاه ما مبتني بر نقد اسطوره‌اي است. بخش ديگر به شيوه‌ي آفرينش هنري باز مي‌گردد. يونگ شيوه‌ي آفرينش هنري را به دو بخش روانشناسانه و ديده‌وارانه تقسيم مي‌كند. شيوه‌ي روانشناختي، شيوه‌اي است كه از خودآگاهي سرچشمه گرفته است و در برگيرنده‌ي تجربيّات عادي و جاري زندگي‌ و منطقي‌تر است. اما شيوه‌ي آفرينش ديده‌ورانه برخاسته از ناخودآگاه و در وراي عقل و انديشه و برتر از درك آدمي است. شيوه‌ي ديده‌ورانه دقيقاً همان شيوه‌اي است كه بر مولانا در سرودن غزل‌ها عارض شده است. در اين بخش نگاه ما هم مبتني بر نقد اسطوره‌اي است، هم نقد روانشناسي.بخش سوم شامل بررسي ديدگاه يونگ در مورد دين و خداست. يونگ، خدا را يك كهن‌الگو مي‌داند. او مفهوم خدا را در دو سطح شكل كهن‌الگويي و محتواي كهن‌الگويي مطالعه مي‌كند. خدا در دو سطح مورد نظر نيز در انديشه‌ي مولانا و غزل‌هاي شمس نمود يافته است. البته لازم به ذكر است در اين مورد ميان آرا علمي يونگ و باورهاي ديني مولانا، تفاوت‌هايي به چشم مي‌خورد. در اين بخش نيز، نقد اسطوره‌اي به همراه نقد روانشناسي مورد توجه است.
بازتاب اسطوره و افسانه در آثار داستانی عبّاس معروفی
نویسنده:
پیمان دهقان‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عبّاس معروفی(1336) نویسنده ی معاصر، در آثار خود -اعمّ از رمان، داستان کوتاه و نمایشنامه- توجّه و اهتمام ویژه ای برای اسطوره ها، چه اسطوره های انسانی(فرا ملّی/ازلی ابدی) چه اسطوره های ملّی قائل است. توجّه و اهتمامی آگاهانه-عامدانه تا بدان جا که بنمایه های اصلی برخی آثار وی، بر مبنای یکی از اسطوره ها بنا نهاده شده است. معروفی، در ارتباط با پاره ای از دردهای انسانی، آنچه با سرشت و سرنوشت انسان، در اعصار انسانی دیروز و امروز، در قالب موضوعاتی تکرار شونده که هیبت و هیئت ازلی ابدی دارند -خاصّه در ارتباط با درگیری و جدال بی پایان انسان ها با یکدیگر- اسطوره هایی را دست‌مایه ی آثار خویش قرار داده است. توجّه معروفی به اساطیر و چشمزد وی به داستان های اعصار دور، به بازنویسی صرف آن آثار، متوقّف نمانده، همانا کوشیده است تا پیوندی ژرف در ارتباط با اساطیر انسانی و ملّی اعصار دیروز و عصاره اثیری و روح تراژیک آنها با تاریخ معاصر و انسان امروز برقرار کند. اسطوره و افسانه، به عنوان میراثی از ادبیّات داستانی پیشین، فصلهای مشترک بسیاری با ادبیّات داستانی مُدرن دارد. تلاش عمده ی معروفی مصروف پیوند گذشته با امروز شده و در این رهگذر اسطوره ها و افسانه هایی را در آثار خویش به شیوه های گوناگون عبور داده است.در بخش «اسطوره»، چهار موضوع اصلی مورد توجّه بوده است: «برادرکُشی»، «پیکرگردانی»، «اسطوره ی دوکالیون» و «اسطوره ی الگو یا مادر در فرهنگ ایرانی». در این رساله، موضوع «برادرکُشی» به طور اخص و «خویش کُشی» به طور اعمّ مورد توجّه بوده است. اسطوره‌های مطرح در این بخش، بازتاب داستان «هابیل و قابیل» به عنوان اسطوره ای انسانی و ازلی ابدی، در رمان «سمفونی مردگان» و داستان «برادرکُشی در فرهنگ ایرانی»،در رمان «فریدون سه پسر داشت» با توجّه به «کهن الگوی درگیری برادرها» مورد بررسی قرار گرفته است. اسطوره های برادرکُشی را گوهری ترین و هنری ترین اسطوره ها در آثار عبّاس معروفی دانستیم و در ذیل اسطوره های برادرکُشی در فرهنگ سامی و ایرانی در دو رمان اصلی معروفی، به ترجیع های مکرر او به برادرکُشی در سایر آثارش نیز توجّه نشان دادیم.در بخش دیگر، به موضوعی با عنوان «انسان حیوان مرکب» یا مقوله ی «پیکرگردانی» پرداخته شده است؛ این موضوع با توجّه به رنگ آمیزی و بافت عظیم اسطوره ای و از آن جا که چنین نگرش و بینشی در جغرافیا و اتمسفری اسطوره ای زیسته و بالیده، و هم نیز در نگرش هایدین مدارانه، بازتاب داشته است، به چگونگی این بازتاب و تداوم حیاتی این اندیشه در ادبیّات مدرن پرداخته شده است. در این بخش، پیکرگردانی های انسان به حیوان، گیاه و جماد مورد توجّه بوده است.در ذیل «افسانه» و چگونگی بازتاب و تأثیر آن در آثار عبّاس معروفی، به افسانه به مثابه ی «غیر رمان غایب» نگریستیم که می تواند در رمان حضور یابد و نقش آفرینی مهمی داشته باشد. بنابراین افسانه هایی که در آثار معروفی به کار رفته است را نشان دادیم و اصلی ترین شیوه ها و کارکردهای بازتاب افسانه را در رمان یادآور شدیم.
بررسی و تحلیل مرگ و زندگی انسان، حیوان (گاو) و گیاه در شاهنامه و مثنوی از منظر نمادگرایی
نویسنده:
زهرا فتحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اندیشه مرگ و زندگی یکی از مهم‌ترین اصول عقاید و باورهای آدمیان است. انسان از گذشته‌های دور تا کنون، بعد از آفرینش و مشاهده مرگ، همواره به دنبال جاودانگی و در آرزوی بی‌مرگی بوده‌است. از نظر مردمان گذشته و در اغلب آیین‌ها و دین‌ها، مرگ پایان زندگی و نابودی مطلق انسان نیست، بلکه می‌تواند عاملی برای زندگی بهتر و والاتر باشد. پژوهش حاضر با هدف بازشناسی نحوه ورود نمادهای اسطوره‌ای آفرینش در شاهنامه و مثنوی، و همچنین یافتن پیوند میان این عناصر اسطوره‌ای، شامل انسان، حیوان (گاو) و گیاه، و دریافتِ رابطه میان مرگ و زندگی مجدد آنها در این دو اثر صورت گرفته است، تا پاسخگوی این سوالات باشد که عناصر اسطوره‌ای، انسان، حیوان و گیاه، در شاهنامه و مثنوی چگونه نمود یافته‌اند؟ مرگ و زندگی این عناصر چه رابطه‌ای با هم دارند؟ تمایزات میان این آثار (شاهنامه و مثنوی)، در استفاده از این عناصر چگونه است؟این پژوهش با بررسی دو اثر مذکور با رویکرد نمادگرایانه و کهن‌الگویی و به شیوه بررسی توصیفی- تحلیلی به این نتیجه رسیده‌است که: عناصر اسطوره‌ای، انسان، حیوان (گاو) و گیاه در شاهنامه به صورت شاهان و پهلوانان و در مثنوی در ارتباط با انسان‌های جاودانه و همچنین به صورت نمادهای درون‌گرایانه نمود یافته‌است؛ ارتباط میان مرگ و زندگی این عناصر در هر دو اثر به صورت مستقیم است، به گونه‌ای که مرگ یکی موجب زندگی و زندگی (رشد) یکی دیگر از عناصر موجب مرگ دیگری می‌گردد. تمایزات میان این دو اثر ادبی، شاهنامه و مثنوی، به دلیل دو حوزه متفاوت حماسه و عرفان است که هر کدام به فراخور موضوع خود، به شیوه عینی یا ذهنی از اساطیر بهره برده‌اند؛ هر چند نمی‌توان به تمایز مطلق میان دو اثر نیز قائل شد، چرا که استفاده از «نمادها و اسطوره‌ها»، می-تواند عاملی برای اشتراک و همسانی شاهنامه و مثنوی باشد.
بازتاب مفهوم شیطان در ادبیات نمایشی و تحلیل چند نمونه از آن
نویسنده:
زهره معتمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
به طورکلی موجوداتِ غیرانسانی همواره مورد توجه درام نویسان واقع شده اند ونویسندگان با توجه به دانش و بینشِ خود از آنها، در آثارشان بهره گرفته اند. در دوره های مختلف تاریخ نمایش این عناصرغیر انسانی همانند فرشتگان، حیوانات سخنگو و...حضوری پررنگ در آثار نمایشی داشته اند. . کشف و بررسی مفهوم شیطان به عنوان یکی از مهمترین نیروهای مافوق طبیعی، تنها از رهگذر یک بررسی علمی امکان پذیرخواهد بود.این پژوهش با استفاده از نمایشنامه هایی مانندِ فاوست (گوته)،دکتر فاستوس (کریستفر مارلو)، شیطان وخدا(ژان پل سارتر)، ادب مرد به زدولت اوست، تحریر شد (ایرج پزشکزاد)، وسوسه آنتونیوس قدیس(گوستاو فلوبر)، بشرعادی- بشر عالی (برنارد شاو)، هفت حکایت برصیصای عابد (پرویزناتل خانلری)، مفیستو(آریان منوشکین)، به بررسی مفهوم شیطان می پردازد.الگو های گرد آوری داده ها، کتابخانه ایی و مبتنی بر مطالعات نظری واستفاده از مقالات و مراکز پژوهشی است.ولی تحلیل آن بر اساس نظریات یونگ در چهار چوب بحث کهن الگو ها است.نتیجه بررسی ها نشان داد: از آن جا که اساطیر و ادبیات ساخته و پرداخته ی ذهن آدمی ست و کارکردِ ذهنِ آدمیان یکی ست، بنابراین مضامین مشترک در ادبیات کلیه ی ملت ها ظاهر می شود.اگر نظریه ی یونگ را در باره ی ظهور مضامین مشترک در ادبیات بپذیریم آن گاه می توانیم بگوییم از راه ادبیات تطبیقی به وجوه مشترک تفکر انساتی راه یافته ایم. سفری که انسانقبل ازشکل گیریِ مکاتب، آیین ها و ادیان شروع می کند، سفری است که در ناخود آگاهِ نسلِ آدمی ته نشین شده است. بنابراین انسانِ قرن بیست و یکمی، شیطان را نه به واسطه ی قبول داشتن یا نداشتن یک اعتقاد، بلکه به دلیلِ ازلی بودنِ موضوع شیطان و ته نشین شدنش در ضمیر نا خود آگاهِ جمعی خود به خوبی می شناسد. راهی که انسان برای شناخت شیطان پیموده است نشان می دهد که افسانه ی آفرینش، دغدغه ی نوع بشر در طول تاریخ بوده است. مفهوم شیطان بیش از هر واژه ای با «گناه» و «سرپیچی از دستور خداوند» گره خورده است و شیطان با نام ها و صفات متفاوت و سرنوشت های گوناگون در طول تاریخ، و در جوامع انسانی و جهان مادی و مینوی حضور داشته است. در تمامی فرهنگ ها، آیین ها، اسطوره ها، ادیان الهی و مسلک ها، شیطان پیش از آدمی وجود داشته است. بنابراین نه براساس تفا وت های اندک، بلکه بر اساس شباهت های بسیار، اسطوره ها و آیین ها را در بخش هایی که مرتبط با شیطان، جهان شر و خدایان پلید هستند، بررسی کردم، تا به سر چشمه ها رسیدم و فهمیدم میوه ی ممنوعه ای که انسان به خوردن آن نهی شده بود، «میوه ی دانایی» است که شیطان با فروتنی تقدیم انسان کرده است.
راهنما در مثنوی‌های عطار و بررسی میزان انطباق آن با کهن‌الگوی پیر خردمند از دیدگاه یونگ
نویسنده:
طاهره زارعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از دیدگاه یونگ، کهن‌الگوی پیر خردمند در قالب پیرمردی یاری‌رسان در افسانه‌ها، داستان‌ها و اسطوره‌ها ظاهر می‌شود و با اطلاعاتی که به قهرمان می‌دهد او را در رسیدن به موفقیت و حقیقت یاری می‌کند. پدر، شاه، معشوق، جادوگر شرور، ندای درونی، حیوانات، به‌خصوص پرندگان و... از چهره‌های این کهن‌الگو هستند.در آثار عطار، پدر در الهی‌نامه، هدهد در منطق الطیر، پیر در مصیبت‌نامه و گاه ندایی درونی در اسرارنامه، هم‌چنین برخی دیگر از چهره‌ها مانند پیرزال، کیمیاگر، دنیا ( چهر? شرور پیر)، معشوق و حیواناتی مانند پرندگان، مار و... در نقش راهنما ظاهر شده‌اند. بررسی دقیق نشان می‌دهد که راهنما در آثار عطار شباهت فراوانی به کهن‌الگوی پیر خردمند در آثار یونگ دارد. از جمله صفات مشابه این‌دو می‌توان به این موارد اشاره کرد: تجربه، نورانیت، آگاهی از اسرار، دیدار با خدا، کهنسالی، تنهایی و تجرد، رنگ سبز، نواقص پیر و... . پایان‌نامه حاضر کوشیده است با بررسی ویژگی‌ها و نمودهای پیر در چهار مثنوی عطار، میزان انطباق آن‌ها را با کهن‌الگوی پیر خردمند از دیدگاه یونگ نشان دهد.
بررسی تاریخی مقوله عالم اکبر و عالم اصغر از دیدگاه ابن‌عربی و ملاصدرا
نویسنده:
رحیم عبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مراد از عالم کبیر، جهان موجود با نظام کلی و جملگی خود می باشد که به آن انسان کبیر هم گفته اند مراد از ‏عالم صغیر انسان (بنی بشر) می باشد که خود جهان کوچکی است که جهان بزرگ در آن منطوی است. از آنجا ‏می توان به اهمیت بحث پی برد که در آن دو چیزی با هم مقایسه می شوند که در یک سوی آن جهان وجود با ‏نظام کلی و جملگی خود قرار دارد و در دیگر سو انسان به عنوان خلیفه خداوند در روی زمین. همان انسانی ‏که بعد از نیل به مرتبه انسان کامل آیینه تمام نمای حق می شود.‏برای پاسخ دادن به پرسشهایی از قبیل اینکه؛ عالم اکبر و عالم اصغر چیست؟ آیا عالم اکبر و عالم اصغر ریشه ‏در اساطیر دارد؟ آیا عالم اکبر و عالم اصغر یک مفهوم کهن الگویی است؟ آیا مفهوم انسان کامل در عرفان ‏اسلامی ریشه در مقوله عالم اکبر و عالم اصغر دارد؟ آیا مفهوم عالم اکبر و عالم اصغر در فلسفه اسلامی دنباله ‏مستقیم همین مقوله در اندیشه ی فیلسوفان یونان باستان است؟ آبعد از تح یا ملاصدرا در مقوله عالم اکبر و ‏عالم اصغر تحت تاثیر ابن عربی بوده است؟ ‏‏ می توان گفت که عالم اکبر و عالم اصغر ریشه در اساطیر ایران و جهان باستان دارد و یک نمونه از مفاهیم ‏کهن الگویی می باشد. همچنین به نظر می رسد که مفهوم انسان کامل در عرفان و فلسفه اسلامی ریشه در مقوله ‏عالم اکبر و عالم اصغر دارد و دنباله همین مقوله در اندیشه فیلسوفان یونان باستان می باشد. و علی رغم ‏تشابهات و تفاوتهای زیاد بین نظریه ملاصدرا و ابن عربی می توان گفت که وی در نظریه عالم اکبر و عالم ‏اصغر به شدت تحت تاثیر ابن عربی می باشد.‏
یونگ در برابر یونگ؛ از «روان‌شناسی دین» تا «فلسفه دین»
نویسنده:
سیده معصومه موسوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
این مقاله، بر پایه مطالعه موردی آرای کارل گوستاو یونگ درباره دین، به این پرسش پرداخته است که دو رویکرد متفاوت روان‌شناختی و فلسفی به دین در چه وجوهی از یک‌دیگر متمایز می‌شوند و چرا شناختِ این تمایز برای منظومه دین‌شناسی اهمیت دارد. برای پاسخ به این پرسش‌ها، مقاله در مقدمه، با اشاره به سه مقطع تاریخیِ «روان‌شناسی دین»، ضمن تقریر دیدگاه یونگ در متن مقطع سوم و پس از برشمردن برخی نقدهای ارائه‌شده به این رویکرد، نتیجه گرفته است که محدود کردن میراث یونگ به «تأثیر دین بر سلامت روان» هم آن میراث را به امری کارکردی تقلیل می‌دهد و هم جان‌مایه‌های بنیادین دین را مورد غفلت قرار می‌دهد. از این رو، در بخش دوم مقاله کوشش شده تا وجه مغفول‌ دیدگاه یونگ دربارۀ «فهم نمادین زبان دین» برجسته و نشان داده شود که چگونه این بخش از دستاوردهای یونگ می‌تواند میراثی برای فلسفه دین قلمداد شود. در بخش پایانی مقاله تلاش شده تا شرایط بهره‌گیری از این میراث جهت تحقق اهدافی که فیلسوف دین در پی آن‌هاست تحلیل و بیان شود. در پایان، نقدِ تعاملِ غیرروش‌مند میان دین‌پژوهی با علوم دیگر برخی از امکانات و محدودیت‌های فیلسوف دین را در چنین تعاملی روشن می‌کند.
صفحات :
از صفحه 101 تا 117
  • تعداد رکورد ها : 22