جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
تحلیل و نقد دیدگاه صوفیان درباره وحدت وجود ابن‌عربی با تأکید بر آراء شیخ علاءالدوله سمنانی، سید محمد گیسودراز و شیخ احمد سَرهِندی
نویسنده:
پدیدآور: مرتضی کربلایی استاد راهنما: حامد ناجی اصفهانی استاد مشاور: محمدجواد شمس استاد مشاور: محمد نصیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
نظریه وحدت وجود یکی از اندیشه‌های اساسی عارفان مسلمان است که از سده‌های نخستین شکل‌گیری تصوف و عرفان اسلامی در بیان و نوشته‌های ایشان به آن اشاره شده است. با ظهور ابن‌عربی در قرن هفتم هجری این نظریه از تحلیل‌ها و تبیین‌های دقیق و منسجم تری برخوردار شد و بن‌مایه اصلی مکتب عرفانی وی را تشکیل داد. پس از ابن‌عربی، قونوی و دیگر شارحان اندیشه‌های وی به تثبیت و تحلیل عقلانی نظریه وحدت وجود پرداختند. تا جایی که دیدگاه ابن‌عربی میان مشایخ تصوف و عرفان مقبولیت فراگیری پیدا نمود. در این میان شیخ علاءالدوله سمنانی(م736 ق) و سید محمد گیسودراز(م825 ق) و شیخ احمد سَرهِندی (م 1034 ق) از مشایخ تأثیرگذار خراسان و شبه قاره هند مقابله جدی با وحدت وجود ابن‌عربی نموده‌اند. انتقادات ایشان ناظر به: 1ـ استعمال قید اطلاق بر وجود خداوند 2ـ یکی دانستن حق و خلق 3ـ متصف شدن خداوند به صفات مذموم 4ـ حلول و اتحاد حق با خلق و 5ـ قرب، معیت، سریان و احاطه ذاتی حق نسبت به عالم می‌باشد. سمنانی و به پیروی وی، گیسودراز و سرهندی از طرفداران نظریه وحدت شهود در مقابل وحدت وجود می‌باشند. در پژوهش حاضر پس از تبیین نظریه وحدت وجود با توجه به آثار ابن‌عربی و شارحان مکتبش و نیز بیان آراء وجودشناسی و انتقادات سمنانی و گیسودراز و سرهندی، در مقام تحلیل و نقد انتقادات، این نتیجه حاصل شده که ایرادات ایشان برخاسته از 1ـ شرایط فرهنگی و اجتماعی زمانه و در نتیجه تفکیک اعتقادات دین اسلام از هندوئیسم و بودیسم بوده است. همچنین2ـ عدم وصول به عمق کلام ابن‌عربی در اطلاق مقسمی وجود و3ـ خلط میان اعتبارات وجود (قسمی و مقسمی)4ـفضای تنزیهی حاکم بر نظام وجودشناسی سه عارف فوق الذکر از مواردی است که در مقام تحلیل و بررسی مورد توجه قرار گرفته است.
عرفان در ایران: ریشه‌های صفوی مفهومی مدرن [کتابشناسی انگلیسی]
نویسنده:
Ata Anzali (عطا انزلی)
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
University of South Carolina Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: در آغاز قرن شانزدهم، زمانی که صفویان کنترل ایران را به دست گرفتند، سیاست و فرهنگ منطقه دستخوش دگرگونی شدیدی شد که پیامدهای آن تا به امروز باقی مانده است. این امپراتوری که توسط نوادگان استاد صوفی صفی الدین اردبیلی (متوفی 1334) تأسیس شد، بخش اعظم ایران را تحت یک نهاد سیاسی واحد با رنگ و بوی مشخص ایرانی و شیعی متحد کرد که آن را از همسایگان سنی ترک و عرب خود جدا کرد. گرچه در دهه‌های اخیر ویژگی‌ها و پیامدهای چندوجهی این دوره از تاریخ ایران موضوع تأمل علمی بوده است، اما تأثیر صفویان بر اسلام عرفانی و «شیعه‌سازی تصوف» که در زمان حکومت آنان آغاز شد، به‌عنوان جنبه‌ای مورد مطالعه قرار نگرفته است. . «عرفان» عطا انزلی در ایران، نسخه اصلاح شده ای از رساله دکتری او (دانشگاه رایس، 2012)، به دنبال پر کردن این شکاف علمی است. خط سیر تاریخی عرفان، مقوله‌ای از عرفان شیعی را در مقابل عرفان عمدتاً سنی که معمولاً به عنوان «تصووف» نامیده می‌شود، نشان می‌دهد و ظهور و تبلور تدریجی فضای معنایی، گفتمانی، عملی و سازمانی آن را از قرن هفدهم به دقت بررسی می‌کند. به بعد. این جلد با مقدمه‌ای آغاز می‌شود که به تقابل «عرفان» و «تصووف» در ایران پس از انقلاب می‌پردازد. نقش آیت الله خمینی (متوفی 1989)، رهبر با پیشینه قوی در عرفان اسلامی، در گنجاندن عرفان در برنامه درسی حوزه علمیه شیعیان ایران و همچنین مشکلاتی که پس از مرگ وی برای عرفان در چشم انداز ایران به وجود آمد را برجسته می کند. . فصل اول نسبتاً کوتاه، مروری تاریخی بر ظهور اصطلاح عرفان و دیگر مشتقات ریشه عربی «-ر-ف» (دانش، شناخت)، مانند معرفه و «عارف» در متون پیش از صفویه ارائه می‌کند. این استدلال می‌کند که واژه عرفان، بر خلاف دو مشتق اخیر، یک اصطلاح حاشیه‌ای در کتاب‌های کلاسیک و واژگان صوفی باقی ماند، اگرچه در فلسفه اسلامی، به‌ویژه در آثار ابن سینا (متوفی 1037) شهرت یافت. فصل دوم توضیح می‌دهد که چگونه امپراتوری صفوی، علی‌رغم شجره‌نامه صوفیانه خود و تأسیس آن با کمک قزلباش‌های نیمه‌صوفی آناتولی، به محل اصلی کارزار برای سرکوب فرقه‌های صوفیانه (طریقاس) تبدیل شد. ظهور علمای شیعه و پس از آن نقد تند صوفی گری توسط سنت گرایان، اصولگرایان و عقل گرایان آن زمان را توضیح می دهد. پاسخ صوفیان به این گونه نقدها در فصل بعد مورد بحث قرار می گیرد. در حالی که اعضای چندین طارق سنی به هنگام مهاجرت به سرزمین‌های عثمانی و هند، بیشتر فرقه‌های باقی‌مانده در قلمرو صفوی به تشیع گرویدند و شروع به بازتعریف گذشته سنی خود کردند. مثال ذهبیه، شاخه‌ای از کبرویه که «در ابتدای پیدایش خود هم شیعه و هم ماهیت صفوی بود» (71)، برای اثبات چنین فرآیند تصاحب و ترکیبی استفاده می‌شود. فصل چهارم، خواننده را از اصفهان، پایتخت صفویان و تا آن زمان مورد توجه کتاب، به شیراز، یکی دیگر از قطب‌های فرهنگی امپراتوری می‌برد. این شهر که با اقلیم مسامحه همراه با عرفان فعال شیعی و فضای شدید شعری و فلسفی مشخص می شود، خاکی حاصلخیز برای جوانه زدن مفهوم عرفان تلقی می شود. به جای اعضای سرشناس دانشگاه اصفهان، دو تن از علمای حلقه شیراز، یعنی شاه محمد دارابی (متوفی ۱۷۱۸) و احیاگر ذهبی قطب الدین نیریزی (متوفی ۱۷۶۰)، به عنوان مبتکران معرفی شده اند.این تصور. گامی دیگر در توسعه عرفان و ارتقای آن به عنوان یک «گفتمان» در دوران پس از صفویه موضوع فصل بعدی است که به بررسی نفوذ آن در محافل علمای ایران و عراق، نهادینه شدن تدریجی آن در مدارس شیعه و سرانجام ظهور گروهی از علمای عرفانی. احیای نعمت اللهی و ظهور نهضت بابیه، هر دو تحت تعقیب و به حاشیه رانده شدن توسط قدرت علما-تجمع دولتی، نیز مورد بحث قرار گرفته است. فصل ششم آخرین مرحله بلوغ عرفان شیعی را بررسی می کند. این کتاب جذابیت عرفان را برای متفکران مدرنیست در ایران قرن بیستم توضیح می‌دهد - که آن را معنویتی جهان‌شمول، فردگرا و برابری‌خواهانه می‌دانستند که با یک weltanschauung مدرن سازگار است - و گسترش آن در میان طبقه متوسط ​​رو به رشد ایرانی. شخصیت کلیدی مورد بحث کیوان قزوینی واعظ سابق نعمت اللهی (متوفی 1938) است که صورت بندی مدرن عرفان شیعی او بر سکولارهای بعدی و علمای نوسنت گرا به طور یکسان تأثیر گذاشت. سرانجام، پایان نامه به رد عمدی نویسنده از رویه معمول ترجمه عرفان به عنوان «عرفان» می پردازد. انزلی می‌گوید که او این کار را عمدتاً برای پرهیز از دیدگاه اروپامحور در نظر گرفتن عرفان خصوصی‌شده و فردگرایانه به‌عنوان پدیده‌ای اصالتاً غربی انجام می‌دهد که بعداً وارد محیط‌های غیرغربی شد. «عرفان» در ایران با استفاده از مدل سه‌گانه اختراع-نهادسازی-مدرن‌سازی در بررسی مسیر عرفان، در کشف ریشه‌های تاریخی بحث‌های معاصر ایران در ارتباط با عرفان اسلامی و نشان دادن دلالت‌های دینی و سیاسی-اجتماعی این بحث‌ها کاملاً موفق است. از طریق کشف سنت دیرینه عرفان در مدارس شیعه، ایده رایج تمایز یا تضاد میان گرایش‌های عرفانی و ارتدوکس/ارتوپراکس در اسلام را به چالش می‌کشد و بدین ترتیب پویایی درونی عرفان اسلامی و نیز ناهمگونی اسلامی را برجسته می‌کند. ارتدکس روایت روان کتاب (به استثنای برخی از سکسکه‌ها در نیمه دوم فصل 3) با ارجاعات متعدد به منابعی که به سختی در دسترس خوانندگان غیرفارسی زبان قرار دارند، از جمله نسخه‌های خطی اصلی و مجموعه‌ای غنی و در عین حال عمدتاً بدون مشورت از پژوهش‌های ایرانی اثبات شده است. دانشگاهیان انزلی که نه تنها در عرفان شیعی بلکه در فقه و فلسفه اسلامی نیز تبحر دارد، در سراسر کتاب پیشنهادهای متعددی برای تحقیق بیشتر ارائه می‌کند. او به خوبی به اهمیت تحلیل گفتمان عرفان در برابر زمینه های وسیع تر جهان اسلام و از منظر جهانی واقف است (38n, 230-33)، هر چند در مجلد کنونی چنین کاری دغدغه او نبود. علیرغم اینکه عرفان توسط طرفدارانش اساساً بر خلاف طعووف تعریف شده است، همانطور که انزلی نشان می دهد، مطالعات تکمیلی که بر پیوستگی جهان اسلام و تعاملات بین عرفان شیعه و سنی تأکید می کند – که دومی نیز در قرون اخیر مراحل اصلاح و نوسازی را پشت سر گذاشته است – نشان خواهد داد. یافته‌های این کتاب را تکمیل کرده و دیدگاهی گسترده‌تر از موضوع ارائه می‌کند. به طور خلاصه، کتاب خواندنی انزلی نقطه عطفی در بررسی تاریخ فکری عرفان شیعی و منبعی روشنگر برای همه خوانندگان علاقه مند به تحولات معنوی، فکری و سیاسی تشیع از اوایل دوره جدید است.
الرهبنة والتصوف
نویسنده:
محمد عبد الحميد الحمد
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مدخل اعلام(دانشنامه اعلام)
تاملی در پیوند تاریخی بایزید بسطامی با امام جعفرصادق (ع)
نویسنده:
محمد جواد شمس
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بایزید بسطامی از بزرگ ترین و پرآوازه ترین عارفان سده دوم و سوم هجری است، که بیشتر تذکره نویسان و نویسندگان صوفی و همچنین بسیاری از عالمان شیعی بر ارتباط او با امام جعفر صادق (ع) تاکید کرده و گفته اند که او مدتی سقای آن حضرت (ع) بود؛ با این همه، برخی از محققان معاصر از لحاظ تاریخی درباره این ارتباط تردید کرده اند. اما با توجه به این که در سده های نخستین - سده های دوم تا چهارم هجری، افراد متعددی با کنیه بایزید و نام طیفور وجود داشته اند که ظاهرا همگان از خاندان او بوده اند؛ چنین می نماید که اقوال و نظریات آنان و شرح احوالشان درهم آمیخته باشد. در حالی که برخی از اقران بایزید، از جمله ابراهیم ستنبه، در سده دوم می زیسته اند، و برادرزاده بایزید، ابوموسی، نیز که در حدود نیمه سده سوم فوت کرده، هنگام وفات بایزید، بیست و دو ساله بوده است؛ افزون برآن، برخی تعالیم و سخنان بایزید نیز برگرفته شده و یا شبیه تعالیم ائمه اطهار (ع)، مخصوصا امام جعفر صادق (ع)، است.
صفحات :
از صفحه 147 تا 170
بررسی عوامل زمینه‌ساز تکوین و تکامل ادبیات عرفانی
نویسنده:
هاجر جوکار، مریم پرهیزکاری، سید جعفر حمیدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
عرفان و ادبیات عرفانی یکی از مهم­ترین شاخه­های ادبیات تعلیمی و دارای گسترة وسیعی در ادبیات فارسی است. بی­تردید بخش عظیمی از آثار و متون ادبیات فارسی به آثاری با محتوا و مضامین عرفانی اختصاص دارد. حوادث، اتفاقات و سیاست­های حاکمان یک جامعه در همة ارکان آن جامعه اثرگذار است؛ ادبیات نیز همانند هر پدیدة دیگر، متأثر از فضای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حوادث و اتفاقات رخ­داده در جامعه است. این شرایط در هر دوره­ای می­تواند منجر به تکوین و تکامل و یا رکود و افول یک نوع ادبی شود. بخشی از این علل و عوامل به حوادث سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن جامعه بستگی دارد. پیدایش و تکامل ادبیات عرفانی، هم­زمان با دورة حاکمیّت ترکان غزنوی، سلجوقی و مغول در ایران است. این مقاله که با روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از منابع کتاب­خانه­ای نوشته شده، به بررسی نقش عوامل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بر تکوین و تکامل ادبیات عرفانی در دوره­های مذکور پرداخته است. که عوامل مذکور شامل: فقدان حکومت مقتدر و علاقه­مند به فرهنگ ایرانی- اسلامی، ظلم و فساد حاکمیّت و انحطاط اخلاقی، سخت­گیری و تعصّبات مذهبی و سطحی­نگری دینی، انحطاط و افول علوم عقلی، تقدیرگرایی و ناامیدی مردم، نقش خانقاه­ها، نقش سروده­های زهدی، نقش شعر و نثر عرفانی عربی و مسائل اقتصادی است.
صفحات :
از صفحه 378 تا 394
حال و مقام در عرفان اسلامی
نویسنده:
شاپور نورآذر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
با تامل و اندیشیدن درباره حال و مقام در عرفان و تصوف در می‌یابیم که عارفان زیادی افکار تصوف و اصطلاحات عرفانی و گفتار مشایخ را با ذوقیات شعری خود آمیخته‌اند و در قالب نظم درآورده‌اند. در کل می‌توان گفت که تصوف جنبه عملی عرفان است و صوفی از طریق سیر و سلوک و کسب مقامات و نیل به احوال به مشاهده می‌رسد و حق را به دیده دل می‌بیند و طریق تصوف بهترین راه معرفت حق است و صوفیان بهترین طبقه از مردم هستند و حال ذوقی آنها نیکوترین احوال است. حال احساساتی که نفس سالک صوفی را پر می‌سازد و آن از بخشش و کرم خداوندی است؛ مقام ایستگاهی از عبادات و مجاهدات است که بنده در مقابل پیشگاه خداوندی می‌ایستد و از همه قطع امید می‌کند تا به او بپیوندند.
صفحات :
از صفحه 344 تا 357
لزوم بازنگری در تاریخ تصوف و عرفان اسلامی قرن اول هجری
نویسنده:
قدرت الله خیاطیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در فرهنگ اسلامی، هر تعریفی که از اصطلاحات «عرفان» و «تصوف» ارائه یا پذیرفته شود، بطور قطع برخی از مهمترین اجزاء مشترک آن ـ از جمله بخشی از معارف و برخی از احوال و اعمال آن ـ را نمیتوان نادیده گرفت. بسیاری از این معارف و برخی از احوال و اعمال عرفانی، نشئت گرفته از تعالیم قرآنی و سنت نبوی و نیز احوال و سیرة ائمه اطهار(ع) و اهل بیت (ع) و برخی از اصحاب خاصّ آنان است که بعنوان آبشخورهای اساسی و مهم و تأثیر گذار در عرفان اسلامی محسوب میشوند. از طرفی در اغلب کتب تاریخ تصوف و عرفان اسلامی، معمولاً در مورد قرن اول هجری با سطحینگری و شتاب فراوان از آن عبور شده و عمدتاً آن را «قرن زهدگرایی» توصیف کرده اند و بهمین جهت ظرفیت عظیم و شگرف و تأثیرگذار در بینش و روش عرفان اسلامی این قرن نادیده گرفته شده یا عمداً مورد تغافل واقع شده است.این مقاله، تلاش دارد با توضیح صورت مسئله فوق و با ذکر دلایل و شواهد، معرفی تاریخ عرفان و تصوف قرن اول هجری بعنوان قرن زهدگرایی را نه تنها ناکافی، بلکه اشتباه و خطا نشان دهد و در نتیجه اذهان را به لزوم بازنگری در انداختن طرحی نو در تاریخ عرفان اسلامی قرن اول هجری تشحیذ و ترغیب نماید.