جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
رویکرد وصل در تذکره الاولیا، منطق الطیر و مصیبت نامه عطار نیشابوری
نویسنده:
سعیده دلیریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قرب و وصال الهی جزء مهمترین مباحث عرفان و تصوف اسلامی به شمار می آیند. قرب در لغت به معنای نزدیکی و وصل به معنای رسیدن و اتصال به محبوب است.عطار معتقد است که تنها راه وصال به مبدا وجود ،انقطاع از ماسوی الله و ترک تعلقات و فراموش کردن خود است.نائل شدن به وصال حق تعالی به تمهیداتی در جهت تعالی روح آدمی نیازمند است. عرفا برای سالکان این راه مقدمات و شرایطی مطرح کرده اند. سالک در مسیر سلوک خود برای قرب حق تعالی ، باید نفس را از هواهای نفسانی پاک کند. بدین منظور کسب مقامات عرفانی باعث صاف شدن درون سالک    می گردد  و در نتیجه او آمادگی و شایستگی کامل پیدا می کند تا به وصال الهی نائل شود. درون مایه اصلی تفکر عطار در بیشتر اشعارش، بحث در باره ارتباط انسان با خداوند و چگونگی قرب بنده برای وصال به پروردگار می باشد. این ارتباط پس از به فنا رسیدن سالک  منجر به ادراک حقیقت وحدت وجود می شود. از آنجا که عطار، عارف مسلک بوده و علاقه ای به طرح مباحث فلسفی و عقل گرا نداشته، این ارتباط انسان با خداوند را با ذوق و مشرب عرفانی و از راه محبت و عشق و نه از راه فلسفی بیان می کند که منجر به اتحاد عاشق و معشوق و یا وحدت شهود می شود. این پژوهش رویکردی است که عمدتاً با بیان مضامین عرفانی همراه است و در پی تبیین نگاه عطار به مباحث وصال است.حاصل این جستجو آن است که عطار مفهوم حقیقی وصال الهی را در رسیدن به مقام فناء فی الله می داند.او معتقد است که فنا در نهایت به وحدت می انجامد و وحدت را در فناء فی الله می جوید.برای رسیدن به وحدت سالک در ابتدا از هستی ظاهری خود جدا می شود سپس در معشوق چنان غرق می شود که خودی از او باقی نمی ماند.با گذشتن از این مرحله عارف در وحدتی عاشقانه محبوب ازلی خود را در می یابد.
تحلیل رفتارها و گفتارها در منطق‌الطیر براساس عرفان و روانشناسی یونگ
نویسنده:
سمیرا قزل بیگلو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش منطق الطیر عطار و روانشناسی تحلیلی یونگ مورد مطالعه قرار گرفته است.هدف از انجام این تحقیق تطبیق و بررسی عرفان اسلامی با دیدگاه یونگ در سیر کمال شخصیت انسان است.بر اساس طبقه بندی روش های تحقیق این پژوهش در زمره روش کتابخانه ای قرار گرفته است که طی آن پژوهنده نخست به مطالعه دقیق و فیش برداری پیرامون هر دو موضوع پرداخته و سپس با تحلیل و بررسی مطالب جمع آوری شده شباهت ها و تفاوت ها مشخص و به آن ها اشاره گردیده است.این پژوهش در 6فصل تنظیم گردیده است که به شرح زیر است:فصل اول:کلیات (اعم از مقدمه،روش تحقیق،پیشینه و...فصل دوم:به تعاریف مفاهیم و موضوعات در هر دو حوزه اشاره گردیده است. فصل سوم:هشت گام روانشناختی فرآیند تفرد به همراه تحلیل عرفانی هرگام و بیان شباهت ها و تفاوت ها،به طور جداگانه بررسی گردیده است.فصل چهارم:به هفت وادی منطق الطیر از دیدگاه عرفانی ،اختصاص یافته است.
بازتاب سیمای قرآنی سلیمان نبی (ع) در مثنوی مولوی با تکیه بر تلمیح
نویسنده:
شاهرخ حکمت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: انجمن علوم قرآن و حدیث ایران,
چکیده :
حضرت سلیمان علیه‌السلام یکی از ستارگان آسمان نبوت و چهارمین پسر داوود (ع) از "بت شبع" است. "ناتان نبی" او را به فرمان خدا، "سلیمان" یعنی پر از سلامت نامید زیرا هنگام سلطنت و حکومت او دوران صلح و آرامش بود. نام دیگر وی "یدیدیا" یعنی محبوب خداست. نام این پیامبر بزرگوار هفده بار در قرآن مجید مذکور است. حضرت سلیمان علیه‌السلام، فرزند و جانشین حضرت داوود علیه‌السلام و از انبیای بزرگ الهی در میان قوم بنی اسرائیل بوده است. وی همانند پدرش علاوه بر مقام نبوت، حکومت و سلطنت نیز داشته است. داستان زندگی آن حضرت، بارها در آثار شاعران و نویسندگان ایرانی مطرح شده که از مهم‌ترین آنها می‌توان به مثنوی مولوی اشاره کرد. در پژوهش حاضر ابتدا اجمالا تلمیح و ویژگی‌های آن بیان می‌شود و سپس چهره‌ی حضرت سلیمان(ع) به طور مختصر معرفی و بعد از آن به مباحثی همچون تسلط آن حضرت بر شیاطین و جنیان، منطق‌الطیر، تسخیر باد، حکومت و در نهایت مرگ آن حضرت پرداخته می‌شود. همچنین اشارات قرآنی و تاریخی در باب آنها بیان و بازتاب این اشارات نیز در مثنوی مولوی نمایانده می‌شود.
صفحات :
از صفحه 147 تا 169
بررسی جایگاه اصول مدیریت در قرآن و  ادب فارسی (قابوس نامه، سیاست نامه، کلیله و دمنه، اسکندرنامه، منطق الطیر، مرزبان نامه، اخلاق ناصری، بوستان و گلستان)
نویسنده:
کامران پاشایی فخری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
گنجینه‌ی انسانی هر اجتماع، بزرگ‌ترین سرمایه‌ی آن است، این سرمایه‌های انسانی، همواره نیازمند مدیریت، رهبری، اکتشاف و استخراج است. بشر بر عکس حیوانات که مجهز به نیروی خودکار غریزه است، در هدایت نیازمند به تحصیل و اکتساب و به عبارت دیگر به رهبری و راهنمایی محتاج است. انسان‌ها و حیات روحی آن‌ها دارای قوانین و مکانیسم‌ها و فعل و انفعالات اختصاصی‌اند، اگر بخواهیم با آن‌ها تعامل مثبت داشته باشیم باید قوانین حاکم بر رفتار بشر را خوب بشناسیم و کلید و رمز شخصیتی‌شان را به دست آوریم. گشودن کتاب روح و جلب همکاری‌شان بیش از هر چیز، آگاهی و ظرافت می‌خواهد نه زور؛ قوانین رفتار انسانی را باید مانند قوانین فیزیک، شیمی و فیزیولوژی کشف کرد نه وضع. ... و علم مدیریت مبتنی بر کشف چگونگی اعمال قوانین، اصول ویژه حاکم بر انسان و درک امور شخصیتی آحاد مردمی است که به نحوی با او در ارتباط‌اند و با تکیه بر تکنیک‌ها و ابزار لازم، گردونه‌ی تشکیلات و سازمان را به سمت هدف‌های مطلوب هدایت و رهبری می‌کنند. هم‌چنین در متون دینی، الگوی مدیریت، رسالت انبیاست و هدف اساسی در مدیریت علمی نیز نمی‌تواند بیگانه و نامربوط به هدف اصلی رسالت‌ها باشد که این مهم به زیبایی تمام در متون ادب فارسی انعکاس و نمود پیدا کرده است. یکی از شگفتی‌های اقلیم ادب پارسی این است که تاکنون دهها هزار کتاب و مقاله در باب اندیشه‌های بزرگان این کهن سرزمین به صورت و معنی آمده و می‌آید و هر یک به نوعی با شمع رخسار آنان عشق می‌بازد ولی هم‌چنان نشان کامل میخانه‌ی‌شان چون راه گنج از دید صورت‌پرستان مستور مانده است. رفقیان چشم ظاهربین بدوزید که ما را در میان سری است مکتوم همه عالم گر این صورت ببینند کس این معنی نخواهد کردمعلوم سعدی جامعه‌ی ایرانی همانند جوامع متمدن دیگر، ویژگی‌های خاص خود را داراست و از آن‌جا که مدیریت در هر جامعه، رابطه‌ی مستقیمی با فرهنگ آن جامعه دارد، ضروری است که برای نهادینه کردن اصول مدیریت ایرانی، فرهنگ آن را بشناسیمو یک سلسله قوانین مخصوص‌اش را کشف کنیم.پر واضح است اعمال شیوه‌های مدیریت، جزء از طریق تفسیر و انطباق ادبیات با مقتضای احوال عصر و مطالبات اجتماعی میسر نخواهد بود و موشکافی در متون ادبیات پارسی به عنوان گنجینه‌ی فعالیت‌های عقلی و ذوقی ایرانیان، قطعا این امکان را میسر می‌کند که در تبیین برنامه‌های استراتژیک این ملت کمتر به خطا رویم.پژوهشگری که بخواهد در باره‌ی مدیریت، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، تاریخ و فلسفه تحقیق کند ولی آثار بزرگان ادب پارسی را نادیده بگیرد، در حقیقت خود را از فعالیت‌های عقلی برگزیدگان یک ملت متفکر و هوشمند محروم ساخته است. این حقیقت که به متون ادبیات فارسی، غالبا غیرعلمی نگاه شده و انس علمی و شناختی این هنر آبی در ادوار تاریخی، کمتر مورد عنایت جان‌های تشنه‌ی معرفت بوده است، بر هیچ اندیشه‌مندی مکتوم نیست. القصه نگارنده‌ی این رساله سعی کرده است گوشه‌هایی از این در مکنون را در حد وسع و توان خود از منظر مدیریتی به پیشگاهاربابان علم و فضل عرضه دارد به امید آن که اکسسیرسازان عصر روشنایی این فلز کم بها را به زر ناب بدل کنند تا ادبیات پارسی از رکودی که سال‌هاست با آن دست به گریبان است، رهایی یابد. پوشیده نیست خلق هر کار جدیدی، با فراز و فرود‌های بسیار توام است، نگارنده نیز با شوق درونی، ناملایمات طریقت را با همراهی پیشوایانی عالم به جان دوست‌تر داشته تا بخشی از این آیینه‌ی جهانی علم و دانش (ادبیات فارسی) هر چه افزون‌تر بر ادب‌دوستان مکشوف شود. متون 9گانه‌ی ادب پارسی به همراه آیات نورانی قرآن کریم در این رساله از منظر مدیریتی مورد مداقه، تبیین و تحلیل قرار گرفته است ولی بی‌گمان، تفاوت و تشابه نگرشی هر یک از نظریه‌پردازان ایرانی و غیرایرانی، واقعیت‌های انکارناپذیری چون زاویه‌ی دید، مقتضای زمان و مکان و ایدئولوژی مخصوص آنان را بیش‌تر می‌نمایاند. باغ بی‌خزان شهسوارانی چون سعدی، خواجه نظام‌الملک، قابوس بن وشمگیر، خواجه نصیرالدین توسی، عطار نیشابوری، نظامی گنجه‌ای و نویسندگان فکور مرزبان‌نامه و کلیله و دمنه،هر چند از برخی جنبه‌ها به علم مدیریت پرداخته لکن دانشگاهی ساخته‌اند که طالب را بر حسب مراتب بینش و استعداد از صورت تا معنا راهنمایی می‌کنند.تدوین این رساله، فراتر از ایجاب دانشگاهی در واقع عمل به توصیه‌ی حضرت مولانا برای دمیدن روحی نو در قالب حرف کهن فرهنگ ما نیز است. همان فرهنگی که اکنون آماج انواع تطاول‌هاست و به مدیران ما القاء می‌کند و تا حدی باورانده است که خود قورباغه‌ای نداریم که قورت دهیم ! آری ملت قدیمی ایران مشکلی دارند و آن قدیمی بودن است تا با حسرت بگویند: خوشا به حال نورسیدگان علم! این رساله، تلاشی ناچیز و همتی دلسوزانه در راه نشان دادن ظرفیت الهام بخش علم و دانشایرانی است ولی هرگز نمی‌توان ادعا کرد که وارسی اثری به تمام و کمال معنای آن راه می‌یابد بلکه نکات عمیق‌تری را برای بررسی آیندگان، ناخواسته باقی می‌گذارد.
مقایسه‌ی مقامات عرفانی در منطق‌الطیر عطار و مثنوی مولوی
نویسنده:
کریم برزگر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عرفان اسلامی با تعالیم بلند خود توانسته است مریدان طریقت و عاشقان حقیقت را مجذوب خویش سازد و زمزمه ی عشق الهی را در گوش جانشان فروخواند و آنان را به تهذیب نفس و تزکیه ی درون فراخواند.مشایخ طریقت برای تبیین آموزه های دینی و عرفانی خویش به اصطلاحات و تعبیرات بلند پایه ای تمسک می جسته اند و با استفاده از آن ها رموز عرفانی را شرح و تفصیل کرده اند.اصطلاح «مقام» یکی از آن تعبیرات است که به معنی مرتبه ی سیر و سلوک زیر نظر مرشد کامل و پیر راه دان تا وصول به سعادت و کمال معنوی است.مقامات عرفانی، مفاهیم و تعداد آن ها مورد اختلاف نظر متصوفه است چنان که برخی آن ها را به هفت مقام محدود ساخته چون عطار که این مقامات را طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فقر و فنا دانسته است و برخی چون خواجه عبدالله انصاری به مقامات صدگانه معتقد است اما با این وجود اکثر مشایخ توبه را آغاز راه و رضا را پایان سیر و سلوک دانسته اند. مولانا نیز در مثنوی مقامات متعددی را ذکر کرده است اما تفکیکی میان حال و مقام قایل نشده و خود را مقید به نظم و ترتیب آن ها نکرده است.هدف از این پژوهش نشان دادن مقامات مطرح شده در دو اثر گرانبهای منطق الطیر عطار و مثنوی مولوی و مقایسه ی میان دیدگاه این دو عارف بزرگ در تلقی این مقامات و روشن ساختن نقاط اشتراک یا تفاوت نظر ایشان است تا به درک بهتر از آثار این دو شاعر بزرگ کمک کند
تطبیق عقل و عشق در حدیقه سنایی و منطق الطیر عطار
نویسنده:
محبوب محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عقل و عشق همواره دو ابزار اصلی شناخت و معرفت بوده است از این رو گروهی عقل را وسیله شناخت و معرفت میدانند و گروهی عشق را، و بین این دو گروه همیشه تقابل و تعارض بوده استتحقیق این است که علیرغمِ هم‌مکتب بودنِ آن دو عارف (مراد اشراقی بودنِ آنهاست)، سنایی در دوران پختگی (که حدیقه نیز حاصل دوران پختگی اوست)، عقل را که حکمت مشّائی، به‌عنوان بهترین وسیلۀ شناختِ حقایق، مطرح کرده است، زمانی می‌پذیرد که به آن صبغۀ دینی زده باشد.بسیاری از عارفان، از جمله، «عطار» معتقدند: «عقل» حتی عقلِ انبیا و اولیا، برای رسیدن به حقایق و دقایق غیبی کافی و وافی نیست و «عشق» تنها جوهری است که شناخت خدا را برای آدمی میسّر می‌کند. «سنایی»، به‌خصوص، در «حدیقه» نسبت به «عقل»، نظری حکیمانه دارد و بر این باور است که در صورتی که «عقل» و حتی «عشق» منوّر به نور شرع باشند و هر دو از دین نشأت بگیرند، می‌توانند راهنمای آدمی برای شناخت حقایق باشند. عواملی از قبیلِ روشن كردن اين حقیقت كه عارفان، به‌ویژه، «سنایی» و «عطار» چه برداشتي از دو مقولۀ عقل و عشق دارند و به چه دلیلی آن دو را برابر هم قرار می‌دهند و همچنين روشن كردن جايگاه عقل كلّي و اهميّت آن نزد «سنايي» و «عطار»- كه جوهر انسان است و اينكه اهل تصوف خود، از مُحبّان عقل هستند و عدمِ توجه دقيق به اين مسأله باعث می‌شود كه عشق، دشمنِ عقل فرض شود و ... ، از ضرورت‌های اصلی توجه بنده به موضوع این پژوهش بوده است.1. دست‌یابی به تعاریفی مشخص از عقل و عشق.2. شناخت جایگاه عقل و عشق نزد عارفان.3. عقل و عشق و جایگاه آن دو از از دیدگاه سنایی.4. عقل و عشق و جایگاه آن دو از دیدگاه عطار.5. شناخت عقاید و افکار سنایی و عطار در خصوص عقل و عشق.6. ایجاد تحول در نگرش مردم نسبت به عقل و عشق از نظر عارفان.
اخلاق و تربیت در مثنویهای عطار (منطق‌الطیر، مصیبت‌نامه، الهی‌نامه)
نویسنده:
حمایت محرمی نمرداشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اخلاق از موضوعات مهمی است که فلاسفه، متکلمین و به خصوص عرفا آثار گرانقدری از خود برای سعادت انسانها در این زمینه به یادگار گذاشته‌اند که در این میان آثار عطار از ارزش والایی برخوردار است . او قالب داستان را برای طرح مسایل اخلاقی انتخاب کرده، و با زبان ساده و سمبلیک ، فضایل و رذایل اخلاقی را که سعادت و شقاوت انسان در گرو عمل به آنهاست بیان کرده است . حکایت‌های کوتاه و آموزنده اخلاقی که چاشنی بخش اشعار اوست خواننده را سخت تحت تاثیر قرار می‌دهد و او را از سرزمین تاریکی‌ها به سوی روشنایی‌ها هدایت می‌کند. عطار اعتقاد دارد که با دو بال شرع و عشق می‌توان به قله سعادت و کمال دست یافت . سالک با عشق‌ورزی به جمال حق، که روزگاری خلوت‌نشین حرم خاص او بوده است می‌تواند به پاک ساختن وجود خود از سیاهی بدیها و روشن ساختن آن به نور نیکی‌ها نایل آید. چند صباحی که انسانی از وطن اصلی خود دور شده و گرفتار قفس تنگ دنیا گشته است باید حقیقت وجود خود را که لطیفه ربانی است ، از آلوده شدن به صفات بد دور نگه دارد تا دوباره صدرنشین حرم کبریا گردد. او از هر فرصتی برای نکوهش صفات بد و تشویق انسانها برای آراسته‌شدن به صفات نیک استفاده می‌کند و با بیان حکایت‌های مختلف که شخصیتهای آن سمبلیک و بیشتر از افراد نامدار است ، نیکوکاران و بدکاران را در معرض قضاوت خوانندگان قرار می‌دهد تا از سرنوشت آنها عبرت گیرند و راهی که منجر به سعادت می‌شود انتخاب نمایند.
وادی های سلوک در چهار مثنوی عطار و مقایسه آن با سفرهای چهارگانه عرفا
نویسنده:
منصوره برزگرکلورزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عطار در منطق‌الطیر طریق سلوک را دارای هفت وادی می‌داند: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فقر و فنا. در این مثنوی سالک با شیخ عطار سفر اول را طی می‌کند. هفت وادی همان اطوار سبعه سفر اول هستند که او به زبان عارفانه خود آنها را بیان می‌کند و در نهایت سالکان عطار نیز چون عارف در سفر اول به فنا در ذات الهی می‌رسد.در دومین مثنوی عطار که مصیبت‌نامه است، سالک که فکر قلبی است سیر آفاقی و انفسی در میان تمام کائنات آغاز می‌کند و سرانجام پیامبر اکرم او را به سوی پنج وادی راهنمایی می‌کند که عبارتند ازحس، خیال، عقل، دل و جان. سالک در وادی آخر متوجه می‌شود، در تمام جهان تنها یک حقیقت است و آن ذات اقدس خداوند است. این منظومه در واقع با سفر دوم عرفا مرتبط است چرا که در این مثنوی، سالک سفر در ذات دارد و او در دریای جان غرق می‌شود و برای ادامه سفر خود آماده می‌شود که شیخ عطار آن را در کتاب دیگری آورده است.آن کتاب الهی‌نامه است که در آن شیخ برای جان، شش پسر در نظر می‌گیرد در واقع شش وادی که سالک باید‌ از آنها عبور کند. نفس، آرزوی شهوت دارد. شیطان با وساوس خود او را گمراه می‌کند. عقل خواهان جاه است. علم در پی چیزهای بی‌اهمیت می‌رود در حالیکه علم واقعی، علم کشف اسرار است. فقر پادشاهی ناپایدار دنیوی را می‌طلبد و در نهایت توحید کل است که دین و دنیا را با هم می‌خواهد. این مثنوی ادامه سفر دوم است که سالک در آن به عبودیت می‌رسد و دیگر خود را در میان نمی‌بیند.درآخرین منظومه، اسرارنامه شیخ وادیی نیاورده است و خطاب به انسان هیجده مقاله را سروده و در آنها بتدریج همراه سالک سفر سوم نیز به پایان می‌رساند. در این سفر سالک در عوالم جبروت و ملکوت و ناسوت سفر می‌کند و از صفات و افعال الهی خبر می‌دهد اما به مقام نبوت نمی‌رسد. در پایان این سفر است که سالک عطار به مقام علوی می‌رسد و پند و اندرز می‌دهد و می‌تواند از ذات و صفات الهی خبر دهد.شیخ عطار سفر چهارم را چون برای انبیا و کاملان راه است و نه برای سالکان، در مثنوی‌های خود نیاورده است.
بررسی و تحلیل بازتاب فنا در منطق الطیر عطار
نویسنده:
طیبه فدوی,اسحاق طغیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
موضوع «فنا» از مباحث مهم عرفان اسلامی است، به همین دلیل در متون عرفانی، بسیاری از عارفان از زوایای مختلف درباره آن بحث و بررسی کرده اند.این موضوع، در آثار بسیاری از شاعران عارف بازتاب یافته است که از جمله می توان به عطار اشاره کرد. فنا در همه آثار عطار از جمله الهی نامه، اسرار نامه، مصیبت نامه، دیوان و منطق الطیر، بخش هایی را به خود اختصاص داده است. در میان این آثار، منطق الطیر از لحاظ توجه به این موضوع نمود ویژه ای دارد.در این مقاله، به بررسی بازتاب فنا در منطق الطیر پرداخته شده و داستان ها و حکایت هایی ذکر شده که عطار، در آنها به طریق مختلف موضوع «فنا» را بیان کرده است