جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > فلسفه تحلیلی > 1390- دوره 8- شماره 2
  • تعداد رکورد ها : 6
نویسنده:
مسلمی ندا, حسینی مالک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هری گوردون فرانکفورت مفهوم متفاوتی از عشق ارائه می دهد. او عشق را ضرورتا واکنشی مبتنی بر آگاهی از ارزش موضوع و متعلقش نمی داند، چرا که ممکن است به چیزی عشق بورزیم که در واقع ارزشمند نباشد. بر خلاف باور عموم که باید چیزهای ارزشمند را دوست داشت، فرانکفورت می گوید که ما می توانیم به هر چیزی عشق بورزیم و عشق است که معشوق را ارزشمند می کند؛ هر چیزی که به آن عشق می ورزیم برای ما مستلزم ارزش می شود چون به آن عشق می ورزیم. فرانکفورت عشق به خود را خالص ترین نوع عشق می داند؛ همه ما عشق به خود را جزء خیرهایی می دانیم که همواره مهمشان می شماریم. عشق چهار خصوصیت ضروری دارد: اول، ارتباطی بی غرضانه است برای بهروزی معشوق؛ دوم، عشق شخصی است و نمی توان برای آن جایگزینی گذاشت؛ سوم، علایق عاشق همان علایق معشوق است؛ و چهارم، عشق ورزیدن مستلزم الزاماتی برای اراده است و انتخاب معشوق در اختیار ما نیست. ما با عشق همیشه در پی هدف نهایی، هدفی که تنها به خاطر خودش برای ما ارزش دارد یعنی دارای ارزش ذاتی است، خواهیم بود و به همین دلیل می دانیم باید در چه مسیری قدم برداریم و در پی کدام یک از خواست ها و امیال خود باشیم. پس دچار آشفتگی روانی نخواهیم شد و در وجود خود احساس آزادی می کنیم. در مقاله حاضر مفهوم و اهمیت و خصوصیات عشق از دیدگاه هری فرانکفورت بررسی می شود؛ اگرچه این مقاله بیشتر جنبه توصیفی و گزارشی دارد؛ در جمع بندی پایانی نکته ای انتقادی هم درباره دیدگاه فرانکفورت مطرح می شود.
صفحات :
از صفحه 47 تا 62
نویسنده:
آزاد هدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف این مقاله پرداختن به یکی از موضوعات مهم فلسفه علم یعنی مساله تبیین علمی است. این مساله قدمتی تاریخی دارد و همه مدل های معاصر تبیین ایده اصلی خود را از فلاسفه گذشته، از میل تا ارسطو، گرفته اند. ما در این مقاله با صرف نظر از بحث های تاریخی این مساله صرفا به بررسی پاره ای از مدل های معاصر و از جمله مدل وحدت بخش می پردازیم. مهم ترین مدل معاصر تبیین مدل D-N همپل است که ایده اساسی آن این است که تبیین استدلال است. گرچه این مدل محور همه بحث های تبیینی پس از خود است اما از پاسخ گویی به بعضی ایرادات جدی وارد بر آن، از جمله مساله عدم تقارن، بی ربطی، و تعمیم های تصادفی ناتوان است. یکی از مدل های تبیینی که در پی حل این مسائل مطرح شد مدل وحدت بخش کیچر است. طبق مدل وحدت بخشی که اولین بار توسط فریدمن مطرح شد یک تبیین خوب باید به افزایش فهم ما از جهان منجر شود. بحث طرح های استدلالی کیچر بستری است که او تبیین را بر آن بنا می کند که طبق آن می توان با استفاده از تعداد کمی از طرح های استدلالی، تعداد زیادی از باورها را تبیین کرد. هر چند کیچر مدل خود را به خوبی بسط می دهد، اما عملا مساله به این سادگی نیست و با اعتراض هایی مواجه می شود، از جمله اینکه ارتباط بین وحدت بخشی و فهم ارتباط روشنی نیست. در نتیجه شاید بهترین راه برای تبیین پدیده ها توسل به پلورالیزم در این زمینه باشد.
صفحات :
از صفحه 91 تا 112
نویسنده:
معیرزاده مریم
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ذاتی گرایی مانند بسیاری از مباحث فلسفی ریشه در نظریات فیلسوفان یونان دارد. این نظریه با مساله ثبات و حرکت ارتباط دارد. در واقع تبیینی معقول از پدیده حرکت و تغییر، مورد توجه فیلسوفان آن زمان بوده است. نظریه ذاتی گرایی ارسطو نیز در همین راستا است. این نظریه که به قوانین طبیعت می پردازد از برجسته ترین دست آوردهای فلسفی اوست که بنیان متافیزیک را برای علوم آن زمان تشکیل داد. ارسطو توانست به علت گوناگونی و تفاوت آشکار میان گونه های مختلف گیاهی و حیوانی، آن ها را به عنوان نوع طبیعی مطالعه کند. در دیدگاه او هر نوع طبیعی به طور غایت مدارانه عمل می کند. از همین جنبه نقدهایی بر ذاتی گرایی ارسطو وارد شده است به طوری که تا قرن بیستم فعالیت جدی در خصوص این مبحث متافیزیکی انجام نشده بود. برایان الیس ذاتی گرایی علمی اش را با ارائه ویژگی های گرایشی و انواع طبیعی صورت بندی می کند. الیس با طرح معیارهایی برای چیستی نوع طبیعی، وجود نوع طبیعی در زیست شناسی را نمی پذیرد زیرا برخی از معیارهای مطرح شده را ارضا نمی کند. او مدعی است که ذاتی گرایی علمی اش نظریه ای در چارچوب واقع گرایی است. این نظریه شامل انواع طبیعی در حال گذار است که با هم تعامل دارند. آنچه ظاهر می شود به نقش های انواع طبیعی شرکت کننده در فرآیندها بستگی دارد. این مقاله بر آن است ضمن ارائه دو دیدگاه ذاتی گرایی ارسطو و الیس، به بررسی قابلیت های ذاتی گرایی جدید بپردازد. این بررسی نشان می دهد چرا الیس نوع طبیعی در زیست شناسی را حتی با طرح ساختار ژنتیکی نمی پذیرد و بر خلاف دیدگاه سنتی که مطابق آن ارتباط تنگاتنگی بین تعریف و تبیین وجود دارد در دیدگاه الیس چنین ارتباطی وجود ندارد.
صفحات :
از صفحه 29 تا 46
نویسنده:
صافی محمدعلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
جان رالز دارای دو دوره فکری است. در دوره اول بسیار تحت تاثیر فلسفه اخلاق کانت است، ولی در دوره دوم به تدریج از کانت و امور انتزاعی فاصله می گیرد و بیشتر سعی دارد کارکردگرا، علمی و روشمند نظریه پردازی کند. این تا جایی است که نظریه وی در دوره دوم فکری اش از کانت جدا می شود و به سنت پراگماتیسم نزدیک می شود. اکثر فلاسفه دوران روشنگری با بهره گیری از پیش فرض های متافیزیکی سعی در ارائه نظریات خود داشتند و بسیاری از مکاتب فلسفی، بر اساس این پیش فرضها بنا نهاده شدند. برای مثال کانت با بهره گیری از آموزه های اخلاقی و یا لاک، با تفسیری متفاوت از مسیحیت، نظریات خودشان را بیان کردند. اما، سوال اصلی این است: آیا رالز که خود را وام دار فلاسفه پیش از خود می داند نیز از این روش برای ارائه آراء خود بهره برده است؟ و یا آن طور که خود رالز مدعی است: تمام تلاشش بر این بوده که مبنای نظریه خود را بر هیچ پیش فرض متافیزیکی قرار ندهد و صرفا آن را برداشتی سیاسی بداند. در این مقاله ابتدا به مقدماتی از نظریات لاک پیرامون تساهل و تاثیر رالز از کانت پرداخته شده است پس از آن ادعای رالز مبنی بر سیاسی بودن نظریه عدالت وی و نه متافیزیکی بودن آن، بررسی شده است.
صفحات :
از صفحه 113 تا 141
نویسنده:
محیا رفیعی بندری، امیرعباس علی زمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ریچارد سوئین برن فیلسوف خداباور بریتانیائی، وجود «آگاهی» در انسان ها را معلول طرحی آینده نگرانه در فرآیند تکامل تدریجی و پیدایش آگاهی را قطع نظر از مادی یا غیرمادی بودن ماهیتش، استدلالی می داند بر وجود طراحی مدبر و هدف دار. وی هم چنین معتقد است که تبیین های صرفا علمی و مادی از ارائه تبیینی ساده و معقول از ماهیت آگاهی و شعور در انسان ناتوان اند و به دلیل تبیین ناپذیری آگاهی از منظری صرفا علمی، پذیرش ثنوی گروی ذاتی اجتناب ناپذیر است. در مقابل، جی. ال. مکی، دیگر فیلسوف بریتانیائی، با انتقاد از استدلال سوئین برن، در عین پذیرش دشواری های تبیین های ماتریالیسم از آگاهی، با به کارگرفتن تیغ اکام و پیش فرض قرار دادن ماده گروی به عنوان یگانه تبیین معقول از پدیده ها، تبیین خداباورانه از آگاهی را پیچیده می انگارد. این مقاله بر آن است با بیان دلایل عدم کفایت تبیینی نظریه ماتریالیستی مکی در تبیین آگاهی، نشان دهد ساده ترین تبیین وجود آگاهی تبیین خداباورانه بوده و وجود آگاهی می تواند استدلالی استقرائی در اثبات خدا باشد.
صفحات :
از صفحه 5 تا 28
  • تعداد رکورد ها : 6