جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > نقد و نظر > 1404- دوره 30- شماره 119
  • تعداد رکورد ها : 7
نویسنده:
محسن باقرزاده مشکی باف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نویسنده در این مقاله، با روش توصیفی - تحلیلی به بیان این مسئله می‌پردازد که در فلسفۀ فیلسوفان ایدئالیسم آلمانی - به‌جز هگل - توضیح واقعیت آن‌چنان‌که هست و دیدن حقیقت در آن و مبتنی‌کردن فلسفه به توضیح واقعیت موجود، غایب است. به‌واقع در فضای نگاه سوبژکتیو کانت و فیشته، عقلانیت و توضیح منطق معرفت‌شناسانه و هستی‌شناسانه به واقعیت عینی تعلق نمی‌گیرد، بلکه تنها سوژه دارای منطق مفهومی است که می‌تواند ایده را فهم یا حتی خلق کند - هرچند در کانت حس نقش تلنگر ایفا می‌کند؛ اما صاحب منطق درونی نیست - . بنابراین حوزۀ امور عینی یا ابژکیتو همواره ذیل صورت‌های عقلانی سوژه قرار می‌گیرد. در شلینگ، هویت طبیعت و به رسمیت شناسی آن در ساحت عقلانی پذیرفته می‌شود؛ اما توضیح این معقولیت در واقعیت، بازهم توسط مفهوم ابژکتیو امکان پذیر نیست، بلکه به شهودعقلانی فیلسوف واگذار می‌شود؛ در چنین حالتی، مفهوم، دوباره مبتنی بر آگاهی و عقلانیت سوژه قرار می‌گیرد؛ اما با هگل همه چیز متفاوت شده است و واقعیت از تحقیر بیرون می‌آید و مفهوم به منطق نفس‌الامر (یا ساحت عین) بازمی‌گردد. با تعریف جدیدی که هگل از مفهوم می‌دهد در نتیجۀ این مقاله، او می‌تواند معنای ایده و مطلق را نیز از حالت انتزاعی خارج کند و حوزۀ ابژکتیو را بار دیگر به موضوع فلسفه تبدیل کند و فلسفه را از سوژۀ محوری نجات دهد.
صفحات :
از صفحه 40 تا 69
نویسنده:
سعیده بیات ، مسعود صفایی مقدم ، سید منصور مرعشی ، پروانه ولوی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله، ابتدا سه دیدگاه عمده دربارۀ معنای زندگی، به روش تحلیل مفهومی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است؛ ۱) دیدگاه طبیعت‌گرایانه و غیردینی؛ ۲) دیدگاه ناطبیعت‌گرایانه و هیچ‌انگارانه؛ و ۳) دیدگاه فراطبیعت‌گرایانه یا خداباورانه و دینی. سپس مسئلۀ معنای زندگی در قالب این سه دیدگاه و در ابعاد هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی و ارزش‌شناختی نقد و بررسی شده است و درنهایت با به‌کارگیری روش تطبیقی، به این نتیجه رسیده‌ایم که ربطی وثیق میان باورهای دینی و باورمندی به معناداری حیات وجود دارد. همچنین نشان داده شد که پرسش از معنای زندگی کاملاً با مسئلۀ آفرینش و خلقت انسان و هدفمنددانستن یا غیرهدفمنددانستن آن مرتبط است و نیز معلوم شد که در فرایند پاسخ به معنای زندگی، باورهای دینی ناظر به امر متعالی و هدفمندی خلقت، بستر معقولی را برای معناداردانستن حیات فراهم می‌کنند. دین اسلام با اصول مبنایی خود، به‌ویژه با ارائۀ ایدۀ توحید، زمینۀ لازم برای ارائۀ پاسخی محکم و روشن به مسئلۀ معنای زندگی را فراهم می‌کند و انسان را از سرگردانی و پوچی در زندگی نجات می‌دهد. درنهایت زندگی با شناخت خداوند و ارتباط بی‌واسطه با او معنادار می‌شود.
صفحات :
از صفحه 131 تا 160
نویسنده:
سیده منا موسوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اصل عصمت که مهم‌ترین ویژگی امامت است، از زوایای گوناگون قابل بحث است. یکی از آن موارد، گسترۀ عصمت است. مراد از گستره این است که عصمت امام چه برهه‌ای از زندگی او و چه موارد و متعلقاتی را در بر می‌گیرد. یکی از رویکردهای بررسی این مسئله، رویکرد تبیینی در مقابل رویکرد تطبیقی است؛ یعنی این رویکرد با استناد به متون وحیانی، به استخراج و استنباط گزاره‌های مربوط به گسترۀ عصمت و سپس تبیین و تحلیل آن می‌پردازد. با هدف اثبات گسترۀ زمانی عصمت امام از آغاز ولادت، سه آیۀ صادقین، ابتلا و تطهیر مورد تحلیل واژگانی و محتوایی قرار گرفته است. لزوم پیروی مطلق از صادقین - که به نقل روایات، مراد ائمۀ اطهار(علیهم السّلام) هستند - ، نفی امامت از مطلق ظالم و ارادۀ تکوینی و مستمر خداوند بر تطهیر اهل بیت(علیهم السّلام)، تنها با عصمت امام از آغاز تولد سازگار است؛ در غیر این صورت، نقض غرض (تناقض و تعارض در معنای آیه) پیش خواهد آمد و دلالت آیات روشن نخواهد بود.
صفحات :
از صفحه 161 تا 195
نویسنده:
جواد دانش
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
امکان رخداد و ماهیت خودفریبی از موضوعات مهم حوزه‌های فلسفۀ اخلاق و روان‌شناسی بوده است. به نظر می‌رسد که عمده‌ترین رهیافت‌های ناظر به فریب خود را می‌توان در دو گروه قصدگرایی و انگیزه‌گرایی تعریف کرد که مهم‌ترین وجه فارق آنها شرط باورهای متناقض عامدانه در فرایند خودفریبی است. گور و ساکیم می‌کوشند تا با طرح‌ریزی آزمایش‌هایی، شرایط چهارگانۀ خودفریبی در افراد را بررسی کنند و چگونگی جمع دو باور متناقض در ساحت‌های مختلف شناختی انسان را نشان دهند. در آزمایش اول، در حالی شرکت‌کنندگان در شناسایی‌های خودگزارشی صداها اشتباه می‌کنند که الکترودهای سنجشگر پاسخ الکتروفیزیولوژیک پوست GSR)) بیانگر شناسایی صحیح در ناخودآگاه و درنتیجه، وجود باورهای متناقض در شخص است. داده‌های این آزمایش کم‌وبیش نشان می‌داد که خطاهای رخ‌داده بسته به تجربه‌ها و خودپنداره‌های پیشینی افراد و به‌گونه‌ای کاملاً انگیزشی بروز می‌یابند. آزمایش دوم نیز نشان می‌دهد که تجربیات موفقیت یا شکست - که بر اساس آنها، سطح خودارزشمندی افراد تغییر می‌کند - به‌طور مستقیم، بر توانایی شناسایی صدای خود تأثیر می‌گذارد. در شرایطی که افراد دچار شکست شده‌اند و به تبع آن، از رویارویی با خود دچار اجتناب یا ترس می‌شوند، تشخیص صدای خود برای آنها دشوارتر می‌شود و با تأخیر و اشتباهات منفی در واکنش، همراه است. در مقابل، افرادی که تجربۀ موفقیت داشته‌اند و معمولاً از خودارزشمندی و عزت نفس بالاتری برخوردارند، حساسیت کمتری به رویارویی با خود دارند و ممکن است به‌اشتباه، صدای دیگران را به‌مثابۀ صدای خود تفسیر کنند که می‌توان آن را نشانه‌ای از خودپروژه‌سازی تلقی کرد. به نظر گور و ساکیم، این دو آزمایش از سویی، شواهد تجربی را برای فرضیۀ خودفریبی ارائه می‌دهند و از سوی دیگر، تأثیر عواطف و انگیزه‌ها - به‌ویژه وضعیت خودارزشمندی - را بر انتخاب‌های شناختی - مانند شناسایی و اشتباه در شناسایی صدای خود و دیگران - نمایان می‌سازند؛ اما آن‌چنان‌که خواهیم دید آزمایش‌های مورد نظر و نتایج ارائه‌شده از آن، با اشکالات روش‌شناختی، تفسیری و مفهومی پرشماری مواجه است و درنهایت نمی‌تواند تصویر منسجمی از شرایط خودفریبی اخلاقی ارائه کند.
صفحات :
از صفحه 70 تا 98
نویسنده:
فریده محمدزمانی ، سعید رحیمی پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ادبیات همواره بستری برای واکاوی هویت انسانی و مسائل وجودی بوده است. این پژوهش با رویکردی تطبیقی، به بررسی وجوه اشتراک و تفاوت‌های میان رمان مسخ اثر فرانتس کافکا و دنیای قشنگ نو نوشتۀ آلدوس هاکسلی پرداخته است. در این پژوهش، روش‌های بازنمایی چالش‌های اگزیستانسیال انسان مدرن مورد تحلیل قرار گرفته و عوامل روایی و مفهومی مؤثر در این دو اثر، بررسی شده است. همچنین مضامین اجتماعی و فلسفی موجود در این آثار، تحلیل شده و نقاط اشتراک میان پرداختن نویسندگان به دغدغه‌های اجتماعی و تأثیرات مدرنیسم، برجسته شده‌اند. نتایج این تحلیل نشان می‌دهد که نویسندگان با استفاده از شخصیت‌پردازی و روایت‌های نمادین، روند تحول بروکراسی داخلی به نظام‌های توتالیتاریسم کلی را که زاییدۀ مدرنیسم جهانی است، به تصویر کشیده‌اند. این آثار افزون بر تمرکز بر بیگانگی، انزوای اجتماعی و تأثیر فناوری، زمینه‌ای را برای درک بهتر و کاهش چالش‌های وجودی انسان مدرن فراهم کرده‌اند. به‌کارگیری رویکرد تطبیقی در این تحلیل، امکان بررسی عمیق‌تر مضامین فلسفی و اجتماعی و شناخت تأثیرات مدرنیسم بر هویت انسانی را فراهم کرده است.
صفحات :
از صفحه 99 تا 130
نویسنده:
محمد علی مبینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برای دستیابی به ویژگی‌های شاخص تمدن اسلامی، بررسی رویکرد ایمانی صحیح به دنیا امری لازم است. دربارۀ رابطۀ ایمان و دنیا، به‌طور عمده دو رویکرد ممتاز قابل طرح است: 1. رویکرد غیرارزشی و ابزاری صرف که بر اساس آن، دنیا هیچ ارزش و اصالتی در ذات خود ندارد و تنها ابزاری برای کسب سعادت اخروی است؛ دنیاگریزی در بطن این رویکرد نهفته است. 2. رویکرد ارزشی اصیل که بر اساس آن جلوه‌های مختلف دنیا بخشی اساسی از زیبایی‌های آفرینش هستند و فرد مؤمن وظیفه دارد ضمن هماهنگی کامل با جهان آخرت، استعدادها و ظرفیت‌های خدادادی خود را برای تحقق‌بخشیدن به زیبایی‌های دنیا به کار گیرد؛ این رویکرد، دنیاگریزی را نفی، و دنیاپردازی مؤمنانه را تأیید می‌کند. نظریۀ تناسب وجودی مبنای نظری این رویکرد ارزشی را فراهم می‌کند. روش این پژوهش توصیفی - تحلیلی است و با بهره‌گیری از نظریۀ تناسب وجودی و تحلیل متون دینی سامان یافته است، از نظریۀ تناسب وجودی برای تبیین این رویکرد و از آموزه‌های دینی برای تأیید آن استفاده می‌شود و این نتیجه به دست می‌آید که در تمدن اسلامی، نه دنیاگرایی آخرت‌گریز جایگاهی دارد و نه آخرت‌گرایی دنیاگریز. شاخصۀ مهم جامعۀ متمدن اسلامی پرداختن به دنیا با جهت‌گیری ایمانی و آخرتی است.
صفحات :
از صفحه 7 تا 39
نویسنده:
خدیجه اصلی بیگی ، مجید ملایوسفی ، محمدجواد شمس ، هادی فنائی نعمت سرا،
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
روش‌شناسی ارسطو در طبیعیات همواره محل مناقشه مفسران بوده است. از یک سو، مفسرانی مانند اُوِن با تأکید بر توپیکا، رویکرد او را دیالکتیکی و مبتنی بر تحلیل باورهای پذیرفته‌شده (اندوکسا) می‌دانند. در مقابل، مفسرانی، مانند بولتون با تمرکز بر همخوانی طبیعیات و تحلیل ثانی، روش او را علمی - تجربی دانسته و بر نقش مشاهدۀ حسی و استقرا در کشف قوانین کلی تأکید دارند. این مقاله با استفاده از روش تحلیلی - تطبیقی و با تمرکز بر خوانش دقیق و مقایسه‌ای متون کلیدی ارسطو، ازجمله طبیعیات، تحلیل ثانی و توپیکا، و همچنین با تحلیل مفهومی اصطلاحات محوری، به بررسی تفاوت‌های ظاهری در کابرد مفاهیمی، مانند «کلیات» و «جزئیات» می پردازد. نتیجه این تحلیل نشان می دهد که این تناقضات نه ناشی از ناسازگاری روش‌شناختی، بلکه برخاسته از تفاوت در سطوح شناخت است. در طبیعیات، «کلی» به مفاهیم مبهم و نزدیک به ادراک حسی اشاره دارد؛ درحالی‌که در تحلیل ثانی، کلیات به اصول انتزاعی مرتبط‌اند. با وجود چالش‌هایی، مانند ابهام در نقش دیالکتیک و مقایسۀ نادرست با علم مدرن، روش ارسطو درنهایت، ترکیبی از دیالکتیک و تجربه‌گرایی است. این رویکرد نه به یک روش واحد تقلیل می‌یابد، بلکه تعاملی میان فلسفه و مشاهده را بازتاب می‌دهد که هدف آن، درک عمیق‌تر طبیعت از طریق تحلیل مفهومی و داده‌های عینی است.
صفحات :
از صفحه 196 تا 225
  • تعداد رکورد ها : 7