جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > پژوهش های مابعدالطبیعی > 1403- دوره 5- شماره 9
  • تعداد رکورد ها : 12
نویسنده:
ناظم صفری گنهرانی ، محمد رعایت جهرمی ، محمدحسن حیدری ، علینقی باقرشاهی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از نظر نیگل، زندگی از یک دیدگاه ذهنی(درونی)، به­طوراجتناب­ناپذیری غیرقابل­شک و جدی است و از یک دیدگاه عینی(بیرونی)، قابل­شک­وتردید، غیرقابل­توجیه، دلبخواهانه، تصادفی و غیرجدی است. عبث­بودن زندگی به این معنا نیست که زندگی هیچ ارزش و اهمیتی ندارد، هیچ­ نقش و کارکردی برای آن متصور نیست، یا فاقد هرگونه هدف و غایت است، بلکه به این معنا است که اتفاقا از منظر ذهنی، زندگی ارزش­مندترین و مهم­ترین چیزی است که وجود دارد، اما مسئله اصلی این است که هرگونه معنایی که برای زندگی کشف یا جعل کنیم، آن معنا، از منظری ابدی، دلبخواهانه است. بنابراین زندگی عبث است نه به دلیل اینکه، از منظر آینده­ای دور، بی­اهمیت است یا در مقایسه با کیهان ذره­ای و دمی بیش نیست و با مرگ نیست و نابود می­شود و جاوید نیست. بلکه حتی اگر انسان، کل فضا و زمان را پر کند باز مساله، حل­نشده باقی می­ماند. نوشتار حاضر بر آن است تا مولفه­های کلیدی نظرگاه نیگل یعنی اجتناب­ناپذیری شک­وتردید، غیرقابل­توجیه­بودن زندگی و ابطال­ناپذیربودن استدلال فوق و ترجیح دیدگاه عینی بر دیدگاه ذهنی را مورد نقد و بررسی قرار دهد.
صفحات :
از صفحه 213 تا 231
نویسنده:
محمد کرمی ، حامده راستایی ، بهروز اسدی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
میل به جاودانگی به‌عنوان یکی از تبعات حب ذات، میلی ریشه­دار در تمامی انسان­هاست. میگل.دی اونامونو اندیشمندِ اگزیستانسیالیست و ادیب اسپانیایی معتقد است میل به جاودانگی، منشاء دین و اعتقاد به خداست. از نظر او اندوهِ ناشی از عدمِ اطمینان نسبت به ارضای شوق ما به وجودی بی­پایان، وضعیت طبیعی ماست. به‌دنبال بروز این وضعیتِ تراژیکِ ناشی از ناتوانی عقل بشری در اثبات وجود خدا و جاودانگی، اونامونو تلاش دارد تا با اتخاذِ روشی لاادری­گرایانه از طریق شوق طبیعی اما نامعقولِ همه انسان­ها به جاودانگی، اثبات وجود خدا، جهنم، معنای زندگی و نهایتاً ترغیب افراد به اخلاقی­تر زیستن بپردازد. از نظر او اعتقاد به جاودانگی می­تواند زمینه را برای رشد اخلاق و توسعه فردی فراهم نموده و از تکرار ملال­انگیزِ تجربیات در یک زندگی ابدی اجتناب کند. در بادی امر ازجمله شائبه­ها درخصوص دیدگاه اونامونو، نگاه پراگماتیستی و خردستیزی و غیرواقع­گراییِ حاکم بر اندیشه وی است. در این نوشتار تلاش شده تا با تبیین مفاهیم جاودانگی، خدا، معنای زندگی، عقل و ایمان از منظر او و مقایسه آن با دیدگاه­های کانت، نیچه، ویلیام جیمز و برنارد ویلیامز این شوائب بررسی شوند. از دیگر نوآورهای این پژوهش، ارائه یک صورت­بندی قیاسی بدیع مبتنی‌بر دیدگاه اخلاقی اونامونو برای اثبات وجود خدا از طریق جاودانگی شخصی است.
صفحات :
از صفحه 169 تا 187
نویسنده:
محمد جواد پاشایی ، محمود خلیلیان شلمزاری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نیاز به آرامش از اساسی‌ترین نیازهای انسانی به‌شمار می­رود. از پیامدهای تحولات اجتماعی قرن اخیر، گرفتاری بشر به انواع بحران‌های روحی و اخلاقی و در پی آن از دست دادن آرامش واقعی خود است. تفسیر نامعلوم این مفهوم نیز در آتش این بحران‌ها دمیده است. پرسش اصلی نوشتار حاضر آن است که آرامش با نظر به حکمت صدرایی چه مختصاتی دارد و نسبتش با آرامش مطرح در روانشناسی معاصر به چه شکلی است؟ این تحقیق در روشی کیفی و با روی‌آوردی توصیفی‌تحلیلی و نیز با بهره‌مندی از تکنیک‌ها و ابزارهای موجود در روش‌های تحلیل اسنادی، آرامش را به دو قسم جسمانی و باطنی تقسیم نموده و لذات عقلی را از مراتب عالیِ آرامش در حکمت صدرایی قرار داده است. تبیین عوامل جلب و سلب آرامش از نگاه ملاصدرا نیز از دیگر یافته‌های پژوهش پیش رو به‌شمار می‌روند. در روانشناسی معاصر، مدل بهزیستی ذهنی (Swb) را می­توان با انواع آرامش جسمی و مراتبی نازل از آرامش باطنی همسو دانست. همچنین مدل بهزیستی روانشناختی (pwb) را می‌توان با آرامش باطنی و مراتبی دیگر از آن همگرا دید.
صفحات :
از صفحه 130 تا 148
نویسنده:
امیر یوسفی ، محمود شیخ
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در نسبت میان سلوک و شهود، دو جهتِ کلّی نقش ایفا می‌کند‌: ۱) سلوک صحیح سببِ شهودِ صادق و اتصال به منبع شهود الهی‌ست 2) کیفیتِ شهود نیز متأثر از چگونگیِ سلوک است. این دو سویه اصلی در نظریه تناسب سلوک و شهود گرچه مدّعیِ توضیح تمامِ دلایلِ صدق شهود یا نشان‌دهنده چراییِ همه ویژگی‌های شهودی نیست، امّا به‌میزانی که تبیین شده در مواردی مشخّص می‌توان تناسبِ روشنی میان ویژگی‌های سلوکی و شهودی برقرار کرد که در عرفانِ ابن‌عربی در مواردِ متعدّدی نشان داده شده است. تناسبِ سلوکِ مدرسی و شهودِ تفصیلی و معرفت‌محور، سلوکِ رازوَرز و معطوف به علمِ حروف و اعداد و شهودِ جهانِ مبتنی‌بر اعداد و حروف، سلوک اسباب‌محور و جهانِ مبتنی‌بر نظامِ اسمائی، مقاماتِ هستی‌شناسانه در سلوک و هستی‌شناسیِ درجاتی و تفصیلی و درنهایت برجستگیِ علم در صفات انسان کامل نیز با سلوک معرفت‌محور ابن‌عربی متناسب است و درواقع معرفت ‌شهودی را متناسب با سلوکِ انسان در نمونه مورد پژوهش به تصویر می‌کشد.
صفحات :
از صفحه 149 تا 168
نویسنده:
جواد اکبری تختمشلو ، علی فرزان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هوش مصنوعی یا ماشینی، که امروزه در حال گسترش به تمام ساحت‌های زندگی بشری است، بی‌تردید نیازمند بررسی و ارزیابی از ابعاد گوناگون از ‌جمله بُعد فلسفی است. یکی از سوالات فلسفی در این زمینه این است که آیا هوش مصنوعی می‌تواند تا آنجا پیشرفت نماید که کاملاً به‌حد هوش طبیعی انسانی و یا حتّی فراتر از آن نائل آید؟ آیا در این خصوص برای هوش مصنوعی محدودیّت یا مانعی فلسفی قابل تشخیص است که اساساً آن را برای همیشه از نیل به‌چنین سطحی محروم سازد؟ این مقاله در صدد پرداختن به چنین سوالاتی است. طبق بررسی‌ها و نتایج مقاله، هوش مصنوعی، که تاکنون در مسیر توسعۀ خود دو موج را پشت سرگذاشته، برای ورود به موج سوم و تقرّب به هوش طبیعیِ انسانی نیازمند توانایی انجام نوعی استنتاجِ وابسته‌به‌زمینه به‌نام "اَبداکشن" ("استنتاج بر پایۀ بهترین تبیین") است؛ درحالی‌که نسبت ‌به چنین توانمندی، به‌دلیل خلّاقانه، محتوایی، غیرصوری و غیرمحاسباتی بودنِ این نوع استنتاج، اساساً افق روشنی برای ماشین متصور نیست. در واقع طبق استدلالات مقاله، هوش ماشینی، گرچه می‌تواند در ابعاد کارکردی خود (یعنی ابعاد صوری-محاسباتیِ محض) هوش انسانی را پشت سر گذاشته و از آن فراتر هم برود، ولی مادام که از توانمندی‌های غیرکمّی و غیرصوری نظیر "تخیّل"، "خلّاقیّت"، "فهم"، "تفّکر"، "شمّ خوب" و در رأس آنها "آگاهی" (که هوش طبیعی انسانی متنعّم از آنهاست) محروم باشد، امکان هوشمندی در تراز هوش انسانی را نخواهدداشت.
صفحات :
از صفحه 188 تا 211
نویسنده:
زینب عرب میستانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهوم سنتی معنا در عصر ما به‌واسطه انفجار در حوزه‌های دانش و تکنولوژی و متعاقب آن هجرت خدایان جایگاه و اعتبار خویش را از دست داده است. مارتین هایدگر از جمله اندیشمندان معاصری است که معنای زندگی را در تفکر مدرن و در غیاب خدایان مابعدالطبیعی مورد بررسی قرار داده است. او در دوره نخست فکری خود تلاش کرده است تا با نفی هر نوع رهیافت غایت‌انگارانه و با تکیه بر مفهوم وجودشناسی بنیادین خود معنایی برای زندگی جعل کند. از این‌رو غرض از تحلیل پدیدارشناسی هرمنوتیکی دازاین در این جستار، وصول به‌ درک معنای زندگی اصیل، که همان رسالت اصلی فلسفه هایدگر متقدم است می‌باشد. محور نظام فکری هایدگر و وجودشناسی بنیادین او، مسئله انسان به‌مثابه دازاین است. هایدگر شناخت حقیقت وجود را تنها از طریق دازاین امکان‌پذیر می‌داند. چراکه به‌زعم او انسان تنها افقی است که وجود در آن خود را متجلی می‌سازد. ازاین‌رو هایدگر برای جستجوی معنای زندگی، از ساختارهای بنیادین با یکدیگر مرتبط نحوه وجودِ دازاین، همچون در -جهان- بودن، پروا و درنهایت از مرگ‌آگاهی به روش هرمنوتیکی رازگشایی می‌کند. او نتیجه می‌گیرد که دازاین می‌تواند با مرگ‌آگاهی و رهایی از تسلط داسمن، با انتخاب‌های آزادانه به‌ یک زندگی اصیل و متعاقب آن معنادار دست پیدا کند. اما او اراده و خواست انسان را تنها راه‌حل نمی‌داند. و بر این اعتقاد است که ما همواره باید منظرِ گشایشی باشیم که خود هستی آن ‌را برای ما فراهم می‌سازد.
صفحات :
از صفحه 110 تا 129
نویسنده:
محمد جواد رضائی ره ، امیر اوسطی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از زمان میرداماد تا کنون، اصالت وجود یا ماهیت، به منزله‌ی یکی از مسائل مهم و مؤثر در سنت فلسفه‌ی اسلامی تلقی شده است. غالب فیلسوفان و مروجان فلسفه در ایران، اصالت وجود را پذیرفته‌اند و نقطه‌ی مقابل آن را باطل دانسته‌اند. برخی نیز اصالت ماهیت را پذیرفته‌اند. در این مقاله با بررسی مبادی تصوّری و تحریر محل نزاع، به این نتیجه رسیده ایم که اصالت وجود یا اصالت ماهیت، حقیقتاً مسئله‌ای فلسفی نیست و نزاع دو طرف، نزاعی لفظی است؛ به این معنا که دو طرف، تلقّی واحدی از مبادی تصوّری بحث و نیز از محل نزاع ندارند. آن وجودی که اصالتِ وجودی آن را اصیل می‌داند، همان چیزی نیست که اصالت ماهیتی حکم به اعتباریت آن نموده است و در طرف مقابل، آن ماهیتی که اصالتِ ماهیتی آن را اصیل دانسته، همان ماهیتی نیست که اصالت وجودی آن را اعتباری می‌داند. ماهیت در نزد موافقان اصالت ماهیت، ماهیت موجود است نه ماهیت من حیث هی. ماهیت موجود نیز در نزد او عبارت از متن واقعیت خارجیِ مجعول است، نه ماهیتی که متحد با وجود شده است. همچنین وجودی که موافقان اصالت ماهیت، آن را اعتباری می‌دانند، مفهوم اعتباری عام بدیهی است نه وجود به معنای متن واقعِ مبدا اثر و اثر مبدا. پس از تبیین مدعا و اقامه دلیل بر لفظی بودن نزاع، اشکالات وارد شده بر لفظی بودن نزاع را مطرح کرده و پاسخ داده ایم.
صفحات :
از صفحه 90 تا 109
نویسنده:
فاطمه باقری منفرد ، بهرام علیزاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پاول هلم معتقد است که دلایلِ خوبی برای این ادعا وجود دارد که علم مطلق الهی -که آینده را نیز در بر می­گیرد- با آزادی انسانی -که به‌نحو ناهمسازگرایانه درک شده باشد- منطقاً ناسازوار است. اما این تعارض نباید ما را به نظریه­ای تنزل‌یافته از علم مطلق الهی بکشاند. چنان‌که نباید به نفی آزادی و مسئولیت آدمی بیانجامد. هلم مدعی است که یک خداباور مسیحی می­تواند به‌معنای همسازگرایانۀ آزادی روی آورد. نخست به این دلیل که آموزۀ مسیحیِ «فیض الهی» تنها با فهم همسازگرایانه از آزادیِ انسان سازوار است. دوم به این دلیل که خداوند برای آن‌که کامل مطلق باشد باید به‌معنای قوی عالم مطلق باشد و تنها درصورتی چنین است که همسازگرایی صادق باشد. خواهیم گفت که دلیل نخست هلم به نفی برخی دیگر از آموزه­های پذیرفته شدۀ ادیان، از جمله مسیحیت خواهد انجامید و استدلال دوم او به مغالطه وضع تالی دچار است. اما دلیل سوم هلم این است که ضرورتا اگر خداوند از پیش x را بداند (که می­داند)، آن‌گاه x ضرورتا رخ خواهد داد. او برای گریز از اشکال، تاکید می­کند که مراد او از «ضرورت» ضرورتِ تاریخی است و نه منطقی. اما این استدلال تنها زمانی کار می­کند که بپذیریم خدا در زمان است. لذا کسانی که علم الهی را بی­زمان بدانند، می­توانند مدعی شوند که همه رویدادها در ذهن الهی به‌نحو لازمان وجود دارد و علم او به دلیل گذشته بودن ضروری نیست. به‌نظر می­رسد که خودِ هلم نیز این اشکال را می­پذیرد.
صفحات :
از صفحه 55 تا 71
نویسنده:
سید جابر موسوی راد
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دیدگاه تباین خدا و مخلوقات (غیریت وجودی خدا نسبت به موجودات دیگر) در مقابل نظریه وحدت شخصی وجود قرار می‌گیرد که مدعی است مخلوقات تعینات ذات الهی هستند و همه به وجود واحد شخصی موجود هستند. نظریه تباین به دو صورت حداقلی و حداکثری قابل تبیین است. براساس تباین حداقلی، گرچه وجود خداوند غیر از مخلوقات است، اما خداوند و مخلوقات با هم وجوه مشترکی دارند. در مقابل، تباین حداکثری مدعی است که هیچ‌ وجه اشتراکی بین خداوند و مخلوقات وجود ندارد و ازاین‌رو نسبت دادنِ صفاتی نظیر علم، قدرت و... به خداوند به نحو مشترک لفظی است. مدافعین مکتب تفکیک معتقدند نظریه تباین حداکثری از قرآن و روایات اخذ شده است. این مقاله با استفاده از روش تحلیلی‌انتقادی، ضمن تبیین دیدگاه مکتب تفکیک، نشان خواهد داد که دیدگاه مکتب تفکیک نه‌تنها برخاسته از آیات و روایات نیست، بلکه مخالف آیات و روایات بوده و نیز با نسبت دادنِ صفات مختلف ایجابی به خداوند تنافی دارد و مستلزم نفی کمالات الهی است. از منظر قرآن و روایات، گرچه خداوند به‌لحاظ وجوب وجود و کمال محض بودن، هیچ‌گونه مثل و نظیری ندارد، اما در عین حال این‌طور نیست که هیچ اشتراکی بین خدا و مخلوقات وجود نداشته و نسبت دادن صفات بشری به خداوند به نحو مشترک لفظی باشد.
صفحات :
از صفحه 40 تا 54
نویسنده:
جواد ترکاشوند
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هگل، با بررسیِ «انقلاب فرانسه» و پیامدهای ناگوار آن، دموکراسی را گونه‌ای از زمام‌داری توده­ای می­دانست که نه‌تنها حقوق اساسی افراد و خصوصا «اقلیت­ها» پاس داشته نمی‌شود، بلکه آزادی نیز از طریق آن محقق نمی­شود و به همین دلیل نیز فاقد عقلانیت است. ازهمین­رو، او حق رأی همگانی را نیز مردود می­شمارد. چراکه دموکراسی نقش نمایندگی در حیات سیاسی را تا حد امکان فرو می­کاهد و حتی تمایل به لغو آن دارد، لذا در چنین وضعیتی فرد نمی­تواند نماینده­ای داشته باشد و با استیلای رأی همگانی، رأی فرد آن‌قدر بی­اهمیت و ناچیز می­شود که بی­میلی و بی­علاقگی گسترش می­یابد و پیامد آن چیزی جز «جباریت اکثریت» نخواهد بود. درنتیجه، مردم نیز به تبع آن برای کسب منافع مادی و پی­جویی امیال و انگیزه­های آنی خویش رأی خواهند داد. در این مقاله، دیدگاه نقادانه هگل به دموکراسی و چالش­های آن و راهکار وی برای شیوه زمام‌داری مطلوب مورد واکاوی قرار می­گیرد.
صفحات :
از صفحه 72 تا 89
  • تعداد رکورد ها : 12