جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > متافيزيك > 1403- دوره 16- شماره 37
  • تعداد رکورد ها : 10
نویسنده:
سیدحسن فلسفی طلب
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از منظر نیچه؛ یکی از علل شاخص بدبینی در فلسفه ی شوپنهاور؛ ریشه در تاثیر عمیق دین مسیحیت در لایه های زیرین فرهنگ اروپا دارد. بدبینی مقدمه رسیدن به بیزاری است، بیزاری جستن از هرگونه «خواست طبیعی» و «تفاوت» است. «اصل تفاوت» چیزیست که افلاطون پیش از این بدان پرداخته بود. البته؛ نیچه نه تنها تلاش های افلاطون در این باب را ناکافی می داند بلکه؛ پیامدهای حاصل از فلسفه ی او را از بین برنده ی «اصل تفاوت» میداند. با ظهور مسیحیت و شعار برابری ذاتی انسانها؛ اصل «تفاوت طبیعی» انکارگردید. به باور نیچه؛ این امر نه تنها باعث حذف عنصر «خواست طبیعی» و تفاوت انسانها باهم شد بلکه؛ باعث انکار و حذف طبقه ی نخبگان جامعه شده است که «تفاوت» را به مراتب آشکارتری دارند. او دلیل این امر را عدم حس تاریخی و نیز ناتوانی مسیحیت و فلسفه های همسو با آن در تبارشناسی مذاهب و اخلاق (فیزیولوژی نیروها) می داند. دین مسیحیت پولسی و همچنین وجود برخی عوامل روانشناختی باعث گردیده که نوع بی نظیری از انسان ها سرکوب شوند. بررسی تمام علل تباهی نیروی نخبگان؛ بخشی از پروژه اصلی نیچه است که در این مقاله تلاش شده مهم ترین آنها تحلیل گردد
صفحات :
از صفحه 59 تا 77
نویسنده:
بهروز محمدی منفرد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پژوهش حاضر به دنبال تبیین و تدقیق وجودشناسی اخلاق و نحوۀ وجودی اوصاف اخلاقی از جمله خوبی و بدی بر مبنای آرای اصولی آخوند خراسانی است. در نگاه نخست، از آرای آخوند خراسانی نوعی تقلیل­گرایی اخلاقی ذات­گرایانه برداشت می­شود؛ به این معنا که اوصاف اخلاقی از جمله خوب و بدی به سازگاری فعل با قوۀ عاقله تقلیل می­یابند و البته این سازگاری به خاطر برخورداری فعل از مصلحت و سعۀ وجودی و آثار خیر است و با حسن و قبح ذاتی مورد اعتنای وی سازگار است. با تأملاتی در مباحث آخوند خراسانی، می­توان اصلاحیه­ای بر رأی نخست ایشان ارائه کرد و بین حقیقت فعل و انجام فعل تفکیک قائل شد. در این صورت، برای انجام فعل، عنصر قصد و نیت را نیز باید به مصلحت و سعۀ وجودی و سازگاری با قوۀ عاقله اضافه کرد. دلالت­هایی که تقلیل‏گرایی اخلاقی آخوند خراسانی دارد، عبارت‏اند از: 1)معرفت اخلاقی پسینی، 2) مطلق­گرایی، 3) عدم استقلال اخلاقی، و 4) استنتاج باید و ارزش از هست. در این پژوهش، ابتدا تقلیل­گرایی اخلاقی آخوند خراسانی تبیین و تحلیل می‏شود و در ادامه، دلالت­های آن بررسی می­شوند.
صفحات :
از صفحه 111 تا 122
نویسنده:
امیرمحمد گمینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
محمدکریم‏خان کرمانی (1225 - 1288ق) در رسالۀ فی تزییف کتاب أفرنجی فی حرکات الأفلاک (1269ق) خلاصه‌ای عربی از کتابی دربارۀ نظریۀ خورشیدمرکزی و تبیین آن بر اساس مکانیک‌ دکارت و نیوتن را آورده و آن را نقد کرده است. می‌دانیم خورشیدمرکزی و مکانیک‌باوری بر اساس تفسیری جدید از مابعدالطبیعۀ ریاضی‏باوری فیثاغورسی ایجاد شده بود. کرمانی، بر اساس اصول مابعدالطبیعیِ ارسطوییِ مکان و حرکت، دلایل قائلان به خورشیدمرکزی و تبیین‌های مکانیکی جدید آن‌ها را رد کرد و دلایل تجربی را برای نفی زمین‌مرکزی و پذیرش خورشیدمرکزی کافی نمی‌دانست. به عقیدۀ او، تبیین‌های دکارتی و نیوتنی برای خورشیدمرکزی با اصول مابعدالطبیعی حرکت طبیعی و نفی خلأ سازگار نیستند. کرمانی با تغییر در ویژگی صُلبیت افلاک و پذیرش رقّت آن‏ها، تغییری در مفهوم سنتی فلک ایجاد کرد تا به دلایل خورشیدمرکزی پاسخ دهد. علاوه ‌بر این، او معتقد بود دلایلی تجربی نیز برای نفی خورشیدمرکزی و حرکت زمین وجود دارند، و اِشکالات آزمایش‌های مؤید حرکت زمین را نشان داد. او آیات قرآن را نیز مخالف خورشیدمرکزی می‌دانست. نظام فلسفی - عرفانی مذهب شیخیه انگیزه‌ای برای رد نجوم جدید بود، اما کرمانی، مانند بسیاری از همتاهای مسیحی ارسطویی او در قرن هفدهم میلادی، برای مخالفت خود با نجوم جدید فقط بر نظام عقیدتی خود تأکید نکرد.
صفحات :
از صفحه 155 تا 179
نویسنده:
محمد علی عاشوری کیسمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف از پژوهش حاضر، بررسی مسائل اخلاق هوش مصنوعی در حوزۀ هنر است. به‌این‌منظور، با تکیه بر فلسفه و اخلاق هوش مصنوعی، موضوعات اخلاقی که می‌تواند در حوزۀ هنر تأثیرگذار باشد، بررسی شده است. باتوجه‌به رشد و توسعۀ استفاده از هوش مصنوعی و ورود آن به حوزۀ هنر، نیاز است تا مباحث اخلاقی دقیق‌تر مورد توجه پژوهشگران هنر و فلسفه قرار گیرد. برای دست‌یابی به هدف پژوهش، با استفاده از روش تحلیلی‌ـ‌توصیفی، مفاهیمی همچون هوش مصنوعی، برخی تکنیک‌های آن و موضوعات اخلاقی هوش مصنوعی در هنر تبیین و بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد موضوعات اخلاقی همچون حریم خصوصی و نظارت، دستکاری در رفتار، تاری و شفافیت، سوگیری در تصمیمات سیستم، و اتوماسیون و اشتغال حوزۀ هنر قابل‌بررسی است. این موضوعات اخلاقی، گاهی درتقابل و گاهی در ارتباط مستقیم و هم‌سو با یکدیگر قرار دارند. بررسی‌ها نشان می‌دهد پاسخ به پرسش‌های اخلاق هوش مصنوعی در حوزۀ هنر، نیازمند پاسخ به پرسش‌های اخلاقی به‌صورت عام در هوش مصنوعی است.
صفحات :
از صفحه 93 تا 110
نویسنده:
مهدی همایونی ، اصغر فهیمی فر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نسبت میان واقعیت و سینما در نظریه‌پردازی دربارۀ سینما، جایگاه ویژه‌ای را ازآنِ خود کرده است. براساس تبیین برخی از نظریه‌پردازان، واقعیت سینمایی اعتبار خود را از سازوکار ذهن دریافت می‌کند. در نظر برخی دیگر، این واقعیت بیرون است که بدیلِ سازوکار ذهن می‌شود. می‌توان گفت رابطۀ میان سینما و واقعیت به‌عنوان رابطه‌ای در نظر گرفته می‌شود که در آن، سینما وظیفه‌ای مهم بر عهده دارد: مشخص‌کردن جایگاه دلالت‌های سینمایی، به‌عنوان سازوکارهای سینمایی که ازسویی می‌توانند جایگاه مدلول خود را در عالم بیرون کسب کنند و یا می‌توانند مدلولی داشته باشند که جایگاه خود را این‌بار، در ذهن، تثبیت می‌کنند. در این پژوهش تلاش شد با تبیین رابطۀ میان فیلم و واقعیت در نظریات سینمایی و رابطۀ آن با بازنمایی، تمایز آثار سینمایی به بحث گذاشته شود و دسته‌بندی خاصی براساس بازنمایی برمبنای اندیشۀ هایدگر ارائه شود (هایدگر خود از تمایزی یاد می‌کند که هنر بزرگ را می‌سازد)؛ اینکه اثر سینمایی را چگونه می‌توان براساس بازنمایی و آشکارگی حضور زمین در کار هنری مورد توجه قرار داد. به‌این‌منظور و در ادامۀ پژوهش، برخی آثار سینمایی، متناسب با جایگاه بازنمایی در دیدگاه هایدگر در سه گروه متمایز بازنماگرا ، فرابازنماگرا و نابازنماگرا واکاوی شد. در میان این آثار، فیلم دربارۀ بی‌کرانگی اثر روی اندرسون، به‌عنوان اثر نابازنماگرا، حضور زمین در کار هنری را آشکار می‌کند.
صفحات :
از صفحه 27 تا 42
نویسنده:
یداله رستمی ، سهام مخلص
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این مقاله بر این اعتقاد است که اساساً شعر می‌تواند مقوله‌ای فلسفی باشد. ادبیات و به‌طور خاص شعر، نوعی نگرش به هستی است و ادبیاتی که پشتوانۀ فلسفی دارد، به‌صورتی هنرمندانه از نگرش شخص به هستی، زندگی، رنج، مرگ و معنای زندگی سخن می‌گوید. براساس مطالعۀ اشعار ابن‌سینا که در این مقاله انجام شده است، می‌توان گفت که ابن‌سینا هرگز فارغ از دغدغه‌ها و دلواپسی‌های غایی با خاستگاه اگزیستانسیالیستی نبوده است. آزادی اراده، تنهایی، مرگ و پوچی چهار مسئلۀ اساسی این مطالعه هستند. این مقاله به‌منظور رسیدن به قضاوتی دقیق‌تر در مواجهۀ ابن‌سینا با هستی و همچنین، پاسخ به معناداری یا بی‌معنایی زندگی، به بررسی اشعار وی پرداخته است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 25
نویسنده:
علی سلمانی ، سپهر سلیمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کانت حکم زیباشناختی را بی‌علقه[1] و آن را رضایتی می‌داند که از تصور[2] وجود عین[3] حاصل می‌شود. وی در پانوشتی معروف (پانوشتِ §3) اعلام می‌کند که زیبایی نه مبتنی بر علقه است و نه علقه‌ای را بنیاد می‌گذارد. رویۀ کانت در تعریف امر زیبا، سلبی بوده و صرفاً تفاوت آن را با امر مطبوع و خیر بیان می‌کند. کانت در نقد عقل محض، وجود را محمول واقعی نمی‌داند؛ لذا ضروری است برای یافتن معنای واضح رابطۀ علقه با وجودِ عین به آثار دیگر (آثار اخلاقی[i]) او مراجعه شود. با مراجعه به آثار اخلاقی متوجه می‌شویم که علقه تمایل براساس قاعده‌ای عقلانی یا ذهنی به چیزی است. در این نوشتار، تلاش شده است با عنایت به کلیت اندیشۀ زیباشناختیِ کانت، مفهوم روشنی از علقه فراهم شود تا با تکیه بر آن به مسئلۀ ارتباط علقه با وجود پرداخته شود و به این پرسش پاسخ داده شود که علقه‌مندی چگونه با تصور وجود مرتبط می‌شود.
صفحات :
از صفحه 79 تا 92
نویسنده:
کرامت ورزدار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئلۀ اساسی این پژوهش تحلیل و نقد دیدگاه موریس شلیک دربابِ «نسبت ارادۀ آزاد و تعیّن‌گروی» و هدف از آن نشان‌دادن ناکارآمدی راهکار وی دربابِ مسئلۀ مذکور به‌روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی است. ازنظر شلیک، پیدایش مسئلۀ نسبت ارادۀ آزاد و تعیّن‌گروی از سنخ شبه‌مسئله‌های فلسفی و ناشی از خلط مفاهیم است. با رجوع به کاربرد واژگان در عُرف مشترک و تفکیک مفاهیم «قانون هنجاری» از «قانون توصیفی»، «علّیت» (تعیّن‌گروی) از «اجبار» و «عدم علّیت» (ناتعیّن‌گروی) از «آزادی» این شبه‌مسئله خودبه‌خود رفع می‌شود. ازنظر شلیک، «اجبار» از سنخ مفاهیم هنجاری است؛ درحالی‌که تعیّن‌گروی و اصل ضرورت علّی از سنخ مفاهیم توصیفی است؛ ازاین‌رو، هیچ نسبتی میان «اجبار» و «تعیّن‌گروی» برقرار نیست. این پژوهش با ارائۀ سه مثال ابتکاری نشان می‌دهد: الف) اجبار و آزادی در عرف مشترک دست‌کم دو معنا دارد و شلیک دچار مغالطۀ تحویلی‌نگری شده‌ است؛ ب) اصالت در طرح مسئلۀ ارادۀ آزاد، با معنای دوم این واژگان است؛ ج) تعریف شلیک از آزادی مانع اغیار نیست و شامل حیوانات نیز می‌شود. با این سه نقد آشکار می‌شود دیدگاه سازگارگروانۀ شلیک دفاع‌پذیر نیست.
صفحات :
از صفحه 123 تا 137
نویسنده:
یاسر خسروی زاده ، مرتضی نوری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ماهیت پدیده‌شناختی، مابازای اُبژکتیو یک مفهوم است که شهود می‌شود. پدیده‌شناسی علم این ابژه‌ها و دربارۀ آن‌هاست؛ اما آیا تمامی مفاهیم می‌توانند واجد ماهیت باشند؟ اهمیت این پرسش در این است که هر مفهومی که نتواند ماهیت داشته باشد، از حوزۀ پدیده‌شناسی حذف می‌شود. معنای پدیده‌شناختی چنین مفاهیمی مسئله‌ای چالش‌برانگیز است. کنارگذاشتن یک موضوع از پدیده‌شناسی نتیجۀ اعتقاد به امتناع دست‌یابی به ذهنیتی متقن دربارۀ آن است؛ زیرا نمی‌توان شهودی واضح و متمایز از آن داشت؛ درنتیجه، چنین مفهومی فی‌نفسه مبهم، مغشوش یا درنیافتنی است و هر مفهوم‌پردازی یا موضعی دربارۀ آن درنهایت، مصادرۀ اوبژۀ مذکور و موضعی دل‌بخواهی خواهد بود. دل‌بخواهی‌بودن در اینجا می‌تواند به‌معنای ابتنا بر موضعی متافیزیکی و البته غیرمتقن، اطلاقی جمعی (فرهنگی) یا ذوقی شخصی یا هنرمندانه باشد. در همان حال، شناسایی مقولاتی خارج از دامنۀ پدیده‌شناسی با انتظار ما از آن به‌عنوان جامع تمام علوم ناهم‌خوان است؛ اما شهود ماهیت در برخی مقولات مسئله‌ساز و مناقشه‌برانگیز است. چنین امکانی برای مفاهیم نظری، انواع طبیعی، مفاهیم فرهنگی و کلیات متعالی هرکدام به‌نحوی زیر سؤال رفته‌ است. در این متن ابتدا این مسائل به‌تفصیل بیان می‌شود و سپس به آنها پاسخ‌ داده می‌شود. تمام این نقدها در پایبندی به تعلیق پدیده‌شناختی، ناواقعی‌بودن ساحت استعلایی و سولیپسیستی‌بودن پژوهش پدیده‌شناختی دچار قصور شده‌اند. قصور آنها ناشی از اتکا به علوم در پژوهش پدیده‌شناختی است. درنهایت، طبق ملاحظات مطرح‌شده، شهود ماهیت معنایی جز تشخیص تعلق یا عدم تعلق یک ابژۀ منفرد به مفهوم کلی متناظر ماهیت مدنظر ندارد؛ درنتیجه، امتناع شهود ماهیت برای یک مقوله به‌معنای امتناعِ داشتن موضعی دربارۀ تعلق هیچ ابژه‌ای تحت مقولۀ مذکور است؛ درحالی‌که تمام اشکالات فوق به چنین تشخیصی اذعان دارند.
صفحات :
از صفحه 43 تا 58
نویسنده:
اکرم عسکرزاده مزرعه
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مرگ‏آگاهی نزد شوپنهاور در شناخت خواست و مرگ خودخواسته و در واقع، در لغو خواست جاودانگی نهفته است. نظر وی هر نوع تفرد در جاودانگی را انکار می‏کند و از این رو، میل به بقاء در انسان را سیراب نمی‏کند. جنس مرگ‏اندیشی وی از نوع شهود نفسانی است. نیچه از مرگ به سمت زندگی نظر می‏کند و به عبارتی، سرنا را از ته می‏نوازد، این مرگ است که نیروی زندگی به انسان می‏بخشد. ایده‏آل زندگی هر فردی با مشخصه‏های شخصی او تعریف می‏شود. نیچه از انسان می‏خواهد خلاقانه زندگی کند نه منفعلانه. نیچه پیرو اخلاق طبیعی فردی است، اما در تبیین باور خود، زوایایی از اخلاق طبیعی که مبتنی بر اموری غیر از تنازع بقاء هستند را نادیده می‏گیرد. همچنین، او از نقش عوامل محیطی و آموزش در ساخت ابَرانسان غفلت ورزیده است. آنچه وی به عنوان راه‏کار برای معناداری زندگی معرفی می‏کند، مستلزم داشتن خرد ناب است که هم‏سنگ خردهای عامۀ مردم نیست و از این رو، کارآمدی همگانی ندارد. مرگ‏آگاهی نزد وی از جنس فهم است که به وسیلۀ تمام قوای طبیعی انسان تولید می‏شود.
صفحات :
از صفحه 137 تا 153
  • تعداد رکورد ها : 10