جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 26
نویسنده:
زهره سعیدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کانت در آثار خود انسان طبیعی و اخلاقی را از هم متمایز کرده و شکافی عمیق میان انسان طبیعی و انسان اخلاقی ترسیم کرده است. وی برای پر کردن این شکاف به انسان فرهنگی و نحوه رشد و پیشرفت فرهنگ و تمدن در طی تاریخ متوسل شده است. فرهنگ برای کانت نقش پلی را بازی می‌کند که پیوند میان وضعیت طبیعی و وضعیت اخلاقی انسان را برقرار می‌کند. از نظر کانت وضعیت فرهنگی که بشر در آن به سر می‌برد، در عین اینکه دستاورد عاملیت انسان در طی تاریخ است، نتیجه تضادهای طبیعتی است که به نحو مکانیکی بشر را به پیش می‌راند. بنابراین رشد و پیشرفت فرهنگ و تمدن از نظر کانت از یک سو امری اکتسابی و سوبژکتیو و از سوی دیگر امری تکوینی و اُبژکتیو است. اینک پرسش این است که این دو رویکرد تا چه اندازه با هم سازگارند و هر کدام چه سهمی در رشد و پیشرفت فرهنگ و تمدن دارند؟ برای پاسخ به این پرسش با رویکردی انتقادی نشان می‌دهیم که طبیعت و انسان ماهیتی تناقض‌آمیز در ایجاد فرهنگ دارند و سهم انسان در رشد و پیشرفت فرهنگ و تمدن در نسبت با سهم طبیعت اندک است.
صفحات :
از صفحه 115 تا 129
نویسنده:
حمید علایی نژاد ، مرتضی حاج حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بنابر تعریف نظریه-برهانی از مفهوم پیامد منطقی، جملۀ پیامد منطقی مجموعه مقدّمات محسوب می‌شود اگر از برهانی برای وجود داشته باشد. تارسکی استدلال می‌کند که با افزایش هر تعداد قاعده به نظام‌های استنتاجی، همواره در آن نظام مواردی وجود دارد که جمله‌ای شهوداً پیامد منطقی مجموعه‌ای از جملات است، درحالی‌که در آن نظام ارائۀ برهانی برای آن جمله ممکن نیست. از این‌رو تعریف نظریه-برهانی نمی‌تواند بیانگر مفهوم شهودی پیامد منطقی باشد. مقالۀ حاضر به بررسی نقد تارسکی به تعریف نظریه-برهانی اختصاص دارد. بر اساس بررسی ما مشخّص شد که نقد تارسکی تعریف نظریه-برهانی را با مشکلی جدّی مواجه می‌کند؛ امّا این مطلب به این معنا نیست که تعریف نظریه-مدلی نسبت به تعریف نظریه-برهانی ارجحیت دارد؛ زیراکه نقدهایی قابل‌قبول نیز به رویکرد نظریه-مدلی وارد است. به‌نظر می‌رسد هیچ‌کدام از این دو رویکرد در ارائۀ تعریفی دقیق از مفهوم شهودی پیامد منطقی به‌منظور کاربرد در نظام‌های استنتاجی موفّق نیستند. بااین‌حال در نظام‌های استنتاجی مختلف می‌توان تقریری از هر یک از این دو رویکرد ارائه داد به‌گونه‌ای که در انسجام با سایر دیدگاه‌های متافیزیکی و معرفت‌شناختی مربوط به آن نظام بوده، و بنابر اهداف کاربردی قابل‌قبول باشد.
صفحات :
از صفحه 30 تا 49
نویسنده:
سیدحسین هاشمی ، علی اصغر مصلح
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظریۀ فرهنگ در نظام فکری بلوخ و داوکینز برمبنای دو انگارۀ «ماده‌باوری» و «تکامل‌نگری پویا» و با رویکرد «واگشت‌گرایی» تدوین می‌شود. این تشابه متافیزیکی و رویکردی سبب می‌شود که بررسی تطبیقی/ تلفیقی آن‌ها -براساس مؤلفه‌های برسازندۀ «انگاره‌‌ها»ی فرهنگی در اندیشۀ بلوخ و «مم‌ها»ی فرهنگی در اندیشۀ داوکینز- ممکن شود. طبق نوشتار پیشِ ‌رو، روشن خواهد شد که اولاً ترکیب هستی‌شناسی‌ای فرآیندمحور بلوخ با ژن‌شناسی و نظریۀ فرهنگ داوکینز، یک متافیزیک مناسب برای نظام فکری داوکینز -که نوعی نظام علمی بدون متافیزیک است- فراهم می‌کند و ثانیاً، ژن‌شناسی داوکینز -به‌واسطۀ روند و مفهوم «فنوتیپ گسترده»- نسبت قلمرو زیستی انسان با حوزۀ ساختارهای اجتماعی -در فلسفۀ تاریخ بلوخ- را توضیح داده و پیوندی بین آن‌ها، برقرار می‌کند. بر مبنای این نگرش تطبیقی/ تلفیقی، توضیح خواهیم داد که مفاهیم مشترک/ متفاوت این دو اندیشمند، مکمل و مصحح یکدیگر بوده و ترکیب این مفاهیم سبب شکل‌گیری بینش‌های جدیدی در حوزۀ فلسفۀ تاریخ و فرهنگ می‌شود که نتیجۀ آن، امکان تدوین تبیین‌هایی قانع‌کننده‌تر و روشن‌تر برای پارۀ از مفاهیم فلسفی خواهد بود؛ ازجمله آنکه: دو انگارۀ «فنوتیپ گسترده» و «پراکسیس» -در ژن‌شناسی داوکینز و فلسفۀ تاریخ بلوخ- و دو مفهوم «مم»‌ها و «افزونه»ها -در نظریۀ فرهنگ داوکینز و بلوخ- مکمل و مصحح یکدیگر هستند و دو پدیدۀ «بیگانگی با خود» و «طبقۀ اجتماعی»، تبیین روشن‌تری پیدا خواهند کرد. نقش مؤلفه‌های برسازندۀ «انگاره‌ها» و «مم‌ها» -طبق دیدگاه‌های بلوخ و داوکینز- و جایابی آن‌ها در پیوستار هستی/ فرهنگ -طبق دیدگاه این جستار- به آن‌گونه است که از یک سو، سنخی از «جبرباوری» فلسفی را رقم زده و چالشی جدی دربرابر مفاهیم «آرمان‌باوری» و «امیدآفرینی» ای بلوخ فراهم می‌کند و از سوی دیگر، امکان اضافه‌شدن مفهوم «غایت‌باوری» -در روایت بلوخ از این مقوله- را به نظریۀ علمی‌ای ژن‌شناسی داوکینز هموار کرده و بدین ترتیب، مصداقی از تلاش برای سازگارکردن نگرش‌های علمی و فلسفی، عرضه می‌کند.
صفحات :
از صفحه 50 تا 73
نویسنده:
بهنام رسولی ، حمید احمدی هدایت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف پژوهش حاضر واکاوی پژوهش‌های کاربرد واقعیت مجازی در آموزش و یادگیری مبتنی بر مفاهیم پساپدیدارشناسی می‌باشد. برای دستیابی به این هدف از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده‌است. با ابتناء بر مهمترین مفاهیم پساپدیدارشناسی‌، مقالات کابرد واقعیت مجازی در آموزش و یادگیری بین سال‌های 2017 تا 2022 مورد واکاوی قرار گرفت. یافته‌های پژوهش در زمینه میانجی‌گری واقعیت مجازی در رابطه با یادگیرنده و محیط یادگیری نشان داد که از بین روابط توصیف شده در پساپدیدارشناسی‌، بیشترین آن به رابطه زمینه‌ای و ‌غوطه‌وریاختصاص دارد و رابطه هرمنوتیک‌، بدنمندی و غیریت در رتبه‌های بعدی قرار دارند. در زمینه کابردهای چندگانه فناوری واقعیت مجازی به ترتیب تدریس‌، تعامل‌، ارزشیابی و ایجاد انگیزه در پژوهش‌های انجام شده مورد توجه بوده است. در زمینه ساختارهای افزایشی فناوری (آنچه فناوری به ما می‌دهد) می‌توان به تعامل و ‌غوطه‌وری‌، ایجاد انگیزه‌، یادگیری عمیق و مشارکت‌، در پژوهش‌ها غالب بودند و در زمینه ساختارهای کاهشی فناوری (آنچه فناوری از ما می‌گیرد) در پژوهش‌ها مواردی همچون هزینه بالا‌، واقعیت ناکافی‌، ارتباطات انسانی‌، بار شناختی بالا و ضرر و زیان برای سلامتی انسان مورد توجه قرار گرفته است. در نهایت پیشنهاد شد؛ تا نحوه دگرگونی تجربه و ادراک فراگیران در زمان کابرد واقعیت مجازی در آموزش و یادگیری مورد بررسی دقیق تر قرار گیرد تا ابعاد و زوایای پنهان فناوری برای سیاستگذاران و طراحان فناوری آموزشی هویدا شود. از طرف دیگر می‌توان گفت که نتایج این عمل می‌تواند به بهبود کیفیت یادگیری مبتنی بر فناوری کمک نماید.
صفحات :
از صفحه 74 تا 99
نویسنده:
مرضیه رضاییان ، نفیسه ساطع ، مرضیه صادقی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آنچه جان هیر با توجه به تعالیم کانت از شکاف اخلاقی تعبیر می‌کند، در عقل عملی و تمایز میان اراده‌ اخلاقی و میل انسان به عدم پیروی از آن است. او اولین گام برای پل زدن این شکاف را کمک از دو قاعده‌ امر مطلق می‌داند: قاعده‌ قانون کلی و قاعده‌ غایت فی‌نفسه. امر مطلق ما را ملزم به رعایت قوانین اخلاقی می‌کند، زیرا اگر در حد توانمان نبود که از آنها اطاعت کنیم، به ما دستور داده نمی‌شد که چنین کنیم. پس ابتدا باید قاعده‌ای را برگزینیم که بتوانیم آن را قانونی کلی بدانیم و طبق آن عمل کنیم؛ سپس، باید بتوانیم انسانیت را غایت خود قرار دهیم و پیشبرد اهداف و غایات دیگران را بر خواسته‌های خود اولویت دهیم؛ اما با وجود شری که ذاتی انسان است، همیشه این خطر وجود دارد که سعادت خود را بر سعادت دیگران ترجیح دهیم، بنابراین استفاده از این قاعده‌ها منجر به انقلابی درونی می‌شود که میسر نمی‌شود، مگر با مساعدتی الهی. یعنی باید ایمان داشت به اینکه خیری اعلا وجود دارد که اگر انسان سعادت دیگران را بر سعادت خود ترجیح داد و زندگی فضیلت‌مندانه‌ای در پیش گرفت، به او سعادتی متناسب با فضیلتش داده خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 100 تا 114
نویسنده:
محمد سعید عبداللهی ، محسن جوادی ، محمد لگنهاوزن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مفاهیم اخلاقیِ مهمی که در سال‌های گذشته ذهن بسیاری از فیلسوفان را به خود مشغول داشته، مفهوم «یقین اخلاقی» است. این معنی که آیا گزاره‌های اخلاقی‌ای وجود دارند که آن چنان یقینی به بار‌آورند که هیچ شک، شبهه و یا استدلال، دلیل و شاهدی یارای هماوردی با آن را نداشته باشد؟ به باور برخی فیلسوفان برای نمونه گزاره‌ «نادرستی کشتن افراد بیگناه» چنین یقین اخلاقی‌ای برای ما به ارمغان می‌آورد. از میان فیلسوفانی که در این قلمرو قلم زده‌اند، می‌توان به دو خوانش اساسی نایجل پلیزنتز و مایکل کوبر اشاره نمود. پلیزنتز یقین اخلاقی را مفهومی مطلق و طبیعی می‌داند که زیربنای داوری‌های اخلاقی ما است و در سوی دیگر، کوبر یقین اخلاقی را مفهومی نسبی دانسته و بر این باور است که یقین‌های ما در جامعه زبانی، فرهنگ و زمان ریشه دارد. در این مقاله تلاش می‌کنیم در پرتو دو خوانش مختلف و مهم، به زوایای گوناگون مفهوم «یقین اخلاقی» و اهمیت کاربست آن بپردازیم.
نویسنده:
احمد عبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هیلاری پاتنم در آثارش از منطق کوانتومی دفاع می‌کند و اعتقاد دارد با توجه به مسائل به‌وجودآمده در مکانیک کوانتوم، منطق کلاسیک توان پاسخگویی به این مسائل را ندارد. از این‌رو، نیازمند یک طرح منطقیِ غیرکلاسیک (کوانتومی) هستیم. پاتنم سه دلیل اصلی برای گذار از منطق کلاسیک به منطق کوانتومی را برمی‌شمارد: 1. تردید در صدق‌های ضروریِ منطق، 2. امکان تغییر منطق و 3. طرح منطق سه‌ارزشی. دیدگاه‌های پاتنم دربارۀ این گذار به منطق کوانتومی از چند جهت قابل نقد و بررسی است: 1. پاتنم به‌رغم انتقاد از منطق کلاسیک، به‌وسیلۀ قواعد این منطق، از منطق کوانتومی دفاع می‌کند. 2. اطلاق منطقِ «درست» به منطق کوانتومی ادعای بزرگی است. 3. نتایج ضرب دکارتی در تحلیل پاتنم تغییر کرده است. 4. پاتنم در منطقش به‌جای تکیه بر «اصول موضوعه» به «شهود» توجه دارد. 5. ارزش صدق میانه، در منطق کوانتومی، ارزشی بی‌فایده و خطاانگیز است. به‌رغم این انتقادات، ما معتقدیم با نگاهی تحلیلی، تکمیلی و انتقادی می‌توان به بخش زیادی از این اِشکالات پاسخ داد. هدف این نوشتار، بازسازی نقاط قوت و ضعف دیدگاه‌های پاتنم در کاربست منطق کوانتومی است.
صفحات :
از صفحه 130 تا 149
نویسنده:
مرضیه بیگدلی ، بیژن عبدالکریمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این نوشتار از چرایی سخن کی­یرکگور در باب عشق نشأت می‌گیرد. کی­یرکگور، آغازگر جریان فلسفی اگزیستانسیالیسم و یکی از الهی‌دانان بزرگ قرن نوزدهم به شمار می‌آید. عشق، یکی از ارکان اساسی تفکر کی‌یرکگور است، چنان که یکی از کتب مهم خود را بدان اختصاص داده و آن را آثار عشق نام نهاده است. کی­یرکگور در یکی از مهم‌ترین آثار خود (آثار عشق)، دنیای تازه‌ای از مفاهیم مرتبط با عشق خلق کرده، و تفسیر تازه‌ای از عشق مسیحی را مطرح کرده است. او در این کتاب، با تفکیک عشق الهی از عشق اروتیک، مفاهیم جدیدی را مطرح می‌کند. افراد بسیاری به خصوص در دوره جدید، عشق را از مقوله عواطف و احساسات می‌دانند؛ اما برای کی‌یرکگور چنین نیست. برای او عشق مقوله‌ای فلسفی، وجودی و بنیادی است. او عشق مسیحی را یگانه عشقِ حقیقی می‌داند و بر این باور است که در متن مقدس نیز عشق راستین در ربط و نسبت با خداوند معنا پیدا کرده است. در این مقاله قصد داریم تا آراء کی­یرکگور را در باب عشق الهی و عشق به «دیگری» و رابطه میان آن دو بازگو کرده و سپس به نقد و ارزیابی آن بنشینیم.
صفحات :
از صفحه 1 تا 12
نویسنده:
حسن فتحی ، مریم شاهمرادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مکتب رواقی در میان مکاتب دورۀ یونانی‌مآبی از جایگاه برجسته‌ای برخوردار بوده و به مدتِ بیش از پانصد سال ذیل همین عنوان در حیات یونانی و رومی تأثیرگذار بوده است. در میان آموزه‌های این مکتب آموزۀ موسوم به «صیانت ذات» به عنوان اوّلین حُکم طبیعتِ هر موجودی، مورد تأکید ویژه قرار گرفته است: اساسی‌ترین غریزه و میل هر موجود زنده‌ای این است که با هماهنگی با طبیعت در مسیر حفظ خویشتن قدم بردارد. بر همین اساس، حیات فضیلت‌مندانه برای آدمی همانا «زیستن بر وفق طبیعت» است. از سوی دیگر، اقدام به کاری که دست کم در نگاه عُرفی می‌توان آن را خودکشی نامید در میان فیلسوفان رواقی امری رایج بوده است، تعداد معتنابهی از آن‌ها با اراده و اقدام خویش به حیات خود پایان داده‌اند. آیا گام برداشتن در مسیر مرگ خویش با آموزۀ صیانت ذات منافات ندارد؟ رواقی‌ها در عین حال که سعی می‌کنند از ثنویت افلاطونی محسوس و معقول احتراز جویند حقیقت آدمی و بلکه حقیقتِ طبیعت را همان عقل (لوگوس) می‌شمارند و به بقای عقل آدمی معتقدند. آن‌ها هر گونه اقدام به خودکشی را که ریشه در عواطف و انفعالات داشته باشد محکوم می‌کنند، چنانکه هر گونه کوشش انفعال‌آمیز برای حفظ جان به هر قیمتی را نیز محکوم می‌کنند. در نظر رواقی‌ها مرگِ حکیمِ آرمانی عین انطباق با طبیعت و با عقل است، اعم از اینکه به‌اصطلاح به‌نحو طبیعی رخ دهد یا با ارادۀ خودش؛ چراکه برای چنین فردی اراده و طبیعت و عقل بر یکدیگر منطبق‌اند؛ اما ازآنجاکه آن‌ها هیچ‌کس، حتی رهبرانشان، را مصداق حکیم مطلق نشمرده‌اند، در واقع هیچ‌گونه اقدام به خودکشی را نمی‌توان مورد تأیید کامل آنها شمرد. از سوی دیگر، آمادگی برای مرگ در مکتب رواقی را باید از عناصر قوام‌بخشِ حیات آرام و پویای فردی و مدنیِ مورد توصیۀ آن‌ها شمرد: آرام از حیث روحی و پویا از حیث عملی.
صفحات :
از صفحه 297 تا 312
نویسنده:
آزاد چیره ، محمود صوفیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در سنت فلسفه‌ سیاسی غرب، دو دیدگاه عام درباره‌ ماهیت قدرت وجود دارد، که می‌توان آن‌ها را رویکردهای استعلایی و درون‌ماندگار نامید. حاکمیت یا قدرت استعلایی، از بالا اعمال می‌شود و نوعی هستی و واقعیت جوهری برای قدرت قائل است که منشأ مشروعیت می‌باشد. حکومت‌مندی یا قدرت درون‌ماندگار، از پایین و در سطح خرد ساختار‌های اجتماعی و سیاسی اعمال می‌شود و هر نوع خاستگاه استعلایی برای قدرت را رد می‌کند. از لحاظ تاریخی، هابز نماینده اصلی رویکرد اول و فوکو نماینده رویکرد دوم به قدرت هستند. به نظر آگامبن، هردوی این رویکردها ناقص و تک‌بعدی‌ می‌باشند و توان ارائه‌ یک نظریه‌ منسجم درباره‌ قدرت را ندارند. نقد‌های جدی فوکو به مدل حاکمیت، راه را برای تحلیل زیست_سیاسی قدرت که در سطح خرد اعمال می‌شود باز کرد، ولی فوکو در نشان دادن نحوه‌ پیوند میان مدل‌های متفاوت قدرت و ارائه‌ نظریه‌ای منسجم و واحد از قدرت شکست می‌خورد. آگامبن سعی در پیوند دادن دوباره‌ این سطوح در یک نظریه‌ عام دارد. در این مقاله، می‌خواهیم نشان دهیم که به باور آگامبن، اول اینکه ابعاد استعلایی و درون‌ماندگار، یا همان سطوح خرد و کلان قدرت، دو قطب مکمل یک ساختار واحد هستند و هر نظریه‌ای عام درباره قدرت باید درهم‌تنیدگی و نسبت این دو بعد را بررسی کند. دوم اینکه، نشان دهیم چگونه آگامبن ریشه‌ این ساختار دوبعدی قدرت را در الهیات مسیحی می‌جوید و پارادایم‌های الهیات سیاسی و الهیات اقتصادی را به ترتیب، ریشه نظریه‌های حاکمیت استعلایی و حکومت‌مندی درون‌ماندگار می‌داند.
صفحات :
از صفحه 150 تا 170
  • تعداد رکورد ها : 26