جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > کاوش های دینی > 1401- دوره 1- شماره 2
  • تعداد رکورد ها : 12
نویسنده:
قاسم پورحسن
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پرسش اساسی این است که آیا باید دین را بر مبنای نگره سنتی یا ماوراءالطبیعی مورد بررسی قرار داد یا تاثیرات تاریخی، اجتماعی و فرهنگی دین بر زندگی بشری و تحولات جوامع را مبنای تعریف دانست؟ آیا می‌توان همانند برخی از دین‌پژوهان و جامعه‌شناسان ادعا کرد که در دوره جدید دین و نقش آن به پایان رسیده است یا با احیای دین و جزیان زنده دینداران روبرو هستیم؟ دو رویکرد اساسی سنتی و جدید با دو منظر کاملا متفاوت به تبیین و تعریف دین می‌پردازند. چنانچه نقش دین در حیات بشری را محور پژوهش قرار ندهیم و سهمی که دین در کاهش یا التیام دردها و رنج‌های بشری دارد را واقع‌گرایانه مدّنظر قرار ندهیم، همچنان از رویکرد انضمامی در مطالعه ادیان دور شده و نمی‌توانیم حضور دین بمثابه بنیاد زیست را مورد بررسی قرار دهیم. امروزه بدون آشکار ساختن کارکرد دین در زندگی، صلح، جلوگیری از خشونتها و رنج‌ها، بنا نهادن دنیای انسان‌ها، فراهم کردن آرامش در زندگی، معنا بخشیدن به زندگی و نشان دادن ارزش زیستن، التفات به بنیانهای اخلاق انسانی، کمک به دیگران و درک دیگری و احترام به انسانها، و شکوهمند نشان دادن مقام انسانی، نمی‌توانیم اهمیت و نقش دین در حیات بشری را بدرستی مورد توجه قرار دهیم. در این نوشتار قصد داریم ابتدا معنای متمایزی از نقش دین ارائه کرده و محققان و علاقمندان به حوزه دین‌پژوهی را متفطن به اهمیت مطالعات مربوط به کارکردهای جدید دین نموده و سپس برخی از وجوه و ساحتهای متفاوت دین در زیست انسانها را مورد بررسی قرار دهیم.
صفحات :
از صفحه 71 تا 93
نویسنده:
حسین کلباسی اشتری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این نوشتار قصد آن داریم با رجوع به مقدمه مهم ترین جامع از جوامع حدیثی امامیه، یعنی کتاب شریف اصول کافی به قلم ابوجعفر اسحاق کلینی(م. 329ق.) تقریر وی از مبانی شناخت دین خاتم را به شیوه ای که در نوع خود یگانه و بی نظیر است، معرفی کنیم. کلینی در این تقریر، ضمن بیان مناط و ملاک نیازمندی کائنات آگاه و مسئول به نبیّ و وصی(علیه السلام)، به شیوه ای برهانی وجود امام معصوم(علیه السلام) را در سپهر هستی بر پایه مقتضیات عقل و دانائی تبیین کرده و نشان داده است که فلسفه وجودی امام و تبعیت از او با مقتضای نظام تکوین و فلسفه آفرینش مطابقت تامّ و تمام دارد. به نظر می رسد این موضوعی است که در ذیل مبحث ملازمه میان عقل و شرع مندرج و قابل طرح است و امروزه جای تفصیل آن در گفتمان فلسفه دین خالی است و نیاز است که به آن پرداخته شود.
صفحات :
از صفحه 7 تا 20
نویسنده:
صادق میراحمدی ، محمد علی نظری سرمازه
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مهم‌ترین مسائل مورد بحث در نظریه فضیلت رابطه بین استعداد طبیعی و فضیلت است. قائلان به نظریه فضیلت پذیرفتند که فضایل، برتری‌های عامل هستند؛ اما دربارۀ چگونگی ارتباط آنها با استعدادهای طبیعی دیدگاهای گوناگونی مطرح شد. دو پاسخ مهم که به چگونگی این ارتباط داده شد عبارتند از: یکی ارنست سوسا بنیان‌گذار نظریه معرفت‌شناسی فضیلت و دیگری ابونصر فارابی موسس فلسفه اسلامی. سوسا به یگانگی فضیلت و استعداد طبیعی باور دارد و استدلال می کند که فضیلت ها همان استعداد طبیعی همچون بینایی،حافظه و درون گری هستند و با تمرین و ممارست بهبود پیداکرده و به انسان‌ها در دستیابی به باورهای صادق کمک می‌کند، فارابی استدلال می کند فضیلت از طریق عادت و اراده و اختیار در انسان به وجود می آید به همین دلیل قابل ستایش و سرزنش است. در مقابل استعدادهای طبیعی ذاتی هستند و اکتسابی نیستند و به همین دلیل قابل ستایش و سرزنش نیستند. در این پژوهش تحلیلی با استفاده از داده‌های معرفت‌شناختی و اخلاقی در ادبیات موضوع، مؤلفه‌های اساسی دیدگاه سوسا و فارابی درباره رابطه فضیلت و استعدادهای طبیعی استخراج و نقش هرکدام در شکل‌گیری این نظریه تبیین گردید، سپس نقاط ضعف و قوت دیدگاه آنان درباره رابطه استعداد طبیعی و فضیلت موردبحث و ارزیابی قرار گرفت.
صفحات :
از صفحه 125 تا 141
نویسنده:
محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این نوشته سعی داریم نشان دهیم که فلسفه نیشیدا کیتارو فلسفه‌ای التقاطی است که در آن تفکر عقل‌گرای غربی از یک سو و تفکر شهودگرای شرقی از دیگر سو در هم تنیده است و فلسفه او ماهیتی دینی دارد. بنابراین، در فلسفه او فلسفه و دین قابل تفکیک از هم نیستند. خدا در نظر او موجودی متعال از جهان نیست بلکه به مثابه نیستی مطلق بنیاد واقعیت را تشکیل می‌دهد و خدا به مثابه رخدادی در درون نفس آدمی از طریق شهود درونی یافت می‌شود و نفس و خدا از یک سنخ هستند و آن نیستی مطلق است. در فلسفه دین نیشیدا خدا موجودی بیرون از عالم نیست بلکه بنیاد این عالم است. نیشیدا در کتاب تحقیقی درباب خیر تأکید دارد که دین امر فرعی در وجود و زندگی انسان نیست بلکه مهمترین جنبه وجود انسان است. نفس ما زندگی خودش را از دین می‌گیرد. به نظر وی نیاز دینی عمیق‌ترین و بزرگترین نیاز ذهن انسان است. او معتقد است که همه نیازهای ما مشتقاتی هستند که از نیاز دینی ناشی می‌شوند و رشد این نیازها حاصل بازگشت به آن{نیاز دینی} است. دین جدا از زندگی نفس یا خود وجود ندارد و نیاز دینی نیاز خود زندگی است. بنابراین، با مطالعه فلسفه دین نیشیدا به این نتیجه می‌رسیم که فلسفه دین او با ارائه تعریف خاص بودیستی از آن چالشی در برابر فلسفه دین رایج در مغرب زمین محسوب می شود.
صفحات :
از صفحه 57 تا 70
نویسنده:
پیام جهاندار لاشکی ، عبدالرزاق حسامی فر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
لودویگ ویتگنشتاین در دوره اول تحوّل فکری خود با طرح نظریه تصویری معنا که در آن با برتراند راسل همرأی بود، تلاش نمود تا کرانه های گزاره های معنادار و مرز میان گفتنی‌ها و ناگفتنی‌ها را هویدا سازد. وی با طرح نظریه فوق، بیان داشت که گزاره های متضمّن مقولاتی همچون امر برتر/خدا، دین و البته سایر امور هنجاری، اگر چه می‌توان صورت منطقی را در آنها رعایت نمود، لیکن نقش شناختی ندارند. این گزاره‌ها با فَرارَوی از مرزهای زبان، معنایی محصّل را افاده ننموده و چونان گزاره های مهمل و بدساخت تلقّی می شوند. اما این پایان راه نبود؛ او در ادامه از ساحت سکوت به سوی ساحت رازآمیز قدم پیش می‌نهد و مقولات امر برتر/خدا و دین را رازآمیز می‌خواند. در این مقاله با تکیه بر آثار اوّلیه و آثار دوره انتقالی ویتگنشتاین، به بررسی و تحلیل نظر او در باب امر برتر/خدا و دین و نظر مفسّران او در این زمینه خواهیم پرداخت.
صفحات :
از صفحه 21 تا 38
نویسنده:
عبد الرحیم سلیمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شلایرماخر پس از عصر روشنگری و اشکالاتی که توسط هیوم و کانت به اصل متافیزیک وارد شد و اشکالاتی که توسط نقادان جدید کتاب مقدس به دین وحیانی وارد شد، تلاش کرد که قرائت و بیانی نو از اصل دین و دین مسیحی ارائه دهد که از این اشکالات در امان باشد. او عقاید و اعمال را خارج از دین می‌شمارد و می‌گوید گوهر دین «مواجهه با بیکرانه» است و این مواجهه در همه ادیان وجود دارد. از این رو کسانی او را تکثرگرا به حساب آورده‌اند. اما آیا شلایرماخر واقعا تکثرگرا است یا انحصارگرای معتدل؟ این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی در پی اثبات این است که او یک‌ انحصارگرای معتدل است ونمی‌تواند از اشکالات انحصارگرایی بگریزد. شلایرماخر مسیحیت را از این جهت متفاوت با دیگر ادیان می‌داند که در آن مواجهه با بیکرانه بهتر و بالاتر از دیگر ادیان صورت می‌گیرد و رستگاری بهتر محقق می‌شود.سخن این نوشتار این است که شلایرماخر در هدف خود موفق نیست
صفحات :
از صفحه 143 تا 155
نویسنده:
قدرت الله قربانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
گسترش پیشرفت‌های علم در قرون اخیر و نحوة موضع‌گیری‌های اصحاب کلیسا، نظریات گوناگونی را دربارة روابط علم و دین باعث گردید، که تعارض، جدایی و همکاری از نمونه‌های مهم آنها است. برخی از متفکران قرن بیستم، با نظر به جدایی قلمروها و روش‌ها و زبان علم و دین، تلاش کردند تا درکنار علم، برای دین قلمروها، زبان و روش‌های خاص خود را تعریف کنند. در این زمینه، ویتگنشتاین، بریث ویت و استیس دارای نظریات مهمی هستند، زیرا آنها با نگاه پدیداری و غیرمعرفت‌بخش به گزاره‌های دینی کارکردهای خاصی را برای آنها در نظر می‌گیرند. ویتگنشتاین به کاردهای زبان دین در زندگی دینداران و تفکیک ساحت‌های دینی از علمی، بریث ویت به تحویل گزاره‌های دینی به گزاره‌های اخلاقی، و استیس با تاکید بر ویژگی عرفانی آموزه-های دینی، برای آنها کارکردهای خاصی را تعریف می‌کنند، ضمن اینکه تقریبا همگی در محورهایی چون ایمان‌گرایی، عدم امکان ارزیابی عقلانی، رد برتری یک دین بر دین دیگر و عدم کاشفیت از واقعِ آموزه‌های دینی اتفاق نظر دارند. چنین رویکردهایی منجر به تلقی ناقص و بعضا سوء تعبیر از آموزه‌های دینی و تفسیر نسبی‌گرایانه و انسان‌محورانه از کارکردهای دین می‌شود.
صفحات :
از صفحه 39 تا 56
نویسنده:
رضا محمد علیزاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئله شر یکی از مهمترین مباحث فلسفه دین است و از یونان باستان تا به امروز یکی از مهمترین مسائل فیلسوفان دین بوده است. از زمانی که استنتاج بهترین تبیین به عنوان یک روش جدید استنتاجی ارائه شده است برخی به کارایی این روش در مباحث فلسفه دین پرداختند و یکی از مسائل فلسفه دین تبیین فلسفی شر است. در تبیین شر به تازگی خداباوران و کسانی که به نقض خداباوری پرداخته اند هر دو تلاش کرده اند که از استنتاج بهترین تبیین برای تبیین شر آنگونه که مدنظرشان است بهره ببرند. به همین دلیل ضرورت دارد فیلسوف دین مسلمان نیز در این موضوع ورود پیدا کرده و از نقطه نظر فلسفه اسلامی کارایی این نوع از استنتاج را در تبیین شر بررسی کند. بر این اساس ما سعی کرده ایم در این نوشتار پس از توصیف مسئله شر ، به بررسی ساختار استنتاج بهترین تبیین پرداخته و پس از ارائه دیدگاههای فیلسوفان دین در این موضوع به بررسی و ارائه دیدگاه صحیح بپردازیم. نتیجه این بررسی عدم کارایی اطمینان بخش و یقینی این استنتاج در تبیین شر به نفع یا ضرر خداباوری است.
صفحات :
از صفحه 193 تا 209
نویسنده:
مصطفی مومنی ، محمدجواد اخگری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از ابعاد اندیشه ی آخوند خراسانی، بعد کلامی وی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته و تحت الشعاع ابعاد فقهی و اصولی وی قرار گرفته است. یکی از مهمترین مسائل کلامی که در اندیشه آخوند مطرح شده است و به آن پرداخته است مسأله«معاد» و به ویژه «معاد جسمانی» است. آراء آخوند در این مسأله تحت تأثیر مبانی فلسفی حکمت متعالیه است. بنابراین مسأله ی تحقیق، کاوش نظر آخوند خراسانی در مسأله معاد جسمانی است و بدین صورت مطرح می شود که «نظر آخوند خراسانی درباره ی معاد جسمانی چیست و مبانی فلسفی آنها کدام است؟». این پژوهش ماهیتاً دارای روشی تحلیل عقلی و استدلالی است. مهمترین یافته ی تحقیق این است که آخوند در بحث از معاد و در مسأله معاد جسمانی تحت تأثیر مبانی و اصول مهم حکمت متعالیه همچون اصالت وجود، تشکیک در وجود، وحدت شخصی وجود و حرکت جوهری بوده است. در این مقاله به ایت مساله می پردازیم
صفحات :
از صفحه 111 تا 123
نویسنده:
مهدی محسنی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
حیات فلسفی ویتگنشتاین به دو دوره تقسیم می‌شود. این تقسیم به این علت است که او دست‌کم یکبار دچار تحول فکری عمیقی شد و از نو فلسفه‌ای جدید بنا نهاد. دغدغۀ اصلی ویتگنشتاین زبان و نحوۀ کارکرد زبان بود. این پرسش، تمام عمر، ویتگنشتاین را به خود مشغول داشته بود. اما حیطۀ تأثیرگذاری ایده‌های ویتگنشتاین در قلمرو زبان محدود نماند و به حوزه‌های دیگری از جمله دین گسترش یافت. نوشتار پیش‌رو به توصیف دیدگاه فلسفی متأخر ویتگنشتاین و پیوند آن با نگاه او به الهیات می‌پردازد. این نوشتار تلاش دارد با روش توصیفی-تحلیلی ویژگی‌های پژوهش فلسفی از منظر ویتگنشتاین متأخر را بکاود و سپس تبعات آن را برای الهیات بیان کند. بنا به فلسفۀ متأخر ویتگنشتاین آگاهی از کاربرد درست زبان می‌تواند نتایجی در فهم دین داشته باشد. از این جهت، مهارت تحلیل زبانی موجب قوّت تحلیل‌های فلسفی در باب دین می‌شود. نگارنده معتقد است بسیاری از ایده‌ها و دعاوی ویتگنشتاین درست‌اند و بخشی از مشکلات فلسفی برآمده از این هستند که ما منطق زبان گزاره‌های دینی را به درستی درنیافته‌ایم و واژه‌ها و جملات را اشتباه به‌کار می‌بریم. ما به‌راستی گاهی افسون زبان خود می‌شویم و تحلیل‌های درست زبانی ما را از سحر زبان هوشیار می‌سازند. اما روش ویتگنشتاین متأخر برای پرداختن به فلسفه که نه خود پدیده‌ها، بلکه دستور زبان و کاربرد واژه‌ها را می‌کاوید، ممکن است سبب غفلت از سؤالاتی مهم دربارۀ واقعیت‌های متافیزیکی گردد و فیلسوف دین را به تحلیل‌های زبانی سرگرم کند و او را از مسائل ژرف و مهم باز دارد.
صفحات :
از صفحه 177 تا 191
  • تعداد رکورد ها : 12