جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
  • تعداد رکورد ها : 16
نویسنده:
سید علی فارغ ، یاسمن حاجیان فروشانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف: پیوند حکمت‌های «تربیت» و «طراحی» درگرو مترتب شدن هنجارهای اجتماعی بر آن‌ها و وجود ارتباط ذاتی میان عناصر «حقیقت‌جویی» و «کنش محوری» و همچنین وجود مضمون مشترکِ «پویایی در جهت تغییر مطلوب» به‌شرط حصول نتیجه است؛ بر همین مبنا پژوهش حاضر هدف واکاوی در فصل مشترک زیرگونه‌هایی از «تربیت پژوهی» و «طراحی پژوهی» را با عنوان «کنش پژوهی اخلاقی» در دستور کار خود قرار داده است که پژوهش در آن‌ها به‌مثابۀ کنش در عرصه‌های یادشده است. روش پژوهش: پژوهشِ مفهومیِ حاضر، از نوع بنیادی-نظری است و در آن با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، پس از بررسی حوزه‌های «کنش پژوهی اخلاقی»، «تربیت پژوهی» و «طراحی پژوهی»، به تحلیل، تفسیر و ترکیب یافته‌ها و نتایج پرداخته‌شده است. یافته‌ها: یافته‌ها حاکی از آن است که تولید دانش در زیرگونه‌های پژوهشی یادشده در قالب «کنش پژوهی اخلاقی» در وادی‌های علم، فلسفه و تکنولوژی انجام می‌پذیرد و برای پرداختن به زمینه‌های مسئله، ارزیابی و راه‌حل، از «عقل نظری»، «عمل مولد» و «عمل ابزاری» بهره گرفته می‌شود؛ همچنین استدلال‌های استقرائی، قیاسی و ربایشی،ر راهبردهای منطقی غالب برای تحقق غایی کنش یادشده هستند. نتیجه‌گیری: «کنش پژوهی اخلاقی»، فصل مشترک گونه‌های پژوهشی «کنش پژوهی تربیتی» و«پژوهش از طریق طراحی» است و پیشنهاد می‌شود در پژوهش‌های آینده، مطالعۀ تعامل و هم‌افزایی آن‌ها، با توجه به فصل مشترکشان در دستور کار قرار گیرد.
صفحات :
از صفحه 168 تا 180
نویسنده:
احسان احمدی خاوه ، محمدرضا سرمدی ، علی علم الهدا ، مهدی محمودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بحث پیرامون مساله اراده و نقش آن در حیات بشر، قدمتی طولانی دارد. در حوزه تمدنی اسلام، ریشه‌های این بحث به نیمه اول قرن اولیه و تقابل اشاعره و معتزله باز می‌گردد. این مقاله که با روش کیفی و رویکرد توصیفی تحلیلی به مفهوم‌شناسی تطبیقی مساله اراده و اختیار در حوزه تعلیم و تربیت پرداخته است، تلاش می‌کند تا با تکیه بر الگوی «انسان مشکّک»، استنتاجی تازه در باب انسان‌شناسی و مسأله اراده داشته باشد. در این مدل تطبیقی که از متن قرآن، متون عرفانی و فلسفه صدرایی استنتاج شده است، انسان در عین آنکه یک «مفهوم متواطی» است، «موجودی مشکّک» است که مراتب بی‌نهایتی از وجود را مترتب است. از یک منظر می‌توان مراتب وجودی انسان را در چهار سطح مادی، مثالی، عقلی و الهی طبقه‌بندی نمود. از آنجا که در حکمت صدرایی، وجود، مساوق با علم و اراده است، اراده انسان نیز مشکّک است. هر مرتبه از وجود مشکّک انسان نسبت به مرتبه پیشین خود دارای اراده‌ای شدیدتر و بیشتر و نسبت به مرتبه بعدی، دارای اراده‌ای ضعیف‌تر است. اگر انسان موجودی مشکّک باشد و مراتب آگاهی و اختیار او نیز بر همین اساس، مشکّک و ذومراتب باشد، طبیعتا دیگر نمی‌توان از یک نظام و روش تعلیم و تربیت واحد برای پرورش همه این مراتب سخن گفت. هر لایه از آگاهی انسان و هر سطح از اراده او، نیازمند روش و نظام تربیتی خاص خود است.
صفحات :
از صفحه 149 تا 167
نویسنده:
ذوالفقار همتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
امروزه در فلسفه اخلاق از متخصص اخلاقی به عنوان فردی یاد می­شود که در شرایط پیچیده قادر است رفتارهای درست را تشخیص داده و عامل ایده­آل اخلاقی باشد. این مفهوم چندان تازه نیست و می­توان آن را در فلسفه اخلاق هیوم نیز یافت؛ ولی چنان‌که شایسته است مشهور نشده و فقط برخی محققان، یک فقره در رساله درباره طبیعت انسانی را به‌عنوان شاهد این موضوع مطرح می­کنند. با بررسی آثار هیوم شواهد زیادی در این خصوص مشاهده و تناظر میان آن و آموزه معروف داور راستین نیز مشخص می­شود. همان­گونه که در زیبایی­­شناسی فردی به‌عنوان داور راستین وجود دارد که با قریحه ذاتی­ و با ممارست، مقایسه، دوری از پیش‌داوری و استنتاج­های عقل سلیم، اصول کلی ذوق را بدست آورده و زیبایی را تشخیص می­دهد. در اخلاق نیز شخصی وجود دارد که در شرایط پیچیده گمراه نمی‌شود و با لحاظ همان شرایط، رفتار درست و فضیلت و رذیلت را مشخص می‌نماید. همچنین هر دو فرد به تشخیص خطاهای عامه اقدام نموده و به‌عنوان یک الگوی ایده­آل مطرح هستند.
صفحات :
از صفحه 259 تا 276
نویسنده:
اسداله خدیوی ، رسول نامور ، اسماعیل سلیمانزاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله سعی داریم به فلسفه تعلیم و ترِبیت نگاهی فلسفی کلی داشته باشیم. درباره تعلیم و تربیت و مراحل آن مربیان بزرگ تعلیم و تربیت سخن فراوان گفته‌اند. به تعبیر آنان تنها راه رسیدن به کمال انسان در سایه تعلیم و تربیت میسر است. با اینکه تعلیم و تربیت شرط لازم جهت به کمال رسیدن انسان است اما تحقق آن سخت و دشوار است. تعلیم و تربیت در زندگی دارای ارزش فراوان است و نیازمند زمان طولانی و انعطاف‌پذیری است. شکل‌گیری شخصیت انسان به چگونگی تعلیم و تربیت بستگی دارد. با تربیت مناسب انسان راه کمال را طی می‌کند و اگر تعلیم و تربیت فرد مورد غفلت قرار گیرد تا پایین‌تر از حیوان تنزل می‌یابد. برای حل مسائل تعلیم و تربیت نیاز به کار فردی و گروهی است. علاوه بر این، استفاده از تجربیات پیشینیان و نظرات و دیدگاه‌ها و چشم‌اندازهای فلسفی مربیان جدید در این زمینه می‌تواند راه‌گشا باشد. پیچیدگی زندگی در عصر حاضر در حدی است که نیاز به آشنایی به آشنایی با جدیدترین دیدگاه‌های نظری چه در علوم تربیتی چه در فلسفه ضرورتی اجتناب ناپذیر است. از این رو در این مقاله سعی می‌کنیم این موضوع را بیشتر مورد تأکید قرار دهیم.
صفحات :
از صفحه 196 تا 207
نویسنده:
عبدالحمید محمدی ، علی پایا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ویتگنشتاین متاخر هر نوع شناختی را در قالب بازی‌های زبانی معرفی می‌کند که بر شکل‌های زندگی مبتنی‌اند. از جمله لوازم دیدگاه او در دوره متاخر تاملات فلسفی‌اش، یکی نیز این است که بازی‌های زبانی خاص به اعتبار ارتباط وثیق با اشکال زندگی خاصی که در درون آن‌ها ظهور یافته‌اند، نوعی رابطه قیاس‌ناپذیری با هم دارند. هر فردی صرفا از طریق اشکال زندگی و بازی‌های زبانی خاص خود می‌تواند نسبت به جهان شناخت پیدا کند و از آن‌جا که اشکال زندگی قیاس‌ناپذیرند درک درستی از شکل زندگی دیگران نخواهد داشت و قادر به نقد و ارزیابی شناخت‌های آنان نخواهد بود؛ مگر آن که شکل زندگی مألوف خود را ترک کند و شکل زندگی دیگری را که خواهان شناخت آن است درونی کند، یعنی به یکی از اعضای جامعه‌ای که بر اساس شکل زندگی مورد نظر پدید آمده است، بدل شود. در مقابل، پوپر با در نظر گرفتن واقعیت بیرونی به عنوان معیار عینیت، بر شناخت عینی تاکید دارد و معتقد است که رشد معرفت انسان از طریق نقد و ارزیابی نقادانه شناخت‌های پیشین و عرضه مستمر گمانه‌های جدید برای فراچنگ آوردن واقعیت و نقد مستمر آن‌ها صورت می‌گیرد. در این مقاله، به دنبال شرح کوتاهی از رویکردهای فلسفی ویتگنشتاین و پوپر (بخش‌های 1 و 2) و توضیح مختصری در خصوص سویه ضد نسبی‌گرایانه عقلانیت نقاد (بخش 3)، رویکرد نسبی‌گرایانه ویتگنشتاین را از منظر عقلانیت نقاد مورد نقد و ارزیابی قرار می‌دهیم (بخش 4). آخرین بخش نوشتار (بخش 5) به نتیجه‌گیری کوتاهی از مباحث ارائه شده اختصاص دارد.
صفحات :
از صفحه 208 تا 224
نویسنده:
کاظم هانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
روش سقراطی که به روش ابطالی معروف است روشی است که در محاورات اولیه افلاطون؛ یعنی محاورات سقراطی به کار برده می‌شود. این روش پاسخی به ادعای سوفسطائیان راجع به تعلیم فضیلت بود. سقراط با به کار بردن این روش درصدد بود تا نادانی آنان را آشکار کند. او از طریق پرسش و پاسخ سعی می‌کرد دیگران را به این امر آگاه کند که جست‌وجوی معرفت و فضیلت در یک فرایند دیالکتیکی و در نسبت با دیگران قابل تحقق است. روش سقراطی صرفاً یک روش گفتگوی ساده نیست، بلکه این روش به تناهی فهم بشری و در نتیجه به ماهیت تفکر فلسفی اشاره دارد. در نظر سقراط فلسفه به‌معنای دوستداری دانایی است و ادعای داناییِ مطلق توهمی بیش نیست. سقراط از طریق پرسش و پاسخ سعی دارد ادعای دانایی دیگران را به چالش بکشد و آنان را در مسیر جستجوی دانایی قرار دهد. بنابراین روش سقراطی می‌تواند نقشی اساسی را در تعلیم و تربیت ایفا کند. ما در تفکر سقراط شاهد درهم‌تنیدگی عناصری هستیم که همه آنها در نسبت با یکدیگر معنا پیدا می‌کنند. آموزه تذکار (یادآوری)، روش ابطالی، هنرِ دیالکتیکی، پرسش و پاسخ و... از جمله این عناصر هستند. در این نوشتار سعی خواهیم کرد ضمن توجه به این عناصر، ماهیت روش سقراطی را مورد بررسی قرار دهیم.
صفحات :
از صفحه 181 تا 195
نویسنده:
مجید صدرمجلس
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این نوشته می­ کوشیم مبانی آموزه تربیتِ سقراطی-افلاطونی را در محاوره پروتاگوراس بررسی کنیم. این محاوره، سقراط و پروتاگوراس را در آتن قرن پنجم پ. م. در حال بررسی و نقد آراء تربیتی رایج، به تصویر می ­کشد. چالش فکری آن دو با پی­بردن به وجود نوعی تعارض میان آراء خویش، به نوعی بازنگری فکری و همگرائی فکری نسبی نیز روی می­نهد. این همگرائی، درواقع موضعی است که افلاطون به عنوان نویسنده محاوره در برهه ­ای از دوره اولیه تفکر خویش به آن دست می­ یابد. نشانه همگرائی نسبی در پایان محاوره، عبارت است از این جمع ­بندیِ سقراط که اگر فضیلت معرفت باشد، آنگاه آموختنی است؛ افلاطون همین ادّعا را بعداً با اندکی توضیح و به صورت مشروط در محاوره منون نیز می ­آورد. گفتنی است که در بررسی مباحث محاوره پروتاگوراس، از چشم ­اندازی بهره می­ بریم که از پرسش آغازین و آموزه یادآوری در محاوره منون برگرفته شده است. اگر آموزه یادآوری را بر موضوعِ تربیت اطلاق کنیم؛ خواهد دید که به طور کلّی، امکانِ تربیت بر وجود استعداد طبیعی و تمرین، وابسته است. توجه به فضیلت نیز، محتوای ارزشی تربیت را مشخص می­ سازد. مرور مبانی معرفت­شناختی و وجودشناختی در گفت­وگوی سقراط و پروتاگوراس، کمک می­ کند تا تأثیر این دو نفر در شکل گیری تدریجی تربیتِ سقراطی-افلاطونی را نیز بهتر بفهمیم. پس از بیان مسأله و چشم­انداز، بیشتر می­کوشیم به بررسی و تحلیل مبانی زیر بپردازیم: جدائی معرفت و جهل؛ جدا نبودن مقام نظر از عمل؛ فضیلت به عنوان ویژگی واقعی و مؤثر در بروز رفتارها؛ وحدت فضیلت و معرفت همراه با انکار ضعفِ اراده؛ اجزاء فضیلت؛ امکان آموختن به معنی یادآوری؛ آموختنی بودن فضیلت به شرط معرفت بودن؛ مباحث منطقی مانند تناقض، تضاد، نسبت تساوی؛ توجه اجمالی به نفس و سعادت آن؛ فروکاستن خیر و شرّ به لذت و درد؛ لزوم استعدادهای متفاوت و تمرین برای تربیت.
صفحات :
از صفحه 127 تا 148
نویسنده:
مهدی عطارزاده ، مریم جمالی ، محمد ضیمران
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ژان بودریار نظریه‌پرداز پست‌مدرن در عرصه جامعه‌شناسی رویکردی فلسفی را برای تشریح دنیای کنونی اتخاذ کرد. بودریار از وضعیت جهان امروز، تحت عنوان حاد واقعیت یاد می‌کند و معتقد است که امروزه وانموده‌ها واقعی‌تر از واقعیت، نمود دارند و هنر و سینما نیز به ابزارهای وانمایی بدل شده‌اند و آماج انتقادات وی قرار می‌گیرند. با توجه به انتقاد شدید بودریار، این سؤال پیش می‌آید که سینما چگونه می‌تواند در نگاه بودریار به بقای خود ادامه دهد؟! این تحقیق تلاشی است در راستای احیای سینما در منظرگاه بودریار، که در این راه از روش تجزیه و تحلیل منابع کتابخانه‌ای به شیوه‌ توصیفی_تحلیلی بهره می‌برد و با تأکید بر استدلالات خودِ بودریار راه‌حل‌هایی را در راستای بازپس‌گیری ماهیت ازدست‌رفته‌ سینما ارائه می‌دهد که می‌تواند مورد استفاده سینماگران قرارگیرد. از جمله دست‌آوردهای این پژوهش آن که؛ از منظر بودریار، سینمای امروز، آنقدر در وانموده مستغرق گردیده که به وسیله‌ای برای وانمایی بدل شده است. بودریار آنقدر بدبین است که به‌نظر نمی‌رسد از نظر او -در جهان پست‌مدرن- راه گریزی از وانموده وجود داشته باشد. به تَبَعِ آن، سینما نیز راه گریزی از آن ندارد. با این تفاسیر، به‌نظر می‌رسد تنها راه برای خلاصی از وانمایی، رویارویی با آن، توسط ابزارهایی از جنسِ خودِ وانموده باشد. بنابراین، راهکارِ سینما برای فائق آمدن بر وانمایی؛ دوری از آن نیست -چراکه به باور بودریار اساساً گریزی از وانمایی نیست. راهکاری که نگارندگان ارائه می‌دهند، اتفاقاً بهره‌وری از خودِ وانمایی؛ اما در راستای برملانمودن وانموده است؛ که از آن تحت عنوان «وانمودنِ وانموده» یاد می‌کنند. درنتیجه، در طی این مقاله –با استناد به آراء خود بودریار- مشخص می‌شود که «وانمودنِ وانموده» می‌تواند از طریق افراط در وانمایی اتفاق افتد. از جمله رهیافت‌های عملیاتیِ آن نیز می‌تواند بکارگیری بیش‌از‌حد جلوه‌های ویژه کامپیوتری یا «وانمایی مضاعف»، البته در راستای برملا نمودنِ وانماییِ سینما باشد.
نویسنده:
سینا تفنگ چی ، یونس شکرخواه ، هادی خانیکی ، محمد سلطانی فر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فلسفه فرا انسان‌گرایی، نظریه‌ای نزدیک به هوش مصنوعی است که بیشتر در قالب فیلم‌های علمی تخیلی دیده شده و بر اساس آن، با کمک هوش مصنوعی، اصلاح و افزایش هوش و فیزیولوژی انسان صورت پذیرفته و در نتیجه آن، انسان پیشرفته جدید، را شاهد خواهیم بود. این نظریه نسبت به آینده هوش مصنوعی از زاویه تهدیدها نگاه کرده و تصویری را از آینده انسان مطرح می‌کند که در علومی نظیر فناوری زیست پزشکی، جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، هنر و فلسفه بیش از سایر علوم تأثیرگذار بوده و از سوی نظریه‌پردازی چون «فرانسیس فوکویاما» به‌عنوان «خطرناک‌ترین ایده جهان» نام گرفته است. به همین دلیل، نیاز شد تا با توجه به اینکه فرا انسان‌گرایی، طیف وسیعی از ایده‌ها را در بر می‌گیرد، به این مبحث پرداخته شود و با استفاده از داده‌های علمی موجود و آرای نظریه‌پردازان به این فرافناوری مبتنی بر هوش مصنوعی از رویکرد علوم شناختی و فلسفی بپردازیم. در این مقاله با الهام از فرضیه‌های لو برتون (2008) و با استفاده از روش توصیفی–تحلیلی به بررسی این نظریه پرداخته شده و به این پرسش پاسخ داده می‌شود که انسان در عصر فرا انسان‌گرایی چه جایگاهی داشته و آینده با وجود ترکیب این دو چگونه خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 225 تا 242
نویسنده:
علیرضا شفیعیون ، حسین کلباسی اشتری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بررسی مسئلة تعلیم‌وتربیت نزد سقراط-افلاطون و سوفیست‌ها به‌معنای بررسی نگرش ایشان نسبت به رشد انسان در هستی و چگونگی حرکت آدمی در مسیر نیک‌بختی خویش است. در دوران کلاسیک یونان، سوفیست‌ها بیان کردند که تلاش برای کشف قواعد هستی امری بیهوده است. از نظر ایشان انسان تربیت‌یافته و نیک‌بخت با یادگیری مهارت‌های انضمامی نظیر سخنوری و کاربست این مهارت‌ها در زندگی اجتماعی شکل می‌گیرد. در برابر این شیوۀ تربیتی، سقراط معتقد بود که معنای حقیقی تربیت نمی‌تواند منحصر در این نوعِ از آموزه‌ها باشد بلکه انسان باید نسبت به خودِ نیک‌بختی معرفت پیدا کند. آدمی تا زمانی که معرفتی حقیقی نسبت به معنای نیک‌بختی نداشته باشد هرگز نمی‌تواند جایگاه خواسته‌ها و امیال خود و مهارت‌هایی نظیر سخنوری را در جهت نیل به نیک‌بختی راستین دریابد. سقراط با بیان ایدۀ خیر به‌عنوان منشأ و غایت نیک‌بختی و با طرح تمثیل غار نشان می‌دهد که هستی شامل واقعیات ذومراتب است. او ضمن نقد تعریف و کاربست سوفیست از سخنوری، شاگردان او را فاقد معرفت دانسته و رشد حقیقی را در دیالکتیک می‌باید. دیالکتیکِ سقراط بیانگر ضرورت طی‌کردن مراتب واقعیت همراه با پرسش از حقیقت جایگاه هر امری توسط انسان است. در همین راستا او به گفت‌وگو با مردمان جامعة خویش می‌پرداخت. در این نظام تربیتی، مربی فردی است که با واقعیت عالم آشنا بوده و با ایجاد پرسش، مرتبة فهم متربی و تناقضات دانسته‌های وی را به او نشان می‌دهد. بدین ترتیب او را نسبت به جهل خود، آگاه کرده و بستر حرکتی مشترک را برای یافتن حقایق ایجاد می‌کند.
صفحات :
از صفحه 52 تا 67
  • تعداد رکورد ها : 16