جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > متافيزيك > 1401- دوره 14- شماره 33
  • تعداد رکورد ها : 9
نویسنده:
صالح توسلی ، میثم سفیدخوش
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برای نظام‌های متافیزیکی هر نوع امر تصادفی تهدیدی به شمار می‌آید که می‌تواند کلیت و ضرورت نظام را تهدید کند و ازهمین‌رو، فیلسوفان ناچارند دربارۀ آن موضع گیرند. این مواضع غالباً ذیل بررسی نسبتِ «امکان/صدفه» و «ضرورت» بیان می‌شود. در فلسفۀ کانت، اصطلاح die Zufälligkeit بارِ این مفهوم را به دوش می‌کشد. بررسی کاربردها و دلالت‌های این مفهوم در ساحت موردبحث حاضر، یعنی ساحت نظری، می‌تواند به تبیین موضع کانت دربارۀ مسئلۀ دشوارِ تهدید آن برای نظام دانش یاری رساند. اجمالاً بررسی حاضر نشان خواهد داد که کانت در مواضع مختلفی و با دلالت‌های متفاوت، ولی مرتبطی از این مفهوم استفاده کرده است: گاهی ذیل مقولات جهت، جایی ذیل مقولات نسبت، گاهی در ارتباط با امر آروینی و مشروط و گاهی در تحلیل امری که به آینده تعلق دارد. پژوهش حاضر پس از بررسی جامع، آنها را ذیل دو معنای اصلیِ «امکان خاص» و «صدفه‌مندی» چکیده می‌کند. این مقاله ضمن جست‌وجوی معانی و دلالت‌های مفهومِ die Zufälligkeit در سنجش خرد ناب، به بررسی نحوۀ مواجهۀ کانت با جایگاهِ امر تصادفی در نظام ضروریِ دانش می‌پردازد. نتیجه‌ اجمالاً این است که کانت تنش را حل نمی‌کند؛ زیرا از ‌سویی، وی این مفهوم را به‌نفع طرفِ ضرورت نادیده می‌گیرد و مدعی می‌شود که نظام به‌مثابۀ گونه‌ای دانشِ ناب مستلزم آن است که این مفهوم را در نظام استعلایی‌اش راه ندهد و از سوی دیگر، وی شأنی برای آن مفهوم در نظر می‌گیرد تا بتواند چگونگی پیش‌رَوی خرد در سلسلۀ قیاس‌های دیالکتیکی را توضیح دهد. به‌این‌ترتیب، کانت تنش تعیین‌کننده‌ میان امر تصادفی و امر ضروری را تنها منحل کرده است و نه حل. سرانجام، این نوشتار بر آن است که نحوۀ مواجهۀ انحلالی کانت با نسبت امکان/صدفه و ضرورت ریشه در این دارد که وی معنای دیالکتیک را به دیالکتیکِ منطقی‌ـ‌استعلایی تقلیل داده است و فرارَوی از آن مستلزم الگوهای دیگری خارج از امکانات فلسفۀ کانت، یعنی احتمالاً فلسفۀ هگل است.
صفحات :
از صفحه 53 تا 70
نویسنده:
ندا محجل ، محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله سعی می‌کند هنر و زیبایی‌شناسی مرلوپونتی را با تمرکز بر پدیدارشناسی وی تبیین کند که مبتنی بر ادراک حسی بدنی است و نشان دهد که تحلیل‌های پدیدارشناسانۀ مرلوپونتی از بدن در نوشته‌های آغازین او مثل ساختار رفتار و به‌خصوص پدیدارشناسی ادراک در تحلیل هنر او در شکل‌گیری فلسفۀ هنر او عنصر تعیین‌کننده است. فرضیۀ اصلی این نوشته این است که بدن و هنر رابطه‌ای درهم‌تنیده دارند و اساس و شالودۀ پدیدارشناسی زیبایی‌شناختی مرلوپونتی را تشکیل می‌دهند؛ بنابراین، ادراک حسی و رابطۀ تنانۀ هنرمند با جهان، و انعکاس این مواجهه در اثر هنری دغدغۀ چیزی است که ما آن را پدیدارشناسی زیبایی‌شناختی تن‌محور می‌نامیم. افزون‌براین، در این پدیدارشناسی، نقاشی شیوه‌ای تفکر است که مرلوپونتی با استناد به آثار سزان به تحلیل آن پراخته است و همچنین، زیبایی‌شناسی بدن‌محور و درنتیجه پیوند تنگاتنگ بدن و هنر از یافته‌های دیگر این مقاله است. در این نوشته سعی شده است تحلیل‌ها با استناد به آثار کلیدی این فیلسوف پیش برود.
نویسنده:
محمد غریب زاده ، محمدجواد صافیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله، سیر پدیدارشناختیِ هایدگر دربارۀ رأی کانت درباب «وجود» مورد مداقه قرار می‌گیرد. هایدگر معتقد است Realität و Dasein در کانت، ریشه در تمایز مشهور ماهیت و وجود (reality and existence) در سنّت فلسفی دارد؛ اما کانت براساس مبنای فلسفی خود و برخلاف خاستگاهشان درنهایت این دو را به‌عنوان مقولات قوۀ شناخت بازتعریف می‌کند؛ بنابراین، در پژوهش حاضر، فروکاست «وجود» به مقوله در کانت به‌تفسیر هایدگر دنبال خواهد شد. وجود از مقولات جهت (modality) است. ضمن بررسی این دسته از مقولات در ادامه اهمیت perception به‌عنوان سازونهاد دریافتِ کثرات شهودِ مکانی و زمانی (مادۀ معرفت) روشن می‌شود. بدین‌ترتیب، در نظرگاه کانت، منِ ادراک نفسانی به‌همراه مقولاتش تألیف‌بخش این کثرات شهود است که حاصل آن وضع (position) شیء خواهد بود. برای کانت مقولات محمولات هستی‌‌شناسانه‌ای هستند که در نسبت با مُتعلَق قرار می‌گیرند و با وحدت‌بخشی به داده‌های اولیه موجب پدیدارشدن هستندگان می‌شوند. درنهایت، این نتیجه حاصل می‌شود که وجود برای کانت ابژ‌گی یا برابرایستایی است. به‌عبارت‌دیگر، هر آن چیزی که اکنون پیش روی ما است، به‌عنوان حاصل وحدت کثرات، یعنی به‌عنوان نتیجۀ تألیف سوژه ثابت می‌شود و موجب می‌شود که شیء یا به‌معنای عام آن یعنی ابژه در مقابل ما بایستد و این همان معنای وضع ابژه توسط سوژه است.
صفحات :
از صفحه 89 تا 108
نویسنده:
آرش باقری محمدابادی ، مصطفی زالی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
امر مطلق بیان هنجاری فلسفۀ اخلاق کانت و مساوی اصل عالی اخلاق برای موجودات غیرمقدس است. کانت در کتاب بنیادگذاری برای مابعدالطبیعۀ اخلاق، چند فرمول را به‌عنوان فرمول‌های امر مطلق معرفی می‌کند. مفسران کانت دراین‌باره اختلاف‌نظر دارند که اصلاً کانت چند فرمول ارائه کرده است، کدام فرمول در روند متن نقش اصلی را ایفا می‌کند و آیا فرمول‌ها هم‌ارز همدیگر است یا به‌لحاظ مصداق‌های خود در تعیین وظایف متفاوت است. موضع مختار این نوشتار این است که اگرچه پنج فرمول به‌عنوان فرمول‌های امر مطلق یا اصل عالی اخلاق ارائه می‌شود، ازاین‌میان، یکی از فرمول‌ها بیان اصلی است؛ اما چهار فرمول دیگری که ارائه می‌کند، در نظر او برای تعیین وظایف هم‌ارز همدیگر خواهد بود، همگی باتوجه‌به مفهوم «دیگری به‌مثابۀ سوژۀ عقلانی» معنای تمهیدی مشابهی خواهد یافت و همراه هم نظامی یکسان از وظایف را پیشنهاد خواهد کرد. علاوه‌براین، نشان داده خواهد شد که نزد کانت هر فرمول به‌طور مجزّا به کار گرفته نمی‌شود؛ بلکه باید همۀ فرمول‌ها در کنار همدیگر برای فهم هر وظیفه به کار گرفته شود و هریک پرتویی بر وظیفۀ سوژۀ اخلاقی در موردی خاص خواهد افکند.
صفحات :
از صفحه 125 تا 141
نویسنده:
محمد دانش نهاد ، محمدحسن وکیلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تقسیم عوالم هستی و موجودات به مجرد و مادی از تقسیمات موردقبول فلاسفۀ اسلامی است؛ درحالی‌که اشکال‌های فلسفی مهمی بر آن وارد است؛ به‌گونه‌ای‌ که این اشکالات به ابداع نظریه‌ای نوین منجر می‌شود. این پژوهش مبتنی بر روش جمع‌آوری اطلاعات، تحلیل آن و مقارنۀ آرا است. برای نگاه انتقادی به تقسیم عوالم به مادی و مجرد نیاز است در ابتدا براهین اثبات مجردات ازطریق خصوصیات موجودات جسمانی بررسی شود. پس از آن، نقش شیخ اشراق در تقسیم‌بندی عوالم و کشف عالم مثال تنقیح شود تا در پی آن ارکان اساسی نقد تقسیم‌بندی عوالم به مادی و مجرد بررسی شود. نگاه انتقادی به تقسیم عوالم به مادی و مجرد موجب می‌شود نزاع مهمی که میان حکما و متکلمان درباب جسمانیت یا تجرد ملائکه مطرح شده، برطرف شود. نگارندگان بر این عقیده هستند که باید برای حل فلسفی نزاع حکما و متکلمان، تقسیم موجودات و عوالم به مادی و مجرد را کنار گذاشت و درصدد تبیین صحیح جسمانیت و تجرد موجودات و عوالم بود.
صفحات :
از صفحه 125 تا 139
نویسنده:
سید هدایت سجادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مکمّلیت یکی از اجزای اساسی تعبیر موسوم به کپنهاگی مکانیک کوانتومی است که نیلز بور برای نخستین بار در کنفرانس کومو و سپس در کنفرانس پنجم سولوی در 1927 ارائه داد و متن آن نیز در مقاله‌ای با عنوان اصل موضوع کوانتومی و تحولات اخیر نظریۀ اتمی در 1928 منتشر شد. هدف از این پژوهش صورت‌بندی رهیافت‌های فلسفی بور، ازخلال بررسی متن این اثر مربوط به مکمّلیت است. روش پژوهش براساس تحلیل مفهومی محتوا و متن این مقاله (1928) است که آموزه‌هایی مفهومی از آن استنباط می‌شود و براساس این آموزه‌های مفهومی، سعی می‌شود رهیافت‌هایی فلسفی صورت‌بندی شود. درنهایت، نتیجه می‌شود چهار رهیافت فلسفی وحدت‌گرایی، تجربه‌گرایی (از نوع پوزیتیویستی و متافیزیکی)، ضدعلّیت‌گرایی و موجبیت‌گریزی، و نیز ضدواقع‌گرایی قابل‌صورت‌بندی هستند؛ ضمن اینکه برای استنتاج دقیق‌تر، نیاز است به آثار بعدی بور، یا به‌تعبیر دیگر «بور از نگاه بور» مراجعه شود.
صفحات :
از صفحه 109 تا 124
نویسنده:
حسن عباسی حسین آبادی ، ناصر محمدی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فیلسوفان بنابر مبانی فلسفی خود و مفهومی که از خدا داشتند، راه‌های مختلفی برای سخن‌گفتن از خدا مطرح کردند. برخی از آن راه‌ها ایجابی، سلبی، تفضیلی و گاهی نیز تلفیق سلب و ایجاب است. افلوطین که روش او به الهیات سلبی مشهور است، آنالوژی را نیز در بیان منظور خود استفاده می‌کند. جان اسکات اریوگنا با تأثیرپذیری از پیشینیان خود، راهی التقاطی از رهیافت سلبی با رویکردی دیالکتیکی برگزید و مسئلۀ پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی روش برگزیدۀ افلوطین و اریوگنا باتوجه‌به مبانی آنها است. با این پرسش‌ها که: آیا روش این دو می‌تواند بر هم همپوشانی یابد و به یک روش تقلیل یابد یا اینکه دو روش مختلف هستند و به نتایج متفاوت می‌رسند؟ روش مدنظر افلوطین سلبی‌ـ‌تفضیلی است؛ اما برای بیان مقصود خود استعاراتی به کار می‌برد. روش اریوگنا نیز رهیافت تفضیلی است که از هماهنگی سلبی‌ـ‌ایجابی به دست آمده است. افلوطین و اریوگنا در مواردی، در تلقی متعالی و تفضیلی که از الهیات سلبی دارند، با همدیگر همپوشانی دارند و در به‌کارگیری استعارات و آنالوژی روشی مختص‌به‌خود پیش می‌گیرند. روش ایجابی در افلوطین حامل معنایی سلبی است و آنالوژی افلوطینی شناختی از «احد» به انسان می‌دهد؛ اما نزد اریوگنا روش ایجابی معنای استعاری می‌یابد و حجابی برای خدا است.
صفحات :
از صفحه 37 تا 52
نویسنده:
داود معظمی گودرزی ، احمدعلی حیدری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نیچه شرط تحقق فرااِنسان را مرگ انسان می‌داند و از آن با تعابیری نظیر ویرانگری کنشگرانۀ خود یا انسانی که می‌خواهد خود را نابود و ویران کند صحبت می‌کند. مرگ انسان به‌منزلۀ شرط آفرینش فرااِنسان مدنظر است. مسئلۀ این مقاله ارائۀ این مسئلۀ نیچه‌ای با بیانی سیاسی است؛ با هدف تبیین سوژۀ سیاسی در اندیشۀ ژیل دلوز. محوریت بحث نیز با کتاب نیچه و فلسفه است. در ابتدا از مفهوم مرگ انسان یا به‌تعبیر دیگر، از مفهوم ویرانگریِ کنشگرانۀ خود، قرائتی سیاسی ارائه خواهد شد؛ درنتیجۀ این قرائت، بُعد سلبی سوژۀ سیاسی قابل‌درک می‌شود. در ادامه، برای درک بُعد ایجابی به مفهوم نیچه‌ایِ ساعت نیمروز یا استحاله رجوع خواهد شد و در اینجا نه‌تنها بُعد ایجابی که رابطۀ این بُعد با بُعد سلبی نیز آشکار می‌شود. یعنی سوژۀ موردنظر در تمامیتش تبیین می‌شود. در این مسیر، به آری‌گویی به‌عنوان بنیان این اندیشه می‌رسیم؛ اما آری‌گوییِ مسلّح به نه‌گویی. این ویژگیِ کلیدی سوژۀ سیاسی موردنظر است؛ سوژۀ آری‌گویی که نه‌گویی می‌داند، یعنی سوژۀ ستیزه‌جو. پس از تبیینِ تکوین این سوژه به‌منظور برجسته‌کردن ویژگی منحصربه‌فرد و درخورِتوجهش دربرابر دو سنخ سوژه قرار داده خواهد شد. از سویی، دربرابر سوژۀ انقلابی مرسوم قرار می‌گیرد که سوژۀ نه‌گویی است که آری‌گویی نمی‌داند. از دیگر سو، دربرابر سوژۀ محافظه‌کار قرار می‌گیرد؛ سوژۀ آری‌گویی که نه‌گویی نمی‌داند.
صفحات :
از صفحه 21 تا 36
نویسنده:
ندا کیانی اجگردی ، نادر شایگان فر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
موزه در قالب یک نهاد فرهنگی و آموزشی، بیش از آنکه فضای انبار، چیدن و نمایاندن این و آن شیء باشد، همواره مبیّن نوعی رابطۀ عمیق و نسبت گفتمانی با قدرت بوده است. در این‌ بین، انعکاس برخی از مضامین قدرت در موزه با شواهدی در رابطه با مفهوم «هتروتوپیا» از فضا همراه بوده است که در میان تأملات میشل فوکو مشاهده می‌شود. وی ازطریق مفاهیمی چون «هتروتوپیا یا فضای غیریت»، به چگونگی عیان‌شدن قدرت، نظم، انضباط و دانش به‌وسیلۀ شکل‌های نهادی در فضاهایی خاص اهتمام ورزیده است. بر همین مبنا، پژوهش حاضر با تکیه بر اندیشه‌های فوکو، می‌کوشد به تحلیل انتقادی جایگاه موزه بپردازد و این پرسش را پیش رو بگذارد که ویژگی‌های هتروتوپیایی موزه منوط به ساختار قدرت کدام‌ است و تا چه اندازه می‌تواند با این مفهوم سازگار افتد. حاصل آنکه علاوه بر دوام و قوام شش اصل اولیۀ معرف یک هتروتوپیا در موزه که قدرت انضباطی و استقرار کنترل‌شدۀ دانش را بازتاب می‌دهند، اصل هفتمی را نیز می‌توان اضافه کرد که در جایگاه مقاومت عمل می‌کند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 19
  • تعداد رکورد ها : 9