جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > تأملات فلسفی > 1400- دوره 11- شماره 26
  • تعداد رکورد ها : 14
نویسنده:
حمزه عالمی چراغعلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
موضوع «خود» و «دیگری» به یک معنا گویای مجادلات ذهن‌گرایی- تجربه‌گرایی در فلسفه معاصر غرب است. در این مجادلات گاه زمینه توجه به موضوع «دیگری» و گاه به‌فراموشی سپردن آن و حتی سیطره بر او فراهم می‌شد، اما با ظهور اگزیستانسیالیسم، موضوع «دیگری» و تأکید بر نقش آن در شناخت «خود»، مقام ثابتی در تفکر فلسفی و سپس اندیشه سیاسی پیدا کرد. فلاسفه اگزیستانس هرچند موضوع «دیگری» را از منظر وجودی مورد توجه قرار داده‌اند، اما از آنجا که با اصل نظام‌مندی اندیشه چندان موافق نیستند و نظام‌مندی را نوعی سیطره بر انسان می‌دانند، بنابراین موضوع «دیگری» و مواجهه «خود» با آن، صورت‌بندی مشخصی در اندیشه آنان ندارد، در حالی‌که صورت‌بندی این موضوع می‌تواند آموزه-های روشنی را برای دفاع از رابطه مطلوب میان انسان‌ها ارائه دهد. در این مقاله فرض شده است اندیشه مارتین بوبر، هرچند در ادامه سنّت فلسفی اگزیستانسیالیسم مطرح می‌شود، اما وی با بهره‌گیری از سایر نحله‌های فلسفی و همچنین تأثیرپذیری از عرفان یهود، و با تأسیس «فلسفه گفتگویی»، صورت‌بندی نسبتا روشنی از چگونگی مواجهه مطلوب با «دیگری» ارائه می‌کند. این مقاله با بررسی رویکردهای مختلف به رابطه «خود» و «دیگری» سعی می‌کند الگویی نظری را بر مبنای آراء بوبر جهت بررسی امکان یا فقدان باهم‌بودگی و اصالت دادن به «دیگری» در شناخت «خود» در اندیشه یک متفکر، ارائه دهد
صفحات :
از صفحه 373 تا 409
نویسنده:
محمود مختاری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظریه‌های مختلف در اخلاق هنجاری، معیارهای متفاوتی برای فعل اخلاقی ارائه می‌دهند. در عین حال تصور غالب این است که به کار بستن هر یک از نظریه‌های اخلاق هنجاری می‌تواند مسائل اخلاقی عملی را حل کند. بدین ترتیب عموماً معتقدند که اخلاق کاربردی- حرفه‌ای، چیزی بیش از اخلاق هنجاری نیست. اما عده زیادی از فیلسوفان اخلاق و متخصصین اخلاق حرفه‌ای با این رویکرد قیاسی دربارۀ ربط هنجاری-کاربردی مخالفند و با اعتقاد به رویکردی فرایندی به اخلاق کاربردی ادعا می‌کنند که اخلاق کاربردی، صرفاً مبتنی بر یک مجموعه اصول پیشینی در اخلاق هنجاری نیست و نیاز به بهره‌گیری از تجربه‌های انسانی در شرایط خاص دارد. بلایا و حوادث طبیعی و بشری، بزنگاه‌هایی هستند که معیارهای اخلاق هنجاری در شرایط عادی را به چالش می‌کشند و ضرورت مطالعات ویژه‌ای (تحت عنوان اخلاق بلایا) را یادآوری می‌کنند. در این راستا و به بهانۀ فراگیر شدن بیماری کرونا، مقالۀ حاضر به این مسئله می‌پردازد که آیا چالش اخلاقی اولویت‌بندی و تریاژ بیماران کرونایی برای دریافت منابع و خدمات درمانی را می‌توان صرفاً بر اساس نظریه‌های اخلاق هنجاری حل کرد؟ پاسخ این مقاله به این پرسش منفی است. رویکرد مختار مقاله، مبتنی بر یک فرایند رفت‌وبرگشتی تأملی بین دو سطح قواعد عام و قضاوت‌های خاص (موردی) اخلاقی است. در واقع در هر موقعیت حرفه‌ای، رابطه بین عام و خاص و هر دو سوی این رابطه، قابلیت تغییر دارند و متخصصین اخلاق حرفه‌ای تشخیص می‌دهند که در آن مورد، کدام‌ یک از طرفین رابطه (یا هر دو) را در جهت انسجام با دیگری تغییر دهند.
صفحات :
از صفحه 223 تا 250
نویسنده:
هادی فنایی نعمت سرا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نگرش سودانگارانه به دین، بیشتر، رویکردی نوظهور و متعلق به اندیشمندان جهان غرب به ویژه با تلقی عمل‌گروانه دین‌شناختی انگاشته می‌شود. گرچه چنین نگرشی به دین حاصل برخی نحله‌های فکری است که برای حقانیت و صدق گزاره‌ها اعم از دینی و غیر آن ارزش چندانی قایل نیست و ملاک اعتبار گزاره‌ها را وابسته به میزان سودمندی آن می‌داند، اما ریشه‌ها و نشانه‌های چنین نگرشی را می‌توان در اندیشه دین‌پژوهان جهان اسلام جستجو نمود. نگرش اندیشمندان مسلمان به این مسأله امری پسینی و بعد از حقانیت و صدق دین است. از منظر دین‌پژوهان مسلمان، نه تنها احکام فقهی و حقوقی بلکه اعتقادات دینی مشتمل بر مصالح و مفاسد و سود و زیانی است که بازگشت به زندگی بشر دارد. دین تنها یک سلسله مقررات تعبدی خالص نیست که فقط از ناحیه خدا صادر شده و بندگان مجبور به اطاعت از آن باشند؛ بلکه حقیقتی است که پایبندی به آن به سود و سعادت بشر می‌انجامد. سودمندی دین در زندگی مشروط و معطوف به معرفت و ایمان به خدا و زیست مؤمنانه است. مهمترین فایده دین به بشر معرفت بخشی، ارایه طریق هدایت، انگیزشو .... است. معرفت و ایمان به خدا و دینداری بستری برای ظهور فواید دین است. برخی فواید دین این-جهانی و عاجل و برخی نیز آخرتی و آجل است. نگرش انحصاری به سود این‌جهانی دین نگرشی فروکاهشی و وسیله‌انگارانه و فاقد ارزش معرفتی است و با ادیانی وحیانی سازگار نیست.
صفحات :
از صفحه 307 تا 337
نویسنده:
حسین اترک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
این مقاله در زمینة کلام اسلامی به بررسی دلالت یک آیة مهم قرآنی بر عصمت انبیاء می‌پردازد. دلایل عقلی و نقلی متعددی بر اعتقاد عصمت مطلق انبیاء از سوی متکلمان شیعی اقامه شده است. موضوع این مقاله بررسی دلالت آیة «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» است. بر اساس این آیه، عهد خداوند، نبوت یا امامت، به ظالمان نمی‌رسد. هر گناهی، صغیره یا کبیره، مصداق ظلم است؛ بنابراین عهد نبوت خداوند به شخص گناهکار نمی‌رسد؛ بلکه تنها به شخص معصوم می‌رسد. اختلاف بر سر شمول معنای ظالم بر کسی است که مرتکب گناهی در گذشته شده و سپس توبه نموده و پرهیزکار شده است. متکلمان شیعی معتقدند چون کلمة «الظالمین» در آیه عام است، شامل چنین شخصی نیز می‌شود. بنابراین، نبی و امام باید معصوم مطلق باشد. نگارنده همانند برخی از متکلمان اسلامی معتقد است چون «ظالم» اسم مشتق است و بر اساس مباحث الفاظ در علم اصول، اسم مشتق، حقیقت در متلبس به مبدأ است، بنابراین ظالم به کسی گفته می‌شود که متلبس به صفت ظلم است نه آنکس که از ظلم توبه نموده و در حال حاضر، لباس تقوا و پرهیزکاری به تن کرده است. بنابراین، آیه دلالت بر عدم شمول عهد نبوت به ظالمان بالفعل دارد نه کسی که قبلا مرتکب ظلمی شده باشد و سپس توبه نموده باشد.
صفحات :
از صفحه 193 تا 222
نویسنده:
بیان کریمی ، محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دغدغه و هدف اصلی در این مقاله بررسی و مقایسة جایگاه مفاهیم سوبژکتیویته، دیگربودگی و اخلاق در اندیشة لکان و لویناس است. نحوة مواجهة این دو متفکر به موضوعات مذکور با نقد و به چالش کشیدن سوبژکتیویسم عقلانی و اخلاق فلسفة مدرن همراه بوده است. بر همین اساس مرکززدایی از سوژة خودبنیاد، تقدم دیگری در شکل‌گیری سوبژکتیویته و بازتعریف اخلاق از جمله مبانی مشترکی است که در ارائة خوانش جدید آن‌ها از سوژه راهگشا بوده است. با این وجود لکان و لویناس در تلاش برای تبیین معنای دیگری، دلیل برتری آن بر سوژه و همچنین بازتعریف اخلاق تفاسیر، بینش‌ها و نتایج متفاوتی اتخاذ کرده‌اند. مدعا و یافتة اصلی این نوشتار این است که نقطة گسست لکان و لویناس در پرداختن به دو وجه متفاوت دیگربودگی است که به خوانش متفاوتی از سوبژکتیویته و اخلاق نیز انجامیده است. لکان به توصیف و تبیین ساختاری می‌پردازد که دیگری در آن به انقیاد سوژه می‌پردازد و لویناس تمامیت‌خواهی امر همان را عامل سرکوب و نفی دیگری قلمداد می‌کند. چنین نگرشی آن‌ها را به دو نوع اخلاق مجزا نیز رهنمون ساخته است. از یک سو هستة بنیادی اخلاق نزد لکان امر واقع است که در آن امر بیکران میل همواره به شکل اختلالی در ساحت نمادین بروز می‌کند و خلأ و تضادهای واقعیت را افشا می‌کند. از سوی دیگر بنیاد اخلاق لویناس مسئولیت‌پذیری تقارن‌ناپذیر سوژه در معرض چهرة دیگری است که در آن التزام و تعهد به دیگری مقدم بر هر اختیاری است.
صفحات :
از صفحه 131 تا 162
نویسنده:
پرهام مهرآرام
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کلسن نظریه‌ی خود را «نظریه‌ی ناب حقوقی» نامیده است. «ناب بودگیِ» این نظریه به معنای آغشته نشدن حقوق به هر امر غیرحقوقی است که خود مستلزم جدایی حقوق از اخلاق است. بر همین پایه کلسن می‌کوشد صورت ایدئالی را از حقوق ارائه دهد که از اخلاق متمایز باشد. او در دوران آغازین اندیشه‌هایش این صورت ایدئال را گزاره‌ای شرطی می داند که مخاطبانش اجرا کنندگان حقوق هستند. این در حالی است که گزاره‌ای اخلاقی غیر شرطی بوده و مستقیم بر اتباع خود امر می‌کنند. اما هنجاری بودن پوزیتیویسم او سبب می‌شود که معنای این گزاره‌ی شرطی به یک الزام حقوقی تکلیف-محور اشاره کند و در معنا و عینیت خود با گزاره‌های اخلاق همانند باشد؛ یعنی الزام حقوقی در این دوره بر «بایدی» بنا شده است که همانند همتای اخلاقیش ریشه در ضرورت عقلانی دارد. این امر به هنجار بنیادین به‌عنوان سرچشمه‌ی این ضرورت چهره‌ای اخلاقی می‌بخشد و آشتی دادن ناب بودگی نظریه‌ی کلسن با هنجاری بودنش را دشوار می‌کند. کلسن که خود از این مشکل آگاه بود، می‌کوشد با طرح نظریه‌ی قدرت‌دهی که در آن «باید» در معنای اعطای صلاحیت فهمیده می‌شود، الزام حقوقی را به‌عنوان مفهومی درجه اول کنار گذاشته و صورت ایدئالی را جایگزین کند که این بار نه امری و نه تکلیف-محور است و نه مستقیم اتباع خود را مخاطب قرار می‌دهد. بدین‌صورت او ناب‌ترین شکل صورت ایدئال حقوق را ارائه می‌دهد. این مقاله به تلاش کلسن برای ارائه‌ی نظریه‌ی حقوقی‌ای هنجاری و در عین حال مستقل از اخلاق پرداخته و آن را مورد نقد قرار می‌دهد.
صفحات :
از صفحه 339 تا 379
نویسنده:
محمدرضا ارشادی نیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آموزه‌ صِرف‌الوجود از ابتکارات فلسفه اسلامی است، که در تاریخ فلسفه به ویژه حکمت متعالیه جایگاه پرنمودی دارد. حکمای متعالی با کاربست آن در مراحل مقدماتی توحید وجوب را به وحدت حقیقیه حقه و در مراحل نهایی توحید شخصی وجود را اثبات و تبیین کرده‌اند. در نقطه مقابل، برخی پژوهندگان آموزه صرف‌الوجود را با توحید شخصی متنافی پنداشته و تلاش کرده‌اند با برداشت‌های سطحی و شتاب‌زده از عبارات، این تنافی را در نظریه حکیم صمدانی آقاعلی مدرس طهرانی به نمایش بگذارند. به نظر آنان قائلان به وحدت وجود، حق را لابشرط مقسمی دانسته‌اند، اما حکما و از جمله آقاعلی مدرس، چون حق متعال را صرف‌الوجود می‌دانند که همان وجود بشرط‌لا و یکی از اقسام لابشرط مقسمی است، هرگز نمی‌توانند قائل به وحدت وجود باشند. سنجه این ادعا با صریح عبارات آقاعلی مدرس ناروایی آن را بر موضع آن حکیم و همسازی مقامات و اعتبارات وجود را با نظریه وحدت وجود آشکار خواهد ساخت.
صفحات :
از صفحه 105 تا 130
نویسنده:
ابراهیم رستمی ، سید محمد قادری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پژوهش حاضر با توجه به آثار اکهارت و با روش توصیفی ـ تحلیلی به نقش فقر گزینی در خداگونه شدن انسان پرداخته است اکهارت بر این باور بوده که مهمترین راه برای خداگونه شدن، وارستگی است و فقر بهترین راه برای رسیدن به وارستگی است. تعریف سه مؤلفه‌ای که وی از فقر ارائه می‌دهد عبارت است از : «هیچ نخواستن»، «هیچ ندانستن» و «هیچ نداشتن» . مراد از مؤلفه اول همان اِعراض از تمام مخلوقات حتی از خویشتن است. وقتی انسان بتواند هیچ نخواستن را در خود جاری سازد و غیر حق را از خود برهاند به وصال خداوند دست می‌یابد. مقصود از مؤلفه دوم، رهایی و آزادی ذهن از تمام تصورات است. با تحقق این مؤلفه، انسان وارد قلمروی جهل شده که در آن تنها خدا را یافته و پذیرای او خواهد بود. با مؤلفه سوم، انسان به نیستی می‌رسد و چیزی از هویت خلقی او باقی نمی‌ماند در این صورت با خداوند اتحاد پیدا کرده و با پذیرش فقر به مقام وارستگی که همان خداگونه شدن است نائل می‌گردد. پس از ارزیابی می توان به این نتیجه دست یافت که دو مؤلفه ی هیچ نخواستن و هیچ نداشتن ، با آموزه‌های مسیحیت و نظام کلیسایی، ناسازگار است. و با وجود برخی افتراقات می توان وجوه مشترکی بین آموزه های اسلامی و دیدگاه های اکهارت دست یافت.
صفحات :
از صفحه 279 تا 305
نویسنده:
کیوان انصاری ، مالک حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
وسواسِ ذهنی عبارت است از افکاری ناخواسته که خارج از مهارِ فردِ مبتلا و به‌طورِ مکرّر در ذهن پدیدار می-شوند و ایجادِ اضطرابی نامعمول می‌نمایند. فرد، در واکنش، دست به اعمالِ وسواسی می‌زند که دافعِ اضطراب و چونان تمهیدی مراقبتی می‌نمایند، حال آن‌که فاقدِ تأثیری پایدار و، در حقیقت، نوعی حمله به خویش اند؛ این اعمال نه برخاسته از اراده‌ای معطوف به درمان، که برآمده از اراده‌ای معطوف به تخریب اند. وسواسِ ذهنی عموماً به‌عنوانِ بیماری یا اختلالی روانی شناخته می‌شود و از چشم‌اندازی روان‌پزشکانه یا روان‌شناختی موردِ بحث قرار می‌گیرد؛ امّا در این مقاله، با رجوع به آراءِ نیچه و با مدد گرفتن از مفاهیمِ «کینه‌توزی» و «بد‌ـ‌وجدانی» -مفاهیمِ کلیدیِ تبارشناسیِ اخلاق- تحلیلی فلسفی از وسواسِ ذهنی ارائه می‌شود. بر مبنایِ این تحلیل، بنیادِ وسواس نیروهایی غریزی است که چون نمی‌توانند در بُرون تخلیه شوند، به درون جهت برمی‌گردانند و خود‌ـ‌گناه‌کارـ‌پنداری را در حکمِ وسیله‌ای برای خودآزاری به کار می‌بندند.
صفحات :
از صفحه 251 تا 278
نویسنده:
مریم صمدیه ، مجید ملایوسفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هایدگر در کتاب سوفیست افلاطون، به تفسیر کتاب ششم اخلاق نیکوماخوس ارسطو و به ویژه مبحث فرونسیس پرداخته است. وی در این کتاب به پنج نحوه‌ی کشف و گشودگی دازاین یعنی اپیستمه، تخنه، سوفیا، نوس و فرونسیس می‌پردازد. وی «اپیستمه و سوفیا» را از سنخ نحوه‌ی معرفتی و «فرونسیس و تخنه» را از سنخ نحوه‌ی حساب‌گر نفس دازاین دانسته است. در واقع هایدگر پنج فضیلت عقلانی ارسطو را به عنوان نحوه‌های کشف و گشودگی دازاین معرفی می‌کند. وی سوفیا را به عنوان بالاترین نحوه‌ی معرفتی و فرونسیس را به عنوان بالاترین نحوه‌ی حساب‌گر دانسته است. لازم به ذکر است که هایدگر در نهایت فرونسیس را به جهت توجه در عمل به عنوان بالاترین نحوه‌ی کشف و گشودگی دازاین معرفی نموده است. از سوی دیگر در کتاب هستی و زمان در مباحث مربوط به دازاین و بویژه مناسبات دازاین با دازاین‌های دیگر، می‌توان به فرونسیس به عنوان نحوه‌ای از وجود دازاین پی برد. در واقع نحوه‌ی وجود اگزیستانسیال دازاین همان نحوه وجود فرونتیک است. نکته قابل توجه در نوشتار حاضر این است که هایدگر در کتاب سوفیست افلاطون همان تفسیری را از فرونسیس ارائه داده که در کتاب هستی و زمان وی قابل برداشت است. در واقع هایدگر برای بیان فرونسیس به وجود اگزیستانسیال دازاین اشاره و در نهایت نحوه رفتار اصیل را در عمل بر اساس ندای وجدان دانسته است؛ همان چیزی که در سوفیست افلاطون به عنوان وجدان فراموش نشدنی تعبیه شده است.
صفحات :
از صفحه 163 تا 191
  • تعداد رکورد ها : 14